eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فردا که می‌فهمم بهایِ اشک من چیست افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم @dobeity_robaey
امام عصر، فدای محرم جدت فدای چشم ترت یاد ماتم جدت دعای مرحمتت شد سبب که این گرما... نشسته در دلم از داغ اعظم جدت سیاه پوشی ما را قبول کن مولا شریک کن دل ما را تو در غم جدت چو رشته‌های عَلم این دل مرا بتکان قسم به حُرمت والای پرچم جدت به لطف توست که در فتنه‌های قبلِ ظهور نشد جدا شوم از راه محکم جدت به حق چشم پُر اشکت مرا نکن محروم زمان گریه ز فیض دمادم جدت برای عرض ارادت دل مرا برسان به کربلا، به بهشت مسلّم جدت ** به قتلگاه چنان بی قرار زینب بود که ریخت روی زمین اشک نم نم جدت تمام زندگی‌ام را دوباره دَرهم کرد به خاک کرب و بلا، جسم درهم جدت چه روضه‌ای‌ست مصور، به چشم می‌بینی‌ به دست خویش، شب و روز، خاتم جدت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهیدی در میان کاروانت می‌شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می‌شوم یا نه؟ دلم سنگ است می‌دانم، دلم تنگ است می‌دانی نمی‌دانم که خاک آستانت می‌شوم یا نه؟ مرا با گوشه‌چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشم‌های مهربانت می‌شوم یا نه؟ فدای تو چه جان‌های جوانی شد بگو آیا فدای آن شهیدان جوانت می‌شوم یا نه؟ سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما به شوق وصال تو کاری جز همین بی خیالی نکردیم ای جواب همه بی کسی‌ها! از فراقت سؤالی نکردیم تو فریدی شریدی وحیدی* جز فراموشی از ما ندیدی این دل سنگ خود را به عشقت لحظه‌ای هم سُفالی نکردیم حب دنیا کر و کورمان کرد نَفْس ما را ز تو دورمان کرد با شیاطینِ راه عبورت ای فرشته! جدالی نکردیم ما کجا و تب اشتیاقت تر نشد چشممان در فراقت سر شد این عمر کوتاه و فکری بهر این خشکسالی نکردیم رو به هر ناکسی در گشودیم با همه جز تو همسفره بودیم عفومان کن که جایی برایت در دل خویش خالی نکردیم ✍ *اصبغ بن نباته می‌گوید از امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) شنیدم که می‌فرمود: صاحب این امر، شرید (آواره)، طرید (رانده)، فرید (تک) و وحید (تنها) است. 📚کمال الدین و تمام النعمة شیخ صدوق، ج۱، ص۳۰۳، باب ۲۶، ح ۱۳. 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نمی‌رسم من از این جاده‌ها به گرد شما به خاک پای گدایانِ کوچه‌گرد شما خدا کند که عنان‌گیرِ مَرکبت باشم فدای پا‌به‌رکابان در نبرد شما ارادتی به تو و خانواده‌ات دارم منـم غـلامِ غـلامان فَردفَردِ شما چرا شبیه گذشته مرا نمی‌خواهی؟ مگر نمی‌خورم آقای من به درد شما؟ غروب جمعه رسیده؛ زمان خجلتم از مرور نامه‌ی اعمال و آهِ سرد شما ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جمعه‌ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی‌تو چندی‌ست که در کار زمین حیرانم مانده‌ام بی‌تو چرا باغچه‌‌ام گل دارد شاید این باغچه دَه قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد جمکران نقطۀ امید جهان شد که در آن هرچه دل، سمت خدا دست توسل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش... سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمی مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کربلا، جانش، میان طف، سپر نیزه و سنان می‌کرد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش... سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده نالۀ فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای واسط فیض دو سرا آجَرَکَ‌الله وی حجّت حق؛ صاحب عزا آجرک‌الله با ناله‌ی زهراست عجین سوز صدایت هم‌ناله‌ی اُمّ‌النُّجَبا آجرک‌الله دریاب مرا در غم سالار شهیدان ای منتقم خون خدا آجرک‌الله اذنی بده تا گریه‌کن جدّ تو باشم هرجا که شود روضه به‌پا آجرک‌الله ما روضه گرفتیم قدم‌رنجه نمایی تا جلوه کنی بر دل ما آجرک‌الله ما هرچه که داریم از آن گوشه‌ی چشم است تو روی مگردان ز گدا آجرک‌الله راضی به رضای تو شدن خیر و فلاح است کی می‌شوی از شیعه رضا؟ آجرک‌الله با اشک بشوئیم دل از زنگ معاصی باشیم سرِ خوان ولا آجرک‌الله ای بانی هرساله‌ی روضه مددی تا در روضه بیابیم تو را آجرک‌الله بر عاشق جامانده‌ی ارباب عطا کن یک تذکره‌ی کرب و بلا آجرک‌الله ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دنیا ندارد قیمتی وقتی که آقا نیست در عصر غیبت زندگی کردن که زیبا نیست باید بسوزیم و بسازیم از فراق یار هرکس نمی‌سوزد در این هجران که از ما نیست باید به قصد فتح، سمت قله راه افتاد پس جا بماند هرکسی اهل تقلا نیست مهدی به دنبال من آماده می‌گردد بیچاره من وقتی دلم اصلاً مهیا نیست تب می‌کنیم آقای‌مان تب می‌کند با ما دارد هوای شیعه را...، پس شیعه تنها نیست دل‌هایمان حکم حرم دارد؛ در این دل هم جز مهدی زهرا برای هیچ کس جا نیست جوینده یابنده‌ست، می‌گردیم دنبالش لبخندی از یوسف مگر سهم زلیخا نیست؟ دنبال راه وصل اگر می‌گردی ای عاشق راهش به‌جز دل کندن از لذات دنیا نیست باید برای قبر خود امروز کاری کرد آه از دل غافل که قدری فکر فردا نیست! باید همیشه زینت‌اش باشم ولی صدحیف آلوده‌ای مانند من در شأن مولا نیست جایی که بین روضه زهرا می‌رود از هوش باور بفرمایید که جای تماشا نیست زهرای مرضیه سرش را در بغل دارد آقای لب‌تشنه ته گودال تنها نیست از محضر او قاتلش هم دست پُر برگشت هرجا حسین فاطمه باشد فراوانی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به گریه‌های یتیمانه‌ی گدایانت... اراده کن برسد دست ما به دامانت بریده‌ایم ز شهر و به خاک‌راه زدیم به این امید که باشیم در بیابانت گناهکاری ما خشکسالی آورده نمی‌رسد به نفس‌های شهر، بارانت "بُطونهم مُلئت بالحرام" هم شده‌ایم که نیستیم زمان عمل مسلمانت... ز ره نیامدی و جمعه جمعه پیرشدند تمام پیرغلامان ز داغ هجرانت بیا بهار به پا کن بهار یعنی تو بیا که گل بدهد دانه دانه گلدانت ** عزای جد غریبت رسیده آقاجان فدای شال عزا و دوچشم گریانت برات کرببلا را بیا محبت کن بحق خشکی لب‌های جد عطشانت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در خیمه‌گاهِ غیبت، با غربتی نهانی هستی برای جدّت مشغولِ روضه‌خوانی در وادیِ مُحرّم غیر از تو نیست مَحرم چون وارثِ قدیمِ این داغِ بیکرانی آشوب می‌شود قلبِ داغدارت آقا با صوتِ نابِ قرآن، یا نغمه‌ی اذانی دلتنگم و عزیزم از تو خبر ندارم در کربلا و مشهد، یا اینکه جمکرانی؟! تا جان دهم کنارِ هر قطره اشکِ چشمت از خیمه‌ی عزایت بفرست یک نشانی امسال هم برایت کاری نکردم اما دعوت شدم به لطفَت در اوجِ مهربانی با نَفْس در جدالم! لطفاً مرا نگهدار عُمری به زیرِ پرچم هر طور می‌توانی روزِ ظهورت ای‌کاش با جان و دل بیایم با ذکرِ یاحسین و با حالِ آسمانی افتاده چشمت از خواب این روزها و دائم بیگانه با غذا و یک جرعه آب و نانی شد کشته جدّت آقا چون تشنه و گرسنه با یادِ این مصیبت در تو نمانده جانی ** این روزها به یادِ قدّ کمانِ زینب در روضه می‌نشینی با قامتِ کمانی از غارت و اسارت، جانت به لب رسیده شامِ تو می‌شود صبح، با گریه‌ی نهانی! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
يا اين دل شكسته‌ی ما را صبور كن يا که به خاطر دل زينب ظهور كن ای ماه پرفروغ بنی‌هاشمی، بتاب! اين جاده‌های شب‌زده را غرق نور كن مانده‌ست چند کوچه به پایان انتظار؟ ما را برای همرهی خود غیور کن با كوله‌بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه‌های سينه‌زنی‌مان عبور كن امشب بيا كه روضه‌بخوانی برايمان دل را پر از تلاطم و لبریز شور کن يا چند صفحه مقتل كرب‌وبلا بخوان يا روضه‌های شام بلا را مرور كن هم از طلوع ماه روی نیزه‌ها بگو هم يادی از مصيبت و داغ تنور كن ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از حالِ خوب روضه بهتر عالمی نیست همراه من جز اشک‌هایم همدمی نیست دلخون ‌تر از پرچم سیاهِ گنبد تو این روزها بر بامِ عالم پرچمی نیست باید به حال چشم‌هایم خون بِگریَم آنجا که در داغ تو مرطوب از نَمی نیست دریاتر از چشمی که دریا را خجل کرد در مروه‌ی سعی و صفایت، زمزمی نیست گر عالم و آدم شود بیگانه با من وقتی تو هستی آشنایم، پس غمی نیست آرامشی دارم که می‌دانم، برایش از روضه‌اَت بهتر دلیلِ محکمی نیست وقتی تو را بالا سرِ قبرم ببینم دیگر برایم بهتر از آن دم، دمی نیست در روضه‌ی گودال جا دارد بمیرم دزدیدن پیراهنت درد کمی نیست در داغ تو زینب کمر خم کرده یعنی... سنگین‌تر از داغ تو بی شک ماتمی نیست آن زن، که حتّیٰ سایه‌اش را کس ندیده‌ست وای از زمانی که برایش محرمی نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند پای خسته‌ی زینب توان نداشت هرچند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان، راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنه‌ی آن خیزران نداشت! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آزاد آن دلی‌ست که این جا اسیر شد باید به پای مِهرِ شما بود و پیر شد در روز رستخیز سرافکنده کِی شود، هرکس که در حضور شما سر به زیر شد؟ بی مهرتان کسی به مقامی نمی‌رسد هرکس که بود سائل این در، امیر شد باشد چراغ ظلمت قبرش هرآن دلی کز پرتو ولای تو روشن ضمیر شد هر روز پیش چشم به تصویر می‌کشم سر روی نیزه رفت و تنت غرق تیر شد در حیرتم که بین تمامی اولیا آقا کفن برای تو تنها حصیر شد! مدیون لطف توست «وفایی» و باز هم در محضرت رسیده و منت پذیر شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم مو پریشان شده‌ی زلف پریشان توأیم ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم منت از دست طبیبان نکشیدیم دمی چون به دستان شفابخش تو ایمان داریم جانمان خرج عزایت نشود می‌میریم ما فقط بین حسینیه به تن جان داریم همه چشمیم، بِنه پا، به خدا دلتنگیم چند یعقوب در این کلبه‌ی احزان داریم ما شنیدیم براتِ حرمت دست رضاست انتظار نظر از شاه خراسان داریم كرم دست تو بدجور گدا می‌طلبد بی سبب نيست اگر ميل كريمان داريم نام تو برده شد و مادرت از راه رسيد باز هم شکرِ خداوند كه مهمان داريم ✍ و 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ظاهر شده از تو نور حتی طاهر ز تو شد طَهور حتی از برکت لطفت ای سلیمان! بی بهره نبوده مور حتی از شوق وصال، جان سپارم گر بوسه دهی ز دور حتی یک لحظه جدایی از غم تو در دل نکند خطور حتی نوری به تنور داده‌ای که حیران شده کوهِ طور حتی ** از آنچه گذشت بر سرِ تو وا مانده لب تنور حتی ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همه عمر در تباهی، همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه، به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم، پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها، چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که یک دم، بغلت کنم عزیزم نظری که شام هجران، برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا، تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن، که خوشم به این حمایت به هوای گریه‌هایم، تو فقط بمان برایم تو بسی برای نوکر، به غریبه‌ها چه حاجت نَفَسی که بی تو باشد، برود که برنگردد به تو بسته است جانم، ز نخست تا قیامت منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو، تو نما قبولِ زحمت ** همه روضه‌ها اگرچه، زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد، غم روضه‌ی اسارت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌روشناییِ سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان سلام بر سخن حق، سلام بر "قرآن" به هفت آیه‌ی "سبع المثانی"ات سوگند تمام رحمت محضی، قسم به "الرحمان" معلّقات معلّق شد و به زیر آمد همین که نور تو آمد در آن زمان به میان خِرَد به عُمق تو هرگز نمی‌رسد دستش هزار معنی نازک شده‌است در تو نهان اگر که چهره بدون نقاب بنماید کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران نسیم جنت حق می‌وزد ز آیاتش بهشت را به تماشا نشین در این بستان خزان گذشت بر اوراقِ خَلق و کهنه شدند گذر نکرده بر اوراق او غُبار خزان به پیش هیبت "فاتوا بمثله" ، فُصَحا گرفته‌اند سر انگشت عجز را به دهان زبان به کام گرفتند جمله لال شدند چو گفت "فاستمعوا له و اَنصِتوا" ، یزدان بشر کجا و توان سخن چو او گفتن زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان نگاه کن و بدان "اُنزل بعلم الله" اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان طناب اگر که بخواهی بیا که "انزلنا" طناب عرش الهی‌ست گشته آویزان نشسته‌اند همه انبیا بر این سفره به لقمه‌ای که بگیری از آن شوی لقمان فدای نثر روانش شود هزاران نظم که داده است پریشانی مرا سامان هزار عُمْر شده صرف فهم او و هنوز بدیع مانده معانی او و نحو بیان هزار فتنه بیاید، هزار فتنه رود به زیر سایه‌ی قرآن نمیشوم نگران * چنان پُر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی، بشود این کتاب اگر انسان ببین به غیر علی کیست "باء بسم الله"؟! ببین شدست علی بر کتاب حق عنوان بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟! علی‌ست مُظهِر قرآن و معنی "تبیان" خطاب آمده "بلّغ" : "علی ولی الله" که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد که با ولایت او کامل است این بنیان خلافت است فقط لایق علی آری "لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن کسی که شیعه‌ی او نیست، غرق می‌گردد علی‌ست کشتی نوح و علی‌ست کشتی‌بان هر آنچه گفته نبی در حق علی وحی است مُطَهَّر است نبی از خطا و از هذیان بدون حُب علی، راه بدتر از چاه است به کعبه نه، که رسد آخرش به ترکستان علی الصباح قیامت خدات می‌پرسد چه شد که بعد نبی ، "اتبعتم الشیطان"؟! به حکم آیه "واتوا البیوتَ من ابواب" ز درب خانه نبی را فقط شوی مهمان علی‌ست باب ورودیِ عِلمِ پیغمبر گمان مکن که بُوَد شهر بی در و دربان علی‌ست سرّ "یدالله فوق ایدیهم" که اوست آیتِ عظمای حق به عالمیان علی‌ست علّت جمع ضمیر "انفسنا" به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان؟ علی‌ست هادی امت پس از نبی به صراط صراط نیست برای مُحبّ او لغزان علی‌ست وجه خداوند "ذوالجلال" بلی در آن زمان که شود "کُلُّ مَن علیها فان" علی‌ست ساقی کوثر، علی‌ست رحمت محض و غیر اوست سرابی که "یَحسَبُ الظَمئان" علی‌ست صاحب علم کتاب و شاهد وحی کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟! علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند به جز حسین و حسن نیست "لُوء لُوء و مَرجان" قسم به آیه "تَبّت یدا" بریده شود دو دست هر که زند دست جز بر این دامان اگر‌که تیغ به رویم کشند می‌مانم نمی‌شوم ز مسیر غدیر، رو گردان به حشر گر‌که شفاعت کند گناه مرا ثواب می‌خورد آن روز غبطه بر عصیان بگیر دست مرا بیقرارِ نام توأم کویر خشک، منم من، تویی تویی باران فقط ترنم نام تو جان دهد ما را شبیه آبِ خنک در میان تابستان * سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم عطش چه کرد که صار السماء مثل دخان رسیده است خطاب "ارجعی الی ربک" خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان فدای قاری قرآن که تشنه لب بود و نداد جرعه‌ی آبی کسی به آن عطشان آهای شمر تو را ذره‌ای طهارت نیست مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌روشناییِ آتش می‌افروزد، به شیطان اقتدا کرده از قلب تاریکش به دوزخ راه وا کرده در حصر طاغوت است و در زنجیر طغیان‌ها با واژه‌ی معصومِ آزادی چه‌ها کرده؟ دستش به خونِ آیه‌ی تطهیر آلوده‌ست خود را اگر مصداقی از تبت یدا کرده ابلیس‌انسانِ خدانشناسِ کافرکیش مرز وقاحت را چه آسان جابجا کرده! او از همان قومی‌ست که قرآن ناطق را ظهر عطش، بر خاک، تقطیع هجا کرده آیینه‌ در آیینه حق، تکثیر خواهد شد ظلمت اگر با نورِ نور اینگونه تا کرده آتش زده شاید که خاموشش کند، اما آتشفشانش نوربارانی به‌پا کرده! از هر طرف در رمی شیطانند خلق الله با عروة الوثقی درافتاده؟ خطا کرده سهم غرورش عاقبت بارانی از سنگ است هرکس به سمت آسمان تیری رها کرده ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی عروجت را گواهی می‌دهد این سِیْر عرفانی طلوعی چون تو چشم صبح را روشن نکرد اینجا اگرچه روی نی همچون غروبی سرخ می‌مانی در اوج غربت خود جرعه‌نوش قرب حق بودی قیامت بر سر نیزه سجودی بود طولانی سجودی که تو را می‌برد تا «قَوسَین أو اَدنی» سجودی در چهل منزل چهل معراج روحانی تو را آیه به آیه خواهرت زینب تلاوت کرد به روی رَحل نی از کربلا تا دِیْر نصرانی عجب حَجّی به جا آورده‌ای با حلق خونینت کدامین حج به خود دیده‌ست هفتاد و دو قربانی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گفت راوی که در سپاه یزید دل بدتر ز خاره* هم دیدم غارت مال دیده بودم من غارت گاهواره هم دیدم از غم و اضطراب، در طفلان گفت و گو با اشاره هم دیدم در پی کودکی به حال فرار ظلم چندین سواره هم دیدم آن چه دیدم به کربلا ز ستم من به کوفه دوباره هم دیدم بر در شهر کوفه با خورشید ماه دیدم، ستاره هم دیدم بر سر نی کنار چندین سر سر یک شیرخواره هم دیدم نه همین گوش‌های خون‌آلود مُشتِ پُر گوشواره هم دیدم پای سرهای روی نیزه به شام دف و چنگ و نقاره هم دیدم سخت‌تر ز آن‌چه شد به کرببلا من به دارالاماره هم دیدم ✍مرحوم استاد * سنگ خاره یا سنگ خارا 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا که در روضه‌ی ما گشت چراغی روشن شد مشام همه از عطر اقاقی روشن هر جگر داغ ببیند بشود فرسوده جگر ما شده هرروز ز داغی روشن کاش مارا به حسینیه‌ی تو خاک کنند قبر ما را برسانند به باغی روشن آخر این گریه چه خیری‌ست که با یک قطره ساخته از دل ویرانه اتاقی روشن محضر پرچم تو خَم شدم و خوب شدم سر من خورد در این کوچه به طاقی روشن تاج و تخت همه پادشَهان آخر سوخت ماند شمع حرم شاهِ عراقی روشن بر دل سوختگان دیگ غذایت جوشید پخت نذری تو بر روی اجاقی روشن ** ای سر رفته به مطبخ! "بغل زینب" هست! برو از خانه‌ی خولی به رواقی روشن ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد، کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت: شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک می‌کنم اما چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جای تَرَک‌های تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخم‌هایِ تر دارد از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e