eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
290 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی استاد حاج در حضور در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تاریخ ۶۵/۱۱/۳۰ @hosenih
به مناسبت سالروز مُهر بردار که سجّاده ی سبزم باز است از سرِ ماذنه ها "عشق" طنین انداز است مرغِ بی بال و پری منتظر پرواز است باز امشب غزلی در شُرُف آغاز است شعرها بویِ نمِ کوچه‌خیابان دارد شهر بارانی من عطر شهیدان دارد تُنگ خالیِ شده ای در دل آب افتاده ماهی مُحتضری در تب و تاب افتاده چشم وا کن که از آن چهره،نقاب افتاده عکس شان بار دِگر در دل قاب افتاده پُل این شهر مزیّن به چِهِل نور شده دست تاریک ترین فتنه ز ما دور شده @hosenih قاصدک یخ زد و پائیز زمستان گردید کوچه ها بستر خونین شهیدان گردید آتش حُقّه ی نمرود،گلستان گردید آفتاب از دل این فتنه نمایان گردید گویِ پرنورِ امید است که خورشید شده سُرخی خونِ شهید است که خورشید شده رو به خورشید اگر روزنه ای وا شده است نور توحید اگر در دل ما جا شده است رود این خطّه اگر راهی دریا شده است نام این شهر اگر ورد زبان ها شده است همه از برکت خونِ شهدای اینجاست از سحرها و دعای علمای اینجاست من در این بیشه از آن شیرجگر می گویم من ز مردانگی مرد خطر می گویم از شهیدِ ششم بهمن اگر می گویم. بارها گفته ام و بار دِگر می گویم شهر آمل "سند" غیرت ایرانی هاست مهد "هندوئی" و "صحرائی"و"سلطانی"هاست ابتدا "شمع" خودش سوخت و خاکستر ساخت در دل سوختن از شعله ی خود،باور ساخت شعله ی باور او،شمع شبی دیگر ساخت کَز هزاران پرِ "پروانه" چُنین سنگر ساخت ما در این سوختگی فیض،فراوان دیدیم "شمعِ"جان‌سوخته را "پیر جماران" دیدیم ما همه رهگذر کوی سعادت هستیم ما همه بنده ی توحید و امامت هستیم بخدا در به در فیضِ شهادت هستیم تا دمِ آخرمان پای ولایت هستیم "عشق"را آینه ای هست،تو آن آینه ای جانمان پیشکشِ سیدنا خامنه ای اغتشاشات اخیری که شب افتاد به راه دست گرمی ست کمی گرم شود حزب الله ای که افتاده مسیر تو از این چاله به چاه روزگار تو شود یک شبِ ای خصم،سیاه کاخ ویران تو را خورد کند پُتکِ یَلی گر مرا اذن جهادم بدهد سیدعلی پُشت رهبر همگی تا که قدم می کوبیم کاخ ها را به سرِ آل ستم می کوبیم این "سعودی" و "یهودی"ست به هم می کوبیم بین "حیفا"و"تلاویو" علم می کوبیم غزه از بند حرامی صفت آزاد شود و بقیع عربستان حسن‌آباد شود باز مانده است الی روز قیامت..،آری باز مانده است درِ باغِ شفاعَت..،آری باز مانده است درِ باغِ سعادت..،آری باز مانده است درِ باغ شهادت..،آری خاکمان آب نخورده است به جزِ خون شهید هشت سال از دل این خاک فقط لاله دمید مرغ طبع دل من میل رهایی دارد "فکّه"،"اروند"،"دو کوهه" چه صفایی دارد خاک خشکیده ی شان بوی جدایی دارد کشور ما به خدا کرببلایی دارد خاک ما جای قدم های تو را کم دارد سنگر خاک گرفته چِقَدَر غم دارد لاله ها یک به یک از باغچه ها چیده شدند بعد از آن روی پرِ و بالِ مَلَک دیده شدند مثل مهتاب به این شبزده تابیده شدند سیزده ساله در آن معرکه فهمیده شدند حالمان خوش تر از آن بود که غمگین باشیم نه چون امروز که درمانده و مسکین باشیم چرخ این صنعت و تولید که بیمار شدند مردم کشورم اینگونه گرفتار شدند این چنین دربه در کوچه و بازار شدند چه جوان ها که در این جامعه بیکار شدند آی دولت!پدرم زخم اسارت دارد او که فریاد زده درد معیشت دارد حافظ این عاشق شوریده چه فالی دارد؟! اصلاً از "عشق" در این دِیر مجالی دارد؟ پس بگوئید به او..،عُمر زوالی دارد... حرم عمه ی سادات چه حالی دارد!؟ من کجا و حرم روح عبادات کجا؟ من کجا و حرم عمه ی سادات کجا؟ @hosenih ای شهیدی که دل همسفرت را بردند ای شهیدی که تمامِ اثرت را بردند یا کریمی که همه بال و پرت را بردند مثل شاهی که سرش رفت،سرت را بردند خوش به حالت که چُنین سد مصیبات شدی و شهید حرم عمه ی سادات شدی "زندگی" کُشت مرا تا به من آموخت..،بس است این فروشنده مگر تجربه نفروخت؟..،بس است ریسمان دست علی را که به هم دوخت..،بس است مادری پشت دری سوخته،می سوخت..،بس است ما نمردیم که این بار پری بسته شود باز هم دست علیِ دِگری بسته شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در این حریم ذکرم ، یارب و یا کریم است دستم اگرچه خالیست، خرجیم با کریم است کم میشود مگر از این سفره هرچه بردند؟ وقتی طرف حساب شاه و گدا، کریم است @hosenih بیهوده زائرانش دست کرم ندارند هرکس شد آشنای این آشنا کریم است تضمین ذکر یامن یعطی الکثیر من اوست گرچه زیاده خواهم، اومنتها کریم است بااین لباس پاره ، فورا"مرا بغل کرد من باورم نمیشد، اینقدرها کریم است نوکر غریب باشد، مولا نمی پسندد گفته سه جامی آیم ، آقای ما کریم است اصلا " بهشت یعنی در این حرم نشستن امروز با رضاییم، فردا خدا کریم است باب الجواد بودیم، دیدیم کاظمینیم باب الرضا نوشته، ابن الرضا کریم است @hosenih هرجاکه روضه بوده ، بالا نشسته زهرا آنکس که برده من را ، تا کربلا کریم است ** بردند مثل نذری، هرعضوی از علی را این جسم قطعه قطعه، روی عبا کریم است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم بــا راه بنده گـی خـدا آشــنا شدیم هرکس وسیله داشت برای هدایتش ما با نســیم روضـهء تو با خــدا شدیم وقتی که جاه ومال وهوس راهمان گرفت با رمز یاحسین(ع) ز شیطان جدا شدیم @hosenih ذکر حسین(ع) اشرف اذکار عالم است گفتیــم و همـدم همهء انبیــا شدیم مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد با کیمیـای مهر شمــا پر بها شدیم اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم @hosenih ما را خدا برای غمت برگزیده است با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم شبهای جمعه مادرتان روضه خوان ماست با ناله های دل شکنش هم نوا شدیم شبهای جمعه هیئت ما مثل کربلاست با یک سلام ، راهی کرب و بلا شدیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها نوشته اند چه بر روزگارتان آمد @hosenih نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد @hosenih نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد @hosenih بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تبرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد @hosenih برای بردن انگشتر غنیمتی ات همین که غائله خوابید ساربان آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماییم و فقط روضه ی ارباب و دگر هیچ چشمان پر آب و دل بی تاب و دگر هیچ @hosenih چون روزنه ای چشم فرو بسته از عالم وابسته ی خورشید جهان تاب و دگر هیچ اندوخته جز اشک نداریم به دنیا ماییم و همین گوهر نایاب و دگر هیچ اندازه ی یک قطره اگر اشک فشاندیم شد کوه گنه شسته به سیلاب و دگر هیچ راه دل ما را به حرم ختم نمودند هر راه به جز این شده گرداب و دگر هیچ چون پرچم سیار عزا خانه به دوشم چون ابر سبک بارم و بی خواب و دگر هیچ @hosenih "در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری" گویم که غم حضرت ارباب و دگر هیچ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شادی جهان هیچ است عشق است همین غم را هرثانیه می‌خواهیم این عالم ماتم را همدست ملائک شد شد آبرویش تضمین دستی که در این شب‌ها برداشته پرچم را @hosenih کشتی حسین افتاد یکبار دگر بر آب از دست نباید داد هر فیض فراهم را هرجا که حسین آمد احسان خدا آمد از برکت آقا بود بخشید اگر آدم را در ماه خدا حتی ما با دهن روزه هرروز طلب کردیم شب‌های محرم را هر وقت دو دم دادیم هر مرده‌ای احیا شد آقا تو نگیر از ما دم‌های دمادم را نذری حسینیه از بس به همه چسبید انداخته از رونق آوازه‌ی حاتم را یا مثل رسول ترک یا اینکه چنان طیب از لطف زیادش کن این معرفت کم را اسلام حسینی شد اسلام حسینی ماند مدیون خودت کردی پیغمبر اکرم را @hosenih ای وای از آن دم که با قامت خم زینب دارد به روی دستش یک پیکر درهم را چه با سر و چه بی‌سر احیاگر زینب شد دیدند همه بر نی عیسای معظم را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر ابرهای رحمتت را سمت صحرا هم ببر سوی کنعان بوی پیراهن خبر را می‌برد یک خبر از جانب خود به زلیخا هم ببر @hosenih عاقبت بار گناهانم زمینم زد، بیا دست‌هایم را بگیر و یک‌قدم راهم ببر بار من بر روی دستم مانده آقا میخری؟! لطف کن یکجا بخر آقا و یکجا هم ببر من که هرشب نام‌تان را برده‌ام پس خواهشا صبح محشر که می‌آید نام من را هم ببر @hosenih اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا التماست می‌کنم این جمع را با هم ببر در قیامت هم به دنبال غذای روضه‌ام ای ملک، آب و غذایت را نمی‌خواهم ببر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ساکتم امّا مپنداری که راحت نیستم خوب میدانی زیادی اهل صحبت نیستم با زبان اشک با تو دردِدل کردم که من با زبان دیگری وللهِ راحت نیستم @hosenih شیعه با حُبِّ وِلای تو تَشَخُّص یافته است پس ببین آنقَدر ها هم بی هُویَّت نیستم عُمر خود را می فروشم در دکُان روزگار بی بها بردار..،دنبال تجارت نیستم جانِ جُون ات بیشتر با این فقیرت کار کن در گدایی کردن از تو بامهارت نیستم دوستانم بیشتر از من پریشان تو اند غبطه گاهی می خورم..،اهل حسادت نیستم مادرت قطعاً صدایم کرده،هیئت آمدم من نخواهم رفت آنجایی که دعوت نیستم پیش جاکفشیِ روضه جا بگیرم..،کافی است جانِ فرزندان تو راضی به زحمت نیستم @hosenih چشم‌هایم را دو سیلاب تلاطم خیز کن وقت اوج گریه دلخوش به رطوبت نیستم ▪️ ▪️ بعد پیراهن به معجرها..،زبانم لال باد من که مرد روضه ی دُشوار غارت نیستم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یمن ای اهل نظر، خاک من است خاک من مهد اویس قرن است میثم از ماست، حبیب از یمن است کشورم مِلک حسین و حسن است از یمن باطن و ظاهر بشنو از حبیب بن مظاهر بشنو جلوه ای ما یمنی ها داریم با علی هموطنی ها داریم عالَمی با حسنی ها داریم کربلا، بی کفنی ها داریم یمن و یثرب و ایران ز ازل وصل بودند به صفین و جمل @hosenih ما که یاران حسینیم و حسن ما مسلمان حسینیم و حسن خاک بوسان حسینیم و حسن سپر جان حسینیم و حسن هر کجا فتنه ای از شورا بود بهر ما صحنه ی عاشورا بود ما ز عشق نبوی شیدائیم جان و سر باخته ی زهرائیم همه دم، در طلب مولائیم حافظ خیمه ی عاشوائیم جان خود در کف اخلاص کنیم هدیه بر حضرت عباس کنیم ما ز بدخواهِ علی بیزاریم ذوالفقارِ علوی را یاریم دستِ بیعت به ولایت داریم تا ابد دشمن استکباریم گر چه بی یار و غریبیم همه کوه ایمان و نجیبیم همه یمنی کیست، مقاوم پرور نشود روز تهاجم مضطر میدهد در ره دین یکسر، سر یمنی کیست، مطیع رهبر امر از خامنه‌ای میگیریم در ره روح خدا میمیریم الگوی ما ره ایرانی هاست عشق ما یار خراسانی هاست مکتب ما ز سلیمانی هاست این همان شرط مسلمانی هاست خصم را راه به میهن ندهیم یک وجب خاک به دشمن ندهیم مردِ میدانِ علمداران، ما عهد بستیم همه یاران، ما با وفائیم به دلداران، ما نهراسیم ز بمباران، ما بِکُش ای خصم، که ما دردِسریم هر چه از ما بکُشی زنده تریم @hosenih هر سحر بزمِ سجودی داریم در قیامیم و قعودی داریم کینه ی آل سعودی داریم حمله بر قوم یهودی داریم راه قدس از حرم ارباب است یمن اما بُنه ی احباب است دستِ غیبی که هدایتگر ماست از همان ناحیه ی رهبر ماست این همان عشقِ جنون آور ماست بخدا دست علی بر سر ماست مقصد ما به سوی آل الله جان ما پیش کِشِ ثارالله © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به دعا کردیم پابر جا بمانی دعا کن پای کار تو بمانیم به هنگام ظهور مصلح کل همه باهم کنار تو بمانیم @hosenih بر این کشور نه بردنیای اسلام تو دست رحمت صاحب زمانی قسم خوردیم نگذاریم یک دم شما در فتنه ها تنها بمانی بگو یا فاطمه برخیز از جا نگاه ما همه سوی نگاهت یقین داریم باشد هر کجایی دعای مادرت پشت و پناهت ولایت پیشه گان آگاه هستند نمیخواهد ولی ؛ غیر از اطاعت سزای هرکه بر یارش مطیع است چه پاداشیست بهتر از شهادت @hosenih به روی برگی از تاریخ ایران نوشته عزت ما از خمینیست خدارا شکر بیرق بعد از ایشان به روی شانه مردی حسینیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگـر چه حـال و هـوایـم ز اشـک معـلوم است خدا گواست که شیعه همیشه مظلوم است بـه صـبـح و شـام بـگـویـیـم یـکـصـدو ده بـار عـدوی حـضـرت حـیدر به مرگ محکوم است @hosenih زدیــم فــالــی و قــرعــه بــه نـام او افــتــاد دوبــاره کـار دل مـا بـه دسـت خـانـوم است ثــنــا و حــمـد و سـتـایـش نـثـار بــانــویــی که درشکوه وبزرگی ست گرچه مغموم است الا کـه بــنــده نـوازیــت ارثــی از مــولاســت همیشه عـادت تـو مـرحـمت به محروم است تـویـی سـتـاره دوم به آســمــان عـلـی (ع) بـدون مِـهـر تـو هـر دل ز نـور مـحروم است بـه شـام و کـوفـه تـاریک خطبه خواندن تو تـمـامـی از جـلـوات امـام مـعـصـوم است کـسـی کـه نـسـبت پیوند گل به خار دهد سـزای ایـن عـمـلـش مـیـوه هـای زقّوم است @hosenih رواسـت شـیـعـه بـرایـت حـسینیه سازد فدای نام تو بانو که ام کلثوم(س) است چه می شودکه قبول ازظفرکنی این شعر صله زدست کریمان همیشه مرسوم است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خواهر مجتبی چه مظلوم است غربتش از عزاش معلوم است روضه خوان امام معصوم است فاتح شام و کوفه کلثوم است همه جا پا به پای زینب رفت @hosenih در صفاتش جلال میبینم حب او را کمال میبینم چشمه اش را زلال میبینم رتبه اش بی مثال میبینم همه جا پا به پای زینب رفت مثل زینب وقار بابا بود کوه صبر و حیا و غمها بود در رشادت شبیه زهرا بود خطبه اش ذوالفقار مولا بود همه جا پا به پای زینب رفت پیش نطقش وقار میریزد جگر روزگار میریزد عزت و اقتدار میریزد رنگ و روی بهار میریزد همه جا پا به پای زینب رفت جلوه ی نور پنج تن بوده گاه زهرا گهی حسن بوده اسدالله بت شکن بوده شاهد غارت بدن بوده همه جا پا به پای زینب رفت آنقدر گریه کرده پیر شده بی حسین از زمانه سیر شده غصه اش غصه ی حصیر شده با چه وضعیتی اسیر شده همه جا پا به پای زینب رفت گرچه با ناقه های عریان رفت به هواداری سلیمان رفت جنگ خطبه شد و به میدان رفت دو سه شب شهر کوفه زندان رفت همه جا پا به پای زینب رفت روی نی آفتاب را دیده دور گردن طناب را دیده گریه های رباب را دیده خیرران و شراب را دیده همه جا پا به پای زینب رفت روضه با اشک شور میگوید از درخت و تنور میگوید از مسیر عبور میگوید ماجرا را به زور میگوید همه جا پا به پای زینب رفت @hosenih شامیان سد راه میکردند دختران را نگاه میکردند هتک حرمت به شاه میکردند بین مجلس گناه میکردند همه جا پای به پای زینب رفت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقان را غمِ سر نیست که سر ناچیزست داغ این رنگ به سیمای جگر ناچیزست تیر این راه بر آیینه نشستن دارد سینه تا هست و دلی هست سپر ناچیزست @hosenih ذرّه را جذبه‌ی خورشید قمر خواهد کرد در بقا، نیستی ذره مگر ناچیزست؟ سر خورشید به نیزه‌ست بزرگ است خبر راه بستند ولی پیش خبر ناچیزست بادیه بادیه آواره شدن چیزی نیست تا برادر همه جا هست، سفر ناچیزست @hosenih راوی قصّه‌ی دردست سخن کوتاه است بار این داغ گران، کفّه اگر ناچیزست او چه کرده‌ست که از سنگ عرق می‌ریزد پیش اکسیر دمش قیمت زر ناچیزست رد شدن از دل این شام بسی طولانی‌ست گرچه با بودن خورشید و قمر ناچیزست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای خبره ی در روضه ! خیلی زود رفتی پر باز کردی لحظه ی موعود رفتی ای بانویی که شأن تو "برداًّ سلاما" ست با خاطرات آتش نمرود رفتی @hosenih شش ماه بودی داغدار خیمه سوزان با خستگی و چشم اشک آلودرفتی بی عاطفه ها یوسفت را سر بریدند دنیای زیبایت که شد نابود رفتی با حالتی که جای سیلی رد شلاق بر گونه ات بر شانه هایت بود رفتی @hosenih دلتنگ دیدار برادر زاده بودی باخاطری غمگین ولی خشنود رفتی "أشکوا الیک…" روی لب أُّختُّ المصائب! تا پیشگاه احمد محمود رفتی دریا برایت عاقبت آغوش وا کرد از غم خروشیدی شبیه رود رفتی @hosenih ای بی پلاک کربلا و کوفه و شام با قد خم تا محضر معبود رفتی ای یادگار ماندگار کربلایی ای خبره ی در روضه خیلی زود رفتی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از قرائن این چنین پیداست در را دیده است ما شنیدیم، او ولیکن چل نفر را دیده است قبل ضربت خوردن مولا و شاید قبل تر بارها در کوچه ها داغ پدر را دیده است @hosenih آنکه عمری با حسن خون جگر را خورده بود بین تشتی عاقبت خون جگر را دیده است صبر پنهان داشت در کرب و بلا از این جهت دور از چشم همه رنج سفر را دیده است در که جای خود، پدر که جای خود، در شهر شام چل نفر که هیچ از این بیشتر را دیده است ام کلثوم است یا زینب نمی‌دانم کدام! دور خواهر خواهری چندین نفر را دیده است @hosenih بارها این شرم بی‌اندازه او را می کشد اینکه زینب پیش او داغ پسر را دیده است شرم او یک بار اما می کشد او را دو بار اینکه هم در دشت هم در تشت سر را دیده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟ از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟ زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟ پنهان شده نام امّ کلثوم چرا؟ شاعر: @dobeity_robaey
آه زینب باز هم باید عزاداری کند ام کلثومم که بعد از تو مرا یاری کند؟ آه ای آیینه ی زینب در عالم الوداع مونسم ، دلگرمی ِ پنجاه سالم الوداع رفتی و من همچنان با کوه غم ها مانده ام ای عصای دست زینب ، دست تنها مانده ام محرم اسرار من ، دار و ندارم ، خواهرم با که بعد از تو کنم گریه برای مادرم ؟ @hosenih شاهد خون گریه ی مسمار آن در الوداع میزبان آخرین افطار حیدر الوداع ای دل ِ از دست این دنیا پریشان الوداع شاهد پیری ِ آنی ِ حسن جان الوداع آه پاره معجر شام غریبان الوداع بی برادر مانده در بر و بیابان الوداع من خبر دارم چه آمد بی حسینم بر سرت من خبر دارم چه کرده کعب نی با پیکرت آه خواهر حرمت ما بی برادر ها شکست پیش سرهایی که شد نیزه نشین، سرها شکست در بنی هاشم کسی جز ما اسارت دیده بود ؟ در بنی هاشم کسی چون ما جسارت دیده بود ؟ خواهرم ما دو علی را دست بسته دیده ایم هیجده دسته گل ِ در خون نشسته دیده ایم ما دو تا را که ندیده بود حتی آفتاب همسفر با حرمله کردند آن هم بی نقاب ای بمیرد حرمله از عمر سیرت کرده است دوری شش ماهه ، این شش ماهه پیرت کرده است @hosenih شیر دخت ِ شیر یزدان شد غرورت پایمال ای زبان آن اراذل های شام و کوفه لال ! مُردم و زنده شدم آن لحظه که شمر لعین زد سر دروازه ی ساعات رویت را زمین ای بهاری که شدی رنگ زمستان الوداع ای شنیده طعنه ها در بزم مستان الوداع پا به پای من کشیدی ، درد پشت درد آه نان خیراتی غرورت را به جوش آورد آه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میان قحطیِ انسانیت؛ دریایِ دیگر داشت برایش زندگی در اوج غم معنای دیگر داشت نگاهش کرد و روحش تازه شد از آن وقارِ ناب کنارش غرقِ آرامش شد و دنیایِ دیگر داشت @hosenih حسین بن علی(ع) بعد از غم بی مادری یک عمر کنار زینبش(س) یک خواهر والایِ دیگر داشت برادر را مدد میداد در روز دهم، وقتی- تک و تنها هزاران داغِ ناپیدایِ دیگر داشت پس از خود، پیش زینب(س)با بصیرت أم کلثومش(س) به طومار قیام ِ کربلا امضایِ دیگر داشت خیالش راحت از روشنگری بود و شبیهِ خود میان کاروان، خورشیدِ بی همتایِ دیگر داشت همان که دختر خیبرشکن بود و شجاعانه زمانِ گفتن از اجدادِ خود غوغایِ دیگر داشت کلامش موجز و نافذ، بیانش تیغِ برّنده کنارِ خطبه اش در کوفه عاشورایِ دیگر داشت @hosenih دلش خون بود از بزم یزید(لع) و خندهٔ خولی(لع) به یاد خیزران در گوش خود آوایِ دیگر داشت پس از سیلابِ داغ و آه؛ در چشمش پس از گریه نشست ابری که پشتش سیلِ باران هایِ دیگر داشت! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی تمام عمر زیر سایه ی تاج سرت باشی صدف باشی و بی اندازه فکر گوهرت باشی خودت میخواستی تحت الشعاع خواهرت باشی نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب @hosenih مدینه ازحسن هم یک نفر مظلوم تر دارد همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد قسم بر غربت تاریخ ؛ این ترفند ممکن نیست دروغ محضشان کافیست ؛ این پیوند ممکن نیست علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست به تیغ خشمگین مرتضی سوگند ؛ ممکن نیست فلانی را بگو شهر نبی دروازه ای دارد نمیداند مگر که هرکسی اندازه ای دارد دراین مکتب که حفظ شان کعبه می شود لازم تویی کعبه ، که گرد تو جوانان بنی هاشم برادرزاده هایت از ادب پیش تو چون خادم حجابت قامت اکبر ، رکابت زانوی قاسم چنان عباس ، جانت از وفاداری لبالب بود که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سر ها سوار ناقه خواهرها ، سوار نی برادر ها چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادر ها چهل منزل کشیدی خار از پای کبوتر ها گَمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را که بستی باسکینه زخم پیشانی زینب را @hosenih بمیرم ، در شلوغی های شام آنچه نباید ، شد خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد نه....از دروازه ی ساعات باید زودتر رد شد رباب آنجا که دایم آه حسرت می کشد اینجاست و جایی که ابوفاضل خجالت می کشد اینجاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تفسیر بی پایان کوثر ام کلثوم تصویر ناپیدای مادر ام کلثوم نور خدا را دیده ام در ام کلثوم اول بگو زهرا و آخر ام کلثوم مثل صدف در آب که گوهر پسند است حجب و حیایت بیشتر حیدر پسند است در یاعلی یافاطمه یارب عیان است مستور هستی در دعا، مطلب عیان است نور قنوتت در نماز شب عیان است در بارگاه قدسی ات زینب عیان است باید که چشم دشمن تو کور می شد روزی به نام نامی ات منظور می شد @hosenih قرب تو را اشک سحر آورده بالا آه غمت را میخ در آورده بالا دیدی حسن، خون جگر آورده بالا با دست لرزانش سپر آورده بالا گرچه تو با این روضه ها خوب آشنایی در اصل، دلخون شهید کربلایی ای کاش که نذر رباب انجام می شد وحشی ترین خورشید صحرا رام می شد حالا مگر شش ماهه اش آرام می شد باب الحوائج بود و وقف عام می شد دلبستگی مادرش را می گرفتی وقتی علی اصغرش را می گرفتی باریدی و باریدی و باران نیامد سقا که رفته بود از میدان نیامد از خیمه رفت اصغر ولی عطشان نیامد برگشتنش بر هیچ کس آسان نیامد آمد حرم ارباب ما، اما چگونه؟ بین عبا پیچیده بود او را چگونه؟ @hosenih از دور دیدی که سواری بر زمین خورد آنکه پس از داغ علی اکبر زمین خورد در زیر تیغ و نیزه ها با سر، زمین خورد در ازدحام و خندهء لشکر، زمین خورد عصر عجیبی بود در گودال رفتی خوردی زمین با زینب و از حال رفتی تصویری از نیلوفرت را می کشیدند ازحال رفتی، معجرت را می کشیدند بعضی تو، بعضی خواهرت را می کشیدند .............................................. در کوچه و بازار شام....اصلاً بماند! بگذار شعرم ناتمام اصلاً بماند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه جان های که بر لب دیده ای تو چه غم ها در دل شب دیده ای تو به غیر از روضه ی جانسوز گودال... هر آنچه دیده زینب، دیده ای تو شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت ارتحال فقیه عالی مقام و مرجع بصیر، حضرت آیت الله افسوس نصیب دل شیعه غم شد یکبار دگر خون به دل عالم شد با رفتن این مرجع تقلید...آقا... یک منتظر از منتظرانت کم شد شاعر: @dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت ارتحال فقیه عالی مقام و مرجع بصیر، حضرت آیت الله چون شمع، همیشه، آب گردد نوکر اینگونه، مگر، حساب گردد نوکر یک عمر مجاهدت، فقاهت، به کنار می‌خواست، فقط خطاب گردد: نوکر شاعر: @dobeity_robaey
دیار عشق و جنون پر ز آه مظلوم است روایت غمشان صد کتاب منظوم است هر آنچه کرببلا بر سر حسین آورد حکایت دل پر خون ام کلثوم است @hosenih شریعه بسته شد و آب شد دگر نایاب علی اصغر شش ماه از چه محکوم است یکی فتاده به هامون ز خاک و خون غلطان یکی اسیر و پریشان، ز یار محروم است اگر چه زینب ثانی بود ولی او هم همیشه در کنف ظل چهار معصوم است نصیب زینب و تو شد فراغ و خون جگری گواه صبر شما ذات حی قیوم است تو دخت شیر خدایی تو شیر زن هستی عناد با اسد اله چقدر مرسوم است تو خطبه خواندی اگر در رثای مظلومان کلام نافذ تو هم به گریه مختوم است به شام و کوفه اسیران حقیر گردیدند چقدر شام بلا نامبارک و شوم است کسی که نسبت پیوند با حرامی داد نفاق و دشمنی او همیشه معلوم است نگشته بوته خاری هنوز لایق گل نصیب هرزه فقط میوه های زقوم است @hosenih تو و سکینه به باب الصغیر سوریه اید مزارتان حرم دوفقید مغموم است تو عین صبر جمیلی تو زین اب هستی که حسرت تو فقط بوسه ای ز حلقوم است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e