eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
41.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
283 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را می‌خواست تا در همسرانش بهترین باشی برای خاتم پیغمبری نقش نگین باشی خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی برای چشمۀ کوثر، بهشتی در زمین باشی خدا هر شب برایت می‌فرستد تهنیت‌هایی که در تنهایی‌ات هم‌صحبت روح‌الامین باشی تو در اسلام و در ایمان و در عشق اوّلین بودی زنی مثل تو دیگر نیست، یعنی آخرین باشی برای طعنۀ کفّار در اوج نداری‌ها تو باید پاسخ دندان‌شکن در آستین باشی تو از معروفِ تجّاری، ولی در شعب بیماری فداکار آن‌چنان بودی، وفادار اینچنین باشی علی، تنها علی باید امیرالمؤمنین باشد و تنها تو سزاواری که امّ‌المؤمنین باشی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای این سفره به پایت چقدر افتادیم ما از آن روز که در بند توأیم آزادیم ما همه گوشه‌نشینانِ خرابات توأیم از غمت خانه خرابیم، ولی آبادیم ما محال است که از عشق تو دلسرد شویم ما ندیدیم تو را، باز به تو دل دادیم از تو جز خوبیِ بسیار ندیدیم حسین خودمانیم ولی ما که پُر از ایرادیم! ارث اجدادیِ ما نوکری این خانه‌ست تا ابد جیره‌خورِ خیرِ همان اجدادیم یادی از ما بکنی یا نکنی حرفی نیست ما به این نوکرِ دربارِ توبودن شادیم پُشت ما که همه جوره به تو گرم است حسین ما بدهکار شما در همه‌ی ابعادیم جز همین اشک نداریم برایت چیزی با همین گریه به غم‌های تو، از عُبّادیم به خدا نام تو هم دیده‌ی ما را تَر کرد مادرت خواست که در گریه به تو استادیم تا ابد گریه‌ی آرام حرام است به ما سالیانی‌ست که در روضه پُر از فریادیم * * آب خوردیم به یاد جگر سوخته‌ات یادِ خشکیِ لبِ اصغرِ تو افتادیم حرمله خیر نبیند که تو را حیران کرد بیش از آن تیر و کمان، دلخور از آن صیادیم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که از نور وجود تو، دو دنیا روشن است هم‌زمین‌وآسمان، هم‌عرش‌اعلی روشن است از جهان دل‌سردم؛ اما در دلم با یاد تو شعله‌ای دارم که تا روز مبادا روشن است روز و شب در آرزوی دیدن تو سوخته آتش‌ِ چوپان‌ که در هر کوه‌وصحرا روشن است دیده‌ی یعقوب را پیراهن یوسف شفاست با امید وصل، چشمان زلیخا روشن است شنبه‌های تازه بی‌تو جمعه‌های کهنه‌اند روز نو یک‌روز می‌آید، دل ما روشن است پس‌به هر زحمت خودش‌را می‌رساند بی‌درنگ کورسوی کوچکی از نور هرجا روشن است «مدعی گوید که با یک‌گُل نمی‌آید بهار؟» این‌معما پاسخش سخت‌است، اما روشن است یک‌نفر می‌آید و دنیا گلستان می‌شود هرچقدر امروز تاریک است، فردا روشن است 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فانی‌ام... آغاز و پایانی ندارم جز خودت غیر مقدورم که امکانی ندارم جز خودت سال‌ها محتاج نانم از تنور خانه‌ات از کسی در سفره‌ام نانی ندارم جز خودت باز هم دارم غزل‌ها را بهانه می‌کنم قصدی از شعر و غزل‌خوانی ندارم جز خودت هر کسی که دل به او بستم، دلم را زد شکست با دل ویرانه خواهانی ندارم جز خودت چاره‌ای کن، غفلتم از تو جدایم کرده است چاره‌ای هنگام حیرانی ندارم جز خودت تا به کی باید باید تو را این قوم انکارت کنند؟ مثل یعقوبم که برهانی ندارم جز خودت پاره کردم این گریبان را بدانی عاشقم بهرِ کس پاره گریبانی ندارم جز خودت از گناهانم پشیمانم، نگاهم کن کریم مقصدی از این پشیمانی ندارم جز خودت بین خلوتگاه قبرم شک ندارم آخرش فاتحه‌خوانی و مهمانی ندارم جز خودت در قیامت هم بهشت من تویی یابن الحسن خوب می‌دانی که رضوانی ندارم جز خودت آرزویم کربلا رفتن به همراه شما است همسفر در کوی جانانی ندارم جز خودت * * مادرت در پشت در فرمود: مهدی جان بیا... ...منتقم بر زخم پنهانی ندارم جز خودت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا کند به سر این انتظارها برسد زمان مرگ، خزانِ بهارها برسد نشد اگر برسم من به پای‌بوسی تو خدا کند که از آن سو غبارها برسد توجهی، نظری، گوشه‌چشمی ای آقا یکی به داد دل بی‌قرارها برسد خدا کند خبر همسفر نداشتن تو به گوش پر ز هیاهوی یارها برسد غروب جمعه تو را خوانده‌ایم و فردا صبح دوباره هر که رود تا به کارها برسد بمان كه شايد اويسی كه وقت كم دارد برای دیدنت از این دیارها برسد سحر ندارم و باید دعا کنی که دلم به میهمانی شب‌زنده‌دارها برسد گنهکاری من را ببخش جان "حسین" همیشه رحمت شه بر ندارها برسد اگر که عمر وفایم نکرد، پای تو کاش شبی چو رهگذری بر مزارها برسد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زیاد خون به دلت کرده‌ام، حلالم کن تو خوب بوده‌ای و من بدم، حلالم کن چقدر قدر تو مخفی‌است بین ما مردم در آسمان و زمین محترم! حلالم کن نه مُقبلم، نه کمیتم، نه محتشم اما به سوز شاعری محتشم حلالم کن همه امید من این چشم‌های دریایی‌است میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله‌ی زهرای مهربان هستی به حق فاطمه‌ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن به مشک پاره‌ی عباس و چشم پُر خونش تو را به حق دو دست قلم حلالم کن... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در عده‌ای عبد جان و جاه و جمال عده‌ای بندگان اموال‌اند دورۀ آخرالزمان یعنی اهل دین در مسیر غربال‌اند سفرۀ آخرالزمان پهن است نان این سفره شبهه‌ناک شده هرکسی از ولیّ، جدا بشود بی‌تعارف! بدان هلاک شده طمع کفر، دین ماست رفیق! ضربه‌ها خورده است از اسلام جنگ ما جنگ اعتقادات است حفظ دین مشکل است این ایام متن نهج البلاغۀ مولاست «عُقِدَتْ رَایَتُ الْفِتَنِ»، آری گرگ‌ها هم‌پیاله گردیدند چشم بد دور از وطن، آری سر قتل حسین هم‌دست‌اند شمر و خولی، سنان و ابن‌زیاد مثل امروز که همه جمع‌اند از منافق گرفته تا موساد... وضع امروز ما نه چون «شِعب» است وضع ما مثل «خیبر» است امروز این تقلای آخر کفر است تیغ ما زیر حنجر است امروز سایۀ اهل‌بیت بر سر ماست سایۀ تو علی الدوام، حسین! آی دشمن! بترس از شررِ غیرتِ ملتِ امام حسین... این نفس‌های آخر غیبت وعدۀ سبزه روز دیدار است گرد و خاکی که در جهان برپاست آب و جاروی مقدم یار است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بالابلندی، شانه‌های مهربان داری بر طاق چشمانت دو ابروی کمان داری بر لب طنین دلنشین نور و الرحمن روی عبایت آیه‌هایی از دخان داری بارانی و با ابرهای جمعه می‌باری بارانی و در مُشت خود هفت آسمان داری در دست، گرچه ذولفقار انتقام اما بر روی دوشت بقچه‌های آب و نان داری ما عاشقان مدعی هرگز نفهمیدیم حسی که تو، به هر کدام از شیعیان داری! گفتیم دوری، بی نشانی، غافل از اینکه هر جا که دلتنگ توأیم، از خود نشان داری ** هر جا که نامت را بخوانم می‌رسی از راه هرجای دنیا باشم آنجا جمکران داری ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چقدر شبیه غلامعلی هستیم؟! 👈🏻 «شاعر و مداح اهل بیت (ع) شهید غلامعلی رجبی» @hosenih_maghtal
جان‌بخش‌تر ندیده کسی از تبسمت جانِ جهان! فدای سلامٌ علیکمت آب حیات، زمزمه‌های زلال توست جان می‌دهی به قلب بشر با ترنمت «اَسریٰ بِعَبدِهِ»... همه از لطف بندگی‌ست با دوست در «دَنَا فَتَدَلّیٰ» تکلمت دنیا سکوت کرد و حسینِ تو لب گشود از بوی سیب پُر شده تکبیر هفتمت آه ای پدر! به داد یتیمان خود برس تلخ است این زمانه بدون تبسمت جان‌ها هنوز تشنۀ درک حضور توست تو حاضری و باز جهان می‌کند گمت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیده ز جانْ عاشقِ نگاهِ محمد قلب احبّاست جلوه‌گاه محمد یوسف اگر صورتش به خواب ببیند سینه کند چاک از نگاه محمد مهر و مه افزوده گر به زینت گردون زینت عرش است مهر و ماه محمد عرشْ خودِ اوست؛ مهر ومه حَسَنینش پس نرسد آسمان به جاه محمد گو نرود دردمند بر درِ اغیار باز بوَد باب جان پناه محمد یوم جدل پرچمش به دست یدالله فوج ملک خادم سپاه محمد قامتی آراست بر شکستن بُت‌ها بیت خداوند خود گواه محمد گردن بُت‌ها شکست تا همه گفتند: نیست خدایی به جز اِلهِ محمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا دشت‌ها هوای دلت را دویده‌ای در کوه، انعکاس خودت را شنیده‌ای در آن شبِ سیاه نگفتی که از کدام_ وادی سبد سبد گلِ مهتاب چیده‌ای؟ «تبـت یدا...» ابی‌لهبان شعله می‌کشند تا پرده‌ی نمایش شب را دریده‌ای رویت سپیده‌ایست که شب‌های مکه را... خالت پرنده‌ایست رها در سپیده‌ای اول خدا دو چشم تو را آفرید و بعد با چشمکی ستاره و ماه آفریده‌ای باران گیسوان تو بر شانه‌ات که ریخت هر حلقه یک غزل شد و هر مو قصیده‌ای راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج افتاد از شگفتی دست بریده‌ای بالاتر از بلندی پرهای جبرئیل تا خلوت خدا، تک و تنها پریده‌ای دریای رحمتی و از امواج غصه‌ها سهم تمام اهل زمین را خریده‌ای حتی کنار این غزلت هم نشسته‌ای خط روی واژه‌های خطایم کشیده‌ای گفتند از قشنگی‌ات اما خودت بگو از ‌آن "محمدی" که در آیینه دیده‌ای ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهشت، منتظر آن شکوهِ سرمد بود بهارِ دلشدگان، حضرتِ محمد بود یگانه اُسوه‌ی اخلاق، اُسوه‌ی خوبی تمامِ عمر، به آزادگی مقید بود صدای آمدنِ کیست بر بسیطِ زمین؟ خداست یا که نبی؟! یک جهان مردد بود بسی خجسته و نیکوست، روزِ آمدنش و پایکوبیِ عشاق، خارج از حد بود چقدر شأن و مقامش فراتر از دنیاست ز نسلِ نور، نِکو رو، به نامِ احمد بود همیشه و همه‌جا، صاحبِ کمال و جلال میانِ سلسله‌ی عابدان، سرآمد بود نه این‌که هم‌رده‌ی اولیای پیش از خود که پیشوای همه انبیا، محمد بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وحی آمده اثبات کند سروری‌ات را هر آیه ببوسد لبِ پیغمبری‌ات را هرکس که تو را دید به لبخند تو دل داد "اعجاز" لقب داده خدا دلبری‌ات را محتاج توأم، سائل درمانده‌ی راهم بر من بگشا دستِ گداپروری‌ات را ای خاتمِ بی‌خاتمه‌ی راه نبوت ای کاش ببخشی به من انگشتری‌ات را خورشید تویی، پس همه دور تو بگردند با دست تهی رد نکنی مشتری‌ات را هستیِ تو پاک است، هر اندازه بگردیم نسلِ پدری و نسبِ مادری‌ات را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مأذنه، اللهُ اکبرش به تو رفته‌است میکده، مینا و ساغرش به تو رفته‌است ماهِ شبِ چارده ز روی تو پیداست سُنبل و زلفِ معطرش به تو رفته‌است حضرت یوسف که در کمالِ جمال است بانمکی‌هاش اکثرش به تو رفته‌است جنّتِ فردوس با تمام صفاتش خوب که دیدم، سراسرش به تو رفته‌است آینه هم باید "إن یَکاد" بخواند صلح و صفا صد برابرش به تو رفته‌است کیست علی، إنّما ولیّکم الله... حضرت معشوق، دلبرش به تو رفته‌است از همه‌ی سوره‌های دلکش قرآن بیشتر از قدر، کوثرش به تو رفته‌است کیست حَسَن، حُسن لایزال الهی نیم علی، نیم دیگرش به تو رفته‌است ای لب و پیشانی شکسته، حُسینت سرخی گل‌های پرپرش به تو رفته‌است اکبرِ خود را هنوز گرم تماشاست دست خودش نیست! اکبرش به تو رفته‌است آنکه قیامت‌کنان سواره می‌آید آن قد و بالای محشرش به تو رفته‌است "ماه فرو مانَد از جمال محمّد" هرچه جمال‌است آخرش به تو رفته‌است "سرو نباشد به اعتدالِ محمّد" هرچه کمال‌است بهترش به تو رفته‌است هرکه رفیق محمّداست شهید است مثل گلِ سرخ، باورش به تو رفته‌است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خشکاند آبِ ساوه‌ی از مکه دور را درهم شکست هیبت بت‌های کور را خاموش کرد آتش ده قرن زنده را لرزاند کاخ پادشه پُرقصور را بیش از هزار سال به دنبال او، بشر می‌خواند خط‌به‌خط صفحاتِ زبور را با چلچراغ سبز نبوت قیام کرد روشن نمود یک تنه راه عبور را آمد رسوم جهلِ جهان را کنار زد بر هم زد او سیاهه‌ی "زنده‌به‌گور" را با حُسنِ خُلق بود مسلمان‌شان نمود بدکیش و گبر و مست و عنود و شرور را او رحمتی برای جهان بود و بی‌دریغ لبریز عشق کرد تمام صدور را روحی دگر دمید به معنای واژه‌ها در هم تنید شعر و شعار و شعور را هم سر زدن به اهل نَفَس را رواج داد هم رفتنِ زیارتِ اهلِ قبور را سیراب کرد با دم عیسایی‌اش ز دور صدها اویسِ عاشقِ حسِ حضور را "او" وعده داده بود به دنیا، که تاکنون چشم انتظار مانده زمانه، ظهور را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب زمین کند به سماوات سروری امشب نسیم مکّه کند روح‌پروری امشب به دور مکّه مه و مهر و اختران از زهره تا زحل همه گشتند مشتری امشب زخاک رفته بر افلاک، موج نور امشب به عرش، فرش زند کوس برتری آمد خلیل بت‌شکنِ دهر با تبر افتاده لرزه بر تن بت‌های آذری بت‌های کعبه نغمه‌ی تهلیل‌شان به لب احجار مکّه کرده به تقدیس گوهری نوشیروان! ز کنکره‌ی قصر خویشتن بشنو سرود معدلت و دادگستری دریای ساوه، رود سماوه شدند خشک حیرت برند هر دو به اسرار دیگری تاج شرف نهاده خدا بر سر بشر افتاده شور در ملک و حوری و پری مسدود شد به روی شیاطین، رهِ سپهر از کاهنان گرفته شده علم ساحری آتشکده خموش و بتان سرنگون به خاک افتاده نطق پادشهان از سخنوری مرد و زن و فقیر و غنی، کوچک و بزرگ خوانند عاشقانه سرود برابری باید دهند یکسره قوم و قبیله‌ها بر دست یک‌دگر همه دست برادری محشر نگشته، واقعه‌ی محشر آمده مُلک وجود پر شده زآیات محشری رازی‌است بس شگفت زآیات سرمدی سرّی‌است بس عجیب ز گفتار داوری باور کنید نور عدالت دمیده است باور کنید طی شده دور ستمگری باور کنید مژده‌ی میلاد احمد است باور کنید عید بزرگ محمّد است اعیادِ خلق دیگر و این عید، دیگر است باور کنید عید خداوند اکبر است آئینه‌ی جمال نبی را نگه کنید آئینه‌ی جمال خداوند منظر است بی‌جبرئیل بانگ خداوند بشنوید زیرا خدا به وصف نبی مدح‌گستر است زیباترین کلام الهی درودِ اوست کز هر چه بگذری سخن دوست خوش‌تر است از کاخ‌های سرخ یمن تا قصور شام با نور آن جمال منوّر منوّر است ای آمنه! عزیز تو نامش محمّد است نامش محمّد است و محمّد پیمبر است ای آمنه! محمّد تو فخر انبیاست دستش ببوس کز همه پیغمبران سر است از خالق و ملائکه و کلّ کائنات بر ماه عارضش مکرّر است این آفتاب کشور دل، نور او علی‌ست این جانِ جان و جان گرامیش حیدر است این بحرِ رحمتی‌ست ز عالم وسیع‌تر دُرّ گران‌بهای چنین بحر، کوثر است این است آن‌که یک نفس روح‌بخش او با طاعت تمام خلائق برابر است پای غلام درگه او بر فراز عرش دست وصیّ او به سر اهل محشر است این اولیّن تجلّی حق، ختم انبیاست هر چند در مقام نبوّت مؤخّر است از صبح دهر، جلوه‌ی او جلوه‌ی نخست تا روز حشر گفته‌ی او حرف آخر است باور کنید! در شب میلاد مصطفی بت‌ها شعارشان همه الله اکبر است باور کنید! چون نفس حضرت مسیح امشب نسیم مکّه همه روح‌پرور است پیشانی ملائکه بر خاک آمده باور کنید خواجه‌ی افلاک آمده آئینه‌ی جمال الهی جمال اوست بام سپهر پلّه‌ی تخت جلال اوست ماه جمال سرو قدان خاک آستان همچون هلال، قامت گردون هلال اوست مهر سپهر در گُل لبخند گشته گم زیبائی بهشت ز عکس بلال اوست دست پیمبران به سوی خانه‌اش دراز لب‌های خضر تشنه‌ی جام وصال اوست چون حُسن بی‌مثال خداوند، بی‌مثال بُرهانم آفتابِ رخِ بی‌مثالِ اوست خون جاری از دهان، گل لبخند بر دو لب خُلق عظیم تا ابدیّت مدال اوست گفتار صاحبانِ خِرد دونِ شأن وی اوهام انبیا همه محو کمال اوست دست خدا نموده لوای ورا بلند مُلک وجود، مملکت بی‌زوال اوست لبخند دوستی به روی دشمنان زدن حرف نخست سوره‌ی حُسنِ خصال اوست اهل بهشت تشنه‌لبِ جام کوثرند کوثر ببین که تشنه‌ی جام وصال اوست ایمان لطیفه‌ای‌ست ز گفت و شنود وی قرآن صحیفه‌ای که پر از خطّ و خال اوست هر شمع را شراره‌ای از شعله‌ی فراق هر جمع را قیامتی از شور و حال اوست ذکر ملک همیشه درود و سلام وی چشم خدا هماره به ماهِ جمال اوست باور کنید! این همه زیبائی وجود تصویری از تصوّر نقش خیال اوست باور کنید! عزّت دنیا و آخرت در سایه‌ی محمّد و قرآن و آل اوست باور کنید! روز و شب و ماه و سال ما مشمول فیض روز و شب و ماه و سال اوست تا عبد ذات پاک خداوند سرمدیم در سایه‌ی محمّد و آل محمّدیم 👌ادامه این شعر در پست بعدی ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ مُلک وجود تحت لوای محمّد است بحرِ بقا نمی ز عطای محمّد است توحید زنده از نفس روح‌بخش او قرآن کتاب مدح و ثنای محمّد است عیسی که بر سپهر چهارم عروج کرد طول حیات او به دعای محمّد است هر آیه‌ای که وجه خدا را نشان دهد آئینه‌ی تمام‌نمای محمّد است گوشی که بشنود سخن وحی را کجاست؟ عالم پُر از صدای رسای محمّد است قرب خدا، دعای ملائک، صفای دل در خواندن حدیث کسای محمّد است جان لاله بر کف آید و دل با چراغ نور در محفلی که حال و هوای محمّد است مفتاح رمز وحدت اسلام و مسلمین در دست‌های عقده‌گشای محمّد است "اِنَّ الرَّجل لَیَهجُر" جز کفر محض نیست این جنگ با کلام خدای محمّد است شاگرد ابتدایی او کیست، جبرئیل مرهون درس روح‌فزای محمّد است نور ولایتش همه‌جا موج می‌زند ظرف وجود، جام ولای محمّد است عالَم اگر که حاتم طایی شوند، باز بر هر که بنگرند گدای محمّد است تنها مزار و تربت پاکش مدینه نیست مُلک وجود صحن و سرای محمّد است حصن خدا، بهشت خدا، رحمت خداست هر جا که سایه‌ای ز لوای محمّد است عالَم بُود به ظلّ لوای علی؛ ولی حتّی علی به ظلّ لوای محمّد است باور کنید جز مدد جبرئیل نیست "میثم" اگر مدیحه‌سرای محمّد است گر دست دل به دامن احمد نمی‌زدم این‌گونه دم ز مدح محمّد نمی‌زدم ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خبرت هست که آن طاق معلا اُفتاد؟! ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد؟! خبرت هست ستون‌های یهودا اُفتاد؟! خبرت هست هُبَل خورد شد عُزّیٰ اُفتاد؟! خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آل محمد یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تا که از گُرده‌ی ما یوغِ گران بردارد از کران تا به کران بانگ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چارده تن همه با نام محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی تاب آمد جبروت و ملکوتی‌است که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُذاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سرو روان ما را بس" حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم! خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک‌تر از پاکی‌ها غرقِ تسبیح بزرگیِ تو افلاکی‌ها اَشهدُ اَنَّ که حیران تو بی‌باکی‌ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی‌ها ای نفس‌های علی، ای همه هستِ زهرا عالمی دست تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دعایت عَلَم چاردهم می‌آید * * ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌ی جعفری خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش، سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت، شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سر هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر، پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام‌ست فقط تکه‌کلامت آقا از تو داریم سلامی پُرِ عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده‌ایم ما چه رحمت‌هایی از آقای رحمت دیده‌ایم بیشتر نام تو روی بچه‌های ماست چون بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده‌ایم چشم تو اسلام شد، ما نیز تسلیمش شدیم در نگاه تو کرامت بی‌نهایت دیده‌ایم از یهودی‌ها عیادت کردی از ماهم بکن با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده‌ایم تو "امینی" پس دل ماهم امانت پیش تو سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده‌ایم سیرمان کن باهمان یک تکه‌نانِ سفره‌ات از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده‌ایم سیزده خورشیدِ دیگر جلوه‌ی خورشید توست مصطفی را ما همه در چند نوبت دیده‌ایم اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی: "یاعلی" از شما، جز گفتن از "حیدر" به ندرت دیده‌ایم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فروزان از دو مشرق، در سحرگاهان، دو ماه آمد دو خورشیدِ جهان‌افروز، در دو صبحگاه آمد دو موسی از دو دریا، یا دو یوسف از دو چاه آمد دو رهرو، یا دو رهبر، یا دو مشعل‌دار راه آمد دو شمع جمع بزم جان، دو رکن محکم ایمان دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان دو آدم‌خو ، دو یوسف‌رو ، دو موسی‌ید ، دو عیسی‌دم دو دریا را دو رخشان گوهر یک دانه پیدا شد دو جان جان جان، دو دلبر جانانه پیدا شد دو سرو ناز یا دو نازنین ریحانه پیدا شد دو شمع آفرینش، یک جهان پروانه پیدا شد دو سِرّ داور هستی دو جان در پیکر هستی یکی پیغمبر هستی یکی روشنگر هستی یکی سر الله اکبر ، یکی وجه الله اعظم دو شمع جمع انسان‌ها دو شاه کشور جان‌ها دو باب الله احسان ها، دو بسم الله عنوان‌ها دو سرو باغ و بستان‌ها، دو باغ روح و ریحان‌ها دو واجب جاه امکان‌ها، دو مشعل دار کیهان‌ها دو خالق را نماینده، دو قرآن را سراینده دو رحمت را فزاینده، دو دل‌ها را رباینده یکی بر اولیا سادس، یکی بر انبیا خاتم بشارت ای تمام عالم هستی بشیر آمد گل بستان‌سرای آفرینش در کویر آمد نرفته ماه از بزم فلک، مهر منیر آمد بشیران را بشیر آمد، نذیران را نذیر آمد جهان گردیده آسوده، ملک رخ بر زمین سوده فلک بر زیور افزوده، محمد چهره بگشوده ز مکه تافته خورشید نورش بر همه عالم فلک امشب زمین مکه را از دور می‌بوسد ملک مهد محمد را به‌موج نور می‌بوسد به‌فرمان خدا خاک درش را حور می‌بوسد مسیح از عالم بالا کلیم از طور می‌بوسد حرم پیموده ره سویش طواف آورده بر کویش صفا چون گل کند بویش صفاها گیرد از رویش به یاد لعل لب‌هایش کند رفع عطش زمزم چو آمد آمنه کم کم بهم چشم خداجویش دو لب خاموش اما عالمی گرم هیاهویش بناگه تافت خورشید جهان آرا ز پهلویش منور ساخت شرق و غرب را از پرتو رویش سما در نور او گم شد، زمین دریای انجم شد لبش گرم تبسم شد، وجودش در تلاطم شد که ناگه چشم حق بینش دوباره باز شد ازهم ندا از عمق جان بشنید: هان ای مهربان مادر! خدایت را خدایت را بخوان مادر بخوان مادر سلامت می‌دهد امشب زمین و آسمان مادر که هستی آفرین هستیت بخشد رایگان مادر ببین لطف مؤید، را بخوان دادار سرمد را بدنیا آر احمد را، محمد را، محمد را به‌ذکر حق کن استقبال، از پیغمبر اکرم دل شب آمنه تنها، ولی تنها خدا با او نه عبدالله زنده، نه زنانِ آشنا با او دعا می‌خوانْد و بوده آفرینش همصدا با او سخن می‌گفت فرزندش محمد در خفا با او امیدش بود و معبودش، وجودش بود و مولودش محمد بود مقصودش، زهی از بخت مسعودش گرفتش در بغل مانند جان خویشتن مریم زیک سو رو به قبله مادرش حوا دعا گویش ز یک سو آسیه گل بوسه گیرد از گل رویش ز یک سو مام اسماعیل همچون گل کند بویش ز یک سو دست‌های مریم عذرا به پهلویش که کم کم درد او کم شد رها از درد و از غم شد جمال حق مجسم شد، محمد ماه عالم شد به استقبال او خیزید از جا ای بنی آدم! در آن شب بارگاه آمنه خلد مخلد شد در آن شب جلوه‌گر مرآت حُسن حی سرمد شد در آن شب آفرینش محو و مات روی احمد شد در آن شب بوسه زن مادر به رخسار محمد شد چه عبدی در سجود آمد، چه نوری در وجود آمد چه غیبی در شهود آمد، خدا را هر چه بود آمد که او با هر دمش، بر آفرینش، جان دهد هر دم 👌ادامه این شعر در پست بعدی ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ چو آن تابنده اختر زاد آن نور مجسم را نه آن نور مجسم بلکه وجه الله اعظم را فروغی تافت از نورش که روشن کرد عالَم را ندا آمد که زادی بهترین فرزند آدم را مبارک‌باد لبخندت، گرامی باد فرزندت بهین عبد خداوندت محمد طفل دلبندت که می‌خوانند مدحش را، خدا و انبیا با هم تو امشب آدم و نوح و و خلیل دیگری زادی ذبیح و خضر و داود و کلیم برتری زادی مسیحا، نه! مسیحای مسیحا پروردی زادی تو امشب بر همه پیغمبران پیغمبری زادی رسل در تحت فرمانش، کتب یک جمله در شأنش هزاران خضر عطشانش، صد اسماعیل قربانش مبارک ای گرامی مادر پیغمبر اکرم زمین مکه دیشب غرق در نور محمد بود چراغ آسمان لبخند زن بر روی احمد بود جهان آفرینش بهتر از خلد مخلد بود تجلای خدا در چهره عبدی مؤید بود مؤید باد قرآنش، گرامی باد فرقانش معطر باد بستانش، جهان در تحت فرمانش بنای اوست در سیل حوادث کوه مستحکم محمد! ای چراغ روشنی بخش جهان آرا بر افروز و بر افروزان بنور خویش دل‌ها را بلرزان با نهیب آسمانی کاخ کسری را ندای تفلحوا از عمق جان برکش، بخوان ما را تو ما را دانش آموزی، تو مهر عالم افروزی تو برق اهرمن سوزی، تو در هر عصر پیروزی لوای توست با دست خدا بر دوش نه طارم * * * هماره بوی عطر خلد از خاک درت خیزد همیشه نور توحید از فراز منبرت خیزد ندای "تُفلحوا" از مکتب جان‌پرورت خیزد فروغ دانش از کرسی درس جعفرت خیزد ششم مولا، ششم رهبر، ششم هادی، ششم سرور ششم فرمانده‌ی داور، ششم فرزند پیغمبر که شش خورشید حق از صُلب او تابیده در عالَم الا ای اُمّ فَروه! آفتاب داور آوردی محمد را محمد را کتاب دیگر آوردی تعالی الله که مثل آمنه پیغمبر آوردی تو چون بنت اسد در دامن خود حیدر آوردی به‌عصمت مادرش زهرا، به‌صورت چون حَسَن زیبا حسینی خو، علی سیما، امام باقرش بابا که با عید محمد عید میلادش بود توأم کتاب من، کتاب الله و دین مصطفی دینم تولای امیر المؤمنین عهد نخستینم مرام جعفری و مهر آل الله آئینم نه کاری بوده با آنم، نه حرفی مانده با اینم محب آل اطهارم، علی را دوست میدارم ز خصمش نیز بیزارم، به یارش تا ابد یارم نباشد غیر حب و بغض، دین و مذهب "میثم" ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لب نگار که باشد، رطب حرام بود زمان واجبمان مستحب حرام بود فقیه نیستم اما به تجربه دیدم بدون عشق مناجاتِ شب حرام بود اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری به من معالجه‌ی در مطب حرام بود برآنکه دشمن اولاد توست، نیست عجب که نطفه‌اش نسب اندر نسب، حرام بود تو را کمال نوشتند یا رسول الله بزرگ آل نوشتند یا رسول الله تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند تورا به سمت زمین با نسیم آوردند توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند نشان دهنده‌ی معصومیِ قبیله توست اگر که قّبه‌ی خضرا به گنبدت گفتند تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری تورا محمّد و آل محمّدت گفتند شب ولادتت ای یار! می‌کنم خیرات نثار مقدم خیر تو چارده صلوات برای خُلق تو باید کنند تحسینت نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی نوشته‌اند از این سو تو را نخستینت هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت شدیم ریزه‌خور سفره‌های سیّدی‌ات گدای سفره‌ی هر سال چهارده سینت توآمدی که علی را فقط ببینی و بس نداده‌اند به جز دیده‌ی خدا بینت یتیم مکه‌ای اما بزرگ دنیایی اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی مرا اویس شدن در هوای تو کافی‌است اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی‌است همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم لبم رسید به خاک سرای تو کافی‌است چه حاجتی به پسر داری ای بزرگِ قریش همینکه فاطمه داری برای تو کافی‌است همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی برای روشنی لحظه‌های تو کافی‌است تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت اگر علی تو باشد به جای تو کافی‌است قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها بگو مدینه‌ی علمی، علی درِ آن است بگو که واجب عینی‌است حرمت درها بریز شیره‌ی پیغمبری به کام حسین که از حسین بیاید علیِ اکبرها زمان گذشت، زمانِ ظهور دیگر شد حسینُ منی أنا من حسینِ اکبر شد هزار حضرت مریم کنیز مادر توست تورا بس است همینکه بتول، دختر توست به دختران فلان و فلان نیازی نیست اگر خدیجه‌ی والامقام همسر توست علی و فاطمه دو رحمت خداوندی برای عالم دنیا و صبح محشر توست به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض خدا برابر تو یا علی برابر توست؟! تو با علی جریان‌ساز شیعه‌اید، اما شناسنامه‌ی شیعه به نام جعفر توست همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"امین" و "امن" و "مؤمن" آن‌قَدَر دنیا خطابت کرد خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد برای هر سری از روشنایت سایه‌بان می‌خواست که شب را پیش پایت سَر بُرید و آفتابت کرد حجازِ وحشیِ «زیبا ندیده» دل به حُسن‌ات باخت که بت‌ها را شکست و قبله‌ی دل‌ها حسابت کرد تو را از آسمان بارید مثل عشق بر دنیا زمین را تشنه دید و در دل هر قطره آبت کرد دوای درد دین و درد دنیا، درد بی‌دردی حضورت دردهای مرگ را حتی طبابت کرد هنوز از قله‌های مأذنه نام تو می‌روید فقط باید دعا خواند و یقین در استجابت کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین به لرزه درآمد، شکست کنگره‌ها رها شدند خلائق ز بند سیطره‌ها شبی که آتشِ آتشکده فروکش کرد شبی که خاتمه می‌یافت رقص دایره‌ها صدای همهمه‌ی موبدان زرتشتی هنوز مانده به گوش تمام شب پره‌ها شب ولادت فرخنده‌ی بهاری سبز شب وفات زمستان سرد دلهره‌ها دوباره نور و طراوت به خانه‌ها آمد نسیم آمد و وا شد تمام پنجره‌ها جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات نثار مَقدم پُر خیر و برکتش ستاره‌ها به نگاهی شدند سلمانش منجمانِ مسلمانِ برق چشمانش از انبیاء الهی که رفته تا معراج؟ به غیر از او که ملائک شدند حیرانش مقام بندگی‌اش را کسی نمی‌داند پیمبران اولوالعزم ماتِ ایمانش بساط ذکر سماوات را به هم می‌ریخت نماز نیمه شب و شور صوتِ قرآنش اویس‌های قَرن را ندیده عاشق کرد تبسم لبِ داوودیِ غزل خوانش شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد به دستِ پاک محمد، کلید رضوانش امیر و قافله سالار کاروانِ نجات نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد به مرگ دخترکان قبیله پایان داد خرافه‌های عرب را اسیر حکمت کرد به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد نمازِ شکرِ سپیدارها چه دیدن داشت! همان شبی که سپیده اذانِ باران داد نبی‌ست پیر خرابات و ساقی‌اش حیدر در ابتدا به علی او شرابِ عرفان داد تبسمش به کسی چون بلال عزت داد مسیر اصلی دین را نشانِ انسان داد چه قدر فاصله‌مان تا بهشت کمتر شد! برات مردم ری را به دست سلمان داد شب تجلیِ مهتابِ روشنِ عرصات نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم دخیل گنبد سبز و مطهرش باشم زمان نداد اجازه، که مشقِ عشق کنم غلام مسئله آموز منبرش باشم چه قدر دیر رسیدم سرِ قرارِ وصال! چه شد؟ نخواست که عمار محضرش باشم! قبول، شیعه‌ی خوبی نبوده‌ام اصلاً نشد که حلقه به گوش برادرش باشم خدا کند که مرا از قلم نیندازد بهشت مستِ مِی جام کوثرش باشم به حال و روز خودم فکر می کنم، انگار قرار بوده که گریانِ دخترش باشم شب گرفتن برگِ زیارتِ عتبات نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e