eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
280 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی بنده همان بنده، خدا مثل همیشه از ما توسل از تو لطف و دست گیری آقا همان آقا، گدا مثل همیشه @hosenih ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی مثل همیشه باز هم ستار بودی چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد ممنون از این که باز با ما یار بودی @hosenih با این گناهانی که من انجام دادم باور نمی کردم که دستم را بگیری تو آن قدر لطف و کرامتْ پیشه ای که روزی هزاران بار توبه می پذیری @hosenih جا مانده بودم تو مرا این جا رساندی من خواب بودم تو مرا بیدار کردی وقتی سحر های مناجاتت نبودم آن شب به جای من، تو استغفار کردی @hosenih آن قدر خوبیِ مرا گفتی به مردم آن قدر که حتی خودم هم باورم شد آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار این مهربانی های تو دردسرم شد @hosenih هر چند از دست خودم دل گیرم اما احساس دلتنگی در این شب ها نکردم سوگند بر سجادۀ خانوم رقیه من مهربان تر از خودت پیدا نکردم @hosenih در را به روی ما گنه کاران نبندید ما هم دلی داریم گر چه رو سیاهیم گفتند این جا بارِ عصیان می پذیرند دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سال‌ها از تو بی‌خبر گشتم گام‌گام از تو دورتر گشتم می‌دویدم به جانب دوزخ تو صدایم زدی که برگشتم @hosenih غرق در رحمت تو بودم باز پیش تیر بلا سپر گشتم بس‌که در آتش گنه ماندم پای تا سر همه شرر گشتم برگ و بارم تمام ریخته بود به عطای تو بارور گشتم سفر از خویشتن نکرده هنوز با سگ نفس، هم‌سفر گشتم وای من! کعبه را رها کردم دور شیطان خیره‌سر گشتم @hosenih دامن یار را رها کردم که به هر سوی، دربه‌در گشتم تا ببخشی دوباره «میثم» را دور آل پیامبر گشتم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عمرت به سر آمد کجا بودی تو بنده ؟ از خالق خوبت جدا بودی تو بنده از ما بدی دیدی مگر ای دلشکسته ؟ با ما چرا نا آشنا بودی تو بنده ؟ @hosenih چشم انتظار توبه ات بودم بیایی تا بخشم عصیانت ، کجا بودی تو بنده همراه با اهل معاصی بوده ای تو گاهی جسور و بی حیا بودی تو بنده گاهی تجرّی در گناهانت فزون شد مست معاصی و خطا بودی تو بنده هر بار خواندم تا به شهرالله آیی عازم به صحرای جفا بودی تو بنده در ارتکاب جرم غرق شور بودی بی حال هنگام دعا بودی تو بنده یک نیمه شب رو سوی درگاهم نکردی بی بهره از حال بکا بودی تو بنده سرمایه ات جز کرده ی باطل نباشد بی حاصل از یا ربنا بودی تو بنده در نامه ی اعمال تو خیری نمانده در زمره ی اهل ریا بودی تو بنده جای زکات و خمس و ردّ مال ایتام در رشوه خواری در ربا بودی تو بنده نه حمد و تسبیحی ، نه شکریّ و نه ذکری با نفس اما همنوا بودی تو بنده با این همه زشتی تو را می بخشم آری چون دوستدار مرتضی بودی تو بنده در آتش قهرم نمی سوزد دلت چون گریه کن خیرالنسا بودی تو بنده @hosenih از هر عذابم دور هستی که به هیئت در حصن شاه کربلا بودی تو بنده هر قطره اشکت شعله ها خاموش سازد چون شیعه ی آل عبا بودی تو بنده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جای خلوت کردن و بیتوته جلوت میکنم پنبه ای در گوشم و یک ریز صحبت میکنم من خودم وضعم خراب است و گنه کارم ولی این و آن را دائما دارم نصیحت میکنم @hosenih جای شاکر بودن و تسلیم امر تو شدن تا بلایی میرسد فورا شکایت میکنم تازه فهمیدم چرا سوزی ندارد ناله ام چونکه تهمت میزنم یا اینکه غیبت میکنم من خودم را میشناسم، رو نده گاهی بزن اینقدر بخشش نکن دارم بدعادت میکنم سیئاتم را بدل کردی به خوبی ها، ولی جای عبد تو شدن به تو خیانت میکنم کربلا رفتن برای من شده یک آرزو اربعینی قسمتم کن التماست میکنم قبه اش با مجلس اش فرقی ندارد باطنا بین روضه کربلایش را زیارت میکنم دوستان من همه گریه کن و سینه زن اند من فقط با نوکران تو رفاقت میکنم @hosenih لحظه ی افطار تا آب گوارا میخورم قاتلانش را هزاران دفعه لعنت میکنم از عطش لبهای او مثل دو تکه چوب شد تا زمین افتاد دور خیمه ها آشوب شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شد وقت آنکه درد نهان را دوا کنیم روی نیاز خویش بسوی خدا کنیم بیگانگی بس است ز درگاه کردگار خود را دمی به خالق خود آشنا کنیم @hosenih اشکی ز چشم خویش بریزیم و لحظه ای از بهر شستشوی گناهان شنا کنیم تا کاسه های دیده نگردیده پر ز خاک چشمی به سوی بی کسی خویش وا کنیم از یاد رفته وعده ی روز الست ما یک شب وفا به وعده ی قالو بلی کنیم تا از پی شفاعت ما چاره جو شود روی نیاز را به سوی مصطفی کنیم از قلب سوزناک سوی کشور نجف با گریه، التجا به شه اولیا کنیم گاهی سوی ولیّ و نبی ملتجی شویم گه روی استغاثه به خیرالنّساء کنیم دستی به دامن حسن مجتبی زنیم رویی به آستان شه کربلا کنیم این پنج تن مقرّب درگاه داورند هر پنج را شفیع، پی مدّعا کنیم @hosenih یا رب دری گشا ز هدایت برای ما شاید دگر ز کثرت عصیان حیا کنیم ما را ببخش ورنه به آل عبا تو را چندان قسم دهیم که از خود رضا کنیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نومید نمی‌شویم یک آن از ‌تو دیدیم ‌مگر ‌به ‌غیرِ ‌ا‌حسان از تو؟ @hosenih جر‌م و ‌گنه و ‌خطا و ‌عصیان از ما جود و کر‌م و عطا و ‌غفران از تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کمتر اگر ز خارم، یا واسع المغفره بر تو امیدوارم، یا واسع المغفره درمانده و فقیرم، در نفس خود اسیرم بنگر به حال زارم، یا واسع المغفره @hosenih در ظلمت گناهان، گردیده ام هراسان شد تیره روزگارم، یاواسع المغفره غفار هر ذنوبی، پوشندۀ عیوبی آگه توئی ز کارم، یا واسع المغفره گر بنده ای بدم من، شرمنده آمدم من با جرم بی شمارم، یا واسع المغفره هم طاعتی ندارم، هم فرصتی ندارم چون ابر اشکبارم، یا واسع المغفره من غرق سیئاتم، تا ندهی نجاتم اسیر این حصارم، یا واسع المغفره گر چه حیا نکردم، بر تو وفا نکردم شرمنده ام ز کارم، یا واسع المغفره غیر از تو کس ندارم، فریاد رس ندارم تویی امید و یارم، یا واسع المغفره شادان دل از محن کن، رحمی به حال من کن گر مستحق نارم، یا واسع المغفره @hosenih رفته ز دست صبرم، گریه کنم به قبرم نالم به شام تارم، یا واسع المغفره تا بر دل «وفائی»، بخشی تو روشنائی شد همه شب شعارم، یا واسع المغفره ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی @hosenih در اگر باز نگردد نروم باز بجائی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه ببخشی من بیچاره چه سازم که ندارم پر کاهی سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم به بهشتم ندهم گر بدهی شعلۀ آهی سوز ده تا که بسوزد زغمت سخت درونی اشک ده تا که بگرید زغمت نامه سیاهی چو بدوزخ زدهان شعله صفت سر بدر آرد این زبانی که دل شب به تو گفته است الهی چون پسندی که فرود آوری اش در دل آتش این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی @hosenih سخن از وسعت عفوت نتوان گفت که فردا جرم کونین به پیش کرمت نیست گناهی دست «میثم» تو بگیر از کرم خویش که باشد همچو کوری که نشسته است به غفلت سر چاهی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گفت دیباچه ی غم گفتمش ای دوست منم گفت رانده ز حرم گفتمش ای دوست منم گفت آن عبد فراری که سراپا گنه است زده با نفس ، قدم گفتمش ای دوست منم @hosenih گفت آن بنده ی شیطان که دل ما سوزاند خصم ما شد همه دم گفتمش ای دوست منم گفت آن پشت به درگاه ربوبی کرده آن به خود کرده ستم گفتمش ای دوست منم گفت آن غرق به گرداب معاصی به کجاست ؟ با گناهانِ چو یم گفتمش ای دوست منم گفت آن کیست که با این همه نافرمانی نوشد از جام کرم ؟ گفتمش ای دوست منم گفت کو تشنه لب آب بقای کرمم تا کشد پا ز عدم ؟ گفتمش ای دوست منم @hosenih گفت آن کیست که سینه زن مولا گردد ؟ تا خورد شیعه رقم گفتمش ای دوست منم گفت در جمعِ مناجات کنانِ سحری کیست مهدیش ، صنم ؟ گفتمش ای دوست منم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گاهی برای عرض ادب یک وضو خوش است گاهی به پیشگاه خدا گفتگو خوش است هر چند عشق اهل مناجات دائمیست گاهی مرور سوره و آیات او خوش است @hosenih گاهی نماز و روزه گهی خمس ، گه زکات گه در جهاد ، هدیه خونِ گلو خوش است هر سال حج واجب و هر سال مفرده!؟ گاهی به خانه فقرا جستجو خوش است گاهی طنین امر به معروف ، واجب است گاهی سخن ز نهی ز منکر بگو ، خوش است زیباست روز و شب ز ولایت سخن کنیم اما برائت از ستم فتنه جو خوش است گفتی فروع دین خدا را ولی بگو در راه دین نثار همه آبرو خوش است @hosenih گاهی خواص هم سر غواص میبرند گاهی شکایت و گله از ما و او خوش است یاد حرم خوش است ولی یاری اش چه خوب ذکر مدافعان حرم کو به کو خوش است باید خودی نشان بدهی در ره دمشق گاهی به کربلای خودت جستجو خوش است مردان فکه سینه زنان حقیقی اند سینه سپر مقابل دشتی عدو خوش است کانال خون و حنظله ها و کمیل ها هان تشنه لب گرفتن جام و سبو خوش است @hosenih روزی که با امام زمان روبرو شویم تأیید مدعای من از روبرو خوش است ای وای اگر که نامه من آبرو برد وقتی حسین میخردم آبرو خوش است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به اختیار خود از اختیار افتادم گناه کردم و از چشم یار افتادم قساوت آمد و روزی گریه ام را برد شبیه مرده شدم یک کنار افتادم @hosenih فریب خورده ام از طول آرزوهایم ز روی جهل در این چاه تار افتادم گناه و معصیتم آبروی من را برد کنار اهل دل از اعتبار افتادم هزار شکر همیشه میان راه خطا به دام رحمت پروردگار افتادم خدا کند که ببندد مرا کنار خودش اگر دوباره به فکر فرار افتادم @hosenih هوای باده ی انگور حیدری دارم دلیل دارد اگر که خمار افتادم فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است به پشت خانه ی این سفره دار افتادم دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا دوباره یاد غم آن دیار افتادم *** برادرم تو نبودی و یکه و تنها میان خنده ی چندین سوار افتادم @hosenih هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد چقدر پشت سر نیزه دار افتادم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خاک را به آسمان، می کند بدل حسن روزگار تلخ را، می کند عسل حسن تا ابد هرآنچه حسن، جزئی از محیط اوست جمع مفردات حسن، بوده از ازل حسن @hosenih هر حواله ای که شد، خیر در بساط ما روی گوشه ای از آن، حک شده من الحسن شوق در لباس روح، روح در مسیر وصل وصل در سریر عشق، عشق در عمل حسن نجل شیر کردگار، نخلی از ابوتراب عرش را گرفته است، تنگ در بقل حسن او به هر که می رسد، ذوب می شود در او آنقدر که مرتضی ، می شود ابالحسن لافتی اگر که داشت ماجرای دومی باز می رسید بر فاتح جمل حسن @hosenih جنگ گر گرفته از، مختصرترین رجز مختصرترین رجز، نعره ی انا الحسن در تمام عالمین، بر حسین و زینبین کیست او که حجت است؟...حضرت اجل حسن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خاکِ این خانه زَرَش بیشتر است لُطفَش از دور و بَرَش بیشتر است کارِ ما دستِ کریمی باشد که شلوغیِ سَرَش بیشتر است خانه اش بینِ تمامِ این قوم در کرامت خَبَرَش بیشتر است پسرِ ارشدِ خانه پیداست از بقیه جگرش بیشتر است دین به شمشیر فقط زنده نشد صُلح گاهی اَثَرَش بیشتر است بارِ خرمایِ شما سنگین است مثلِ طوبیٰ ثَمَرَش بیشتر است چهار فصل است پذیراییِ تان باغِ نو برگ و بَرَش بیشتر است رُطَبِ سفره یِ مولا آمد پسرِ ارشدِ زهرا آمد @hosenih از لبش شورِ ازل ریخته است نورِ حق ، عَزّوَجَل ریخته است رویِ چشمش دو قصیده دارد و سرِ شانه غزل ریخته است زیرِ پایش که پُر از محراب است چقدر تاج محل ریخته است کَرَم و جود و سخا و رافت دورِ او چند بغل ریخته است ضربه هایش به زمین ، لشکر را بینِ میدانِ جمل ریخته است بیوه یِ ناقه سواران فهمید به سرش خشمِ اجل ریخته است قاسمش هم به پدر رفته ببین روی ِلبهاش عسل ریخته است تا که بازی بکند در پیشش تیر و ناهید و زُحل ریخته است باز آوایِ علی می آید پسرش جای علی می اید @hosenih دستِ ما باده یِ ناب اُفتاده کارِ ما دستِ شَراب اُفتاده تا که بویی زِ تو آورد نَسیم رونق از کارِ گُلاب اُفتاده بَسکه شیرین شُده بوسیدنِ تو دَهَنِ فاطمه آب اُفتاده کوچه بُن بست شده راه برو دلِ این شهر به تاب اُفتاده مَرد و نامرد جدا شُد از هم چون زری که به تُراب اُفتاده سالها هست که از رویِ نفاق بعدِ صلحِ تو نقاب اُفتاده حق و باطل پس از این پیدایَند پَرده از مکرِ سراب اُفتاده دست عُمریست به دامان داریم چه غَمی تا که حسن جان داریم @hosenih وای اگر دستِ تو شمشیر کِشَد آسمان پیشِ تو تکبیر کِشَد از رجزهایِ تو از نعره یِ تو همه یِ جُمجُمه ها تیر کِشَد مرگ را در نظرِ صد لشکر ملک الموت به تصویر کِشَد تا تو اُسطوره یِ رَزمی،تاریخ خط بُطلان به اَساطیر کِشَد شیوه ات روبَهیان را بیرون از دلِ بیشه و تزویر کِشَد از شکوهِ تو مُرَدَد ماندیم حق بده حرف به تکفیر کِشَد قاسمت دید و به خود اَزرق گفت مجتبیٰ آمده شمشیر کِشَد پسرِ رفته به بابا این است دومین حیدرِ زهرا این است @hosenih گرچه از دستِ تو کَم هم خوب است خواستن قدرِ دو عالم خوب است بوسه بر رویِ ضریحت حتیٰ شده در خواب و خیالم خوب است تا برای تو بِگریَم دل سیر از همه سال محرم خوب است نامِ ما را تو به زهرا دادی نظرت هست که دَرهم خوب است زائرانِ تو زیادند ، تو را حرمی قَدِ دو عالم خوب است چشمهای تو چه دیدند،بگو گیسویت از چه سفیدند،بگو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیشب گذری کردم از کوچه ی میخانه دیدم همه مستان را دیوانه ی دیوانه ساقیِ بلاجویان شاداب و لبِ خندان می داد به سرمستان پیمانه به پیمانه من بودم و تنهایی در حلقه ی شیدایی دستی ز کرم آمد ناگاه روی شانه گفتا منشین خاموش در محفل ما رندان برخیز غزل خوان شو مستانۀ مستانه سرمست بخوان یا هو جای نگرانی نیست مولاست که می بخشد عیدانۀ شاهانه برخواستم و خواندم یا محسن و یا مُجمِل ما را بنواز امشب ای لطف کریمانه! هو هاتفی از یثرب می گفت دم مغرب افطار بفرمایید از سفره ی جانانه فرمود کسی مولا فرموده بفرمایید کردند همه طاعت فرمان ملوکانه چه سفرۀ رنگینی گسترده به ایوان بود بسم الله هنگام افطار «حسن جان» بود @hosenih ای خال و خط و چشمت تصنیف دل آرایی نامت حَسن و حُسنت سرچشمه ی زیبایی هم قامت تو موزون هم صورت تو محشر پا تا سرت ای مولا! مجموعه ی غوغایی افلاک همی گردد گِرد قد و بالایت رخسارْ جهان افروز گیسو شب یلدایی ای روزی هر روزم وابسته به دستانت ای کاش که رِزقَم را همواره بیفزایی اوّل قمر طاها اوّل پسر مولا اوّل ثمر عشق صدیقه ی کبرایی ای سفره ی گسترده وی رحمت بی پایان! ما را بنواز امشب ای رأفت زهرایی کو حاتم طایی تا پیش تو زند زانو سالار کریمانی تو حاتم طاهایی ای حِلم خداوندی اسطوره ی صبری تو فرمانده بی لشکر سردار شکیبایی رویای شب و روزم خورشید دل افروزم عمری ست که با عشقت می سازم و می سوزم @hosenih ای نام گران قَدرَت بسم الله قرآن ها وی جنبش لب هایت آرامش طوفان ها هر کس غزلی خواند در مِدحَت تو جانا می بندد و می سوزد دیوان غزل ها را خورشیدی و چون خورشید سلطانیِ تو محرز ای سـیطره ات حاکم بر سلطه ی سلطان ها ای میمنۀ هستی در میسره ی چشمت وی هم چو علی فاتح در عرصه ی میدان ها در چـشم بلا خیزت خون همه خوابـیده ای کشته ی بالفطره از حُسن تو انسان ها هم عرش تو را خواهد هم فرش تو را خواند پایی بزن ای عرشی! در گوشه ی ویران ها لب وا کن و لبیکی آهسته بگو آخر مُردند به عشق تو این پاره گریبان ها در پاسخ این پرسش «الملکُ لِمنْ اَلیوم» رو سوی تو می چرخد انگشت سلیمان ها فریاد زنم محشر از عمق دل مستم از طایفه ی عشقم ... مجنون حسن هستم @hosenih امشب دل دیوانهْ بی تاب حسن گوید با دست تهی چشمِ پر آب حسن گوید عشق تو خیالاتی کرده است مرا آقا هر شب دل آشفته در خواب حسن گوید با رحمت و احسانِ چشمانِ پر از خیرت این عاشق شیدا را دریاب...! حسن گوید امشب همه ذرات هستی حسنی هستند خورشید، زُحل، ناهید، مهتاب حسن گوید کی غلغله می افتد؟ در جان همه عالم... وقتی لبِ عطشانِ ارباب حسن گوید ذرات به توصیف اوصاف تو مشغولند سجاده و تسبیح و محراب حسن گوید ای محور بخشایش در ماه عنایت ها ماه رمضان رب الارباب حسن گوید ای احسن اسماءِ حُسنای خداوندی درحُسن تو می بینم غوغای خداوندی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سائلی که حلقه ی در را به وقتش می زند دست صاحبخانه روزی سر به بختش می زند ای گدا، بر حاتم این در سلیمان رو زده نوح هم این آستان را بارها جارو زده @hosenih ای که محتاجی، بیا خوان طلب را پهن کن خاک پای شاه شو، بال ادب را پهن کن تا رسیدی پای در، لاترفعوا أصواتکم در بزن، آرامتر، لاترفعوا أصواتکم صبر کن آقا خودش در را به رویت وا کند ابر رحمت، قطره ات را از کرم دریا کند صاحب این خانه فضل الله یوءتی من یشاست او کریم آل طاها، او حسن، او مجتباست کیست این ماهی که بر او آسمان تعظیم کرد ثروتش را با فقیران بارها تقسیم کرد کیست این، فرزند وصل عادیات و کوثر است در دلیری و شجاعت، حیدر ابن حیدر است او که در جنگ جمل با تیغ ابرو آمده روبرویش ناقه ی فتنه به زانو آمده @hosenih در مقام صبر او اندیشه حیران مانده است از نظر بر حلم او احساس نالان مانده است قامت ایوب از صبر حسن خم می شود صلح او با غربت و تدبیر توأم می شود روز محشر خود گواه محکم این مدعاست مذهب شیعه، همانا درک صلح مجتباست این امام مهربان از جنس نور و روشنی است سینه اش، مثل حسین بن علی بوسیدنی است سینه ای که مخزن اسرار مادر بوده و شاهد آن کوچه و آزار مادر بوده و @hosenih کوچه ها، احساس او را هی به آتش می کشند این مدینه، کوچه هایش آخر او را می کشند کوچه ای تنگ و دلی سنگ و نگاه فاطمه کشته او را خاطرات قتلگاه فاطمه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نشنیده است از او احدی از قدیم، نه در پاسخ فقیر و اسیر و یتیم، نه فرزند اصل جاذبه و دافعه است او نیمی برای خلق بلی هست و نیم نه @hosenih هربار رفته گرم پذیرای او شده نشنیده است از سر زلفش نسیم نه با ابروان خویش گره باز می کند حتی اگر به چشم بگوید کریم نه قهر کریم نیز به معنای آری است معناش می شود بله در این حریم نه @hosenih ما را حواله کرده به دست برادرش ما را نگاه کرده ولی مستقیم نه هرکس عطا نکرد مهم نیست پیش ما سخت است از کریم ولی بشنویم نه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کنار سفره ی احسان گرفت دست مرا به آیه آیه ی قرآن گرفت دست مرا گرفته بود دلم سخت در حصار خودم دوباره در دل زندان گرفت دست مرا @hosenih اسیر چاه هوس بودم و دچار گناه میان حیله ی شیطان گرفت دست مرا از آسمان که فرو ریخت ربنای دلم به زیر بارش باران گرفت دست مرا رسید نیمه ی ماه و وزید عطر بهشت میان ذکر حسن جان گرفت دست مرا @hosenih شکست بغض گناهم کنار صحن عتیق که لطف شاه خراسان گرفت دست مرا و نیمه های سحر بود آن شبی که خدا شبیه کودک گریان گرفت دست مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمی از فرصت تقریب به دلدار گذشت چشم بر هم زدم و این همه اسحار گذشت شب به شب آمدن و ناله زدن بر در دوست چون نسیم سحری آمد و ناچار گذشت @hosenih گر چه کالای من غمزده بازار نداشت کسب و کارم همه با لطف خریدار گذشت چه خداوند رحیمی است که با قطره ای اشک از سر معصیت بی حد و بسیار گذشت گذر هر نفس آلوده به این دیر افتاد شامل عفو خدا گشت و سبکبار گذشت زودتر باید از این مائده کامی ببریم نیمی از سفره ی مهمانی غفار گذشت نیمی از ماه گذشت و مه من جلوه نکرد چه کنم نیمه ای از فرجه ی دیدار گذشت نیمه ای رفت ولی نیم دگر در پیش است ای خوش آن کس که از این ماه، سزاوار گذشت هر شب اینجا دل من مضطرب بانویی است محملش از وسط کوچه و بازار گذشت @hosenih سنگ می آمد و بر روی برادر می خورد خواهر غمزده با دیده ی خونبار گذشت پیش چشمان پدر، دخترکش سیلی خورد عمر کوتاه گلش در غم و آزار گذشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ موجيم كه بر ساحل غم مى تازيم چون قطره به درياى كرم مى نازيم @hosenih در صحن بقيع اگر شبى قسمت شد بى وقفه براى تو حرم مى سازيم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر لب هر عاشقی گل کرده امشب یا حسن می شوم عبد خدا ماه مبارک با حسن ما اگر عبد حسینیم و گدای زینبیم بر خود زینب قسم کرده جدا ما را حسن @hosenih رزق آب و نان من دائم ازین خانه رسید نیستم مدیون دربار کسی الا حسن تا که جان دارم میان تن دم از او می زنم شافع عقبی حسن ...مولا حسن... آقا حسن ذکر یاسبّوح و قدوسم شده یا مجتبی می روم سجده به عشق اینکه گویم یا حسن کوری چشم زنی که قاتل پیغمبر است مینویسم روی قلبم "سیدی مولا حسن" @hosenih ای که در شهر مدینه شهره گشتی بر کرم یک نظر بر این گدا کن ماه دل آرا حسن نیمه ی ماه است و دستم خالی و رویم سیاه حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیّ یاحسن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خدا پرده را تا ثُریا گشود و راهی برای تماشا گشود خدا محضِ دلهایِ مجنونِ ما سرِ مویی از زُلفِ لیلا گشود برایِ ظهورِ تمامیِ خویش زِ خود جاده ای تا به دنیا گشود به سویِ کویری ترین خاکها خدا دامنی غرقِ دریا گشود شبی که پیمبر هم از تاب رفت چو آئینه اش چشم خود را گشود زمین و زمان را به هم ریخت باز نقاب از رُخَش تا که زهرا گشود علی عرضِ تبریکِ حق را شنید زِ لبهایِ او تا که بابا شنید @hosenih نفسهایِ گرمِ پیمبر شدی تپشهایِ زهرایِ اطهر شدی بده گیسوان را به دستانِ باد که عالم ببیند چه محشر شدی خدا بینِ طاقِ دو اَبرویِ توست که از هرچه دارد علی سرشدی به پیشِ نگاهِ سپاهِ جمل تو ده ها تو صدها برابر شدی تو پاشیده ای فتنه ها را زِ هم توسنگین ترین ضربِ حیدر شدی نوشتند بر تیغه ی ذوالفقار حسن حیدرِ دومِ روزگار @hosenih زمانی که جای دقایق نبود اُفق های خورشید مشرق نبود زمانی که حتی تمامِ بهشت برای حضورِ تو لایق نبود جهان بی وجودت عدم در عدم خدا بی شکوهِ تو خالق نبود تو ما را زِ خاکِ خودت ساختی زمانی که حرف از خلایق نبود کسی مثل تو در پِیِ ما نگشت کسی مثل ما بر تو عاشق نبود قدم زن که چشم همه مست شد گذر بسته شد کوچه بن بست شد @hosenih بدون تو دنیا نسیمی نداشت خلیلی خدا یا کلیمی نداشت چه می کرد با ازدحامِ گدا اگر سفره دارِ کریمی نداشت زمین شوره زاری تَرکَ خورده بود اگر آسمان یاکریمی نداشت بدونِ تو شب تا ابد عمر داشت اگر آفتابِ زمینی نداشت تو میراثِ دوشِ علی بُرده ای که با تو مدینه یتیمی نداشت بدون تو عباس ، حتیٰ حسین برادر فقط نه که نیمی نداشت شکوهت ابد تا ازل را گرفت خروشَت سپاهِ جمل را گرفت @hosenih کسی را که چشمت گرفتار کرد گرفتارِ رویی نبی وار کرد مسیحایی آموخت چشمی که مست تماشای این چشم بیمار کرد مسلمان شدیم از زمانی که دل به آیاتِ حُسنِ تو اقرار کرد چه شیرین شده روزه های علی که باز از لبانِ تو افطار کرد زبان بند می آید از لطفتان بیان را خیالِ تو دشوار کرد جوابِ سلامِ مرا می دهی سحر لقمه ای دست ما می دهی @hosenih منم نذرِ چشمانِ بارانی ات نسیمی زِ الطافِ روحانی ات مرا مَحرَم رازِ خود می کنی منم مرحم قلب طوفانی ات مرا می بَری تا کنارِ بقیع شبی سمتِ باغِ پریشانی ات چه می شد اگر سایه بانت شوم و یا تکه شمعی به مهمانی ات چرا اینقدر مو سپیدی غریب بگو با دلم حرف پنهانی ات دلت زخمی از دست مردم شده عزیزِ تو در کوچه ها گم شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند خورده است نبی هم کفی از نان نجف را بخشید خدا اولِ این ماهِ مبارک پیش از همه ی خلق مسلمان نجف را می خواست ببینیم کریمیِ علی را رو کرد خداوند حسن جانِ نجف را یک روز بیاییم و بسازیم مدینه بالای سرِ فاطمه ایوان نجف را دیدیم همه سروری آل علی را اول پسرِ مادریِ آل علی را @hosenih جبریل شدم مثلِ کبوتر شدم امشب ای شوق ببین یک کَسِ دیگر شدم امشب نامت به لبم آمد و چسبید لبانم انگار پُر از قندِ مُکرر شدم امشب من از جبروت و جلواتِ تو شنیدم ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب پیراهنم از عطرِ گلابت شده لبریز از لطفِ شما لاله ی قمصر شدم امشب آقا به ضریحی که نداری پَرِ من خورد پیشِ تو عجب نیست اگر زر شدم امشب باید که ببینند علی را حسنش را نقش شرف الشمس عقیق یمنش را @hosenih آیینه بگیرید پیمبر شدنش را از روز ازل حضرتِ حیدر شدنش را باید که عقیقه بکند فاطمه امشب شیرینیِ این لحظه یِ مادر شدنش را یوسف سرِ این کوچه دویده است ولی باز می دید در آن غُلغُله آخر شدنش را چشمی که حسد داشت به ذریه ی زهرا با رویِ حسن دید خود ابتر شدنش را بین الحرمین اند ملائک همه امشب تبریک بگویند برادر شدنش را تنها نه دل ما که دو عالم حسنیه است هر دو حرم کرببلا هم حسنیه است @hosenih باید که علی چند پسر داشته باشد تا این که مدینه سه قمر داشته باشد مانند نبی کیست که در بینِ دو عالم از فاطمه ی خود دو جگر داشته باشد باید که پسر دار شوی تا که بفهمی شیرینیِ باغی که ثمر داشته باشد هرکس که از این ایل بود موقع رزمش در پنجه ی خود تیغِ دو سر داشته باشد باید که پس از نامِ علی ذکرِ حسن داشت تا تیغِ اباالفضل اثر داشته باشد آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا یک شهر پُر از کوچه ی بن بست شد آقا @hosenih خورشید چرا نیمه ی شب بر سر بام است گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است آن کَس که در این خانه غلام است امیر است آن کَس که امیر است بر این خانه غلام است "در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن بی رویِ تو ای سرو گل اندام حرام است" با اینهمه حُسنی که شده جمع در اینجا حیران شده ام قبله کدام است کدام است هر کس که جمل بود و تو را دید نوشته است سوگند که صلح تو قیام است قیام است لایوم....بگو تا بگدازیم برایت ای کاش حسینیه بسازیم برایت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نام تو که بردم دهنم غرق عسل شد اول قلمم راهی میدان جمل شد شمشیر تو برنده تر از دست اجل شد کار علی اینبار به تدبیر تو حل شد از هر طرفِ لشکر اگر تیر ببارد اینبار علم تکیه به دستان تو دارد @hosenih سرمشقِ علمدار شدن را تو نوشتی بر سینه ی ما نام حسن را تو نوشتی سرسبزی گل های چمن را تو نوشتی هم نافه ی آهوی ختن را تو نوشتی تو زینت دامان رسول دو سرایی تو راهبر و راهرو و راهنمایی @hosenih خوب است فدایی تو باشیم همیشه مشغول گدایی تو باشیم همیشه سرمست و هوایی تو باشیم همیشه معبود خدایی تو باشیم همیشه ما لقمه ی نان از سر این سفره گرفتیم روزی خود از مادر این سفره گرفتیم @hosenih تو سید و سالار جوانان بهشتی تو قسمتی از لولو و مرجان بهشتی داوود تویی، قاری قرآن بهشتی یوسف تویی و رونق کنعان بهشتی والله که من جز تو کس و کار ندارم هیهات قدم بی تو به جنت بگذارم @hosenih توحید تو در آیه ی تطهیر نیامد شرح کرمت در دل تعبیر نیامد ایمان تو در دفتر تفسیر نیامد گشتیم ولی مثل تویی گیر نیامد ای لرزه به اندام تو از خوف خداوند باید همه جا بر سر تو نور ببارند @hosenih ماییم گدایی که سر راه تو هستیم پشت در میخانه ی تو کاسه به دستیم این بار سر سفره ی سادات نشستیم از سبزی عمّامه ی زیبای تو مستیم تا نور به اقطار سماوات بپاشیم ای کاش غبار روی نعلین تو باشیم @hosenih سرّی که در آن نور نهان بود تو بودی نرگس به شقایق نگران بود، تو بودی زهرا نَفَس و آنچه که جان بود تو بودی تا صورت پیوند جهان بود تو بودی ما غیر شما علّت ایجاد نداریم محکم تر از این نیست دلیلی که بیاریم @hosenih حبّت به دل خصم علی جا شدنی نیست والله که مانند تو پیدا شدنی نیست این بند غلامی ز دلم وا شدنی نیست تکذیب شود وعده ی زهرا؟! شدنی نیست تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است فردای غلامان تو فردوس برین است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بازهم غرق تمنّا شده ام پا تا سر میشوم دست به دامان شما بار دگر روی سجّاده نشستم،که ندایی آمد میرسد بعد شب پانزدهم،پیک سحر دل خود در کف اخلاص گرفتم، گفتم چه مقامیست از این دلشُدگی بالاتر؟ خالق ارض و سماوات شفیعی آورد تا نجاتم دهد از هول و هراس محشر سیّد و سَرور وآقای جوانان بهشت می درخشد به روی دامن زهرا چو گُهر مژده دادند ملائک که ببینید،آمد اوّلین سبط نبی،نور دل پیغمبر اینکه خورشید شده سایه نشینش،باشد مادرش حضرت صدّیقه و بابا حیدر هستی ام را همه یکباره به پایش ریزم قدمی رنجه کند روی دوچشمانم اگر یاحسن آمدی از غُصّه نجاتم دادی خضر راهم شدی و آب حیاتم دادی @hosenih آسمان یُمن قدوم تو قمر باران شد و زمین از نفس پاک تو عطر افشان شد بوی گلهای بهشتی همه جا پیچیده عرش تا فرش ز لبخند تو گلباران شد تاکه گفتند کریم آمده،هرکس غم داشت خانه آباد شد و شاد شد و خندان شد بعد از آن شب که خداوند تو را نام نهاد اسم زیبای حَسن،قسمت فرزندان شد فتنه ی اهل جمل را به دمی خواباندی بعد از آن هرکه به لب داشت رَجز،پنهان شد نعمت حُبّ شما را که به هرکس ندهند شُکرگویم وطن مادری ام ایران شد حتم دارم که ولای تو مرا داد نجات هرزمان دل هدف وَسوسه ی شیطان شد باتوسل به تو،هر عاشق دلداده اگر مشکلی بود به کارش پس از آن آسان شد پسر حیدر کرار،سلام آقاجان همه ی عشق علمدار،سلام آقاجان @hosenih هرکسی دست به دامان کریمان دارد کوله باری ز عنایت پُر و پیمان دارد نوکرِ یار شدن،پاک شدن میخواهد ور نه این طایفه دلداده فراوان دارد خوش به حالم که«اَنَاالعَبد وَ اَنتَ المولا» بسکه زهرا به غلامان تو احسان دارد حاجتش را بدهی یا ندهی،سائلتان تا سحر،از سرشب، ذکر حسن جان دارد پشت درآمده یک شهر فقیر و مسکین چونکه این خانه برای همگی نان دارد کَرَم چشم تو برخواهش ما داد جواب چِقَدَر نور نگاه تو مسلمان دارد هرکه در امنیت از نام شما دم بزند دِین، برگردنش از خون شهیدان دارد دل من تنگ مدینه شد و مشهد رفتم خوب شد مملکتم حضرت سلطان دارد دست و دل بازترین هستی و ارباب منی التماس سحرِ این دل بیتاب منی @hosenih چشم‌ها خیره به در مانده و در راه شماست که اگر لطف کنی دیده قَدمگاه شماست ماه رویان همگی واله و حیران شده اند چونکه چشم همه شان مات رخ ماه شماست هفتم ماه صفر،نیمه ی ماه رمضان دل، خوش از زمزمه وُ نغمه ی گَه گاه شماست صُلحت آغاز ره کرببلا باشد و این اعتقادیست که در هر دل آگاه شماست پیروان دگران و دگران،گُمراهند شیعه ی واقعی آن است که در راه شماست نوکری بر درِ هر خانه به دردی نخورد دل اگر صاف شود خادم دلخواه شماست عاقبت مهدی موعود شما می آید آخرین حجت حق اوست که خونخواه شماست حسرت گنبد و گلدسته برایت دارم یک اشاره کنم این روضه ی جانکاه شماست توکه سرمَنشأ هر جود و سخا و کَرمی حرفم این است حسن جان که چرا بی حَرمی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من از شماست هر چه منم را گرفته‌ام حالا به روی دست، تنم را گرفته‌ام خاکم ز کربلاست ولی خانه‌ام بقیع امشب بهانه‌ی وطنم را گرفته‌ام @hosenih 58 شب همه‌جا گفته‌ام حسین تا اذن این دو شب حسنم را گرفته‌ام هرجا شده است صحبت کوچه شبیه تو بی‌اختیار من دهنم را گرفته‌ام از باغ شیعیانِ غریبِ مدینه‌ات بُردِ یمانی و کفنم را گرفته‌ام @hosenih بین من و لباس عزایت چه فرقی است من رنگ و بوی پیرهنم را گرفته‌ام دست مرا بگیر به محشر بگو که من همواره دست سینه‌زنم را گرفته‌ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih