eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
من به عشقت اسیر می میرم پیش پایت حقیر می میرم مهرتو روشنی به دل بخشید گر که روشن ضمیر می میرم چون که مسکین آستان توأم وقت مُردن امیر می میرم دوست دارم که با تو باشم من گرجوان یا که پیر می میرم از رهت پا نمی کشم هرگز تا که دراین مسیر می میرم بس که شرمنده ام ز افعالم پیش تو سر بزیر می میرم دم مُردن اگر تو را بینم چقدر دلپذیر می میرم لحظه ای بعد دیدن رویت گربمیرم چه دیر می میرم به ولای تو می خورم سوگند گر بگوئی بمیر می میرم در ره عشق تو «وفایی »گفت من به عشقت اسیر می میرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گریه ام، معذرت من باشد طلب مغفرت من باشد غفلتم وقت گناه از نظرت بدترین معصیت من باشد آنچه از دور و برت دورم کرد نفسِ بی تربیت من باشد اخم و تنبیه تو بی حکمت نیست موجب تقویت من باشد درک تنهایی ات، ای یوسف دل کاش در ظرفیت من باشد اینکه من یاد توام، رحمت توست نه که از معرفت من باشد نوکرت هستم و این نوکری ام سبب منزلت من باشد دوست دارم که شهیدت بشوم کاش این عاقبت من باشد کمکم کن برسم صحن حسین صحبت از حیثیت من باشد گریه کردن به ترک های لبش با تو این سنخیت من باشد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن زهره ای که حیدر، شد مَحرم ظهورش گرم است قلب عالم، از گرمی تنورش عالم که قدر او را هرگز نمی شناسد با دست های زهرا تقدیر شد امورش تسنیم نام زهرا، سرچشمه غدیر است کوثر اقامه بسته بر دیده نمورش فخر مخدّراتِ عالم به خاک افتاد یعنی شکست زهرا آیینه غرورش در خانه‌ای که خورشید اندر شمارِ ذره است آتش کشیده دشمن بر "بسم رب نور"ش او طاهره است نامش؛ والاست احترامش سیلی زدند روی پوشیه‌ی طهورش دق کرد گوشواره، با داغ روی کوثر جان داد روز محشر، با قصه عبورش ذکر قنوتِ دستش با ضربه‌ای شکسته بسته است دستهای اذکار "یا غیور"ش عرش است بارگاهش؛ او بار شیشه دارد در هجمه‌ی حوادث زخمی شده بلورش افتاد سدره از پا؛ آتش گرفت طوبی یعنی خدای موسی میسوخت بین طورش شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای قدر تو پنهان تر از پنهان زهراتر از هر زهره‌ی تابان ای قبله‌ی اذکار تسبیحات سبوح‌تر از واژه‌ی سبحان ای روشنی بخش ازل نورت قبل از نخست و بعد از پایان ای بسم رب‌النور سلمان‌ها نام بلندت نسخه‌ی درمان یا فاطر و یا فاطمه یعنی افلاک با مِهر تو شد بنیان مسندنشین آیه‌ی تطهیر! ای مصحف والاتر از قرآن! از عالم ناسوت تا لاهوت می‌گیرد از چشمان تو فرمان گَرد مسیرت فضه می‌گردد یا که طلای گنبد و ایوان مریم گلی از باغ بستانت دلبسته‌ی تو روضه‌ی رضوان دُرّ نجف شد گردن‌آویزت دو گوشواره، لؤلؤ و مرجان ای زمزم چشمان تو کوثر تنها غدیر مانده در جریان نهج‌البلاغه گوشه‌ی مسجد از خطبه‌خوانی تو شد حیران رعشه به جان عرش افتاده آهِ کلامت سلسله جنبان نام علی جاری‌ست در نطقت شیرینی‌اش گردیده دو چندان فرمودی: ای مردم! چرا تردید؟ حق علی از چه شده کتمان بغض امیرالمؤمنین کفر است حب امیرالمؤمنین ایمان ممسوس ذات حضرت باری در غزوه‌ها، جنگ‌آور میدان خورشید را تکذیب می‌کردند خفاش‌های کور گورستان با خود فدک هر روز می‌خواند شرح عبورت را گل ریحان در دست‌های مجتبی دستت ای دست‌گیر عالم امکان فرش رهت عرش معلا شد دیوار‌ها شد آینه‌بندان انسیه بود و کوچه‌ای باریک حوریه رویاروی با شیطان چادر نمازت روی خاک افتاد یا کعبه‌ی حاجات شد ویران دردا لگد شد خیمه‌ی توحید در زیر پای نامسلمانان "تبت یدا" می‌زد به تو سیلی پوشیه‌ات نیلی شد و گریان ای روح دو پهلوی پیغمبر پهلو گرفتی بعد از این طوفان گل کرد بر پیراهنت لاله پژمرد از این داغ یک بستان سوگند که پای علی بانو! تو ایستادی تا به پای جان شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یادته از اُحد اومده بودم پُر بود از زخم، تموم وجودم   سر و روم رو دیدی غرقِ خون بودش تازه اول عروسیمون بودش   میدیدی روی تنم سرتا پا زخم دیدی روی بدنم نودتا زخم   دونه دونه زخمامو دوا زدی باز منو پسر عمو صدا زدی   با دعات کار علی نخورد گره خندیدی دردِ تنم یادم بره   قول دادم بهت تلافی بکنم دور بسترت طوافی بکنم   تو که گفتی بی علی نمی تونی چرا روتو از علی می پوشونی   این همه حرف نزدن برا چیه؟! بغضای زهرای من برا چیه؟!   پهلوتو تکون میدی تیر میکشه! زخم سینه ات آهِ شبگیر می کشه!   اشکِ ریخته روی دامنت چیه؟! جریانِ گل های پیرهنت چیه؟!   غصه های ما تمومی نداره سرتو بستی چرا باز دوباره؟!   زینبت میون تب میگه بمون اگه میشه دو سه شب دیگه بمون   چی دیده که فضه ناامید شده؟! دیدی موی حسنت سفید شده؟!   خوب شو تا خونه رو زیر و رو کنیم خونِ رو دیوارو شست و شو کنیم   تو فقط گریه نکن جونِ علی بعد تو زنده نمیمونه علی   جواب منو با این سکوت نده به کسی سفارش تابوت نده   مرگو تو سجده هات آروزو نکن اینقد این بقچه رو زیر و رو نکن   بیشتر از سه تا کفن جور نمیشه برا کربلا کفن جور نمیشه   قسمت اینه پسرت تشنه باشه زیر کوه نیزه و دشنه باشه   قسمت اینه سرشو جدا کنن دور قتلگه سر و صدا کنن   قسمت اینه زیر و رو بشه تنش قسمت اینه تو حصیر بپیچنش   قسمت اینه بمونه رو خاک داغ زینبم بمونه و غم فراق شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 ۲۶ آذرماه، سالگرد شهادت جستجوگران نور، میان‌داران مخلص روضه سیدالشهدا (ع)، شهیدان والامقام و می‌باشد. ⚫️ به نیابت از این دو شهید امام حسینی، عرض می‌کنیم: صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ @hosenih
🔸 بُرشی از کتاب ⭕️ جهت کسب اطلاعات بیشتر 👇👇👇👇👇👇 @addmin_roze
غزل میخوانمت دریا ...که شوری بیکران داری وَ حق مادری بر گردن کل جهان داری برای رفت و آمدهای اهل آسمان گویا به سمت عرش از هر سویِ خانه پلکان داری تمام روز گرداننده ی چرخ سماوات است همان دست دعایی که به سمت آسمان داری دلیل خلقتِ عالم...به خاکِ چادرت سوگند که بیش از آسمان دستی پُر و روزی رسان داری سرا پا مست می گردد زمین و آسمان وقتی که تو نامِ امیرِ مؤمنان را بر زبان داری به پشت پرده‌ ی مسجد زبان ذوالفقاری تو تویی که پای دَرسَت، دخترانی خطبه خوان داری اگر در روز محشر هم شفیع ناکسان باشی چه جای شبهه!چون قلبی به شدت مهربان داری همانا ما به پیغمبر چنین کوثر عطا کردیم چه آیاتی تو در باب جواب کافران داری به شوق اَشهدُ و اَنّ علیُ حُجت الله ت عجب شوری درون سینه ات وقت اذان داری منم آن که کریمی چون تو را در زندگی دارم تو هم آنی که همچون من گدایی ناتوان داری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ… تنهاترین مظلوم تاریخم کنارم باش تنها طرفدارم تو بودی آخر افتادی این‌روزها مجروح جنگ غربتم برخیز آه ای طبیب من چرا در بستر افتادی قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا کی من به دوری تو عادت می‌کنم زهرا از بی‌ملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز جای همه از تو عیادت می‌کنم زهرا تو شاه‌بانوی بهشتی پس بگو از من کی قصری از فیروزه و یاقوت می‌خواهی از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان حالا که چیزی خواستی تابوت می‌خواهی؟ حس میکنم آرام جانم رفتنی هستی دست تو را در دست خود هر بار می‌گیرم دیروز اگر تو می‌گرفتی دست بر دیوار حالا منم که دست بر دیوار می‌گیرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دشمن شدند با یل خیبر یکی‌یکی گشتند با سقیفه برادر یکی‌یکی نارو زدند سفسته کردند، جا زدند آیینه‌های دقّ پیمبر یکی‌یکی جای پناه خواستن آتش کشیده‌اند بر آن پناهگاه مطهر یکی‌یکی با پا زدند بر کمرِ «در» ، دوتا دوتا تا این که رد شدند از آن «در» یکی‌یکی پهلو گرفت فاطمه دیوار سرخ شد آنجا سفید شد موی حیدر یکی‌یکی حتی یکی به صاحب عزا تسلیت نگفت با ناسزا زدند به او سر یکی‌یکی از یاد می‌روند تمامی دردها تا چشم فاطمه‌ست به حیدر یکی‌یکی با هر علی علی، سر و رویش کبود شد شلاق خورد فاطمه با هر «یکی»، یکی یک جا چهل نفر به سرش حمله‌ور شدند آری نمی‌زدند به مادر یکی‌یکی خورد از چهل غلاف حدوداً هزار بار یعنی بر او‌ زدند مکرر یکی‌یکی اما غلاف‌ها همه رفتند کربلا با تیغشان زدند به اکبر یکی‌یکی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پس از اقامه الله اکبرش هر شب خدا نشسته یقیناً برابرش هر شب کسی که حاجب درگاهش آیه ی نور است حریر لیله ی قدر است معجرش هر شب تهجدی که خودش حکم کیمیا دارد شده است فضه ی بیت مطهرش هر شب چقدر دُرّ نجف می‌چکد به دامانش غدیر می‌چکد از حوض کوثرش هر شب به کوه شانه ی او تکیه می زند لاهوت که سر گذاشت بر این شانه حیدرش هر شب ... برای تک تک همسایه ها دعا می کرد قنوت زخمی ادعیه ی پرش هر شب برادر تنی اش -ذوالفقار- می‌گرید به صبح نیلی چشمان خواهرش هر شب از عطرِ عودِ دری که شکست می گفتند مراثی غزلستان دفترش هر شب گرفت شعله به شب‌بوی چادرش یک روز دمید لادن خونین به بسترش هر شب مناسک شب زهراست روضه های حسین که حرز بوسه ببندد به حنجرش هر شب حسین تاج سر مرتضاست زیرا که نهاده سر به کف پای مادرش هر شب شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شلوغی گذرها غالبا سخت خواهد بود تنها رد شدن وای اگر دعوا نباشد تن به تن مانده باشد بین سیصد مرد!زن.. جنگ جنگ عصمت و بی عصمتی ست فاطمه بر اسم حیدر غیرتی ست شعله بالا رفت زهرا جا نزد حرفی از سازش به کافرها نزد پشت پا بر غربت مولا نزد جز به خون این حکم را امضا نزد حکم صادر کرد با خون اینچنین هست علی تنها امیرالمومنین اهرمن هیزم بدست آمد اگر فاطمه بسته است چادر بر کمر گر گرفته بین آتش میخ در باز اما میکند سینه سپر صدهزاران میخ پیش او کم است فاطمه در راه حیدر محکم است تا که دود شعله شد از در بلند گشت دیگر ناله ی کوثر بلند از زمین دیگر نشد پیکر بلند زیر پا افتاده اما سربلند نیمه جان هم باز او صاحب لواست چادر خاکی او مشکل گشاست گرچه هرروضه مکرر میرسد روضه روضه حرف دیگر میرسد این حماسه کی به آخر میرسد ارث مادر تا به دختر میرسد کربلا زهرای خیمه زینب است روز دشمن از وقار او شب است گوشه گودال تنها میشود گرچه می افتد زمین پا میشود زینب کرار دنیا میشود دین زصبرش باز احیا میشود در اسیری سرفرازی میکند صبر او با مرگ بازی میکند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣 به دلیل سوالات برخی از زائرین گرامی حسینیه، منابع کتاب به ترتیب حروف الفبا، تقدیم می شود: ۱) الاحتجاج طبرسی، ۲) الإختصاص شیخ مفید، ۳) إرشاد القلوب دیلمی، ۴) الارشاد شیخ مفید، ۵) الامالی شیخ صدوق، ۶) الامالی شیخ طوسی، ۷) الامامة و السیاسة ابن قتیبة، ۸) انساب النواصب استرآبادی، ۹) بحارالأنوار مجلسی، ۱۰) بستان الواعظین ابن جوزی، ۱۱) تاریخ طبری، ۱۲) تذكرة الخواصّ سبط ابن جوزی، ۱۳) ثمرات الأعواد خطیب الهاشمی، ۱۴) حیاة الامام الحسین (ع) قُرشی، ۱۵) دعائم الإسلام قاضی نعمان، ۱۶) روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ۱۷) سفینة البحار محدث قمی، ۱۸) صحیح بخاری، ۱۹) فرائد السمطين جوینی، ۲۰) الكافی کلینی، ۲۱) الکامل ابن اثیر، ۲۲) کتاب سُلَیم بن قیس هلالی، ۲۳) اللهوف سید بن طاووس، ۲۴) مُثیر الاحزان ابن‌نما حلی، ۲۵) مسند ابن حنبل، ۲۶) المصباح کفعمی، ۲۷) معجم البلدان حموی، ۲۸) المعجم الصغير طبرانی، ۲۹) المعجم الكبير طبرانی، ۳۰) مقتل الحسين خوارزمى، ۳۱) من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق، ۳۲) مناقب ابن شهرآشوب، ۳۳) الموسوعة الكبرى انصاری، ۳۴) الهدایة الکبری خصیبی 👌شایان ذکر است که در پاورقی‌های کتاب، آدرس دقیق منابع به تفکیک جلد و صفحه، ارائه شده است؛ همچنین در ذکر عبارات این منابع، از اِعراب و ترجمه صحیح استفاده شده است. آیدی جهت کسب اطلاعات بیشتر: 👇👇👇👇👇👇 @addmin_roze
وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده در حسرت بهبود زخم تو دوا مانده ما نیز بیماریم از بیماری ات بانو پس خوب شو زهرا و اینگونه شفامان ده ای مستجاب الدعوه ام طوری دعا کردی که در دهان زینب آمینِ دعا مانده محجوب من، حرف تو را می‌خواندم از چشمت آن هم که پشت پلک مجروح تو جا مانده ما هر دوتا مشگل گشا هستیم اما تو آنقدر مجروحی که این مشگل گشا مانده حال علي بدتر نباشد بهتر از تو نيست من مانده ام با اين غرور زير پا مانده هر بار که میبینمش صدبار میمیرم حق دارم آخر روی چادر رد پا مانده داری نفس را نیمه نیمه می‌کشی، پیداست یک استخوان دنده از باقی جدا مانده تا صبح مثل زخم تو خون گریه میکردم وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای دریافت رایگان بخشی از کتاب ، عدد ۸ را به آیدی زیر ارسال نمایید: 👇👇👇👇👇👇 @addmin_roze 👆👆👆👆👆👆
شکوه معرفت از پای تا سری زهرا به رتبه از همه افلاکیان سری زهرا مقام قدر تو را فهم خاک نشناسد  ز مرز باور انسان فراتری زهرا بهشت خانه ی تو جبرئیل باران است خدای مهر و حیا را پیمبری زهرا نشان بوسه ی گرمش به دست و رو داری  که از برای پدر مثل مادری زهرا ز سینه ی تو پیمبر بهشت می بوئید  که از شمیم کرامت معطری زهرا تو آن حقیقت نابی که در تموج نور  دل از ملائکة الله می بری زهرا حطیم و خیف و مقام و منا و حجر و حجر مطاف و سعی صفا مروه مشعری زهرا بتول و فاضله صدیقه بضعه ی احمد زکیه طاهره مرضیه کوثری زهرا به هودجی ز جلال و جمال بنشینی که روز واقعه خاتون محشری زهرا در آستان خدا مادرانه می آیی و آبروی من از لطف می خری زهرا نمی رسد به بلندای مدح تو غزلم ز  آنچه گفته و ناگفته برتری زهرا حدیث کوچه و دیوار و در شهادت داد که چون امیر حماسه دلاوری زهرا شکسته پهلوی پاک تو را نفهمیدند که در خزانه ی لولاک گوهری زهرا شکفت بغض علی در نگاه ابری و گفت : مرو مرو که مرا یار و یاوری زهرا چگونه با پر و بال شکسته و خسته کبوترانه از این خانه می پری زهرا "کمیل" در حرم لطف توست بی بی جان که بر زمین و زمان سایه گستری زهرا ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عقبی کلامت را قیامت می شمارد دنیا سکوتت را عبادت می شمارد بهر تکلم، بعد تعقیب نمازت جبریل فرصت را غنیمت می شمارد نزدیک هجده سال باران مدینه انگشت تر کرده، فضیلت می شمارد از اشتیاق درک نورت، ای شب قدر! ماه از اذان صبح، ساعت می شمارد خورشید یثرب صبح تا مغرب کنارت دارد برای نور، حالت می شمارد حاتم قلم در دست جایی کنج تاریخ پشت در این خانه رعیت می شمارد پشت در خانه به دق الباب، سائل حق حق کنان هر دم کرامت می شمارد پشت درِ خانه نبی ای روح تطهیر فضل تو را روزی سه نوبت می شمارد پشت در خانه فلک هم جای تسبیح خیل ملائک را به دقت می شمارد پشت درِ خانه تو را رد سلامی ست آن را رسول الله دعوت می شمارد پشت در خانه...دریغا شاعر تو این واژه را ذکر مصیبت می شمارد ای بغض استنصار! حالا چشمهایت تعداد یاران را به زحمت می شمارد نه دست نه پهلو...بگو قلب تو تنها رنج علی را جزء محنت می شمارد از دست "آن دو" میکشی آهی و جبریل این را از آیات برائت می شمارد مرگا به اسلامِ پس از تو کز پیمبر آن زن که میدانی روایت می شمارد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی با درد پیش پای همسرت پاشی هی گفتم از دردات هی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی می افتی چیزی نیست تو دست به دیواری گفتی یکم خستم ديدم قنوتت رو گفتی یکم دستم این بچه ها سایه روسر میخوان زهرا تا وقت دامادی مادر میخوان زهرا از رفتن و از مرگ کمتر بگی ای کاش مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش چشم پرآب تو نقش برآبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم‌ کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم‌موی زینب ،هم خونم بهم ریخته طفلی حسن هرشب تو خواب عزاداره هی میگه دیوارو هی میگه گوشواره سینه سپر کردی خیلی محک خوردی خانوم سر من تو خیلی کتک خوردی زینب با دلشوره هی روتو می بوسه شونه که‌میفته بازوتو می بوسه وقتی همه خوابن فضه با دلشوره خون رو دیوارو با گریه میشوره حرف حسينت شد رفتى چرا از حال پيرهن رو كه دوختى هى گفتى از گودال... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قیامت است تماشای صبح دولت او که محشری ست مقامات بی نهایت او فقط نه روز قیامت، یکایک ایام به یمن لیله قدرند زیر منت او کسی که ماه و ستاره ست گردن آویزش شده ست نُقل دهان فلک کرامت او شبیه زهره کنیزش درخششی دارد زحل که بسته کمر گوئیا به خدمت او غبار درگه او فضه می شود قطعاً عیار سنجش پیغمبران محبت او قیام فاطمه گرچه خمیده بود ولی قیامت است رکوع یکی دو رکعت او توسلات خلائق به ذیل چادر او امام، معتکف خیمه امامت او جنان ز غنچه لبخند او شده پیدا نهان رضای خداوند در رضایت او خیال خاک به درک ضریح او نرسید کشیده سرمه به چشمان عرش تربت او دمی که بی کفن اهل قبور بر خیزند حریر و سُندُس و اِستبرَق است خلعت او به روی ناقه ای از نور در مسیر صراط روانه سوی جنان، محمل جلالت او عنان ناقه او را گرفته جبرائیل حریر بال ملک پرده دار حرمت او چه آبشار رفیعی است چادر زهرا که جاری است از آن، رشته شفاعت او پیمبران همگی سر به زیر اندازند که چشم را نزند آفتاب طلعت او در آن میانه فدک ایستاده با دل خون خزان زده است هنوز از غم مصیبت او کسی که مادر آب است حرمتی دارد لهیب آتش دوزخ کجا و ساحت او ؟! من از حوادث روز جزا ندارم بیم قیامت است فقط لحظه شهادت او گمان کنم که اگر میخ هم شود محشور سرش بلند نمی گردد از خجالت او به جست و جوی حسین است در صف محشر که مرهمی بنهد بر روی جراحت او شکوه پیرهنی کهنه است روسری اش میان مرثیه کمتر شده ست طاقت او اگر چه محسن او هم شهید شد اما گلوی زخمی طفلی شده شکایت او شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سربسته بگو روضه‌ی میخ در را اینقدر نسوزان دل پیغمبر را از گریه‌ی باغبان حذر کن یعنی آهسته بخوان روضه‌ی نیلوفر را شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
📣 به دلیل سوالات برخی از زائرین گرامی حسینیه، منابع کتاب به ترتیب حروف الفبا، تقدیم می شود: ۱) الاحتجاج طبرسی، ۲) الإختصاص شیخ مفید، ۳) إرشاد القلوب دیلمی، ۴) الارشاد شیخ مفید، ۵) الامالی شیخ صدوق، ۶) الامالی شیخ طوسی، ۷) الامامة و السیاسة ابن قتیبة، ۸) انساب النواصب استرآبادی، ۹) بحارالأنوار مجلسی، ۱۰) بستان الواعظین ابن جوزی، ۱۱) تاریخ طبری، ۱۲) تذكرة الخواصّ سبط ابن جوزی، ۱۳) ثمرات الأعواد خطیب الهاشمی، ۱۴) حیاة الامام الحسین (ع) قُرشی، ۱۵) دعائم الإسلام قاضی نعمان، ۱۶) روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ۱۷) سفینة البحار محدث قمی، ۱۸) صحیح بخاری، ۱۹) فرائد السمطين جوینی، ۲۰) الكافی کلینی، ۲۱) الکامل ابن اثیر، ۲۲) کتاب سُلَیم بن قیس هلالی، ۲۳) اللهوف سید بن طاووس، ۲۴) مُثیر الاحزان ابن‌نما حلی، ۲۵) مسند ابن حنبل، ۲۶) المصباح کفعمی، ۲۷) معجم البلدان حموی، ۲۸) المعجم الصغير طبرانی، ۲۹) المعجم الكبير طبرانی، ۳۰) مقتل الحسين خوارزمى، ۳۱) من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق، ۳۲) مناقب ابن شهرآشوب، ۳۳) الموسوعة الكبرى انصاری، ۳۴) الهدایة الکبری خصیبی 👌شایان ذکر است که در پاورقی‌های کتاب، آدرس دقیق منابع به تفکیک جلد و صفحه، ارائه شده است؛ همچنین در ذکر عبارات این منابع، از اِعراب و ترجمه صحیح استفاده شده است. آیدی جهت کسب اطلاعات بیشتر: 👇👇👇👇👇👇 @addmin_roze
با مطالعه این کتاب، به متون عربی مقتل و ترجمه آن‌ها، دسترسی پیدا خواهید کرد.
دری که بوسه‌گه انبیای عظمی شد چگونه بود که با ضربه‌ی لگد وا شد شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
در بیت خلیل ، گلشنش را نزنید امّید و پناه و مأمنش را نزنید از من که گذشت ای مدینه اما... دیگر جلوی مرد ، زنش را نزنید شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
🔹آسیاب دستی🔹 کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد شاعر: استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e