eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
های ماه ربیع الاول و ربیع الثانی 🏴السلام علیک یا رسول الله (ص)🏴 ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ شب اول ربیع الاول : ✅ هفته اول ربیع الاول: ✅ پنجم ربیع الاول: ✅ هشتم ربیع الاول: ✅ نهم ربیع الاول: ✅ دهم ربیع الاول: ✅ دوازدهم ربیع الاول: ✅ چهاردهم ربیع الاول: ✅ هفدهم ربیع الاول: ✅ بیست و سوم ربیع الاول: ✅ چهارم ربیع الثانی: ✅ هشتم ربیع الثانی: ✅ دهم ربیع الثانی: ✅ اشعار اول مجلسی: ✅ دودمه مخصوص میاندارها: ✅ سیزدهم آبان ماه: ✅ سی ام آذرماه: ✅دیگر موضوعات: @hosenih
های و ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ شب اول ربیع الاول : ✅ آغاز مصائب حضرت زهرا(س): ✅ پنجم ربیع الاول: ✅ هشتم ربیع الاول: ✅ نهم ربیع الاول: ✅ دهم ربیع الاول: ✅ دوازدهم ربیع الاول: ✅ چهاردهم ربیع الاول: ✅ هفدهم ربیع الاول: ✅ بیست و سوم ربیع الاول: ✅بيست و ششم ربيع الاول: سالروز مناسبت آبان ماه ✅ سیزدهم آبان: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅ دودمه مخصوص میاندارها: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از ابتدای گدا بودنم گدای توام غلامزاده ام و نوکر سرای توام ز کودکی فقط از کوچه تو رد شده ام غریبگی نکن اینقدر! آشنای توام @hosenih مرا بزرگ نکن!کوچکت شدم کافیست طلا برای چه وقتی که خاک پای توام؟! به آفتاب قیامت چکار دارم من؟! هزارشکر که در سایه ی عبای توام دخیلمو به ضریح جدید بسته شدم. برای هیچکسی نیستم برای توام پرم شکسته پر دیگری تفضل کن هوایی سحر گنبد طلای توام به کربلا و مدینه به کاظمین قسم گدای دربه در شهر سامرای توام چقدر خوب که پای شماست نوکریم خوشم که سفره نشین امام عسکریم به آب خشکی لبهای تو شرر زده است تمام حرف دلت را دو چشم تر زده است شبیه فاطمه دستار بر سرت بستی چه زهر بود که آتش به فرق سر زده است؟! تمام صورت و دشداشه تو خاکی شد زمانه بر رخت از کربلا اثر زده است تمام حجره برایت گریز سوختن است غمی به روی دلت سقف و فرش و در زده است کسی به پیش نگاهت زن تو را که نزد؟! درِ سرای تورا کِی چهل نفر زده است؟ نه چشمهای‌ نوامیس تو به مردم خورد نه هیچکس به نوامیس تو نظر زده است نه تازیانه بدست‌ کسی ست در کوچه نه دختران تورا موقع گذر زده است @hosenih نه هیچکس به گلوی تو خنجری انداخت نه هیچکس به سر دخترت سپر زده است اگرچه شهر غریبی ولی کفن داری نرفته ای ته‌ گودال پیرهن داری ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پا از گلیم بیشتر انداخته گدا وقتی به خاک پات سرانداخته گدا اطراف صحن بال و پر انداخته گدا گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا دارد شبیه کرببلا عشق میکند با گنبد جدید شما عشق میکند @hosenih در پیشگاه لطف تو عنوان مهم نبود انسان رسیده یا که نه حیوان!مهم نبود سائل مسیحی است و مسلمان مهم نبود اینچیزها برای کریمان مهم نبود بر پای سفره ی تو نشستیم یا حسن ما اهل سامرای تو هستیم یا حسن هرچند ابری است هوای زیارتت دل ها به حسرت است برای زیارتت لب ها گرفته اند دعای زیارتت یادی کنیم از شهدای زیارتت قربان زائران تو که در سفر خوشند راه تو پرخطر شده و با خطر خوشند ای کاش نیمه جان نشود مثل تو کسی از دیده ها نهان نشود مثل تو کسی راهی پادگان نشود مثل تو کسی بیمار و ناتوان نشود مثل تو کسی اطراف خانه ی تو چه شبها به خط شدند سربازها مزاحم آرامشت شدند خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست هستی اسیر گرچه!بدستت طناب نیست از خون سر محاسنت آقا خضاب نیست بر پیکر شما اثر آفتاب نیست با نیزه بند بند تنت که جدا نشد جسمت سه روز بین بیابان رها نشد @hosenih سنگین که شد سرت به روی نیزه ها نرفت آوای استغاثه تو هرکجا نرفت دیگر سنان میان دهان شما نرفت ناموستان به کوفه و شام بلا نرفت دندان به کاسه خورد ولی خیزران نخورد اصلا عصا به این بدن نیمه جان نخورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ملائک، آن‌چنان سرشار، از نورِ خداوندند که بر دورِ ضریحِ تو، دخیلِ عشق می‌بندند کمی از شهدِ شیرینت، بنوشان خاکِ عالَم را، زبان بگشا! که در دنیا، همه لب تشنه‌ی پندند @hosenih زمین می‌سوخت از این غم، زمان دق کرد از ماتم تو را یک عده بدطینت، به بندِ ظلم افکندند یقین دارم کسانی که، نفهمیدند شأنت را، به شمر و خولی و اخنس، به ابنِ سعد، مانندند عجب دنیای تاریکی؛ جهانِ غرقِ تشکیکی شکوهِ عشق را کشتند، از این کار، خرسندند تنِ خاکیِ این عالَمِ، سراسر غرقِ ظلمت شد که پیوندِ خدا را با، اهالیِ زمین کندند از آن روزی که تو رفتی، به چشمِ خویشتن دیدم اقاقی های این بستان، دگر اصلاً نمی خندند @hosenih تو را با زهرِ کین کشتند... حالا آفتاب و مَه ز تابیدن به این خاکِ سراسر ظلم، شرمندند ** ... خوشا روزی که فرزندت، درآید از پسِ پرده جهان مشتاقِ دیدارِ جمالِ ماهِ دلبندند... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حسِّ نابی شبیهِ باران داشت به نگاهش بهار، ایمان داشت @hosenih به شُکوه و ابهّتِ این مرد دشمن و دوستدار اذعان داشت احتمالِ وقوعِ ناممکن با وجودش همیشه امکان داشت روزگاری همین امامِ همام گنبد و بارگاهِ ویران داشت عالَمی در اسارتش... اما گذرِ عمر کنجِ زندان داشت @hosenih آسمان در رثای او می‌سوخت هرچه بارید، باز باران داشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زهرِ جانکاهی تو را انداخت از تاب و توان چهره ات شد زرد و زار و بی تکلّم شد زبان گر گفتی! از نفس هایت حرارت می وزید سینه ات میسوخت، حالِ احتضارت شد عیان @hosenih کینهٔ دیرینه دارند از حسن ها(ع) زهرها مجتبی با عسکری فرقی ندارد آنچنان یاد داغ مادر افتادی و تا بغضت شکست رفتی از حال و زمین خوردی به پهلو ناگهان لحظه های آخرت خود را رساند و بوسه زد هر دو دستانِ تو را با اشک های بی امان دستهای سرد تو در دست هایش لمس شد جان سپردی! شد محمدمهدی ات صاحبزمان(عج) شد امام المنتقم صاحب-عزایِ داغ تو شد عزادار تو صحنِ سامرا تا جمکران جان سپردی خوب شد در خانه...دور از آفتاب خوب شد که پیکرت لازم ندارد سایه بان پیکرت تشییع شد آقا نماندی بی کفن با غضب غارت نکرد انگشترت را ساربان راستی نامت حسن(ع) بود و خدا را شکر که سمت تابوتَت کسی تیری نزد از دشمنان @hosenih حُرمتت شد حفظ، داری لااقل سنگ مزار هم حرم داری و هم خادم کنارِ زائران عاقبت می میرم از داغ بقیع بی حرم از غم ِ آن مادری که شد مزارش بی نشان! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ملائک، آن‌چنان سرشار، از نورِ خداوندند که بر دورِ ضریحِ تو، دخیلِ عشق می‌بندند کمی از شهدِ شیرینت، بنوشان خاکِ عالَم را، زبان بگشا! که در دنیا، همه لب تشنه‌ی پندند @hosenih زمین می‌سوخت از این غم، زمان دق کرد از ماتم تو را یک عده بدطینت، به بندِ ظلم افکندند یقین دارم کسانی که، نفهمیدند شأنت را، به شمر و خولی و اخنس، به ابنِ سعد، مانندند عجب دنیای تاریکی؛ جهانِ غرقِ تشکیکی شکوهِ عشق را کشتند، از این کار، خرسندند تنِ خاکیِ این عالَمِ، سراسر غرقِ ظلمت شد که پیوندِ خدا را با، اهالیِ زمین کندند @hosenih از آن روزی که تو رفتی، به چشمِ خویشتن دیدم اقاقی های این بستان، دگر اصلاً نمی خندند تو را با زهرِ کین کشتند... و حالا آفتاب و مَه ز تابیدن به این خاکِ سراسر ظلم، شرمندند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های و ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ شب اول ربیع الاول : ✅ آغاز مصائب حضرت زهرا(س): ✅ پنجم ربیع الاول: ✅ هشتم ربیع الاول: ✅ نهم ربیع الاول: ✅ دهم ربیع الاول: ✅ دوازدهم ربیع الاول: ✅ چهاردهم ربیع الاول: ✅ هفدهم ربیع الاول: ✅ بیست و سوم ربیع الاول: ✅بيست و ششم ربيع الاول: سالروز مناسبت آبان ماه ✅ سیزدهم آبان: ✅ بیست و نهم آبان الی پنجم آذر: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅ دودمه مخصوص میاندارها: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و @hosenih
های ✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ شب اول ربیع الاول : ✅ آغاز مصائب حضرت زهرا(س): ✅ پنجم ربیع الاول: ✅ هشتم ربیع الاول: ✅ نهم ربیع الاول: ✅ دهم ربیع الاول: ✅ دوازدهم ربیع الاول: ✅ چهاردهم ربیع الاول: ✅ هفدهم ربیع الاول: ✅ بیست و سوم ربیع الاول: ✅بيست و ششم ربيع الاول: سالروز موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های @hosenih
حسِّ نابی شبیهِ باران داشت به نگاهش بهار، ایمان داشت به شُکوه و ابهّتِ این مرد دشمن و دوستدار اذعان داشت احتمالِ وقوعِ ناممکن با وجودش همیشه امکان داشت روزگاری همین امامِ همام گنبد و بارگاهِ ویران داشت عالَمی در اسارتش... اما گذرِ عمر کنجِ زندان داشت آسمان در رثای او می‌سوخت هرچه بارید، باز باران داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای نشسته پای الطاف مدام‌ات خاص و عام سایه‌ی لطفت همیشه بر سر ما مستدام لحظه‌ای از ما قنوت مهربانت را مگیر مُلک هستی از نفس‌های شما دارد دوام کعبه توفیق طواف چشم‌هایت را نداشت کس نباشد هم‌مقام تو یقین در این مقام درک حجم غربتت در ظرف سامرا نبود زهر شد درد غریبی را مجدد التیام با اشاراتی غلامت با خبر شد از عطش ظرف آبی را مهیا کرد با سرعت غلام ضرب دید از ظرف، دندان‌های معصوم شما خواستی حاضر شود بالای بالینت امام خوش به‌ حالت عاقبت سیراب شد لب‌های تو خوش به حالت بی هیاهو شد نفس‌هایت تمام خوش به حالت همسر خوبی چو نرجس داشتی با حیا و با وفا و با صفا و بامرام خوش به حالت جسم پاکت بوریا لازم نشد از تو انگشتر نمی‌دیدند در دست عوام پیکرت سنگینی پای کسی را حس نکرد پیکرت را جابه‌جا کردند با صد احترام * * آه! جا دارد فلک از این مصیبت دق کند زینب کبرا کجا و مجلس و بزم حرام ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سامره‌ات قبله‌ی دل، کعبه‌ی جان‌ها ای سفره‌ی احسان تو پیوسته جهان‌ها ای عبد خداوند و خداوندِ زمان‌ها ای پایه‌ی قدر و شرفت فوق مکان‌ها آگاه ز اسرار عیان‌ها و نهان‌ها کوتاه به مدح تو و وصف تو زبان‌ها ای روی تو در بزم ازل شاهد و مشهود وی آمده ساجد به خدا بر همه مسجود هم قبله‌ی حاجاتی و هم حجت معبود هم حمدی و هم احمد و هم حامد و محمود غیر از تو که باشد پدرِ مهدی موعود؟ مهدی که بهار آرد در فصلِ خزان‌ها ای جان جهان ای همه جان‌ها به فدایت ای نام نکویت حَسَن، ای حُسنِ خدایت خورشید پناه آرد در ظلِّ لوایت امضای عبادات همه مهر ولایت بالاتر از آنی که بگویند ثنایت بر اوج جلالت نرسد وهم و گمان‌ها در وصف تو اشیاء زبانند زبانند جز مدح تو را خلق نخوانند نخوانند گل‌های جنان بی‌تو خزانند خزانند با آنکه مقام تو ندانند ندانند پیوسته روانند روانند روانند تا دور مزار تو بگردند روان‌ها بوی خوش جنت ز غبار قدم توست عیسای مسیح آنچه که دارد ز دم توست حاتم که کریم است، گدای درم توست تو دست خدا هستی و هستی کرم توست تنهـا نـه فقـط سامره‌ی دل حرم توست هر جا نگرم از تو عیان است نشان‌ها تو درِّ گرانمایه‌ی دَه بحر کمالی تو مهر فروزانِ سماواتِ جلالی تو عبد، ولی عبد خداوند جمالی احمد رخ و حیدر ید و صدیقه خصالی دوم حسن از حسن خدای متعالی ای شاهد حُسن ازلت چشم زمان‌ها ای خلقِ سماوات و زمین خاک در تو ای چار علی آمده جد و پدر تو ای منتقم آل محمّد پسر تو پیوسته سلام از طـرف دادگر تو بر مهدی و بر نرجس نیکو سیَر تو مهدی که بُوَد در کف او خط امان‌ها :: ای در جگر شیعه شررهای غم تو ای ارث تو از مادر تو عمر کم تو با آنکه بوَد عرش به ظلِّ علم تو خم شد کمر چرخ ز بار الم تو دارند به یادت همه در سینه فغان‌ها با آنکه وجودت همه جا تحت نظـر بود از نور تو لبریز دل جن و بشر بود وز علم تو دشمن را احساس خطر بود هر جا که خبر بود، فقط از تو خبر بود پیوسته تو را قوت و غذا خونِ جگر بود پُر بود دلت روز و شب از درد نهان‌ها افسوس که شد گلشن عمر تو خزانی آه ای جگرت سوخته از سوز نهانی دادند تو را زهر در ایام جوانی جان شد به لبت از ستم دشمن جانی شد کار محبان ز غمت مرثیه‌خوانی جوشید شرار از نفس مرثیه‌خوان‌ها بگذار که با سوز جگر یار تو باشم بگذار که پیوسته گرفتار تو باشم هر چند که خوارم چه شود خار تو باشم افتاده به خاک ره زوّار تو باشم با مهدی موعود عزادار تو باشم هر چند بوَد شرح غمت فوق بیان‌ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سامرا، از غم تو، جامه‌دران است هنوز چشم «نرگس» به جمالت، نگران است هنوز دل شهزاده‌ی روم، آینه‌ی دلبری‌ت تاک‌ها مست تو و این لقب عسکری‌ت پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم حج نرفتی تو، ولی قبله‌ی حاجات شدی تو خودت، عین صفا، مشعر و میقات شدی کعبه، یک چاردهم، بی تو صفا کم دارد بی تو، یک چاردهم، عطر خدا کم دارد ماه زیبا ! حسنِ دوم زهرا ! برخیز مهدی‌ت دل نگرانت شده، بابا ! برخیز باز هم جانِ جهان را، تو در آغوش بگیر صاحب عصر و زمان را، تو در آغوش بگیر روی زانو بنشان آینه‌ی طاها را تو ببوس از طرف ما، پسر زهرا را غم پرپر شدنِ چون تو کریمی، سخت است به رقیه قسم! آقا ! که یتیمی سخت است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای متجلی از رخت جلوۀ حُسن داوری غیر نبی به انبیا داده خدات برتری هم به زمین امامت و هم به سمات، سروری خلقت و طینتت همه فاطمی است و حیدری حسن نکویت از همه کرده ندیده دلبری تویی امام عسکری، تویی امام عسکری محیط علم و معرفت یگانه گوهرش تویی سپهر، نور اگر دهد مه منورش تویی ملک اگر ملک شده، امام و رهبرش تویی سلام ما به سامره که سایه‌گسترش تویی مزار تو در آن زمین، نموده نورگستری تویی امام عسکری، تویی امام عسکری در آسمان معرفت شمس تویی، قمر تویی تمام نخل علم را، ریشه تویی، ثمر تویی بحار نور را همه صدف تویی، گهر تویی شب سیاه هجر را، صبح تویی، سحر تویی به دَه امام و یک ولی، پدر تویی، پسر تویی ز وصف ما، ز مدح ما، تو بهتری، تو برتری تویی امام عسکری، تویی امام عسکری تو چشمۀ علوم حق ز دَه یمِ ولایتی تو حُسن کردگار را جمال بی نهایتی تو برتر از حدیثی و تو فرق هر روایتی تو مظهر حقیقتی، تو مشعل هدایتی تو آن ستوده حضرتی، تو آن بزرگ آیتی که می‌کند جمال تو ز خالق تو دلبری تویی امام عسکری، تویی امام عسکری اگر چه در زمین دمد فروغ جاودانی‌ات کنند سجده قدسیان به حُسن آسمانی‌ات هزار حیف، شد بدن چو لالۀ خزانی‌ات نوشته شد به خون دل، کتاب زندگانی‌ات بسان شمع سوخته، نماند از تو پیکری تویی امام عسکری، تویی امام عسکری سلام روح و اولیا به پیکر مطهرت چه شد که زهر دشمنان شراره زد به پیکرت نشان مرگ شد عیان به عارض منورت به وقت مرگ مهدی‌ات چو جان گرفت در برت دگر نگشت تشنه لب بریده از قفا، سرت دگر به نیزه بر سرت، نشد جفا ز هر سری تویی امام عسکری، تویی امام عسکری نماز خواند مهدی‌ات به پیکرِ مطهرت به احترام شد نهان، به خاک، جسم اطهرت دگر میان شهرها نشد اسیر، خواهرت نخورد چوب بر لب و نرفت نوک نی سرت نگشت توتیا دگر ز سم اسب، پیکـرت نشد تن تو غرقِ خون ز تیر و تیغ و خنجری تویی امام عسکری، تویی امام عسکری هماره پَر زند دلم به محفل عزای تو شراره بر دلم فکن که سوزم از برای تو چه می‌شود سفر کنم به شهر سامرای تو سلام من، درود من، به صحنِ با صفای تو وجود و بذلِ دست تو، «میثم» و خاک پای تو نمی‌زنم نمی‌زنم جز درِ این حرم، دری تویی امام عسکری، تویی امام عسکری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای نور، ای محصور، ای دور از رهایی‌ها غریب‌بن‌غریبِ وادی نا‌آشنایی‌ها تویی که مرزهای نقشه‌ها را خطّ بُطلانی سلام ای هستیِ اَعراب، فخر آریایی‌ها سلامِ دورِ ما جان داد در راه علیکِ تو کمی نزدیک کن ما را شبیه سامرایی‌ها کمی هم کاسه‌های چشم‌مان را پر کن از دیدار که با دینار کاری نیست ما را در گدایی‌ها طوافِ کعبه دور قبله‌اش قسمت نشد آخر به حقّ عاشق و معشوق ظلم است این جدایی‌ها زمان ای کاش برمی‌گشت ما را با خودش می‌برد که شاید پیش‌مرگت می‌شدند از ما فدایی‌ها حسن یعنی فقط زخم از نمک‌نشناس‌ها خوردن گره خوردن به غم در پاسخ مشکل‌گشایی‌ها سکوت خسته‌ات یک حنجره فریاد می‌خواهد صدایت زخم خورد از خنجر بی‌هم‌صدایی‌ها تو را غربت، تو را زندان، تو را دیوارها کشتند برای زهر گفتی از جفا، از بی‌وفایی‌ها به دستت کاسه‌ی آب و به چشمت کاسه‌ی اشک است لبت سیراب شد با روضه‌های کربلایی‌ها ✍   📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
...شیعه از پرچم تو حوله‌ی احرام گرفت "حرم الله" حریم حرمت نام گرفت قبله‌ی قبله تویی، کعبه به تو رو زده است حجرالاسود از ایوان طلا وام گرفت خضر اولاد علی ! آب حیاتش دادی هر که از دست کریمانه‌ی تو جام گرفت فقه را با نفست بار دگر جان دادی احتجاجات تو گرد از رخ اسلام گرفت جاثلیق از سر اعجاز تو مشتش رو شد و دعای تو فقط بود به هنگام گرفت بی گمان زیر سر معجزه‌ی چشم تو بود شیر درنده اگر در قفس آرام گرفت اسم و رسمش وسط صحن تو از یادش رفت عاشقی که لقب زائر گمنام گرفت غافل از همّ و غم شیعه نشد مهدی تو از سجایای پسندیده‌ات الهام گرفت وای از آن دم که نگهبان تو گستاخی کرد وای از آن لحظه که تصمیم به دشنام گرفت وارث سینه‌ی آزرده ی زهرا نفست موقع گفتن تکبیرة الاحرام گرفت در مناجات شبِ آخرِ خود افتادی پیش چشمان تر همسر خود افتادی گریه‌ی چشم ملک از قِبَل مهدی بود چقدر خوب سرت در بغل مهدی بود ناله کردی همه با مهر، جوابت دادند تشنه بودی و سپس جرعه‌ای آبت دادند اهل خانه کفنی بر تن پاکت کردند بعد تشییع بلافاصله خاکت کردند پیکرت تابش سوزنده‌ی خورشید ندید بوریا جای کفن دور خودش دید؟ ندید سامرا صحبتی از گودی گودال نشد سینه‌ات زیر سم اسب که پامال نشد سر انگشترت انگشت به غارت که نرفت آه... ناموس تو آقا به اسارت که نرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سراپا حُسن حیّ ذوالمن سوّمین ابن الرّضا، دوّم حسن ای هزاران آفتابت مشتری یا اباالمهدی! امام عسکری! اسوه ی تقوی خدایی بنده‌ای همچو جان در جسم ایمان زنده‌ای دُرّ ده دریا و بحر یک گهر آن گهر خود حجّت ثانی عشر با همه درد و غم و عمر کمت تا ابد مرهون احسان، عالمت از نماز و از دعای متصل بردی از دشمن کنار حبس دل با خدا پیوسته در راز و نیاز روزها را روزه، شب‌ها در نماز رنج‌هایت در ره توحید بود سال‌ها یا حبس یا تبعید بود روزگارت شعله‌ها بر جان فکند دشمن‌ات در برکه‌ی شیران فکند ایستادی بین شیران در نماز شیرها را جانبت روی نماز الله الله گرد تو درّندگان سر فرو بردند همچون بنده‌گان نور علمت از درون حبس‌ها کرد از ظلمت جهانی را رها ای دمت جان داده بر روح الامین آسمان خفته در خاک زمین رهنمای آفرینش کیست؟! تو شهریار ملک بینش کیست؟! تو چشم بد از ماه رخسار تو دور یک جمال و چارده خورشید نور گشت دشمن در جوانی قاتلت کُشت در ماه ربیع الاوّلت کفر خود را عاقبت معلوم کرد همچو اجدات تو را مسموم کرد سامره شد صحنه‌ی روز جزا گشت تنها مهدی‌ات صاحب عزا ای به قربان تو و عمر کمت قلب مهدی داغدار ماتمت بی تو مهدی بی کس و یاور شده طفل تنهای تو تنهاتر شده آه از آن ساعت که با سوز و گداز خواند مهدی بر تن پاکت نماز کرد تا جسم ضعیفت را نظر بر کشید آهی جهان سوز از جگر آسمان دیده‌اش انجم گریست بین مردم، مخفی از مردم گریست گر چه بودی اشک دامن دامنت بود کی زنجیر و غل بر گردنت جسم تو زخم از دم خنجر نداشت پیکر جدّ غریبت سر نداشت آه از آن ساعت که زین العابدین پیشوای عابدین و ساجدین دید در گودال خون بر روی خاک پیکر پاک پدر را چاک چاک یوسف زهرا و زخم تیر و سنگ گرگ‌ها کردند جسمش چنگ چنگ گشت از چشمش روان دریای خون خواست جانش از بدن آید برون همدم او جز شرار تب نبود جان زکف می‌داد اگر زینب نبود میثم! از این قصّه کن صرف نظر چشم‌ها سرچشمه‌ی خون جگر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقت بیماری و غم، ذکر حسن می‌گیرم وسط روضه و دم، ذکر حسن می‌گیرم همه‌جا زیر علم ذکر حسن می‌گیرم به خدا بین حرم ذکر حسن می‌گیرم سامرا، ذکر حسن، بین حرم می‌چسبد جمعِ نامِ تو شدن، زیر علم می‌چسبد ما نشستیم سر سفره‌ی شاهانه‌ی تو به فدای تو و آن لطف کریمانه‌ی تو عرشیان صف زده پشت در کاشانه‌ی تو خیر دیدیم چقدر از در این خانه‌ی تو پاسبان حرمت خیل ملائک هستند جیره خوار کرمت خیل ملائک هستند خلق حیران تو و روی ملیحت آقا به فدای تو و آن لحن فصیحت آقا ماجرایی‌ست عجب، دست مسیحت آقا دست ما را برسان تا به ضریحت آقا به فدای تو و آن گنبد و گلدسته‌ی تو کس نخورده است در عالم، به در بسته‌ی تو شور رؤیای شب ماست فقط خواب حرم دل ما هست همان گوشه‌ی سرداب حرم قسمت ما بشود کاش دم ناب حرم تا بنوشیم فقط جرعه‌ای از آب حرم هر چه می‌خواهد از این باب، گدا می‌گیرد لطف بی حد شما، دست مرا می‌گیرد می‌رود سمت جنان گریه کنت با زهرا می‌شود چشم ترم در غم تو چون دریا اثر زهر شده در رخت آقا پیدا اولین روضه‌ی تو عمر کمت بود اما لااقل خم نشدی، چشم شما تار نشد قسمت سینه‌ی تو تیزی مسمار نشد دست و پا می‌زنی و بال و پرت می‌آید مهدی فاطمه بالای سرت می‌آید اثر زهر جفا بر جگرت می‌آید روضه‌ی ظهر دهم در نظرت می‌آید همه سیراب ولی تشنه، عزیز زهراست زیر کندیِ سر دشنه، عزیز زهراست روی این خاک بگو، آه... تنت می‌ماند؟ زیر مرکب مگر آقا بدنت می‌ماند؟ غصه‌ای نیست... به تن پیرهنت می‌ماند بین انگشت، عقیق یمنت می‌ماند پسر فاطمه بالای سرش غوغا بود سر عمامه‌ی آقای همه دعوا بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای به فلک کرده ملک پروری زُهره و شمس و قمرت مشتری یازدهم اختر برج هدی یوسف زهرا حسن العسکری هم به سر دست، زمام فلک هم به کف پات سر سروری خوانده رسولت حسن اهل بیت داده خدایت به همه برتری عسکر تو در همه ارض و سما جنّ و ملک، آدم و حور و پری هم به رضا حجّت هشتم، پسر هم پدر حجّت ثانی عشر کعبه‌ی اهل نظری یا حسن آینه‌ی دادگری یا حسن نخل امید رضوی را ثمر یا که جواد دگری یا حسن یک حسنی و سه محمّد جمال چار علی را پسری یا حسن با همه کس مونسی و همدمی از همه‌گان خوب‌تری یا حسن هم ثمرِ ده شجر طیّیه هم صدف یک گهری یا حسن نام حسن گشته برازنده‌ات شاهدم این حُسن فروزنده‌ات ذکر تو تسبیح و مناجات ما سامره‌ات قبله‌ی حاجات ما چشم خدا ! گر تو اشارت کنی باز شود قفل مهمّاتِ ما مِهر تو در سینه‌ی افروخته مُهر تو در نامه‌ی طاعات ما کوری دشمن به دو دنیا بُوَد دوستی‌ات فخر و مباهات ما بی تو بهشت است جحیم همه با تو قبول است عبادات ما آینه‌ی دل زتو شد منجلی ابا محمّد حسن بن علی ای دو جهان جان و تنت را فدا نطق و بیان و سخن‌ات را فدا ریخته از لعل لبت دُرّ وحی گوهر درج دهنت را فدا آینه در آینه در آینه روی حسن در حسنت را فدا معجز گفتار و نفوذ کلام منطق دشمن شکن‌ات را فدا حُسن تو چون باغ گُل یاسمن باغ گل یاسمن‌ات را فدا یوسف تبعیدی تحت نظر ماه جمالت همه جا جلوه‌گر مدح تو جان‌بخش‌ترین زمزمه مهر تو روشنگر قلب همه یا حسن ابن علی ابن الجواد جان رضا! نور دل فاطمه! رفتارت رفتارِ انبیاء گفتارت آیاتِ محکمه اجدات ارکان نُه سپهر فرزندت گردون را قائمه طوبی عمه‌ی تو را پای بوس حورا نرجس تو را خادمه در حرم قدس تو افلاکیان گشته ثنا خوان تو با خاکیان ای دل هر شیعه محیط غمت دست عنایت به سر عالمت شاهد غم‌های فراوان تو قبر غریب تو و عمر کمت زخم زبان همه عباسیان بر جگر سوخته مرهمت از چه جوانمرگ شدی ای که بود زنده دو صد جان مسیح از دمت مهدی موعود تو در کودکی اشک عزا ریخته در ماتمت کوه و در و دشت عزاخانه‌اش مانده به رخ اشک غریبانه‌اش مهدی تو داشت بسی آرزو تا که تو گلبوسه بگیری از او اشک غریبیش روان از دو چشم بغض یتیمیش نهان در گلو ناله کشید از جگر سوخته ریخت به رخسار تو آب وضو اشک‌فشان، گریه‌کنان نا امید داد گل روی تو را شستشو بعد تو ای حجّت پروردگار مهدی تو با که کند گفتگو روح تو از تن چو به پرواز شد غربت مهدی تو آغاز شد ای شرر داغ تو بس جانگداز چشم خدابین بنما باز، باز عمر تو کوتاه چو یک برگ گل غصه‌ی غم‌های فزونت دراز کودک شش‌ساله‌ی تو آمده تا به تن پاک تو خوانَد نماز خیز و بکش ناز از آن نازنین کز غم تو خم شده آن سروناز یوسف دور از وطن فاطمه لاله‌ی تبعیدی باغ حجاز لرزه بر اندام تو افتاده بود خصم چه زهریت مگر داده بود ای شده روزت زغم و غصه شام ریخته اشک از غم بابا مدام حجّت معبود سلامٌ علیک مهدی موعود علیک السلام سوخت شرار غمت آخر جگر ریخت فلک زهر فراغت به جام گاه کنی گریه به جدت حسین گه زغم مادر والا مقام اشک فشان تو بُوَد فاطمه چشم به راه تو بُوَد هر امام منتظران تو همه عالمند سوخته با زمزمه‌ی "میثم‌اند" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه‌تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود کسی که «آیه‌ی تطهیر» بخشی از مقامش بود تمام سهمش از دنیای ما شد گوشه‌ی زندان! همان آقا که سرتاسر همه عالم به نامش بود چنان با دشمنان خود هوای مهربانی داشت که زندان‌بان او یک‌عمر دربند مرامش بود اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند ولی در عرش تسبیح ملائک ذکر نامش بود دلش می‌خواست تا روز ابد می‌ماند با آن‌ها که دنیا بیشتر در جمع محرومان به‌کامش بود به هر زندان که می‌بردند آقای غریبان را دل هر شیعه مانند کبوتر روی بامش بود عبادت بود کارش در تمام روزها، شب‌ها ولیکن گریه قوت غالب هر صبح‌وشامش بود چرا باید إبا می‌کرد از عمّال عباسی...؟ کسی‌که جمع حیوانات وحشی نیز رامش بود دل ما هر تپش در اشتیاق دیدن او سوخت که حتی کعبه هم مشتاق دیدار امامش بود حسن فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد که تنها ماندن و بی‌یاوری ارث مدامش بود عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد در آن لحظه فقط ذکر مصیبت در کلامش بود؛ خدایا...! مادر مظلومه‌ام را بی‌هوا کشتند! یکی ای کاش از آن‌ها بپرسد که؛ «چرا کشتند؟» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به شوق از تو سرودن، حروف جان بدهند اگر اجازه‌ی مدحت به این زبان بدهند تمام ثانیه‌ها گریه بر غمت کردند که تسلیت به دل صاحب الزمان بدهند تنت میان تب است و دو دستِ لرزانت ستون عرش خداوند را تکان بدهند سؤال کرده‌ام از نام قاتلت اما مقاتل حَسنی، کوچه را نشان بدهند هجوم بر جگرت بُرده زهر با مسمار خدا کند به جگرگوشه‌ات امان بدهند چقدر کاسه خودش را روی لبت زد تا عنان مرثیه‌ات را به خیزران بدهند به سمت روضه‌ی سر می‌دوند مصرع‌ها اگر اجازه‌ی روضه به روضه‌خوان بدهند دوید خواهر او تا سر از تنش نَبُرند سرِ بُریده‌ی اورا به این و آن بدهند عبا و پیرهنش را که گرگ‌ها بردند عقیق سرخ‌ یمن‌ را به ساربان بدهند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست کنج زندان بلا گریهٔ باران کم نیست سامرایی شده‌ام، راه گدایی بلدم لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار به جای تو به مشهد رفتم بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست زخم دندان تو و جام پر از خون آبه ماجرایی‌ست که در ایل تو چندان کم نیست بوسهٔ جام به لب‌های تو یعنی این بار خیزران نیست ولی روضهٔ دندان کم نیست از همان دم پسر کوچکتان باران شد تا همین لحظه که خون گریهٔ باران کم نیست :: در بقیع حرمت با دل خون می گفتم که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این که افتاده و نور از نسبش می‌ریزد پاکی هر چه سحر از لقبش می‌ریزد شعله‌ی خیمه ز گرمای تبش می‌ریزد زهر انگور خراسان ز لبش می‌ریزد از تب داغ نفس‌هاش عطش می‌بارد زهر با ایل و تبارش سر و سرّی دارد "ماه خورشید نمایَش" به خسوف افتاده روضه آتش شده بر جان لهوف افتاده سی و دو درد به تقدیر حروف افتاده کیست این؟ "ابن رضا" یی که رئوف... افتاده آب می‌لرزد و در لرزش دستش جاری‌ست قصه‌ی تشنگی طایفه‌اش تکراری‌ست چه زمینی‌ست که زندان شده اقیانوسش ترک خشک عطش باز شده کابوسش واژه در واژه سراب است فقط قاموسش یازده بار خدا آمده با فانوسش جلوه‌ی ذات فرود آمده محسوس شده یازده بار همین معجزه مبعوث شده شانزده سال فقط بغض مکرر؛ کوچه حسرت جای قدم‌های کسی در کوچه رد پایی که نشد حک بشود بر کوچه بعد او آهِ کشیده ست سراسر کوچه یک دل سیر ندیده‌ست قد حیدری‌اش به چه دل خوش بکند بی حسن عسکری‌اش :: حرمش گرچه اثر از غم غربت دارد حسن دوم زهراست؛ ابهت دارد دشمن از گنبد او کینه و وحشت دارد هتک و تخریب در این طایفه قدمت دارد بی جهت نیست مدام اسلحه بر کف دارند از "حسن" های "علی" ترس مضاعف دارند :: پرده را پس بزن ای آن که تماشا داری ارث پاکی ز "محمد"، ز "مسیحا" داری بهره از دامن "زهرا" و "ملیکا" داری "آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری" آی رؤیای قشنگی که حقیقت داری! به نماز آمده‌ای، قصد قیامت داری؟! عطر نرگس به پَر شال تو بسته‌ست نسیم هر چه گل، گوشه‌ی دستار تو گشته‌ست مقیم با تو کرده‌ست خدا بوی خوشش را تقسیم می‌کند نبض زمان را ضربانت تنظیم پرده را پس بزن ای حضرت خورشید!بتاب تا بلرزد ز تماشات دل هر سرداب زیر پاهای تو جاری‌ست بهاری مسدود دست‌های پُر بارانِ تو خورشیداندود نفست رخصت جاری شدن چشمه و رود گوشه‌ی دنج نگاه تو بهشت موعود در پس این شبِ آفت زده پیچیده صدات بر تو و لحظه‌ی زیبای ظهورت، صلوات! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نبی سِرشت و علی شوکت و حسن سیما حسین سیرت و میراث‌دار آل کسا کریم مثل حسن، مهربان شبیه حسین پناهگاه فقیران و ملجاء ضُعفا هزار حاتم طایی گدای دربارش خدای جود و کرم، پادشاه فضل و سخا "زکی" و "خالص" و "صامت"، "سراجِ" اهل ولا "کریم"و "ناصح" و "طاهر"، "شفیعِ" روز جزا "ابومحمد"، "ابنُ الرضا"، "سخی" و "رفیق" امام یازدهم آن کمال بی همتا شَهی که نقطه پرگار آفرینش اوست طُفیل هستی او بود خَلق ارض و سما خَم است پیش دو ابروش گردنِ گردون به خاک پاش فتاده‌ست عالم بالا کلاه از سر هفت آسمان زمین افتد اگر‌ کنند نگاهی بر آن قد رعنا به دست بوسی او اولیاء مفتخرند به پای بوسی او جبرئیل گشته دوتا نشد به حج برود گرچه او، ملالی نیست که حج ز یُمن قبول امام یافت بها ز داغ دوری او کعبه داغدار بُود ازآن نموده به تن جامه‌ی سیاه عزا امام، رُکن حقیقی کعبه می‌باشد که کعبه گرم طواف است دور سامرّا کلید عالم امکان به دست‌هایش بود به حصر بود؛ ولی بود سیّدُالاُمَرا به حصر بود؛ ولی پادشاه عالم بود که نیست شیر خدا را ز سلسله پروا نگاه کن که اسیران پیچ زلف توئیم کدام شاه به غیر از تو می‌خرد ما را چه نور بود که از چهره‌ی تو تابان بود که شیر رام تو شد همچو آهوان ختا به دست‌های تو افتاده لرزه آقاجان چه کرده با جگر تو مگر که زهر جفا غریب بودی و مظلوم همچنان حیدر جوان شهید شدی مثل مادرت زهرا پسر رسید به بالین و آب دستت داد رسیده است زمان‌ گریز کرببلا پسر رسید در اینجا به محضر پدرش پدر رسید کنار پسر ولی آنجا به پاره‌های تن اکبرش گریست حسین کشید ناله "عفی بعدک علی الدنیا" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e