eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
287 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل خورشید یلِ شب‌شکن است یازده ساله سپاه حسن است تیغ اگر دست بگیرد غوغاست طرز جنگ‌آوری‌اش بی همتاست نور علی نور، علی نور من است حسن اندر حسن اندر حسن است در دلش انس به مادر دارد جگر حضرت حیدر دارد می‌درد برق نگاهش شب را بوده همراه‌ترین زینب را یازده ساله چه شیری شده است مثل قاسم چه دلیری شده است ترس در چهره‌ی او بی معناست در جلال و جبروتش زهراست بی زره زد به دل یک لشکر زنده شد باز شکوه حیدر عشق را دید که بی یار شده بین صد نیزه گرفتار شده عمویش را ته گودال که دید دیگر از زندگی‌اش دست کشید قاتلی تیغ به رویش می‌زد چنگ بر زلف عمویش می‌زد دید دستان سنان آزاد است نیزه و تیر و کمان آزاد است رفته از حال عمو، با این حال گرگ‌ها دور و برش در گودال تیغی افتاد به راه گلویش داشت می‌سوخت گلوی عمویش دست را یاد پدر کرد سپر گشت آیینه‌ی روی مادر دشت پر شد ز دم وا اُمّا... ناله‌اش کشت عمو را آنجا... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشنایی کلام نوری و روشن‌ترین کتابی تو چرا کتاب بگویم‌؟! که آفتابی تو در این زمانه‌ی ظلمت چراغ بیداری به دیدگان و به دل‌های غرق خوابی تو به تشنگان کویری که راه گم کردند اگر بقیه سراب‌اند، عین آبی تو  به دوستان چو نسیمی لطیف و روح‌نواز به دشمنان خدا آتشین‌خطابی تو به مؤمنین چه بگویم که آیه‌های بهشت به هر چه کفر ولی آیهٔ عذابی تو سؤال توست که «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِه» به این سؤال خودت بهترین جوابی تو تو آن شراب طهوری که وعده داده خدا بریز تا که بنوشم، همان شرابی تو! در این زمانهٔ سرشار از فریب و دروغ به راستی که همان حرف بی‌نقابی تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بساط هلهله در قتلگاه برپا شد به دور جسم عمویم چقدر غوغا شد به نیزه تکیه زد و بی سپاه و تنها شد در آن محاصره، مشغول ذکر و نجوا شد صدای ناله و آهش به گوش آمده بود سرش شکسته و خونم به جوش آمده بود دویدم از سوی عمه به سمت قربانگاه صدا زدم فأنا ابن الحسن به گریه و آه به اشتیاقِ شهادت، مسیر شد کوتاه چه خورد بر نظرم؟! لااله الا الله کسی عموی مرا داشت با حسد می‌زد حرامزاده به بال و پرش لگد می‌زد شدیم تشنه و بی حال از حرارت جنگ محاصره شده و عرصه بود تنگاتنگ زدند ضربه به پیشانی‌ام چنان با سنگ... که شد تمام رُخم چون حسین خونین‌رنگ صدای یا حسنم تا رسید بر گوشش مرا کشید عمو در میان آغوشش به فکر رأس عمو بود خولیِ بی درد وضو گرفت در این راه، اشعث نامرد صدای قهقهه‌ی شمر را چه باید کرد؟! هر آنچه داد کشیدم نداشت دستاورد شدم سپر به امامی غریب، با سر و جان به ضربه‌ای پَر من شد به پوست آویزان اگر بناست کسی بشکند سبویم را بگو به حرمله آورده‌ام گلویم را بگو مرا بزند، ول کند عمویم را خرید پیش پدر عِزّ و آبرویم را_ همین سری که جدا از تنم شد و افتاد به خونِ ریخته‌ام خون یار قیمت داد رسید قاتل بی رحم و مست بعد از من به چکمه آمد و حُرمت شکست بعد از من به روی سینه‌ی مولا نشست بعد از من گرفت گیسوی او را به دست، بعد از من عزیز فاطمه را دید گشته بی حربه زد از قفا به گلویش دوازده ضربه 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد اگرچه «جسم» هم آتش بگیرد، «جان» نمی‌سوزد به آتش می‌کشند این روزها قرآنِ ما را... لیک نمی‌دانند «فجر» و «طارق» و «فرقان» نمی‌سوزد نمی‌دانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان که «حمد» آتش نمی‌گیرد که «الرحمان» نمی‌سوزد خدای قصۀ قرآنیِ «عاد» و «ثمود»! آخر چرا این شهرها در آتشِ کفران نمی‌سوزد؟ مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان دل مردم برای این همه ایمان نمی‌سوزد؟ به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی بگو قرآن نمی‌سوزد، بگو قرآن نمی‌سوزد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ روی گل محمدی از اشک، تر شده‌ست با ما مصیبتی‌ست که عالم خبر شده‌ست با ما مصیبتی‌ست که ورد زبان شده با ما مصیبتی‌ست که خونِ جگر شده‌ست دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت لشکر نبرده‌ایم و نبردی دگر شده‌ست آن سوی خنده‌ها، همه دندان گرگ بود اینک زبانشان به دهان، نیشتر شده‌ست از هیچ زاده‌اند و پی هیچ، زیسته شیطان، براین جماعت ابتر، پدر شده‌ست نمرود تیر بسته به زیبایی خدا زیبایی خدا، به خدا بیشتر شده‌ست هم مصحف شریف، درخشید بازهم هم آتش جهنمشان شعله‌ور شده‌ست عالم، هنوز در صلوات است و همچنان این رأیت نبی‌ست که بر بام، بَر شده‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ چراغ راه بشر تا کمال، قرآن است چرا که پاسخ هرچه سؤال قرآن است اگر به معجزه هم مثل سحر می‌نگری بیا که آینه‌ی بی‌مثال، قرآن است همیشه اوج گرفتن دو بال می‌خواهد برای ما یکی از این دو بال، قرآن است در انتها پی فصل‌الخطاب باید رفت جواب قطعی هر احتمال، قرآن است حلالِ اوست حلال و حرامِ اوست حرام که حد و مرز حرام و حلال، قرآن است به حفظ کردن آن سعی کن که در محشر به گردن تو شبیه مدال، قرآن است اگر برای رسیدن به حق پی راهی به هوش باش که راه وصال، قرآن است قسم به نور که این آیه‌ها نمی‌سوزند چرا که معجزه‌ی بی‌زوال، قرآن است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زل می‌زنم فقط وسط کربلا به تو یعنی پناه می‌برم از هر بلا به تو وقتی من از توئم، دگر از من خبر نگیر از من که هیچ فاصله‌ای نیست تا به تو بی نامه آمدم که مرا قاسمم کنی من نیز هدیه‌ی پدرم مجتبی به تو طاقت نداشتم که ببینم بدون تو دستش کند طنابِ اسارت ربابِ تو واللهِ لا اُفارِقُک یا ابوعلی وصلم میان هجمه‌ی این دست و پا، به تو این‌ها که می‌زنند مرا دشمن توئند چون می‌دهند با زدنم ناسزا به تو من پاره‌ی تن توئم ای بضعه‌ی رسول این شد که دوختند مرا نیزه‌ها به تو موسای نوجوانم و بر نیل می‌زنم تا این‌همه هجوم نیارد عصا به تو پیراهن تو گشتم و دشمن مرا درید اینجا عمو نیامده اصلاً عبا به تو از نعل‌هایشان به زر و سکه می‌رسند در کوفه بسته است بهای طلا به تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟ زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید @dobeity_robaey
؛ مجتبی‌زاده‌ی کربلا منم مثه قاسم افتخار نجمه‌ام داداشم که رفت و دیگه برنگشت تک و تنها ذوالفقار نجمه‌ام مطمئن باش تا نفس داشته باشم سپر درد و بلات می‌شم عمو کافیه به قلب لشگر بزنم حَسَن کربُبَلات میشم عمو یادته هم‌بازی من می‌شدی؟ یادته لقمه می‌ذاشتی دهنم؟ عطر و بوی بابامو داری عمو با تو احساس یتیمی نکنم حالا وقتشه که جبران بکنم به همه نشون بدم دلاورم با رجز خوندن توی معرکه آبروی هرچی شمره ببرم خودمو به آب و آتیش می‌زنم سَرمم اگه بره غم ندارم اگه بود بابام همین کارو می کرد منم از بابام چیزی کم ندارم مگه می‌شه من تماشاچی باشم!؟ بیینم رو بدنت پا بذارن من خودم تنهایی لشگرت می‌شم بذار این‌ها تو رو تنها بذارن اونقده صدات زدم یه چکمه پوش اومده تا دهنم رو بشکنه نسل اونکه دست زهرا رو شکست اومده دست منم رو بشکنه تا دوباره با تیر و کمون بیاد همگی حرمله رو صدا کنن کجا بهتر از روی سینه‌ی تو که بخوان سر از تنم جدا کنن حرمله هم اگه ذبحم نمی‌کرد حال و روزت بخدا منو می‌کشت اگه من خیمه‌نشین هم می‌شدم سر تو رو نیزه‌ها منو می‌کشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم رب النور، نور هر سخن هستم عبدالله و بابایم حسن چون امیرالمؤمنینم، بت شکن می‌کنم هر فتنه‌ای را ریشه کن اسوه‌ام قاسم شد و شیر جمل نزد ما مرگ است أحلی مِن عسل من حسینی هستم و پابست او یازده سال است مستم، مست او بوسه‌گاهم بوده عمری، دست او حال افتاده به مقتل، خسته او از میان دست عمه، بی‌قرار دست خود را می‌کشم بی اختیار هیچ کس جز من نماند از لشگرش تشنگی آتش زده بر حنجرش مانده جای زخم بر سرتاسرش می‌کشد روی زمین بال و پرش عده‌ای شمشیر در آورده‌اند شمر و خولی رو به مقتل کرده‌اند با عصا محراب ابرویش شکست نیزه‌ای در بین پهلویش شکست سنگِ تیزی، روی نیکویش شکست دیدی آخر شأن گیسویش شکست با خدایش بود در راز و نیاز دست ناپاکی به مویش شد دراز جان به قربانش، فدایش می‌شوم مرهمی بر زخم‌هایش می‌شوم بین مقتل، سر جدایش می‌شوم با پرم جوشن برایش می‌شوم قتلگه، کوچه شد و من هم سپر ایستادم روی پنجه چون پدر تیغ، بی رحمانه دستم را برید تیر، با شدت گلویم را درید جز عمو چشمم دگر کس را ندید پیکرم را بین آغوشش کشید تا که لب تشنه صدا کردم، عمو تیری آمد دوخت جسمم را بر او بعد من، خیلی جسارت می‌شود بر عمو جانم اهانت می‌شود احتضار او سه ساعت می‌شود پیکرش بدجور غارت می‌شود نیست ذبحی مثل او در عالمین فاطمه گوید: بُنیَّ یاحسین 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا! همه‌دنیای حسین است حسن بی نیازِ دو جهان، کلِّ نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن خَلق فهمید که آقای حسین است حسن جان، حسین است؛ ولی جانِ همین جان، حسن است مثل یک روح در اجزای حسین است حسن بیرقِ خونِ خدا، پرچمِ سبزِ حسنی‌ست در حقیقت خودِ معنای حسین است حسن قاب شش‌گوشه نشسته‌ست به دیوار بقیع دائماً محو تماشای حسین است حسن با دعاهای حسن دور حسین است شلوغ عاشق دیدن غوغای حسین است حسن حرم فاطمه را شخص حسن خواهد ساخت خالق مرقد زهرای حسین است حسن "یا حسن" حک شده بر مشکِ علمدار حسین ذکر توحیدیِ سَقای حسین است حسن دو حسن داد به شاهِ شهدا...، شاهِ کرم چِقَدَر با دل و جان پای حسین است حسن روضه خوانده است که لایَوم کَیومَک، عطشان! فکر پاخوردنِ لب‌ها‌ی حسین است حسن ** تو ندیدی که چه کردند سُمِ مرکب‌ها... این طرف، آن‌طرف اعضای حسین است، حسن! ✍ پیام شاعر: این غزل در استقبال غزلی از برادر مهربان و عزیزتر از جانم با مطلع زیر سروده شده است.👇 همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن به خداوند مسیحای حسین است حسن 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت محکومیت اهانت به 🏴 از قرآن سوخته دود بلند نمی‌شود؛ بلکه نور بلند می‌شود. اگر باور ندارید، از تنور خولی بپرسید... @hosenih
سنگ‌ها بر سرِ تو مرثیه خوانی کردند نیزه‌ها زار زدند اشک فشانی کردند فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد چهره‌ات را چقدر زود خزانی کردند نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند پا مکش روی زمین ، جان به لبم آورده آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند دوره کردند و چه بد سنگ پرانی کردند هرچه کردند حریفت نشدند و آخر تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند خوب پیداست از این وضعِ بهم ریخته‌ات اسب‌ها رد شده و سینه‌تکانی کردند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ باید زند فریاد هر صاحب کلامی بر پاشود هر گوشه از عالَم قیامی گشته جریحه‌دار قلب اهل ایمان بر ساحت قرآن شده بی احترامی تاریخ ثابت کرده گر کوتاه آییم هرگز ندارد بی حیایی‌ها تمامی یک روز قرآن روی نیزه رفت بالا یک روز شد نیزه‌نشین رأس امامی آغاز این بی‌حرمتی‌ها قتلگاه و پایان آن هم می‌شود دشنام شامی آیا مهیای ظهور یار هستیم؟! مانند تیغ ذوالفقارِ در نیامی گمراه خواهد شد کسی که رو بتابد از انقلاب و رهبرش از روی خامی آن‌روز که خون‌خواهِ مظلومان بیاید می‌گیرد از اهل ستم چه انتقامی دست ادب بر سینه بگذاریم و داریم بر محضر آقای مظلومان سلامی ای انتقام غربت شیعه کجایی؟ ای کاش جانِ مادرت زهرا بیایی... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود این سو حسین‌بن‌علی خون گریه می‌کرد آن سو عزادار عزایش مادرش بود آن‌گاه که بر پهلویش می‌خورد نیزه تصویر زهرا پیش چشمان ترش بود بی شک میان جسم او راهی نمی‌یافت شمشیر اگر از معرفت چیزی سرش بود قاسم به زیر دست و پای یک سپاه و شمر لعین مشغول مدح لشکرش بود با این همه سختی، خدا را شکر در دشت تنها نبود و شاه بالای سرش بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمدم محضر تو سر پایین... سر کنم محضر پدر پایین حَسَن قافله منم امروز پرچمم را عمو نبر پایین! چون‌که آورده نامه از حسنت... فطرس آورده بال و پَر پایین پدرم مات جنگ من شده است... از بهشت آمده خبر پایین روی مرکب منم که با جگرم نیست یک مرد با جگر پایین قاسم بن الحسن به بالا رفت ازرق و چند تا پسر پایین سنگ اول به گوش من می‌گفت... برو از مرکبت دگر پایین نیزه‌ای رفت بین دنده‌ی من رفتم از اسب با کمر پایین بیشتر می‌زدند بر دهنم بدنم رفت هرقدَر پایین زخم خوردم ز صد نفر بالا مشت خوردم ز صد نفر پایین زیر سم‌ها منم که جاماندم تو بیانداز یک نظر پایین خواستی تا مرا بلند کنی رفت پاهای این پسر پایین بدنم ریخت بین دستانت آمد از شاخه‌ات ثمر پایین بین خیمه تو بر سر مایی من و اکبر، دوتا گهر پایین! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چقدر شهد عسل می‌چکد زلبهایت چو موم گشته تنت، درهم است سیمایت از این حرارت در عمق سینه‌ات پیداست چه کرده است سم اسب با سراپایت یتیم دیده و لشگر نوازشت کردند من آمدم به کنار تو جای بابایت کنار پیکرتو آه می‌کشم قاسم رسد شکسته‌شکسته صدای آوایت به هر کجای تنت ‌دست می‌برم خرد است چگونه نجمه نگرید به قدو بالایت چقدر زود رسیدی به آرزوی دلت مبارک است عزیزم وصال زیبایت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رکاب از پا عقب مانده چه کراری، عجب گامی بلرزان تیغ خود را تا بلرزد ازرق شامی پیاپی چون جمل دشمن تو را سر می‌دهد ناله دوباره دهر می‌بیند حسن را سیزده ساله دو نیم از برق تیغت شد جیوشُ الإنسِ و الجِنَّه که جدت بود یا قاسم قَسیمُ النارِ و الجَنَّه به برق تیغ بُرّانت نشان کن هرچه جوشن را بدین رأیت که می‌بینم درآور کفر دشمن را شباهت تا به آنجایی که در رزم تو سرتاسر فلک فریاد می‌دارد علی اکبر...علی اکبر به بازو نامه‌ای داری اگر ضرب تو سنگین است بگو باز از لب تشنه که طعم مرگ شیرین است کسی از خیمه سمت تو به حال اضطراب آمد چنان شد قامتت آخر که پایت تا رکاب آمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تیغ دودم، قاسم در کربلا ارث از پدر برده جنم قاسم مثل عمو عباس حالا شده دل‌گرمی اهل حرم قاسم شوق شهادت داشت وقتی که پای مکتبش خورده قسم قاسم پیروز میدان است در معرکه وقتی که بردارد علم قاسم تومار ازرق را می‌پیچد و راضی نخواهد شد به‌کم قاسم جانش به‌لب آمد ابرو گره کرده‌ست یعنی باغضب آمد آن نوجوانی که از شاه ملک "لافتی" دارد نسب آمد با نامه‌ای در دست در محضر شاه دوعالم با ادب آمد "هل من مبارز؟" خواند طوری که حتی کربلا هم در عجب آمد آهنگ شمشیرش از بس که موزون است میدان در طرب آمد آورد طوفان را با گوشه ی چشمش رصد می کرد میدان را مثل علی‌اکبر بر خاک می‌افکند پشت پهلوانان را شمشیر لازم نیست وقتی که آورده‌ست با خود تیر مژگان را دشمن حریف او وقتی نشد، از سنگ پر کردند دامان را زیر سم مرکب... قد می‌کشید و هی صدا می‌زد عموجان را هم دست‌وپا می‌زد هم زیر دست‌وپا عمویش را صدا می‌زد جامانده‌ی کوچه می‌آمد و در پهلوی او نیزه جا می‌زد اهل جمل آنجا او را به قصد انتقام از مجتبی می‌زد تنها نه قاسم را شمشیر را بر سینه‌ی آل‌عبا می‌زد هی سنگ پشت سنگ می‌آمد و داماد را در کربلا می‌زد سروده گروه ادبی دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است هزار شکر که زهرا خرید ما را باز که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است قسم به گریه‌کنانش که زود می‌بینیم قرارِ ما همه صحنِ معظَّمِ حسن است چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است چقدر فاطمه می‌خواهدش کسی را که کنارِ داغِ حسینش، غمش غمِ حسن است فقط نه مرحم انبوهِ زخم‌های حسین که اشکِ چشمِ عزادار، مرحم حسن است نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سَم بود تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به روشناییِ کفر اهانت می‌کند هرچه به ایمان بیشتر مؤمنان همدل شوند و او پشیمان بیشتر گرچه سوزاندند احمق‌ها کلام الله را مسلمین هر روز می‌خوانند قرآن بیشتر هر چه از اسلام ترساندند دنیا را ولی باز حتی در اروپا شد مسلمان بیشتر منع کردند از تجمع‌های دینی خلق را آمدند اما خلائق در خیابان بیشتر می‌درخشد نام ملت‌های مؤمن در جهان نام جمهوریِ اسلامیِ ایران بیشتر از جوانانِ مسلمان ترس دارد صهیونیست از جوانانِ فلسطینی و لبنان بیشتر کور هستند و نمی‌بینند در فصلِ عزا چشم مردم اشک می‌بارد ز باران بیشتر جانشان را می‌دهند این قوم در راه حسین چون که مردم دوستش دارند از جان بیشتر ** به شهادت هر قَدَر نزدیک‌تر می‌شد حسین روی ماهش لاجرم می‌شد درخشان بیشتر اهل بیتش گریه می‌کردند هنگام وداع عمه‌ی سادات اما بود گریان بیشتر آه! از آن لحظه‌ای که شمر در گودال رفت روضه‌ی جانسوز شد این‌گونه سوزان بیشتر... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از خیمه بیرون آمده آیینه‌ی قرص قمر شیری به میدان می‌زند مستانه و شوریده سر قلب حرم، قلب عمو، قلب همه دنبال او او غرق در عشق عمو و مست از جام عمو با اِنْ یَکاد عمه شد راهی به میدان این پسر در ترس چشم کوفیان، تمثال حیدر را نگر ابرو گره کرده است فرزند مُعِزُ المؤمنین از هیبت این نوجوان، لرزید ارکان زمین گویا مهیا گشته تا برپا نماید محشری با ذوالفقار حیدر و رزم علیِ اکبری فریاد زد: ان تَنکرونی، این منم ابن الحسن فرزند پاک مرتضی، سِبطُ النَّبیِّ المؤتَمَن شمشیر می‌چرخاند آقا زاده‌ی شیر جمل زهره درید ابروش از یک لشکر هفتاد یل با رزم داده خاتمه هر قال را، هر قیل را از خون دشمن ساخته، صدها فرات و نیل را می‌شد شنید از غرش او صور اسرافیل را فریادهای ممتد تکبیر جبرائیل را دیدند اهل عرش از رزم علی تمثیل را ردّ عرق بر روی پیشانی عزرائیل را آیات خشم مرتضی تفسیر شد در کربلا طرز نبرد مجتبی تکثیر شد در کربلا پاشیده شد شیرازه‌ی کل سپاه از هیبتش پاشیده شد قلب یلان از صولت و از شوکتش در قبضه دارد جنگ را همچون عقابی تیزپر فریاد سر داده عدو: این المفر؟ این المفر؟ طوفان شده از غرش این شرزه‌شیرِ مجتبی با هر هجومش می‌شود سرها معلق در هوا دشمن حریف او نمی‌شد در نبرد تن به تن یکبار دیگر کوچه و ... این‌بار فرزند حسن از هر طرف سنگی به سوی قامتش پرتاب شد آنقدر در شهد عسل غلطید تا بی تاب شد یک بار دیگر دوره‌کردن‌هایشان شد دردسر در های‌و‌هویِ تیغ‌ها تکرار شد شق القمر از روی زین افتاد، قلب مادرش آتش گرفت از هُرم نعل اسب‌هاشان، پیکرش آتش گرفت گویا مدینه باز هم تکرار شد در کربلا تا درد سینه باز هم تکرار شد در کربلا ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابناءِ مجتبی همه بر این عقیده‌اند ما را برایِ یاریِ تو آفریده‌اند پیش از ازل به نامِ تو ما را خریده‌اند از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیده‌اند اصلاً برایِ کشته‌شدن برگزیده‌اند جز نامِ تو نبُردم و آوازه‌ام نشد چیزی به جز غمِ تو غمِ تازه‌ام نشد غیر از لباس و جامه که شیرازه‌ام نشد... غصه نخور اگر زره اندازه‌ام نشد عمامه بینِ خیمه برایم بُریده‌اند از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن حالا که من فِتاده‌ام از پا شتاب کن مشکل شده‌ست کارِ من اینجا شتاب کن تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن این‌ها سواره بر سرِ جسمم رسیده‌اند نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم... یا سنگ می‌خورد به لبم یا به صورتم با هر طریق، خونِ مرا هم مکیده‌اند جانا بیا که خانه‌ام اینجا خراب شد خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیده‌اند شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده پیچیده پیکر من و همچون گره شده دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیده‌اند یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من با چنگ می‌زند به سر و روی و مویِ من خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من جشنی گرفته‌اند و زِ رویم پریده‌اند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سخت آلودم، هوای روضه را از من مگیر آه ای مروه، صفای روضه را از من مگیر هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر هیچ طعمی مثل طعم چای بزم روضه نیست جان من ارباب، چای روضه را از من مگیر هرچه پل پشت سرم بوده خرابش کرده‌ام این دو قطره اشک پای روضه را از من مگیر تا نفس دارم برایت اشک می‌ریزم حسین آهْ آقا! های‌هایِ روضه را از من مگیر هرچه دارم می‌دهم، دار و ندارم را بگیر صاحب روضه! نوای روضه را از من مگیر ** رفتم اما هیچ جا کنج حسینیه نشد تا نفس دارم هوای روضه را از من مگیر ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e