🌷 #هر_روز_با_شهدا_٦
#زيارت
🌷نزدیک سحر بود.خواب دیدم رفتیم کربلا براى زیارت. محمد(صابری) هم با ما بود. همه ما دور ضریح می چرخیدیم اما ضریح دور سر محمد می چرخید!! همان لحظه از خواب پریدم بلند شدم دیدم محمد با آن حال خراب در گوشه ای از اردوگاه اسیران نشسته و مشغول نماز شب است. دستش به سوى آسمان بود و استغفار می كرد. همان لحظه اشک از چشمانم سرازیر شد. با خودم عهد بستم من هم مثل محمد به نماز شب مقید شوم.
🌷سال ٦٩ و يك ماه قبل از تبادل اسرا بود حال محمد بهتر از قبل بود. یک شب بی مقدمه گفت: هر وقت به ایران برگشتید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید. قبر امام را هم از طرف من زیارت کنید. بعد ادامه داد: به پدر و مادرم بگویید همانطور که در شهادت برادرم صبر کردید در شهادت من هم صبور باشید. هرچند سخت است. می دانم که مدتها صبر کردید تا مرا ببینید اما مرا نخواهید دید!!
🌷 از صحبت های او تعجب کردیم گفتم: محمد این حرفها چیه؟خدا رو شكر تو حالت خوب شده، چند روز دیگه هم قراره آزاد بشیم. روز بعد در محوطه بودیم. ساعت ٣ عصر محمد گفت: سرم درد می کند چند قطره خون از بینی اش آمد و روى زمین افتاد او را به بهداری بردند. همه دلشان مى خواست اتفاقی نیوفتاده باشد اما ....
🌷.... محمد صابری دلاور خوب خیبری به شهادت رسیده بود. برای محمد تشیع باشکوهی برگزار شد. در کیسه شخصی محمد یک کاغد کوچک بود که حکم وصیت داشت. روی آن نوشته بود اسارت در راه عقیده عین آزادی است.
📚 کتاب خاطرات آزادگان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٥ #امام_رضا_عليه_السلام 🌷رمز حرکت ما نام مقدس امام رضا علیه السلام بود از صبح تا
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٦
#زيارت
🌷نزدیک سحر بود.خواب دیدم رفتیم کربلا براى زیارت. محمد(صابری) هم با ما بود. همه ما دور ضریح می چرخیدیم اما ضریح دور سر محمد می چرخید!! همان لحظه از خواب پریدم بلند شدم دیدم محمد با آن حال خراب در گوشه ای از اردوگاه اسیران نشسته و مشغول نماز شب است. دستش به سوى آسمان بود و استغفار می كرد. همان لحظه اشک از چشمانم سرازیر شد. با خودم عهد بستم من هم مثل محمد به نماز شب مقید شوم.
🌷سال ٦٩ و يك ماه قبل از تبادل اسرا بود حال محمد بهتر از قبل بود. یک شب بی مقدمه گفت: هر وقت به ایران برگشتید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید. قبر امام را هم از طرف من زیارت کنید. بعد ادامه داد: به پدر و مادرم بگویید همانطور که در شهادت برادرم صبر کردید در شهادت من هم صبور باشید. هرچند سخت است. می دانم که مدتها صبر کردید تا مرا ببینید اما مرا نخواهید دید!!
🌷 از صحبت های او تعجب کردیم گفتم: محمد این حرفها چیه؟خدا رو شكر تو حالت خوب شده، چند روز دیگه هم قراره آزاد بشیم. روز بعد در محوطه بودیم. ساعت ٣ عصر محمد گفت: سرم درد می کند چند قطره خون از بینی اش آمد و روى زمین افتاد او را به بهداری بردند. همه دلشان مى خواست اتفاقی نیوفتاده باشد اما ....
🌷.... محمد صابری دلاور خوب خیبری به شهادت رسیده بود. برای محمد تشیع باشکوهی برگزار شد. در کیسه شخصی محمد یک کاغد کوچک بود که حکم وصیت داشت. روی آن نوشته بود اسارت در راه عقیده عین آزادی است.
📚 کتاب خاطرات آزادگان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٥ #امام_رضا_عليه_السلام 🌷رمز حرکت ما نام مقدس امام رضا علیه السلام بود از صبح تا
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٦
#زيارت
🌷نزدیک سحر بود.خواب دیدم رفتیم کربلا براى زیارت. محمد(صابری) هم با ما بود. همه ما دور ضریح می چرخیدیم اما ضریح دور سر محمد می چرخید!! همان لحظه از خواب پریدم بلند شدم دیدم محمد با آن حال خراب در گوشه ای از اردوگاه اسیران نشسته و مشغول نماز شب است. دستش به سوى آسمان بود و استغفار می كرد. همان لحظه اشک از چشمانم سرازیر شد. با خودم عهد بستم من هم مثل محمد به نماز شب مقید شوم.
🌷سال ٦٩ و يك ماه قبل از تبادل اسرا بود حال محمد بهتر از قبل بود. یک شب بی مقدمه گفت: هر وقت به ایران برگشتید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید. قبر امام را هم از طرف من زیارت کنید. بعد ادامه داد: به پدر و مادرم بگویید همانطور که در شهادت برادرم صبر کردید در شهادت من هم صبور باشید. هرچند سخت است. می دانم که مدتها صبر کردید تا مرا ببینید اما مرا نخواهید دید!!
🌷 از صحبت های او تعجب کردیم گفتم: محمد این حرفها چیه؟خدا رو شكر تو حالت خوب شده، چند روز دیگه هم قراره آزاد بشیم. روز بعد در محوطه بودیم. ساعت ٣ عصر محمد گفت: سرم درد می کند چند قطره خون از بینی اش آمد و روى زمین افتاد او را به بهداری بردند. همه دلشان مى خواست اتفاقی نیوفتاده باشد اما ....
🌷.... محمد صابری دلاور خوب خیبری به شهادت رسیده بود. برای محمد تشیع باشکوهی برگزار شد. در کیسه شخصی محمد یک کاغد کوچک بود که حکم وصیت داشت. روی آن نوشته بود اسارت در راه عقیده عین آزادی است.
📚 کتاب خاطرات آزادگان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 7 🌺 ایشان برای اجارهی خانہ ی مشترڪ ، مقداری پول داشت ؛ خانہ ی ب
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 8
🔹بعد از جنگ وقتی برای بازدید از منطقه حرکت می کردیم و به #شلمچه می رسیدیم دیگر نیازی به خواندن مصیبت نبود🚫! #سید رو به قبله می نشست و به افق خیره می شد، اشک در #چشمانش حلقه می زد، بعد به شدت گریه می كرد😭. نگاه به #چهره_سید خیلی در انسان تأثیر گذار بود👌.
🔸رضا علیپور می گفت: «بعد از آنكه سید از #زیارت خانه خدا🕋 برگشت برای گفتن زیارت قبولی رفتیم منزلشان🏡.» سید گفت: «وقتی رفتم توی سرزمین #عرفات، یک جایی خلوت كردم. اول بینی ام را روی خاک گذاشتم و خاک را #بوییدم، می دانی چه بویی را حس كردم⁉️» گفتم: «نه.»
🔹با حال عجیبی ادامه داد: «من #بوی_شلمچه را احساس كردم. بعد هم خیلی گریه كردم😭، اطرافم كسی نبود. #داد_میزدم، گریه كردم. می گفتم آقا من لایق نیستم❓ می خواهم برای یک بار هم كه شده، حتی به صورت #ناشناس شما را ببینم، آن قدر گریه كردم كه اطراف سرم كاملاً خیس شده بود.» آری👌، سید همه جا به یاد شلمچه بود.
🔸علیپور می گفت: «یک شیشه عطر خوشبو😌 از #شهیدسیدعلی_دوامی به سید مجتبی رسیده بود.» آقا سید در مراسم ازدواج رفقا💍 كه دعوت می شد به آن ها می گفت: «این شیشه عطر سوغات سید علی است كه از #مشهد آورده، حیفم می آید كه فقط خودم از آن استفاده كنم. در این روز مبارک به یاد سید علی و تشرف او به #حرم_امام_رضا (ع) شما را هم معطر می كنم☺️.»
🔹سید حتی در این لحظه ها هم از #یاد_یاران شهیدش غافل نبود🚫 و با این كار به دیگران هم یادآوری می كرد.
#شهید_سیدمجتبی_علمــدار
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#پست_ویژه
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
هدیه امام حسین(ع)به خانواده همت....
💐مےخواستم برم #كربلا زيارت #امام_حسين(ع) .
🌿همسرم سه ماهه حاملـہ بود. التماس و #اصرار كه منوهم ببر، مشكلـے پيش نمی آيد.هر جوری بود #راضيم كرد. با خودم بردمش.
💐اما سختـے سفر به شـدّت مريضش ڪرد. وقتی رسيديم #كربلا، اول بردمش #دكتر .
🌿دكتر گفت: احتمالا جنين #مرده . اگر هم هنوز #زنده باشه، اميدی نيست. چون علايم #حيات نداره. 😔
💐وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم #حرم .😍 🌿هرجوري كه ميتوانی منو برسون به #ضريح #آقا .💔
💐زير بلغهاش رو گرفتم و بردمش كنار #ضريح .تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهای واسه #زيارت .
🌿با حال #عجيبی شروع كرد به #زيارت . بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در #حرم .💞
💐صبح كه براي #نماز بيدارش كردم. با خوشحالے بلند شُـد و گفـٺ: چه #خواب شيرينی بود. الان ديگہ مريضی ندارم.
🌿بعد هم گفت: توی خواب #خانمی (حضرت زهرا"س") رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه #بچه زيبا رو گـذاشت توی #آغوشم .😍
💐بردمش پيش همون پزشك. 20 دقيقهای معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه #مرده بود. ولی امروز كاملا #زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو #معالجه كرده؟ باور كردنے نيست، امكان نداره!؟ 😳
🌿خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، #ساكت شد و رفت توے فڪـر.
💐وقتے #بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم.محمد ابراهيم.
«#محمدابراهيم_همت »
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 3⃣4⃣ 💠 بیت المال 🌷خادم بودیم، هر دویمان دوکوهه #خادم بودیم. زا
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 4⃣4⃣
قبل از آشنایی با محمد جواد به #زیارت حضرت زینب(س) با خانواده ام رفته بودیم.🙂
روبروی گنبد حضرت زینب (س) بودیم و من با بی بی درد دل میکردم. از او خواستم که
#همسری به من بدهد که به انتخاب خودش باشد...💓
البته آن روزها نمیدانستم که #هدیه ای ویژه از طرف بی بی در انتظار من است و آن هم
#سرباز خود حضرت زینب(س)، قرار است مرد آسمانی و همسفر بهشتی من شود.😍😌
از سفر که برگشتیم، محمد جواد به #خواستگاری من آمد.آن زمانها در یک کارخانه مشغول به
کار بود.😊 #تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود.
حتی از جوانی
و زمانیکه #محصل بود، در تابستانهایش کار میکرد. تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس
💐خواستگاری تا خرج مراسم عروسی همه را خودش داد. بعد از آن شروع کرد به #ساختن
همین منزلی که خانهء من و فرزندانم هست.
سر پناهی که ستونهایش را از دست داد.😔تک تک مصالح و نقشهء منزل و رنگ دیوارها و
طرح کاشی ها همه وهمه به #سلیقه من بود.آخر محمد جواد همیشه میگفت که تو قرار
است در این خانه بمانی...نه من....😔
آری همسر من بی تو در این خانه روزها را شب میکنم،تنها به #شوق دیدار تو در زمان ظهور
#امام_زمان(عج)😍😌
#شهید_مدافع_حرم_محمدجواد_قربانی
#راوی_همسر_شهید
🕊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۱۰۱ ✍ سرباز و فرار از منزلِ زنِ بیحجاب #متن_خاطره: قبل از انقلاب وقتی عبدال
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۱۰۲
🌸 زائرِ ویژهی امام رضا علیه السلام
#امام_رضا #مشهد #زیارت #رزق #شهیدنوجوان #شهیدشهابینژاد
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۱۰۲ 🌸 زائرِ ویژهی امام رضا علیه السلام #امام_رضا #مشهد #زیارت #رزق #شه
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۱۰۲
🌸 زائرِ ویژهی امام رضا علیه السلام
#امام_رضا #مشهد #زیارت #رزق #شهیدنوجوان #شهیدشهابینژاد
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۱۰۲ 🌸 زائرِ ویژهی امام رضا علیه السلام #امام_رضا #مشهد #زیارت #رزق #
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۰۲
✍ زائرِ ویژهی امام رضا علیه السلام
#متن_خاطره
یه روز فرید بهم گفت: مادر! اجازه بده برم مشهد به زیارتِ امام رضا علیهالسلام... بهش گفتم: نه! تو تنها پسرمی؛ میترسم توی راه اتفاقی برات بیفته...
این قضیه گذشت و فرید رفته جبهه و اونجا مجروح شد . از جبهه برای درمان بردنش مشهد. همونجا کنار امام رضا علیهالسلام شهید شد و پیکرش رو اطرافِ ضریح طواف دادند. بعد برای دفن کردن آوردند شیراز
✍خاطره ای از زندگی شهید فرید شهابینژاد
📚منبع: کتاب لحظههای تماشا ، صفحه ۸۸
#امام_رضا #مشهد #زیارت #رزق #شهیدنوجوان #شهیدشهابینژاد
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❣﷽❣ 4⃣1⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨ 🔻 #راه_نجات_از_شیطان🔻 ☝️ قرآن میگه وقتی #شیطان 👹😈 از درگاه الهی رانده
❣﷽❣
5⃣1⃣ #سبک_زندگی_قرآنی✨
🔻 #پاتکِ_شیطان🔻
✍ ما انسانها یه دشمن زخم خورده داریم به اسم #شیطان 👿
چون به جدّ ما حضرت آدم سجده نکرده، از درگاه خدا رانده شده. برای همینم از آدم و بچههای آدم بدجور کینه داره.😡
☝️ خدا در چند جای قرآن میفرماید حواستون باشه، این #شیطان 👿 دشمنِ آشکارِ شماست.
در سوره یوسف میفرماید:👇
🕋 إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (یوسف/۵)
💢 بدرستیکه #شیطان، دشمنِ آشکارِ #انسان است!
در ۵ آیهی دیگه از قرآن هم میفرماید:👇
🕋 "إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ"
💢 او دشمن آشکار شماست!
✍ اونایی که در جنگ شرکت کردند میدونند..
💣🔫 وقتی به دشمن حمله میکنی و یه منطقهای رو تصرّف میکنی، دشمن تمامِ قدرت و توانش رو جمع میکنه تا با یک حملهی سنگینتر اون مناطق رو آزاد کنه، و پس بگیره.😠
به این حملهی سنگین میگن:👈 پاتَک
☝️ در مسائل #معنوی هم همینطوره.
هر کار خوب، و هر #عمل_صالح که انجام دادی، اگر مقبولِ درگاهِ الهی باشه، پاداشش بهشته🎁.
در واقع با هر عملِ خوبی، خودت رو در #بهشت جا کردی.😇
حالا، حواست باشه☝️
🔔 هر وقت یه کار خوبی کردی، و خودت رو توی #بهشت جا کردی، منتظرِ #پاتک_شیطان باش، چون این دشمنِ قسم خورده، میخواد #بهشت رو ازت پس بگیره.☹️
✔️ اگر یه شب یه #نماز_شبِ خیلی خوب خوندی،👈 منتظر باش که فرداش #شیطان برات برنامه داره...😰
✔️ اگر یه شب یه هیات خوبی رفتی و حال خوبی بهت دست داد، خیلی گریه کردی،👈 بعدش منتظر #پاتک_شیطان باش، که میخواد مثلاً با یه نگاهِ حرام، همهاش رو ازت پس بگیره...😰
✔️ اگر یه #زیارت خوب رفتی، یه کربلای خوب رفتی، احساس کردی خیلی متحوّل شدی،👈 منتظر باش که #شیطان حسابی برات برنامه داره...😰
✔️ اگر یه #ماه_رمضان خوب رو پشت سر گذاشتی، و یک ماه بندگی خالصانه کردی، و خیلی حالت خوب شد،👈 مطمئن باش که #شیطان خیلی از دستت عصبانی شده،👿 حسابی برات برنامه داره. میخواد به هر قیمتی شده این بهشتی رو که رفتی ازت پس بگیره...😰
بخاطرِ همین:
📣📣.. خدا در قرآن میفرماید مراقب باشید #شیطان شما رو از بهشت بیرون نکنه..
این ملعون قبلاً پدر و مادر شما رو از #بهشت بیرون کرده:🙁👇
🕋 یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ (اعراف/۲۷)
💢 ای فرزندان آدم! #شیطان شما را نفریبد، همانگونه که پدر و مادرِ شما را از #بهشت بیرون کرد.
این نکته هم یادت باشه:
✅ اون کارِ خوبی که انجام میدی، هر چقدر بزرگتر و مهمتر باشه، #پاتک_شیطان هم سنگینتره.😨
📣 مراقبِ #شیطان و حملاتش باشیم...
به لطفِ خدا، ما میتونیم حریفِ #شیطان بشیم.💪
🕋 إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا (نساء/۷۶)
💢 به درستی که، نقشهی #شیطان همانند قدرتش ضعیف است.
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#شهیدانه🥀🥀
🍃هنوز هم #پهلـــــوان هایی هستند که مرام و معرفتشان🌴 زمینه ای شد برای #قهـــــرمان ِ 💪 زمان شدنشان.
.
🍃آن ها که معتقدند کار خیر را خوب است #خدا ببیند .همان هایی که ثابت کردند اگر برای خـ❤️ـدا باشی، خریدارت می شود.
.
مثل #جـــــوانی که اقتدا به #علی_اکبر_حسـین(ع) کرد و برای دفاع🌺 از #حریم_آل_الله راهی شد.
.
🍃مدافـــــعی که به سبب دعای خیر مادرش ، #محـــــافظ_ســـــردار_دل ها 😞شد..همان ســـــرداری که نامش بر سردرِ دلـها خودنمایی می کند و داغ شهادتـ🕊ـش ، داغترین خبر #رسانه های جهان است.
.
🍃خوش به حالت، دوشادوش فرمانده راهی بزم #عشـــــق شدی.
.
🍃 پاداش راهی که انتخاب کردی، مُهر شهـــــادتی بود که بر شناسنامه ات زده شد😔
.
🍃چقدر خاطر #اربـاب را می خواستی که #شب_جمعه مانند پسرش #اربا_اربا 😓و همچون مادرش بال و پر سوختـه😭 در آغوشش آرام گرفتی.
.
🍃مشتاق #زیارت بودی اماچه کسی می دانست روی دست هزاران عاشـ💚ـق ، دوراهی #بین_الحرمین 😞 نصیبت می شود و پس از آن به زیارت #شش_گوشه و #علمدار می روی.
.
🍃 به کشورت برگشتی و #امـام_رضـا میزبانت شد😓
.
🍃منتظـــرِ خوبی بودی که با بغــضِ #نائـــــب_امـــــام_زمـــــان 😭 #نماز بر پیکر مطهرت خوانده شد و پس از آن در #حرم_حضرت_عبدالعظیم (ع)آرام گرفتی.
.
🍃چه زیبا #عاقــبت-بخـیر شدی .شاید هم از دعای پـــدری بود که این روزها #طعنه عده ای کوردل دلـ💔ـش را به درد آورده است.
.
🍂راستی عجب #صبری دارد تازه #عروسـت که باقی روزهای زندگی اش را به یادِ دوماه با توبودن ،با #اشک_چشـم و آه دل باید سپری کند.😭
.
✍️به قلم #طاهره_بنائی_منتظر
.
🌸 #شهید_وحید_زمانی_نیا
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۴/۳۰
.
📆تاریخ شهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۳
.
❣️محل شهادت: عراق
.
🥀محل دفن: شبستان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f