May 11
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
زرق و برق سفره ی شاهانه میخواهم چه کار ؟
اشک چشمم هست آب و دانه میخواهم چه کار ؟
اولین شرط سلوک عاشقی آواره گی ست
از ازل دربه درم کاشانه میخواهم چکار ؟
چشم های من که با خواب سحر بیگانه اند
قصه ی شمع و گل و پروانه میخواهم چکار ؟
گیسوی آشفته ام دارد نشان از عاشقی
زلف خود بر باد دادم ، شانه میخواهم چه کار ؟
من خراب باده نه بلکه خراب ساقی ام
در غیاب حضرتش میخانه میخواهم چه کار ؟
آنقدر دیوانه ام امشب که از فرط جنون
از قدح سر میکشم ، پیمانه میخواهم چه کار ؟
مست کرده شهر را عطر خوش پیراهنش
انبیا و اولیا چشم انتظار دیدنش
مرتضی با دست خود آیینه قرآن میبرد
فاطمه گهواره را در زیر ایوان میبرد
شور و شادی طلوع آفتاب هاشمی
غصه و غم را ز دل های پریشان میبرد
با دو تا خورشید روی گونه هایش دیدنی ست
آبرویی را که از ماه فروزان میبرد
جامه اش را انبیا در باغ جنت دوختند
حور عبا ، عمامه اش را نیز غلمان میبرد
بوسه بر قنداقه اش عیسی بن مریم میزند
مرهم از خاک رهش موسی بن عمران میبرد
با وجود یوسف زهرا یقینا بعد از این
یوسف کنعانیان زیره به کرمان میبرد
افتخاری شد نصیب قوم سلمان بی گمان
مادرش دارد عروس از خاک ایران میبرد
سفره ی سوری پیمبر با علی انداخته
هرکسی که میرسد رزق فراوان میبرد
هر که هرچه هدیه آورده به یمن مقدمش
با دعای فاطمه دارد دو چندان میبرد
حاتم طایی برای شام خود سر میرسد
از میان سفره ی آقای ما نان میبرد
بیقرارم مثل آن موری که روی دوش خود
تکه ای ران ملخ نزد سلیمان میبرد
خلق میخوانند کشتی نجات عالم است
هرچه که بنویسم از خوبی این آقا کم است
در زمین و آسمانها صحبت آقای ماست
نوبتی باشد اگر هم نوبت آقای ماست
مادر از آغوش خود او را زمین نگذاشته
حضرت زهرا خودش در خدمت آقای ماست
رحمة الله است مثل رحمة للعالمین
خلق و خوی مصطفی در سیرت آقای ماست
در شجاعت در شهامت رونوشت حیدر است
لشگری محو وقار و شوکت آقای ماست
فطرس بی بال و پر هم به امیدی آمده
پشت در چشم انتظار رأفت آقای ماست
روز میلادش جهنم را خدا خاموش کرد
این ترحم این تفضل بابت آقای ماست
ارمنی ها و کلیمی ها به او دل داده اند
دلبری از هرکسی خاصیت آقای ماست
نام صاحبخانه را بر درب خانه حک کنند
جنتی باشد اگر هم جنت آقای ماست
بهتر از اینکه دوای درد ما را میدهد ؟
بهتر از اینکه شفا در تربت آقای ماست ؟
لقمه های نانش از این رو به آن رو میکند
چه اثرها در غذای هیئت آقای ماست
پیش پایمان همیشه این و آن پا میشوند
این همه ارج و مقام از برکت آقای ماست
ما بدی هم که کنیم او باز خوبی میکند
باز خوبی میکند این خصلت آقای ماست
آن که کارش از طفولیت فقط بخشیدن است
شافع فردای محشر حضرت آقای ماست
میکشد پای مرا آخر به سوی کربلا
"بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا "
بر مشامم میرسد عطری که خیلی آشناست
آری آری به گمانم عطر سیب کربلاست
از عراق و غزه و بحرین اگر که بگذریم
کربلای دیگری در خاک سوریه به پاست
قتلگاه دیگری آنجا تدارک دیده اند
شاهد این ادعا سرهای روی نیزه هاست
باز هم درد اسارت ، باز هم مظلومیت
ریسمان هایی به دست بچه های مرتضاست
چه پسرهایی که از دیروز بی بابا شدند
چه پدرهایی که روی دوششان شال عزاست
به تمام خیره سر های زمین فهمانده اند
هم دمشق از آن ما، هم زینبیه مال ماست
"کلنا عباسک" تنها به این معناست که
شیعه ی حیدر شهید راه ناموس خداست
با دعای فاطمه شیعه حسینی مذهب است
نوکر ارباب قطعا پیش مرگ زینب است
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
🌷 #حلول_ماه_شعبان و فرخنده ایام شعبانیه بر محبین و ارادتمندان امیرالمؤمنین(ع) مبارک باد.
شعبان شد و ما اگر چه عصیان داریم
بر لطفِ حق امید فراوان داریم
از زمره ی این الرجبیون ماندیم
امید به وعده های شعبان داریم
شاعر: مرحوم استاد #سیدرضا_موید
@dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐در آستانهی #میلاد با سعادت #امام_حسین(ع)، خادمان حرم #امام_رضا(ع) ضریح ششگوشهی کربلا را گُلآرایی کردند.🌺🌸🌼
گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان
گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان...
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💠به مناسبت فرارسیدن #ماه_شعبان 💠
💎 دلیل نامگذاری ماه شعبان
🔻پيامبر صلياللهعليهوآله:
إنَّما سُمِّيَ شَعبانُ لأِنَّهُ يَتَشَعَّبُ فيهِ أرزاقُ المُؤمِنينَ
🌒 ماه #شعبان، «شعبان» ناميده شد؛ زيرا رزقهای مؤمنان در اين ماه تقسیم میشود.
📚 ثواب الأعمال، ص ۶۲
↳ @hosenih
#حضرت_عباس_ع_مدح
معروف به عباس و مسمّی به ابالفضل
عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل
هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود
بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل
بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت
در کشور ما هست قسم ها "به ابالفضل"
صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال
ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل"
القاب زيادند ، ولي عالم و آدم
گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل
پرسید کسی وزن غزل چیست ? بگویید
"لا حول و لا قوة الا به ابالفضل"
شاعر: #حمیدرضا_محسنات
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
چه ماهِ پُر بَرَکاتی...... چه ماورایِ صفات....
چه سروقامت رعنا، چه نوری از وَجَنات....
و جبرئیل ز حیرت؛ به عَجّلو بِصلات.....
وَ عِندَهُ حَسَناتٌ...... وَ عِندَهُ بَرَکات.....
خدا سپُرد به دستش کلیدِ بابِ نجات،
جمالِ چهره یِ فرزندِ مرتضی صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
گشوده است به جنّت، خدا، عجب دربی.....
چه آفتابِ بلندی......... ز پرتویِ غربی......
چه جنگجویِ دلیری..... چه فارِسُ الحَربی.....
چه ذکرِ لعلِ حسینی.... چه کاشِفَ الکَربی.....
ببین چه آب حیاتی..... چه دجله ای..... چه فرات....
به ذکر گفتنِ در بینِ شعرها صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
به جانِ حضرتِ جانان، نه حضرت عبّاسی......
ز باغِ پُر گُلِ حیدر دمید عجب یاسی......
درونِ خانه ی مولا......چه شور و احساسی......
خِجِل شدند همه لاله های عباسی.......
شکوهِ قبله یِ جانی و جان ما بفدات
به تابِ گیسویِ عباسِ باوفا صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
اگر که حضرتِ سقّا به ما دعا نکند
سعادتِ ابدی رو به سوی ما نکند
اگر چه واقف آنم دلم وفا نکند،
من و جدایی از این بارِگَه،؟؟؟!!!! خدانکند.....
به بارگاهِ پر از شورِ کاشِفَ الکرَبات....
به تکسوارِ میادینِ جنگها صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
ملائک از سرِ شکرِ خدا ، وضو کردند......
دهانِ خویش معطّر به ذکر هو کردند.....
به وصفِ حضرتِ سقّا بگومگو کردند.....
چه طفل ها که ندیده عموعمو کردند.....
مرا اگر که ببخشند جمله ی سادات؛
به تشنه بودنِ سقّایِ کربلا صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
به قلبِ عالمیان خانه ای بنا کرده.....
یکی یکی ز میانِ همه سوا کرده.....
و عازمِ سفری سویِ کربلا کرده......
چقدر حاجتِ ناگفته را روا کرده......
دمیده بر سرِ دنیا چه ماهِ پُربَرَکات
نثارِ گُل پسرِ مرتضی علی صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
شاعر: #مهران_قربانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
مشک تو اقیانوس را سیراب خواهد کرد
هُرم نفس هایت زمین را آب خواهد کرد
دریا برای دیدنت آغوش وا کرده ست
دیوانه ات، مرز جنون را جا به جا کرده ست
خورشیدی و سیاره ها دور تو می گردند
سلطانی و شاه و گدا دور تو می گردند
افلاک را گشتم ، نداری هیچ مانندی
یعنی تماشایی ترین خلق خداوندی
در آسمان کربلا زیباترین ماهی
مصداق عبد الصالحی، فانیّ فی اللهی
ای تکیه گاه آسمان، ای حافظ پرچم
بالاتر از دست تو دستی نیست در عالم
"حُر" را نگاه لطف تو مانند عابس کرد
در چشم تو نور علی را می توان حس کرد
با دیدنت دنیا زبانش بند می آید
روی لب ارباب مان لبخند می آید
پای تو می ریزد خدا دار و ندارش را
حیدر به دستت می سپارد ذوالفقارش را
نبض زمین و آسمان در دست های توست
بی شک تمام کهکشان ها زیر پای توست
باران عشقی! قبله ی امواج دریایی
هر جا که حرفی از جوانمردی ست آنجایی
در آسمان علقمه پرواز خواهی کرد
با دست های خود گره ها باز خواهی کرد
با دست هایی که برآنها بوسه زد حیدر
با دست هایی که شود گهواره اصغر . ..
قبل از ازل بودی... شبیه حیدر و زهرا
پلکی زدی و بعد از آن آغاز شد دنیا
با یک نگاهت آسمان را آفریدی، بعد
از روح خود در جسم این دنیا دمیدی، بعد
مشکی به دوش انداختی، سقا شدی... سقا
زانو زدی در پیشگاه زینب کبری
ای آنکه میگردی به گِرد محمل زینب
با دیدنت آرام می گیرد دل زینب
از پیشگاهت قطره، اقیانوس برگشته
کی سائلی از کوی تو مایوس برگشته
دست کریمت عالمی را بنده ی خود کرد
لبهای خشکت آب را شرمنده ی خود کرد
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
با دَم و بازدمِ نوحه بسوزان جگر از ما
آنچنان شعله بزن تا که نماند اثر از ما
قدمی رنجه کن و گنجِ غبارِ قدمت را
بده بر باد، که شاید برساند خبر از ما
تهِ بازار نشستیم، که ما را نپسندند
حرفِ سود و ضررش نیست، تو ما را بخر از ما
«دل» حسینیّهی سیّارِ تو و وقفِ غم توست
بیرقِ سرخِ سیاهیزدهات را ببر از ما
گنبدت آخرِ دنیاست، ته قصهی پرواز
امر کن تا که رسیدیم، بچینند پَر از ما
سرِ دنیای پس از مرگ، قرار است بیایی
روحمان بسته به امّیدِ تو بارِ سفر از ما
خاکِ بیآبِ کویریم، ولی کاش به اذنت
ظرفِ آبی برساند به لبت کوزهگر از ما
کاش میشد نفسِ ما برود تا تو بمانی
جای هر زخمِ تو میمرد هزاران نفر از ما
زیرِ تیغ آمده بودیم برای تو بمیریم
دستِ ما را که گرفتی نگرفتند سر از ما
خاکِ عالم به سرِ ما که به گودالِ منایت
گشته خنجر به طوافِ سرِ تو بیشتر از ما
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#مربع_ترکیب
باد در عرش که پیچید خبر شکل گرفت
از پر و بال ملک فرش گذر شکل گرفت
نور خورشید به شب خورد..،سحر شکل گرفت
آسمان پرده برانداخت..،قمر شکل گرفت
ماه از جلوه ی گیراش چه حظی می برد
علی از فرط تماشاش چه حظی می بُرد
نخل پر برکت توحید ثمردار شده
نسل تابنده ی خورشید،قمردار شده
کهکشان های خداوند خبردارشده
پدر خاکیِ افلاک پسردار شده
صورتش هودج نور است..،پدر می بوسد
دست آبور خود را چِقَدَر می بوسد
ابرویش جلوهی ربّ است اُبُهَت دارد
زلف او آیه ی نوری است که حرمت دارد
چشم او ابر بهاری است که رحمت دارد
نام او جامِ طهوری است که شربت دارد
صاحب شهد شکرریزِ سبو می آید
چِقَدَر نام اباالفضل به او می آید
گونه ی آینه بر دوده ی آهش خیره
چشم فانوس به پیچ و خم راهش خیره
برکه ی آب به رخساره ی ماهش خیره
پلک باران به تماشای نگاهش خیره
آسمان خیره به چشمان تر این ماه است
چشم او چشمه ی توحیدی آل الله است
رشته ی وصلت عُشاق،نخ دامن او
رختی از جنس پر و بال ملک بر تن او
دَرِ جنّات عَدَن،دُکمه ی پیراهن او
ساقه ی طاقِ فلک بازوی شیر افکن او
غرشش غرش طوفانیِ شاه عرب است
پسر شیر خدا،شیر نباشد عجب است
هرکه در زندگی اش غصه ی بسیاری داشت
اگر از خانه ی مولا طلب یاری داشت
بی گمان با پسرش نیز سر و کاری داشت
سیزده ساله چه رزم علوی واری داشت
سیزده ساله یلِ با جَنَم حیدر شد
وارث بر حق تیغ دو دم حیدر شد
دست عباس به دامان امام حسن است
سند قلب اباالفضل به نام حسن است
سالیانی است که درگیر مرام حسن است
گرچه ساقی است ولی تشنه ی جام حسن است
چِقَدَر خصلت دلدار به دلبر رفته
کرم حضرت ساقی به برادر رفته
ساحل امن یقین بود که دریا را ساخت
شانه اش بود که زُلف شب یلدا را ساخت
کوهی از غیرتِ حساس به زهرا را ساخت
دامن اُمِّ بَنین حضرت سقا را ساخت
گیسویش را به سر زلفِ حسینِ خود دوخت
کاشف الکرب شدن را به اباالفضل آموخت
آفریده شده عباس برای زینب
سینه ی او سپر دفع بلای زینب
جان عشاق اباالفضل،فدای زینب
ما گدایانِ حسینیم،گدای زینب
همگی بنده ی عشقیم به عباس قسم
پاسبانان دمشقیم به عباس قسم
سیل اشکیم به دنبال نمِ دریایش
دست ما را برسانید به اعطینایش
این که خوانده است حسین بن علی آقایش
ارمنی های محلّه اند علمکِش هایش
هرکه را جَذبه ی این عشق به زنجیرش کرد
نمک سفره ی عباس نمک گیرش کرد
کاش ما را به ردای کرمش وصل کنند
مثل وصله به نخِ شال غمش وصل کنند
مثل پَر،کنج ستون علمش وصل کنند
دست ما را به ضریح حرمش وصل کنند
تا که آب و گِلمان خرج عزایش باشد
تنمان تکه ای از صحن و سرایش باشد
آبرو داده به سرچشمه،به دریا،دستش
از زمین پُل زده تا عرش مُعَلّی،دستش
مرده را زنده کند همچو مسیحا،دستش
چقدر مُعجزه ها خلق شده با دستش
آن که از خاک درش کور شفا می گیرد
با همان دستِ قلم دست مرا می گیرد
سرو سبز علویّات برومند شده
شانه ی او به بلندای دماوند شده
چهره اش بانی پیدایش لبخند شده
خطبه خوان حرم امن خداوند شده
مکه را شیفته ی عشقِ امام خود کرد
کعبه را بنده ی اعجاز کلام خود کرد
آیه ی نور به پیشانی او مکتوب است
با وجودش بخدا وضع حرم مطلوب است
بین اطفال حسین بن علی،محبوب است
سر دوشش چقدر حال رقیه خوب است
طفل از ذوق تماشای عمو پر می زد
هر زمان بوسه به دست علی اصغر می زد
آه!از لحظه ی شومی که بلا نازل شد
بین مهتاب و حرم ظلمت شب حائل شد
اشک افلاک فرو ریخت زمین ها گِل شد
کار برگشتن سقا به حرم مشکل شد
دامن شیر به سرپنجه ی کفتار گرفت
ناگهان تیغ به بازوی علمدار گرفت
رود فریاد زد ای اهل حرم..،دریا سوخت
مطمئناً جگر تشنه ی دخترها سوخت
وسط معرکه ی جنگ دل بابا سوخت
آخرین مشک که افتاد زمین..،سقّا سوخت
چقدر بعد علمدارِ حرم هق هق کرد
بنویسید رباب از غم اصغر دق کرد
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح
مدیح گفتنت از هر دهان بزرگتر است
و نامت از همهی آسمان بزرگتر است
پیالهایم و به دریا نمیرسد این درک
که شرح حال تو از هر زبان بزرگتر است
مساحتیست کران تا کران شش گوشه
بهشت ما اگر از دیگران بزرگتر است
تو سینه سینه رسیدی به قلبمان یعنی
حدود سروری ات از زمان بزرگ تر است
چه ابتلای عزیزیست عاشقت بودن
چه شور عشق تو از شوق جان بزرگتر است
نماز و نیت ما بوده بر خدای حسین
خدای توست که در هر اذان بزرگتر است
و قائلیم به الله اکبر ، اما باز
علی اصغر تو از جهان بزرگتر است
تو کهکشانی و شش ماهه ات به ما فهماند
که راه شیری این کهکشان بزرگتر است
نمانده تاب جدایی ، حرم ببر مارا
غم فراق تو از قلبمان بزرگ تر است
برای هرکه چشیده ست چای موکب را
همیشه تشنگی از استکان بزرگتر است
اگر که شعر به پایان رسید لکنت ماست
وگرنه مدح تو از هر بیان بزرگتر است
ببخش لکنت مارا عزیز آل عبا
همیشه بخشش این خاندان بزرگتر است
شاعر: #سعیده_کرمانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_مناجات
ای نبیطلعت، ای علیمرآت
وی حسنخصلت، ای حسینصفات
ملكوتیجمال هستی و هست،
در جبین تو جلوۀ مَلَكات
مادرت فاطمهست، اُمّ بنین
خواهرت زینب است، خیر بنات
عشق از جلوۀ تو شد مبهوت
عقل از آفرینشت شد مات
من و وصف کمال تو؟ حاشا
من و شرح جلال تو؟ هیهات
بر تو ای حُسن دلفریب، درود
بر تو ای ماهِ هاشمی، صلوات
هر که چون تو غریق بحر خداست
میشود ناخدای فُلک نجات
هیچکس روسپید عشق نشد
چون تو در امتحان صبر و ثبات
تو چه شبها به روز آوردی
در مناجات قاضی الحاجات
ای علمدارِ دشت سعی و صفا
دعوتم کن به وادی عرفات
به من از خرمن عنایت خویش
خوشهای هدیه کن به رسم زکات
به سویت آمدم ز روی نیاز
به بَرَت آمدم به بوی برات
کربلا را ندیدهام اما
موج اشک من است شطّ فرات
منِ بیمایۀ سخننشناس
تو بگو با بضاعت مزجات،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
ای فدایی به راه دین، عباس
شاهد مکتب یقین، عباس
هست آیینۀ دل و جانت
روشن از نور «یا و سین»، عباس
وَه چه زیبا کشید نقش تو را
قلم صورتآفرین، عباس
به جمالت حسین مینگریست
با دو چشم خدایبین، عباس
تو ابوفاضلی و اُمّ بنین
فخر دارد به آن و این، عباس
جز تو در مذهب وفاداری
کیست سردار راستین، عباس؟
داشتی در قیام عاشورا
ید بیضا در آستین، عباس
مثل ماه شب چهاردهم
جلوههای تو دلنشین، عباس
طوق مهر تو دلنواز، ولی
تیغ قهر تو آتشین، عباس
غیرت و همت تو میبخشد
خاتم عشق را نگین، عباس
پرچم عشق را به دست تو داد
رهبر عادل و امین، عباس
تو علمدارِ «فَضَّلَ اللّهی»
در سپاه مجاهدین، عباس
کیستم من؟ ز خرمن فیضت
در همه حال خوشهچین، عباس
کمترین نقشبند مدح توام
در مدیح تو بیش از این، عباس،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»..
به جمال تو ای حبیب خدا
دل جدا عاشق است و دیده جدا
شیرمرد جهادی و جاریست
در رگ و ریشۀ تو خون خدا
سعی خورشیدیات مُبَدَّل کرد
ظلمت کفر را به نور هُدی
تو و با ظلم آشتی؟ هرگز
تو و بر ظالم اعتنا؟ اَبَدا
از تب و تاب تو به وادی عشق
شجر طور آمده به صدا..
جان پاک تو شد فدای کسی
که «لَهُ رُوح العالَمین فِدا»
چون تو در راه انقلاب حسین
دِیْن خود را کسی نکرد اَدا
در صف رستخیز رشک بَرَند
به شکوه و جلال تو شهدا
خنده بر لب، منادیان بهشت
عاشقان تو را، دهند ندا
که بیایید ای خداجویان
در پناه سلالۀ سُعَدا
گر شوم خاک درگهت آن روز
در مقام تو ای حبیب خدا
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
چشم از آن لحظهای که وا کردی
در دل از راه دیده جا کردی
به «یَدُ الله فَوقَ اَیدیهِم»
که تو تسخیر قلبها کردی
سر نهادی بر آستان رضا
پشت تسلیم را دو تا کردی
هدف تو ثبوت «اِلا» بود
بعد از آنی که نفی «لا» کردی
تو به امضای خون خود، به حسین
دل سپردی و اقتدا کردی
خاک پای مقدس او را
سرمۀ چشم و توتیا کردی
ترک سر در طریق حق گفتی
بذل جان در ره خدا کردی
کربلا دشت شور و عشق نبود
کربلا را تو کربلا کردی
چون نسیم سحر به همت عشق
گره از کار خلق وا کردی
دل بیگانه از ولایت را
با نگاه خود آشنا کردی
ای که بر گِردِ خیمۀ خورشید
سعی در مروه و صفا کردی
ای که آزادگان عالم را
آگه از سرّ نینوا کردی
ای که با جذبۀ محبت خویش
خانه در روح و جان ما کردی
در شگفتم به پاس این همه لطف
که تو ای مهر دلربا کردی،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»
دل و جانی خدایجو داری
قبلۀ عشق پیش رو داری
ای محبتشعارِ مهرآیین
سیرت و صورت نکو داری
تو همانی که چشم در همه حال
به عنایات و فضل هو داری
فیضها بردهای تو از سه امام
یعنی از وحی، رنگ و بو داری
مُعتَصِم گشتهای به «حَبلُالله»
صحبت از «لا تَفَرَّقُوا» داری
به عطشناکی فرات قسم
مِی وحدت سبو سبو داری
شدهای محو شاهد ازلی
جز شهادت چه آرزو داری؟
گر دو دستت جدا شود از تن
سر پیکار با عدو داری
گر امید تو ناامید شود
زمزمه «اِن قَطَعتُموا» داری
نشوی تا شهید، وا نشود،
عقدههایی که در گلو داری
گرچه زهرا نبود مادر تو
بهخدا رنگ و بوی او داری
ما که شرمندهایم، بهر ظهور
تو دعا کن که آبرو داری
ساقیا! گرچه موجی از دلها
بسته بر هر شکنج مو داری
با چنین جلوه و جلال و جمال
که تو خورشیدِ ماهرو داری،
چه بگویم كه گفت خیرالناس:
«رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»..
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
امشب که چلچراغ سماوات دیدنی است
ماه سپهر عشق و فضیلت دمیدنی است
از انعکاس آینهی عشق و معرفت
زیباترین پدیدهی اخلاص دیدنی است
فوج فرشته روی زمین جمع گشته است
هرسو صدای بال ملائک شنیدنی است
پیوسته بوسه بر رخ او میزند علی
گلبوسه ازجمال ابوالفضل چیدنی است
مهرش نصیب هردل غافل نمیشود
با نقد جان، ولایت این گل خریدنی است
آید به گوش جان، نغمات فرشتگان
پیوسته میرسد #صلوات فرشتگان
آمد خبرکه فصل نشاط وطرب رسید
ایام شادمانی میر عرب رسید
دلهای حقشناس که غرق سرور شد
شوقی دگر به سینهی هر حقطلب رسید
شیواترین سرور دوعالم سروده شد
زیباترین پدیدهی عشق و ادب رسید
با زر نوشتهاند به هفت آسمان عشق
این ماه هاشمی است که حیدر نسب رسید
اندوه عالم از دل ما بار بست و رفت
وقتی که نام نامی او روی لب رسید
غرق تجلیات گل یاس میشود
هرکس مرید حضرت عباس میشود
امروز آمدی که به فردا علم شوی !
در پیشگاه حضرت حق محترم شوی!
روزی پس ازحسین به دنیا قدم زدی
تا با عزیز فاطمه تو هم قدم است!
نسل تو در کرامت و عزت زبانزدند
دیگر عجیب نیست که صاحب کرم شوی!
ازکودکی خویش نشان دادهای بناست
یک روز ساقی همهی این حرم شوی!
هرگز به زیر بار مذلت نمی روی
حتی اگر به دست اجانب قلم شوی!
جبریل با پرش به روی آسمان نوشت
فانی فی الحسین شدی روز سرنوشت
روزی که جان نثار مسیر بلا شدی!
تو حمزة الحسین به کرب وبلا شدی!
در رزمگاه عشق حسینی به مرتبت
گاهی حسن شدی و گهی مرتضی شدی!
ازچشمهی فرات گذشتی تو تشنهکام
آن گاه ساقی لب آب بقا شدی!
ازبس مقام و منزلت تو رفیع بود
شایستهی دعای همه اولیا شدی!
باب المراد خلق تو بودی و باز هم
باب الحوائج همهی ماسوا شدی!
ای کاشف الکروب غم از دل تو میبری!
دل را زموج غصه به ساحل تو میبری!
روح حیات می دهد آقا نسیم تو
یعنی دوباره زنده شدم از شمیم تو
درمصحف همیشهی جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم تو
بر روی دامن همهی سائلان عشق
دائم کرم چکیده زدست کریم تو
دلدادگان مهر و وفا و شرف شدند
مدیون مهربانی و خُلق رحیم تو
زائر به بارگاه تو احساس میکند
عطر حضور فاطمه دارد حریم تو
لطفی کن و «وفایی» خود را نوا بده
برما کرامتی کن و کربوبلا بده
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
#حضرت_عباس_ع_مدح
فرشته آمده تا دورت ازدحام کند
بگو مسیح به قنداقهات سلام کند
به شاعرت بده اذن غزل که بعد از این
دوات تیره بپوشد، قلم قیام کند
بیا و خال لبت را نشان بده به خلیل
بگو بر این حَجَرالاَسوَد استلام کند
شدهست زائر تو زائر خدا در عرش
به جبرئیل بگو وصف این مقام کند
برو به دوش رسول خدا که میخواهد
از این طریق تو را باز احترام کند
تو نور چشم خدایی، علیست عین الله
خدا بناست که نسل تو را امام کند
به نص لَحمُکَ لَحمی پیمبر آمده است
به شوق روی تو خورشید با سر آمده است
بعید نیست نگاهت به مُرده جان بدهد
و یا به دست سلیمانِ عصر، نان بدهد
بعید نیست ز نامت بلال مست شود
به عشقت از سر شب تا سحر اذان بدهد
بعید نیست که روزی سه بار قبلهنما
به جای کعبه ضریح تو را نشان بدهد
طلای اصل بریزد به جای گرد و غبار
اگر عبای تو را یکنفر تکان بدهد
اجل اسیر غم توست، کشته مردهی توست
بگو که ابرویت اینبار را امان بدهد
تو کیستی که جهان مست شد از آمدنت
رسول اکرم ما خورد از می دهنت
بکش در آینهای روی دلربایت را
برای آنکه ببینیم ما خدایت را
گذاشتهست از این شانه روی آن شانه
نبی به فخر عوض کرده باز جایت را
تو را زمین بگذارد دلش نمیآید
به دست باد دهد گرد رد پایت را!
گرفتهای سر یک دوش کیسهی اطعام
و روی دوش دگر عشق مرتضایت را
به کوری همهی دشمنان دین، تک تک
علی گذاشتهای اسم بچههایت را
دل من این دل سرمست باز حیران شد
ز نام نامی او شعر من پریشان شد
**
علی امام ابوذر، علی معلم سلمان
علیست اسم خدا طبق نقلهای فراوان
علیست مظهر توحید و قلب سورهی انسان
کتاب مدح علی هم خلاصهاش شده قرآن
علیست مالک یوم الجزا و معنی میزان
و نام عشق علی را خدا گذاشته ایمان
علی امیر، علی شیر حق، علی یل میدان
دوباره معرکه و شاه و ذوالفقار پریشان
شدهست با رجزش بین جنگ هجمهی طوفان
نگاه با جبروتش شدهست معرکه گردان
نداشته زرهش پشت و لشکری شده حیران
شنیدهاند که سربند زرد گشته رجزخوان
نظر به تیغ دو دم هم نبوده ساده و آسان
به سادگی نرسد کار کارزار به پایان
شدهست لذت توصیف این نبرد دوچندان
که بعد کشتن کفار آمد و همه دیدند
علی گرفته ابالفضل را دوباره به دامان!
که خورده است گره جان او به جان ابالفضل
چقدر بوسه علی زد به بازوان ابالفضل
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
میخانه مگر بال و پرم را بپذیرد
تا آتش مستی جگرم را بپذیرد
ظرفیت دل در گرو پاکیِ ظرف است
ای کاش همین مختصرم را بپذیرد
در زاویهٔ گردش پیمانه نشستم
تا دستِ گدای سحرم را بپذیرد
منظورِ منِ بی سر و سامان خود ساقی ست
پس اوست که باید نظرم را بپذیرد
جارو زده ام با مژه خاک قدمش را
شاید برسد چشم ترم را بپذیرد
سر می کشم آن قدر به بالا که ببیند
دنبال همینم که سرم را بپذیرد
مقصود من از عشق، تماشای حسین است
سرمست شدن با قد و بالای حسین است
سرمایه سری هست، فدای سر ارباب
سر به سر ارباب، سرِ نوکر ارباب
بهتر که سرم را به روی دست بگیرم
چیزی که ندارم ببرم محضر ارباب
از کودکی ام یاد گرفتم که بگویم
مادر پدرم نذر پدر مادر ارباب
تا بوده همین بوده و تا هست همین است
جَمعند گداها همه دور و بر ارباب
کار آن قدری هست که بی کار نباشد
یک کارگر از این همه کارگر ارباب
این بال و پر سوختۀ فطرسی ام را
امشب برسانید به خاک در ارباب
با گفتن یک بار «حسین جان» گنهم ریخت
قبل از رمضان، سوم شعبان گنهم ریخت
تا سفره ی افطار شما هست، گدا هست
آقا که حسین است، برای همه جا هست
ما درد نگفتیم و مداوا شده رفتیم
پس بیشتر از هر چه که درد است، دوا هست
عیسی نَفَسی هست اگر از نَفَس توست
در سینه ات انگار نفس نیست، شفا هست
تا خانه ببر سائل خود را، که بگویی
هر وقت گرفتار شدی، خانه ی ما هست
در سینۀ سینایی ات، ارباب دو عالم!
گنجینه ای از جلوۀ اسماء خدا هست
ما عرش خدا را که ندیدیم، ولیکن
جایش شب جمعه، حرم کرب و بلا هست
ما تا ابد دهر بدهکار حسینیم
دیوانه زنجیری بازار حسینیم
سرچشمهٔ توحید دو تا چشم ترت شد
تا عرش پریدن هنرِ بال و پرت شد
با زلفِ کشیده، صف خیرات کشیدی
یک شهر نمک گیر تو و موی سرت شد
بالا بنشین ای به قیامت، قد و قامت
یک بار زمین خوردی و دل خون جگرت شد
باید که ز خاک قدمش بوسه بگیرند
هر وقت که هم بازی تو در به درت شد
این پیرهن سرخ نشان داد شهادت
از روز ازل آمد و مدّ نظرت شد
لیلا تویی و ما همه مجنون تو هستیم
جانانه مسلمان تو و خون تو هستیم
آواره ترین سائل درگاه رسیده
درمانده ترین ماندۀ در راه رسیده
ای جلوهٔ رحمانیت! ای رحمت مطلق!
نور تو به دادِ دل گمراه رسیده
قطع به یقین، دستِ بگیر است، قیامت
دستی که به دامان تو ای شاه رسیده
یک وقت تن محترمت درد نگیرد
از عرشِ خدا حولۀ دلخواه رسیده
شش ماه به روی جگرِ سوخته دل ها
داغ انا العطشان تو با آه رسیده
می خواست که از مادر تو اشک بگیرد
این بوسه که حالا به گلوگاه رسیده
جبریل که پر ریخت، پیمبر نفسش رفت
حرف از گلوی توست که مادر نفسش رفت
شاعر: #حبیب_نیازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
تو را آفریده برای خودش
تو را برده تا ابتدای خودش
تو محو خدایی و او محو تو
شده غرق در جلوه های خودش
هر آن جا خدا بوده تو بوده ای
تو را برده او پا به پای خودش
تو را می پرستم اگر میل اوست
به تن کرده بر تو ردای خودش
تو رازق، تو غافر، تو نعم الامیر
نشانده تو را پس بجای خودش
نمازی بخوان تا خدا بشنود
ز لب های سرخت صدای خودش
نه اینکه خدا خون بهایت شده
شد اصلاً خودش خون بهای خودش
نه تنها مسیحی که حتی مسیح
بگیرد ز دستت شفای خودش
نگاهت به هر کس که افتاده است
نوشته دلش را گدای خودش
شاعر: #حسین_ایزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
عاشق شديم و خون جگري خواستيم ما
در جاده تو دربدري خواستيم ما
بى دردسر ، وصال گوارا نميشود
در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما
سنگ ملامت از همه خورديم سالها
در كوچه ات اگر گذرى خواستيم ما
از دربدر شدن بخدا خسته نيستيم
آوارگى بيشتري خواستيم ما
گويا خود تو هم نظرى داشتي به ما
وقتيكه كه گوشه نظرى خواستيم ما
در خانه راه دادى و بالا نشانده اي
ورنه گليم پشت درى خواستيم ما
حالا شبيه فطرس پرسوخته ، همه
زانو زديم و بال و پرى خواستيم ما
باليم و در هواي تو پر در مياوريم
امشب ز كربلاى تو سر در مياوريم
واژه به واژه شعر و غزل داده اي به ما
اين گنج را تو روز ازل داده اي به ما
اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد
تنها تو بوده اى كه محل داده اى به ما
اين روزگار يكسره سم داد دست ما
اما تو نه ، هميشه عسل داده اى به ما
مردم كه جاي خود ، چقَدَر حسن آبرو
نزد خداى عز وجل داده اى به ما
ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفته ايم
خيرت قبول ، خيرالعمل داده اى به ما
نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت
تو گوهر بدون بدل داده اى به ما
يكبار دست خالى از اين در نرفته ايم
يك كربلا كه حداقل داده اى به ما
يادش بخير دفعه اول ، چه خوب بود
تصوير گنبد حرمت در غروب بود
يادش بخير گوشه ايوان حسين جان
يادش بخير نم نم باران حسين جان
پايين پا درست زمينگير تو شديم
يادش بخير ديده گريان ، حسين جان
يك پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت
ياد مدينه گفت حسن جان ، حسين جان
ما در همان زيارت اول عوض شديم
يادش بخير توبه و غفران ، حسين جان
يادش بخير كودكي ام بين دسته ها
پرچم به دوش بين خيابان ، حسين جان
يادش بخير پشت در تكيه محل
دعواى كودكانه طفلان ، حسين جان
يادش بخير نوحه تركى روضه ها
با لحن آذرى سنه قربان ، حسين جان
ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم
با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم
ديديم در خدا بخدا ما حسين را
خوانديم در يك آيه خدا را حسين را
اين اعتقاد ماست كه در عالم وجود
گفتيم لا موثر الا حسين را
تكليف با حسين مني انا من حسين چيست؟
ديديم ما رسول خدا يا حسين را؟
بايدنجف رويم و زيارت كنيم ما
بالاسر عمارت مولا ، حسين را
يكجور ديگري بخدا دوست داشته
در بين خانه حضرت زهرا ، حسين را
ما با تمام سينه زنان شرط كرده ايم
باهم صدا زنيم حسن با حسين را
اينها مقدس اند ولى ما شناختيم
در انقلاب زينب كبرى حسين را
دنياي ما بنام حسين است هرچه هست
در كيش ما غلام حسين است هر كه هست
بر تو رسول با دل بي تاب گريه كرد
تكبير هفتمين تو محراب گريه كرد
روز تولد تو كفن ها گريستند
روز نخستِ آمدنت آب گريه كرد
آنقدر از لبت اناالعطشان شنيده شد
تشنه گريست بهر تو سيراب گريه كرد
مقتل نوشته است غروب دهم كه شد
بر غربت تو مركب اصحاب گريه كرد
بر حال جسم بى كفنت روى خاكها
خورشيد سينه ميزد و مهتاب گريه كرد
مقتل نوشته است كه در مجلس شراب
خيلي سر بريدهء ارباب گريه كرد
قربان آن سه ساله كه كنج خرابه ها
وقتي پريد، نيمه شب از خواب ، گريه كرد
ماهم براى غربت تو گريه ميكنيم
گوشه كنار هيات تو گريه ميكنيم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
هرکسی دنبال دنیا رفت عزت را ندید
هرکسی با عشق بد تا کرد جنت را ندید
ساقه های عرش شاهدهای این حرف من اند
چشم هرکس خورد بر نور تو ظلمت را ندید
در زدیم و دستی آمد روزی ما را رساند
سائل اینجا لحظه ای رنگ خجالت را ندید
لطفشان حتی به یک تبعید رفته میرسد
مثل فطرس هیچ کس اینقدر رحمت را ندید
هر نفس پشت نفس مقروض اربابم ولی
این بدهکار از طلبکارش شکایت را ندید
هر سری بر دامنت آمد سعادتمند شد
هر سری محروم فیض ات شد سعادت را ندید
ما به پابوس شبیر از پیش شبّر آمدیم
با چه شوقی از برادر به برادر آمدیم
تو می آیی و به محض آمدن گل میکنی
کربلا را تا ابد میخانه ی کل میکنی
از همین گهواره چشمانت به زهرا خیره شد
از همین آغاز بر زهرا توسل میکنی
در قنوتت ذکر پشت ذکر بالا میرود
دستهایت را به سمت آسمان پل میکنی
بین دو انگشت تو جایی به ما هم میرسد؟
پس بهشتی بودن ما را تقبل میکنی؟
پنجمین خورشید دنیایی و با این آمدن
پنج ضلع نور را رو به تکامل میکنی
ساکتی انگار نه انگار اصلا تشنه ای
شیر مادر خشک شد اما تحمل میکنی
معنی یک روح مانده در دو پیکر میشوی
آخرش سیراب انگشت پیمبر میشوی
شب رسیده وقت تاریکی است ماهت را بده
یک کم از لطف های دل بخواهت را بده
راه دوری آمدم از ری مزاحم میشوم
خسته ام آواره ام لطف پناهت را بده
گر بنا داری بیایی و خریدارم شوی
زودتر از لحظه ی موعود چاهت را بده
خودنمایی کردن من را ریا هرگز نبین
گوشه چشمی از تو میخواهم! نگاهت را بده
آمدم مثل رسول ترک آقایی کنم
فرصت نوکر شدن در خیمه گاهت را بده
سال ها شعبان به شعبان زیر دِینت رفته ام
روزی سال گدای رو سیاهت را بده
خوشه ای انگور داد و از تو باغش را گرفت
شیخ جعفر شد کسی که از شما حلوا گرفت
عرش را دیدیم ما در آسمان کربلا
پس سر ما خاک شد بر آستان کربلا
پیش ما اوقات شرعی از اذان مأذنه است
گوش را دادیم تنها به اذان کربلا
در قیامت میزبانی میکند از کل خلق
هرکسی که بود یک شب میهمان کربلا
از زمین و آسمان آتش ببارد باک نیست
ما همه هستیم یک یک در امان کربلا
از جوان و پیر وقتی نذر گنبد میشویم
اسممان هم میشود پیر و جوان کربلا
چشم ما هر شب برایش میشود نهر فرات
گریه پشت گریه پای داستان کربلا
تو به دنیا آمدی پیغمبر ما گریه کرد
روضه گودال را تا خواند زهرا گریه کرد
جبرئیل آمد خبر آورد بلوا میشود
بر سر پیراهنی بد جور دعوا میشود
آنقدر نیزه می آید آنقدرها میرود
تا تن آقا شبیه یک معما میشود
یا غیاث المستغیثین روی لب می آورد
در جوابش تیر بین حلق او جا میشود
یک طرف با سنگ یا با چوب زخمش میزنند
یک طرف هم باز قد خواهری تا میشود....
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
بر مشام خاکیان بخشیده جان بوی حسین
شد گلستان کل عالم از گل روی حسین
ماه شعبان را رسول الله خوانده ماه خود
چون نمایان می شود در آن مه روی حسین
دست ِ خالی ، دست ِپر ، افلاکیان و خاکیان
هر که را دیدیم راهی می شود سوی حسین
جبرئیل از آسمان با سر می آید تا زمین
مست ِ مست ِ مست ِ مست از نام دلجوی حسین
آی دنیا ، این حسابش فرق دارد با همه
وای بر تو گر شود کم ، یک سر ِ موی حسین
می کند بر اهل باطل ، خواب را زین پس حرام
زور بازوی علی و زور بازوی حسین
دارد از کار جهان کم کم گره وا می شود
سرور آزادگان تشریف فرما می شود
کرده غوغا مهربانی ِ بدون منتی
هر چه طوفان بود را برده نسیم رحمتی
آمده باب نجات ِ کل دوران ها حسین
میکشد شیطان ز دل امشب چه آه حسرتی
آمده آن کس که دارد مهربانی های او
قدّ ِ سنّ ِ حضرت حوا و آدم قدمتی
هر که هستی ، هر چه هستی همره فطرس بیا
ای گنهکاران نباشد بهتر از این فرصتی
کوری چشم تمام ابتران رو سیاه
فاطمه آورده بهر دوش بابا زینتی
کفر آنهایی که می دانید بالا آمده
یا علی گویید بابای علی ها آمده
آیه والفجر در آغوش کوثر ، دیدنی است
دومین شیر ِ ولی الله ِ اکبر دیدنی است
آسمان جانم حسن ، جانم حسن دارد به لب
شوق دیدار ِ برادر با برادر دیدنی است
عرش و فرش امشب همه هستند سرتا پای چشم
بس که آقازاده ی زهرا و حیدر دیدنی است
اینکه روز اولش کرده شفاعت این چنین
دستگیری هاش در فردای محشر دیدنی است
آن که او را جور دیگر دوست می دارد خدا
لیلی ِ تا روز محشر بی برابر دیدنی است
شیر مردی که شود در کل عالم غیرتش
رمز ماندگاری ِ دین پیمبر، دیدنی است
آی اسلام ِ محمد ، بیمه هستی با حسین
ماندگاری ِ تو را، با خون زَنَد امضا حسین
در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین
مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین
می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش
بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین
هر که با او در بیفتد را خدا خوارش کند
پرچم ارباب ما بالاست ای جانم حسین
هر چه بد کردیم ما ، او خوب بود ، او خوب بود
بیشتر از ما به فکر ماست ای جانم حسین
شک ندارم قاتلش را هم شفاعت می کند
آی مردم او دلش دریاست ، ای جانم حسین
داد سر اما به ذلت زندگی را سر نکرد
بچه شیر حضرت مولاست ای جانم حسین
ما رایت ِ زینب کبری به عالم یاد داد
زندگی با او فقط زیباست ، ای جانم حسین
آبرو خواهی اگر هم در زمین، هم آسمان
با حسین بن علی بن ابیطالب بمان
خانه کعبه به زیر منت ِ کرببلاست
عزت اسلام هم از عزت کرببلاست
هر که گوید روزگار معجزه گردیده سر
بی خبر از کیمیای تربت کرببلاست
اربعین به اربعین عالم همه در حیرت از
سفره داری های اعلی حضرت کرببلاست
هر که در این زندگی یک جور دارد حسرتی
شکر حق که در دل ما حسرت کرببلاست
ما اگر که ای خدا روزی بهشتی هم شویم
بینمان حتی در آنجا صحبت کرببلاست
السلام ای شهر رؤیایی ما ، ای کربلا
آه از حال خوشت ، ای کربلا ای کربلا
ای تمام اعتقادم ، دوستت دارم حسین
حضرت باب المرادم ، دوستت دارم حسین
هم در این عالم ، هم آن عالم ، تو تنها می رسی
وقت تنهایی به دادم ، دوستت دارم حسین
روسیاه و کوچک و بی دست و پا هستم ولی
پای تو من ایستادم، دوستت دارم حسین
هر چه هستم ، هر چه آمد بر سرم در روزگار
دل به غیر تو ندادم، دوستت دارم حسین
زیر خنجر ، غرق خون ، لب تشنه ، زخمی ، آه آه
باز هم بودی به یادم دوستت دارم حسین
رفت عمر و جان ندادم از غمت واویلتا
جان عباست ببخش این سخت جانی ِ مرا
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
رود سمت خانهی دریا قدم برداشته
دامن دشتِ پُر از آلاله، نَم برداشته
تا که بنویسد به روی پلک او "فَتحًا مُبین"
حضرت حق از پَرِ فطرس قلم برداشته
آهِ حسرت می کشد، هی پشتِ دستش میزند
چون که جبریل از لب او بوسه کم برداشته
چهرهی "قند" و "نمک" پوشیهاش افتاده است
دست حیدر پرده از تیغ دو دم برداشته
عکس لبخند ملیحش قابها را شاد کرد
از رخ آئینهها تصویر غم برداشته
بوی سیبی از پَر قنداقهی او پخش شد...
عالمی را ناگهان عطر حرم برداشته
آسِمان بار امانت را به پیغمبر سپرد
آفتابش را به دست ساقی کوثر سپرد
چشم ما اندازهی بال مگس نمناک شد
بعد از این نم بود که لوح دل ما پاک شد
کشتیات تا بادبان عاشقی را باز کرد
با سجودِ بادهای بی امان کولاک شد
مادر تو مادر آب است ای فرزندِ نور
مادر تو همسر بابای اهل خاک شد
مادر تو بانی خلق تمام عالَم است
مادرت شأن حدیث قدسی لولاک شد
گرچه شیعه مست انگور "ضریح" مرتضی است
چادر خاکیِ زهرا سایهی این تاک شد
حضرت صدیقهی کبری دلش میخواست..، پس
"یا حسین بن علی" ذکر لب افلاک شد
این حسینِ روی لبها از دعای فاطمه است
تا قیامت شیعه مدیون عطای فاطمه است
پنجمین خورشید روی پشت بام پنج تن
نیمهی شبها تویی ماه تمام پنج تن
تو نوای نای خاموش حَسن گردیدهای
از گلویت پخش میگردد پیام پنج تن
یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین...
ذکر شیرین تو شد تکیهکلام پنج تن
صبح و ظهر و عصر و شب..، هرلحظه از عرش خدا
میرسد تا کربلا عرض سلام پنج تن
ظاهراً ما را خدا خوانده غلام کوی تو
باطناً ما را خدا خوانده غلام پنج تن
عاشقی وقتی که پایانِ خوشی دارد، خوش است
پس تو باید میشدی حُسنِ ختام پنج تن
سیب را آدم به عشق روضهی تو چیده است
هفت شهر عشق را عطار در تو دیده است
کهکشان با صدهزار آئینه تزئین میشود
آسمان با آفتاب و ماه آذین میشود
ای که احکام شریعت در وجودت جمع شد
غالباً دین با بیانات تو تبیین میشود
در قیامت رَخت شاهی را به تن خواهد نمود
پشت درب خانهی تو هر که مسکین میشود
نان بچّهشیعهها از دستپخت فاطمه است
رزق ما از سفرهی بابات تأمین میشود
هرکسی قدر پَرِ ارزن برایت خرج کرد
از زبان حضرت صدیقه تحسین میشود
خواهرت در روضه تقسیم وظایف میکند
تحت امرش شغل نوکرهات تعیین میشود
یاد خُشکی لب تو سخت گریه میکنم
سینهام هرگاه از اندوه سنگین میشود
سرنوشت ما گره خورده است با اشک عزات
عاقبتخیری ما در روضه تضمین میشود
چای تلخ اربعینات را که مینوشد حسین
زندگی زائرت یک عُمر شیرین میشود
نوکرانِ تو به عشق اکبرت باباییاند
زائران اربعینی تو پائینپاییاند
سروِ بی همتا! به شوق تو چمن گردیدهایم
سنگفرش کویِ جَنات عَدَن گردیدهایم
شیر پاک مادران قطعاً موثر بوده که
از طفولیت برایت سینهزن گردیدهایم
ما جنون را در کلاس "هیئت" از بَر کردهایم
دانش آموزان عشق پنج تن گردیدهایم
در مُحرَّم، در شب قاسم، به همراه شما
دسته جمعی مست ذکر "یا حسن" گردیدهایم
ساربان انگشترت را برد و ما در روضهها
خون دل خوردیم تا دُرِّ یمن گردیدهایم
کربلا..، نه..، کاش بوریای ما امضا شود
کاش میگفتند ما هم بیکفن گردیدهایم
شمع محفل روضهی مشک علمدار شماست
تا سحر سرگرم فیض سوختن گردیدهایم
آفتاب، این "ماه" کارت را چه آسان میکند
"دردها را بیشتر عباس درمان می کند"
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸ولادت با سعادتِ رحمت واسعهی الهی، باب نجات امت، حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) مبارک باد.
از روى حسین تا نقاب افکندند
در عالم عشق، انقلاب افکندند
تبریک به طوفانزدگانِ غم و درد!
کشتى نجات را به آب افکندند
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
امشب، شبِ نزول تمام ملائک است
باور کنید! بختْ به کام ملائک است
هم کوثر ولایت و هم بادۀ بهشت
پیوسته بحربحر به جام ملائک است
بارَد برات عفوِ الهی ز آسمان
صبح قیامت است، قیام ملائک است
بر هر ملک که مینگرد از چهارسو
چشمش به ماهرویِ امام ملائک است
امشب ز صدهزار شبِ قدر، بهتر است
قنداقۀ حسین به دست پیمبر است
ملک وسیع حق، یم عفو عنایت است
لبریز، آسمان ز فروغ ولایت است
هر سورهای که مینگرم صورت حسین
هر آیه در ولادت او یک ولایت است
نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت
این نور، همچو نور خدا بینهایت است
دوران تیرگی و ضلالت به سر رسید
امشب شب طلوع چراغ هدایت است
این شمع، جمع محفل اولاد آدم است
این کشتیِ نجاتِ غریقانِ عالم است
پیغمبران همه شده محو نظارهاش
صف بستهاند دور و بر گاهوارهاش
این است آن سپهر ولایت که وقت صبح
خورشید و ماه گشته به دور ستارهاش
خَلق زمین و اهل سماوات، تا ابد
مرهون لطف و مرحمت بیشمارهاش
بالله عجیب نیست که در روز رستخیز
دوزخ بهشت گردد با یک اشارهاش
در روز حشر، با کَرَم خود چهها کند
ترسم! ز نار قاتل خود را رها کند
ملک وجود، بسته به یک تار موی او
گل کرده بوسههای محمّد به روی او
اینست کعبهای که تمامی کائنات
بگرفتهاند دست توسل به سوی او
صورت نهد به خاک قدمهاش آبرو
تا کسبِ آبرو کند از آبروی او
هرجا که انبیا بنشینند دور هم
باشد چراغ محفلشان گفتوگوی او
باید ندا دهیم که عالم حسینی است
بالله قسم! رسول خدا هم حسینی است
خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست
گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست
اینست آن امام شهیدی که همچنان
باید شب ولادت او هم بر او گریست
این کشتۀ خداست وگرنه برای او
بعد از چهارده صده این هایوهو ز چیست؟
داده نشان به قاتل خود هم رهِ بهشت
یالعجب! خدای بزرگ! این حسین، کیست؟
یک بنده و هـزار خصالِ خداییاش
در عین بندگیست جلالِ خداییاش
ما بیقرار او شدهایم، این قرار ماست
هرجا که هست خاک ره او، مزار ماست
تا بر حسین، سینۀ خود سرخ کردهایم
فردا لباس سینهزنی افتخار ماست
چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر
فریاد یاحسین همان چوبِ دار ماست
بر سنگ قبر ما بنویسید و حک کنید
ذکر حسین تا صف محشر، شعار ماست
روز ازل که آب و گل ما سرشته شد
نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد
نام حسین نزد خدا اسم اعظم است
خون گلوی تشنۀ او اشک آدم است
خواهی اگر درست بدانی حسین کیست
قرآنِ روی قلب رسول مکرم است
بر خون پاک او که نیفتد دمی ز جوش
تنها خدای عزوجل صاحب دم است
خوننامۀ شهادت او باغ لالههاست
یک برگ آن به لطف خدا نخل «میثم» است
در پای نخل او بنشینید دوستان!
زین نخل سرخ، میوه بچینید دوستان!
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح
زمین، حسینیهی کوچک حسینیهاست
غمش قشنگترین اتفاق این دنیاست
به جای عالم و آدم به خویش زحمت داد
کسی نخواست از او، او خودش چنین میخواست
برای هیچ کسی آرزوی مرگ نداشت
((هوالکریم)) یکی از صفات این آقاست
خودش تمام جهان را سوار کشتی کرد
بگو به نوح که آقای ما دلش دریاست
دلیر بود ولی جنگ را شروع نکرد
حریف، مرد نباشد، جدال بی معناست
حریف آمدو جای حسین، خود را کشت
حسین علت هستی، حسین روح بقاست
سرش به نیزه علم شد که بعد اینهمه سال
به یاد او سر عُشّاق تا ابد بالاست
و با شهادت خود آنچنان قیامت کرد
که تا قیام قیامت عزای او برپاست
حسین غایت دین است و عالِم شیعه_
اگر حسین شناس است صاحب فتواست
غبار قبر بروجردیام همانکه نوشت
گِل عزای لرستان به درد چشم شفاست
مرید(( شاخسیِ )) پرشور آذریهایم
خروش غیرت آنان زبانزد دنیا ست
جریده و کتل و چلچراغ و طوق و علم...
...علم بزرگترین یادگار عاشوراست
علم نماد قیام است مثل سرو، رشید
علم به یاد علمدار، خوش قد و بالاست
لوای زادهی مرجانه سرنگون گردید
ولی هنوز علم مثل کوه پا برجاست
شاعر: #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مدح
آنکه از عالم ذر روزی مارا غم داد..
غم و شادی جهان را بخدا توأم داد..
... هرکسی را به طریقی سوی کشتی آورد
به یکی دیگ غذا و به یکی پرچم داد
مشتری ذات خدا بود و فروشنده حسین..
جمعِ ما را به خدا داد ولی درهم داد
ما خودیهای حسینیم، نشانش این هست
که با ما آب فرات و به همه زمرم داد
بخدا ما که ندیدیم بگوید احدی..
حاجتم را ز حسین خواستم اما کم داد!
صدبرابر ز خود فاطمه پس میگیرد
آنکه در بزم عزا آمد و یک درهم داد
از حسن اذن گرفتم که حسینی شدهام
از بقیع آمدم و کرببلا را هم داد!
یارب این مرد چه مردیست نمیفهمم من
که به دشمن ته گودالِ بلا خاتم داد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e