#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
وقتی که عالم با وجودت آبرو داشت
باید برای بردن نامت وضو داشت
بیت علی یک عمر با تو رنگ و بو داشت
زهرا دمادم دیدنت را آرزو داشت
عصمت ز سیمای تو معلوم است معلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
روح دعا ،أخت الوفا، بنت الوقاری
روح ادب زهرا نسب حیدر تباری
مثل علمداری ، شکوهی ، اقتداری
مانند زینب خواهرت همتا نداری
پروردهء دست عطوف چند معصوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
نقش تو در کرببلا انکار، هرگز
چون خواهرت تسلیم استکبار ، هرگز
در راه کوفه تو بگو یکبار ، هرگز
زینب نشد بی یاور و غمخوار، هرگز
ای خواهر کوچکترِ ارباب مظلوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
بر ناقه، اطفال برادر را نشاندی
یک لحظه از احوالشان غافل نماندی
خاک از لباس و چادر خواهر تکاندی
مانند زینب جایِ جایش خطبه خواندی
کاخ بنی شیطان به ذلت گشت محکوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
ای همسفر مانند زینب با سرِ یار
ای همقدم با خواهرت در کوچه بازار
ای مثل خواهر سنگ کوفی خورده بسیار
ای ساقی لب تشنگان بعد از علمدار
یک عمر با این روضه گریانیّ و مغموم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
یادت نرفته کربلا رنجی که دیدی
از خیمه ها با زینبت بیرون دویدی
بی بی نمی دانم به تلّ ، آیا رسیدی؟
دیدی خودت یا اینکه از زینب شنیدی
با چکمه زد بر سینه اش آن دشمن شوم
ای دختر شیر خدا یا ام کلثوم
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
ای پلههای منبر تو آسمانها
پامنبری روضههایت، روضهخوانها
مثل امیرالمؤمنینی، خطبههایت_
پیچیده در گوش زمانها و مکانها
ای سایهبان عصمت تو ماه و خورشید
ای در پناه غیرت تو ارغوانها
هر تازیانه خطی از غمنامهات بود
ای شانههایت شرح حال نیمهجانها
همراه زینب بین گودال تفحص
گشتی به دنبال نشان از بینشانها
همراه زینب در هجوم سنگ و آتش
بودی پناه بیپناه الامانها
همراه زینب روضههای باز دیدی
بازارها، رقاصهها، آوازخوانها
شاعر: #محمد_بختیاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایهی تاج سرت باشی
صدف باشی و بی اندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب، فقط زینب
مدینه ازحسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای امکلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هرکسی اندازهای دارد
دراین مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
گَمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی باسکینه زخم پیشانی زینب را
بمیرم، در شلوغیهای شام آنچه نباید، شد
خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد
همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد
نه....از دروازهی ساعات باید زودتر رد شد
رباب آنجا که دائم آه حسرت میکشد اینجاست
و جایی که ابوفاضل خجالت میکشد اینجاست
شاعر: #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
هر کس در این دنیا تو را باور ندارد
در روز محشر سهمی از کوثر ندارد
بنت علی، صدّیقه ی صغرای زهرا
زینب به جز تو خواهر دیگر ندارد
می خواستی تاریخ هم از تو نگوید
شرح ادب فصلی از این بهتر ندارد
شرمنده شد از یاس و لاله ، دید شاعر
شعری برای داغ نیلوفر ندارد
در کربلا آیینه دار عون بودی
عاشق که باکی از غم همسر ندارد
دیدی میان علقمه محشر به پا شد
ساقی دشت کربلا ساغر ندارد
دیدی که تیر حرمله شش ماهه را کُشت
دیدی عروس فاطمه اصغر ندارد
از ماجرای سخت قتل صبر گفتی
کس ، طاقت این زجر دردآور ندارد
تو سفرهدار روضه های کربلایی
روضه بخوان از پیکری که سر ندارد
همراه خواهر گوشه ی مقتل شکستی
دیدی که جای بوسه آن حنجر ندارد
ای روضه خوان روضه های شاه مظلوم
پرده نشین کربلا یا امّ کلثوم
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
همین که دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است
برای شیرزن عصر خود شدن کافیاست
همین که خون علی در رگش سرازیر است
ظهور دیگری از فاطمهست وقتی که
برابرش همهی فتنهها زمینگیر است
محال بوده که با کفر همنشین باشد
کسی که آینهی آیههای تطهیر است
اگر اسیر خطابش کنم زبانم لال...
که شیر شیر بماند اگر به زنجیر است
هزار داغ به جانش نشست در یک روز
عجیب نیست اگر در جوانیاش پیر است
برای از نفس افتادنش همین کافیاست
که روبروش سری روی نیزه تصویر است
شاعر: #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم
نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم
هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم
مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم
عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم
نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم
روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت
ای در حدیث ناب تو دریای معرفت
در محضر تو ای گل رعنای معرفت
زانو زده جهان به تماشای معرفت
مهر تو بوده است صراط جهانی ام
مدیون باقر است همه زندگانی ام
ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم
ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم
هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم
دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم
علم از کلام توست نفس می کشد هنوز
آری به نام توست نفس می کشد هنوز
غرق اند اهل علم به دریای منبرت
چون قطره ای ست علم همه پای منبرت
نوری جهان نداشته منهای منبرت
ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت
ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان
محراب آسمانی دنیا بقیع تان
ای آبروی علم، جهان وام دار تو
حرفی نداشتند بزرگان کنار تو
پایان نداشت معرفت بی غبار تو
خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو
دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما
خورشید باش مثل همیشه به راه ما
رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت
ما را ببر به دیدن شرح کرامتت
دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت
قربان فصل فصل غم بی نهایتت
خون گریه های کرببلا یادگار توست
در ما صدای کرببلا یادگار توست
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی
خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی
چه منتّی سر قَدَر، سر قضا گذاشتی
تویی که پای جای پای انبیا گذاشتی
تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین
تو آمدی و خنده شد نصیب زین العابدین
تو آمدی که کامل از کمال تو شود کلام
رسانده جابر از رسول حق به جانبت سلام
نشسته در رگ تو خون نافذ دو تا امام
در این مقام هیچکس نگشت با تو هم مقام
صفا گرفته خانه امامت از حضور تو
تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو
تو از تبار فاطمه تو معنی صداقتی
تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی
تو از حسینی و حسن تو جلوه امامتی
رجب مرجب از تو شد تو چشمه هدایتی
تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی
تویی پیمبری که نیل علم را شکافتی
عزیز زین العابدین هزار جان فدای تو
همه زمینیان و آسمانیان فدای تو
و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو
به هر مکان و هر زمان و هر زبان فدای تو
فدای تو که پنجمین چراغ آل احمدی
فدای نام پاک تو که دومین محمدی
نگاه کن که یک به یک همه مسافر توایم
کجا بدون زائری تمام زائر توایم
همه به زیر دِین قال قال باقر توایم
اشاره کن ببین که بنده اوامر توایم
قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست
هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست
بنا کنیم عاقبت بقیع ،گنبد طلا
برای تو ضریح و مرقدی شبیه کربلا
که دور آن نشسته اند یک به یک فرشته ها
چه صحنه ای ست صحن تو کنار صحن مجتبی
فدای غربت تو ای نهفته در دل بقیع
فدای غربت تو ای چراغ محفل بقیع
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
هر دل خسته را قرار آمد
جلوه ی سبز روزگار آمد
ماه تابان خانه ی سجّاد
پیک خورشید زرنگار آمد
ذکر اذن دخول ماه رجب
سبب فیض کردگار آمد
پنجمین یا وجیهاً عندالله
صاحب لطف بی شمار آمد
برق تیغ کلام او غوغاست
مردی از نسل ذوالفقار آمد
در بیان عقاید شیعه
بس روایات او به کار آمد
در زمستان سخت سرماسوز
او نمایان شد و بهار آمد
آمده رونق تکامُل ما
ایّهاالباقر توسُّل ما
مردگان را حیات می بخشد
عاشقان را ثُبات می بخشد
به دلی که اسیر غم باشد
او مسیر نجات می بخشد
با دعای قنوت نیمه شبش
تشنگان را قنات می بخشد
یادی از او به نوکر ، آرامش
در زمان وفات می بخشد
جوهر شعر از نفس افتاد
او به شاعر دوات می بخشد
او به هر کس که تشنه ی عشق است
صد هزاران فرات می بخشد
لطف او لطف بی کران حسن
او به عالَم برات می بخشد
باقرالعلم خیمه ی سادات
یک نفس من جدا از او ؟! هیهات
در نگاهش محبت مادر
قامت او قیامت حیدر
زیر پایش تلاطم زمزم
چشم او فیض چشمه ی کوثر
یوسف خانواده ی زهرا
دل ربود از قبیله ی دلبر
بزم تیغ و ترنج آماده ست
محو خورشید چشم صد اختر
محضرش جابر بن عبدالله
آمده با سلام پیغمبر
هیبت هاشمی ست سر تا پا
سیره ی فاطمی ست سر تا سر
مطمئنّم به ما حواسش هست
در زمان شلوغی محشر
شاهد صحنه ی جدایی هاست
مرثیه خوان کربلایی هاست
غم گودال را خودش دیده
تن پامال را خودش دیده
نوه ی شاه کربلای شهید
شاه بی حال را خودش دیده
آنکه دور تن امام زمان
قوم دجّال را خودش دیده
آنکه دور حریم آل الله
رنج اِشغال را خودش دیده
آنکه با خیمه ها اسارت رفت
زخم خلخال را خودش دیده
کوفه تا شام ، کنج ویرانه
زن غسّال را خودش دیده
ماجرای رقیه یادش هست
داغ همسال را خودش دیده
وضع او مقتل مجسّم بود
روز و شب های او محرّم بود
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🙏الحمدلله عمرمان به #ماه_رجب امسال رسید و باز میتوانیم عرض کنیم:
🤲يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ...
#حلول_ماه_رجب
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
نور؛ وقتی اولِ ماهِ رجب سر میزند
عاشق انگاری، به سویِ دلبرش پَر میزند
ملتمس؛ امید دارد، حسرتش بیهوده نیست
خانهی خورشید را تا صبح، گر در میزند
عشق، یعنی: عاشقی فارغ زِ غوغای جهان
رویِ لوحِ سینهاش، نقشی زِ دلبر میزند
تا ببیند رویِ صاحبخانه را، امیدوار_
میزند در را ...، نشد وا، بارِ دیگر میزند
"يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ" گفتم، بعد از آن_
دیدم از شرقِ دلم، خیری عیان سر میزند
دل سپردم بر نگاهش، نیک میآید جواب
هرچه دارد این گدا، فالِ مکرر میزند
ایها الباقر ! اَلا ای پنجمین نور ِخدا !
قلبِ من، با عشقِ تو، تا روزِ آخر میزند
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
آمدی و منعکس شد نورِ حق دور و برت
عالم آمد عاشقانه با ادب در محضرت
خوش به این اصل و نسب! بابابزرگت شد حسین(ع)
خورده نان از دستِ آقای کریمان مادرت
باقرالعلم النبی بودی و با ذکرِ علی(ع)
میگذارد تاجِ دانش را پدر روی سرت
آسمان آمادهی ثبت احادیث تو شد
جرعهجرعه موج زد! شد آب دریا جوهرت
دور تو گشتند و آخر صاحب فتوا شدند
تا شدند علامهها شاگردِ پایِ منبرت
در کنار مهربانی بسکه داری معرفت
میرسد هر بار سائل، میشود عاشقترَت
رفت یک دستت به بالا با مناجات و درست
در همان ثانیه میبخشید دستِ دیگرت
حرفهایش رفت از یادش! به تو دلبسته شد
هر کسی آمد به دیدارت برای مشورت
گفتهای این را به آنکه شد به عشقت مبتلا:
تا دم آخر تو با من باش؛ با من محشرت!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
مجمع البحرین آمد نور چشم هر چه شاعر
پنجمین خورشید عالمتاب از کنز الذخائر
این بشارت از رسول عشق بر جانش نشسته
نور چشم آل طاها،روشنای چشم جابر
می رسد در خدمتش با عشق و می بوسد عبایش
می شود در محضر نورانی حضرت مجاور
خوش به حال آنکه یکدم محضرش را درک کرده
خوش به حال آنکه بوده با ابوجعفر معاصر
در علوم دنیوی از خبرگان علم برتر
بر علوم آسمانی آشناتر از نوادر
اوست جامع،اوست ذاکر،اوست هادی اوست مولا
از امین دارد نشانها اوست صابر اوست شاکر
روز محشر هر کسی دامان خوبان را بگیرد
دست شعر و دامن پاکت شفیعم باش باقر
من چه دارم جز همین ابیات ناقابل برایت
برگ سبزی تحفه ی درویش از باغ مجاور
در بقیعستان دلتنگی ضریحی نیست اما
می شناسد حلقه ی کوی تو را گنجشک زائر
شاعر: #نغمه_مستشار_نظامی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
دنیا سیاه بود که نوری بلند شد
خورشید از کرانه ی دوری بلند شد
در بین شهر نغمهی شوری بلند شد
در دشت جهل،سرو شعوری بلند شد
بالاترین تفکر آدم!..،خوش آمدی
کامل ترین تعقل عالم!..،خوش آمدی
مکتب نشسته بود که ناگاه پا شدی
در عصرِ لال بودن منبر،صدا شدی
بر شانه ی تفکر شیعه عبا شدی
تو پنجمین تشرف توحید ما شدی
در جاده ی شریعت نُطقَت،مسافریم
ما شیعیانِ خط به خطِ قالَ باقریم
تو امتداد نافله های محمدی
تعقیب های بعد عشای محمدی
شخصاً کلیددار حرای محمدی
آئینه ی تمامنمای محمدی
تصویر با ملاحت روح خدا !..،سلام
ای دومین پیمبر ایمان ما !..،سلام
بر روح هرچه علم،بدن کیست مثل تو
طوبای فهم،بین چمن کیست مثل تو
شیرین ترین بیان سخن کیست مثل تو
تلفیقی از حسین و حسن کیست مثل تو!
مهتاب بام این دوبرادر درآمده
اینگونه دلرباشدن از تو برآمده
در کوچهباغِ بحث شبی که قدم زدی
تنها ز لفظِ آیهی تطهیر دم زدی
بر قلّه های قلب نَصاری علم زدی
زیباترین مناظره ها را رقم زدی
پس واجب است از هُنرت استفاده کرد
باید فنون بحث شما را پیاده کرد
ای خوشبهحال هرکه درت را رها نکرد
خود را کنار سفره ی بیگانه جا نکرد
هنگام فقر غیر شما را صدا نکرد
آنکس زُراره شد..،که به زر اعتنا نکرد
ظرف مرا شکستهسبویَت کُنی خوش است
ما را به جبر جابرِ کویَت کنی خوش است
در صُلح آب و آتش ما جنگ نیست که
آن دل که مبتلای تو شد تنگ نیست که
ذاتی که جنس آینه شد سنگ نیست که
هرکس کُمِیت عشق تو شد.،لنگ نیست که
اهل قلم _به نون و قلم_ هست چاکرت
ای هرچه شاعر است به قربان شاعرت
باید برات گنبدی از زر درست کرد
رو به مزار خاکی تو در درست کرد
عطر نفیسی از گُل قمصر درست کرد
پائین پایِ قبر تو منبر درست کرد
صحن تو را شبیه گوهرشاد می کنیم
خاک بقیع را حسنآباد می کنیم
تو یاکریم زادهی آسیبدیده ای
در ابتدا به آخِرت غم رسیده ای
دردی ز جنس خار مغیلان چشیده ای
در اوج کودکی چه عذابی کشیده ای
سر نیزه ها کتاب خدا را گسیختند
در پیش چشم تو سر جد تو ریختند
صبح غرور تو به شبی ظالمانه خورد
خواب عمیق تو لگدی بی بهانه خورد
با دست زجر زلف سیاه تو شانه خورد
همبازیِ سهساله ی تو تازیانه خورد
دیدی سرِ عمو سرِ سرنیزه آب شد
دیدی طناب حرمله سهم رباب شد!
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
خورشیدِعشق درشب ظلمت دمیده بود
او را خدا شبیه نبی آفریده بود ...
شاعر: #احمد_علوی
@dobeity_robaey
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #تحلیل_و_تبیین | مداح درباره محتوای شعری که میخواند مسئول است
🔺️ حاج غلامرضا سازگار از ذاکران و شاعران باسابقه اهلبیت در گفتگو با رسانه khamenei.ir
🔍 متن کامل گفتگو👇
https://khl.ink/f/51797
#امام_باقر_ع_مدح
تو خورشیدی و بیشک دیدنت از دور آسان است
ولی ادارک نور آیا برای کور آسان است؟
به اعجاز نگاهت زنده کردی مردهدلها را
برایت بردن من تا خدا، تا نور آسان است
اسیر مهر و حلمت کن مرا چون مرد نصرانی
که با تو رَستَنم از این منِ مغرور آسان است
خودت سیب دلم را از حصار سنگها بردار
برای او که چید از آسمان انگور، آسان است
تمام بیتهایم درد دل بودند، میبخشی
کجا مدح سلیمان از زبان مور آسان است؟
شاعر: #حسین_عباس_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍁برایم بگو..
قصهی غیرت و مظلومیات را
و برایم ترسیم کن تابلو زیبای حماسه را
تو از تبار غیرتی ....
#شهدا_و_دفاع_مقدس
نثار ارواح شهدا #صلوات
@hosenih
#امام_هادی_النقی_ع_مدح
تو از تبار بهاران تو از سلاله رودی
تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی
تویی شکوه بهار و به پیشگاه تو دارد
جوانه عرض ارادت شکوفه عرض درودی
به صدر جامعه* خود به "السلام علیکی"
تمام پنجره ها را به سوی باغ گشودی
از آسمان به زمین سیرکردی و همه دیدند
که آفتابی و داری عجب فراز و فرودی
کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش
به یک اشاره دل از هر چه شیر برد تو بودی
اگرچه سامره ات را حصار کرده شب اما
میاید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی
شاعر: #حسن_زرنقی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
سهم من از مصیبت جدم حساب شد
پایم همینکه باز به بزم شراب شد
مردانه بود بزمُ دلم یاد عمه سوخت
دیدم چقدر عمه ام آنجا عذاب شد
بسیار گریه کردم از این غصه که چرا
ناموس کبریا به کنیزی خطاب شد
میخواند جد من به لبش آیه های نور
افسوس خیزران به لب او جواب شد
تشتِ زر و شراب و سر و کینه ی یزید
اینها دلیل رفتنِ تاب از رباب شد
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصهی یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنهکارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران!
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکشند به پات
تشنهی کشتن تو خونخواران
اهل عالم غم و محن بس ماست
این که بی کس شده همه کس ماست
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
حجره از نالهی انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذرهای خاک کربلا برداشت
آب شرمندهی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
بعد ازآن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیدهی تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد!
باز آقا لباس دیگر داشت!
گرچه سردرد اذیتش میکرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود، معجر داشت
روضهی من فقط همین جملهست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنهی ... !
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
۴ بیت #گریز
تا جام شراب را مقابل دیدی
بر غربت عمهجانتان باریدی
*
گیرم که شراب بود و ماتم بوده
اصلاً تو بگو که خیزران هم بوده؟!
*
سهل است گریز روضه را خواندن، نه
صد مرد اسیری برود، یک زن نه
*
هر غم که ندیدهای تو، زینب دیده
حتی گلوی بریده را بوسیده
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
•┈┈••✾••┈┈•
کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
راهم بده راهی عرش اعظمت باشم
در من بِدَم، خوب است مدیون دمت باشم
بد را بخر با خوب ها! بد نیز دل دارد
شاید که من هم بین جنس درهمت باشم
هرچند خیلیها نمیآیند سامرا
کاری بکن من جزو زوار کمت باشم
از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم
باید همیشه خاکسار مقدمت باشم
آموزگار جامعه! دستم به دامانت
اذنی بده تا سوگوار ماتمت باشم
ای منتهای حلم! ای رکن بلاد ما!
یا حضرت هادی! سلام الله علیک آقا
در پادگانی غصهی تبعید را داری
اندازهی یک عمر درد بی دوا داری
سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند
قدی خم و چشمی تر از آن طعنهها داری
قبر خودت را دیدی و آرام باریدی
آقای خوبم غربتی بی انتها داری
وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد
معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری
خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا
خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری
شکر خدا چشمی به ناموست نیوفتاده
شکر خدا اهل و عیالی در خفا داری
شکر خدا غارت نمیشد پیکرت هرگز
عمامه داری، پیرهن داری، عبا داری
نه بی کفن ماندی، نه عریان بین صحرایی
نه کار با کهنه حصیر روستا داری...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
⚫️ امام هادی (علیه السلام) چگونه به شهادت رسیدند؟
استاد #شیخ_حسین_انصاریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e