eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.3هزار دنبال‌کننده
248 عکس
269 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
اسامی و پاسخ های صحیح اعلام شد قرعه کشی یکی دو روز آینده ان شاالله
💠داستان   او از پدر و مادری ناصبی متولد شده بود. مادرش نذر کرده بود که اگر پسری از او متولد شود او را برای غارت و آزار و اذیت زائران حضرت امام حسین (ع) بفرستد تا اموال زائران را غارت کند و آنان را به قتل برساند! زمانی که او به دنیا آمد و به عنفوان جوانی رسید او را به خاطر ادای نذرش سر راه زائران فرستاد. هنگامی که به نواحی مسیّب نزدیک کربلا رسید به انتظار ورود زائران نشست ولی خوابی سنگین او را فرا گرفت و در حالی که خواب بود، قافله زائران از جادّه گذشته، گرد و غبار قافله زائران بر روی او می‌نشیند در این اثنا به خواب می‌بیند که قیامت برپا شده، فرمان آمده که او را به دوزخ دراندازند ولی آتش به خاطر آن گرد و غبار پاک به او نرسید. در حالی که از آن نیّت زشتش لرزان و ترسان بود از خواب بیدار شد. از آن پس ملازم ولایت اهل بیت گشت و مدتی بسیار طولانی مقیم کربلا و ساکن حائر شریف حضرت امام حسین (ع)شد و از این هنگام بود که مدح و ستایش اهل بیت را محور کار خود قرار داد و با یک رباعی کار نورانی مدیحه‌سرایی‌اش را شروع کرد: إذا شِئْتَ النَّجاةَ فَزُر حُسَیناً   لِکَیْ تَلْقی الألهَ قَرِیْرَ عَیْنِ فإنَّ النارَ لَیْسَ تَمَسُّ جِسْمَاً  عَلیهِ غُبارُ زوَّارِ الحسین 👈آنچه گفته شد سرگذشت ابوالحسن جمال الدین علی بن عبدالعزیز موصلی حلّی از ادیبان بزرگ و از مدیحه‌سرایان اهل بیت علیهم السلام و شاعری برجسته و انسانی فاضل بود که در شهر حلّه می‌زیست و در سال ۷۵۰ قمری در همانجا درگذشت و مزارش در شهر حلّه زیارتگاه معروفی است. 📖لغت ناصبی :ناصبی به کسی می گویند که با اهل بیت (ع) دشمنی داشته باشد ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از اشاره های شگفت انگیز قرآنی عبارت است از اینکه یک مرحله جنینی انسان به زالو( علق) تشبیه شده است. در شکل بالا جنین 24 روزه و زالو را مقایسه کنید . ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
محبت به حیوانات 💠داستان کوتاه(۱) امام مجتبی (ع) برده ای را دید که غذای خود را با سگ تقسیم میکنه اون برده را آزاد فرمود و باغی به او بخشید. 💠داستان کوتاه(۲) پیامبر(ص) در شب معراج زنی را در جهنم دید در حالی که زن مؤمنی بود! کاشف بعمل آمد در حق گربه ای بی رحمی کرده بود و آن حیوان زبان بسته جلو چشمش از گرسنگی مرده بود  و او نجاتش نداده بود. 💠داستان کوتاه(۳) پیامبر (ص) زنی بدکاره را در بهشت دید!با شگفتی رازش پرسید معلوم شد در حق سگی محبت کرده و او را از مرگ به خاطر تشنگی، نجات داده بود که سعدی آنرا به شعر درآورده: 🌸 شعر  یکی در بیابان سگی تشنه یافت برون از رمق در حیاتش نیافت کله دلو کرد آن پسندیده کیش چو حبل اندر آن بست دستار خویش به خدمت میان بست و بازو گشاد سگ ناتوان را دمی آب داد آمـــــّـــــــــا  محبت به سگ به بغل کردن و بوسیدن نیست و اون حیوان همچنین انتظاری هم نداره . انسان،  اگر عاطفه انسانی ش را تقویت نکند دیگر بلد نیست به انسان ها محبت کند پس سعی میکند محبت به انسان را بی ارزش جلوه بدهد و زیاده روی و عشق ورزی به سگ و گربه را انسانیت. 👌حرف آخــــــر: محبت به حیوانات کار خوبی است اما افراط در هیچ کاری درست نیست. و لطفا انسانیت را در سگ بازی خلاصه نکنید ، به خدا محبت به انسان ها بسیار قشنگ تره. 🙈و آمار میدانی از انحرافات اخلاقی در خصوص رابطه با حیوانات حکایت می کند. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
مرتبط بنگاهچی که «سند زدن خونه چند میلیاردی برای سگ» را تبلیغ می کرد بازداشت شده است اما انتظار برخورد جدیِ بازدارنده داریم تا افرادی به خاطر منافع مادی، ارزشهای اخلاقی جامعه را به تمسخر نگیرند. لطفا در فضای مجازی از مطالبه کنید.
این روزها شاهد هستیم که دشمنان از حسادت و کینه ای که دارند به قرآن اهانت میکنند چون متوجه گرایش جوانان آگاه به قرآن شده اند از امروز نکاتی جالب با هشتک تقدیم خواهد شد این نکات را از دست ندهید و تا می‌توانید در گروهها فوروارد کنید . مشمول دعای امام زمان باشید🌸🙏
بلز پاسکال ، ریاضی دان معروف ،مثل بسیاری از روشنفکرها سوالات مهمی ذهنش را مشغول کرده بود سئوالاتی فلسفی در مورد وجود آفریننده جهان. در تاریخ ۲۳ نوامبر سال ۱۶۵۴ او در تصادفی روی پل نیلی گرفتار شد که در آن اسب‌های کالسکه که کنترل خود را از دست داده بودند از دیواره پل پایین افتادند و کالسکه را به دنبال خود کشیدند. در این حین میله اتصال شکسته شد و کالسکه از اسب‌ها جدا و نیمی از آن از پل آویزان شد. پاسکال به طور عجیب از این حادثه جان به در برد. البته تو چند روزی بیهوش بود وقتی بهشون آمد قلم و کاغذ خواست و نوشت: «خدای ابراهیم، خدای اسحاق، خدای یعقوب، و نه خدای فلسفه دانان و دانشمندان و......پیغام تو را فراموش نخواهم کرد. آمین.» 👈آنچه پاسکال روشنفکر را تکان داده بود عبارت بود از اینکه ؛؛محاسبات عقلی و ریاضی میگفت در اون حادثه پاسکال نباید زنده میموند اما اراده ای او را حفظ کرد و انگار خدا در دل این حادثه وحشتناک خود را به پاسکال نشان داده بود و این یک تجربه شخصی و برهان محکم برای اثبات وجود خدا بود. 👌 بعد از آن ماجرا هر وقت غصه و نگرانی به سراغ او می آمد همان نوشته را نگاه میکرد و با تفکر در قدرت و مهربانی خدا آرامش میگرفت 🌸شعر گر نگه دار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد. اگر تیغ عالم بجنبد ز جای نبرد رگی تا نخواهد خدای. ✔️نکته بیشتر بلز پاسکال در مورد اثبات وجود خدا حرفای دیگری هم دارد او برهان دلنشینی برای اثبات وجود خدا تقریر کرد که به «برهان مصلحت اندیشی»  و «شرط بندی پاسکال» معروف است. خلاصه این برهان عبارت است از اینکه اعتقاد به وجود خدا نفعش بیشتر ضررش کمتر است پس اعتقاد به وجود خدا عاقلانه تر از انکار خداست که این برهان را اولین بار حضرت صادق علیه السلام بیان فرموده است ایشان خطاب به شخصی که در مورد وجود خداوند تردید داشت اینگونه فرمود: « اگر واقعیت قضیه مطابق نظر خداباوران باشد، شما ضرر کرده اید و ایشان نفع کرده اند  ولی اگر مطابق نظر ایشان نباشد(بلکه مطابق با نظر شما باشد)، آنها و شما مساوی هستید.» ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinilila
مثل بقیه زائران اربعین تصمیم داشتیم مسیر حدود ۶۵ کیلومتری نجف کربلا را پیاده روی کنیم. وسطای پیاده روی بودیم و گروه هفت نفره ما خسته و استراحت لازم ، بهتر ه بگم خانه لازم خخخ بعضی خستگی ها رو موکب جوابگو نیس باید خونه بری و دوش بگیری و لباس عوض کنی بعدش بخوابی😊 رسیدیم به شهر حیدریه ،  مردی  ازاهالی حیدریه دعوتمون کرد خونه شون. غیر از ما ی گروه عرب عراقی را هم دعوت کرد. رفتیم و دوش گرفتیم و کلی حالمون خوب شد و نماز جماعتی برگزار کردیم. قسمت  طلایی فرا رسید خخخ؛  سفره عربی باز شد کلی میوه ها رو ریختند وسط سفره 🍋🍌🍉🍒 🍊دو نوع غذا خانگی هم آوردن . اما نکته خاطره اینجاست گروه ما چهار طرف سفره را تصرف کرده بودیم اما مهمان های عراقی هنوز تکیه داده بودند و ی جوری ب ما نگاه میکردن. تا اینکه به سختی و با عربی فصیح به ما فهموندن که طبق رسم عراقی ها اول باید سفره را کامل بچینن و آخر سر که سفره کامل شد میزبان دعوت کنه بعد بری کنار سفره. 😊راستش فهمیدیم سوتی دادیم ولی کم نیاوردیم بهشون گفتم طبق رسم ما ایرانی ها سفره حرمت دارد سفره خالی هم که باز شد ما میریم سر سفره خخخ نکته آخر که وقتی بهش فکر کنم چشام خیس میشه؛ چهره مظلوم و آرام میزبان اون شب خوب یادم مونده. کارگر ساده عراقی بود و برای زوار امام حسین سنگ تمام گذاشته بود. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
لایو قرعه کشی امشب برگزار میشه ان شاءالله از بابت تاخیر عذرخواهی میکنم🙏
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برندگان شماره کارت و آدرس پستی ارسال بفرمایند
زائران قبر من! اين شام، عبرت خانه است مدفنم آباد و قصر دشمنم ويرانه است دخترى بودم یتیم و دستگير اشقیا مرغ بى بال و پرى را اين قفس كاشانه است بود سلطانى ستمگر، صاحب قدرت يزيد فخر مى كرد او كه مستم، در كفم پيمانه است داشت او كاخى مجلّل، دستگاهى با شكوه خود چه مردى، كز غرور سلطنت ديوانه است داشتم من بسترى از خاك، بالينى ز خشت همچو مرغى كو بسا محروم ز آب و دانه است تكيه مى زد او به تخت سلطنت با كبر و وجد اين تكبّر، ظالمان را عادت روزانه است من به ديوار خرابه مى نهادم روى خود زان هميشه رو سفيدم، شهرتم شاهانه است بر تن رنجور من شد كهنه پيراهن، كفن پر شكسته بلبلى را اين خرابه لانه است محو شد آثار او، پاينده شد آثار من ذلّت او، عزّت من هر دو جاويدانه است 🏴 ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
اقوال تاریخی در مورد حضرت رقیه نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین(ع) را در شام مطرح کرده است، کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری(۷۰۰ق) است. طبری نام دختر را ذکر نکرده است؛ سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است مراجع تقلیدی همچون آیت الله میرزا جواد تبریزی، مکارم شیرازی، نوری همدانی و علوی گرگانی و مظاهری، وجود حضرت رقیه و شهادت وی در خرابه شام و مزارش در شام را تأیید کرده و مسلم دانسته‌اند. 🏴 ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
💠 عارفی گفته شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان بدنم را می‌لرزاند. به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیده‌ام و طعمه درندگان بیابان نخواهم شد. به نزدیک صدای خروس رسیدم، خرابه‌ای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هر چه داشتم غارت کردند. ناراحت و عبوس به گوشه دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟ خوابیدم. در عالم رویا خبرم دادند، توکل کردی باید تا آخر می‌رفتی، وقتی صدای خروس را شنیدی ترست از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکلت کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم و فرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت، که خروس بود رها کنند پس گرفتار راهزنان شدی. سحر برخیز و به خرابه برگرد. طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم ۳ گرگ راهزنان را طعمه خود کرده‌اند و هر چه از من به تاراج برده‌بودند آنجا بود. ‌‌‌‌به خداوند توکل کن و کار وامور خویش به او بسپارکه او توکل کنندگان  را دوست میدارد وکارشان را به سرانجام میرساند. 👌گاهی در پس یک اتفاق به ظاهر ناخوشایند خطر بزرگتری دفع می شود یا خیر بزرگتری مخفی شده است ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
کتاب ح.pdf
2.44M
🌸هدیه ویژه🌸 «فایل کتاب ح» [ سرگذشت توبه کنندگان به دست امام حسین علیه السلام] نوشته: حسینی لیلابی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
مسابقه بعدی از کتاب ح خواهد بود
جایزه مسابقه سوم ارزش مادی ش ناقابله اما لذت جایزه گرفتن و تبرکی جایزه امام حسینی گوارای وجود. و جایزه فرهنگی( کتاب ح) با امضای استاد حسینی لیلابی به حضورتان ارسال میگردد. با احترام: ادمین 👈مسابقه بعدی از کتاب ح خواهد بود فایل کتاب ح را رایگان دانلود کنید🌸🙏
در روزگاران قدیم شاهی بود به نام «ابراهیم اَدهَم» ، او با لشکر خود برای شکار روانه ی صحرا شد و در محلی فرود آمد و برای غذاخوردن سفره چیدند. در میان سفره، بزغاله ای بریان بود. ناگاه مرغی روی سفره نشست و مقداری از گوشت همان بزغاله را برداشت و پرید. ابراهیم گفت: دنبال آن مرغ بروید و ببینید با آن گوشت چه می کند. در آن نزدیکی کوهی بود که مرغ پشت آن کوه به زمین نشست. عده ای از لشکر او دنبال مرغ را گرفتند و دیدند مردی را محکم بسته اند، مرغ گوشت را پیش او می گذارد و کم کم آن را با منقار خود می کند و در دهان آن مرد می گذارد! آن مرد را پیش ابراهیم آوردند و او حکایت خود را چنین شرح داد: «از این محل عبور می کردم که عده ای سر راهم را گرفتند و دست و پایم را بستند و در آن جا افکندند. [آن گاه که هیچ راه نجاتی برایم نمانده بود به خدا پناه بردم] و خداوند این مرغ را مأموریت داده برایم غذا می آورد و به وسیله ی منقارش آب آماده می کند و به من می دهد تا این که افراد تو مرا به این جا آوردند.» ابراهیم از شنیدن این موضوع شروع به گریستن کرد و گفت: «در صورتی که خداوند ضامن روزی بندگان است و برای آنها حتی در چنین مواقعی روزی می رساند، پس چه حاجت به این همه زحمت و تکلف سلطنت و تحمل آن همه گناه در ارتباط با حقوق مردم و حرص بی جا زدن؟!» اینگونه شد که او از پادشاهی کناره گرفت و زندگی ساده عارفانه برگزید و جز عارفان روزگار گردید. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
از آه مظلوم بترس شیخ بهایی به نقل از عالمی می‌نویسد: دعای مظلوم( بر علیه ظالم) مستجاب است، کافر باشد یا مؤمن چرا که خدا می‌فرماید:« أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ...»(۱) پیامبر (ص) نیز می‌فرماید: دعای ستمدیده مستجاب است. 👈 اگر سؤال شود: چگونه دعای کافر مظلوم مستجاب است با اینکه خدا می‌فرماید: «وَ مٰا دُعٰاءُ الْکٰافِرِینَ إِلاّٰ فِی ضَلاٰلٍ»(۲) 👈 گوییم؛ این آیه در باره ی دعای کافر در آتش است، در آنجا نه ترحمی وجود دارد و نه دعایی مستجاب می‌شود. اما این روایت که نقل کردم در باره ی دنیا است.(۳) ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها [۱] نمل، ۶۲. [۲] رعد، ۱۴. [۳] کشکول شیخ بهایی، دفتر سوم ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
آیه ای برای آخرالزمان خداوند در قرآن می فرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای کسانی که إیمان آورده اید صبر کنید ویکدیگر را به صبر وادارید و مرابطه نمائید وخدا ترسی را پیشه سازید باشد که رستگار شوید. ➖ امام باقر(ع) تفسیر جالبی از این آیه بیان فرمودند؛«إِصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رَابِطُوا إِمَامَکُمْ الْمُنْتَظَر (ع)». بر انجام واجبات صبر کنید و در مقابل دشمنانتان پایدار باشید و با امام منتظر (ع) ارتباط تان را و (انگیزه دفاع تان از آن حضرت را) حفظ کنید. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
💚اگه عاشق امام زمانی حتما بخوان 👈بگو سیدمهدی منو فرستاد شخصی از شیعیان شهر قطیف حجاز، به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام از شهر خود حرکت کرد، او در میانه راه سرمایه سفر خود را گم کرده و حیران و سرگردان ماند و آن چنان درمانده شد که برای خودش نه راه برگشت می دید و نه می توانست ادامه سفر دهد . در آن لحظه چاره ای نمی دید مگر این که به حضرت امام زمان علیه السلام پناهنده شود . در موقع توسل، متوجه شد که سید نورانی و بزرگواری او را همراهی می کند و خطاب به وی می گوید: این وجه را بگیر که تو را به سامرا می رساند، در آن جا نزد وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی می روی و به او می گویی که سید مهدی به شما پیام رساند و گفت: پولی که از مال ما در نزد توست به اندازه سفر زیارتی جدم علی بن موسی الرضا علیهما السلام به حامل پیام بپرداز . مرد قطیفی می گوید: آن بزرگوار را نشناختم و متوجه نشدم از کدام سمت آمده است . عرض کردم: هر گاه به محضر میرزای شیرازی پیام شما را برسانم، از من سؤال می کند سید مهدی کیست و چه نشانه ای داری؟ آن سید شریف به من فرمود: به او بگو، به این نشان که امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علی کنی طهرانی در شام و در حرم عمه ام زینب کبری علیها السلام مشرف بودید، از کثرت زوار و ازدحام جمعیت حرم شلوغ بود و آشغال هایی در حرم ریخته بودند، شما عبای خود را از دوش برداشته و در دست جمع کرده و به آن وسیله حرم را جارو نمودید و آشغال ها را در گوشه ای از حرم گرد آوردی و حاج ملا علی کنی با دست های خود آن ها را برداشته و بیرون برد، من آن جا بودم . ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab