eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
314 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه کم‌کم فروغ نورش را به سوی فرش، خاک ره می‌کرد نقره نقره بلور می‌افشاند تا به شمس ولا نگه می‌کرد آسمان با تمام زیبایی از زمین می‌گرفت زینت و زین زیر لب هر فرشته‌ای می‌گفت عرض تبریک و تهنیت به حسین تا ز رخساره‌ی رقیه‌ی او محرم راز حق حجاب افکند گرمی دیگری رخ ماهش بر دل و جان آفتاب افکند دختری آمده که از طفلی غرق یاد خداست خلوت او نقش توحید، جلوه‌ی نابش رنگ شرم و حیاست، طلعت او ازهمان دوره‌ی طفولیت شرف و عزت و فضیلت داشت محو او بود زینب کبری بس که بر فاطمه شباهت داشت جای دارد که هاجر و مریم محو قدر و جلال او باشند عجبی نیست قدسیانِ فلک مادحانِ کمال او باشند فرصت این گل بهشت حسین مثل عمر تمام گل‌ها بود سه بهار تمام زندگی‌اش غرق انوار حق تعالی بود هرکسی حاجتی از او می‌خواست با دعا از خدا تمنا کرد با همان دست‌های کوچک هم گره‌های بزرگ را وا کرد سعی او در تعالی مکتب داده عزت به نهضت اسلام نقش بسته به دیده‌ی تاریخ رد پایش زکربلا تا شام با همین عُمر کم به عالم گفت در ره دین بصیر باید بود گر شهادت نشد نصیب همه شهدا را سفیر باید بود هم صفات حمیده دارد او هم سفیر قیام عاشوراست زد شراره به خرمن بیداد دختری که شهیده‌ی باباست چون«وفایی» به هر کجا برسیم ما به این خانواده مدیونیم بی نیازیم از جهان تا ما سائلانِ رقیه خاتونیم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
الــســلام ای دســتــگـیــر عــــالَـمِـیـن ای بـه اربــابِ دو عــالــم نــورِ عــیــن روزِ مَحشر چشمِ من بَر دَست توست اِشــفَــعــی لـی فـاطـمه بنـتُ الحُسین @dobeity_robaey
🥀شهادت حمید باکری: ۶ اسفندماه 🥀شهادت حسین خرازی: ۸ اسفندماه 🥀شهادت امیرحاج امینی: ۱۰ اسفندماه 🥀شهادت ابراهیم همت: ۱۷ اسفندماه 🥀شهادت حجت رحیمی: ۱۸ اسفندماه 🥀شهادت حسین برونسی: ۲۳ اسفندماه 🥀شهادت عباس کریمی: ۲۴ اسفندماه 🥀شهادت مهدی باکری: ۲۵ اسفندماه 🍃به‌مناسبت فرارسیدن ۲۲ اسفندماه سال‌روز بزرگداشت شهدا، یاد و خاطره‌ی همه‌ی شهدای عزیز و والامقام؛ بالأخص شهدای اسفندماه را گرامی می‌داریم💌 ┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ در سینه‌ی خود داغ فراوان داریم بنویس براین عقیده ایمان داریم امنیت و آسایش خود را امروز از برکت خون‌های شهیدان داریم@hosseinieh_net
🌷۲۲ اسفندماه سال‌روز بزرگداشت شهدا گرامی باد من بال و پَر شهید را می‌بوسم پا تا به سر شهید را می‌بوسم گر لحظه‌ی دیدار میسّر نشود دست پدر شهید را می‌بوسم @hosenih
🌷 ۲۲ اسفندماه سالروز بزرگداشت شهدا گرامی باد. سرتاسر شهر با تو عطر آگين است لبخند تمام كوچه‌ها غمگين است امروز كه بر دوش تو را می‌برديم تابوت سبک ولی غمت سنگين است @hosenih
؛ دلدادگان این جا زیارت گاه عشق است ای راهیان نور این جا راه عشق است این جا همان بیت الحرام بندگی هاست اینجا محل پشت پا بر زندگی هاست این جا سر تعظیم دارد ماه و خورشید نور خدا را می توان با چشم دل دید این جا همان میعادگاه عاشقان است راه عبور مهدی صاحب زمان است این جا سحر هایش صدای آه دارد گویا علی سر در میان چاه دارد این جا پر از عشاق سرگردان صحراست این جا صفای صبح گاهش نام زهراست این جا قنوت هر شبش مهتاب دارد دیدم هزاران زمزم پر آب دارد این جا لباس خاکی، احرام طواف است سرهای خونین روی دست، جای کلاف است این جا خریداران یوسف سر جدایند حجاج این صحرا به دنبال منایند اینجا زیارت ها دهد بوی شهادت اصلی ترین نامش بود کوی شهادت این جا همه با غیرتان یک حرف دارند از ماجرای کوچه عمری بی قرارند این جا همه تنها به فکر انتقامند در فکر آن فریادهای ناتمامند این جا همه از داغ سیلی ناله دارند بر سینه داغ یار هجده ساله دارند این جا همه سربند یا زهرا ببندند نگذاشتند دست امامی را ببندند اما خدا را می دهم سوگند این جا بر چادر خاکی و بر پهلوی زهرا ما را شبیه گل ازین عالم بچیند پای رکاب مهدی اش خونین ببیند ای کاش من هم در هوایش پر بگیرم بوسه ز دستش با تن بی سر بگیرم گر چه گنه‌کارم به پایش خار هستم من هم خریدار نگاه یار هستم آقا بزرگی کن دگر ما را سوا کن ای جبهه ما را راهی کرب و بلا کن ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به تازه تفحص‌شده بین ملکوتیان چه نامش نامی‌ست می‌آید و با آمدنش پیغامی‌ست این گونه غریب و بی‌نشان می‌آید تا گوید هر چه هست، در گمنامی‌ست @dobeity_robaey
🥀 مادری کرده برای بی‌پلاکان شهید قبر این گمنام‌ها پایینِ پایِ فاطمه‌ست @hosenih
🍃تقدیم به نوجوانان شهید🍃 اسم شناسنامه‌ای‌ات جا به جا شده یک گوشه چسب خورده و جایی جدا شده اصلا درست نیست که تو دست برده‌ای... اصلا چطور سن تو این گوشه جا شده؟ حالا بلند قد تر و زیباتر و بزرگ مردی جسور جای تو از عکس پا شده تو توی این لباس نظامی عقاب نه یک غنچه بین این همه گل‌های وا شده دل جزء کوچکی است برای رها شدن وقتی که ذره‌ذره تنت مبتلا شده دستت منوری شده در بادهای داغ دستی که خسته از قفس شانه‌ها شده امواج رادیو سر هم جیغ می‌زنند صالح شهید... نه... نشده... یا چرا شده در آخر تشهد مادر خبر رسید جبران چند سال نماز قضا شده؟ زن‌های خانه کفش تو را جفت می‌کنند پایت اگرچه طعمه‌ی خمپاره‌ها شده مردان بر آب روان حجله ساختند دستان خواهر تو سرخ از حنا شده حالا شناسنامه‌ی تو سنگ ساده‌ای است آن جا به نام کوچک تو اکتفا شده این گونه تکه‌های اونیفرم خونی‌ات پرچم برای صلح در این روستا شده ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀تقدیم به مادران پسرم وقت درد و دل داری؟ که هوایم دوباره بارانی‌ست حال و روز تو را نمی‌دانم حال و روزم همانکه می‌دانی‌ست چقدر طول می‌کشد امشب به گمانم سحر نخواهد شد شرح موی سپید مادر تو به همین مختصر نخواهد شد بگذار پیش از اینکه با دل تو حرفی از غصه‌ها بگویم من با کمی اشک و گوشه‌ی چادر روی ماه تو را بشویم من با همین بوسه از روی عکست کام خود را عسل کنم مادر در خیالم همیشه می‌خواهم که خودت را بغل کنم مادر خاطرت هست لحظه‌ی رفتن آمدی مهربان در آغوشم عطر پیراهنت به یادم هست خنده‌ات کی شود فراموشم چند سال است که رفته‌ای و هنوز چشم در راهم ای گل پَرپَر هر کسی زنگ خانه را بزند به گمانم تو آمدی دیگر... تو کجایی که از تنت حتی یک نشانی و یک پلاکی نیست استخوانی! چفیه ای! عکسی ردپا یا که مشت خاکی نیست تو کجایی که هر شب جمعه من نگردم بهشت زهرا را تو کدامین شهید گمنامی تو بگو پاسخ معما را تو کجایی عصای پیری من باری از دوش خسته‌ام کم کن خبری از شهادتت برسان پسرم مادر شهیدم کن راستی کسی به تو گفته مادرت بسکه خون دلها خورد کم کم از دوری تو دق کرد و گلِ چادر نماز او پژمرد؟ پدرت را خدا بیامرزد مثل یعقوب ماجرایی داشت گریه می‌کرد در غمت اما در دل خویش کربلایی داشت گریه می‌کرد قد رعنا را گریه می‌کرد آه بابا را لحظه‌ای بی قرار می‌شد و بعد گریه می‌کرد ارباً اربا را ... بی‌سبب نیست هر زمان، هرجا خوانده‌اند روضه‌ی جوانش را با تمام وجود حس کردم تو علی اکبری و من لیلا لحظه‌های نماز صبح است و جا نمازم به دست لرزانم رو به قبله سلام خواهم داد به امام غریب و عطشانم ... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀تقدیم به که کشورمان را با حضور خود منوّر کردند... به سیل اشک می‌شوییم راه کاروان‌ها را هنوز از جبهه می‌آرند تابوت جوان‌ها را امان از این‌چنین سوزی که در داغ عزیزان است امان از این‌چنین داغی که می‌بُرّد امان‌ها را.. به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودیم غریبانه ولی بردیم با خود استخوان‌ها را اگر دریا نمی‌گنجد به کوزه، با چه اعجازی میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان‌ها را؟ خبر دادند یوسف‌ها به کنعان باز می‌گردند ندانستیم با تابوت می‌آرند آن‌ها را به روی شانۀ لرزان مردم یک به یک رفتند خدا از شانۀ مردم نگیرد این تکان‌ها را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
31.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 نماهنگ سر مزارِ تو نشستن یا کریما لالایی می‌خونم برات مثلِ قدیما مثه قدیم ندیما نمیره یادم اون روزی که مریض شدی تب کردی تا که خوب‌شی همه جونم مادرو جون به لب کردی دل مادرتو راضی می‌کردی وقتی جلو چشام بازی می‌کردی یه روز غم رسیدو، بابات پر کشیدو قد من خمیدو، گلم قد کشید یه روزایی جنگ شد، دلت می‌تپید شب و روز مناجات، یه سنگر تو رؤیات می‌دیدی رفیقات، شهید میشدن همه پیش چشمات، شهید میشدن شهیدم ای همه عُمرِ مادر شهیدم ای گلِ سُرخِ پَر پَر **** نامه نوشتی پسرم برای مادر نامه‌ت رسیده دست من، دنیای مادر داری هوای مادر گفتی این دفعه برگردی دامادیتو می‌بینم برا دعای خوشبختیت سر سجاده می‌شینم روزا تسبیح کربلا تو دستم چقده چشم به راه تو نشستم نشستم دعا‌گوت، تا اینکه یه تابوت با اون حرز بازوت، آوردن برام شدم مات‌ و مبهوت، دعا کن دعام تنت زار و خسته، پلاکت شکسته با چشمای بسته، رسیدی به‌ من ولی شکر عزیزم، که داری کفن شهیدم خسته‌ی راهی مادر شـهیدم ای گلِ سُرخ پَر پَر شهیدم ای همه عُمرِ مادر شهیدم ای گلِ سُرخِ پَر پَر کاری از گروه سرود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای شب، شب چارشنبه‌سوری بود درِ هر خانه آتشی روشن شهر، کوچه به کوچه‌اش شده بود به نگاه سیاوشی روشن پدرم شمع نیمه‌سوزی بود ناگهان با صدای فشفشه‌ای زوزۀ توپ در سرش پیچید باز تا هفت کوچه آن‌ورتر ضجّه‌های مکرّرش پیچید موج افتاده بود روی موج داد می‌زد که در محاصره‌ایم آن سوی خاکریز ناپیداست غوطه‌ور در میان خون شده‌ایم زیر رگبار دشمن از چپ و راست سر به دیوار بس که می‌کوبید با تمام وجود حس کرده است بارها جنگ پرمخاطره را یا علی گفت، از زمین برخاست رفت تا بشکند محاصره را بچه‌های محلّه دورش را... قهرمانانه دل به دریا زد هرچه را داشت بر زمین انداخت تا نفس‌های آخرش جنگید بعد خود را به روی مین انداخت روی آسفالت دست و پا می‌زد یافتم جسم نیمه‌جانش را روی زانوی مادرم در خون قهرمانانه سر برون آورد باز هم در مصاف خنجر، خون عشق با او سر جنون دارد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ شهدای سلامِ خیلِ ملائک به محضرِ شهدا به پیرِ عشق، خمینی، به رهبر شهدا قرارِ قلبِ شکسته بهشت‌ِزهرا شد بهشتِ ماست قبور مُطهّر شهدا نهاده دست به سینه همه قیام کنیم برای عرض ادب در برابر شهدا حیاتِ دین خدا ضامنش همین خون‌هاست درود حق به سپاه دلاورِ شهدا عجب شکوه عظیمی‌ست در صفِ محشر عبور قافله سالارِ بی سرِ شهدا چه عاشقانه نشستند پای دلبر خویش چه دلبری‌ست واللهِ دلبرِ شهدا بدون شک همه مهمان فاطمه گشتند که هست مادر ارباب، مادرِ شهدا کسی اگر سندش را طلب نمود، بگو: شمیم سیب، می‌آید ز پیکر شهدا به راه دین همه هستیِ خود فدا کردند عطا کنید به ما هم ز باورِ شهدا خدا کند که نفس‌های آخر ماهم شود شبیه نفس‌های آخر شهدا بخوان وصیت این پیرهای سیر و سلوک نشین عزیز دلم پای منبرِ شهدا وصال خواهی اگر راهکار آن اشک است که گریه‌های سحر هست کوثرِ شهدا عبور کن شبی از سیمِ خاردارِ نفس که راه یابی از این در به مَعبرِ شهدا ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀تقدیم به روح بلند شهدای یاد کسی که سوی حرم پَر کشید و رفت ... از قید و بند عشق زمینی رَهید و رفت ... قُقنوس هم به اوج پَرش غبطه می‌خورَد با بال‌های عرشیِ عشقش پرید و رفت ... ماها به گَرد پای جنونش نمی‌رسیم حسرت میان این دل‌مان آفرید و رفت ... بیدار شد ز خواب عَدَم، صبحِ زودِ زود فرزند خردسال خودش را ندید و رفت ... جز "صاحِبُ الحَرَم" به کسی دل نبسته بود دل را ز خانِمان خودش هم بُرید و رفت ... یک دَم حواس گوشِ خودش را نکرد، پرت بانگِ "انا الغریبِ" حرم را شنید و رفت ... یک جمله روضه خواند، ز غم‌های کربلا از داغ هَتکِ حُرمت زینب خمید و رفت ... جان را به قیمت حرمش داشت می‌فروخت ارباب آمد و همه اش را خرید و رفت ... ما کوچه باز کرده و هِی سینه می‌زدیم او از میان کوچه‌ی هیئت دوید و رفت ... ما سینه می زدیم و سپر کرد، سینه را بر قله‌ی حقیقت روضه رسید و رفت ... عزم سفر به سوی خدا داشت، آن جوان شد پیشوندِ اسم قشنگش "شهید" و رفت ... © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهدای ؛ ای دوست پیام التفاتی بفرست بر مرده دلان آب حیاتی بفرست این کشور ما زنده ز خون شهداست بر روح شهیدان صلواتی بفرست @dobeity_robaey
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی‌ام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکسته‌ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گفتند پای نامۀ ما گریه می‌کنی حالِ شما ز دیدن نامه خراب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد هر عاشقی‌که خالصانه پای شما نشست پیچیده عطر نوکری‌اش، چون گلاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد سرچشمۀ زلال شد آیینۀ جمال بر دیده‌ام نگاه به رویت سراب شد امسال هم گدای شب جمعۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ** ما را بخر عزیز دل شاه کربلا جان کسی‌که صورتش از خون خضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای "الیه" خطاب شد گودال فوق عرش و تجلی رب آن در پاره حنجر پسر بوتراب شد عمری‌ست روضه خواندم و باور نمی‌کنم زینب چگونه وارد بزم شراب شد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امسال هم گذشت تو از ما گذشت کن اوضاعمان خراب شد آقا گذشت کن وقتی پدر تویی همه کارت به حکمت است.. یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن.. هرجا شدیم بی خبر از تو حلال کن هرجا شدیم بنده‌ی دنیا گذشت کن از دوستان که خیر و محبت ندیده‌ای ماندی میان ما تک و تنها گذشت کن شرمنده ایم! شاهد ما گریه‌های ماست... بدکرده‌ایم ما به تو، اما گذشت کن ** اقا بحق ساقی عطشان کربلا! حرف از عموت آمده حالا گذشت کن افتاد برزمین و صدا زد حسین جان... آبی نرفت خیمه زن‌ها گذشت کن... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸امام رضا (ع) به یکی از یاران خود فرمودند که در روزهای پایانی ماه شعبان، این دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ هزار زخم ز مارِ در آستین خوردم مرا خلاص از این نفس هولناکم کن نجات چیست؟ هلاکِ نگاهِ یار شدن مرا بگیر و به راهِ خودت هلاکم کن شبیه شانه شده تا به زلف یار رسد نگاه بر دلِ از غصه چاک چاکم کن به غیر اشک ثمر نیست کِشته‌ی ما را در این ریاض مرا همنشین تاکم کن در آنچه رفته ز شعبان اگر نگشتم پاک در آنچه مانده ز شعبان بیا و پاکم کن 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قلب مرا نرم کرد، دیدۀ بارانی‌ام تر شده سجاده از اشک پشیمانی‌ام از همه دل‌رحم‌تر، از همه نزدیک‌تر هرچه برنجانمت باز نمی‌رانی‌ام از تو چه پنهان پر از حسرت دنیا شدم از تو چه پنهان پر از بی ‌سر و سامانی‌ام عمر تباه مرا، بار گناه مرا باز بدان ای رئوف از سر نادانی‌ام بندۀ شرمنده‌ات عاشق تو بود و هست خواه ببخشایی‌ام، خواه بسوزانی‌ام ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی آنقدر دلخوری که نگاهم نمی کنی آتش زدم به توشه ی عمرم، مرا ببخش فکری برای عمر تباهم نمی کنی؟ در چاه نفس خویش اسیرم، ولی مرا هرگز رها به ظلمت چاهم نمی کنی با این بزرگواری تو آب می شوم وقتی مؤاخذه به گناهم نمی کنی بی منت است لطف کثیرت، نظاره بر اعمال کمتر از پَر کاهم نمی کنی تا بر دلم نوای علی نور می دهد دیگر نظر به روی سیاهم نمی کنی خیری ندیدم از سفری غیر کربلا خیر مرا دوباره فراهم نمی کنی؟ ** رو کرد سوی نیزه و زینب به گریه گفت: بالانشین! نگاه به ما هم نمی کنی؟ دیدی که همسفر شده ام با سنان و شمر! فکری برای سختی راهم نمی کنی؟ ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم..، بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده! دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده‌ام آنقَدَر رنج و بلا کودک گریان دیده نَفْس‌سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من این‌گونه پشیمان دیده؟! چشم‌پوشی ز خطا، مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم..، که زهرا آمد شیعه از چادر او خِیرِ فراوان دیده گرچه گیریم..، رضا ضامن ما خواهد شد لطف‌ها نوکر از آقای خراسان دیده زیر و رو کن دل آلوده‌ی ما را..، به علی ذکر او را لب ما آیه‌ی قرآن دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف این گدا بندگی‌اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم..، به ما رزق حرم را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده ▪️ آب می‌خواست..، که شمر آمد و او را چرخاند خنجری را لبِ پاخورده‌ی عطشان دیده کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد... خواهری جسم پُر از نیزه‌یِ عریان دیده ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگ دل‌ خوش نکرده‌ایم به اعمالِ خیر خود ما را غمِ حسین سرافراز می‌کند @hosenih
نامحرم آوردم دل و مَحرم گذشتم بر دل نوشتم: "دوستت دارم..." گذشتم عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ "عشق" است از مادرم، دار و ندارم هم گذشتم گمراه بودم، گریه کردم در عزایت از نسلِ آدم بودم و "آدم" گذشتم از کودکی‌ام بین هیئت‌ها نشستم من پای عشقت از همه عالم گذشتم فرهادم و با دردِ شیرینی که دارم از خیرِ طب و بهره‌ی مَرهم گذشتم یک روز زیر پرچمت من را رساندند عمری‌ست از زیرِ همین پرچم گذشتم امشب شبیه تو که درهم می‌خریمان از هر کسی ناراحتم درهم گذشتم شب‌های جمعه در فراقِ کربلایت از "شهر ری" با سینه‌ای پُر غم گذشتم ** کم کم مرا سوزانْد داغِ روضه‌هایت از شعرها... از روضه‌ها... کم کم گذشتم مقتل به دستم مانده و مبهوت ماندم هی بُغض کردم، خط به خط خواندم گذشتم بوسه به زیر حنجرت دردسری شد از روضه‌ی جان کندنت مُبهم گذشتم جانم به لب آمد زمانی که به مقتل از غارت پیراهن و خاتم گذشتم شکر خدا این بار هم از روضه‌هایت با قلب خون، با چشم پُر شَبنم گذشتم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e