ٺلنگـــــر😊👌
👈 درســـــت است !!...
👈 چـــــشم براے دیدن است...
👈 اما...
👈 نہ هر کـــــس !!... 📛
👈 چشمان تو لایق دیدن بهترین چـــــهره هستند !!... 👀
👈 یعنے :...
🌼 مـــــهدے_فـــــآطمه 🌼
.
👈 نہ چهره رنگ شده افرادے کہ عقده
دیده شدن دارند !!... 🙂
👈 یڪ نفر با زبانش گدایـــــے میڪند !!... 👅
👈 یڪ نفر با دســـــتش !!... 👋
👈 و یڪ نفر با نـــــگاهش !!... 👀
👈 مراقب این یکے باش !!... 😕
👈 آن دو را با اسڪناسے میتوان رد ڪرد !!...
👈 ولے این را نہ !!...
👈 ڪسے کہ با #چشمانش اندامت را
گدایے میڪند !!... 😏
.
.
👈 خواهرم ؛...
👈 تو خودت حرمی ، بیا و با چآدرت #مدافع_حرم باش...✌️
🌺الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَــرَج🌺
@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 7 🌺 ایشان برای اجارهی خانہ ی مشترڪ ، مقداری پول داشت ؛ خانہ ی ب
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم 8
🔹بعد از جنگ وقتی برای بازدید از منطقه حرکت می کردیم و به #شلمچه می رسیدیم دیگر نیازی به خواندن مصیبت نبود🚫! #سید رو به قبله می نشست و به افق خیره می شد، اشک در #چشمانش حلقه می زد، بعد به شدت گریه می كرد😭. نگاه به #چهره_سید خیلی در انسان تأثیر گذار بود👌.
🔸رضا علیپور می گفت: «بعد از آنكه سید از #زیارت خانه خدا🕋 برگشت برای گفتن زیارت قبولی رفتیم منزلشان🏡.» سید گفت: «وقتی رفتم توی سرزمین #عرفات، یک جایی خلوت كردم. اول بینی ام را روی خاک گذاشتم و خاک را #بوییدم، می دانی چه بویی را حس كردم⁉️» گفتم: «نه.»
🔹با حال عجیبی ادامه داد: «من #بوی_شلمچه را احساس كردم. بعد هم خیلی گریه كردم😭، اطرافم كسی نبود. #داد_میزدم، گریه كردم. می گفتم آقا من لایق نیستم❓ می خواهم برای یک بار هم كه شده، حتی به صورت #ناشناس شما را ببینم، آن قدر گریه كردم كه اطراف سرم كاملاً خیس شده بود.» آری👌، سید همه جا به یاد شلمچه بود.
🔸علیپور می گفت: «یک شیشه عطر خوشبو😌 از #شهیدسیدعلی_دوامی به سید مجتبی رسیده بود.» آقا سید در مراسم ازدواج رفقا💍 كه دعوت می شد به آن ها می گفت: «این شیشه عطر سوغات سید علی است كه از #مشهد آورده، حیفم می آید كه فقط خودم از آن استفاده كنم. در این روز مبارک به یاد سید علی و تشرف او به #حرم_امام_رضا (ع) شما را هم معطر می كنم☺️.»
🔹سید حتی در این لحظه ها هم از #یاد_یاران شهیدش غافل نبود🚫 و با این كار به دیگران هم یادآوری می كرد.
#شهید_سیدمجتبی_علمــدار
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
# سید_الشهدای_جبهه_ها
خداوند زیباست و #زیبایی را دوست دارد و هرگز نمیگذارد #زیبایی ها ماندگار شوند
# چشمان حاجی مصداق همین جمله بود....
همسرش میگفت:(روزی به ابراهیم گفتم #چشمانت زیباست وخدا زیبایی را برای خود میخواهد مطمئن باش این # چشم ها ماندنی نیستند..
راستش را بخواهی چشمانش عجیب خواستنی بود# نافذ و پر از نور معنویااات
چه غوغایی میکرد #چشمانش
درعملیات خیبر #فرمانده بود
سردار بی سر جبهه شد
خداوند چشمانش را برای خود قااب گرفت💔💔
آخر میدانی چشمان محمدابراهیم# گناه و معصیت ندیده بود ..چشمانی داشت که با آن فقط #خدا را میدید
چشمان بارانی اش# هنگام سحر خدا را برای #وصال مشتاق تر میکرد..
حاجی راهکار شهادت را آموخته بود
"اشک"
راهکار شهادت #اشک است...
او با چشمانش خدا را التماس میکرد
وهمیشه یک حرف را میگفت:( علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست دارم.)
و چه عاشقانه به وصل معشوق رسیدی..!❤️
راستی امام حسینت(ع) را دیدی؟! کمی از #امام حسین(ع) برای ما بگو حاجی! کمی از #غربت مهدی زهرا(س) تعریف کن.. چه خبر است؟ خبری از یوسف زهرا(س) نیست؟ دیگر کم آوردیم
بیسیم بزن حاجی منتظریم
گیر کردیم در سیم خاردار نفس دنیا
راه ارتباط ما با شما قطع شده💔وصل میخواهیم.. نشانه ای بفرست بلکه مارا به وصال بخوانی!! خواهرانت را دریاب..
برای ما دعا بخوان حاجی از دعاهایی که تو را به وصل به معشوق رساند برای ما دعا بخوان کمی# بوی خدا میخواهیم
حاج همت برای #شهادت ما هم التماااس کن اشکهایت خریدار دارد
سلام نوکر را به ارباب برسان وبگو مرا هم بی سر و اربا اربا بخواهد
نویستده: شیعه- گمنام
تاریخ تولد: ۱۳۳۴/۱/۱۲
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۷
😞نحوه شهادت: اصابت گلوله توپ
💔محل شهادت: جزیره مجنون💔
🥀محل خاکسپاری : شهررضا🥀
#سردار_دلها_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلم
#چشمانی_که_ماندنی_نبود
#چشم_مجنون
#سردار_خیبر
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f