eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
984 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
رزمنده دلاور لشکر۱۷ علی بن ابیطالب این شهید عزیز خواهر زاده شهیدحاج‌محمدابراهیم‌همت هستند🌸 و مزارشون پایین پای حاج_همت قرار دارد☝️ و درست یکسال بعد از شهادت به جمع شهدای سرافراز اسلام پیوستند💔 و پای در بساط عندربهم یرزقون نهادند به امید نگاه و دستگیری شهدا✨ خواهر زاده 🕊 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
حاج‌همت را می‌خواهم دوستان ، از اواخر حضور او در کردستان، خاطرات بسیاری دارند که نشان از روحیه اخلاص، فداکاری و مردم دوستی او دارد☺️👌. یکی از هم رزمان در این باره می گوید: یک شب در مقّر بودیم. شنیدیم که کسی صدا می زند: من می خواهم بیایم پیش شما. گفتیم که اگر می خواهی بیاییی، نترس، بیا جلو. او گفت: من را می خواهم🙁. او را پیش بردیم. آن مرد کُرد، با دیدن ، خواست دست او را ببوسد، ولی حاجی اجازه نداد. آن مرد گفت که آمده است پناهنده شود و اشتباه کرده است که به طرف ضدانقلابیون رفته است. او با اخلاقیات و رفتارهای دوستانه و مهربانانه ، شیفته او شده بود و از این که به او اجازه داده بود که یک پاسدار باشد، بسیارخوشحال بود.☺️ جالب این جاست که تعداد دیگری از افراد گروهک های فریب خورده هم که خود را تسلیم کرده بودند، درهمان لحظه ورود، سراغ را می گرفتند و می گفتند: کیست؟😊🌹 ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فرمانده کامل ، فرماندهی بود که توانایی ها و امکاناتش را خوب می شناخت☝️. او می توانست از ضعف هایش هم، قدرت بیافریند. او بهترین و مناسب ترین روش ها را برای جذب نیروها به کار می گرفت😇. مثل یک معلمِ بزرگ عمل می کرد. کارها را با دقت بین نیروها تقسیم می کرد و درانجام کارها، کاملاً نظارت، پی گیری و همکاری داشت. در مورد مسائل نظامی، یک فرمانده کامل بود😊. او، فرماندهی را به تجربه آموخته بود. وقتی نقشه عملیاتی را دربین فرماندهان ارتش و سپاه باز می کرد، با آگاهی و تسلط کامل آن را شرح می داد؛ چون خودش در تمام مراحل شناسایی، طراحی و اجرای عملیات، حضوری فعّال و گسترده داشت.🌹 ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
همســر ، درباره ویژگی های اخلاقی همسرش می گوید: «احترام و علاقه به همسر و فرزند، یکی از خصوصیات او بود🌸. تقوا و پای بندی به اصولی که به آن اعتقاد داشت، آن هم تحت هر شرایطی، از خصلت های دیگر حاجی بود👌. اما بیش تر و بالاتر از همه این ها، مسؤولیت او در مقابل نیروهای بسیجی بود. بارها از حضور خود در خانه متأسف و ناراحت می شد و می گفت: ما بسیجی هایی داریم که بیش تر از یازده ماه است که در جبهه می جنگند و به خانواده شان سر نزده اند😞؛ آن وقت ما.... دوستانش می گفتند: تا وقتی مطمئن نمی شد که غذای مناسب به نیروهای خط مقدم جبهه رسیده است، لب به غذا نمی زد☝️. گاهی نیمه های شب که برای شیر دادن بچه ها بیدار می شدم، را نمی دیدم. خوب که دقت می کردم، ازسوز و صدای ناله اش، می فهمیدم که در اتاق دیگری مشغول عبادت است».✨🌹 ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
صدام برای سر ، جایزه گذاشته بود صدام از بی بی سی اعلام می‌کند، هر کسی سر را برای ما بیاورد، جایزه دارد وقتی شهید می‌شود🕊، دوباره صدام در بی بی سی اعلام می‌کند، خمینی دیدی را هم کشتیم😒 امام هم این را می‌شنود آن موقع امام دستور می‌دهد، تشییع باشکوهی برای او برپا کنید ۱۷ اسفند۶۲ در گمنامی به شهادت رسید💔 و بعد از چهار روز جستجوی همرزمان باوفایش در معراج الشهدای اهواز بین شهدای مجهول الهویه در لشکر عاشورا شناسایی شد😔 و خبر شهادتش در ۲۴ اسفند اعلام شد ۲۴ اسفند در تهران ۲۵ اسفند در اصفهان و جمعه ۲۶ اسفند در شهرضا در حلقه محبت همرزمان و همشهریانش تشییع و در جوار امام زاده شاهرضا آرام گرفت🍁 اما او و همه شهدا روزی برای یاری امام غربیشان بازخواهند گشت👌 به امید دیدن آن روز به زودي ان شاء الله😭 ❤️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
خواب کیلومتری به خاطر مشغله ها و کارهای زیادی ڪه در جبهه داشت، فرصت کافی برای خواب و استراحت نمی‌یافت🙁. او بیش تر شب ها هم، برای عملیات‌های آینده، نقشه طراحی و برنامه‌های روزهای آینده را مرور میکرد.✌️ بعضی شب ها هم برای سرکشی به قرارگاه‌های دیگر مےرفت🚶‍♂. بنابراین، بیش تر اوقات برای جبران کمبود خواب، زمانے که سوار ماشین میشد و می‌خواست ازجایی به جای دیگر برود، فرصتی برای خواب پیدا میکرد و مثلاً در فاصله طی مسیرهای طولانی اندکی مےخوابید.😊🌹 ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
الگوی حاج همت در فرماندهی امام علی (ع) بود😊☺️ وقتی سخن می‌ گفت و بسیجیان را برای جنگیدن با دشمن تشجیع می‌کرد ((انسان به یاد خطبه‌ ای از نهج‌البلاغه می‌ افتاد که امام علی (ع) خطاب به محمد حنفیه می‌ فرماید سرت را بالا بگیر و به دوردست‌ ها بنگر تا همه‌ چیز را از دشمن ببینی و چون کوه استوار باش.😇☝️ حاج همت در روحیه دادن با رزمندگان خیلی خوب سخن می‌ گفت و خیلی خوب عمل می‌ کرد.✌️ 🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
ابراهیمی که با چشم بسته راه میرفت و ما دخترها از تقوای چشمش😌 حرف میزدیم ،کارش به جایی کشید که از زنش شنید"تو از طریق همین چشمات شهید میشی"😢 گفت:"چرا؟" گفتم:"خدا به این چشم ها هم کمال داده هم جمال."😊 چشم های زیبایی داشت.خودش هم میدانست.شاید به خاطر همین بود هیچ وقت نمی گذاشت آرام بماند😇.یا سرخ از اشک و دعا و توبه بود یا سرخ از خستگی روزها جنگیدن و نخوابیدن.👌 ❤️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
آزمایش با کفر و ایمان بعد از عملیات خیبر و فتح جزیره مجنون، بر اثر شدت آتش دشمن🔥، پُل های متحرک خراب و ارتباط با خط قطع شده بود و تدارکات و ارسال نیروی کمکی، ممکن نبود.😣 زمانی که ، اوضاع را آشفته و روحیه بچه‌های خط را پریشان دید، 🙁با هر زحمتی بود، خود را به خط رساند. جوانان رزمنده با دیدن ، به طرف او دویدند😍 و با این استدلال که به دلیل نداشتن مهمات، سنگینی آتش دشمن⚡️و نرسیدن نیروهای پشتیبانی و تدارکات، نتوانسته اند به خوبی ایستادگی کنند، اظهار شرمساری کردند😞. با شنیدن این سخنانِ مأیوسانه بچه ها گفت: «هیهات... هیهات... من چی دارم میشنوم.برادرها، این حرف ها را نزنید. ما در این جنگ، به سلاح و تجهیزات نظامی متکی نبوده ایم و نیستیم. ما اتّکای به خدا داریم.😌☝️ما این جنگ را با خون پیش می بریم. خداوند در این جنگ، صدام را با کفرش می‌آزماید و ما را با ایمانمان»✨. با این هشدار ، بچه ها روحیه تازه‌ای یافتند و صدای تکبیرشان به هوا برخاست.😇✌️ ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
بدگویی دشمن ، درباره ایشان چنین میگوید: رفتیم تو قرارگاه. بچه ها نشسته بودند دورهم و گرم حرف زدن بودند🙂 و درباره برنامه دیشب رادیو📻 عراق ـ که در آن از بدگویی کرده بودند صحبت می‌کردند. گفتم: «پس کار خیلی دُرسته، بیش تر از اون چیزےمی که فکرش رو می‌کردیم☹️. مگه اون صحبت امام رو نشنیدین که می‌گفتند: هر زمان شرق و غرب شما را تأیید رد، وامصیبتا❗️ اما اگر بدگویی رد و ناسزا گفت، اون موقع شما بدونین که کار خوبی می‌کنین😇. پس باید خوشحال بشیم که رادیو عراق ارزش فرمانده ما را پیش ما بیش تر ڪرده است».😊🌹 راوی:همرزم‌شهید ... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
در پاسخ به جوسازی‌های جریانی مرموز طی عملیات رمضان گفت:🎤 هر کسی که بیشتر برای خدا کار کند بیشتر باید فحش بشنود♨️،و شما ، چون بیشتر برای خدا کار کردید، ببشتر فحش شنیدید و می‌شنوید.👌 ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم❗️ ❤️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سخنرانی🎤 در مراسم خاکسپاری شهید رضا چراغی به مناسبت 🕊 سردار رشید سپاه اسلام شهید رضا چراغی همت تعریف میکرد دو جا برای رضا دلم خیلی سوخت😞 برای شناسایی به منطقه ای رفته بودیم که سرپایینی بود، رفتیم که رضا با عصا بود و وقتی آن را روی سنگی که زیرش محکم نبود گذاشت ، با پای کچ گرفته اش روی زمین افتاد😢😔 وقتی بالای سرش رفتیم ، گفت که هیچی نشده یکبار هم که برای شناسایی رفتیم، خمپاره ای در حال اصابت بود همه ما روی زمین دراز کشیدیم اما چون شهید چراغی پایش در گچ بود، همینطور ثابت ایستاد وقتی موشک باران تمام شد ، دیدیم که رضا زیر لب چیزهایی میگوید آنجا هم دلم برای رضا خیلی سوخت😢😞 شخصی که در عکس کنار ایستادند برادر شهید چراغی هستن🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• ••• الگوی حاج همت در فرماندهی امام علی (ع) بود😊☺️☺️ • وقتی سخن می‌ گفت و بسیجیان را برای جنگیدن با دشمن تشجیع می‌کرد ((انسان به یاد خطبه‌ ای از نهج‌البلاغه می‌ افتاد✨ که امام علی (ع) خطاب به محمد حنفیه می‌ فرماید سرت را بالا بگیر و به دوردست‌ ها بنگر تا همه‌ چیز را از دشمن ببینی و چون کوه استوار باش.💪 • در روحیه دادن با رزمندگان خیلی خوب سخن می‌ گفت و خیلی خوب عمل می‌ کرد.☺️👌 • ••• 🌸🌈🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• ابراهیمی که با چشم بسته راه میرفت و ما دخترها از تقوای چشمش😌 حرف میزدیم ،کارش به جایی کشید که از زنش شنید"تو از طریق همین چشمات شهید میشی"😢 گفت:"چرا؟" گفتم:"خدا به این چشم ها هم کمال داده هم جمال."😊 چشم های زیبایی داشت.خودش هم میدانست.شاید به خاطر همین بود هیچ وقت نمی گذاشت آرام بماند😇.یا سرخ از اشک و دعا و توبه بود یا سرخ از خستگی روزها جنگیدن و نخوابیدن.👌 ❤️ 🌸🌈🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
مٓیـشِــه نِگــاهَـــمـْ کُنـٓی» چِشْمــ بَــرْنَدارْ ازَمـ مٓی پاشهِ زِنٰــدِگٓیمـ🙃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
دوستان ، از اواخر حضور او در کردستان، خاطرات بسیاری دارند که نشان از روحیه اخلاص، فداکاری و مردم دوستی او دارد. یکی از هم رزمان در این باره می گوید: یک شب در مقّر بودیم. شنیدیم که کسی صدا می زند: من می خواهم بیایم پیش شما. گفتیم که اگر می خواهی بیاییی، نترس، بیا جلو. او گفت: من را می خواهم. او را پیش بردیم. آن مرد کُرد، با دیدن ، خواست دست او را ببوسد، ولی حاجی اجازه نداد. آن مرد گفت که آمده است پناهنده شود و اشتباه کرده است که به طرف ضدانقلابیون رفته است. او با اخلاقیات و رفتارهای دوستانه و مهربانانه ، شیفته او شده بود و از این که به او اجازه داده بود که یک پاسدار باشد، بسیارخوشحال بود. جالب این جاست که تعداد دیگری از افراد گروهک های فریب خورده هم که خود را تسلیم کرده بودند، درهمان لحظه ورود، سراغ را می گرفتند و می گفتند: کیست؟ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• ۸ مــرداد ۱۳۶۱ عـملیـات رمـضـان درحـالی به پایـان رسیـد کـه فشـار زیـادی بـه نیـروهـا و کـادر تیـپ ۲۷ وارد آمـد به طوری که عکس العمـل هـای آنهــا سخنـان تنــد را در جلســه روز ۹ مـرداد ۱۳۶۱ در پـی داشـت😐 الان نماینــده امــام، اطمینـانش از لحــاظ بــرش عملیــاتی و کیـفیـت کــار، به دو سـه تـیپ اسـت آنـوقــت خـدایی نـاکــرده، کـادرهای مـا بیاینـد و بـه ما بـگوینـد ما دیگـر مـی خواهیـم بـه صـورت نیـروی عادی و پـرسنـل سـاده وارد عملیـات بشـویم؟ خـدا گـواه اسـت☝️، بـه شــرف حضــرت زهـــرا سلام الله علیها قسم مـن سـه بار رفتـم پیـش محـسن رضــایی که بگــویم مـن استعفــاء می دهــم؛ مـن معلــم هستــم و مــی خواهــم بــروم بچسبــم بـه شغــل معلمـی خــدا گــواه است☝️😒 هــر بار خــواستم این را مطــرح کنــم، جــرأت نکــردم و بــر خـودم لرزیــدم دیـدم هـر جمله ای را کـه می خواستـم مطـرح کنـم، اشــک بـه چشـم محسـن مـی آورد💔، ایـن بـود کـه خـودم رویـم نشــد و خجـالـت کشیــدم چیــزی بگویـم علت اینــکه کـه اگـر کسـی بـود، اگر مسئـول مناسبـی در دستــرس آنها بـود که دیگـر بـه مـن خـاک بر سـر نـمی گفتنـد🍃 تـو بیـا و مسئـولیت بگیــر منــی کــه عرضــه ی چـــرخــاندن بیست نفــر آدم را هم نــدارم😔؛ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• ۸ مــرداد ۱۳۶۱ عـملیـات رمـضـان درحـالی به پایـان رسیـد کـه فشـار زیـادی بـه نیـروهـا و کـادر تیـپ ۲۷ وارد آمـد به طوری که عکس العمـل هـای آنهــا سخنـان تنــد را در جلســه روز ۹ مـرداد ۱۳۶۱ در پـی داشـت😐 الان نماینــده امــام، اطمینـانش از لحــاظ بــرش عملیــاتی و کیـفیـت کــار، به دو سـه تـیپ اسـت آنـوقــت خـدایی نـاکــرده، کـادرهای مـا بیاینـد و بـه ما بـگوینـد ما دیگـر مـی خواهیـم بـه صـورت نیـروی عادی و پـرسنـل سـاده وارد عملیـات بشـویم؟ خـدا گـواه اسـت☝️، بـه شــرف حضــرت زهـــرا سلام الله علیها قسم مـن سـه بار رفتـم پیـش محـسن رضــایی که بگــویم مـن استعفــاء می دهــم؛ مـن معلــم هستــم و مــی خواهــم بــروم بچسبــم بـه شغــل معلمـی خــدا گــواه است☝️😒 هــر بار خــواستم این را مطــرح کنــم، جــرأت نکــردم و بــر خـودم لرزیــدم دیـدم هـر جمله ای را کـه می خواستـم مطـرح کنـم، اشــک بـه چشـم محسـن مـی آورد💔، ایـن بـود کـه خـودم رویـم نشــد و خجـالـت کشیــدم چیــزی بگویـم علت اینــکه کـه اگـر کسـی بـود، اگر مسئـول مناسبـی در دستــرس آنها بـود که دیگـر بـه مـن خـاک بر سـر نـمی گفتنـد🍃 تـو بیـا و مسئـولیت بگیــر منــی کــه عرضــه ی چـــرخــاندن بیست نفــر آدم را هم نــدارم😔؛ چــه برســد به اینــکه بیــایم و مسـئولیت شرعــی خــون سه چهار هزار نفر آدم را در یک تیــپ به عهـــده بگیـــرم؛ خــود شمــا هــم همینطــور، تـک تـک مـاهــا هــم همینطـــور، عــرضــه ی چــرخانــدن خــودمان را هــم نداریــم خودمــان را هــم را نمــی تــوانیــم بســازیم،🍃 بچــرخــانیم و فرمانــدهی کنیــم، دیگــر چــه بــرسد بـه اینکـه بیـاییم و سـه چهــار هــزار نفــر را فرمــاندهی کنیــم،نـــداریـــم اگـــر کســی چنیــن عرضـــه ای را دارد بیایــد و بــگویــد ولـــی آیـــا حیثیت اســلام و انقــلاب چـنیـن اظهــار خستگـی را از مــا قبـول مـی کنــد👌؟و به قــول بــرادر رضـا چــراغی کــه دیشــب مــی گفــت مــا به ایــن ترتیـب بـایـد مــرگ بـر شـاه هـم نمی گفتیم وقتـی گفتیم، بایــد پــاے آن بایستیـــم✌️💪 منبـع نـوار📼 جلسـه ی روز نهـم مــرداد مـاه سال ۱۳۶۱، محـوطه ی بیـرونی قـرارگاه مرکـزی کـربلا ❤️ 🌸🌈🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
شهادت سردار همت 17 اسفند 62 یک سه راهی به نام سه راهی مرگ بود که هرکس می‌رفت محال بود بتواند از آن عبور کند. 😢😭حاج همت به مرتضی قربانی، فرمانده لشکر۲۵ کربلا گفت: یکی دو نفر را بفرستند خبر بیاورند تا ببینم اوضاع چه شکلی است. قربانی گفت: من هیچ کس را ندارم، هرکس را فرستادم رفت و برنگشت. حاجی سری تکان داد و راه افتاد سمت جزیره. قبل از راه افتادن جمله‌ای گفت که هیچ وقت یادم نمی‌رود: «مثل اینکه خدا ما را طلبیده»😌 بعد از رفتن حاجی من با یکنفر دیگر راه افتادم سمت جزیره و آمدیم داخل خط. عراقی‌ها هنوز به شدت بمباران می‌کردند. رفتیم جایی که نیرو‌ها پدافند کرده بودند. وضعیت خیلی ناجور بود. مجروحان زیادی روی زمین افتاده بودند.😭😢جنازه عراقی‌ها و شهدای ما افتاده بودند داخل آب و عراق دائم بمباران می‌کرد😭😢 ما نمی‌توانستیم از این خط جلو‌تر برویم. حاج همت به من گفت: شما بمان و از وضع خط مطلع باش. بیسیم هم به من داد تا با عقبه در ارتباط باشم و خودش برگشت عقب😔 صبح فردا هوا روشن شد اما از حمله دشمن خبری نشد. اطلاع نداشتیم که چه اتفاقی افتاده است. بالاخره زمانی که اطمینان حاصل شد از حمله عراقی‌ها خبری نیست، تصمیم گرفتم به عقب برگردم👌 در حالی که به عقب برمی گشتم در سه راهی مرگ چشمم به پیکر شهیدی افتاد که سر در بدن نداشت و یک دست او نیز از بدن قطع شده بود.😭😭😭 از روی لباسهای او متوجه شدم که پیکر مطهر حاج همت است اما از آنجا که شهادت ایشان برایم خیلی دردناک بود‌‌ همان طور که به عقب می‌آمدم خود را دلداری می‌دادم که نه این جنازه حاج همت نبود.😭😢😭 وقتی به قرارگاه رسیدم و متوجه شدم که همه دنبال حاجی می‌گردند پذیرفتم که او شهید شده است😭😭 شب‌‌ همان روز بدن پاک حاجی به عقب برگشت.گمان می‌کردم همه مطلع هستند اما وقتی به داخل قرارگاه رسیدم متوجه شدم که هنوز خبر شهادت حاجی پخش نشده است.😭😢 روز بعد متوجه شدم که جنازه حاجی در اهواز به علت نداشتن هیچ نشانه‌ای مفقود شده است. من به همراه شهید حاج عبادیان و حاج آقا شیبانی به اهواز رفتیم و جسد را مشخص کردیم😭😭😭 چند روز قبل از شهادت حاج عبادیان مسؤول تدارکات لشکر یک دست لباس به حاجی داده بود و ما از روی‌‌ همان لباس توانستیم حاجی را شناسایی کنیم😭😢😔 . کتاب نبرد در الوک ، بخشی از خاطرات جعفر جهروتی‌زاده http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• صدام برای سر ، جایزه گذاشته بود صدام از بی بی سی اعلام می‌کند، هر کسی سر را برای ما بیاورد، جایزه دارد وقتی شهید می‌شود🕊، دوباره صدام در بی بی سی اعلام می‌کند، خمینی دیدی را هم کشتیم😒 امام هم این را می‌شنود آن موقع امام دستور می‌دهد، تشییع باشکوهی برای او برپا کنید ۱۷ اسفند۶۲ در گمنامی به شهادت رسید💔 و بعد از چهار روز جستجوی همرزمان باوفایش در معراج الشهدای اهواز بین شهدای مجهول الهویه در لشکر عاشورا شناسایی شد😔 و خبر شهادتش در ۲۴ اسفند اعلام شد ۲۴ اسفند در تهران ۲۵ اسفند در اصفهان و جمعه ۲۶ اسفند در شهرضا در حلقه محبت همرزمان و همشهریانش تشییع و در جوار امام زاده شاهرضا آرام گرفت🍁 اما او و همه شهدا روزی برای یاری امام غربیشان بازخواهند گشت👌 به امید دیدن آن روز به زودي ان شاء الله😭 ❤️ 🌸🌈🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• یکی از اصلی‌ترین رموزِ موفقیتِ سرتاپاش خاکی ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود. از چهره‌اش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره😢؛ اما رفت وضوگرفت☺️ تا نماز بخونه.گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور🍚، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت☺️☝️: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم... کنارش ایستادم😣. حس می‌کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش. حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده...😊 📚منبع: یادگاران«کتاب همت» صفحه56 به روایت همسرشهید http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌸🌈🌱 •|... ﷽... |• بسیجی ِواقعی بود وباکری❗️ ✅ این شعاریست که عده ای برای تخطئه"بسیج فعلی"به زبان میاورند،غافل از اینکه حقیقت چیز دیگریست.☝️ :در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.🌹 🌸🌈🌱 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در لشڪر ۲۷ محمدرسول‌الله برادرےبود..🧔🏻 ڪه عادت داشت پیشانے شهدارا ببوسد❤️ وقتی شهید🕊شد بچه‌ها تصمیم گرفتن👥 برای جبران آن بوسه‌ها❤️ پیشانےاش را بوسه باران کنند🙂 جنازه قلب همه را آتش زد... 😔 ⁉️در قبال خون شهدا چه کرده ایم؟؟ 📌پیرو راهشان باشیم. ┄┅─✵💝✵─┅┄ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌱🌈🌸 •|... ﷽... |• جای خالے😔 که می گفت ما پاسدار و بسیجی خشک و خالی نمیخواهیم؛🍂 پاسدار و بسیجی باید مکتبی ایدئولژی و عقیدتی باشد.👌 🌱🌈🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
زل زده بود به . باور نمي‌كرد او فرمانده باشه. از كومله‌ها بود و آمده بود ببيند چيزهايي كه درباره پاسدارها مي‌گويند راست است يا نه😐. به تعارف نشست كنار او☺️ و پكي به قليان زد. هر كي شلوار كردي مي‌پوشيد و قليان مي‌كشيد، بين كردها ارج و قرب داشت. هم هردو را داشت👌. از وقتي آمده بود پاوه، خيلي از كردها آمده بودند و با ما مانده بودند. ما نگران اين ارتباط‌ها بوديم. ولي او بهشان اعتماد مي‌كرد و آن‌ها دوستش داشتند😍. چند نفرشان خود را فدايي و پيش‌مرگ مي‌دانستند. هرجا مي‌رفت باهاش بودند.🙂✌️ آسمانےبود 🕊 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f