🔸بایسته های مواجهه با دولت جدید
🔹رعایت احترام
کاملا روشن است که روش مواجهه با رئیس جمهور متفاوت از مواجهه با کاندیدای ریاست جمهوری است.
احترام به رئیس جمهور، احترام به مردم و اکثریت رای دهندگان و احترام به قانون است.
🔹دیدن خوبی ها و نقد منصفانه
اگر دولت اقدام درستی انجام داد لازم است قدردانی شود. رقابتها نباید مانع دیدن و قدرشناسی ها شود. سیاست ورزی مومنانه با سیاست ورزی قدرت محور غربی(ماکیاولی) تفاوت دارد. «دلم سوخت» رهبر انقلاب برای ایجاد یک فرهنگ سیاسی است در برابر هر کار خیری از هر مسئولی.
نقطه ضعفها هم منصفانه مورد نقد قرار گیرد.
🔹تبدیل نشدن افتراق ها به تخاصم ها و تقابلها
بخشی از بدنه اصلاحات و غربگرایان به تجربه تاریخ انقلاب، به دنبال رادیکال کردن و شدت دادن به فضای کشور هستند اختلاف نظرها نباید بهانه ای به دست غوغاسالاران فرصت طلب بدهد.
🔹همگرایی خصوصا میان دولت و مجلس
مومنان و انقلابی ها لازم است فضایی ایجاد کنند که حداکثر ظرفیت تعامل استفاده شود. مجلس محترم نباید محلی برای تنازعات شدید میان دولت و مجلس شود.
تنازعات مردم را بیش از پیش ناامید و دلسرد میکند و از مشارکت در انتخابات و امور سیاسی منصرف میکند.
🔹شعارهای درست محور وحدت و مطالبه
آن شعارها، وعده های درستی که رئیس جمهور منتخب، بیان کردند، نباید فراموش شود. این نقاط میتواند اولا محور وحدت و ثانیا محور مطالبه قرار گیرد:
- وحدت و انسجام
- حق و عدالت
- صداقت مسئولان با مردم
- پیروی از سیاستهای کلی مقام معظم رهبری
- شفافیت و مبارزه با فساد
- تبعیت از نظر کارشناسی و نه جناحی و حزبی در تصمیمات و انتصابات
- اجرای برنامه هفتم توسعه
- محوریت قرآن و نهج البلاغه
🔹نه حسن ظن نه سوء ظن
بنابر آنچه در شرح حدیث امام هادی ع عرض کردم حسن ظن را در زمان ریاست غربگرایان، (خصوصا حلقه های امنیتی فتنه گر) را صحیح نمیدانم. در نتیجه ما موظفیم به دقت نظر و پیگیری وقایع و تصمیمات فراتر از ظواهر و ادعاهای دولت. تا شناخت تفصیلی به دست آید نگاه بنده نه حسن ظن است نه سوء ظن.
🔹پرهیز دادن رئیس جمهور از حلقه های بحران زا
حتی المقدور باید از نزدیک شدن و محور قرار گرفتن شخصیتهای بحران زا در دولت اقای پزشکیان جلوگیری کرد. شخصیتهایی که همیشه حاشیه و نفرت تولید میکنند و کشور را از مسیر پیشرفت، آرامش و وحدت باز میدارند. تاج زاده ها، مشایی ها و... سم برای هر دولتی هستند.
هدایت شده از حکمت و حکومت
🔸ندایی فراتر از زمان و مکان
تک تک جملات امام حسین (ع) در جریان قیام عاشورا دارای اهمیت است. هر کدام مانند نقشی برجسته است که تابلوی زنده و زیبای کربلا را ترسیم می کند
اما یک جمله را باید از دیگر جملات متمایز کرد. چه جمله ای را؟
«هل من ناصر ینصرنی» را.
این جمله، جمله نهایی امام خطاب به همه کسانی است که تابلوی عاشورا را به تماشا نشسته اند و صفحات خونین آن را ورق زده اند. این ندا حقیقتا در جریان است.
این ندایی نیست که فقط در زمین کربلا و در سال 61 هجری برخواسته باشد. این ندا فراتر از زمان عاشورا و فراتر از مکان کربلاست
حقیقتا امام حسین (ع) ندایش طنین انداز است. به چه دلیل؟
1- به پشتوانه برخی از روایات(زیارات مأثوره)
امام حسین (ع) تنها امامی است که در برخی از زیاراتش آمده است که 7 بار بگویید «لبیک یا داعی الله». این جمله در زبان عرب، یعنی امام شما را خوانده است و شما بایستی او را اجابت کنید.
("داعی الله" در زیارت آل یاسین و خطاب به امام زمان (عج) هم آمده است اما تعبیر «لبیک یا داعی الله» در زیارات مختص امام حسین (ع) است)
2- برخی از اولیاء خدا این «ندای هل من ناصر» را شنیده اند و می شنوند. مرحوم آقا نجفی قوچانی(صاحب کتاب سیاحت غرب و سیاحت شرق) در کتاب سیاحت شرق می نویسد:
«آمدم به صحن سیدالشهدا همانطور به گوشه ای سرپا ایستاده بودم صدای ساعتی بلند شد وقتی گوش به صدای زیر او نمودم تا ده مرتبه اش تمام شد دیدم به طور فصیح میگوید هل من ناصر... هل من ناصر تا ده مرتبه اش تمام شد گوش را تیز نموده که از کجا جوابی می رسد جواب دهی پیدا نشد که یک مرتبه از صحن ابا الفضل (ع) صدای ساعت بزرگ او به صورت بم و کلفت بلند گردید لبیک...لبیک...لبیک تا ده مرتبه»
🔹ندایی مشابه
شباهت و ارتباط عجیبی است میان خانه خدا و کربلا، میان ماجرای ذبح اسماعیل (ع) و شهادت سیدالشهدا (ع).
این ارتباط و اتصال در مورد ندای شخصیت محوری حج و شخصیت محوری کربلا هم جریان دارد.
عبدالله بن سنان از امام صادق ع روایت میکند:
هنگامی که حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل مامور شدند به ساخت خانه خدا و آن را به اتمام رساندند حضرت ابراهیم ندا داد بشتاب به سوی حج...پس مردم در صلبهای پدران و رحمهای مادران پاسخ دادند «لبیک یا داعی الله» پس آنکس که ده بار پاسخ داد ده بار به حج می رود... آنکس که یکبار پاسخ داد یک بار حج میرود..
الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 206
چند روایت با این مضمون در کتب معتبر روایی وجود دارد. مضمون روایت مشابهت های ندای حضرت ابراهیم و ندای سیدالشهدا را می فهماند:
ندای هر دو فرا زمانی و فرامکانی است
و پاسخ به ندای هر دو، به یک صورت یعنی "لبیک یا داعی الله" است
@hekmatvahokumat
🔸نعمت عمومیِ خصوصی!
از یک منظر ما نعمت عمومی نداریم!
همه نعمتها فردی و اختصاصی هستند.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه نعمتهای خدا به من است.
تلقی عمومی از نعمتها، عامل ندیدن نعمتهاست.
ما چند بار خدا را برای نعمتهای فراگیر به مانند نعمتهای اختصاصی شکر کرده ایم؟
چند بار خدا را به خاطر آسمان زیبا به مانند داشتن مادر مهربانمان شکر کرده ایم؟
از این مقدمه چه نتیجه ای میخواستم بگیرم؟
به ذهن قاصر بنده میرسد که ادب حضور در مجلس روضه آنست که امام حسین ع تمام مصائبی که متحمل شده برای من بوده است!
بله برای من!
او برای هدایت من، سعادت من، خوشبختی من، کوتاه کردن و آسان کردن مسیر من، قرب من، مغفرت من، شفاعت من و... تمام این مصائب را متحمل شده.
باور کنید این نگاه از سر خودخواهی و غرور نیست.
شلوغی های و کثرات عالم حجاب شده از اینکه ما حقیقت رحمت و لطف الهی را به تک تک مان ببینیم.
فکر کن در جلسه امام حسین ع هیچ کس جز تو نیست. امام حسین ع هیچ مخاطبی جز تو ندارد.
رسوخ یافتن این نگاه نیاز به تفکر و تأمل دارد.
انتهای این تفکر و این نگاه یک چیز بیشتر نیست.
عشق و محبت همراه با شرمساری
🔸خسارتهای فاصله زیاد میان بازیگری و روشنگری
جمهوری اسلامی در عرصه منطقه در حال پدید آوردن معادلات جدیدی است. قدرت و هژمونی غرب در این منطقه با چالشهای جدی ای مواجه شده است. با تضعیف اسرائیل، جایگاه آمریکا بیش از پیش رو به ضعف خواهد رفت.
آنچه که باعث نگرانی است مجددا «فاصله گرفتن میان میدان و دیپلماسی» در دولت جدید است. یعنی همان دوگانه ای که مرد بدسابقه سیاست خارجی ایران در برابر حاج قاسم برای خود تعریف کرد.
این هم طنز تلخ روزگار است که صاحب پرونده «تقریبا هیچ» و «خسارت محض» خودش را رقیب پردستاوردترین مرد سیاست ایران «نابود کننده داعش و مستأصل کننده اسرائیل» به حساب می آورد. ظریف کجا و حاج قاسم کجا؟!
این فاصله گرفتن میدان و دیپلماسی علی القاعده نمیتواند مسیر ایران و آمریکا را در منطقه تغییر جدی بدهد اما میتواند آن را کندتر و پرهزینه تر کند.
خلاء عجیبی در داخل کشور احساس می کنم که اگر این خلأ نبود علی القاعده نتیجه انتخابات ۱۵ تیر به گونه دیگری رقم می خورد.
دستگاه عاقله نظام به طرز فوق العاده ای در سطح منطقه بازیگری کرده است اما توجیه افکار عمومی تناسبی با این بازیگری ندارد.
افکار عمومی باید بداند و درک کند سلطه نظم آمریکایی تا چه حد به منافع ملی ما ضربه میزند و تضعیف آن تا چه میزان برای ما ایجاد منفعت میکند. آنقدر فرصتها در این راستا زیاد است که اگر مردم ایران نسبت به آن توجیه شوند نه تنها تحت تأثیر فریبهایی مثل «نه غزه نه لبنان» قرار نمی گیرند بلکه سیاست منطقه ای ما به مطالبه عمومی کوچه و بازار تبدیل خواهد شد.
متخصصان «اقتصاد سیاسی» باید پیش بیایند و موانعی که رفته رفته با تضعیف آمریکا کنار میرود و فرصتهایی که ایجاد میشود را با عدد و رقم و زمان برای مردم توضیح دهند. نه اینکه جناح غربگرا قراردادهای کرسنت و برجام و fatf خسارتبار را با اعداد موهوم برای ما تصویر سازی کنند.
اگر آمریکا در منطقه افول کند سرنوشت قیمت گذاری، میزان عرضه نفت و گاز چگونه خواهد شد؟ میزان ناامنی، افراط گرایی و جنگ چگونه خواهد شد؟ هزینههای امنیتی چقدر کاهش خواهد یافت؟ راههای مواصلاتی و کوریدوری چگونه میشود؟ مراوداتی مالی و بانکی چه گشایشهایی را شاهد خواهد بود؟ توریسم در منطقه غرب آسیا به چه سمتی خواهد رفت؟ مراودات صنعتی و دانشگاهی چه جهشهایی خواهد یافت؟ تهاجم فرهنگی، وضعیت فساد، طلاق، اعتیاد، ناهتجاریهای اجتماعی به چه سمتی خواهد رفت؟ و...
از نظر بنده استکبارستیزترین فعالان و کنشگران سیاسی ما هم عموما نسبت به این گزاره ها در ابهام و اجمال به سر می برند چه برسد به مردم عادی.
فاصله ای که پیش بینی میشود میان «میدان و دیپلماسی» پدید بیاید معلول فاصله ای است که میان «بازیگری و روشنگری» ما وجود دارد.
🔸اولین سوال از ما در قیامت از نظر شهید مطهری و شهید سلیمانی
🔹از دیدگاه شهید سلیمانی
ناصر ابوشریف نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران گفت:
«در آخرین دیداری که با حاج قاسم سلیمانی داشتیم، ایشان گفت که اولین سوالی که در قیامت از ما خواهد شد این است که برای قدس چهکار کردید.»
🔹از دیدگاه شهید مطهری
شهید مطهری در سخنرانی طوفانی و معروف خود در حمایت از فلسطین سال 1348:
«اولین سوالی که بعد از مردن از ما بکنند که در زمینه همبستگی اسلامی[در قضیه فلسطین] تو چه کردی؟»
____
آدرس هر کدام از جملات به صورت لینک روی اسامی دو شهید قرار داده شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سخنرانی دکتر مسعود پزشکیان در یک هیئت خانگی:
🔹وقتی حضرت علی اصغر را جلوی لشکر دشمن آورد رو به دشمن گفت شما با من دشمنی دارید با این بچه چکار دارید. جوابش چه بود؟ تیر سه شعبه به گلوی علی اصغر
🔸 دقیقاً همین کاری که امروز اسرائیل دارد با زن و بچهی فلسطینی در غزه میکند
پ ن:
جای تشکر دارد که رییس جمهور محترم واقعه عاشورا را به ماجرای غزه مرتبط میکنند. این خط باید در همه منابر ما پیگیری شود. مکتب حسینی باید در هر زمین و زمانی معنایابی و امتدادش فهم شود. به نوبه خودم از ایشان سپاس گزارم.🙏
اما امیدوارم رئیس جمهور محترم امتداد نهضت عاشورا را در مسائلی همچون برجام و fatf هم مورد تأمل قرار دهند که مکتب حسینی در برابر زورگویی و بدعهدی مطلق آمریکا به ما چه می آموزد؟
شهید مطهری:
🔸هر خطيب و واعظی اگر نگويد، مرتكب گناه شده است.
اگر پيغمبر اسلام زنده میبود، امروز چه ميكرد؟ درباره چه مسئله ای میانديشيد؟ والله و بالله قسم ميخورم كه پيغمبر اكرم در قبر مقدسش امروز از يهود میلرزد. اين يك مسئله دو دو تا چهار تاست. اگر كسی نگويد، گناه كرده است، من اگر نگويم و الله مرتكب گناه شده ام، هر خطيب و واعظی اگر نگويد، مرتكب گناه شده است.
(سخنرانی شهید در حسینیه ارشاد سال 1348)
🔹پ ن:
درست است که امروزه فهم زمانه ما از مساله فلسطین نسبت به دهه چهل و پنجاه ارتقا پیدا کرده است. اما خلأها و کاستیها کم هم نیست.
چرا نمادهای فلسطین در جوامع مختلف، در لایههای مختلف بروز پیدا کرده است در ورزش و دانشگاه و فروشگاه و خیابان و.... ولی در ایران مساله بیشتر به صورت حکومتی و دولتی و در لایه قشر متدین عمدتا دنبال شود و در لایه های عمومی اجتماعی و خودجوش شاهد آن نباشیم؟!
خطبا و واعظان مجلس امام حسین (ع) در زمانه ما هم موظفند که ارتباط مکتب امام حسین ع را تبیین کنند و ذهنیتهای غلط را در موضوع فلسطین بزدایند.
مانند آن نگاه های فردگرا، قومیت گرا و ملی گرا که میگوید فلسطین به ما چه ربطی دارد؟! مگر خودمان مشکل نداریم؟!
همان نگاهی که اگر در زمان امام حسین ع هم بود موجب میشد کسی احساس وظیفه برای دفاع از آن حضرت نکند. مگر هر کسی در هر منطقه ای فقیر و مشکل نداشته است؟!!
فیلم کامل سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین علی علیزاده با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی (ره). ۱۴۰۳/۴/۲۲
این سخنرانی از جهات مختلفی جالب است:
- جوانگرایی و ظرفیت شناسی بیت رهبری به وسیله تریبون دادن به جوانی 30 ساله، ناشناخته حتی در میان حوزویان و بسیار با استعداد
- موضوع بحث خوب سنن الهی با تطبیقات خوب در زمان حاضر. خصوصا ارائه منطق قرآنی و روایی مقاومت و نصرت الهی در حضور رئیس جمهور جدید
- استفاده فراوان، با تلفظ صحیح و به جا از آیات و روایات همراه با توضیح و تطبیق مناسب.
بر خلاف مستمع محترم اقای رئیس جمهور که در استفاده از آیات و روایات سبک خوبی ندارند. نه توضیح درستی میدهند. نه تطبیق روشنی ارائه میدهند و نه تلفظ خوبی دارند. فقط استفاده های پی در پی!
🔸تاکتیک پیوند کرسنت به فضای دوقطبی انتخاباتی
اقای زنگنه در میان این همه مسئول و نهادهای نظارتی و قضایی مرتبط با پرونده کرسنت از سه قوه از جمله وزارت اطلاعات، وزارت نفت دولتهای مختلف، کمیسیون انرژی و کمیسیون اصل 90 مجلس، دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور، معاونت حقوقی ریاست جمهوری و قوه قضائیه و... نام اقای جلیلی را می برد. از نظر بنده یک تاکتیک فرصت طلبانه است.
پرونده کرسنت به عنوان یک پرونده ملی، با ارقام بسیار بالا و با سابقه بسیار زیاد مربوط به دهه هشتاد به شخص اقای جلیلی چقدر ارتباط پیدا میکند؟! این همه مسئول درگیر آن بوده و هستند. چرا اقای جلیلی را مخاطب قرار میدهید و چرا مناظره با اقای جلیلی؟!
اگر مساله کرسنت انتخاباتی تفسیر شود و عامل اصلی در برخورد قضایی با آن، اقای جلیلی معرفی شود، بعضی طرفداران اقای پزشکیان هم به عکس العمل خواهند افتاد و عاملان اصلی قسر در خواهند رفت.
همه طرفداران کاندیداها توجه داشته باشند این یک آدرس دهی غلط است و نباید در این دام افتاد. از نظر بنده اقای جلیلی هم باید پیگیری مساله را به قوای دیگر ارجاع دهد و نباید اجازه دهد او را به عنوان نقش آفرین اصلی جا بزنند.
از قوه قضائیه و سایر نهادهای مسئول انتظار میرود در مورد این پرونده اطلاع رسانی درست انجام دهند و عاملیت خود را نشان دهند. نباید پرونده در فضای انتخاباتی دنبال شود. هیچ بعید نیست اطرافیان اقای روحانی، حمایت دولت جدید را هم خرج اقای زنگنه و سایر متهمان این فساد بزرگ کنند. طرح مساله و ارائه پیشنهاد مناظره با اقای جلیلی از ناحیه اقای پورمحمدی شاهدی بر این مدعاست.
آنانکه دائما شکایت دارند که چرا قوه قضائیه با دانه درشتها و مسئولان رده بالا برخورد نمی کند به این فضا خوب توجه کنند. مواظب باشند که خودشان در این دام ها و فضای دو قطبی و مظلوم نمایانه نیفتند که یک دفعه مشاهده کنیم جای دزد و پلیس، جلاد و شهید عوض شده است.
🔸 دو درخواست آب پسر از پدر:
محمد حنفیه از پدرش امیرمؤمنان (ع) و حضرت علی اکبر از پدرش امام حسین(ع)
در کتاب «بحارالأنوار» از بعضى از مؤلَّفات اصحاب از ابنعباس ذکر شده است که: چون جنگ صفّین برپا بود و ما در آن نبرد بودیم على علیهالسّلام پسرش: محمّد بن حنفیّه را فرا خواند و به او گفت:
اى نور دیده پسرک من! بر لشگر معاویه حمله کن! محمد بر مَیْمَنَه تاخت و آن را از هم گسیخت و مظفّرانه به سوى پدرش با جراحتى که برداشته بود مراجعت کرد. و گفت: یَا أبَتَاهْ! الْعَطَش! الْعَطَش! حضرت جرعهاى از آب به او خورانید، و سپس بقیّه را ما بین زره و پوستش ریخت. ابنعباس گوید: سوگند به خداوند من دیدم: تکّههاى خون را که از حلقههاى زرهاش بیرون مىزد.
حضرت او را ساعتى مهلت دادند، و پس از آن به او گفتند: اى نور دیده پسرک من! الآن بر مَیْسَرَه لشگر حمله کن! محمد بر میسره لشگر معاویه تاخت و آن را از هم گسیخت و مظفّرانه برگشت، و بدن وى جراحتهائى را برداشته بود، و مىگفت: المَاء! المَاء! یَا أبَاهْ!
حضرت جرعهاى آب به او دادند و بقیّهاش را ما بین زره و پوستش ریختند و پس از آن به او گفتند: اى نور دیده پسرک من! اینک بر قلب لشگر بتاز! محمد بر قلب تاخت و از ایشان بسیارى از سوارگان را کشت. و سپس باز آمد به سوى پدرش و گریه مىکرد در حالى که جراحتها او را سنگین کرده بود.
حضرت در برابر او ایستاد و پیشانیش را بوسید، و به او گفت: فدایت شود پدرت! مرا با این جهادى که در برابر من نمودى خوشحال کردى! چرا گریه مىکنى؟! آیا از خوشحالى گریه مىکنى، یا از روى جزع؟!
محمد گفت: چگونه گریه نکنم با وجود آنکه تو سه بار مرا در دهانهٔ مرگ بردى و خدا مرا نجات داد؟! و فعلاً همان طور که مىبینى: بدنم مجروح است! و هر وقت برگشتهام به نزد تو تا اینکه مرا یک ساعت از ادامهٔ جنگ مهلت دهى، مرا مهلت ندادهاى! و این دو نفر دو برادران من حسن و حسین أبداً آنها را اجازهٔ جنگ ندادهاى!
حضرت أمیرالمؤمنین علیهالسّلام برخاست و صورتش را بوسید و گفت: اى نور دیده پسرک من! تو پسر من هستى، و ایشان دو پسران رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىباشند. آیا درست نیست که من آنها را از کشته شدن برحذر دارم؟!
محمد گفت: آرى اى پدر جان! خداوند مرا فداى تو و فداى ایشان از هر گزندى بفرماید. انتهى.
مرحوم محدّث مىفرماید: با وجودى که حسین علیهالسّلام در صفّین حاضر بوده است و شاهد آن اعمالى بوده است که أمیرالمؤمنین علیهالسّلام با پسرش: محمد انجام داده است هنگامى که از جنگ با دشمنان مراجعت کرد و مىگفت: الْعَطَش الْعَطَش، از آنکه او را آب داد و بقیّهٔ آن را در لاى زره و پوست بدن او ریخت، براى آنکه حرارت جراحات از آهن تفتیده فرو نشیند، پس چگونه بوده است حال وى در روز عاشورا چون پسرش على بن الحسین علیهالسّلام را مشاهده نمود که از قتال دشمنان برمىگردد در حالتى که زخمها و جراحتهاى کثیرى بر بدن او وارد شده بود و مىگفت: یَا أبَهْ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِى وَ ثِقْلُ الْحدِیدِ أجْهَدَنِى و شکایت تشنگى و شدّت برخورد آهن داغشده را بر جراحتهایش به سوى پدرش برد، و پدر را آبى نبود تا جگرش را خنک کند و از حرارت زخمهایش قدرى فرو نشاند و تسکین بخشد؟!
اینجا حضرت گریست و گفت: وَاغَوْثَاهْ! یَا بُنَىَّ قَاتِلْ قَلِیلاً فَمَا أسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً صلى الله علیه و آله و سلم فَیَسْقِیَکَ بِکَأسِهِ الأوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أبَداً!
تا آنکه گوید: به طورى که در بعضى از مقاتل معتبره وارد شده است: حضرت سیّدالشهداء محاسن خود را رو به آسمان بلند کردند، و لسان حال آن حضرت این بوده است که: مصیبتى فجیعه و داهیهاى عظیمه بر من وارد شده است، و من فقط شکایت خودم و حُزن و غصّهٔ درونیم را به سوى خدا مىبرم. چرا که دست در زیر محاسن بردن و آن را گرفتن و به بالا حوالت دادن علامت هجوم حزن و کثرت اغتمام مىباشد، همان طور که رئیسالمحدّثین أبوجعفر بن بابویه قمى بدین نکته اشاره فرموده است. [«نفثة المصدور فى تجدید أحزان یوم العاشور»، ص 24 و ص 25]
📚 علامه طهرانی، امامشناسی، ج۱۵، ص۳۳۹-۳۴۱ (با تلخیص)
🔸فهم مختصات «نظم آمریکایی» راهکاری برای تضعیف غربگرایی
از نظر بنده هر چقدر ما بتوانیم مختصات نظم آمریکایی را که بعد از فروپاشی شوروی بر جهان حاکم شده را به درستی برای مردم تبیین کنیم به همان میزان غربگرایی و غربزدگی کاهش خواهد یافت و مردم به ایده های عقیم و تجربه شده ظریفها تمایلی نشان نخواهند داد چون در می یابند منفعت ملی آنها چیست و راه برون رفت از آن چیست؟ و بی جهت سراغ آدرسهای غلط نمی روند. ما علاوه بر تبیین منطق ایدئولوژیک انقلاب اسلامی میتوانیم بسیاری از آن منافع و مصالح را بر اساس دیدگاه واقع گرایانه(رئالیستی) و ژئوپلیتیک به مردم توضیح دهیم.
نظم آمریکایی براساس «انحصار ابزار قدرت» بنا شده است بر این اساس کشورها را به دو بخش تقسیم میکند یا کشورها دارای منابع غنی انرژی و مواد معدنی هستند یا نیستند.
🔹اگر دارای منابع غنی باشند مانند کشورهای غرب آسیا و آفریقا و برخی کشورهای امریکای لاتین. این کشورها هیچ گاه نباید صنعتی بشوند زیرا اگر صنعتی بشوند، رقابت کشورهای غربی با آنها بسیار دشوار خواهد شد.
زیرا غرب صنعتی باید در صنعت با کشوری رقابت کند که مزیت فروش انرژی را هم دارد. یکی باید انرژی بخرد دیگری نه تنها لازم ندارد بخرد بلکه میتواند بفروشد. نتیجه رقابت بین این دو نوع کشور صنعتی مشخص است چه خواهد شد. ضمن اینکه کشورهای دارای منابع اگر صنعتی شوند افزایش قدرت پیدا میکنند و قیمت منابع را خودشان تعیین خواهند کرد.
بر این اساس هیچ گاه ایران و عربستان و ونزوئلا و کنیا و... نباید صنعتی شده و پیشرفت درون زا کنند چه غربی بازی کنند چه نکنند. لذاست که در زمان محمدرضا شاه هم کشور ایران به سمت صنعتی شدن درون زا پیش نرفت و کشورهای حاشیه خلیج هم پیش نرفته اند فقط در این نظم میتوانند بازار و مصرف کننده تمام عیاری برای محصولات غربی باشند.
🔹کشورهای دسته دوم که منابع ندارند میتوانند صنعتی شوند ولی مشروط به اینکه قدرت نظامی مستقلی نداشته باشند و در اقتصاد هم خارج از چارچوبهای آمریکا حرکت نکنند. اروپا، کره جنوبی، ژاپن، تایوان از این جمله هستند. این کشورها در نیروی نظامی استقلال ندارند و در اقتصاد هم تابع سیاستهای امریکایی و غربی هستند.
چین، کره شمالی، روسیه و ایران از الگوی نظم آمریکایی خارج شده اند. روسیه ای که منابع دارد نباید صنعتی شود ولی صنعتی شده است و قدرت مستقل نظامی دارد.
چین و کره شمالی صنعتی شده اند ولی حاضر نشدند اقتصاد و قدرت نظامی خود را وابسته به آمریکا تعریف کند.
ایران هم پس از پیروزی انقلاب با وجود اینکه در دسته اول قرار میگیرد از نظم امریکایی تمرد کرده است و صنایع نظامی و غیرنظامی خود را به صورت درون زا پیش برده است.
نظم امریکایی ترک خورده است و بسیاری از کشورها راهکار دیگری در مقابل امریکا یافته اند. هر کشوری بخواهد از ظلم نظم آمریکایی خلاصی پیدا کند مسیر جدیدی جلوی خود مشاهده میکند.
این نظم مضرات بسیار بسیار زیادی دارد برای ما و سایر کشورها. این مضرات باید درست شناخته شود و مسیرهای طی شده نیز باید بیان شود. اگر ما این کار را به درستی انجام دهیم بسیاری از غربگرایان صاحب فکر هم همراهمان خواهند شد.
بعد از انتخابات ۱۴۰۳. عابدینی.mp3
62.3M
🔺سخنان حاج آقای عابدینی درباره انتخابات ۱۴۰۳ نکات مهمی دارد.
🔹تطبیق سبک رفتار مؤمنین در این انتخابات با ماجرای جنگ احد. چه شد که شکست خوردیم؟
🔹ضعفهای مؤمنین چگونه زمینه ساز شکست آنها شد. مراقب چه نکاتی نبودیم؟
🔹چگونه به صورت یکدیگر چنگ زدن مؤمنین باعث شکست آنها و از طرفی در مجموع، سبب رشد و تمحیص آنها میشود.
🔹آفتی که ممکن است از امروز گرفتارش شویم چیست.
🔹صحنه را چگونه باید ببینیم و مراقب چه نکاتی باشیم؟
🔺پیشنهاد میکنم وقت بگذارید و بشنوید بسیار قابل استفاده است.
قوت و بینش سیاسی حاج اقای عابدینی تا حدود زیادی ناشناخته است. ایشان قابلیتهای زیادی برای بصیرت افزایی و حتی راهبری جبهه انقلاب دارد.
🔸گریه بی تفاوتان نسبت به غزه
امام حسین علیهالسلام شهید غربت است هل من ناصرش اجابت نشد و به مظلومانه ترین صورت به شهادت رسید و خاندانش به اسارت رفتند.
آیا امام حسین (ع) گریه بی تفاوتان به "هل من ناصر" اهل غزه را قبول میکند؟!
امام چطور میتواند سینه زدن و گریه کردنهای ما بر "غریب گیر آوردنت" را از سر صدق بداند در حالیکه مظلومانی را "غریب گیر آورده اند" و ما در برابر آنها بی تفاوت باشیم؟!
🔸عنایت حضرت عباس (ع) به مرد قفقازی معتاد به چای
شیخ عبدالکریم حائری «ره» (موسس حوزه علمیه قم):
شخصی از منطقهی قفقاز مجبور به مهاجرت به سامرا شده بود، سحرها به منزل میرزای شیرازی میآمد؛ افطار هم به منزل میرزای شیرازی یا منزل سید اسماعیل صدر میرفت.
من این شخص قفقازی را دیدم که سحرها و افطارها چایخور قهاری بود. مثلاً اول افطار باید یک قدح چایی میخورد؛ آن هم نه چای معمولی، یک چای غلیظ خیلی پرمایه، خانهی میرزای شیرازی همیشه چای به راه نبود، ولی بیت سید اسماعیل صدر، موقع افطار چای همواره بود. یک روز هنگام افطار این شخص قفقازی به منزل مرحوم سید اسماعیل میرود که چای بخورد و افطار کند، اما میبیند آنجا تعطیل است. گویا آنها آن شب جایی دعوت بودند. وقتی میبیند خبری نیست و چای به کار نیست، از فرط گرسنگی و علاقهمندی به چای، بیهوش میشود. در این حال حضرت ابوالفضل «ع» را ملاقات میکند و حضرت یک جام آب به ایشان میدهد و این آب را مینوشد. وقتی به هوش میآید، دیگر اصلاً و ابداً میلی به چای نداشت.
من هر دو حالت ایشان را دیدم؛ هم آن اعتیاد عجیب به چای و این که اگر چای نبود، بیهوش میشد و هم این عنایت حضرت ابوالفضل «ع» به ایشان را که بعدش دیگر لب به چای نمیزد و میلی به چای نداشت.
📚کتاب پندهای سعادت، ج2، ص 46
🔹پ ن:
از حضرت عباس (ع) برای ترک عادات ناپسند کمک بگیریم. حیف است تاسوعاها بیاید و برود و ما از خان پرنعمت حضرت عباس (ع) بی بهره بمانیم.
فراموشی جمعی تاریخ،
ختم به جنایتِ بزرگی مثل امام کُشی میگردد
ابن زیاد به عمر سعد دستور داد:
میان آب و حسین مانع شو تا قطرهای از آن آب ننوشد [و با تشنگی کشته شود] همانگونه که با عثمان چنین کردند!
دروغ بود
علی(ع) مخالف محاصره خانه عثمان بود
علی(ع) تلاش کرد که محاصره شکسته شود
آب به عثمان برسد.
علی(ع) مخالف خلیفه کُشی بود
اما آنچنان تاریخ را تحریف کردند، دستگاه تبلیغاتی بنی اُمیه آنقدر اذهان را تغییر که علی(ع) را مقصر جلوه دادند!
در کربلا یکی از بهانههای تشنگی حسین(ع) همین دروغ بزرگ بود.
🔸پ ن:
امروز هم عده ای به شدت به دنبال تحریف وقایع هستند. رهبر معظم انقلاب در یک جمله کلیدی فرمودند:
«اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد».
البته متأسفانه تحریف گران توانستند در انتخابات حقایقی را تحریف کنند و مجددا برای تحریم آدرس های غلط به مردم دادند.
اما اگر جهاد تبیین صورت گیرد این جریان شکست خواهد خورد ان شاءالله.
🔸مشق عاشقی
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود زین کارگاه هستی
مقصود هستی را فقط و فقط عاشقان می یابند
اما عاشقی و عاشق شدن کار ساده ای نیست
الا یا ایها الساقی ادرکأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
راه میانبر، سفینه اسرع و اوسع حسین ع است
چرا؟ چون عاشقی در این وادی آسانتر است امکانپذیرتر است
عشق حسین، عشقبازی را آسانتر میکند
از بس که خوب است
از بس که پاک است
از بس که مهربان است
از بس که مظلوم است
از بس که غریب است
از بس که دلیر است
خودش و تمام کسانی که در او فانی شدند. حلت بفنائک شدند.
با این حال باز هم میگویم عشق آسان نیست.
مشق عشق میکنیم در روضه های امام حسین ع
شاید شاید شاید قدحی هم به ما بنوشانند.
آرزو باید کرد
تمنا باید کرد
التماس باید کرد
خوش بحال آنانکه حال دلشان حقیقتا این باشد:
ما از تو به غیر تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده
هدایت شده از محسن قنبریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻 به استاد عالی:
1⃣ حکومت ولایی -اقلا در اندیشه رهبری- با مردمسالاری دینی مطابق و فقط همین حکومت، شرعی است.
حکومت ولایی یک "جعل الهی" و یک "بیعت آزادانه و رضایت عمومی" دارد؛ پس ولائی بودن یا نبودن با توجه به هردو عنصر باید سنجیده شود.
اقلا در اندیشه رهبری دو جا انتخاب مردم مطرح است:
- زمان غیبت
- جایی که به نص عمل نشده، مثل حکومت علوی (بخوانید)
چنان بیعتی با امیر(ع) در آن روزگار قطعاً بی نظیر بود؛ حالا انتخاب مستقیم و عمومیِ امام خمینی بدان شبیه است.
2⃣ فرق ولایت معصوم و فقیه در این است که لحاظ عنوانِ "از طرف خدا بودن" ، برای معصوم در قبول و صحت اعمال، "موضوعیت" دارد؛ اما این لحاظ در فقیه "طریقیت" دارد.
یعنی همه احکام باید با لحاظ پذیرش ولایت معصوم انجام شود تا مقبول باشد اما درباره فقیه، "صرف مطابقت اعمال با فتوای ایشان" و "عدم تخلف عملی از احکام ولایی ایشان" کفایت می کند و اعتقاد به ولایتِ از جانب خدا در قبول، شرط نیست.
3⃣ طبق آیه۴۱ نحل، مجتمع اسلامیِ بر اساس ولایت و پرستش خداوند وقتی متعهد به "عدالت و احسان" باشد، "حسنه دنیا" [بهترین نعمت] است (بخوانید).
❗️سابقا "عدالتخواهی" از سوی برخی وعاظ محترم به "ولایت خواهی" تأویل برده و دوگانه ولایت-عدالت ساخته می شد، اخیرا ولایت به حیثیت عنوانی و اعتقادی تأویل برده می شود و حیثیت ظاهری (بیعت عمومی و آزادانه مردم) و کارکردی (ساخت مجتمع صالحه مبتنی بر عدل و احسان) مغفول می ماند.
در حالیکه اعتقاد در ولایت فقیه شرط نیست اما رضایت مردم(۷۷/۱۲/۱۴) و کارآمدی(۸۳/۶/۳۱) شرط است.
محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
حکمت و حکومت
✍🏻 به استاد عالی: 1⃣ حکومت ولایی -اقلا در اندیشه رهبری- با مردمسالاری دینی مطابق و فقط همین حکومت،
حاشیه:
اقای قنبریان جملات اقای عالی را از زاویه «فقه سیاسی» تحلیل کرده است اما به نظر میرسد زاویه دید متفاوت است
اقای عالی بیشتر از دید «کلام سیاسی» به مساله نگاه میکند.
در این نگاه ولایت الله از مجرای امام جامعه تسری پیدا میکند و منشأ تبعیت امت از امام، انتساب به ولایت الله است.
این عنصر اعتقاد را نباید نادیده گرفت. رکن رابطه ولایی اعتقادی و بینشی است.
ضمن اینکه اقای عالی از صحت و بطلان صحبت نمیکند تا گفته شود اعتقاد به ولایت فقیه در قبولی شرط نیست.
موتور محرک جامعه ولایی رابطه اعتقادی-قلبی میان امام و امت است.
در زاویه دید کلام سیاسی که آقای عالی دارد نگاه میکند اعتقاد به ولایت عنصری نیست که اگر کسی نداشته باشد عاصی باشد و عملش باطل(حرمت تکلیفی و وضعی داشته باشد) عنصری است که مقوم و پیشران جبهه حق است.
از این زاویه جامعه جمهوری اسلامی ایران حائز نمره بالاتری از جامعه علوی است همانطور که امام خمینی ره به این نکته تنبه داده اند.
🔸مخالفتهایی از خود بنی امیه در پی قتل امام حسین (ع)
[امام حسین (ع)]در عاشورا فرمود که اینها مرا خواهند کشت، اما من امروز به شما میگویم که بعد از کشتن من اینها دیگر نخواهند توانست به حکومت خودشان ادامه دهند، آل ابی سفیان دیگر رفتند. آل ابوسفیان که خیلی زود رفتند، بلکه آل امیه نتوانستند به حکومت خود ادامه دهند، ... حکومت بنی امیه بعد از قضیه کربلا دائماً متزلزل بود. چه اثری از این بهتر و بیشتر که در میان خود بنی امیه مخالف پیدا کرد؟ اینها نیروی معنویت را میرساند.
🔹[برادر ابن زیاد]
همین ابن زیاد با آن شقاوت، برادری دارد به نام عثمان بن زیاد. عثمان آمد به برادرش گفت: برادر! من دلم میخواست تمام اولاد زیاد به فقر و ذلت و نکبت و بدبختی دچار میشدند و چنین جنایتی در خاندان ما پیدا نمیشد.
🔹[مادر ابن زیاد]
مادرش مرجانه یک زن بدکاره است. وقتی که پسرش چنین کاری را کرد، به او گفت: پسرم! این کار را کردی ولی بدان که دیگر بویی از بهشت به مشامت نخواهد رسید.
🔹[برادر مروان]
مروان حَکم، آن شقی ازل و ابد، برادری دارد به نام یحیی بن حکم. یحیی در مجلس یزید به عنوان یک معترض از جا بلند شد، گفت: سبحان الله! اولاد سمیه (یعنی اولاد مادر زیاد)، دختران سمیه باید محترم باشند ولی آل پیغمبر را تو به این وضع در این مجلس حاضر کردهای؟! آری، ندای حسینی از درون خانه اینها بلند شد.
🔹[زن یزید]
داستان هند، زن یزید را هم شنیدهاید که از اندرون خانه یزید حرکت کرد و به عنوان یک معترض به وضع موجود به سوی او آمد و یزید مجبور شد اصلًا تکذیب کند، بگوید اصلًا من راضی به این کار نبودم، این کار را من نکردم، عبیدالله زیاد از پیش خود کرد.
🔹[پسر یزید]
...پسرش معاویة بن یزید- که خلیفه و ولیعهد اوست و معاویه ایناوضاع را برای اینها تأسیس کرده بود- بعد از چهل روز رفت بالای منبر و گفت: ایهاالنّاس! جدّ من معاویه با علی بن ابیطالب جنگید و حق با علی بود نه با جدّ من، پدرم یزید با حسین بن علی جنگید و حق با حسین بود نه با پدرم، و من از این پدر بیزاری میجویم. من خودم را شایسته خلافت نمیدانم و برای اینکه مثل گناهانی که جدّ و پدرم مرتکب شدند مرتکب نشوم، اعلان میکنم که از خلافت کناره گیری میکنم. کنار رفت. این نیروی حسین بن علی علیه السلام بود، نیروی حقیقت بود. در دوست و دشمن اثر گذاشت.
📚شهید مطهری، حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۲۶
۳.mp3
570.5K
🎙استاد مؤیدی
سفارش مرحوم آیت الله بهجت(ره) در خصوص قرائت زیارت عاشورا از عاشورا تا اربعین
فرمول شهادت:
🔸عارف + مصلح = شهید
شهید مطهری:
«شب عاشوراست شب شهید است... منطق شهید از یک طرف منطق عشق الهی است، و از طرف دیگر منطق اصلاح اجتماعی. دو شخصیت مصلح و عارف را اگر ترکیب کنند و از آنها یک انسان به وجود بیاورند شهید به وجود میآید.»
قیام و انقلاب مهدی و مقاله شهید، ص ۱۰۳
اگر میخواهیم از عاشورا درس شهادت بیاموزیم باید مقومات رسیدن به شهادت را درست بشناسیم.
در قرآن کریم ترکیب پرتکرار و مؤکدی وجود دارد که اشاره به همین دو بعد دارد «یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة». اقامه صلات رابطه با خالق را ارتقا میدهد و ایتاء زکات موجب اصلاح اجتماع میشود.
مکتب امام خمینی (ره) مکتب «شهید پرور» است زیرا در اوج خود عرفان و سلوک دارد و در اوج خود اصلاح اجتماعی دارد. آن کس که این دو بال را تقویت کند به شهادت نزدیک و نزدیک تر میشود.
مهمترین بعد اصلاح اجتماعی مبارزه با طواغیت عالم و حاکم کردن قانون الهی است. هیچ حرکت اجتماعی ای به اندازه اصلاح حاکمیت مؤثر نیست. اساسا تغییر سلطه زمانه را تغییر میدهد. اذا تغیر السلطان تغیر الزمان.(نهج البلاغة : الكتاب 31)
خدمات اجتماعی، فرهنگی و محرومیت زدایی هم انسان را در بعد «مصلح بودن» رشد میدهد ولی اگر کسی تکلیفش با طواغیت معلوم نباشد بعید است بتواند به قله انسانی، یعنی شهادت نائل شود. زیرا شهادت هر دو بعد را خالص و در اوج نیاز دارد(بعد سلوکی و اصلاحگری)
🔸لزوم آمادگی برای بدترین سناریوها
تاکید رئیس جمهور محترم بر وحدت، بیانیه ایشان در دفاع از مقاومت، شعار فراجناحی بودن و نکاتی از این دست موجب خرسندی است ولی آنچه محل نگرانی است تعیین اقای ظریف به عنوان شورای راهبری و از آن نگران کننده تر برخی اعضای این شوراست که بعضی از افراطیون و محکومین فتنه 88، دارای مواضع ساختار شکنانه و سران روزنامه های زنجیره ای در میان آنها هستند. وجود این اسامی یک کد و علامت از رویکرد حلقه اطراف اقای پزشکیان است.
از اقایان علی تاجرنیا، عباس عبدی، محسن رنانی، هادی خانیکی و... انتظار کابینه و دولتی با دغدغه های معیشت و خدمت به مردم، وحدت و آرامش و چینشی فراجناحی میتوان داشت؟!
از نوع فعالیتی که فعالان اصلاحات در فضای رسانه در پیش گرفته اند هم چنین نوع چینش برخی مهره ها، فضای تند دوم خرداد استشمام میشود. اصلاحاتی ها نشان داده اند که با ورود خود به قدرت اقداماتی را به صورت هماهنگ پیگیری میکنند:
سرمایه گذاری در مورد دانشگاه ها و تحریک دانشجویان، تکثیر رسانه ها و زنجیره ای عمل کردن آنها، مطرح کردن مطالبات رادیکال و خارج از چارچوب، عبور از خط قرمزهای سیاسی و شرعی جمهوری اسلامی، حمله به نهادهای انتصابی(خصوصا بسیج، سپاه، شورای نگهبان، قوه قضائیه، قوای انتظامی و امامان جمعه)، شایعه سازی و ترور شخصیت چهره های انقلابی خصوصا متفکران آنها، بحران سازی های پی در پی، دروغسازی رسانه ای و ایجاد هزینه در خصوص برخورد با رسانه ها و شخصیت های دروغساز و...
در این راستا لازم است که عملکرد اصلاحات در دولت اقای خاتمی مورد مطالعه دقیق قرار گیرد.
درست است که نظام اسلامی نسبت به دوم خرداد سال 76 در وضعیت تثبیت شده تری قرار دارد ولی ظرفیتهای رشدیافته غربگرایی، شکافهای فتنه های متعدد، اثر زخمهای اقتصادی بسترهای آماده برای جریان اصلاحات است.
با وجود روی کار بودن دولت انقلابی اقای رئیسی نظام برای کنترل فتنه زن، زندگی، آزادی با چالشهای متعددی مواجه شد حال اگر ظرفیت دولتی هم به کمک فتنه انگیزی در اموری مانند حجاب به کار بیفتد شرایط کشور سختتر از گذشته خواهد شد.
جریان اصلاحات در فضای دوم خرداد سیاست همزمان فشار از پایین(به وسیله التهابات دانشجویی و خیابانی) و چانه زنی از بالا(اصلاح قانون مطبوعات، کاهش اختیارات رهبری و نهادهای منصوب رهبری) و القاء حاکمیت دوگانه را در پیش گرفته بود.
حملات اخیر و سازماندهی شده جریان مذکور به آیت الله میرباقری یادآور پروژه های ترور شخصیتهای انقلابی مانند آیت الله بهشتی و آیت الله مصباح یزدی است. چهره هایی که توانمندی بالایی در پاسخگویی به جریانات التقاطی دارند و مانع جدی برای شبهه افکنیها محسوب میشوند.
بر اساس آنچه گفته شد جریان انقلابی لازم است خود را برای بدترین سناریوها آماده کند و برای طراحی ها و پلنهای مختلف جریانات افراطی اصلاحات، از پیش تشکل سازی و برنامه ریزی کرده باشد. جریانی که زخم خورده است و هیچ بُعدی ندارد که درصدد انتقام از نظام و انقلاب برآید.
🔸بحث از تحجر آری یا خیر؟
🔹گفته می شود:
دشمن و ایادی داخلی اش با برچسب "تحجر" و کلیدواژه "متحجر" قصد بی اعتبار کردن جریان انقلابی و حزب الله را دارد، حالا در این شرایط پرداختن پررنگ به این نوع ادبیات، چیزی جز بازی در زمین دشمن و مصداق بی بصیرتی نیست.
🔹نظر حقیر:
قبول دارم فی الجمله چنین خطی دنبال میشود
اما هر پرداختنی به معنای «تکمیل پازل دشمن» نیست بلکه میتواند برعکس «خنثی کننده طرح دشمن» باشد.
🔺تحجر باید درست فهم شود آن مقداری که در جریان انقلابی هست و میتواند خطرآفرین باشد باید فهمیده شود و جلوگیری شود.
🔺و آن مقداری که تهمت است هم فهمیده شود و تبیین و رفع اتهام شود.
🔺و هم چنین تحجری که در جریان غربگرا از جمله امثال آقای ظریف هست، نشان داده شود.
از نظر بنده جریان غربگرایی در نوع مواجهه خودش با مسائل بیش از جریان انقلابی دچار تحجر است.
غرب هر مقدار جنایت میکند، نسل کشی و بدعهدی می کند، نامردی می کند، باز هم پرستش و ستایش می شود این تحجر و تعصب بر باطل بدتر است.
یعنی میتوان در این بحث رویکرد تهاجمی داشت نه صرفا تدافعی
اگر این موضوع با این مختصات دنبال شود میتواند کاملا مفید باشد.
هم آسیب شناسی درون باشد و هم آفت شناسی برون.
وقتی بحث به صورت تهاجمی دنبال شود و ذهنیت رایج در مورد اختصاص داشتن تحجر به متدینین و انقلابی ها، نفی گردد
و تحجرِ قشر مثلا روشنفکر غربزده نشان داده شود و ذهنیت سازی صورت گیرد، این کار خودش میتواند موجب «خنثی سازی طرح دشمن» گردد.