eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
329 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
با تمام أنبیا و اولیا تشییع کرد نیمهٔ شب عشقِ بی مانند را تشییع کرد پشت تابوتِ علی(ع) میرفت کعبه غرق اشک قبله سرگردان! پر از شور و نوا تشییع کرد @hosenih حضرت قرآن ناطق را به روی دوش خود با تمام سوره ها و آیه ها تشییع کرد منبر و گلدسته و محراب مشکی پوش شد مسجدکوفه علی(ع) را با عزا تشییع کرد بوسه بر دست حسن(ع) زد، دست زینب(س) را گرفت با یتیمانش شبانه پابه پا تشییع کرد @hosenih با تمام شیعیان در عالم ذر گریه کرد سائلان بودند و با خیل گدا تشییع کرد با تمام آسمانها و همه منظومه ها اولین مظلوم عالم را خدا تشییع کرد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چوشیرم داد مادر یا علی گفت زبان و دل مکرر ياعلي گفت سفر با نام او پرواز عشق است به معراجش پیمبر یا علی گفت @hosenih به ایران انقلابی رخ نمی داد اگر رخ داد رهبر یا علی گفت بسیجی دردفاع هشت ساله گذشت از جان به سنگر یا علی گفت شب حمله به قلب جبهه دیدم برادر با برادر یا علی گفت غلّو است این عبارت، کی توان گفت علی را کشت وکافر یا علی گفت؟ اگر او ياعلي گفت ای مسلمان برای نفیِ حیدر ياعلي گفت شعار قهرمانان است این ذکر به میدان مالکْ اشتر ياعلي گفت @hosenih علم چون زد کنار نهر علقم ابوالفضل دلاور ياعلي گفت ملاحت دارد اشعار (کلامی) چو در آغاز دفتر یا علی گفت شاعر ک: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم، هر لحظه ای به هم زده است شب معراج را رقم زده است هر طرف رفت، دید پیغمبر قبل او مرتضی قدم زده است بی علی لحظه ای نبوده و نیست پس نبی در نجف حرم زده است بی علی سقف خانه کعبه مثل ایمان خلق، نم زده است @hosenih بی علی، نوح غرقه ی دریاست خضر هم خیمه در عدم زده است نه فقط دوستان که آوردند از علی، عمر و عاص دم زده است در جوانمردی امیر عرب خواهر عبدود قلم زده است شده لا، لابه لای نُطقِ دو دم هرکسی حرفی از جنم زده است کوری آن دو تا بز کوهی شیر حق در احد علم زده است ای به قربان آن یدللهی که صنم از پی صنم زده است با همان دست پینه بسته ی خویش تیشه بر ریشه ستم زده است @hosenih نیست پیراهنش دوتا، سندم وصله هایی که روی هم زده است ▪️▪️▪️ بیشتر کاش پیشمان می ماند دل ما چون یتیم غمزده است اصبغ بن نباته می گرید خلوت شهر را بهم زده است روز رجعت مگر کند جبران از علی کوفه حرف، کم زده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح #امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت چشم، هر لحظه ای به هم زده است شب معراج را رقم زده
سیوطی در کتاب تفسیر « الدر المنثور » در تفسیر آیه 155 سوره آل عمران، می نویسد : أخرج ابْن جرير عَن كُلَيْب قَالَ: خطب عمر يَوْم الْجُمُعَة فَقَرَأَ آل عمرَان وَكَانَ يُعجبهُ إِذا خطب أَن يَقْرَأها فَلَمَّا انْتهى إِلَى قَوْله {إِن الَّذين توَلّوا مِنْكُم يَوْم التقى الْجَمْعَانِ} قَالَ: لما كَانَ يَوْم أحد هَزَمْنَا ففررت حَتَّى صعدت الْجَبَل فَلَقَد رَأَيْتنِي أنزو كأنني أروى (أروى: ضَأْن الْجَبَل ضد الماعز) خلیفه ثانی، به قول خودش در روز احد، چون بز کوهی گریخت. @hosenih_maghtal
مردمی که به تو نظر کردند.. چشم بر روی دیگران بستند محتضرها به عشق دیدن تو.. عوض احتضار، سرمستند @hosenih لقمه ی چرب و نرم بسیار است نان خشک تورا هوس کردم چشم و دل سیرهای این عالم مست افطار ساده ات هستند تیغ تو در نبرد میچرخید آبروی حریف را میبرد ملخک های آمده به مصاف فوق فوقش دوبار میجَستند ما که در ابتدای عشق توایم ابتدا هم که هیچ،قبل تریم عاشقان تو مثل تمارند سر سپردند و عهد نشکستند دوستانت تقیه میکردند دشمنانت دروغ میگفتند دوست و دشمن تو مولا جان همه در غربت تو هم دستند @hosenih کشتنت کار ابن ملجم نیست ماجرا ماجرای ناموس است شعله و سیلی و در و دیوار بهر قتلت به میخ پیوستند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می گرید و با آه جلی میسوزد از داغ؛ شبیه مشعلی میسوزد گلدستهٔ ایوان نجف مثل شمع در شام غریبانِ علی(ع) میسوزد! شاعر: @dobeity_robaey
میخوام بگم ببخش منو روم نمیشه بگم گناهامو به تو روم نمیشه @hosenih هیچوقت نیاوردی به روم گناهکارم میخوام بگم یا غافرو .... روم نمیشه میخوام بیام درخونت در بزنم با گناهای نوبه نو روم نمیشه هیچی نکاشتم که امید داشته باشم بی حاصلم وقت درو روم نمیشه گفتم میخوام که پاک بشم گفتی به من بازم به کربلا برو روم نمیشه @hosenih چقد حسینو واسطه قرار دادم بازم بگم واسطه شو روم نمیشه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قرآن و عترت اند؛ نجاتِ دَمِ لَحَد قرآن به سر بگیر و بگو: یاعلی مدد شاعر: @dobeity_robaey
موعد دیدار تو راحت نمی آید به دست طینت پاکیزه با غفلت نمی آید به دست شد شب قدر و همه درهای رحمت باز شد درک امشب بی گمان راحت نمی آید به دست @hosenih چه کنم شب های احیا هم اگر غفلت کنم وای بر من دیگر این فرصت نمی آید به دست نوبتی باشد اگر هم نوبت زاری ماست رستگاری خارج از نوبت نمی آید به دست هرچه به من میدهند از باب خلوت میدهند چیز قابل داری از جلوت نمی آید به دست بی گمان نابرده رنج از گنج ها بی بهره ام روضه ی رضوان که بی زحمت نمی آید به دست هرکه باتقوا شَوَد نزدت گرامی میشود تا نباشم بنده ات نیت نمی آید به دست شکرِ نعمت نعمت ام افزون کند با این حساب تا نباشد سجده ای نعمت نمی آید به دست @hosenih هرچه فرصت داشتم با دست خود سوزانده ام مهلتی دیگر از این بابت نمی آید به دست گریه، غسل توبه ی هر دیده ی آلوده ای ست تَر نشد چشمی اگر عفت نمی آید به دست شیعیان مرتضی مثل خودش با غیرت اند بی ولای مرتضی غیرت نمی آید به دست از ازل روزی رسانم حیدر است و رزق من بی نگاه ویژه ی حضرت نمی آید به دست حال خوش ، توفیق اشک بر شهید کربلا جز شب جمعه، شب رحمت نمی آید به دست @hosenih تشنه های سیم و زر آخر نفهمیدند که با جسارت کوهی از ثروت نمی آید به دست چه به روزت پنچه ی شمر لعین اورده است؟؟ یوسف خوش چهره گیسویت نمی آید به دست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با آنكه حدّ جرمم، بالاتر از عذاب است جرم مرا حساب و عفو تو بي حساب است با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت العفو يك گنه كار بالاترين ثواب است @hosenih عفو تو كوه خجلت بر شانه ام نهاده بر روي دوشم اين كوه سنگين ترين عذاب است دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان قلبم هماره بيمار چشمم هميشه خواب است چون لالۀ خزاني رفت از كفم جواني شرمنده پيريِ من از دوره شباب است با اين گناه بسيار گويي گنه نكردم برهر گناهم از تو صد پردۀ حجاب است مگذار تا بريزد بر خاك آبرويم بي آب رحمت تو اين آبرو سراب است اشك خجالت از من لطف و عنايت از تو جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است @hosenih هر ناله شعلۀ دل هر شعله شاخۀ گل هر قطره اشك خجلت دريايي از گلاب است باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است شاعر: استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشسته ام که دلم را به غم دچار کنم برای دیده شدن آنقَدَر هوار کنم! خدا،خدا نکنم پس بگو چکار کنم ز دست معصیتم سمت تو فرار کنم دوباره بنده‌ی بی بند و بار برگشته گدای بی سر و پا..،شرمسار برگشته قبول..،بال و پرم درخور پریدن نیست هنوز روحِ من از جنس پرکشیدن نیست اسیر‌نفس‌شده..،بنده‌ی رسیدن نیست دلِ شکسته ی من لایق خریدن نیست اگرچه عمر سراسر تباه آوردم ببین..،به مرحمت تو پناه آوردم به سویت آمده‌ام دردِ من گرفتاری‌ست به گریه آمده‌ام اشک چشم من جاری‌ست به توبه آمده‌ام ، توبه‌ای که تکراری‌ست ببخش،لحن دعاهای من طلب‌کاری‌ست در آتشت چو بیندازی‌ام سزاوارم میان شعله بگویم که دوستت دارم @hosenih همیشه عبدِ خطاکارِ نابلد بودم به پیش جوشش لطفَت شبیه سد بودم همیشه آنکه اطاعت نمی کند بودم برای صاحب امرم مطیع بد بودم چگونه از غم هجرت نمرده ام آقا به درد فصل ظهورت نخورده ام آقا شبیه تو -خودمانیم- نیستیم همه بدون تو به‌‌نظر خوب زیستیم همه برای وصل تو تنها گریستیم همه به انتظار تو باید بایستیم همه به صبح صادق دنیا سلام باید کرد برای حضرت قائم قیام باید کرد به وقت فتنه ی شب،مثل نور باید بود فقط نه شور که اهل شعور باید بود میان معرکه مردی غیور باید بود در این زمانه ز جنس ظهور باید بود رفیق! این همه غفلت سرِ قرار بس است برای آمدن یار..،انتظار بس است خطوط قرمز شیعه شعاع باور ماست دعای زینب کبری همیشه سنگر ماست حدود حبّ علی حدّ مرز کشور ماست هرآنکه هست علی‌دوست پس برادر ماست مدافعان حرم یک عقیق گُل‌ گون‌اند نگین لشکر عشّاق فاطمیّون‌اند هنوز روز خوش کوفیانِ عاشوراست هنوز مقصد اصلیِ مُسلمین حیفاست هنوز پرچم فتح المبینِ حق بالاست هنوز در رگ ما خون حاج‌قاسم هاست اگرچه دست علمدار ما جدا شده است به برکتش چقدر مرد رزم پا شده است به گوش مَکر خروشی به رنگ شیون ماست به روی پیرُهن حیله ردِّ سوزن ماست به غِیر رو نزدن..،این شعار میهن ماست تلاش دشمن ما..،ناامید کردن ماست علاج هجمه ی این فتنه دوری است ای دوست کلید رفع موانع صبوری است ای دوست به چند قطره نده اشتیاق دریا را میان روضه بیارید لشگر ما را زمان گریه پسر دید کِیف بابا را خدا زیاد کند نسل سینه زن ها را اگر قرار بر این شد پدر شود نوکر چه خوب صاحب چندین پسر شود نوکر همیشه خیر مرا از خدا تقاضا کرد دعای مادرم آخر که کار خود را کرد... خودش نشست کناری..،مرا تماشا کرد مرا اسیر علیّ و فقیر زهرا کرد محبت علی و فاطمه خرید مرا به روضه نان حلال پدر کشید مرا @hosenih به جسم مرده دمیده که جانمان بدهد برای بردن نامش زبانمان بدهد حسین گفته سه‌ساله..،تکانمان بدهد قدم قدم حرمش را نشانمان بدهد مخواه جان رقیه که غرق غم باشم فقط اجازه بده اربعین حرم باشم برای بندگی‌ام راه و چاه می خواهم به زیر سایه ی قرآن پناه می خواهم به گریه ام نظری کن..،نگاه می خواهم لباس نوکری از دست شاه می خواهم کسی به غیر علی رهنمون و پیرم نیست به غیر شاه نجف هیچ‌کس امیرم نیست بگو چه کار خوشی که رقم نزد مولا به جز مسیر خدایش قدم نزد مولا به غیر قله ی ایمان علم نزد مولا بمیرم آن همه غم دید و دم نزد مولا میان کوچه به زخم دلش نمک می خورد چگونه فاطمه از چل نفر کتک می خورد! شاعر: و © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e