eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند بند بند من افتاده ز پا را سوزاند  سینه‌ام بود حسینیه‌ی غم‌های حسین یاد آن خاطره‌ها، بیت عزا را سوزاند  من نه امروز؛ که در کرب وبلا جان دادم از همان روز که آتش همه جا را سوزاند  با همان تیر که در حنجره‌ای خشک و سفید تارهای عطش‌آلود صدا را سوزاند  از همان لحظه که می‌سوختم و می‌دیدم تازیانه همه‌ی پیکر ما را سوزاند  خیمه‌ای شعله‌ور افتاد زمین و ناگاه چادر دختری از جنس حیا را سوزاند  وای از آن بزم که در پیش اسیران حرم خیزران هم لب و هم طشت طلا را سوزاند  دیدم آتش ز سر بام به سرها می‌ریخت گیسوان به سر نیزه رها را سوزاند  ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب‌های غربت تو گذشت و سحر نداشت حتی سحر غم از دل تو دست برنداشت در حیرتم که سلسلۀ آهنین مگر جایی ز زخم گردن تو خوب‌تر نداشت زخم تن تو را همه دیدند و هیچکس غیر از خدا ز زخم درونت خبر نداشت دنیا چه کرد با تو که هجده عزیز تو تن‌هایشان به روی زمین بود، سر نداشت سنگت زدند بر سر بازارهای شام با آنکه جز تو یوسف زهرا پسر نداشت هجده سر بریده برایت گریستند آهت هنوز در دل دشمن اثر نداشت سوزم بر آن عزیز که در آفتاب سوخت یک سایبان به جز سرِ پاکِ پدر داشت حال تو بود در دل گودال قتلگاه چون بسملی که بال زد و بال و پر نداشت مهمان شام بودی و بهر تو میزبان جز گوشۀ خرابه مکانی دگر نداشت سوز شما به سینۀ «میثم» اگر نبود اینقدر نخل سوختۀ او ثمر نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده‌ی زهرا گریه روزها ناله و شب‌ها گریه آب می‌خورد، ولی با گریه گریه بر آب وضویش می‌ریخت خون دل بر سر و رویش می‌ریخت گریه بر شاه شهیدان خوب است گریه بر کشته‌ی عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است خواسته هر سحرش گریه کند در فراق پدرش گریه کند گریه بر ناله‌ی آن مادرها گریه بر گریه‌ی آن دخترها گریه بر غارت انگشترها گریه بر سوختن معجرها رنگ مهتاب، زمینش می‌زد دیدن آب، زمینش می‌زد گریه بر ناقه نشسته سخت است گریه با پیکر خسته سخت است گریه با بال شکسته سخت است گریه با گردن بسته سخت است "گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد" آن‌که را هست پیاده نکشید تشنه را بر لب باده نکشید طفل را این همه ساده نکشید ذبح را آب نداده نکشید هیچ کس آب به گودال نبرد پدرم ذبح شد و آب نخورد آمد و دید تنی افتاده کشته‌ی بی کفنی افتاده شه بی پیرهنی افتاده پاره پاره بدنی افتاده همه پروانه و شمعش کردند بوریا آمد و جمعش کردند آمد و دید کنارش پَر نیست بدن افتاده ولیکن، سر نیست چند انگشت، و انگشتر نیست این حسین است ولی دیگر نیست بس که با نیزه قلیلش کردند ذبح کردند قتیلش کردند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دریا به دیده‌ی تر من گریه می‌کند آتش به سوز حنجر من گریه می‌کند سنگی که می‌زنند به فرقم ز روی بام بر زخم تازه‌ی سر من گریه می‌کند از حلقه‌های سلسله خون می‌چکد چو اشک زنجیر هم به پیکر من گریه می‌کند ریزد سرشک دیده‌ی اکبر به نوک نی اینجا به من برادر من گریه می‌کند وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام دیدم سه ساله خواهر من گریه می‌کند رأس حسین بر همه سر می‌زند ولی چون می‌رسد برابر من گریه می‌کند زن‌های شام هلهله و خنده می‌کنند جایی که جدّ اطهر من گریه می‌کند... ✍  📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر لحظه با هر گونه مضمون گریه کردم هر روز و شب، یاد پدر، خون گریه کردم قلب مرا هر ناله‌ی مجروح سوزاند یک عمر، حتی دیدنِ مذبوح سوزاند جامه به تن کردند، حالم ریخت برهم مرده کفن کردند، حالم ریخت برهم با هر بهانه مجلس روضه گرفتم خانه به خانه مجلس روضه گرفتم اشک ربابه در وجودم آتش افروخت هر بار دیدم شیرخواره، سینه‌ام سوخت این داغ، هر ساعت چه کرده با دل ما بر حرمله لعنت، چه کرده با دل ما آثار ضرب تازیانه بر تنم ماند رد غل و زنجیرها بر گردنم ماند دستان عمه زینبم را تا که بستند نامردها خیلی غرورم را شکستند مانده به گوشم نعره‌ی دشنام، دشنام گفتم به شاگردان خود، الشام الشام بغضی است هر لحظه به لب آورده جانم من کشته‌ی بزم شراب و خیزرانم شد حسرت اهل حرم، کنج خرابه شد قتلگاه خواهرم، کنج خرابه سوزاند داغش تا دم آخر دلم را ناله کشیدم از درونم واحسینا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل با وضو باید بَرَد نام شما را نامی که داده آبرو، سجاده‌ها را سجاد یعنی تو؛ تویی که می‌توان یافت در سجده‌های هر نماز تو خدا را جویند اهل معرفت، اهل شریعت در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را در هر فرازی از صحیفه می‌توان دید جمله به جمله، جلوه‌ی خوف و رجا را زین العبادی و ملائک دست بوسَت وقتی که بالا می‌بری دستِ دعا را از کربلا تا شام داغ و رنج دیدی بعد از پدر نوشیده‌ای جام بلا را ما وام‌دار خطبه‌ات در شام هستیم شیعه یقیناً از تو دارد روضه‌ها را :: درمانده‌ایم و دستمان پیشت دراز است جز تو نمی‌گیرد کسی دست گدا را قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی مانند معماری که می‌سازد بنا را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در تمام عمر، از ناله نوایی داشتم در دل غرق نوايم، نينوایی داشتم سينه‌ام از داغ گل‌ها، پاره پاره بود و باز در ميان سينه‌ی خود كربلایی داشتم بار سنگين غمت، كرده كمانم ای پدر بعد تو، هردم به جان، تير بلایی داشتم روزهایی كه سرت، ای كعبه‌ام بر نيزه بود بر نماز عشق خود قبله‌نمایی داشتم زير زنجير گران با ياد زخم پيكرت روی ناقه، گريه‌های بی صدایی داشتم در ميان سنگ‌های شاميان از بام‌ها بهر حال عمه‌ام، بر لب دعایی داشتم برتن صدچاك و عريان تو ناله می‌زدم هر زمان در پيش چشمم بوريایی داشتم من به ياد كام عطشان تو ای روح حيات در كنار آب‌ها، بزم عزایی داشتم صد هزاران چون «وفایی» در عزايم سوختند در دل هر عاشقی، محنت سرایی داشتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عزیز کرده‌ی ارباب ماست حضرتِ سجّاد حُسین‌سیرت‌ و حیدرنِماست‌ حضرتِ سجّاد قسم‌ به‌ یکصد و بیست‌ و‌چهار هزار پیمبر که‌ یک‌تنه‌ همه‌ی انبیاست حضرتِ سجّاد همان‌قَدَر که علی‌اکبر است مثل پیمبر همان‌قَدَر علیِ‌مُرتضاست حضرتِ سجّاد به‌ این‌‌دلیل‌ که‌ میراث‌دارِ حضرتِ مولاست فضائلش‌ یَمِ بی‌اِنتهاست‌ حضرتِ سجّاد زبانزد است‌ در آقایی‌ و کرامت‌ و احسان اِدامه‌ی‌ حُسن مُجتباست حضرتِ سجّاد حدیث‌ لوح‌* بخوان‌ تا بفهمی ای‌ دل‌ غافل حسابش‌ از همه‌عالم‌ جُداست‌ حضرت‌ سجاد امام: حاکم‌ دین؛ اصل‌ دین؛تمامی‌ دین‌ است نماز‌ و روزه‌ وحجّ‌ ودُعاست‌ حضرِت‌ سجّاد به اقتضای مَشیّت به تب نشسته وگرنه به‌دردِ خَلق‌ِ دوعالم‌ دواست حضرتِ‌ سجاد به‌ روز‌ حشر که جمعند خلق اول و آخر شنیدنی‌ست‌ ندایِ(کجاست‌ حضرت‌ِ سجّاد؟) یزید را به حقارت کشید خُطبه‌ی‌ تُندش به‌طرز جنگ‌ اگر برنخاست حضرت‌ِ سجّاد پس‌از گذشت‌ سی‌وچندسال‌ هر نفسش را به‌یاد‌ تشنه‌لب‌ کربلاست‌ حضرت‌ِ سجّاد پس‌از حسین‌ واباالفضل‌ وعون‌ وقاسم‌ واکبر پناه بی کسی عمّه‌هاست‌ حضرت‌ِ سجّاد هزار و یک‌ غم‌ِ سنگین‌ نشسته‌ بر دلش امّا شکسته‌ از غم شامِ بلاست‌ حضرت‌ِ سجّاد ✍ *فرازی از حدیث شریف لوح ((أَوَّلُهُمْ عَلِی سَیدُ الْعَابِدِینَ وَ زَینُ أَوْلِیائِی الْمَاضِینَ)) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گلان وحی را پرپر، که دیده؟ به گلشن، طایر بی سر، که دیده؟ تب و داغ و غل و زنجیر و دشنام گلوی خشک و چشم تر، که دیده؟ سوار ناقه با بازوی بسته زمین افتادن خواهر، که دیده؟ میان آفتاب شام و کوفه رخ خورشید و خاکستر، که دیده؟ به روی یاس‌ها جای سفیدی ز سیلی رنگ نیلوفر، که دیده؟ به رخسار هلالِ اوّلِ ماه خدایا هیفده اختر، که دیده؟ نشان سنگ در بالای نیزه سر پاک علی اکبر، که دیده؟ سرود و رقص و جشن و پایکوبی به دور آل پیغمبر، که دیده؟ چهل منزل به همراه سکینه سر عباسِ آب‌آور، که دیده؟ لبِ خشکیده و آوای قرآن شراب و چوب و طشت زر، که دیده؟ بگو «میثم» امامِ دستْ بسته، اسیر آن همه کافر، که دیده؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
(به‌مناسبت فرارسیدن ٩ مردادماه، سالروز وفات شاعر گرامی، استاد ) آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است آنکه بر خوانَد حدیث «اُمّ ایمن» بر امام* من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب کَند و افکند از پی و بُن ریخت بر هم زینب است آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است با برادر درد دل می‌كرد اين سان تا سحر آنكه ريزد از فراقت اشك ماتم، زينب است وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عبّاس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است پرچمت گر سرنگون شد من نگه می‌دارمش غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است «منزوي» هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است ✍مرحوم *حدیث ام ایمن، روایتی است که «ام ایمن» از پیامبر(ص) نقل کرده که در آن وقایع شهادت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) بیان شده است. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روضه برپا بود هر جا آب بود روضه‌هایش ذکر بابا آب بود مقتل جان‌سوز آقا آب بود تشنه لب بود آه اما آب بود روضه‌خوانش گاه ظرفی آب شد گاه‌گاهی روضه‌خوان قصاب شد ماجرای آب، آبش کرده بود غصه‌ی ارباب، آبش کرده بود مادری بی‌تاب، آبش کرده بود دختری بی‌خواب، آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می‌خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی‌حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه‌ی شمشیرها یادش نرفت سنگ‌ها و تیرها یادش نرفت او به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی‌ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راهِ زن‌ها را گرفت عمه را با دست بسته می‌زدند با همان نیزه شکسته می‌زدند بچه‌ها را دسته دسته می‌زدند می‌شدند آنقدر خسته... می‌زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود او جوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام، پشتش را شکست غصه‌های، شام پشتش را شکست کوچه‌های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام، پیرش کرده بود سنگ روی بام، پیرش کرده بود طعنه و دشنام، پیرش کرده بود بی هوا عمامه‌اش آتش گرفت مثل زهرا جامه‌اش آتش گرفت درد و رنج و غصه‌ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه‌ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قِسمت این بود بال و پر نزنی مَرد بیمار خیمه‌ها باشی حکمت این بود روی نی نروی راوی رنج نینوا باشی چقدر گریه کردی آقاجان! مژه‌هایت به زحمت افتادند قمری قطعه قطعه را دیدی ناله‌هایت به لکنت افتادند سر بریدند پیش چشمانت دشتی از لاله و اقاقی را پس گرفتید از یزید آخر عَلَم با شکوه ساقی را ؟ کربلا خاطرات تلخی داشت ساربان را نمی‌بری از یاد تا قیام قیامت آقا جان خیزران را نمی‌بری از یاد خون این باغ ، گردنِ پاییز یاس همرنگ ارغوان می‌شد چه خبر بود دورِ تشت طلا عمه‌ات داشت نصفِ جان می‌شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e