#حضرت_زينب_س_در_مسير_كوفه_و_شام
باور نمیکنم سرِ بازار بردنت
نامحرمان به مجلس اغیار بردنت
از سینهی حسین، تو را چکمهای گرفت
از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت
پایِ سفر نداشتی، ای داغدار درد!
با یک سرِ بریده به اصرار بردنت
فهمیده بود شمر، غرورت شکسته است
از سمتِ قتلگاهِ علمدار بردنت
تو از تمام کوفه طلبکار بودی و...
در کوچههاش مثلِ بدهکار بردنت
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟!
گوئیا میبَرد از حادثهها سر، نیزه
هم به قرآن ورق سوختهای رحل شده
هم به فریاد امامی شده منبر، نیزه
گوئیا میرسد از دور بهاری خونین
بسکه آذین شده با لالهی پرپر نیزه
نه فقط قافلهسالار سرش بر نیزهست
میبَرد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه
بر سر نی به برادر که میاُفتد نظرش
میرود بر جگر زخمی خواهر، نیزه
این چه داغی و چه دردیست که در معرکهای
بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه
شام را یکسره در خلوتِ شب خواهد رفت؟
یا که دارد به سر اندیشهی دیگر نیزه؟!
کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش
تا نیفتد نظر سنگدلان بر نیزه
تا سر سَرور خوبانِ دو عالم با اوست
میرود از سر هر بام فراتر نیزه
بر سر نیزه رها میرود این سر اما
آه و صد آه، از آن پیکر و از سرنیزه...
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
سفر کردن بدون تو! گمانم خواب میبینم
من از بس بر تو میگریم جهان را آب میبینم
سفر کردن بدون تو! برای ما خطر دارد
که این راهِ چهل روزه، هزاران درد سر دارد
سفر کردن بدون تو! عجب فرجام و تقدیری
میان خواب هم دیگر سراغم را نمیگیری
سفر کردن بدون تو! به رویِ ناقهی عریان
امان از هسفرهایم، دعایم کن برادر جان
سفر کردن بدون تو! پر از زخم است احساسم
چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم
تو رفتی شانههایت رفت دیگر تکیهگاهی نیست
برای خواهرت جز سوختن، جز صبر راهی نیست
شبیه سرو بر پا هستم و نستوه میمانم
میان گردبادِ غم شبیه کوه میمانم
به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش میجنگم
ندارم شِکوهای آخر، فقط بسیار دلتنگم
نه تو هستی، نه عباسم، نه قاسم، نه علی اکبر
صدایم کن ز روی نی، صدایم کن بگو: خواهر!
طلوعت را به نی دیدم، تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری
عجب تعبیرِ جانکاهی، عجب تفسیرِ پُر زجری
به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن
تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن
بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن
به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن!
به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی
نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی
نمیدانم که شمر آخر چه میخواهد در این عرصه
کنارِ ناقهها با تازیانه میزند پَرسه
یتیمانت ز روی ناقهها صد بار افتادند
به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند
پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت
لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت
اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد
کف پای یتیمانت پر از گُلهای تاول شد
نشسته نافله خواندم، برادر گریهها کردم
ولی آرام و پنهان زیر معجر گریهها کردم
کجا بودم؟ کجا هستم؟ ببین بازیِ دنیا را
به عرض تسلیت، نیزه تسلّی میدهد ما را
نخواهد رفت از یادم جسارتهای خصمانه
نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه
در آن مجلس به حسرت هستیام را خوب میدیدم
گل و گلزخمهایش را به زیر چوب میدیدم
کشیدم زادهی مرجانه را در بند رسوایی
اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی
هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم
دعایم کن حسین من، گرفتارم گرفتارم
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری-
جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت؟
از این عالم چه میخواهی همهعالم به قربانت
مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیُّ یا قیوم
خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی
خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی
تو میرفتی و میدیدم که چشمم تیره شد کمکم
به صحرایی سراسر از تو خالی، خیره شد کمکم
تو را تا لحظهی آخر نگاه من صدا میزد
چراغی شعلهشعله زیر باران دست و پا میزد
حدود ساعت سه، جان من میرفت آهسته
برای غرق در دریا شدن میرفت آهسته
::
بخوان! آهسته از این جا به بعدِ ماجرا با من
خیالت جمع ای دریای غیرت! خیمهها با من
تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم، شکستم بیصدا در خود
شکستم بیصدا در خود که باید بیتو برگردم
قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم
خون گریم و بر این سر خونین، نظر کنم
قرآن ناطقم! به سرم سایه کردهای
تا در پناه سایهی قرآن سفر کنم
خواهم سرت ز نیزه بگیرم، به بر نَهم
لیک از دراز دستی دشمن، حذر کنم
شب تیره است و راه مخوف، ای هلال من!
با نور روی تو، شب خود را سحر کنم
مبهوت، دخترت شده از دیدن سرت
گاهی نظر به دختر و گاهی به سر کنم
با من گر، ای حسین! نگویی سخن، مگو
چون صبر بیشتر ز غمِ بیشتر کنم
با دختر صغیرهی خود کن تکُلّمی
کز بهر آن سه ساله، گمانِ خطر کنم
رنگین شدهست، موی تو از خون عارضت
من هم خضاب، موی خود از خون سر کنم
شعری به اشک و آه، "مؤید" سرود و من
امضا بر این مقاله ز خون جگر کنم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
کربلا را مىسرود اين بار روى نیزهها
با دو صد ايهام معنىدار، روى نیزهها
نينوايىْ شعر او از ناى هفتاد و دو نى
مثل يک ترجيع شد تکرار روى نیزهها
چوب خشک نى به هفتاد و دو گل آذين شدهست
لالهها را سر به سر بشمار روى نیزهها
زخمىِ داغاند اين گلهاى پرپر، اى نسيم!
پاى خود آرامتر بگذار روى نیزهها
يا بر اين نيزار خون امشب متاب، اى ماهتاب!
يا قدم آهستهتر بردار روى نیزهها..
صوت قرآن است اين؟ يا با خدا در گفتگوست
رو به رو، بىپرده، در انظار روى نیزهها
ياد دارى آسمان! با اختران، خورشيد گفت:
وعدۀ ديدارمان اينبار روى نیزهها
با برادر گفت زينب: راه دين هموار شد
گرچه راه توست ناهموار روى نیزهها
اى دليل کاروان! لختى بران از کوچهها
بلکه افتد سايۀ ديوار روى نیزهها
صحنۀ اوج و عروج است و طلوع روشنى
سير کن، سير تجلّىزار روى نیزهها
چشم ما آيينهآسا غرق حيرت شد چو ديد
آن همه خورشيدِ اختربار روى نیزهها
✍ #محمدعلی_مجاهدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
مردم که روی ماه تو بر هم نشان دهند
چون خیر مقدم است که بر میهمان دهند
زخمی بُود که بر تن مجروح من رسد
با هر اشارهای که سرت را نشان دهند
ای سر! چنین که بر سر نیْ جلوهگر شدی
ترسم که کودکان تو از غصه جان دهند
ای میر کاروان! خبری هم ز ما بگیر
بنگر چه رنجها که بر این کاروان دهند
ما را بَرند بر سر بازار، روزها
شبها به کنجِ خلوتِ زندان مکان دهند
بیم گنه مدار "مؤید" که روز حشر
بر دوستانِ فاطمه خط امان دهند
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#تنور_خولی #زبان_حال_حضرت_زینب_س
ای از تنور آمده! از حنجرت بگو
از لحظههای سوخته، با خواهرت بگو
با من که سر شکستهام از دیدن سرت
از لحظههای آخر بالا سرت بگو
با این به بُهتمانده! عزادار کوچکت
از گیسوان غرقه به خاکسترت بگو
من از غروب و غارت اطفال گفتهام
تو از شروع غارت انگشترت بگو
از خون زخم تازهی بر گوشهی لبت
با چشمهای خون زدهی دخترت بگو
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
گاه روی خاک، گاهی روی نی، گاهی تنور
هر کجا باشی، حسین آرام جان زینبی
بین خورشید و سرم بر نیزه حائل میشوی
با سرت هم روی نیزه سایبان زینبی
گریه کردی روی نی، هم مستمع بودی خودت
هم خودت قاری شدی، هم روضهخوان زینبی
کودکانت را سپر بودم، سپر بودی مرا
با چنین وضعی هنوز امن و امان زینبی
پیرمردی سنگ زد از نیزه افتادی زمین
بر زمین هم گر که باشی آسمان زینبی
ماه من با اینکه پشتِ ابری از خاکستری
باز هم شبها چراغ کاروان زینبی
مثل ابروی تو هستم، هم شکسته هم کمان
روی نی گریه کنِ قد کمان زینبی
افتخار میزبانی از سرت با نیزههاست
گاه هم پایین بیا تو میهمان زینبی
هم جسارت هم اسارت دیدم اما تا ابد
این تویی که علت اشک روان زینبی
✍ #مهدی_مقیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
چشم تو سمت من، دل من گير نيزههاست
اين سينه پاره پارهی شمشير نيزههاست
عشقت مرا به كوچه و بازار میكشد
زينب اسير رشتهی زنجير نيزههاست
سُرخی معجر من و پيشانیات حسين
اثبات آيه آيهی تفسير نيزههاست
اي لالهای كه خون چكد از ساقهات هنوز
اين زخمهای وا شده تقصير نيزههاست
قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديدهام
آن سنگها كه بابت تقدير نيزههاست
قرآن مخوان كه پيرزنی روي بامها
در انتظار پاسخ تكبير نيزههاست
در بين راه نيزهی تو ايستاده بود
جا ماندن كه باعث تأخير نيزههاست؟
::
گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد
اين خواب هم تجسم تصوير نيزههاست
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زينب_س_در_مسير_كوفه_و_شام
دامن زلف تو در دست صبا افتاده است
که دل خستهام اینگونه ز پا افتاده است
گرچه سر نیزه گرفته است سرت را بر سر
پیکرت روی تن خاک، رها افتاده است
چهکنم اینقَدَر از نیزه نیوفتی پائین؟!
تا به اینجا سرت از نی دو سه جا افتاده است
سنگ خورده است گمانم به لب و دندانت
که چنین نای تو از شور و نوا افتاده است
باز هم حرمله افتاده به جان اسرا
گوش کن ولوله بین اسرا افتاده است
::
همه دارند بدنبال کسی میگردند
دخترت گم شده! ای وای! کجا افتاده است؟!
✍ #مصطفی_متولی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام؛ #حضرت_زینب_س_شام؛ #مجلس_یزید_ملعون
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمیشود
مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمیشود
اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من
قسم به جان تو دلم از تو جدا نمیشود
گریه اگر کنم همی بهر تو گریه میکنم
ورنه ز دیدهام عبث اشک رها نمیشود
گرد حرم دویدهام صفا و مروه دیدهام
هیچ کجا برای من کربوبلا نمیشود
کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمیرود
پیرو خط کربلا اهل خطا نمیشود..
::
جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسی راهنما نمیشود..
کربوبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سختی شام بلا نمیشود
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمیشود..
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e