eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
310 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱به‌مناسبت فرارسیدن هشتمین سالگرد شهادت مدال‌آوران غیرت و مردانگی، سوریه بسیجیان علی دم به دم شهید شدند که هم کنایه شنیدند و هم شهید شدند بسیجیان علی را شهادت این‌گونه‌ست که کوثرانه به چندین رقم شهید شدند.. بسیجیان علی سال‌های پیش از این به روضه با غزل محتشم شهید شدند! بسیجیان علی از قدیم زینبی‌اند اگر به راه دفاع از حرم شهید شدند گهی کلنگ به دستِ مناطق محروم گهی به مدرسه‌ها با قلم شهید شدند به اربعین حسینی بسیجیان علی به درب خانه در اوّل قدم شهید شدند بسیجیان علی شیعیان زهرایند اگر حساب کنی، تازه کم شهید شدند! بسیجیان علی عاشقان عبّاسند شدند کرب‌وبلا هم‌قسم، شهید شدند بسیجیان علی را به تشنگی بشناس ببین که زیر کدامین عَلم شهید شدند ولی من و تو چه کردیم؟ ادّعا کردیم! بسیجیان علی دست کم شهید شدند! به خون خویش نوشتند صبح نزدیک است بسیجیان علی صبحدم شهید شدند 📝 | عضو شوید ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌱به‌مناسبت فرارسیدن هشتمین سالگرد شهادت سوریه در پهنۀ آسمان چه دیده‌ست شهید؟ لبخند زده‌ست و پر کشیده‌ست شهید گفتیم که مرگ نقطۀ پایان است دیدیم به پایان نرسیده‌ست شهید@dobeity_robaey
امشب شميم آمدن گل رسيده است يعنی گلی به گلشن هستی دميده است جانبخش‌تر ز رايحه‌ی گلشن بهشت برما نسيم مرحمت حق وزيده است ازآسمان هفتم خود نور كردگار خطی زنور تا به مدينه كشيده است مهری به روشنایی آئينه‌ی عفاف ازنور لايزال خودش آفريده است درآسمان نوشت كه معصومه نام اوست نامی كه روشنایی قدر و مقام اوست موسي كه از رسيدن او باخبر شده درطور خويش شاهد نور شجر شده لبخند گرم او به همه می‌دهد نشان آثار شادمانی او بيشتر شده از نجم ثاقبی كه دميده به دامنش آغوش نجمه جلوگه آن قمر شده شكرانه‌ی شكفتن آن بانوی عفاف موسی نشسته گرم نماز سحر شده خيل فرشتگان به فلک مات مانده‌اند ازآسمان به مقدم او گُل فشانده‌اند ای دل مدينه از همه جا ديدنی‌تر است از كعبه، از محيط صفا ديدنی‌تر است روكن براين حريم كه از مسجدالحرام اين قبلگاهِ اهل ولا ديدنی‌تر است او سيب سرخ گلشن موسی بن جعفر است يعنی كه از بهشت وفا ديدنی‌تر است از هركه شادمان شده در اين بهارِ عشق گلخنده‌ی امام رضا ديدنی‌تر است روبر حريم قدسی اين دلنواز كن عيدی دهد امام، تو دستی دراز كن اين فاطمی‌نسب كه بود فاطمی مرام آئينه‌ای ز عصمت او را گرفته وام من عاجزم ز درك مقام كسی كه هست هم بر امام دخترو هم خواهر امام او آن كريمه‌ای‌ست كه ازفيض حق بُوَد خير كثير بر همه عالم علی الدوام هرروز درحريم بهشتی او ز عرش خيل ملك رسند حضورش به احترام زيبد به او كه آينه‌ی ذات كوثرست او كوثر مقدس موسي بن جعفرست ای افتخار مكتب قرآن خوش آمدی ای خواهر امام خراسان خوش آمدی هرچند درمدينه شكفتی چوگل، ولی بانوی آفتابی ايران خوش آمدی گنجينه‌ی عفاف و شرفنامه‌ی حيات آئينه‌ی نجابت و ايمان خوش آمدی بال فرشتگانِ خدا فرش راه توست روشن‌ترين سپيده‌ی دل‌ها نگاه توست شهر علوم قم زتو و خود عليمه‌ای در علم و فضل و دانش و تقوا فهيمه‌ای گويند عالمانِ جهان برتو عالمه اجداد تو حكيم جهان، تو حكيمه‌ای قدرت فزون تراست از آن چه سروده‌اند ساره چو هاجرست براين در نديمه‌ای حاجت رواست سائل درگاه جود تو ازبس رئوف هستی و بس كه كريمه‌ای هركس غريب بردرت آمد غريب نيست ازچشمه‌ی عنايت تو بی نصيب نيست بابرقی از نگاه تو رخشنده می‌شوم با آفتاب مهرتو تابنده می‌شوم احساس سرفرازی‌ام از باتو بودن است ای سرفراز، بی تو سرافکنده می‌شوم ازشعر نارسا و ازاين كوتهیِ طبع باردگر حضور تو شرمنده می‌شوم لطفت هميشه شامل حالِ «وفایی» است ازاين مرام توست كه دل زنده مي‌شوم اين شعر رابه پاي محبّت حساب كن آئينه‌ی وجود مرا نابِ ناب كن 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با اشکِ شوقِ جاری از چشمِ ترِ سلطان دارد خبرها می‌رسد از محضر سلطان در جمع خوبانش دوباره دعوتم کرده با مهربانی چشم ذره‌پرور سلطان آباء و اجدادش تمامی سرورم هستند آباء و اجدادم تمامی نوکر سلطان از سائلان آبرو داری که محتاج‌اند امشب دوباره پُر شده دور و بر سلطان قطعاً از اینجا دست‌ خالی برنمی‌گردم با سفره‌ای که پهن کرده مادر سلطان از یاد زهرا پُر شده سرتاسر حجره با عطر و بوی بی نظیر کوثر سلطان نذر قدم‌های عزیزش هدیه آوردم ای خواهران من فدای خواهر سلطان نامش اگر چه ظاهراً معصومه است اما "معصومه" نه، بلکه بگو "تاجِ سرِ سلطان" مهمان امشب انبیا و اولیا هستند چشم انتظار دیدن أُخت الرضا هستند نور دل پیغمبر و جان امام آمد از نسل زهرا، دختری والامقام آمد اولاد این خانه همه آوازه‌ای دارند مولودی از نسل کریمانِ به نام آمد روی زمین آیینه‌ی زهرای مرضیه‌ست از آسمان‌ها مظهر حُسن تمام آمد حیّ تعالی زینبی دیگر عطا کرده پس عمه‌ی خوب امامان همام آمد گفتند: "دختر رحمت است" و ما همه دیدیم ابر کرامت، منشأ فیض مدام آمد شیرینی شهد روایت را چشیدم چون عطر مدینه از حریمش بر مشام آمد گرم طوافش بهجت و گلپایگانی‌ها پس کعبه‌ی سیّار آیاتِ عظام آمد هرچه بگویم از وجودش باز کم گفتم بانوی با مهر و محبت، با مرام آمد ذکر لبانم دم به دم یا ضامن آهوست عیدی من امشب فقط با ضامن آهوست چون او ندارد دختری تکتم* به این خوبی بر زخم‌های کهنه‌اش مرهم به این خوبی با خنده‌ای که می‌زند دردی نمی‌ماند از جان مادر می‌زداید غم به این خوبی جز دخترش اسرار را با کس نمی‌گوید وقتی خدایش می‌دهد مَحرم به این خوبی شاه خراسان بعد از این دیگر چه کم دارد وقتی که دارد مونس و همدم به این خوبی "ای جان و جانان رضا! جانم به قربانت" در این همه دیوان ندیدم دم به این خوبی با لطف او بوده‌ست اگر که زندگی کردم در سایه‌ی امنیت پرچم به این خوبی دور از پلیدی‌ها فقط نه، جمع خوبی‌هاست بانو ندیدند اهل این عالم به این خوبی نجمه به عُمر خود ندیده بهتر از او را زیباتر و والاتر و زهراتر از او را شاعر شدم در خلوت کنج شبستانش من را خجالت می‌دهد لطف فراوانش شعرش شهادت می‌دهد فردا، ضرر کرده، آن که ندارد نام او را بین دیوانش سعدی اگر مهمان صحن آینه می‌شد خرج حرم می‌شد حکایات "گلستانش" زیره به کرمان می‌برم وقتی که می‌بینم شاه خراسان می‌شود شخصاً ثناخوانش خدمت به او بر خادمانش شأنیت داده آسیه و حوا و مریم از کنیزانش جان من و امثال من ارزش ندارد که موسی بن جعفر می‌رود وقتی به قربانش زائر شدم او را، بهشتم را ضمانت کرد پابند خود کرده مرا باران احسانش وقتی ز پا افتاده‌ها را دست می‌گیرد دستم به دامانش، به دامانش، به دامانش تنها نه امثال منِ بی خانمان بلکه جبرییل حتی لانه کرده زیر ایوانش مانند طعم بوسه بر درهای چوبین‌اش زیر زبانم مانده طعم خوب سوهانش هم به دو تا گنبد میان شهر دل بستم هم در اتوبان حرم تا به حرم مستم *معروف‌ترین نام مادر حضرت معصومه (س) نجمه خاتون است؛ ولی از ایشان به نام‌های سَکَن نُوبیه أرویٰ، سمانه، تَکتَم و خَیزُران نیز یاد شده است. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ دام بگذارید بعدش دانه لازم می‌شود جلد می‌گردد کبوتر، لانه‌لازم می‌شود سوختن در عاشقی، کارِ کبوتربچه نیست شمع می‌داند کجا پروانه لازم می‌شود وقتِ گریه، خنده..؛ وقتِ خنده، گریه می‌کنم در میان عاقلان، دیوانه لازم می‌شود سر به روی پنجره فولادِ تو خواهم گذاشت مَرد وقتی بغض دارد، شانه‌لازم می‌شود کاش سقاخانه‌ها را نیز افزایش دهند در حریمت بیشتر میخانه لازم می‌شود آبِ سقاخانه‌ها را "آبِ حَیوان*" خوانده‌اند خضر آل الله را شاه خراسان خوانده‌اند در حرم، باران پناه آورده تطهیرش کنی آیه‌ی تطهیر می‌خواهد تو تفسیرش کنی اختیار "نورِ" خورشید است دست گنبدت تا دل تو هرکجا می‌خواست، تکیثرش کنی کودکی عَمداً خودش را در حرم گم کرده تا سال‌ها در صحن تودرتوی خود پیرش کنی صید وقتی عاشق صیاد گردد..، چاره چیست!؟ کاش آهوی دلم را طُعمه‌ی شیرش کنی این گدا حاجت بگیرد می‌رود..، پس ذوالکرم! خوب می‌گردد اگر با فقر درگیرش کنی زائری چشمش به دست خادمان توست تا با غذای حضرتیِّ خود نمک‌گیرش کنی گاه با دستِ برادر، گاه خواهر می‌رسد رزق ما از سفره‌ی موسی بن جعفر می‌رسد علّت اشک برادر، بُغض خواهر بوده است چشم‌ها در حسرت دیدارِ هم، تَر بوده است فاطمه وقتی صدایش می‌زده، قطع یقین او برای این برادر مثل مادر بوده است هر کسی دلتنگ زهرا می‌شود، قم می‌رود مرهم زوّارِ مادر، دست دختر بوده است عطرِ "دارالحُجّه" را دارد " رواقِ آینه" خانه‌ی این‌دو از اول هم معطر بوده است هرکسی پرسید می‌گویم: گدا هستیم ما کارگرهای علی موسی الرضا هستیم ما بانی جزر و مد دریا علی موسی الرضا ذکر تسبیحات ماهی‌ها علی موسی الرضا بد به حال هرکه بوده بی علی موسی الرضا خوش به حال هرکه بوده با علی موسی الرضا در هیاهوی حرم ناگاه نقّاره زدند طفل لالی داد می‌زد: یا علی موسی الرضا روز محشر در سه جا زائر خیالش راحت است می‌رسد حتماً به داد ما علی موسی الرضا گفت بابا: آب می‌بینی بگو عطشان حسین نان که می‌بینی بگو آقا علی موسی الرضا امتحان کن..، تا قَسَمْ جانِ جوادش می‌دهی کربلا را می‌زند امضا علی موسی الرضا ✍ * آب زندگانی (لغ دهخدا) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد یک شهر باید عشق را از سر بگیرد گنجایشت در سینۀ این خاک‌‏ها نیست باید تو را دستان پیغمبر بگیرد هرکس مزار مادرش را آرزو کرد باید سراغش را از این دختر بگیرد بانو، رهایی را نمی‏‌خواهم که ننگ است بی‌‏جذبۀ مهرت کبوتر پر بگیرد قلب مرا از سینه‌‏ام بردار، نگذار دار و ندارم را کس دیگر بگیرد دلواپس، اما دلخوشم، شاید که دستت دست مرا هم لحظۀ آخر بگیرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دختر خورشید، ای خواهر دریا زهراترین زینب، زینب‌ترین زهرا ماه مقیم قم، مهتاب بیت‌النور در سایه‌سار توست، سرتاسر دنیا فهم حقیر ما، پایین‌تر از پایین وصف بلند تو، بالاتر از بالا لبخند معصومت، مُهر رضایت زد بر شوق خواهرها، عشق برادرها تنها به دست توست، ای سورهٔ انفاق دنیای ما امروز، عقبای ما فردا ماییم و چشمی تر، ای چشمهٔ کوثر بر ما عطایی کن، از فیض اَعطینا وقتی ضریحت را، با گریه می‌بوسیم در چشممان پیداست، آن قبر ناپیدا باز از تو می‌گویم، یا حضرت زینب باز از تو می‌خوانم، یا حضرت زهرا از آه لبریزم، از اشک سرشارم این قطره را دریاب، دریاب ای دریا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به دریا رسیدم پس از جستجوها به دریای پهناور آرزوها به دریای محضی که این خاک سوزان گرفته از امواج او آبروها سلام ای که لطف کریمانهٔ تو کشانده دلم را به این سمت و سوها سلام ای که گشته شبِ بارگاهت به لطف نگاهت شب آرزوها شراب طهور است و تسنیم نور است که در این حرم می‌چکد از سبوها چه شعری! چه شوری! چه عطری! چه نوری به جانم بتابان از این رنگ و بوها هیاهوی اشک است و آه و تبسم مرا غوطه‌ور کن در این های و هوها به مدح تو گفتند و گفتیم اما تو هستی فراتر از این گفتگوها که موسی بن جعفر به وصف تو فرمود: فداها ابوها فداها ابوها به شوق مدینه به اینجا رسیدم به زهرا رسیدم پس از جستجوها 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرکس گدایی می‌کند بر ساحت زهرا باید بیاید قم، بیاید خدمت زهرا معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا مانند زهرا روشنای خانه این بانوست راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست کوثر شده، زهرای اطهر می‌شود بی شک انسیّة الحورای دیگر می‌شود بی شک معراج را معنا و مظهر می‌شود بی شک بند دلِ موسی بن جعفر می‌شود بی شک بابا اگر این است، دختر باید این باشد چون فاطمه حق‌ست امّ المؤمنین باشد وا می‌شود سجاده‌اش، وا می‌شود درها درهای الطاف خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل‌ها تا نسل هاجَرها در محضرش از فضّه‌ها هستند و قنبرها در کهکشانش، شاعران منظومه می‌گویند معصوم‌ها یا حضرت معصومه می‌گویند دست کریمه برکتش مثل کریمان‌ست قم ظاهراً خشک‌ست، در باطن گلستان‌ست باران نمی‌خواهد! همیشه نورباران‌ست هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان‌ست محتاجم و دورِ کس دیگر نمی‌گردم از محضر او دست خالی بر نمی‌گردم کعبه تمام عزت خود را به او داده جنّت به دست خادمان او سبو داده زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده کن درد دل با او که وقت گفتگو داده بیخود نمی‌آیند مردم سر به زیر اینجا پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا چون فاطمه نورَست و شرحی در بیانش نیست چون زینب‌ست و جز رضا وِرد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست بر آسمانِ نیزه، ماهِ کاروانش نیست بی‌کس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد، اما نشد اینجا اسیر اصلاً.. ✍ و 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما از ازل فقط در این خانه را زدیم جایی نرفته‌ایم و به این سمت آمدیم دلداده‌ی کریمه‌ی آل محمدیم یعنی گدای خواهر سلطان مشهدیم حاجت به آستانه‌ی دیگر نمی‌بریم ما ریزه‌خوار سفره‌ی موسی بن جعفریم ماه آمده‌ست! خواهر خورشید را ببین این نور فاطمی که درخشید را ببین عید است روز آمدنش، عید را ببین در سیره‌اش تجلی توحید را ببین دست گره‌گشای دوعالم رسیده است پایان شام تیره‌ی ماتم رسیده است باید که ماه سر بگذارد به پای او خورشید جابه جا شود از هر ندای او آن‌کس که گفته حضرت کاظم برای او این جمله‌ی عجیب که «بابا فدای او» وقت شفاعت است که پرچم به دست اوست روز حساب چشم دو عالم به دست اوست نور از زمین به کل سماوات می‌دهد بی بی کریمه‌ای‌ست که حاجات می‌دهد با قُم به ما مجال مباهات می‌دهد از بس که بوی مادر سادات می‌دهد از عطر فاطمه حرم او معطر است صحن و سرای او حرم امن مادر است عفت به اوج می‌رسد از بال چادرش حجب و حیاست طرحی از اشکال چادرش آیات نور می‌شود احوال چادرش بوده‌ست مثل فاطمه منوال چادرش از نسل سیدالشهدا، بنت مجتبی‌ست آرامش و قرار دل حضرت رضاست از لطف اوست سفره‌ی نان باز می‌شود قفل هزار مشکلمان باز می‌شود از شهر اوست بخت جهان باز می‌شود از قم سه در به سمت جنان باز می‌شود مهرش درون سینه‌ی مردم نشسته است باغ بهشت گوشه‌ای از قم نشسته است در لحظه‌ی کرامت او عالمی فقیر بر حُسن خُلق فاطمی‌اش عرشیان اسیر راه بهشت می‌گذرد از همین مسیر از خانه‌اش رسیده بهاران به زمهریر حوّا و هاجرند در این خانه خادمه بانوی خانه کیست؟ تجلای فاطمه معصومه فاطمه‌ست، دلیلم کمال اوست آیینه‌ی پیمبر و زهرا جمال اوست مریم هرآنچه هست به واقع مثال اوست ایمان آسیه، جلوات جلال اوست خیر کثیر و اوج کرامت رسیده است این عالمه به علم امامت رسیده است.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای بانویی که مظهر ایمان و عزتی معصومه‌ای و اُسوه‌ی فضل و شرافتی هم دختر کریمی و هم خود کریمه‌ای هم ابر رحمتی و سپهر کرامتی هم خواهر رئوفی و هم خود رئوفه‌ای محبوبه‌ی امامی و محبوب خلقتی باب المراد کل مریدان اهل بیت باب النجات خلق به وقت شفاعتی آئینه‌دار زهره‌ی زهرای اطهری گنجینه‌ی عفاف و مظهر تقوا و عفتی تو دختر حکیمه‌ی موسی بن جعفری تو گوهر شریفه‌ی بیت امامتی محو نماز نیمه‌شبِ تو فرشتگان رشک ملائکه تو به محراب طاعتی سرتاسر مسیر تو عطر بهشت یافت کردی تو از مدینه به ایران چه هجرتی امواج نور از حرمت می‌رود به عرش میعادگاه قدسی اهل عبادتی هرکس که زائر تو شود در حریم قم بیند که کعبه‌ی دلِ اهلِ ولایتی وقتی دَرِ بهشت از این خانه وا شود پیداست بر بهشت برین باب رحمتی خوشبخت آن کسی‌ست که از هم‌جَواری‌ات دارد ز رنگ و بو و مرام تو آیتی ما تشنه‌گان، جرعه‌ای از کوثر توأیم ای آن که چشمه‌سارِ زلالِ عنایتی با صد امید چشم «وفایی» به لطف توست معصومه‌ای، شفیعه‌ی روز قیامتی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای چشمه‌های نور تو روشنگر دلم ای دست آسمانی تو بر سر دلم راز دلم، نیاز دلم، باور دلم سوی تو دست‌و‌پا زده بال و پر دلم ای حضرت کریمه! تو را می‌زنم صدا من آشنای دردم و تو خواهر رضا ای نور بارگاه تو تابیده بر فلک جارو زنانِ صحن تو بال و پر ملک گر با مدینه هست تو را صحن مشترک اِنّی اَنا الغَریبُ بِهَمّی اَتیتُ لَک راهم دِه! ای سپیده که در ظلمتم گمم اذنم دِه! ای بهشت، که من زائر قمم مهمان‌نواز عترتی و خانه‌ات دل است معصومه‌ای و ماه حجاب تو کامل است روز حساب سایهٔ امن تو ساحل است با این حساب، عشق تو حلّال مشکل است پس خوش به حال قم که تویی نبض سینه‌اش حج فقیر، مشهد و قم هم مدینه‌اش ای خوب! بی‌تو حال و هوای دلم بد است شوقم به بارگاه تو ای ماه! بی‌حد است خورشید اگرچه زائر بی‌تاب مشهد است بین طلوع و... چشم تو در رفت و آمد است اینجا که آسمان بَرَد از چشمهٔ تو آب گنبد طلوع کرده مگر پیش از آفتاب؟ ای آسمان، رواق نواهای یا ربت وی ماهتاب، دانهٔ تسبیح هر شبت نم‌نم گرفته ابر مفاتیحی از لبت تازه رسیده‌ایم به آغاز مطلبت هرچه قلم زدیم و نوشتیم و ساختیم در بُعدِ ناشناخته‌ات پر گداختیم نامت بلند! چون که رضا را تو خواهری یا حَبَّذا! که دختر موسی بن جعفری دریای منشعب شده از حوض کوثری من را به خود می‌آری و از هوش می‌بری خاکم ولی به شوق تو تا اوج می‌پرم وقتی در آستان تو هستم، کبوترم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نور تو بر زمین اصابت کرد عرش را غرق بُهت و حیرت کرد باد با شاخه‌های سبز امید کوچه‌ی شهر را نظافت کرد بین " احساس" و "عقل" دعوا بود این دو را "دل" به صلح دعوت کرد صفحه‌ی حُسن تو ورق می‌خورد... دفترت عشق را روایت کرد ابر، دنبال تو به راه افتاد آسمان در پی تو حرکت کرد هر کجا حرف از بزرگی شد باید از شوکتِ تو صحبت کرد لایقِ جلوه‌ات نبوده کسی حدِّ آن را خدا رعایت کرد ماه‌بانوی مُلک ایرانی... مِهر تو در دلم حکومت کرد قم، اگر عُشُّ آلِ احمد شد خاکِ آن را دَم تو، تُربت کرد فاطمه‌بودنت مُسَجَّل شد نامت این حُکم را کفایت کرد وصف معصومه شرح عصمت توست پاک شد هر که با تو بیعت کرد یا رضا، یا رضای هر شبه‌ات شیعه را غرق در رضایت کرد با همان چادری که بر سر توست می‌شود خلق را شفاعت کرد قسمِ آخر دعای منی "فاطمه؛ اِشْفَعی‌لَنای" منی ای کریمه! کرامتت علنی‌ست همه جا از عنایتت سخنی‌ست هر که یک‌بار خورده نان تو را گفته که سفره‌داری‌ات حسنی‌ست هیبتت، آفتابِ ظلمت ماست کار آئینه‌ی تو شب‌شکنی‌ست عصرِ شعری که در حریم تو بود خوش‌ترین ساعت هر انجمنی‌ست من به همسایگیت مفتخرم همه‌ی ذوق من به هم‌وطنی‌ست نسل در نسل..، در جوار توأیم عجمی‌زاده‌ی دیار توأیم مثل جَدَّم غلام خواهم شد صاحبِ احترام خواهم شد قالی‌ات را به دوش من بگذار... خادمی خوش‌مرام خواهم شد پادشاهی‌ست مُزد نوکری‌ات با تو عالی‌مقام خواهم شد قطره، قطره به پات خواهم ریخت رفته، رفته تمام خواهم شد کوه خضر تو، کوه طور من است... با خدا هم‌کلام خواهم شد با علیکت..، بریز خون مرا کشته‌ی یک سلام خواهم شد هرچه نَفْسم درنده‌خو باشد در حریم تو رام خواهم شد اذنِ گنبد به زاغ اگر بدهی جَلد این پشت‌بام خواهم شد طُعمه‌هایم اگر که گندم توست عاشق هرچه دام خواهم شد آهوی طوس یا کبوتر قم... تو بگو هر کدام..، خواهم شد! دمِ باب‌الجواد می‌افتم فرش راه امام خواهم شد با تو آن حاجتِ روا هستیم زائر مشهدالرِّضا هستیم فصل دلتنگی‌ات زمستانی‌ست چشم‌هایت همیشه بارانی‌ست آسمانت اسیر شب شده است گرچه دور و برت چراغانی‌ست آنقَدَر قلب تو پر از غم شد قدر یک آه در دلت جا نیست بی خبر بودن از پدر..، سخت است نامه‌ات دلخوشی زندانی‌ست حسرتت، دیدن برادر بود... لحظه‌ها، لحظه‌های پایانی‌ست سم به جانت نشسته بانو‌جان چشم امّید تو به فردا نیست باز هم شُکر، خانه‌ات امن است کُل قم در پی نگهبانی‌ست کافری با لگد نزد به دری... رسم همشهری‌ات مسلمانی‌ست " دُوُّمی داد زد سرِ زهرا " نعره‌اش، نعره‌های شیطانی‌ست پای نامحرمی به کوثر خورد چکمه روی کلامِ قرآنی‌ست آه! با او چِقَدر بد کردند چادرش را همه لگد کردند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زدم چون ابرهایِ تشنه دیگر قیدِ تهران را گرفتم از کویر قم نشانِ شهر باران را رسیدم در حرم، دنیا به کامم باز شیرین شد زیارت‌نامه‌اش انداخت یادم طعمِ سوهان را زمستان هم بیایی گنبدش پُر نور می‌تابد چنان که می‌بری از خاطرت سرمای سوزان را از این اعجاز بالاتر!؟ ببین علامه می‌سازد غبار سنگ فرشِ مرقدش طفل دبستان را اجابت در حریم قدسی‌اش قطعی‌ست ای زائر! فقط کافی‌ست بر لب آوری ذکرِ «رضاجان» را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد سزاوارست نام هر خیابانش "ارم" باشد رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد تبسم می‌کند ناخواسته...در قلب زائرها مگر صحن تو اصلاً می‌گذارد درد و غم باشد؟ ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد حریم آسمانی تو "پروین" دارد و خوب است اگر نام یکی از باب‌ها باب القلم باشد کرامت می‌کنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور تنور شعرمان گرم است، ای خورشیدِ بیت النور به دریا می‌زند اینجا دل، آهوی بیابان هم به پابوسی می‌آید از مسیر دور، باران هم زیارت می‌کنندات عاشقان در باد و بوران هم ز تو رو برنمی‌گرداند این زلف پریشان هم هدایت شد به راه راست در شَهرت خیابان هم قُم‌ات را مطلع خورشید می‌داند خراسان هم به شوقت غرق "بهجت" شد دلِ تنگِ "گذرخان" هم کنار این حرم مست است "قبرستان شیخان" هم صفائی چون "صفائیه" ندارد باغ رضوان هم دل "آذر" به تو گرم است در فصل زمستان هم رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم نبیند گرد محمل را نگاهِ "چارمردان" هم نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان شمیمت پرکشیده تا خودِ "بلوار پردیسان" قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم برایت در زیارت "آمدم ای شاه..." می‌خوانم چنان خوبی که یادم می‌رود پیش تو مشکل را تویی آن‌که امین الله دستت می‌دهد دل را سلام ای گرد و خاک صحن‌هایت سُرمه‌ی افلاک سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لب گشود و خاکِ قُم از بوی گُل لبریز شد عالَمی دیدند قم این‌گونه عالِم خیز شد آسمان خاکش شد و سوگند بر خضرِ نبی پیشِ دریای شکوهش کوه هم ناچیز شد رودخانه محضِ پابوسیِ او آمد به قم آبِ قم مثلِ شرابی ناب، شور انگیز شد شهرهای بی‌شماری فرشِ راه او شدند جای جایِ خاکِ ایران، قالیِ تبریز شد بی صدا پژمرد و از داغَش انارِ ساوه هم گشت خونین‌دل‌تر و خون گریه‌ی پاییز شد سال‌ها رفت و کمی هم کم نشد از لطفِ او لطفِ بانو شاملِ ما پُرگناهان نیز شد قم فراوان کرد تغییر و حرم فرقی نکرد چون نگینی که رکابش بارها تعویض شد هرکسی افسرده بود و از طبیبان چاره خواست بینِ داروهاش شب‌هایِ حرم تجویز شد... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است هر که زانو زده در محضر تو، محترم است قم بهشتی‌ست که از لطف تو رونق دارد هر کویری که بر آن پا بگذاری، «ارم» است «بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پُر کرد آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت، غم است عالِمان ریزه‌خور سفره‌ی احسان توأند عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است «مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است قصد قم می‌کنم از مشهد و در هر نَفَسم «یا رضاجان» دم و «معصومه مدد» بازدم است شد پناهنده به منظومه‌ی صحنت «پروین» حرمت امن‌ترین خانه‌ی اهل قلم است وقت توصیف شکوه تو مضامین لال‌اند شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا ابد دامنهٔ عطر بهار است این‌جا دست گل‌هاست که بر دامن یار است این‌جا هر طرف رایحهٔ باغ تجلی دارد هر طرف پنجرهٔ آینه‌زار است این‌جا بال‌هایی که ملائک به طواف آوردند وقف برداشتن گرد و غبار است این‌جا بس‌که روشن شده از گنبد او صبح حرم نور خورشید کم از شمع مزار است این‌جا تحفه‌هایی که زمینی‌ست کجا لایق اوست؟ صلوات است که شایان نثار است این‌جا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نگاهت، می‌زنم با قدسیان پَر، در بهشت می‌گذارم سر، بر این خاک معطر، در بهشت آب سقاخانه‌ات را هر زمان نوشیده‌ام گوییا نوشیده‌ام از حوض کوثر، در بهشت خوانده بودم: «با کریمان کارها دشوار نیست» باز مبهوتم، در آوردم چرا سر در بهشت؟ خوب و بد، با هم، میان صحن تو، پر می‌زنند نیست قانونِ «کبوتر با کبوتر...» در بهشت کوه خضرم، ایستاده نه، که می‌آیم به سر با هوای عطر تو، چون روز محشر، در بهشت شهد سوهان‌های شَهرت، برده است از خاطرم طعم آن گندم که خوردم، شام آخر، در بهشت رفتم از قم تا به مشهد، با قطار واژه‌ها تا که خواندم از برادر، پیش خواهر، در بهشت گر چه دور از آن بهشت زیر پای مادرم_ جای مادر، سوی دختر، می‌کشم پَر، در بهشت چشمه‌ی تسنیم و نهرند، اشک‌های چشم من پیش چشمم رد شد آخر، روضه‌ی در، در بهشت می‌شود یعنی بخوانی در قیامت هم مرا؟ تا بخوانم از شکوهت، بار دیگر در بهشت ما به جای قبر پنهان، زائر صحن توأیم فاطمه! ما را شفاعت کن، چو مادر، در بهشت 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کجا سکری که اینجا هست، در خم می‌شود پیدا؟ بگو مستی ما از دور چندم می‌شود پیدا؟ چه تجریدی‌ست در طور ضریح تو که با هر طوف تجلی می‌کند سینا تکلّم می‌شود پیدا همین که درب شرقی حرم وا می‌شود انگار از اشراق نگاه تو تبسم می‌شود پیدا بیابم کاش خود را در صف گمگشته‌های تو که هرکس در حریمت می‌شود گم، می‌شود پیدا ز حاصل‌خیزی بذر کرامات تو بود و هست اگر در این زمینِ خشک، گندم می‌شود پیدا کسی پرسید از قبری که پنهان شد، خبر آمد که آن راز پر از اعجاز، در قم می‌شود پیدا 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد در گلشنِ دین، باز گل یاس در آمد بانوی قم آمد، غم عالم به سر آمد درد همگان باز نگفته، شده درمان آمد به جهان، جانِ علی، جانِ خراسان یک بار دگر سوره‌ی کوثر شده معنا فریادرس هر لبِ تشنه شده دریا ای حیدریون! فاطمه برگشت به دنیا تا کور شود هر که بُوَد دشمن مولا ای مردم عالم! پس ازین عرش نشینید از فاطمه هر چیز شنیدید، ببینید ماییم همه ملت ایرانِ کریمه هستیم کنیزان و غلامان کریمه در سفره‌ی ما هست فقط نان کریمه موریم ولی مور سلیمانِ کریمه هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات جز لطف ندیدیم ازین عمه‌ی سادات او کیست که صاحب نفسانند گدایش او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش والله فقط کار ائمه‌ست ثنایش جمعِ حرم آل کسا صحن و سرایش چون کعبه بُوَد عزت این روضه‌ی رضوان این فخر بهشت‌ست که قم گشته دَرِ آن ای فاطمه‌ی فاطمه! ای بانوی جنت! دلبسته‌ی دارالکرمت اهل کرامت دارند بزرگان ز تو امّید شفاعت ای مفتخر از پیر غلامیِ تو بهجت قم مرد خدا دیده چه بسیار، چه بسیار شیعه چه قَدَر هست به این شهر بدهکار بر سینه، که مثل تو زده سنگ رضا را؟ آوازه‌ی عشق تو گرفته همه جا را کوتاهی عمرِ تو بر افراشت وفا را رفتی تو رهِ زینبِ شاهِ شهدا را مانند عقیله تو وفادارترینی بر یوسف مشهد تو خریدارترینی من گرچه بَدَم، سائل درگاه شمایم گردیده قم و مشهدتان سعی و صفایم بی نان و نوایم، نه، تویی نان و نوایم من بنده‌ی سلطان معین الضعفایم بانو چو گذشته بده رنگی به حنایم بیچاره شدم، دیر شده کرببلایم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این زن که خاکِ قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته‌صفت، این شکوهِ غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبانِ مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است، مریم آل پیمبر است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پر می‌کشد مرغ دلم سمت حرم بانو دیر آمدم، دیر آمدم، دیر آمدم بانو آرامم و با هر قدم گم می‌شود انگار در من هیاهوی خیابان ارم بانو سیراب شد دشت کویر از بس که می‌بارد ابر نگاه زائرانت دم به دم بانو صحن تو را علامه‌ها با اشک می‌شویند آلوده‌ام، در صحن بگذارم قدم بانو؟! از صحن آیینه به آزادی مسیری نیست تا پلک‌ها را می‌گذارم روی هم بانو! از راه مشهد آمدم پابوس و می‌دانم روی سر من می‌کشی دست کَرَم بانو دست پُر از این شهر خواهد رفت هر کس به- -جان برادر داده نامت را قسم بانو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ دلم مي‌خواست يك شب را ميان آسمان باشم به جاي ماه بنشينم چراغ كهكشان باشم دلم مي‌خواست وقتي كه درون حوض مي‌افتم ميان دست‌هاي كودكاني مهربان باشم دلم مي‌خواست جانم را ميان آتش اندازند خمير كوره‌هاي روشن آهنگران باشم ز من آويزه‌اي سازند بر بالاي مأذن‌ها نشان روشن گلدسته‌هايي بي‌نشان باشم بيابان در بيابان كاش جسمم خاك ره مي‌شد به امّيدي كه گرد ردّ پاي زائران باشم چه‌ مي‌شد هيچ باشم يا... چه مي‌شد جنسم از كاغذ بليط جاده‌هاي اصفهان قم جمكران باشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آسمان که آمده بودی، لبخند می‌زدی به «رضا»یت اشکی نشست گوشه‌ی چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیله‌ی تو هراسان شد قبله‌ی دل تو خراسان، ای عطر دوست، قبله‌نمایت! من تشنه‌ای رسیده به دریا، با حسرت زیارت زهرا دربان! بگو ملیکه‌ی قم را: از راه آمده‌ست گدایت پای ضریح سر بگذارم، بال و پری اگر چه ندارم خود را به دست تو بسپارم، تا پر کشم به سوی خدایت لبخندِ شهر تو نمکین است، «قم»، قلب مهربان زمین است ما هر چه داشتیم همین است: جان‌های ما، کریمه! فدایت ای دختر یگانه‌ی مادر! میراث جاودانه‌ی کوثر! مثل علی نیامده دیگر، کو همسری به شأن سرایت؟ می‌بارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت، از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به‌ روی ما، به دعایت این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e