eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
417 ویدیو
166 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
#باشگاه_نویسندگان_حوزوی_رسا _________________________🍃 #یادداشت | جایگاه مقاومت در چند گزاره تاریخی 🔴هرچند کسانی مثل اسامه بعدا توبه کرده و به سوی امام علی(ع) برگشتند؛ اما ثقیفه اتفاق افتاده بود. خواصی که انتظار از آنان زیاد بود نتوانستند در مسیر دین خدا مقاومت کنند. 🔵اکثر کسانی که با امیرالمومنین در مدینه بیعت کردند از دو ولایت کوفه و مصر بودند؛ لذا امیرالمومنین اولین اقدامی که بعد از خلافت انجام دادند این بود که دو نایب به این دو سرزمین فرستادند. مالک اشتر نخعی را به مصر و محمد بن ابی‌بکر را به کوفه فرستادند. از جایی که مردم کوفه بر سر عهد خود بیش‌تر ایستادگی کردند امیرالمومنین به کوفه هجرت کردند. 🔵داستان امام حسین به نسبت سوزنده‌تر است. چرا که مردم توانستند اعتماد پیک امام را جلب کنند و پیک امام از امام دعوت کرد که به کوفه هجرت کنند، اما به محض این که امام دعوت ایشان را اجابت کردند به سمت ابن‌زیاد متمایل شدند و امام را در تقابل با ابن‌زیاد تنها گذاشتند. 🔵وقتی منافقین تصمیم گرفتند در گردنه هرشی شتر رسول‌خدا را رم بدهند و رسول‌خدا را ترور کنند، آن‌قدر جبهه نفاق قدرت و نفوذ داشتند و رسول‌خدا در موضع ضعف بودند که با این که نوری زد و منافقین شناخته شدند، با این حال رسول‌خدا به عمار و حذیفه دستور دادند که از آشکار کردن نام منافقین پرهیز کنند. ✍ سیدمحمدحسین‌ آل‌مجتبی #ثقیفه #اسامه #حذیفه #نفاق #منافق #مقاومت #تاریخ #تاریخ_مقاومت 🌐rasanews.ir/002a8Y 🆔 @rasanews_agency
✴️ از پشت مردِ خون آشام 🔅 در قرآن آیه‌ای وجود دارد که می‌فرماید: یُخرِج الحَیَّ مِنَ المَیِّت! ترجمۀ ساده و خودمانی این قطعه از آیه می شود: زنده را از دل مُرده بیرون می‌آورد. 🔸برای اینکه درکِ بهتری از معنای آیه داشته باشیم به نوشتۀ زیر عنایتی بفرمایید. 🔸ببینید دوستان! یکی از چهره های خون آشام در تاریخ اسلام، فردی است به نام حَجّاج بن یوسف ثقفی. قلم یارای نوشتن عُمق جنایات او در حق انسانیت را ندارد. 🔅 به نوشتۀ شیخ حُرّ عاملی در صفحۀ 88 از جلد 2 کتاب "امل الآمل" و دیگرانی چون آیت الله خویی، سید محسن امین و شیخ عباس قمی، از پشت و تبار این آدم زشت طینت، نواده ای متولد می شود که نامش را حسین گذاشتند. این کودکِ زاده شده از نسل آن مرد پلید، به چنان جایگاه و مرتبه ای از کمالات می رسد که نگو! در مدتی کوتاه سرآمد دانایان روزگار خود می شود. مردی ادیب و شاعر پیشه. مهمتر از همه اینکه سعادت یارش شده و در جُرگۀ شیعیان دوازده امامی وارد می شود. نوشته اند که در اشعارش مدیحه سرای خاندان اهل بیت علیهم السلام بود. ایشان هم عصرِ سید مرتضی و سید رضی بوده است. سید رضی مجموعه‌ای گلچین از اشعار زیبای این شاعر اهل بیتی را در کتابی تحت عنوان "الحسن من شعر الحسین" جمع آوری کرده است. 🔸تاریخ نگار بزرگ اسلامی ابن خَلّکان، این نوادۀ حجّاج بن یوسف را در زُمرۀ بزرگان شیعه بر شمرده و یاقوت حِمَوی در کتاب معجم الادباء او را از جملۀ بزرگ ترین شاعران شیعه می داند. این شاعر که تمام هَمّ و غَمّ جَدّش، حجّاج بن یوسف، محوِ نام علی بن ابی طالب و کشتن شیعیانش بوده شعری در کنار قبر علی بن ابی طالب علیه السلام سروده که در شعر عرب، مانا شده است. ✍ علیرضا نظری خرّم @HOWZAVIAN
🔴 آقای جعفریان چرا تحریف؟ چرا تهدید؟ آقای رسول جعفریان در توئیتی آورده است: در جنگ دوم ایران و روس، عده ای از خوانین و رعایای بلاد از دست رفته در جنگ اول، با ندای وا اسلاما، به تحریک علما و فتحعلی شاه پرداختند. عباس میرزا که می دانست روسها بعد از شکست ناپلئون چه قدرتی بهم زده اند، مخالف جنگ بود. فتحعلی شاه وارد جنگ شد و بخش دیگری از ایران هم از دست رفت. ✍️ بنابر اسناد و شواهد تاريخي، عباس‌ميرزا و قائم مقام در لزوم پيکار با روس‌ها و بازپس‌گرفتن سرزمين‌هاي اشغالي متفق بوده، از حکم جهاد علما استقبال کردند. آنچه برخلاف اين گفته شود، تحريف تاريخ است. پيروزي ايرانيان در اوايل جنگ نيز نشان‌دهنده تشخيص درست مبني بر شروع جنگ بود. شکست‌‌‌هاي بعدي ريشه در اموري چون خيانت‌ها و کارشکني‌هاي داخلي و عدم اهتمام لازم به امور جنگ داشت. (براي تفصيل بحث،‌ر.ک: علي ابوالحسني، تراز سياست،‌ص147ـ162). از این رو توئیت آقای جعفریان مصداق تحریف در حذف است او بخشی از تاریخ را حذف کرده است به گزارش میرزا محمد صادق دوست و دستیار صمیمی عباس میرزا ،عباس میرزا با جنگ موافق بود و گفت : «جنگ از ننگ اولی تر » است. و در نامه به فرزندش محمدمیرزا نوشت: «ما که متصدی این حرب شدیم .... تکیه به فضل خدا کرده ایم و فتح و ظفر را ازاو می خواهیم».(ترازسیاست،ص153و155) 👈  خواندن بیشتر 👉 ✍️ محمدرضا باقرزاده https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🔰دیدار با یکی از یادگاران تاریخی نهضت ملی شدن نفت ✍ دکتر موسی نجفی ✅ دوشنبه شب ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ با دو نفر از همراهان صدیق به دیدار یکی از معمرین و بازماندگان دوران نهضت ملی رفتیم ؛ آیت الله سید مرتضی مستجابی در آستانه صد سالگی با روی گشاده و به گرمی با ما ملاقات نموده و از خاطراتش از آیت الله کاشانی و دکتر مصدق و دیگران گفت۰ تحلیل شخصیت نواب صفوی و فدائیان اسلام و حتی محمد رضا شاه و افراد موثر دیگر به نقل از یک راوی زنده و حاضر در صحنه حس عجیبی به انسان می دهد. 🔵البته من با این حس و حال بیگانه نبوده و سی و پنج سال قبل با بسیاری از شخصیت های بعد از مشروطه و دوران پهلوی اول هم ملاقات و مصاحبه نموده بودم؛ اشخاص سالخورده ای که چهار دهه قبل با من (که پرسشگری جوان و کنجکاو تاریخ بودم) ملاقات نموده بودند ، امروز همگی رخ در نقاب خاک کشیده اند و آن پرسشگر جوان نیز در سالهای پس از شصت سالگی به همه ان خاطرات تاریخ شفاهی به چشم عبرت و البته بصیرت نگاه می کند۰ درک بسیاری از مطالب و مفاهیم آن پیران خردمند ، امروز برایم شفاف تر و روشن گردیده و برخی خطوط نانوشته تاریخی آن روزها با گذشت چند دهه واضح تر شده است۰ 🔴دیدار با این پیر خستگی ناپذیر یک صد ساله دوباره همچون کلیدی آن قفل های بایگانی خاطرات دهه های قبلی را برایم گشود. زندگانی ایت الله مستجابی در سه جلد کتاب که مربوط به خاطرات و اسناد و مکاتبات و تصاویر دهه های مختلف از زندگی شان است بسیار خواندنی است۰ @HOWZAVIAN
. 📜برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده ✍️ "ميرزا عبدالغفّار نجم الدوله"(ره)، رياضي‏دان و منجم نامدار عصر قاجار، از مقلدین و اصحاب خاص مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و رابط شیخ فضل الله با سید جمال الدین اسدآبادی(ره)، دانشمندی است که نخستین تقویم هجری شمسی را رایج نمود. ✍️ ميرزا عبدالغفار از همان ابتداي تحصيل، استعداد و علاقه ‏اي عميق به رياضيات داشت. او اين علم را در مدارس مشهور آن زمان همچون دارالفنون فرا گرفت و به تحقيق و مطالعه در زمينه‏ رياضيات پرداخت. نَجمُ الدوله، سال‏ها معلم رياضي در مدرسه‏ دارالفنونِ تهران بود. ◽️نجم الدوله در سال ۱۲۶۵ نخستین تقویم هجری شمسی را به کار برد. نَجم الدوله از مهندسان و دانش‌آموختگانِ فرنگ‌رفته در زمان ناصرالدین شاه قاجار، در تقویمِ سالِ ۸۰۸ جلالی به سالِ ۱۲۶۵ هجری شمسی اشاره کرده است.(تصویر بالا) ◽️تقویمِ هجری شمسی پس از میرزاعبدالغفارخان به صورتِ عمومی رایج شد؛ ولی به شکلِ تقویم هجری شمسی برجی استفاده می‌شد و بروج ۱۲ گانه‌ی حمل تا حوت به میزان واقعی استفاده می‌شد و ممکن بود ماهی ۲۹ روز و ماهی ۳۲ روزه شود. 🔗 متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
✍ به بهانه ماه «رمضان الکریم» ✅ استهلال توسط مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) با بهره گیری از علم 🔰مفهوم شناسی🔰 ✍ نگاه کردن به آسمان جهت دیدن هلال در شب اول ماه قمری را استهلال گویند. مطابق با نظر برخی از لغت‌شناسان، هلال از اهلال به معنی بلند کردن صدا گرفته شده به این جهت که مردم به هنگام دیدن آن با صدای بلند دیگران را از آن آگاه می‌ساختند.از این رو بلند‌کردن صدا به تلبیه در مناسک حج و نیز فریاد نوزاد هنگام ولادت را هم که در آنها نیز بلند‌کردن صدا وجود دارد، استهلال می‌گویند استهلال عملی مستحب و گاه واجب کفایی است؛ بسیاری از وظایف و عبادات فردی و اجتماعی مسلمانان بر اساس ماه‌های قمری و تشخیص آغاز ماه‌های قمری نیز مبتنی بر رؤیت هلال است. تعیین ماه‌های حرام و ارتباط تنگاتنگ آن با موضوع دیه، تعیین ایام حج و روز عید قربان، تعیین ابتدا و انتهای ماه رمضان با زندگی مسلمانان ارتباط دارد. قرآن کریم از هلال ماه، منازل ماه، گردش ماه بر اساس نظم و محاسبه دقیق و نقش آن در تعیین اوقات زندگی مردم و تعیین زمان حج سخن گفته است. بر پایه روایات، وجوب روزه در ماه رمضان و افطار در عید فطر، وابسته به رؤیت هلال است مانند «صُومُوا لِرُؤْیتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْیتِهِ؛[۱] روزه بگیرید با رؤیت آن و افطار کنید با رؤیت آن». همچنین در دیدگاه فقهی، تعیین هنگام انجام مناسک حج و وقوف در عرفات، مشعر و منا، وابسته به ثبوت هلال ذی الحجه است. ⁉️ استهلال توسط مرجعی، ! 💠 مجتبی سلطانی احمدی تاریخ پژوه: سطح دانش و اطلاعات علمی علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چنان بالا بود که دوست و دشمن به مقامات علمی ایشان اعتراف داشتند. معلومات شیخ منحصر به فقه و اصول و حکمت و کلام نبود و به اصطلاح جامعیت علمی داشت. شیخ از علوم و که اغلب فقها و علمای وقت بی بهره‎ بودند اطلاع کافی داشت و در نجوم و هیئت و ادبیات با اهل فن مباحثه می‎کرد. هم اکنون یک کتاب در به خط شیخ موجود است که رسول جعفریان تصویر آن را در کانال خود منتشر کرده است. شیخ برای تهیه مندرجات روزنامه‎ها و جراید اروپا درباره ایران و اسلام از میرزا عبدالغفار نجم الدوله و علامه قزوینی[که هر دو از شاگردان و مقلدینش بودند] بهره می‎گرفت و اطلاعات دقیقتری نسبت به دیگران به ویژه سایر علما از تحولات دنیای غرب داشت[ضمن اینکه به چند زبان از جمله فرانسه مسلط بود، نمونه ای از دستخط فرانسه شیخ، توسط مورخ معاصر، مهدی انصاری اعلام شده است]. 💠 مرحوم شیخ حسین لنکرانی: در علم هیأت، حاج میرزا عبدالغفار خان نجم الدوله (ریاضیدان و منجم مشهور عصر قاجار) که علاوه بر تبحر در هیأت و نجوم و داشتن شخصیت و شهرت علمی ممتاز در این زمینه، تألیفات علمی اسلامی زیادی داشت، و "فدوی" (فدائی) شیخ شهید بود، خدمت شیخ، علم کلام می خواند و شیخ نیز که در هیأت و نجوم، ید طولایی داشته، در این قسمت[ریاضی، هیأت و نجوم]، با او بحث علمی هیوی [ هََ ی َ وی ی: عالم به علم هیأت . اخترشناس . ستاره شناس . ستاره شمر. اخترشمار] می فرمود.[شیخ در انتهای رمضان الکریم شخصاً نسبت به استهلال ماه شوال اقدام می کردند]. شیخ، مخصوصاً برای انس دادن اصحاب حوزه و اطرافیان خود به قسمت های هیوی و اصطلاحات نجومی، تقویمی با اصطلاحات فنی مربوط به این قسمت، طراحی و چاپ کرده بود که بین خودشان "تقویم رقومی" خوانده می شد.اگر نمونه ای از آن "تقویم رقومی شیخ" پیدا شود، خیلی ارزش دارد.[این اثر و مکتوبات جلسات مباحثه ، هیأت و نجوم، مانند خیلی دیگر از آثار مرجع شهید، پس از شهادت ایشان، با هدایت انگلیس، به یغما رفت] ✍ مرجع شهید، پس از استنساخ اثر النافع یوم الحشر فی شرح باب الحادی عشر فاضل مقداد در ۱۲۷۷ق در مدرسه سعادت آباد، مطلبی درباره ، هندسه و نگارش نموده که ثبت در کتابشناسی توصیفی نسخ خطی و چاپ سنگی کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز است. همچنین ایشان، اُکَر ثاوذوسیوس، را در سال ۱۲۸۵، در تهران کتابت کرده است.(موجود در فهرست نسخه های خطی مؤسسه آقای بروجردی، ج ۱، ص، ۱۹۹) اُکَر ثاوذوسیوس از متون درسی ریاضی حوزه علمیه در علم هندسه و مثلثات کروی بوده است. اکر یا کره نام کتابی است از ثاوذوسیوس یونانی که نخست توسط قسطا بن لوقا بعلبکی در پیرامن سال ۲۵۰ق به دستور ابوالعباس احمد بن معتصم از آغاز تا شکل پنجم از مقالت سوم به عربی در آمده و باقی را دیگری ترجمه نموده و ثابت بن قره حرانی آنها را اصلاح کرده است.این کتاب را که ۵۸ یا ۵۹ شکل دارد، خواجه نصیرالدین طوسی هم در تاریخ جمادی الاولی ۶۵۱ق به زبان عربی ساده تحریر کرد. 🔗 شهید رابع @HOWZAVIAN
. 📌خان‌بازی تاریخی و مصوبه اخیر مجلس 🔻برخی نمایندگان چنددوره‌ای مجلس باید مهار می‌شدند، از بس با پیشینه‌ی نمایندگی و شهرت سیاسی خود، در انتصابات نهادهای دولتی دخالت می‌کردند حتی با اهرم فشار! https://virasty.com/HOWZAVIAN/1680713615384931481 @HOWZAVIAN
🏴 به بهانه ماه قمری ارتحال عالم بزرگ مازندران شیخ محمد حسن بار فروش، معروف به شیخ کبیر،/شوال ۱۳۴۵ق ✍️ شیخ کبیر مرجعی مشروعه خواه و از دوستان و همفکران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود. آیت الله شیخ محمد حسن بار فروش، معروف به شیخ کبیر از مراجع و علمای طراز اول خطه مازندران بود که دفتر حیات پر برکت شان به سال 1240 ق در قزوین گشوده شد. والدماجدش ملا صفر علی لاهیجی از فلاسفه و عرفای بلند پایه عصر خود بود. او از اهالی بابل مازندران بود که در جهاد علیه روس ها شرکت کرد و بعد از بازگشت در قزوین سکنی گزید. در فلسفه و علوم عقلی شاگرد حکیم الهی ملا علی نوری و در فقه و اصول شاگرد سید محمد مجاهد به حساب می آمد. شیخ محمد حسن از همان کودکی با توجه به محیط خانوادگی اش تربیت دینی یافت و در همان دوران راه پدر عالمش را در پیش گرفت. مقدمات دینی اعم از ادبیات و منطق را در حضور استادان قزوین فراگرفت، سپس مراتب سطح حوزه را آغاز نمود که شیخ محمد تقی برغانی و محمدصالح برغانی دو معلم مبرز آن آینده ساز حوزه بودند. شیخ در کنار دروس معمولی حوزه، معقولات را نیز ار پدرش ملاصفرعلی آموخت. آیت الله بار فروش پس از کسب فیض از محاضر علمی موجود در حوزه قزوین که آن زمان از رونق علمی مناسبی برخوردار بود برای تکمیل معلومات خود رهسپار عراق شد. ایشان در نجف و کربلا از اساتید برجسته و طراز اول آن دیار قدسی همچو شیخ حسن بن محمد برغانی، شیخ زین العابدین مازندرانی، شیخ محمد حسین فاضل اردکانی، شیخ محمد تقی هروی، شیخ مرتضی انصاری و شیخ محمد حسن صاحب جواهر استفاده نمود. شیخ محمدحسن بارفروش در کتاب «نتیجه المقال فی علم الرجال» از صاحب جواهر با عنوان «شیخنا النجفی» یاد می کند و بنا بر نقل سید محسن امین، شیخ بارفروش از شاگردان محمدحسن صاحب جواهر بوده است. شیخ مازندرانی پس از کسب فیض از استادان بزرگ عراق فتح قله بلند اجتهاد و کسب مهارت در علوم مختلف، آهنگ ایران نمود تا بدین وسیله بتواند منشأ خیرات و مبرات اجتماعی و ترویج علوم دینی باشد. بعد از مدتی اقامت در قزوین به بابل رفت و مورد استقبال مردم شریف آن سامان قرار گرفت. شیخ محمدحسن، عارفی واصل و مجسمه تقوا و اخلاص و از شیفتگان و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت بود. او به سبب حسن معاشرت و سیره نیکوی خود مورد ارادات و محبت عامه مردم مازندران حتی اقلیت های مذهبی قرار گرفت. بیت ایشان بیت المعمور و همواره محل رفت و آمد مردم و ملجا افرادی بود که از مشکلات مالی رنج می بردند و برای رفع آن از وجود مبارک آن وجود پرگوهر استمداد می جستند. همین خصلت نیکو ایشان و نیز رفعت علمی و معنوی ایشان باعث شد تا ناصرالدین شاه در سفر خود به مازندران به محضر آن عالم ربانی شرفیاب شود و در پیشگاه آن عالم حقیقی عرض ادب نماید. شیخ آقا بزرگ تهرانی در توصیف آن فرزانه می نویسد: شیخ محمدحسن بار فروش معروف به شیخ کبیر عالمی جلیل القدر، مجتهدی فاضل و فقیهی بزرگ بود. 🔗 متن کامل در صفحه شهید رابع @HOWZAVIAN
💢 جسارت دانستن! ✍️ حسن مرادپور «ندانستن» برای بعضی از ما، به عادت تبدیل شده است. اگر دوست ما در موقعیت سختی قرار گرفته،‌ خود را به ندانستن می‌زنیم؛ یا اگر مبتلا به یک بیماری شدیم به دنبال دانستنِ علت و مداوای آن نیستیم؛ یا اینکه اگر همسایه‌مان در مسائل مالی آسیب دیده، دانستن آن را بر خود حرام می‌کنیم؛‌ یا اگر در محل کار می‌توانیم با جستجوی بیشتر آن را بهتر حل کنیم، دریغ می‌کنیم؛ و این نمونه‌ها می‌تواند تا بی‌نهایت ادامه پیدا کند. می‌گوییم هرچه کمتر بدانیم، ضررش کمتر است. اما چرا؟ به این دلیل که دانایی، مسئولیتی بر دوش ما می‌گذارد. وگرنه ندانستن‌ ما، نتیجه جمله دوم را در پی دارد. حالا خواندن کتاب «روایت تفکر، فرهنگ و تمدن» ندانستن‌های ما در پیشگاه تاریخ را یادآور می‌شود؛ فصل دوره صفویه را که می‌خواندم به این فکر می‌کردم که چه بر سر این مملکت ۲۵۰۰ ساله آمده و اکثریت از آن خبر ندارند و این ندانستن هم به کسی برنمی‌خورد. حتی کسی ‌نمی‌داند که بعد از پادشاهی چند سلطان صفویه، حکومت تشیع در زمان سلطان طهماسب اول به ثبات رسید. محقق کرکی‌ها، علامه مجلسی‌ها و دیگر علمای شیعه در این زمان بود که بُروز علمی پیدا کردند. حتی به خود اجازه نمی‌دهیم تا بدانیم که شاه عباس صفوی اول در زمان خود مقتدرترین حکومت شیعه را داشته است. این ندانستن‌ها به قدری گسترده است که برای همچون منی که فقط سه دهه از عمرش گذشته، بیشتر خود را نمایان می‌کند. حتی اگر عُمری به درازای یک قرن از خالق آسمان‌ها و زمین بگیریم، باز ندانستن‌های ما فراوان است. به فرمان «سیروا فی الارض» که خوب بنگریم، پی به این می‌بریم که خداوند این خصلتِ ندانستن را در وجود انسان‌‌ها به درستی می‌د‌اند. اگر بیشتر بپرسیم و بدانیم، مسئولیت‌مان هم بیشتر می‌شود؛ این حتمی است. اگر از تاریخ بدانیم در تاریخ می‌مانیم و آینده را رقم خواهیم زد. @HOWZAVIAN
📌 مروان حمار! ✍️ دکتر محمدصدرا مازنی یکی دو روزی است ساعتی از وقتم را به مطالعۀ کتاب تاریخ مختصر اسلام نوشتۀ کارن آرمسترانگ سپری می‌کنم. یکی از ویژگی‌های کتاب همانطوری که از نامش پیداست، اختصار و ایجاز است. خیلی زود به حکومت امویان رسیدم. واپسین خلیفۀ امویان شخصی است به‌نام مروان ملقب به حمار. انگیزۀ نوشتن این یادداشت همین لقب آقای مروان است. مردم به کسی که کارهای احمقانه‌ انجام می‌دهد، می‌گویند فلانی «خر» است! یا از خریت او است که چنین کاری می‌کند. خلاصه خر معادل احمق، کودن و نادان است‌. از طرفی هم آخرین خلیفۀ اموی ملقب به حمار بود. مروان حمار! اغلب مردم وقتی اسم مروان حمار را می‌شنوند، تصور می‌کنند آخرین خلیفۀ اموی(مروان)، در نادانی به حمار تشبیه شده است[اگرچه امویان و عباسیان غاصب خلافت، ظالمان و جنایت‌کارانی بودند که واژۀ نادان نمی‌تواند حق مطلب را دربارۀ‌آنها ادا کند ]. در عین حال وجه نامگذاری او به حمار چیز دیگری است! جلال الدین سیوطی در کتاب تاريخ الخلفا صفحۀ ۲۵۴ می‌نویسد: «ابو عبد الملك: مروان بن محمد بن مروان بن حكم آخرين خلفاى بنى اميه كه چون مربى او جعد بن درهم بود، او را جعدى می‌گفتند. حمار هم ناميده مى ‌شد. دو دلیل برای ذکر این لقب برای او آورده‌اند. عده‌ای گفته‌اند که در جنگ با كسانى كه بر وى خروج می‌کردند، عرق او خشک نمی‌شد و در مثل می‌گویند: فلانى از خر شكيباتر است و براى همين حمار لقب يافت. این لقب در این معنا نزد عرب دلالت بر شجاعت و قدرت او می‌کرده است و بقولى براى آنكه عرب هر صد سال را حمار مى‌‏نامد و چون سلطنت بنى اميه نزديك صد سال شد، براى همين مروان را حمار لقب دادند». @HOWZAVIAN
🔺جو غالب توده‌ای‌ها در دهه ۲۰ خانم گوهرالشریعة دستغیب در کتاب خاطراتشان با عنوان گوهر صبر فضای فرهنگی و جو غالب توده‌ای‌ها در جامعه را به خوبی توصیف می‌کنند: توده‌ایها برای عضوگیری و جذب هوادار علاوه بر پخش اعلامیه در مدارس هرازگاهی در خیابان لطفعلی خان میتینگ هم میدادند، یادم هست دختر استاندار شیراز همت که در مدرسه ما درس میخواند جذب توده‌ایها شده بود و در میتینگ‌های آنها شرکت می‌کرد. من و اقدس یک بار او را در راه برگشت به خانه دیدیم که رفته پشت‌بام یکی از مغازه‌ها ایستاده و با یک بلندگوی دستی صحبت می‌کند عده‌ای هم دور و برش ایستاده بودند و به حرفهایش گوش می‌دادند، من از اینکه میدیدم یک دختر خانم این طور جسورانه رفته آن بالا و حرف می‌زند خوشم آمد و در دلم گفتم بارک الله اما چون حرف توده‌ای‌ها را قبول نداشتیم، خیلی سریع از کنار آنها رد شدیم و رفتیم. توده‌ای‌ها چندین بار تا جلوی مدرسه ما هم آمدند و سر و صدا به پا کردند. یک بار هم با هیاهو ریختند به مدرسه. ما از کلاسمان که مشرف به حیاط و در ورودی مدرسه بود، دیدیم بعضی دخترها برای اینکه ببینند چه خبر است با آنها همراه شده‌اند؛ اما چندتایی هم بودند که توده ای‌ها به زور آنها را کشیدند و با خودشان بردند. آن روز من و اقدس از ترس اینکه ما را هم به زور ببرند در کلاس را بستیم و دو سه تا نیمکت به صورت عمودی در گوشه‌ای از کلاس قرار دادیم و پشت آن قایم شدیم. خیلی ترسیده بودیم؛ چون همراه شدن با آنها را عیب می‌دانستیم. … نگران این هم بودیم که اگر بفهمند ما از خانواده‌ای روحانی هستیم بیشتر اذیتمان کنند آن زمان تعداد خانواده‌های روحانی که دخترشان را به دبیرستان می‌فرستادند، واقعاً انگشت شمار بود. ما همین طور که از ترس پشت نیمکت‌ها میلرزیدیم، متوجه شدیم چند تا از توده‌ای‌ها جلوی در کلاس رسیده‌اند .یکی از آنها در را باز کرد و نیم نگاهی داخل کلاس انداخت؛ اما ما را ندید و رفت. نیم ساعت بعد ... به خانه برگشتیم در راه موقع ردشدن از خیابان لطفعلی‌خان باز همان جمعیت را دیدیم که پایین‌تر از مدرسه میتینگ تشکیل داده‌اند روی هم رفته آن زمان جو جامعه بسیار نامساعد و تبلیغات کمونیست‌ها بسیار گسترده بود نه تنها در مدارس بلکه در دانشگاه و ادارات هم آنها حرف اول را می‌زدند و از آنجا که هیچ گروه مذهبی وجود نداشت، اگر کسی می‌خواست فعالیتی بکند، حتماً باید عضو حزب توده می‌شد توده‌ای‌ها به دلیل جذابیت کلام به خوبی خودشان را طرفدار کارگران و فقرا و توده مردم جا می‌زدند و مدافع حقوق آنها معرفی می‌کردند. با اینکه خیلی‌ها تسلیم آنها نمی‌شدند؛ اما به هر حال توانسته بودند از بین خانواده های مذهبی افرادی را جذب کنند. 📖منبع: طیبه پازوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص ۶۲-۶۳. ... ✔️ پی‌نوشت: خواندن این خاطرات خوبی‌اش این است که می‌فهمیم در دوره پهلوی چه فضای سنگینی علیه مذهب و روحانیت بوده است اما از دل همین فضا باز روحانیت بود که موفق بیرون آمد و امروز دیگر نامی از توده‌ای‌ها نیست، به تعبیر روایتی از امیر المؤمنین «لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ» و «لِلْبَاطِلِ جَوْلَةٌ» حق دولت ثابت و همیشگی دارد و باطل فقط سر و صدایش زیاد است. امروزه فضای فرهنگی و نفوذ روحانیت قابل مقایسه با آن زمان‌ها نیست. «الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَ ✍️ حمیدرضا باقری را در شرح حال دنبال کنید @HOWZAVIAN