#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
ای زهر یاری کن مرا تا پر بگیرم
تا بار دیگر چادر مادر بگیرم
گرچه به ظاهر زهر بر جانم اثر کرد
این سینه پر غصه ام را شعله ور کرد
@hosenih
داغی که من دیدم تمام ماجرا بود
هرچه سرم آمد میان کوچه ها بود
مادر کسالت داشت ،دستش ناتوان بود
قدش کمی خم بود با آنکه جوان بود
بوی بهشت حق ز عطر چادرش داشت
با دست سالم دست من را در برش داشت
چون آینه بود و به سینه یک ترک داشت
در دست مجروحش جوازی از فدک داشت
ناگه هوای کوچه تاریک و سیاه شد
آنکس که آتش زد به خانه سد راه شد
اول جسارت کرد و حرف ناروا زد
ای وای مردم،مادرم را بی هوا زد
ای کاش میشد در همان لحظه بمیرم
یا با دو دستم ضرب دستش را بگیرم
این جثه ی کوچک برایم درد سر شد
هر چه کشیدم قامتم را ، بی ثمر شد
مادر به ضرب دست آن ناپاک افتاد
دیدم که با صورت به روی خاک افتاد
@hosenih
ای زهر یاری کن مرا تا پر بگیرم
تا بار دیگر چادر مادر بگیرم
رافض ز بی پرده سخن گفتن حذر کن
از حال صاحب روضه احساس خطر کن
شاعر: #مهدی_میرزایی_نیا (رافض)
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت
روزی سالانه ی دیگِ اجاقش را گرفت
@hosenih
رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن
او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت
دست خالی هر کسی آمد به دیدار کریم
دست پر برگشت و عمری ارتزاقش را گرفت
نوکری،در بین روضه گفت؛ آقا کربلا!
بعد هیئت رفت ویزای عراقش را گرفت
خواب دیدم فرشهای دستباف اصفهان
در حرم سرتاسر صحن و رواقش را گرفت
@hosenih
شاعری میخواست مدحش را بگوید ناگهان
غم به جان او نشست و اشتیاقش را گرفت
شاعر: #سجاد_روان_مرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مجلس_یزید_ملعون
#هنده_همسر_یزید
در زدند و علی دم در رفت
یک یهودیست سائل این در
کار او چیست ؟ دخترش کور است
یا علی لطف کن بر این دختر
گفت داخل شو که شفا اینجاست
تا ببینید نور عینم را
نور اگر خواستید صبر کنید
تا صدایش کنم حسینم را
@hosenih
دستهای حسین بر چشم
دخترک خورد و چشم ها وا شد
کور آنجا به پلک هم زدنی
با نگاه حسین بینا شد
گفت مرد یهود بعد از این
ای مسیحا ستارهی شب تو
من مسلمانم و غلام حسین
دخترم هم کنیز زینب تو
خواهشا پیش زینبت باشد
تا از او بندگی بیاموزد
تا ببینم شبیه پروانه
پای شمع حسین میسوزد
دخترک چند وقت در آن بیت
بود شاگرد زینب کبری
گرچه بسیار سخت بود اما
رفت از آن حرم به حکم قضا
چند سالی گذشت و زینب را
در اسارت به شام آوردند
اسرا را خرابهی کاخِ
مرد لقمه حرام آوردند
به کنیزان خویش گفت یزید
چون لباس قشنگ میپوشید
با زنم هنده تا خرابه روید
خودتان نیز فخر بفروشید
وارد صحنهی خرابه شدند
هنده و دور او کنیزانش
روی یک صندلی نشست و سپس
خورد سنگ محک به ایمانش
رو به سردستهی اسیران گفت
تو چرا سربهزیر هستی پس؟
ظاهرا که رشیده میآیی
چه شده اینچنین شکستی پس؟
زینب اول به او جواب نداد
هنده پرسید از کجا هستید *
گفت ما از مدینه آمده ایم
هنده اسم مدینه را که شنید
پاشد از صندلی نشست زمین
گفت بر مردم مدینه سلام
خبر از خانهی علی بدهید
گر بگویید کرده اید اکرام
من شفا دیده ام به دست حسین
ورنه یک عمر کور سو بودم
خواهری هم به نام زینب داشت
سالها من کنیز او بودم
_هنده جان از حسین پرسیدی
بین دستان شوهرت سر اوست
این که نشناختیش اینجاهم
معجرش گشته پاره خواهر اوست *
آن سر تکه تکه عباس است
آن سر تیغ خورده هم اکبر
آن سر کوچکی که خورده به تیر
سر طفل حسین علی اصغر
من همانم که خارج از خانه
دور خود هفت تا برادر داشت
این که دنبال معجرم باشم
بین بازار را که باور داشت
عزتم خوار شد به قدری که
دشمنم گوش بر صدایم داد
خرجت زینبٌ من الفسطاط
دخلت زینبٌ علیبن زیاد
غم به جان زن یزید نشست
مو پریشان نمود ، جامه درید
رفت از حال و تا به هوش آمد
با همان وضع رفت سمت یزید
_جای هنده درون کاخ اما
روی خاک خرابه سرورمن
معجر پاره پارهی زینب
خاک خوردهست خاک بر سر من ****
@hosenih
پسر آن زن جگرخواره
پاشد و دست بر عبایش شد
تا کسی رو به همسرش نکند
زود انداخت بر سر زن خود
عجبا این یزید ملعون است
بی حجابی هنده سرخش کرد
روضه ای باز تر نگویم از این
بین بازار دختری غش کرد
* مِن اَیِّ البِلادِ انتم؟
وَ اِن سَئَلتِ عَنِ الحٌسَینِ فَهذا رأسهُ بَینَ یَدَی یزیدٍ
* و اِن سَئَلت عَنِ زَینَبٍ، فَاَنَا زَیَنَبُ بنت عَلّیٍ وَ هذِی اُمُّ کُلثُومٍ وَ هؤُلاءِ بَقیةُ مُخَدّرات فاطِمَة الزّهراءِ
**** وا اِماماهُ، وا سیّداه، وا حُسیناه! لَیتَنی کُنتُ قَبلَ هذا الیوم عَمیاء وَلا اَنظُرُ بناتَ فاطمة الزّهراء سلام الله علیه علی هذِهِ الحالَةِ
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
🚩 #زیارت_اربعین
برخیز برای رفتن آماده شوی
باید بروی، آری، باید بروی
لبّیک به لب به یاری او بشتاب
فریاد حسین را اگر میشنوی
شاعر: #علی_سلیمیان
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
عاشقان دارند در میخانه مأوا میکنند
خانه ی غم را خراب از سیلِ صهبا می کنند
خوب ها گلچین شدند و در مسیر کربلا
شرح شور عشق را با اشکْ معنا می کنند
@hosenih
اذن از مولا گرفته از نجف راهی شدند
این چنین در عاشقی دل را مهیّا می کنند
سودها دارد مَشایه در طریقِ کربلا
نقدِ جان را با متاع عشق سودا می کنند
پابرهنه چون رقیّه، سرسپرده، جان به کف
هر دلی را در طریقِ دوست شیدا می کنند
در عمود آخرین عشّاق دلداده به ماه
با دمِ "عباس جیٖبِ الْمٰای" غوغا می کنند
@hosenih
در جواب آنکه روزی یار می کردی طلب
با لَکَ لَبیک، اعجاز مسیحا می کنند
التفاتی نیست عشّاق شما را با بهشت
در میان دو حرم، فردوس پیدا می کنند
شاعر: #وحید_دکامین
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از گالری انگشتر و حرز ریان
15.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزشی
🎥 #چرا حرز امام جواد علیه السلام؟؟
✅آیدی جهت مشاوره 👇
@admiin_herz
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
⭕️فروشگاه حرز «پایگاه حسینیه »
https://eitaa.com/joinchat/127467707C01d6e87e2e
#امام_حسین_ع_مناجات
دلتنک #زیارت_کربلا
جانِ ما در دستِ جانان هست و بس
کیست جانان او حسین جان هست و بس
@hosenih
قیمتی شد هر کسی شد هیئتی
لطف زهرا بر محبان هست و بس
باورم را با تو می سنجم حسین
نام تو معیارِ ایمان هست و بس
گریه بر هر درد بی درمان دواست
گریه ای که بر تو ریزان هست و بس
آن مسیری را که فرجامش نکوست
گریه بر آقای عطشان هست و بس
ای مریضِ لاعلاجِ نا امید
تربتِ او راهِ درمان هست و بس
@hosenih
کربلامان نیست دست این و آن
دستِ سلطانِ خراسان هست و بس
شاعر: #سیدحسین_میرعمادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ
ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ
ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺧﻄﺮ ﺭﺍ
ﺻﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺜﻢ ﺻﻔﺘﺎﻧﻨﺪ
@hosenih
ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺷﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ
ﺩﺭ ﻫﺮﻭﻟﻪ ﯼ ﺳﻌﯽ ﺣﺮﻡ ﺟﺎﻣﻪ ﺩﺭﺍﻧﻨﺪ
ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽﺷﺪ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ
ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ
ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﮔﺪﺍﯾﺎﻥ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺟﻬﺎﻧﻨﺪ
@hosenih
ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻗﺪﺡ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﺍز ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﭽﺸﺎﻧﻨﺪ
ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ
ﺗﺎ ﺁﺗﺶ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪ
شاعر: #ﮐﻤﯿﻞ_ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را
کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را
به پا میخیزم و پا در رکاب جاده میآیم
به پای عشق خواهم رفت راه بینهایت را
@hosenih
هوای روزگار من سیاه از دود غفلتهاست
شلوغیهای شهر از من گرفته کنج خلوت را
زمین گم میشود در ازدحام گامهای شوق
کم آوردهست جاده این همه شوق زیارت را..
نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم
به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را..
مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد
که از آن روز میجویند دریای حقیقت را
@hosenih
جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده
ببین لبیکهای فرد فرد این جماعت را
::
امام صبح پیروزی به ما سر میزند روزی
به پایان میرساند اربعینها عصر غیبت را
شاعر: #جعفر_عباسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
بخر مقابل چشمانِ خوبها بد را
بزن به نام خودت این بدِ زبانزد را
میان ماندن و رفتن از انتخاب نگو
بگیر راه سقوطِ منِ مردّد را
@hosenih
همیشه سنگِ دلم راهِ اشک را بسته
تلنگری بزن ای روضه! بشکن این سد را
ببخش، حاجتِ من کمتر است از کَرمت
خودت بخواه برایم هر آنچه باید را
به جمعِ گریهکنان؛ بین ابرها بردی
همان کسی که خودش را به گریه میزد را
شهادتِ نفسم یاحسین و یاحسن است
نگیر از لب خشکم فراتِ اَشهد را
مسافر حرمم؛ روی بالِ سجاده
سلامِ صبح، به مبدأ رسانده مقصد را
@hosenih
کلاغ را چه به پرواز با کبوترها!
کسی سیاه ندیدهست رنگِ گنبد را
بحقّ پای سپاهِ پیادهی حرمت
ببر زیارتِ دنیای خوبها بد را
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟
این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟
اینکه میکِشد مرا بهسوی تو چه جذبه ای است؟
حالو روز عاشقان چگونه اینچنینی است
@hosenih
تاول شکفته زیر پای زائر تو را
بوسه میزنم که موسم ستارهچینی است
از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن
مثل اشکهای الغدیری امینی است
کربلا چه قرنها بر او گذشته و هنوز
از معلمان مهربان درس دینی است!
@hosenih
از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون
سطری از کتاب إن قَطعتُموا یمینی است
عشقعشقعشقعشقعشقعشقعشقعشق
این صدای پای زائران اربعینی است
شاعر: #مهدی_جهاندار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e