eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
290 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌فشارم در گلویم بغضِ سنگین را مدام داغ دیدم! دلخوشی‌هایِ زیادم شد تمام آمدم در محملی از نور، همراهِ حسین می‌روم با دستِ بسته، بی برادر سمتِ شام آمدم با غیرتُ اللهِ حرم، در کربلا با أباالفضل آن علمدارِ یلِ والا مقام دست‌هایم را گرفت و چادرم خاکی نشد آمدم از ناقه پایین، در کمالِ احترام داغِ مادر، داغِ بابا، آن حسن، این هم حسين می‌روم با زخم‌هایی کهنه و بی التیام در حدودِ چند ساعت، هستی‌ام را نیزه بُرد پیش چشمم شد همه دار و ندارم قتلِ‌عام تا که توهین و جسارت بعدِ غارت شد شروع آتشی افتاد در جانِ من و جانِ خِیام با اسارت می‌کشم غم را چهل منزل به دوش می‌رسد در هر قدم عطرِ حسینم بر مشام در تمام عمر، نامحرم ندیدم لحظه‌ای وای از چشمانِ نحسِ عده‌ای لقمه‌حرام پشتِ سر، تلّ و تنی دور از وطن در قتلگاه پیشِ رو، یک شهرِ آذین بسته، جشن و ازدحام! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سفر کردن بدون تو! گمانم خواب می‌بینم من از بس بر تو می‌گریم جهان را آب می‌بینم سفر کردن بدون تو! برای ما خطر دارد که این راهِ چهل روزه، هزاران درد سر دارد سفر کردن بدون تو! عجب فرجام و تقدیری میان خواب هم دیگر سراغم را نمی‌گیری سفر کردن بدون تو! به رویِ ناقه‌ی عریان امان از هسفرهایم، دعایم کن برادر جان سفر کردن بدون تو! پر از زخم است احساسم چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم تو رفتی شانه‌هایت رفت دیگر تکیه‌گاهی نیست برای خواهرت جز سوختن، جز صبر راهی نیست شبیه سرو بر پا هستم و نستوه می‌مانم میان گردبادِ غم شبیه کوه می‌مانم به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش می‌جنگم ندارم شِکوه‌ای آخر، فقط بسیار دلتنگم نه تو هستی، نه عباسم، نه قاسم، نه علی اکبر صدایم کن ز روی نی، صدایم کن بگو: خواهر! طلوعت را به نی دیدم تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری عجب تعبیرِ جانکاهی، عجب تفسیرِ پُر زجری به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن! به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی نمی‌دانم که شمر آخر چه می‌خواهد در این عرصه کنارِ ناقه‌ها با تازیانه می‌زند پَرسه یتیمانت ز روی ناقه‌ها صد بار افتادند به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد کف پای یتیمانت پر از گُل‌های تاول شد نشسته نافله خواندم، برادر گریه‌ها کردم ولی آرام و پنهان زیر معجر گریه‌ها کردم کجا بودم؟ کجا هستم؟ ببین بازیِ دنیا را به عرض تسلیت، نیزه تسلّی می‌دهد ما را نخواهد رفت از یادم جسارت‌های خصمانه نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه در آن مجلس به حسرت هستی‌ام را خوب می‌دیدم گل و گل‌زخم‌هایش را به زیر چوب می‌دیدم کشیدم زاده‌ی مرجانه را در بند رسوایی اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم دعایم کن حسین من، گرفتارم گرفتارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ذکر شریف ارباب، تسبیحِ مستجاب است پس یاحسین گفتن، اصلی‌ترین ثواب است یک قطره اشک ما را، هفتاد حج نوشته اربابِ دست‌ودل‌باز، از بس که خوش‌حساب است یک بیت گریه کردیم، صد جِلد معرفت شد شوریِ اشکِ هیئت، شیرین‌ترین کتاب است جُونِ حسین باشی، بوی بهشت داری عطر لباس نوکر، خوشبوتر از گلاب است هر منصبی که داریم، با انتخابِ زهراست مادر برای فرزند، دنبالِ انتصاب است ذکرِ مصیبتِ او، تضمین خانه‌ی ماست کاخ بدون روضه، کاشانه‌ای خراب است ما شهروند‌هایِ، جمهوریِ حسینیم خونِ شهید گودال، تضمینِ انقلاب است تا کارمان گره خورد، گفتیم: یا رقیّه این نازدانه نامش، در هر زمان جواب است دوری وَبالمان شد، زخمی به بالمان شد یک سالِ بی زیارت، بالاترین عذاب است خرجیِ کربلا را، پایِ نجف نوشتند بانیِ اربعینش، شخصِ ابوتراب است ** اربابِ آب‌ها را، لب‌تشنه سر بُریدند از داغ حنجرِ او، دل‌های ما کباب است آزار پشتِ آزار، بازار پشتِ بازار آل علی گرفتار، دست همه طناب است آن بانویی که گریان، دنبالِ نیزه‌داران هِی می‌دَوَد پریشان، حس می‌کنم رباب است! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ با وفا بوده، خدا خیر به راهب بدهد شستشو داده دوچندان شده زیبایی تو *** بی وفا بوده، عجب! خیر نبیند خولی خاک پاشیده به آئینه‌ی زهرایی تو @dobeity_robaey
📣 زائرین گرامی حسینیه ▪️از کانال تک‌بیتی، دوبیتی و رباعی حسینیه دیدن بفرمایید: 👇👇👇👇👇 @dobeity_robaey
هربار آب دیدم و هربار سوختم بسیار گریه کردم و بسیار سوختم ای زهر، داغ سینه‌ی من حاصل تو نیست من سال‌ها به دیده‌ی خون‌بار سوختم از سال شصت و یک که چهل سال طی شده هر لحظه یاد قتلگه یار سوختم دادم به گریه حکم عَلیکُنَّ بِالفرار در بین خیمه، تشنه و تبدار سوختم یادم نرفته در وسط نیزه‌دارها دیدم نشسته عمه گرفتار، سوختم وقتی به نیزه شد سر بابای بی کسم شد کل دهر بر سرم آوار، سوختم یادم نرفته بوسه به رگ‌های حنجرش هر روز یاد آن غم دشوار سوختم دیدم رقیه خورده زمین روی بوته‌ای بیرون کشیدم از بدنش خار، سوختم در بند مست‌ها چقدر حرمتم شکست با ناسزای دسته‌ی اشرار، سوختم تا ازدحام می‌شود از حال می‌روم خیلی به یاد روضه‌ی بازار سوختم گهواره‌ی رضیع حرم را میان شام دیدم میان دکه‌ی تجار، سوختم زخم عمیق سلسله هم آن قَدَر نسوخت طوری که از تهاجم انظار، سوختم با دیدن سکینه‌ی مظلومه خواهرم یک عمر یاد شرم علمدار سوختم دیدم کفن به پیکر هر مرده می‌کنند... سر را گذاشتم روی دیوار، سوختم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو یادگار حسینی که کربلا دیدی شبیه عمّه‌ی مظلومه‌ات بلا دیدی «سری به نیزه بلند است» را شما دیدی وَ غارت حرم و خیمه گاه را دیدی دو چشم گریه‌ی تو تا همیشه آباد است در این سکوتِ تو صدها هزار فریاد است برای گریه‌ات آقا اشاره کافی بود همین که چشم تو بینَد سه ساله، کافی بود گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود به آب دادن ذبحی، نظاره کافی بود تو را به غصّه چهل سال مبتلا دیدند به لحظهْ لحظهْ گریز تو کربلا دیدند اگرچه عصر دهم قسمتِ تو غم گردید که سایه‌ی پدرت از سرِ تو کم گردید نصیب تو فقط آه و غم و الم گردید ز بار غصه‌ی یاران، قَدِ تو خم گردید اگرچه تبْ نگهت را ز درد، تیره نمود خدا برای امامت تو را ذخیره نمود دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت دو پلک چشم ترِ تو، همیشه باران داشت همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت به سینه روضه‌ی مکشوف چون هزاران داشت سه شعبه دیدی و تیر و گلوی اصغر را تو تیغ دیدی و خنجر، به روی حنجر را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ناله‌یِ واعطشا بر جگرش می‌افتاد آب می‌دید به یادِ قمرش می‌افتاد بی سبب نیست که از جمله‌یِ "بَکّائون" است دائما اشک ز چشمانِ ترش می‌افتاد شیرخواره بغل ِتازه عروسی می‌دید یادِ لالایِ رباب و پسرش می‌افتاد با دلی خون‌شده می‌گفت که الشام الشام تا به بازار ِمدینه گذرش می‌افتاد روضه‌ی گم شدن و دفنِ رقیه می‌خواند تا به صحرا و خرابه نظرش می‌افتاد گوسفندی جلویش ذبح که می‌شد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می‌افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه‌هایِ پدرش دور و برش می‌افتاد جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر از رویِ نیزه علمدار سرش می‌افتاد ✍سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش این غصه‌ها امان بدهند به صدایم کمی دهان بدهند، تا غمم را بگویم امشب؛ اگر اشک‌ها فرصت بیان بدهند چقدَر سخت می‌شود حس کرد که سری را به این و آن بدهند در دلت هی تکان بیندازند نیزه را دائماً تکان بدهند و برای نظاره‌ی اُسرا مردم شهر را زمان بدهند در کنار نماز قطعه شده روی سجاده‌ها اذان بدهند کودکان پا به پای مادر خود زیر این بار، امتحان بدهند می‌توانی تصورش بکنی صدقه دست کودکان بدهند؟ باید امشب دوباره گریه کنم کاش این غصه‌ها امان بدهند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از رنج و محنت، کشتند ما را با هتک حرمت، کشتند ما را در ازدحامی، قوم حرامی از روی فرصت کشتند ما را در آتش و دود، دروازه‌ای بود ساعت به ساعت، کشتند ما را هرکس که آمد سنگی به ما زد باری به نوبت کشتند ما را سر را نبردند قدری جلوتر نزد رعیّت، کشتند ما را دُر بود و می‌ریخت از دیده‌هامان بهر غنیمت کشتند ما را شد رستخیزی... آه از کنیزی ای کوه غیرت! کشتند ما را ** مداح ناگاه از خیزران گفت در بین هیئت کشتند ما را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به جز حسین حواس کسی به نوکر نیست... کسی میان سران از حسین ما سَر نیست حسین بوده، اگر آبرو به ما دادند علی نباشد اگر، صحبتی ز قنبر نیست غریبه‌ای که حسینی شده، برادر ماست برادری که حسینی نشد، برادر نیست نماز و روضه و حج و زکات جای خودش بدان رفیق که چیزی ز روضه بهتر نیست! کسی که آمده در محشرِ حسین امروز زمان صور، هراسان میان محشر نیست تمام خیر همین‌جاست، زیر پرچم او نگرد جای دگر را، که جای دیگر نیست عراق خاک حسین است، خاک ایران هم حسینیه‌ست زمین، حرف چند کشور نیست ** گلوی تو به‌خدا بوسه‌گاه زهرا بود به شأن حنجره‌ات زخم‌های خنجر نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5949341299160125047.mp3
3.06M
بند 1⃣ عالمی دارم با این گدایی روزی می‌خورم از قِبَلِ تو دوری بسه می‌خوام که دوباره برگردم آقا توو بغل تو عشقت توو دلم / جاکرده حسین دنیا منو از حرم جدا کرده حسین اینکه من هنوز / توی خیمه‌تم یعنی مادرت منو سوا کرده حسین بی تابم یا اباعبدالله اربابم یا اباعبدالله بند 2⃣ از نام تو آبرو گرفتم عشقت آقا از سرم زیاده اسمت که میاد میون روضه جاری میشه اشکام بی اراده عشق تو برام / لازمه حسین هر کیو دیدم این روزا عازمه حسین حاشا که منو / دعوت نکنی فکری برا نوکر رقیه‌ات نکنی سامونم یا اباعبدالله ای جونم یا اباعبدالله بند 3⃣ من هیچ کسو مثل تو ندیدم با خوب و بدِ گِداش بسازه از وقتی‌که یادم میاد آقا پرچم شما در احتزازه من با نفست / سر زنده می‌شم لطف تو رو می‌بینم و شرمنده می‌شم نبضم با غمت / تنظیمه حسین من میام به روضه‌هات سراسیمه حسین آشوبم اباعبدالله محبوبم یا اباعبدالله ✍ 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمزمه چشامو به آب میدوزم..m4a
1.13M
بند 1⃣ چشامو به آب می‌دوزم دائم از غصه می‌سوزم سی و چند ساله که گریه شده کار شب و روزم راه خیمه‌ها رو بستن‌و دیدم حرمت مارو شکستن‌و دیدم نیمه‌جون بودم و با چشای تار به روی سینه نشستن‌و دیدم (وای از این غم غریبی) بند 2⃣ غم این قصۀ خون‌بار می‌کُشه منو هزار بار فکرشم برام محال بود راهمون بیفته بازار می‌دیدم با چشمای غرقِ به خون بسته بودن طنابو به عمه جون با خودم گفتم توو اون لحظه‌ی سخت ای خدا مرگمو دیگه برسون (وای از این غم غریبی) بند 3⃣ زن و بچه‌ها گرفتار وسط یه قومِ بی عار داد می‌زد سکینه می‌گفت پاشو کاری کن علمدار از تب بهار بگم یا از خزون از گل و گلاب بگم یا خیزرون از موهایی که سفید شد یه شبه یا از اون بچه‌ها و قد کمون (وای از این غم غریبی) ✍ 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
Roz 5 MOHARAM - MaktabolHosein 1445-1402 (2).mp3
2.72M
هر چقدَر گریه کنم سیر نمی‌شم حسین‌جانم من چجوری از غمِ تو پیر نمیشم حسین‌جانم حلالم کن؛ اگه از غم تشنگی تو نمردم حلالم کن؛ اگه جونمو پای غمت نیاوردم حلالم کن؛ آقاجانم عزیزالله؛ یاثارالله ✍ 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای گریه‌ی بی انتها خودش روضه‌ست لباس مشکی صاحب عزا خودش روضه‌ست امان ز درد، به گودالِ قتلگاه قسم که گودِ زیر دو چشم شما خودش روضه‌ست دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین حسین گفتنت این روزها خودش روضه‌ست حکایتی‌ست که قصابِ کوچه می‌فهمد بریدن سر ذبح از قفا خودش روضه‌ست بگو به گریه که هل من معین...ادامه نده غریب ماندن خون خدا خودش روضه‌ست شکست بغض تو... گفتی سه مرتبه: الشام همین نگفتنِ از کربلا خودش روضه‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد خیال کن هدف سنگ‌های کوفه و شام به روی نیزه سر دو برادرت باشد فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست و جمله‌های "حواست به معجرت باشد" خیال کن حَرمت بی‌پناه مانده و بعد به روی نی سر سردار لشگرت باشد کنار عمه‌ی سادات، یک‌طرف شمر و سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد خیال کن که علی باشی و به مثل علی دو دست بسته کماکان مقدرت باشد یزید باشد و بزم شراب باشد و وای به تشت زر سر بابا برابرت باشد و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد و باز از همه بدتر که مدت سی‌سال تمام آن جلوی دیده‌ی ترت باشد به اشک حضرت سجاد می‌خورم سوگند که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این نسخه را عمل کن و آویزه کن به گوش جز در رضای حضرت صاحب زمان نکوش چشمی به هم زدی و جوانی تمام شد ای دل بگیر عبرت از آن مرد یخ فروش لوح سیاه قلب مرا دید و دم نزد شرمنده‌ام من از رُخ مولای پرده‌پوش گویید با امام زمان از غم فراق دیگر برای گریه‌کنانش نمانده هوش گریه نکرد آن‌که به جَدِ مطهرش والله هست معرفتش کمتر از وحوش بار گناه و معصیتش ریخت بر زمین هر کس کشید بار غمش را به روی دوش ** جانم فدای داغ امامی که بین تب می‌سوخت بین خیمه و داغش نشد خموش مقتل نوشته است که زین العباد را بستند بین سلسله بر مرکبی چموش لعنت به شمر، حضرت سجاد هرچه گفت: از خیمه دور باش، حرامی نکرد گوش تبدار بود و روضه ی ناموس را چشید آمد میان سلسله خون در رگش به جوش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل سال است مأنوسم به گریه طبیب درد افسوسم به گریه همان پیراهنی را که ربودند چهل سال است می‌بوسم به گریه * چهل سال از جگر آهم درآمد که جوشن از تن شاهم درآمد فراموشم نخواهد شد همان شب که روی نیزه‌ها ماهم درآمد * قرار قلب زارم گریه بوده همه دارو ندارم گریه بوده نپرسید از چه پلکم زخم برداشت چهل سال است کارم گریه بوده * همین که در دلم آشوب افتاد به پای گریه‌ام یعقوب افتاد چنان ضربه به لب‌های پدر خورد که رنگِ خونِ لب، بر چوب افتاد * گلوی دلبر دلخواه، زخم است میان سینه حتی آه، زخم است دلیل گریه‌ی چل ساله‌ی من هزارو نهصدو پنجاه زخم است * به سر می‌ریخت آتش از روی بام امان از تشت زر، ای وای از جام تمام روضه‌های من همین است نپرسید از دلم، الشام الشام... @dobeity_robaey
تمام عمر شد با گریه مأنوس تمام خاطراتش آه و افسوس چرا فرمود (امان از شام) مردم امان از شام یعنی داغ ناموس 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روی شانه‌هایش غُصه‌های یار افتاده کسی چند سالی می‌شود بیمار افتاده شبیه روزهای تلخ بی تکرارِ غم‌در‌غم شبیه خیمه‌ی آتش گرفته زار افتاده به یاد روز عاشورا، به یاد روضه‌ی زن‌ها به یاد آن غروب گریه‌دارِ تار افتاده چهل سال است دارد در خیالش می‌خورد غصه به یاد آن سواری که دل پیکار افتاده هنوزم در خودش فکر غروب و خیمه را دارد دوباره یاد مشعل‌های کج رفتار افتاده اگر زینب نبود آنجا، میان خیمه‌ها میسوخت تنی که زیر سقف خیمه‌ی آوار افتاده پناه از آفتابِ عَسْقَلان* بر ناقه‌ها بُرده گمانم از سرش در کوچه‌ها دستار افتاده مسیر جمع تشنه‌ها، مسیر پا برهنه‌ها _بمیرد عالمی_ بر رمل و ریگ و خار افتاده طلبکار است از عالم ولی مثل بدهکاران مسیرش در میان کوچه و بازار افتاده چنان بسته‌ست دستش را به پشت گردنش ظالم بمیرم، بی تعادل در دل انظار افتاده کسی که شافع خلق است از آتش، چه بیرحمی_ میان کوچه‌های شام رویش نار افتاده علی یکبار ناموسش کتک خورده ولی اینجا چقدر این اتفاق تلخ با تکرار افتاده... ✍ *عسقلان: منزلی بعد از کوفه که بخاطر معطلی پشت دروازه بر روی سنگ‌های داغ، اسرا پناه به سایه‌ی ناقه‌ها بردند و حرامزاده‌ای از نگهبانان، امام زین العابدین (ع) را از سایه‌ی شتر هم محروم کرد. 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که در سلسله سر سلسله‌ی اهل خدایی شمع این حلقه و سر حلقه‌ی جمع اُسرایی نه علیلی که دلیلی؛ نه مریضی که طبیبی نه طبیبی که دوایی؛ نه دوایی که شفایی تو کریم ابن کریم ابن کریم، آیت حقّی تو علی ابن حسین ابن علی، نور خدایی پسر مکه و حلّ و حرم و مشعر و میقات قمر چارم منظومه‌ی والشمسِ ضُحایی پسر دختر شاهنشه ایرانی و الحق که سزاوار ولیعهدی شاهِ شهدایی لقبت سید ساجد، شرف مردم عابد که به زوّارِ مشاهد، ادب‌آموز دعایی زآنچه در کرب و بلا رفت به ما نیز خبر ده ای که پروانه‌ی پر سوخته‌ی شمع هُدایی ** تو چه دیدی که همه عمر تو با گریه سر آمد هر کسی دید تو را، دید که در حال بُکایی مثل آن شمع که از سوختن‌اش چاره نباشد همه تن سوخته از داغیِ زنجیرِ جفایی به فدای تن تب‌دار تو ای لاله‌ی زهرا که دل‌افروخته‌ی داغِ ذبیحاً بِقَفایی مگر از فاطمه آموخته‌ای خطبه‌ی سوزان؟! کآتش انداخته در مجلس اِبنُ الطُّلَقایی! به "یتیم" از سر احسان چه شود دست بگیری تو که گیرنده‌ی دست همه از شاه و گدایی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟ دنبال آفتاب قیامت روان شده یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش یک دم نشسته منتظر کودکان شده یک جا ز پیر کوفه شنیده‌ست ناسزا یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده هم شاهد غروب گل ارغوان به خون هم راوی حدیث لب خیزران شده با پای خسته راه‌بر خلق آمده با دست بسته کارگشای جهان شده ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر آه ای بهار تا گل آخر خزان شده بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده از بس گریسته‌ست چنان شمع در سجود از خلق، آفتاب مزارش نهان شده ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه را در مَسلَکِ شب می‌کند مَعنا حسین در دلِ تاریکیِ دنیا، چراغِ ما، حسین وقت اوج بی کسی، پشت مرا خالی نکرد وقتِ تنهایی به دادم می‌رسد تنها، حسین یک به یک ما را حسین آورد و با هم دوست کرد تک تکِ ما قطر‌ه‌ایم و حضرتِ دریا، حسین زحمتش را او کشید و رحمتش بر ما رسید خون خود را خرج کرده پای خیلی‌ها، حسین کُلُّهُم نورٌ عَلیٰ نورَند معصومینِ ما بین این ارباب‌ها، ارباب بی همتا، حسین کودک شش‌ماهه‌ی این‌ قوم، پیرِ عالَم است رُشد اگر می‌کرد او می‌شُد خودش یک‌پا حسین سنگ و چوبِ خانه‌ی ما عطر سیبش را گرفت آنقَدَر زیرِ لبش می‌گفت بابا: یا حسین! روضه‌ی رضوان بدونِ روضه مثلِ دوزخ است اصلِ جنت مجلسِ گریه‌ است..، آن هم با حسین هرکه بالا خواه بَزمِ هیئتش درآمده پرچمش را روز محشر می‌برد بالا حسین قدردانی کردن از هر سینه‌زن با فاطمه‌ست ایستاده پیش در با مادرش زهرا، حسین آی نوکر ! اربعین را از حسن درخواست کن رد نخواهد کرد حرف این برادر را حسین هر زمانی گیر کردم زود گفتم: یا حسن تا گره را وا کند از کار من درجا حسین ** کوچه و بازار، ناموس علی را زجر داد خواهری فریاد می‌زد: آه و واویلا حسین هر کُجا افتاد از نیزه، رباب از هوش رفت... پیش پای حرمله می‌شد سرش پیدا، حسین... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهریاری که شده قطعه حصیری کفنش او حسین است که آفاق شده سینه‌زنش داغ او بر جگرِ تشنه‌ی صحرا باقی‌ست تا سماوات و زمینند به حزن و محنش هفت گردون به لبش زمزمه و شور و نواست از تب غم زده‌ی داغ عقیقِ دهنش آه ای گریه سرایان! بسراید غزل از سرِ نیزه‌سوار و بدن بی‌کفنش بگذریم اینکه سرش تشنه بریدند ولی اسب‌ها از چه دواندند به روی بدنش؟!... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی تو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین خوب شد که سائلِ این بزم و درگاهم حسین دست‌هایم را نگیری! می‌خورم هر آن زمین... راه را گم می‌کنم! پس باش همراهم حسین دردسر دارم برایت! من کجا اینجا کجا؟! بینِ خوبانت منِ بیچاره گمراهم حسین مثلِ حرّ، با توبه راهم را به تو کج کرده‌ام چونکه از آقایی‌ات بسیار آگاهم حسین می‌شوم آب از خجالت با همین چشمانِ خشک رزقِ اشکی لطف کن! ای عشقِ دلخواهم حسین رد شدم از خطِّ قرمزهایِ بسیاری ولی خط بکش بر اشتباهاتِ خودآگاهم حسین تا همین لحظه که طی شد با گناهانِ زیاد رحم کن بر باقیِ این عمرِ کوتاهم حسین از خدا جز تو نمی‌خواهم کسی را لحظه‌ای هست عشقت حاجتِ صبح و شبانگاهم حسین آرزویم هست بیمارِ غمت باشم فقط دردمندم کن! مداوا نه! نمی‌خواهم حسین می‌شود دوزخ گلستان! با شهیدان در بهشت- تا که می‌گوییم هر شب یکصدا، با هم: حسین ** داغت از قلبم شبیه شعله بالا می‌رود تشنه بودی! آتشی افتاده در آهم حسین می‌کُشد آخر مرا که غارتِ انگشترت روضهٔ پیراهنت شد دردِ جانکاهم حسین! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e