May 11
May 11
✅ نوزدهم محرم ۱۴۰۲
🔻 حرکت کاروان از کوفه بسمت شام
🔻 کوفه تا شام
✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به روز نوزدهم محرم دسترسی پیدا کنند...
▪️#کوفه
▪️#شام
▪️#دیر_راهب
▪️#نوزدهم_محرم
▪️#بیستم_محرم
▪️#کوفه_تا_شام
▪️#همسران_امام_حسین علیه السلام
▪️ #نقشه_و_مسیر_کاروان_حسینی_از_مدینه_تا_شام
✅ @hosenih_maghtal
May 11
✅ #محرم ۱۴۰۲
🔻 #شهادت_امام_سجاد علیه السلام
✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به روز شهادت امام سجاد علیه السلام دسترسی پیدا کنند...
▪️#حضرت_سجاد علیه السلام
▪️#شهادت_امام_سجاد علیه السلام
▪️#خطبه_زین_العابدین_در_کوفه
▪️#زین_العابدین علیه السلام
▪️#حدیث_امام_سجاد علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
May 11
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #خواب_سکینه (س)، دختر امام حسین(ع) در شام
🔹ابن نما گوید:
سکینه(س) در دمشق چنین خوابی دید: 🔸گویی که پنج بزرگوار نورانی پیش آمدند. روی سر هر کدام پیری ایستاده بود و فرشتگان پرامونشان را گرفته بودند.
🔹خدمتکاری نیز پیاده با آنها میرفت. آن نژادگان رفتند و خدمتکار آمد و به من نزدیک شد و گفت:
🔸 ای سکینه، جدت سلامت میرساند. گفتم: بر رسول خدا سلام باد. ای پیک رسول خدا تو که هستی؟
🔹گفت: خدمتکاری از خدمتکاران بهشت.
✳️گفتم: این پیرانی که همراه این نژادگان آمده اند کیستند؟
🔹گفت:
1⃣اول آدم،
2⃣دو ابراهیم خلیل الله،
3⃣سوم موسی کلیمالله و
4⃣چهارم عیسی روحالله است.
✳️گفتم: آن کسی که محاسنش را گرفته و میافتد و بلند میشود کیست؟
5⃣گفت: جدت رسول خدا (ص). گفتم: به کجا میروند؟
گفت: سوی پدرت حسین (ع).
🔹من رفتم و کوشیدم خود را به وی برسانم و بگویم که ستمگران، پس از او با ما چه کرده اند.
🔸در همین حال بود که دیدم پنج کجاوه از نور آمدند درون هر یک از آنها زنی است. گفتم:
✳️این زنانی که میآیند چه کسانی هستند. گفت:
1⃣اولی حوا، مادر انسانها،
2⃣دومی آسیه دختر مزاحم،
3⃣سومی مریم، دختر عمران،
4⃣چهارمی خدیجه، دختر خویلد،
✳️و پنجمی دست بر سرش نهاده و میافتد و بلند میشود. گفتم: او کیست؟ گفت:
5⃣جدهات فاطمه(س)، دختر محمد (ص)، مادر پدرت.
😭گفتم: به خدا سوگند به او خواهم گفت که با ما چه کرده اند.
🔹سپس خود را به او رساندم و در برابرش ایستادم و گریه کنان گفتم:
😭مادر جان! به خدا سوگند حق ما را انکار کردند.
😭مادر جان! به خدا سوگند جمع ما را از هم پراکندند؛
😭مادر جان! به خدا سوگند حریم ما را مباح کردند.
😭مادر جان! به خدا سوگند پدرمان حسین را کشتند.
🔻فرمود: ای سکینه! بس است، دیگر مگو که جگرم را سوزاندی و بندهای قلبم را پاره کردی.
🔻این پیراهن پدرت حسین همیشه با من است و از من جدا نخواهد شد تا آنکه خدای را با آن دیدار کنم.
🔸سپس بیدار شدم و خواستم که آن خواب را پوشیده نگهدارم ولی برای خانواده ام بازگو کردم؛ که میان مردم شایع شد». [1] .
🔹سید بن طاووس ضمن نقل بخشی از خواب از زبان سکینه نقل کرده که این خواب در چهارمین روز اقامت در شام دیده است. [2] علامه ی مجلسی جزئیات بیشتری را به نقل از برخی تألیفات شیعی نقل کرده است. [3] .
📚پی نوشت ها:
▪️[1] مثیرالاحزان، ص 104، به نقل از آن بحارالانوار،، ج 45، ص 140.
▪️[2] الملهوف، ص 220. در آنجا آمده است:
سکینه در خواب به جدهاش فاطمه زهرا گفت: مادر جان! به خدا سوگند حق ما را انکار کردند، مادر جان! به خدا سوگند، جمع ما را پراکنده ساختند. مادر جان! به خدا سوگند، حریم ما را مباح شمردند. مادر جان! به خدا سوگند، پدرمان حسین را کشتند.
▪️[3] بحارالانوار، ج 45، ص 194.
✅ @hosenih_maghtal
✅ #ماه_صفر ۱۴۰۲
🔻طبق نقل تاریخ کاروان اسرای حسینی در روز اول ماه صفر وارد شهر شام شدند...
✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به #ماه_صفر دسترسی پیدا کنند...
▪️ #ورود_کاروان_به_شام
▪️#مجلس_یزید_ملعون
▪️#حضرت_سکینه س
▪️#ام_کلثوم س
▪️ #اول_صفر
▪️#دوم_صفر
▪️ #ماه_صفر
▪️#خرابه
▪️ #شام
✅ @hosenih_maghtal
May 11
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅زدن چوب خیزران به لبهای امام...
🔷دینوری گفت: پس زنان اهل بیت عصمت را بر یزید بن معاویه در آوردند و زنان حرمسرای یزید و دختران معاویه و کسان وی چون آن ها را دیدند فریاد کشیدند و بی تابی نمودند و شیون کردند و سر حسین علیه السلام پیش دست یزید بود.
🔻سکینه گفت: والله سنگین دل تر از یزید ندیدم و نه کافر و مشرکی را بدتر و درشت خوی تر از او.
🔶یزید سوی سر می نگریست و می گفت:
لیت اشیاخی ببدر شهدوا - جزع الخزرج من وقع الاسل...
😭آن گاه امر کرد سر حسین علیه السلام را بر در مسجد دمشق نصب کردند.
🔷سبط در تذکره گوید: از یزید بن معاویه مشهور است در تمام روایات مذکور که چون سر مطهر را پیش روی او گذاشتند اهل شام را نزد خویش بخواند و به #خیزران بر آن می زد و اشعار ابن زجری را می خواند لیت اشیاخی الخ.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
#مجلس_یزید_ملعون
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #خواب_سکینه (س)، دختر امام حسین(ع) در شام
🔹ابن نما گوید:
سکینه(س) در دمشق چنین خوابی دید: 🔸گویی که پنج بزرگوار نورانی پیش آمدند. روی سر هر کدام پیری ایستاده بود و فرشتگان پرامونشان را گرفته بودند.
🔹خدمتکاری نیز پیاده با آنها میرفت. آن نژادگان رفتند و خدمتکار آمد و به من نزدیک شد و گفت:
🔸 ای سکینه، جدت سلامت میرساند. گفتم: بر رسول خدا سلام باد. ای پیک رسول خدا تو که هستی؟
🔹گفت: خدمتکاری از خدمتکاران بهشت.
✳️گفتم: این پیرانی که همراه این نژادگان آمده اند کیستند؟
🔹گفت:
1⃣اول آدم،
2⃣دو ابراهیم خلیل الله،
3⃣سوم موسی کلیمالله و
4⃣چهارم عیسی روحالله است.
✳️گفتم: آن کسی که محاسنش را گرفته و میافتد و بلند میشود کیست؟
5⃣گفت: جدت رسول خدا (ص). گفتم: به کجا میروند؟
گفت: سوی پدرت حسین (ع).
🔹من رفتم و کوشیدم خود را به وی برسانم و بگویم که ستمگران، پس از او با ما چه کرده اند.
🔸در همین حال بود که دیدم پنج کجاوه از نور آمدند درون هر یک از آنها زنی است. گفتم:
✳️این زنانی که میآیند چه کسانی هستند. گفت:
1⃣اولی حوا، مادر انسانها،
2⃣دومی آسیه دختر مزاحم،
3⃣سومی مریم، دختر عمران،
4⃣چهارمی خدیجه، دختر خویلد،
✳️و پنجمی دست بر سرش نهاده و میافتد و بلند میشود. گفتم: او کیست؟ گفت:
5⃣جده ات فاطمه(س)، دختر محمد (ص)، مادر پدرت.
😭گفتم: به خدا سوگند به او خواهم گفت که با ما چه کرده اند.
🔹سپس خود را به او رساندم و در برابرش ایستادم و گریه کنان گفتم:
😭مادر جان! به خدا سوگند حق ما را انکار کردند.
😭مادر جان! به خدا سوگند جمع ما را از هم پراکندند؛
😭مادر جان! به خدا سوگند حریم ما را مباح کردند.
😭مادر جان! به خدا سوگند پدرمان حسین را کشتند.
🔻فرمود: ای سکینه! بس است، دیگر مگو که جگرم را سوزاندی و بندهای قلبم را پاره کردی.
🔻این پیراهن پدرت حسین همیشه با من است و از من جدا نخواهد شد تا آنکه خدای را با آن دیدار کنم.
🔸سپس بیدار شدم و خواستم که آن خواب را پوشیده نگهدارم ولی برای خانواده ام بازگو کردم؛ که میان مردم شایع شد». [1] .
🔹سید بن طاووس ضمن نقل بخشی از خواب از زبان سکینه نقل کرده که این خواب در چهارمین روز اقامت در شام دیده است. [2] علامه ی مجلسی جزئیات بیشتری را به نقل از برخی تألیفات شیعی نقل کرده است. [3] .
📚پی نوشت ها:
▪️[1] مثیرالاحزان، ص 104، به نقل از آن بحارالانوار،، ج 45، ص 140.
▪️[2] الملهوف، ص 220. در آنجا آمده است:
سکینه در خواب به جده اش فاطمه زهرا گفت: مادر جان! به خدا سوگند حق ما را انکار کردند، مادر جان! به خدا سوگند، جمع ما را پراکنده ساختند. مادر جان! به خدا سوگند، حریم ما را مباح شمردند. مادر جان! به خدا سوگند، پدرمان حسین را کشتند.
▪️[3] بحارالانوار، ج 45، ص 194.
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅خواب سکینه دختر امام حسین علیهم السلام در خرابه شام
🔷سکینه گفت: چون چهار روز از ماندن ما بگذشت در خواب دیدم و خوابی طولانی نقل کرد و در آخر آن گفت:
🔹زنی دیدم در هودج سوار دست بر سر نهاده پرسیدم: کیست؟
🔸گفتند: فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت سلام الله علیها.
🔹گفتم: به خدا سوگند نزد او روم و آن چه با ما کردند با او بگوییم پس شتابان رفتم تا به او رسیدم و پیش از او بایستادم گریان و می گفتم:
▪️ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند
▪️ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند،
▪️ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند،
▪️ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند،
🔶گفت: ای سکینه دیگر مگو که بند دلم را گسیختی، این پیراهن پدر تو است از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم.
🔴شیخ ابن نما گفت: سکینه در دمشق خواب دید گویی پنج شتر از نور روی بدو آوردند و بر هر شتری پیرمردی نشسته است و فرشتگان گردان ها بگرفتند و خادمی با آن ها راه می رود پس شتران بگذشتند و آن خادم به طرف من آمد و نزدیک من رسید.
و گفت: ای سکینه جد تو بر تو سلام می فرستد.
🔻گفتم: سلام بر او باد ای فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو کیستی؟
🔻گفت: خادمی از بهشت.
⚫️گفتم: این پیرمردان شترسوار کیستند؟
🔹گفت: اول آدم صفوة الله است.
🔸و دوم ابراهیم خلیل الله
🔹و سوم موسی کلیم الله
🔸و چهارم عیسی روح الله علیهم السلام.
✳️گفتم: آن که دست بر محاسن داردو افتان و خیزان است کیست؟
گفت: جد تو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است
▫️گفتم: به کجا خواهند رفت. گفت: سوی پدرت حسین علیه السلام.
⚫️پس روی به طرف او کرده دویدم تا آن چه ستمکاران پس از وی با ما کردند با او بگویم. در این میان پنج کجاوه از نور دیدم می آیند و در هر کجاوه زنی بود گفتم این زنان کیستند؟
گفت:
🔹اولی حواء مادر بشر است،
🔸دوم آسیه بنت مزاحم،
🔹و سوم مریم بنت عمران
🔸و چهارم خدیجه بنت خویلد
⚫️و پنجمی که دست بر سر نهاده افتان و خیزان است جده تو فاطم است بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مادر پدرت.
⚪️گفتم: به خدا قسم با او بگویم که با ما چه کردند پس به و پیوستم و پیش او ایستادم گریان و گفتم:
ای مادر به خدا حق ما را انکار کردند
ای مادر به خدا جمعیت ما را پریشان ساختند
ای مادر به خدا حریم ما را مباح شمردند
ای مادر به خدا پدر ما حسین علیه السلام را کشتند.
🔴گفت: دیگر مگوی ای سکینه که جگر مرا آتش زدی و بند دلم را پاره کردی این پیراهن حسین علیه السلام است با من و از من جدا نشود تا به لقای پروردگار رسم.
پس از خواب بیدار شدم و خواستم این خواب را پوشیده دارم با کسان خودمان گفتم اما میان مردم شایع شد.
🔷(بحار) از هند زوجه یزید روایت است که گفت: در بستر خفته بودم در آسمان را دیدم گشوده و فرشتگان دسته دسته نزد سر مطهر حسین علیه السلام می آمدند و می گفتند: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله در آن میان پاره ای ابری دیدم از آسمان فرود آمد و مردان بسیار بر آن بودند و مردی درخشنده روی مانند ماه در میان آن ها بود پیش آمده خم شد و دندان های ابی عبدالله علیه السلام را ببوسید و می گفت:
🔹ای فرزند تو را کشتند.
🔸می شود تو را نشناخته باشند؟
🔹از آب نوشیدن تو را منع کردند
ای فرزند من جد تو پیغمبرم و این پدرت علی مرتضی و این برادرت حسن علیهم السلام و این عم تو جعفر و این عقیل و این دو حمزه و عباسند.
و همچنین یکی یکی خاندان را شمردند، گفت: ترسان و هراسان از خواب برجستم و روشنایی دیدم از سر حسین می تافت در طلب یزید شدم او را در خانه تاریکی یافتم روی به دیوار کرده و می گفت:
🔴 مالی و للحسین،
🔵مرا با حسین چه کار و سخت اندوهگین بود.
خواب را با او گفتم سر به زیر انداخت و گفت: چون بامداد شد حرم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را بخواست و پرسید اینجا بمانید دوست تر دارید یا به مدینه باز گردید و جائزتی گران بها به شما دهم.
✳️گفتند: اول باید بر حسین علیه السلام عزاداری کنیم.
🔶گفت: هر چه خواهید کنید پس حجره ها و خانه ها را خالی کرد، در دمشق و هر زن قرشیه و هاشمیه جامه سیاه پوشید و بر حسین علیه السلام شیون و زاری کردند به مدت هفت روز علی ما نقل.
📚منبع:
📘کتاب شریف #نفس_المهموم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
#شام
#ماه_صفر
#حضرت_سکینه س
✅ @hosenih_maghtal
May 11
1_5574501963.pdf
1.73M
✅تحقیق درباره #حضرت_رقیه سلام الله علیها
🔻 عنوان:
▪️بررسی و تحلیل تاریخی درباره #رقیه بنت الحسین سلام الله علیهما از آغاز تا قرن هفتم ه.ق
🖋 به قلم:
🔺دکتر حسین عبدالمحمدی و اسدالله رحیمی | دوفصلنامه علمی - تخصصی تاریخ اهل بیت علیهم السلام
#شب_سوم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
🔻این نسخه مخطوط متاخر از کتاب لباب الانساب است که یکی از مهمترین اسناد وجود #حضرت_رقیه سلام الله علیها به شمار میآید. لکن برخی آن را با کتاب نهایه الانساب اشتباه گرفته بودند.
#شب_سوم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
✅ #ماه_صفر ۱۴۰۲
✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به ماه صفر دسترسی پیدا کنند...
▪️#بازگشت_کاروان_حسینی_به_مدینه
▪️ #حضرت_رقیه سلام الله علیها
▪️#خطبه_حضرت_زینب_در_شام
▪️ #وقایع_روز_سوم_محرم
▪️ #امام_حسن_مجتبی ع
▪️ #ورود_کاروان_به_شام
▪️#بیست_و_هشت_صفر
▪️#شهادت_امام_رضا ع
▪️#مجلس_یزید_ملعون
▪️#حضرت_سکینه س
▪️ #شب_سوم_محرم
▪️ #هفتم_ماه_صفر
▪️#شهادت_پیامبر ص
▪️#شام_تا_مدینه
▪️ #امام_حسن ع
▪️#امام_رضا ع
▪️ #ام_کلثوم ع
▪️ #شب_سوم
▪️ #اول_صفر
▪️ #دوم_صفر
▪️ #ماه_صفر
▪️#رقیه س
▪️ #اربعین
▪️#خرابه
▪️ #شام
✅ @hosenih_maghtal
May 11
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام ۷ یا ۲۸ صفر؟
🔹از دیرباز در حوزهی نجف، هفتم صفر را روز شهادت امام مجتبی علیه السلام میدانند و شیعیان عراق و سایر کشورها نیز در این روز برای سبط اکبر؛ امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا میکنند.
🔸در ایران شهادت سبط اکبر ع ۲۸ صفر است همزمان با رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم. در بین شیعیان، دو قول برای روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده است:
🔻28صفر، براساس نقل شیخ کلینی و شیخ مفید و شیخ طبرسی. رضوان الله علیهم.
🔺7صفر، بر اساس نقل شهید اول، کفعمی، شیخ بهایی، علامه مجلسی، مرحوم صاحب جواهر، شیخ کاشف الغطاء و محدث قمی رضوان الله علیهم.
که به دلیل بیشتر بودن تعداد و اعتبار راویان از قول قبلی قویتر است.
✳️ حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس معظم حوزه علمیه قم فقط هفتم صفر برای امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا میکردند و به امر ایشان در آن روز بازار هم برای اقامه عزا تعطیل میشده و هنوز هم در برخی از بیوت مراجع در قم روز هفتم صفر برای امام مجتبی علیه السلام روضه برپا میشود.
استاد فقید آیةالله مجتهدی رحمه الله تقیّد داشت در روز هفتم صفر مجلس روضه تشکیل شود و روضه امام مجتبی علیه السلام خوانده شود.
#امام_حسن_مجتبی ع
#هفتم_ماه_صفر
✅ @hosenih_maghtal
May 11
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #حرکت_کاروان_به_سمت_مدینه
✳️علامه مجلسی می نویسد :
هند دختر عبدالله بن عامر، همسر #یزید بن معاویه نقل می کند که؛
▪️《فَلَمَّا أَصْبَحَ، اسْتَدْعَى بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) فَقَالَ لَهُنَّ : أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكُنَّ الْمُقَامُ عِنْدِي أَوِ الرُّجُوعُ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ لَكُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِيَّةُ؟
قَالُوا : نُحِبُّ أَوَّلًا أَنْ نَنُوحَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)!
قَالَ : افْعَلُوا مَا بَدَا لَكُمْ ثُمَّ أُخْلِيَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَ الْبُيُوتُ فِي دِمَشْقَ وَ لَمْ تَبْقَ هَاشِمِيَّةٌ وَ لَا قُرَشِيَّةٌ إِلَّا وَ لَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ نَدَبُوهُ عَلَى مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ》
🔹وقتی که صبح شد، یزید اهل بيت رسالت را طلبيد و ايشان را ميان ماندن در شام با حرمت و کرامت و برگشتن به سوي مدينه با صحت و سلام مخير گرداند.
آنان گفتند : اول مي خواهيم ما را رخصت دهي که به ماتم و تعزيه آن امام مظلوم قيام نماييم
یزید گفت : آنچه خواهيد بکنيد!
و خانه هایی براي ايشان مقرر کرد و ايشان جامه هاي سياه پوشيدند و هر که در شام بود، از قريش و بني هاشم با ايشان در ماتم و زاري و تعزيت و سوگواري موافقت کردند و تا هفت روز بر آن جناب، ندبه و نوحه و زاري نمودند.
▪️《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّامِنُ دَعَاهُنَّ يَزِيدُ وَ عَرَضَ عَلَيْهِنَّ الُمَقَامَ فَأَبَيْنَ وَ أَرَادُوا الرُّجُوعَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَحْضَرَ لَهُمُ الْمَحَامِلَ وَ زَيَّنَهَا وَ أَمَرَ بِالْأَنْطَاعِ الْإِبْرِيسَمِ وَ صَبَّ عَلَيْهَا الْأَمْوَالَ!
وَ قَالَ : يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! خُذُوا هَذَا الْمَالَ عِوَضَ مَا أَصَابَكُمْ!
فَقَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ : يَا يَزِيدُ! مَا أَقَلَّ حَيَاءَكَ وَ أَصْلَبَ وَجْهَكَ تَقْتُلُ أَخِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ تُعْطِينِي عِوَضَهُمْ؟》
🔸پس وقتی که روز هشتم شد، یزید ايشان را طلبيد.
آنان را تکليف به ماندن در شام کرد ولی آنان قبول نکردند.
پس محملهاي مزين براي ايشان ترتيب داد و اموالی براي خرج ايشان حاضر کرد و خطاب به #حضرت_ام_کلثوم (س) گفت :
ای #ام_کلثوم ! اينها عوض آنچه نسبت به شما واقع شده است.
ام کلثوم(س) فرمود : اي يزيد! چه بسيار کم حيايي! برادران و اهل بيت مرا کشته اي که جميع دنيا برابر يک موي ايشان نمي شود و مي گويي اينها عوض آنچه من کرده ام؟!!(۱)
طبق نقل ابن طاووس؛ امام سجاد(ع) از یزید سه چیز را از یزید درخواست نمود :
▪️《الْأُولَى أَنْ تُرِيَنِي وَجْهَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ(ع) فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ》
🔹اول آن که سر مقدس پدرم حسین(ع) را بدهی تا آن صورت نازنین را ببینم.
▪️《وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَيْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا》
دوم آن که اموالی را که از ما غارت شده است به ما باز پس داده شود.
▪️《وَ الثَّالِثَةُ إِنْ كُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِي أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ يَرُدُّهُنَّ إِلَى حَرَمِ جَدِّهِنَّ(ص)》
🔹سوم آنکه اگر تصمیم به کشتن من داری شخص امینی را معین کن تا این زنها را به مدینه برساند.
یزید گفت :
▪️《أَمَّا وَجْهُ أَبِيكَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُكَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا يَرُدُّهُنَّ غَيْرُكَ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْكُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُكُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِيمَتِهِ》
🔸اول آن که صورت پدرت را هرگز نخواهی دید.
دوم آنکه من تو را عفو کردم و از کشتنت درگذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه باز نمی گرداند و اما اموالی که از شما برده اند من در عوض چندین برابر قیمت آن را به شما می پردازم.
امام(ع) فرمود :
▪️《أَمَّا مَالُكَ فَلَا نُرِيدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِيهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِيصَهَا فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِكَ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَى وَ سَبَايَا الْحُسَيْنِ(ص) إِلَى أَوْطَانِهِنَّ بِمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص)》
🔸ما از اموال تو چیزی نمی خواهیم و بگذار از اموالت چیزی کم نشود، ولی ما اموال غارت شده خود را می خواهیم.
😭زیرا بافته های مادرم فاطمه(س) دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.
سپس یزید دستور داد آن اموال را به آنان بازگرداندند.
سپس یزید دستور داد اسیران خاندان حسین(ع) را به وطنشان، یعنی مدینه الرسول(ص) برگردانند.(۲)
البته ابن طاووس در ادامه می گوید :
▪️《فَأَمَّا رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) فَرُوِيَ أَنَّهُ أُعِيدَ فَدُفِنَ بِكَرْبَلَاءَ مَعَ جَسَدِهِ الشَّرِيفِ》
🔸روايت شده است كه سر امام حسين(ع) را به كربلا برگرداندند و با بدن شريفش به خاك سپردند.(۳)
هدایت شده از حسینیه مقتل
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷
۲) #لهوف سید بن طاووس، ص۱۹۵
۳) #لهوف سید بن طاووس، ص۲۳۲
#حرکت_کاروان_به_سمت_مدینه
#حضرت_سجاد ع
#اربعین
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅هند بنت ابی عامر همسر #یزید می گوید :
▪️《كُنْتُ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَأَيْتُ بَاباً مِنَ السَّمَاءِ وَ قَدْ فُتِحَتْ وَ الْمَلَائِكَةُ يَنْزِلُونَ كَتَائِبَ كَتَائِبَ إِلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ :
[السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)]
فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى سَحَابَةٍ قَدْ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ وَ فِيهَا رِجَالٌ كَثِيرُونَ وَ فِيهِمْ رَجُلٌ دُرِّيُّ اللَّوْنِ قَمَرِيُّ الْوَجْهِ》
🔹وقتی سرهای شهدای کربلا را به #شام آوردند، شبي در خواب ديدم که دري از آسمان گشوده شد و فوج فوج ملائکه نازل مي شدند و در برابر سر مبارک حضرت امام حسين(ع) مي ايستادند و مي گفتند :
السلام عليک يا أباعبدالله(ع)!
السلام عليک يابن رسول الله(ص)!
ناگاه ديدم که ابري از آسمان به زير آمد و مردان بسيار در ميان آن ابر بودند. در ميان ايشان مردي بود در نهايت صباحت و نور و صفا!
▪️《فَأَقْبَلَ يَسْعَى حَتَّى انْكَبَّ عَلَى ثَنَايَا الْحُسَيْنِ(ع) يُقَبِّلُهُمَا وَ هُوَ يَقُولُ :
يَا وَلَدِي! قَتَلُوكَ أَ تَرَاهُمْ مَا عَرَفُوكَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوكَ!
يَا وَلَدِي! أَنَا جَدُّكَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ هَذَا أَبُوكَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى(ع) وَ هَذَا أَخُوكَ الْحَسَنُ(ع) وَ هَذَا عَمُّكَ جَعْفَرٌ وَ هَذَا عَقِيلٌ وَ هَذَانِ حَمْزَةُ وَ الْعَبَّاسُ ثُمَّ جَعَلَ يُعَدِّدُ أَهْلَ بَيْتِهِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ》
🔸وقتی که به زمين رسيد، دويد و خود را به آن سر منور رساند.
در حالی که لب و دندان او را مي بوسيد و نوحه و زاري مي کرد و مي گفت :
اي فرزند دلبند من! تو را کشتند و تو را از آب فرات منع کردند! مگر تو را نشناختند؟!
اي فرزند گرامي!
من جد توام رسول خدا(ص)!
و اين پدر تو است، علي مرتضي(ع)!
و اين برادر تو است حسن مجتبي(ع)!
و اينها عموهاي تواند، جعفر طيار، عقيل، حمزه و عباس!
و يک يک اهل بيت خود را شمرد.
هند می گوید :
▪️《فَانْتَبَهْتُ مِنْ نَوْمِي فَزِعَةً مَرْعُوبَةً وَ إِذَا بِنُورٍ قَدِ انْتَشَرَ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَجَعَلْتُ أَطْلُبُ يَزِيدَ وَ هُوَ قَدْ دَخَلَ إِلَى بَيْتٍ مُظْلِمٍ وَ قَدْ دَارَ وَجْهَهُ إِلَى الْحَائِطِ وَ هُوَ يَقُولُ :
مَا لِي وَ لِلْحُسَيْنِ(ع)؟
وَ قَدْ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْهُمُومَاتُ!
فَقَصَصْتُ عَلَيْهِ الْمَنَامَ وَ هُوَ مُنَكِّسُ الرَّأْسِ!》
🔹من از دهشت اين حال، خايف و ترسان بيدار شدم.
وقتی به نزد سر آن بزرگوار رفتم، ديدم که نور از آن سر منور به آسمان بالا مي رفت.
رفتم که يزيد را بيدار کنم و او را از خواب خود مطلع گردانم که او را در جاي خود نيافتم.
وقتی تفحص کردم، ديدم که به خانه ي تاري درآمده و رو به ديوار نشسته و با غايت بيم و اندوه و خوف مي گويد :
مرا با حسين(ع) چه کار بود؟
وقتی خواب مرا شنيد، غم و بيم او مضاعف شد، سر به زير افکند و جواب نگفت.(۱)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷
#اربعین
#حرکت_کاروان_به_سمت_مدینه
✅ @hosenih_maghtal