eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
42.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
284 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
دﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻣﯽ‌ﺯﺩﯼ ﻭ ﺑﻮﺩ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﭘﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ ﺳﺎﻣﺮّﻩ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺕ ﺳﺎﻣﺮﺍ ﺷﺪ ﻗﻔﺲ ﺗﻨﮓ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻃﺎﺋﺮ ﻗﺪﺱ ﻭ ﺷﮑﺴﺖ ﺁﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﺝ ﺑﻼ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﺕ ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ ﻭ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﺳﺨﺖ ﺁﻥ‌ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺷﺪ تیره ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺕ ﮐﻌﺒﻪ ﺩﺍﺭﺩ به ﺩﻟﺶ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺭا ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻮﯾﺶ ﮔﺬﺭﺕ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺁﺏ ﻃﻠﺐ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﯼ ﻭ شد ﻋﻄﺶ ﮐﺮﺑﺒﻼ ﻗﺎﺏ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﺮت ﺩﺭ ﺗﺐِ ﺯﻫﺮ، ﺩﻝِ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﺗﻮ ﺳﻮﺧﺖ ﺷﺶ ﺟﻬﺖ ﺷﻌﻠﻪ ﮐﺸﯿﺪ ﺁﺗﺶ ﻏﻢ از ﺟﮕﺮﺕ ﺭﻓﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺯﻧﺪ ﺍﺯ ﺻﺪﻑ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺒﺮﯼ ﮔُﻬﺮﺕ ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هشت روز است که با درد مدارا دارد کوهِ صبری که در این بسترِ غم، جا دارد هشت روز است که از زهر به خود می‌پیچد هشت روز است که از مرگ تمنا دارد هشت روز است که جان کندنِ او را دیده همسری که به کنارش غم عُظمی دارد ذره ذره نفسش سوخت، تنش آب شده هشت روز است که این‌گونه تقلا دارد هشت تَن کشته‌ی زهرند از اجدادش لیک..‌. زهر این دفعه چرا شکلِ معما دارد؟! سرِ او روی زمین مانده در این مدت؟ نه! پسری هست به دامن سرِ بابا دارد * * خانه‌اش کرببلا حجره‌ی او گودال است هشت روز است به لب وای حسینا دارد هشت روز است که در خلوت خود می‌خواند: چقَدَر گودی گودال مگر جا دارد؟! روضه می‌خوانْد: چرا آن‌همه طولش دادند یک نفر تشنه مگر آن‌همه بلوا دارد وقت دارند سه ساعت سرِ فرصت بزنند شمر آنجاست ولی با همه دعوا دارد آه از آن سینه که سنگینیِ پا را حس کرد وای از آن تیغ که بد کینه از آقا دارد شمر مشغولِ حسین است،  گَهی هم می‌زد، خواهری را که به سر، چادرِ زهرا دارد... ✍ *حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در روز اول ماه ربیع مسموم و در هشتم ماه ربیع مظلومانه به شهادت رسیدند. 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم نوشت تا که فقط عاشق شما باشم نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم! همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم امام عصر! امام زمان! مباد دمی دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم تو نیستی و من این را ز خود نپرسیدم در این زمانه که او نیست، من چرا باشم میان خانه‌ات امشب عزا به پا کردی چه می‌شود که در آن مجلس عزا باشم برای آنکه کمی در غمت شریک شوم اجازه می‌دهی امشب که سامرا باشم؟ قسم به اشک روانت برای من بنویس که باز یک سحر جمعه کربلا باشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یابن الحسن! فدای تو و دیده‌ی ترت خون، جای اشک می‌چکد از چشم اطهرت داغی نشسته بر جگرِ داغدار تو در خون نشسته است دل درد پرورت قربان آن امام، که در آخرین نفس سیراب گشته است به دست مطهرت ای سروِ سرفرازِ جهان، سروِ سربلند از ماتمِ پدر، چه رسیده‌ست بر سرت بهر تسلی دل درد آشنای تو صف بسته‌اند خیل ملائک برابرت ما را شریک درد و غم خود حساب کن ما دل شکسته‌ایم ز احوال مضطرت دلتنگ سامرای تو هستیم و چون نسیم، مارا ببر به دیدنِ باغِ معطرت رفتی به پشت پرده‌ی غیبت؛ ولی شده‌ست صدها هزار عاشق و عارف کبوترت چشم انتظار مانده زمین تا کدام روز روشن شود جهان زحضور منورت از روی اشتیاق «وفایی» شب فراق دارد سلام و عرض ارادت به محضرت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زهر افتاده به جانِ جگرم مهدی جان لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان به لب خشکِ پدر، آب گوارا برسان که من از سوز عطش شعله‌ورم مهدی جان قبل از آنی که به دل، زهر اثر بگذارد کشته از صحنه‌ی دیوار و درم، مهدی جان لحظه‌ای نیست عزیزم که تداعی نشود وقعه‌ی کرب و بلا در نظرم مهدی جان زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب خونِ قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان می‌درخشد رُخِ ماهِ تو، به‌یاد آوردم، سرِ نورانی هجده قمرم مهدی جان ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اثر زهر به کل بدنت معلوم است شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است گاه غش می‌کنی و گاه به خود می‌پیچی خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است حرف خود را به تکانْ دادن سر می‌گویی حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است سعی داری که نبیند پسرت؛ اما حیف باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود در نگاه تو غم دل‌شکنت معلوم است کاسه نزدیک لبت می‌شود و می‌اُفتد باهمین زاویه زخم دهنت معلوم است قصدت این‌ست تو هم کرببلایی بشوی این مواسات در عطشان‌شدنت معلوم است فرقِ بسیار تو با جد غریبت آقا وقت تشییع و کفن‌داشتنت معلوم است ته گودال نرفتی، به سرت سنگ نخورد شکر! این لحظه‌ی آخر، بدنت معلوم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خورشید سوخت از غم و فردا یتیم شد چشم و چراغِ نوح و مسیحا یتیم شد زهری گرفت، از حسنِ عسکری نَفَس صاحب‌عزایِ روضهٔ بابا یتیم شد بالا سرش به گریه نشست و عزا گرفت ماهِ ربیع، حضرتِ مولا یتیم شد پشت و پناهِ منجیِ عالم شهید شد تنها نه سامرا...، همه‌دنیا یتیم شد ای جمکران! سیاه بپوش و به سر بزن آمد خبر که مهدیِ زهرا یتیم شد گریه کنان امامِ زمان بی‌کس و غریب زد بی‌پناه خیمه به صحرا...، یتیم شد... تنهایی‌اش شروع شد از پنج سالگی آقایِ غایب از نظرِ ما یتیم شد! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لزره افتاده به دستم، پسرم! زود بیا روشنی بخش دو چشمان ترم، زود بیا تاکه سیراب کنی لعل لب خشک مرا ای جگرگوشه‌ی من! ای پسرم! زود بیا تا نیایی دلم آرام نگیرد هرگز گرد غم ریخته در دور و برم، زود بیا زهر کاری شده و بر جگرم افتاده تا نپاشیده به سینه جگرم، زود بیا فرصت مختصری تا سَفَر من باقی‌ست لحظه‌ی آخر قبل از سفرم، زود بیا بر مصیبات تو اندیشم و هنگام وداع غم تو زنده شده در نظرم، زود بیا یاد آن طفل فتادم که دل شب می‌گفت سوختم از غم هجران، پدرم! زود بیا همره مرغ سحر، گفت «وفایی» شبِ هجر با همه منتظران، منتظرم، زود بیا ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ز چشمِ پُر گُهَرِ من، خدا خبر دارد ز جانِ پُر شررِ من، خدا خبر دارد که بود معتمد و ظلم او؟ چگونه شکست، ز کینه بال و پر من؟ خدا خبر دارد ز هم‌زمانیِ با سه خلیفه در شش سال چه آمده به‌ سر من، خدا خبر دارد ز سوزِ زهرِ شرر زا، چگونه می‌گذرد ز شام تا سحر من، خدا خبر دارد شرارِ زهرِ ستم هم، چو شمع آبم کرد ز سوزش جگر من، خدا خبر دارد میان این همه دشمن چه‌ها کند مهدی؟ ز غربت پسر من، خدا خبر دارد ز بعد من برسد غیبت خدایی او ز صبر منتظر من، خدا خبر دارد ✍مرحوم استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به شوق از تو سرودن، حروف جان بدهند اگر اجازه‌ی مدحت به این زبان بدهند تمام ثانیه‌ها گریه بر غمت کردند که تسلیت به دل صاحب الزمان بدهند تنت میان تب است و دو دستِ لرزانت ستون عرش خداوند را تکان بدهند سؤال کرده‌ام از نام قاتلت اما مقاتل حَسنی، کوچه را نشان بدهند هجوم بر جگرت بُرده زهر با مسمار خدا کند به جگرگوشه‌ات امان بدهند چقدر کاسه خودش را روی لبت زد تا عنان مرثیه‌ات را به خیزران بدهند به سمت روضه‌ی سر می‌دوند مصرع‌ها اگر اجازه‌ی روضه به روضه‌خوان بدهند دوید خواهر او تا سر از تنش نَبُرند سرِ بُریده‌ی اورا به این و آن بدهند عبا و پیرهنش را که گرگ‌ها بردند عقیق سرخ‌ یمن‌ را به ساربان بدهند... ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود کسی که آیه‌ی تطهیر بخشی از مقامش بود تمام سهمش از دنیای ما شد گوشه‌ی زندان همان آقا که سرتاسر همه عالم به نامش بود چنان با دشمنان خود هوای مهربانی داشت که زندان‌بان او یک‌عمر دربند مرامش بود دلش می‌خواست تا روز ابد می‌ماند با آن‌ها که دنیا بیشتر در جمع محرومان به‌کامش بود اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند ولی در عرش، تسبیح ملائک ذکر نامش بود به هر زندان که می‌بردند آقای غریبان را دل هر شیعه مانند کبوتر روی بامش بود برای دیدن آقا نه تنها سوخت جان ما که حتی کعبه هم مشتاق دیدار امامش بود عبادت بود کارش در تمام روزها و شب‌ها ولیکن گریه قوتِ غالبِ هر صبح‌وشامش بود چرا باید إبا می‌کرد از عمّال عباسی؟ کسی که قلب حیواناتِ وحشی نیز رامش بود حَسَن، فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد که تنها ماندن و بی‌یاوری ارث مدامش بود عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد در آن لحظه فقط ذکر مصیبت در کلامش بود؛ خدایا مادر مظلومه‌ام را بی‌هوا کشتند یکی ای کاش از آن‌ها بپرسد که؛ "چرا کشتند؟" ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای داغدارِ داغِ پدر، یابن العسکری داری دوباره دیده‌ی تر، یابن العسکری ما هم به غربت پدرت گریه می‌کنیم ما را میان گریه بخر یابن العسکری خسته شدیم، از غمِ دنیای بی امام از این همه بلا و ضرر، یابن العسکری صبر همه تمام شد و شب سحر نشد کی می‌رسد زمان سحر یابن العسکری دیدی، ندیده در به در و عاشقت شدیم چشمان ماست خیره به در، یابن العسکری آقا به گریه باز به سرداب می‌روی از صحن سامرا چه خبر یابن العسکری؟! ما را که از فراق حرم جان به لب شدیم تا کربلا دوباره ببر یابن العسکری از ما قبول کن، کم ما را زیاد کن ای داغدارِ داغِ پدر یابن العسکری ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌱انتخاب شایسته و بایسته‌ی مداح اهل بیت(ع)، استاد گرامی به‌عنوان «پرچم‌دار نغمه‌پردازی نوین» را، به خاندان با اصالت ایشان و به جامعه ستایشگری اهل‌بیت(ع) تبریک عرض کرده و از تمامی دست‌اندرکاران کنگره ملی نوحه بابت این رویداد مبارک و نورانی، صمیمانه تشکر می‌کنیم. «پایگاه حسینیه» @hosenih
🌷 در دستِ امامِ ما، زمامِ عصر است از حضرت او به پا قوامِ عصر است تبريک به شيعيـانِ عـالَـم گــوئيد آغــازِ امــامتِ امــامِ عصر است @dobeity_robaey
قیامتـی‌ است گمانم قیامت مهدی است جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است زمان، زمان شروع زعامت مهدی است غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد بهشتِ وصلِ خـدا را ثمر مبارک باد بـرای منتظـران این خبر مبارک باد خطاب نـور همه آیه‌های نصر شده ولـیِّ عصـر، دوباره ولیِّ عصر شده خطاب حضرت معبود را بخوان با من پیام قاصـد و مقصود را بخوان بـا من بیــا ترانـۀ داوود را بخـوان تـا مـن سرود مهـدی موعود را بخوان با من دوبـاره آیـه‌ی جاء الحق آشکار شده به یُمن وصل، همه فصل‌ها بهار شده ز تیرگـی چـه زیان! کوهِ نور نزدیک است رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است فـرار ابـر و رخ آفتــاب را نِگَــرید سراب‌هـا همـه رفتنـد، آب را نِگَرید بشارت ای همه یاران! که یار می‌آید نویــد رحمـت پــروردگار می‌آید محمـد از طــرف کوهسـار می‌آید علی گرفته بـه کف ذوالفقار می‌آید دعـای عهد و فرج را همـه مرور کنید سلام تازه بر آن تک سوار نور کنید ز مکـه سر زده صبح قیام ابراهیم رسد بـه عالـم هستی پیام ابراهیم امـام عصر که بر او سـلام ابراهیم قیـام کــرده، کنـار مقـام ابراهیم حـرم رسانه‌ی آوازه‌ی «انـا المهدی» است چهان پر از سخنِ تازه‌ی «انا المهدی» است جهانیان! همـه جا در کنار یار کنید دلِ خـزان زدۀ خویش را بهار کنید یهودیـان همه جا در شرارِ نار کنید الا تمامــیِ وهابیــان! فــرار کنید رها کنیـد حرم را، حرم، دیار علی است به دستِ مهدیِ موعود، ذوالفقار علی است ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سامره امشب تماشایی شده جنت گل‌های زهرایی شده لحظه لحظه، دسته دسته از فلک همچو باران از سما بارد ملک می‌زنند از شوق، دائم بال و پر در حضور حجت ثانی عشر مُلک هستی در یم شادی گم است بعثت است این، یا غدیر دوم است؟! یوسف زهرا به دست داورش می‌نهد تاج امامت بر سرش عید «جاء الحق» مبارک بر همه خاصه بر ساداتِ آل فاطمه عید آدم، عید خاتم آمده عید مظلومانِ عالم آمده عید قسط و عید عدل و دادهاست لحظه‌هـایش را مبارک بادهاست عید قرآن، عید عترت، عید دین عید زهرا و امیرالمؤمنین عید یارانِ فداکارِ علی است عید محسن، اولین یار علی است عید مشتاقان سرمست حسین عید ذبح کوچک دست حسین عید باغ یاسمن‌های کبود عید شادیِ بدن‌های کبود عید سردار رشید علقمه عید سقای شهید علقمه عید ثارالله و هفتاد و دو تن عید سربازان بی غسل و کفن عید طاها، عید فرقان، عید نور عید قرص ماه در خاک تنور عید عزت، عید مجد و افتخار عید مردانِ بزرگِ انتظـار آی مهدی دوستان! عید شماست این شعاع حُسنِ خورشید شماست آنکه باشد عدل و دادِ حیدرش حق نهد تاج امامت بر سرش وعده‌ی فیض حضور آید به گوش مژده‌ی روز ظهـور آید به گوش تا کند محکم اساس کعبه را کعبه پوشیده لباس کعبه را می‌کشد چون شیر حق از دل خروش می‌رسد از کعبه آوایش به گوش می‌بَرد از دل شکیب کعبه را می‌کشد اول خطیب کعبه را روی او آیینه‌ی روی خداست پشت او محکم به نیروی خداست پیشِ رو، خوبان عالَم لشکرش پشت سر، دست دعای مادرش بر سرش عمامه‌ی پیغمبر است ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است پرچمش پیراهن خون خداست نقش آن رخسار گلگون خداست رشته‌هایش از رگ دل پاک‌تر از گل پرپر شده صدچاک‌تر حنجر او نینوای زینبین نعره‌ی او «یا لثارات الحسین» اشک چشمش خون هفتاد و دو تن چهره: تصویر حسین است و حسن خیمه‌اش آغوش حیِّ دادگر مقدمش چشمِ قضا، دوش قدر عدل از نور جمالش منجلی پایتختش کوفه مانند علی آسمان پروانه‌ای دور سرش خلق پندارند خود را در برش آسمان چون حلقه در انگشت او مُلک امکان قبضه‌ای در مشت او فرشِ راهِ لشکرش بال مَلک جای سُم مرکبش دوش فلک مکه را بستاند از نا اهل‌ها بشکند پیشانی از بوجهل‌ها شیعه گردد حکمران در آب و گل کوری این بازهای کور دل عید موسا و عصا و اژدهاست عید مرگ فرقۀ باب و بهاست ای امام عصر عاشورائیان ای امید آخر زهرائیان ای به عهد مهدویت مهد ما ای نفس‌هایت دعای عهد ما عمر ما بی تو به سر آمد بسی ای پناه شیعه تا کی بی‌کسی؟! تو به ما بینایی و ما از تو کور تو به ما نزدیکی و ما از تو دور ای ز چشم ما به ما نزدیک‌تر تا دل دشمن شود تاریک‌تر چند میثم با تو نزدیک از تو دور سیدی مولایی عجل لظهور! ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عالم امكان سراسر نور شد شیعه بعد از سال‌ها مسرور شد پور زهرا تاج بر سر می‌نهد بر همه آفاق فرمان می‌دهد حكم تنفیذش رسیده از سما نامه‌ای با مُهر و امضای خدا می‌نشیند بر سریر عدل و داد آخرین فرمانروای ابر و باد پادشاه كشور آیینه‌ها تک‌سوار قصه‌ی آدینه‌ها امپراتور زمین و آسمان حُكمران سرزمین بی‌دلان لشگری دارد بزرگ و بی‌بدیل افسرانش نوح و موسی و خلیل ××× عرشیان و قدسیان فرمان‌برش مردمان مهربان كشورش ساحران مصر مبهوت‌اند و مات از نگاه نافذ و افسون‌گرش عالمان حوزه‌های علم عشق درس‌ها آموختند از محضرش نام‌های شاعران شیعه را ثبت كرده ابتدای دفترش ××× خیمه‌ای سبز و محقر قصر او پایتختش شهر سبز آرزو خادمان بارگاهش اولیاء كاتبان نامه‌هایش اوصیاء یوسف مصری سفیر دولتش پیر كنعان هم وزیر دولتش در حریمش قدسیان هو می‌كشند فطرس و جبریل جارو می‌كشند خیمه‌اش دارالشفای خاكیان قبله‌گاه اصلی افلاكیان عطر سیب و یاس دارد خیمه‌اش گرمی و احساس دارد خیمه‌اش بیرق عباس پیش تخت او تكیه‌گاه لحظه‌های سخت او چادری خاكی درون گنجه‌اش گوشواری سرخ بین پنجه‌اش نیمه‌شب‌ها عقده‌ها وا می‌كند مخفیانه گنجه را وا می‌كند بوسه‌باران می‌شود با شور و شین گوهر انگشتر جدش حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه و خورشید که مانند تو نورانی نیست! هر فروغی که چو انوار تو یزدانی نیست! جز همانی که در آئینه‌ی عشقت محو است هیچ کس باخبر از عالم حیرانی نیست مُلک عالم به امیری تو می‌نازد وبس غیرتو هیچ کسی لایق سلطانی نیست همه آفاق پُر از شَعشعه‌ی مِهر شماست گوهر مِهر تو در تاج سلیمانی نیست عشق، مجنون تو گردید و بیابانی شد در رهت خوش‌تر از این بی سر و سامانی نیست خواب دیدم که تو می‌آیی واین رؤیا را هیچ تعبیر به جز آن چه تو می‌دانی نیست وارث عدل و امان! جان علی زود بیا... جمع ما را به خدا غیرِ پریشانی نیست جُمعه‌ای را که اثر از تو ندارد سرد است دم بی یاد شما، لحظه‌ی روحانی نیست همگی ندبه‌کنان ذکر فرج می‌خوانند شیعه را طاقت این غیبت طولانی نیست هرچه گفتم به عنایات تو، عرض ادب است هدف شعرِ «وفایی» که غزل خوانی نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 در هر سُخَنی، نورِ کلامم مهدی‌ست یک عُمْر به لب، ذکر مدامم مهدی‌ست گر از نَفَسم رسیده عطر آغازِ امامتِ امامم مهدی‌ست... @dobeity_robaey
در دوره‌ای که شام جهالت سحر نداشت خورشیدِ آسمانِ رسالت قمر نداشت تا که عروس آمنه باشد بهشت نیز حوریه‌ای برای نبی زیر سر نداشت ارض حجاز را همه گشتند و عاقبت این خاک از خدیجه زنی خوب‌تر نداشت وصل امین مکه عجب خوش تجارتی‌ست جز سود این معامله اصلاً ضرر نداشت سوگند می‌خورم که اگر ثروتش نبود دین ذوالفقار داشت؛ ولیکن سپر نداشت خرج نبی شده همه دارایی‌اش ولی شرمنده بود از اینکه چرا بیشتر نداشت او شیعه‌ی علی شده قبل از غدیر خم باری اگرچه پرده از این راز برنداشت آری خدیجه آینه‌ی ایستادگی‌ست یعنی غبار طعنه به رویش اثر نداشت او مادر تمامی اولاد فاطمه‌ست ابتر کسی بُوَد که بگوید پسر نداشت او آن‌چنان ز رنگ تعلق گسسته بود حتی برای خود کفنی در نظر نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا پیداست در آیینه‌ی چشمان دلبندش زنی که نیست جز احمد کسی درحد پیوندش به آن بالانشینی باید ام‌المومنین گویی که جز زهرا نباشد در دو عالم مثل و مانندش چنان با بندگی‌هایش دل از ذات خدا برده که قبل از وحی می‌آید سلامش از خداوندش مقامش نیست در حد تصور آن بزرگی که گرفته آبرو معصومیت از بند روبندش برای شرح اوج او چه گویم بهتر از اینکه پیمبر همسر او باشد و زهراست فرزندش کسی که سرگذارد پیش پای مادری چون او روا باشد اگر گویم بهشت است آرزومندش ندیده بعد او یک روزِ خوش احمد در این دنیا تمام سال می‌بارد بهار از دود اسفندش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگذاريد ساده بنويسم نامه‌اي سرگشاده بنويسم بگذاريد گوشه‌ی قلبم چند خط بي اراده بنويسم عهد من با قلم همين بوده‌ست كه از اين خانواده بنويسم "گردنم زير بار منت اوست" كه مرا اذن داده بنويسم بايد امشب به كوري بت‌ها از دو توحيد‌زاده بنويسم شب تزويج، شام پيوند است خطبه‌خوان هم خود خداوند است كيست داماد؟ روح غار حراست همنشين هميشه‌ی فقراست كيست داماد؟ آفتاب حجاز كه از او نور روشني مي‌خواست ننويسم يتيم مكه، كه او پدر شيث و آدم و حواست ننويسم رسول نه، نه هنوز او محمد، امين شهر خداست دوست‌دارش بزرگ تا كوچک خواستگارش خديجه‌ی كبراست پيش از اين گفته، باز می‌گويم از عروس حجاز می‌گويم بانويي كه اصيل و با نسب است در حيا هم زبانزد عرب است بانويي كه براي ياري دين از سوي كردگار منتخب است بانويي كه حساب اموالش خارج از احتساب محتسب است وه چه روزي‌ست، روز خوشحالی‌ست حيف كه جاي آمنه خالی‌ست 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُرِ مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده‌ست اذان حنجره‌ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی‌ست، قراری دارد نور در حجله‌ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه بِه این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسریِ عشق، خدیجه‌ست، نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شدُ اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه‌ست غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه‌ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دلِ پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه‌ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه‌ی مهمانی ما شده سرمایه‌ی تو خرج مسلمانی ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کیستم من، بانوی اسلام، امّ ‌المؤمنینم مادر کوثر، امیدِ رحمة لِلعالمینم آسمانِ معرفت، بر روی دامان زمینم بانوی باغ جنان، محبوبه‌ی جان‌آفرینم مثل زهرا دخترم، آئینه‌ی حقّ الیقینم بارها از حق سلام آورده جبریل امینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم پیشتر از روز بعثت، مصطفی را همسرم من از نزول وحی، تنها حامی پیغمبرم من همسرش نه، ‌همدمش نه، ‌بهترین همسنگرم من مؤمنين را، بلکه ایمان را، گرامی ‌مادرم من بحر ایثار و وفا و معرفت را گوهرم من در جلالت هاجر و حوا و مریم را قرینم من خدیجه همسر و همگام ختم ‌المرسلینم پیشتر از بودنم، دل برد از دستم محمد در حقیقت روشنی بخش وجودم بود احمد گشته بودم همچنان مشتاق آن روح مجرد بی خبر بودم که از لطف خدای حیّ سرمد روزی آن یار تمام خلق، با من یار گردد می‌کند حق با نخستین شخص خلقت همنشینم من خدیجه همسر و همگام ختم ‌المرسلینم دختری دارم که خورشید و مه ‌و گردون هلالش شوهری ‌دارم که قرآن‌ گشته نازل در کمالش دختری دارم که می‌آید سلام از ذوالجلالش حیدری گردیده دامادم که نَبوَد کس مثالش حجره‌ای دارم که جبریل امین روبد به بالَش نی عجب گر چرخ گردون سجده آرد بر زمینم من خـدیجه همسر و همگام ختم‌ المرسلینم می‌دهد تاریخ در هر عصر، در عالَم شهادت من خدا را کرده‌ام پیش از شب بعثت، عبادت داشتم بر خواجه‌ی "لَولاک" از اول، ارادت با وصال عقل اول یافتم از نو ولادت در همه زن‌های عالم شد نصیبم این سعادت تـا سر دستم گل رخسار زهرا را ببینم من خدیجه همسر و همگام ختم المرسلینم ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e