eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
521 ویدیو
182 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
💢کاپوچینو یا کتاب ▪️ناسوت، لاهوت، ملکوت و ... اینها عوالم نیستند و منم نمی‌خوام حرفی از فلسفه و عرفان بزنم؛ ▪️اهل قم حتما مجتمع ناشران رو می‌شناسن و شاید به اونجا رفت و آمد هم داشته باشن ▪️وقتی برای خرید کتاب می‌ری داخل بعضی طبقات یه کافه هم گذاشتن که خستگی خرید کتاب رو با یه نوشیدنی از تنت بیرون کنی ▪️البته خستگی قیمت کتاب رو وگرنه خرید کتاب که جز لذت چیزی نداره ▪️کتاب رو خریده بودیم و نشستیم چیزی بخوریم ▪️اسم کتاب حکمت الاشراق بود و از اسمش مشخصه که موضوع کتاب چیه ▪️اما منوی کافه توجه برانگیز بود ▪️عناوینی همچون: انسان کامل، عقل سرخ و حتی شازده کوچولو و بینوایان هم به چشم می‌خورد ▪️به نظر می‌رسید که سهامداران کلان این کافه باید شیخ اشراق، ملاصدرا و ابن عربی باشن و چندتا سهامدار خرده‌پا مثل ویکتورهگو، اگزوپری و ... ▪️جالبه که هزینه یک جلد کتاب با هزینه یک دورهمی ساده به صرف کاپوچینو تقریبا هم اندازه می‌شد با این تفاوت که لذت کاپوچینو در حد 5 دقیقه و لذت کتاب بیشتر از 50 ساله ▪️اما به نظرتون انتخاب عموم مردم کدوم گزینه‌ست: کاپوچینو یا کتاب؟ ✍️مصطفی گودرزی (ماهئیل) @HOWZAVIAN @toolid_mohtava
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 بزرگ‌مردِ کوچک! "ما همیشه مقاوم هستیم" 🔹اینها را از که یاد گرفته ای مرد؟! هم‌سالان تو الان مشغول بازی اند یا مشق‌های‌شان را می‌نویسند؛ تو اما مشق کرده ای، درس مقاومت را در چه مکتبی خوانده ای که اینطور منتظر شهادتی؟ 🔹آهای لیبرالیسم! اومانیسم! سوسیالیسم! و تمام ایسم‌های مدعی! کودکان‌تان را که نه، دانشمندان‌تان را بیاورید برای شاگردی در این مکتب! ✔️ یادداشتهای یک طلبه @HOWZAVIAN
🔺ماجراهای پهلوان و گنده لات 🔸بخش سوم 🔗مراجعه به بخش اول و دوم ✍️۴۰ سال قبل... روز اول مهر بود و هرکس حال و هوای خودش را داشت. جوانمرد( پهلوان) مثل همیشه یکی از صندلی های ردیف وسط را انتخاب می کرد و جوجه لات( گنده لات) با دار و دسته اش ته کلاس را قرق می کردند. ردیف اول هم همیشه برای دو گروه بود: کوتاه قدان مثل میرزا و پاستوریزه ها و یقه سفیدها مثل کامی و پوری. بقیه کلاس هم رنگ و لعاب خاصی نداشتند برخی خنثی و برخی جانب جوانمرد یا جوجه لات بودند. از همان روز اول معلوم بود هرکسی چند مرده حلاج است، از جوجه لات گرفته که انگار برای تفریح و سرگرمی به مدرسه می آمد تا جوانمرد که معلوم بود از همان نوجوانی روحیه پهلوانی دارد... معمولا جوانمرد به اندازه چند نفر خوراکی می آورد و هر زنگ سراغ دانش آموزان کم بضاعت میرفت، به هر بهانه ای که شده سر حرف را باز کرده و آنها را دعوت به هم سفرگی می کرد. برعکس، جوجه لات و دار و دسته اش کنار بوفه،پشت دیوار زاغ سیاه دانش آموزان را چوب زده و هرکس چیزی می خرید سربزنگاه سراغش می رفتند و خفتش می کردند... اختلافات از همان هفته اول شروع شد... محمد علی که اهل جدار مملی صدایش می کردند معلولیت جسمی داشت هم چشمانش ضعیف بود، هم زبانش لکنت داشت. جوجه لات و دار و دسته اش هر روز محمدعلی را دست انداخته می خندیدند. غالب کلاس هم یا زیر لب نیش خندی زده و یا اگر هم ناراحت میشدند جرأت اعتراض نداشتند. یک بار که اهل جدار عینک محمدعلی را برداشته و خرس وسطش کرده بودند، جوانمرد آرام و باوقار سمت جوجه لات رفت و کشیده آبداری نثارش کرد. عینک را گرفت و به محمدعلی داد. جوجه لات انگار طلسم شده باشد، خشکش زد و فقط نگاه می کرد... همانجا بود که تخم کینه در دلش کاشته، همچون لوبیای سحرآمیز به یکباره تبدیل به درخت تنومندی شد... 🖊دنیای امروز ما، محله، اداره، بازار، شهر، کشور، جهان و .... هم مانند کلاس آن روز است. عده ای نقش جوانمرد را، عده ای نقش جوجه لات و نوچه هایش و جماعت کثیری نقش سیاهی لشکر یا خاکستری جهان را بازی می کنند. اکثرهم لا.... @HOWZAVIAN
ملّت بی عشق ✍️امیر خندان می‌خواستم در عنوان این مطلب بنویسم ملّت بی‌عشق، یا ملّت خیانت‌کار...امّا چرا؟ برخی کتاب‌ها مثل سیگار هستند. همین‌که بخواهی بگویی سیگار نکش، مجبور می‌شوی نامش را ببری. من کتاب ملت عشق را جزء همین کتاب‌ها می‌دانم. @HOWZAVIAN
✔️ قیامت؛ ظهورِ خودت! ✍️مجید ابطحی 🔹گاهی یک درخت پرشکوفه میبینی و گاهی یک نهال کوچک "می‌کاری" و تبدیل به درختی پرثمر می‌شود، اولی برایت جذاب است اما دومی چیز دیگری است! چرا؟ گاهی یک جوان رعنا می‌بینی و گاهی نوزادی را "بزرگ کرده ای" و فرزندی برومند داری؛ چرا دومی اینقدر برایت مهم است؟ 🔹چرا بزرگ شدن درخت یا کودک همسایه برایت چندان مهم نیست اما اگر خودت رشدش داده ای لذت می‌بری؟ چون خودت را می‌بینی، حاصل چند سال زحمتت را! آدمی "محصول خودش" را "خودش" می‌پندارد و از کمال او احساس کمال می کند و همین لذت دارد! 🔹تازه اینها هیچ کدام، "تو" نیستند؛ فقط منسوب به تو اند! حالا فکر کن خودت را رشد داده ای، و آن روز آمده، آن روز که "خود واقعی" تو بیرون می‌آید، 👈 یوم تبلی السرائر! خودت را می‌بینی؛ شفاف، بی کم و کاست ، بی‌تغییر، همان که بودی همان که سال‌ها در این دنیا ساخته‌ای، 👈لایظلمون نقیرا! نه ذره ای از تو کم کرده اند و نه افزوده اند، خودتی! 🔹آن وقت اگر این "بذر وجودت" را خوب ای و رشدش داده ای، چه لذتی خواهی برد! به به، این منم چقدر خوب رشد کرده ام چقدر بزرگ شده ام، چقدر سرمایه دارم، چقدر خوب اندوخته‌ام... برعکس‌ش هم حسرت است و پشیمانی! چقدر دستم خالی است؟! چرا اینقدر مانده ام؟ چرا نکردم؟ من این همه سال در دنیا چه‌کار می‌کردم؟! حالا فهمیدم الدنیا مزرعة الآخره یعنی چه! 🔹رشد نکردن درخت و گل را می‌توانی به آب و خاک و باد نسبت دهی، اما رشد نکردن خودت را نه، فقط گردن خودت است و بس! انکار هم نمی توانی بکنی! رازِ عمیق بودنِ عذاب‌های آخرتی همین است، نعمت‌هایش هم همین طور! 🔹این نگاه به عالم آخرت نگاهی "واقع‌بینانه" است، اینکه من قرار است محصولِ خودم را درو کنم! محصولی که سال‌ها کاشته‌ام، نام این محصول "نامه‌ی اعمال" است، نامه همان "من" ام، نه کاغذی جدا از من! @HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
#پویش_نویسندگان برای #غزه_خونین ✍️ ✍️ ✍️حماسه روایت... 🔻هم‌نویسی نویسندگان حوزوی و دانشگاهی در پی
پویشی ارسال 190 اثر به دبیرخانه «جهاد روایت» کوتاه نوشت، یادداشت، شعر، نثر ادبی ............................. 💠‌ با هم بنویسیم تا به، ادبیات، فرهنگ و تمدن برسیم https://eitaa.com/joinchat/2477260908C5a78446aac