eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.5هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
431 ویدیو
167 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 شما هم درباره حضرت زینب(س) بنویسید حتی یک جمله: 1️⃣ زینت حسین را زینب نامیدند! ✍️محمدجوادمحمودی 2️⃣ "حضرت صبر"! سال‌هاست دمشق تو را صبورانه انتظار می‌کشم. ✍️ امیر احمدی 3️⃣ چگونه کربلا را تاب آوردی... بگذریم میلادت مبارک ✍️ طهورا تقی‌پور 4️⃣ زینب پاسدار دین و پرستار امامت ✍️ اسماعیل زاده 5️⃣ صاحبِ «نگاهِ زیبا» در شبی که تمام نگاه‌ها به جام‌جهانی و تیم ملی است، دلم نیامد نگاهی به صاحبِ «نگاهِ زیبا» نداشته باشم. آری؛ زینب طومار ظالمان را به‌زیبایی دَرهم پیچید؛ یعنی علی هنوز هم زنده است. ✍️ علی کردانی 6️⃣ از عمق وجودم، هم‌صدا با مردم سرزمینم و توسل به حضرت زینب(س) پرچم به دست برای افتخار آفرینی کشورم دعا میکنم... الهی تنها به امید یاری تو ✍️زهرا یزدانی 7️⃣ صاحب روح بلندِ "ما رأیت الا جمیلاً!" میلادت مبارک چه خوب که به دنیا آمدی تا تصویری باشی از زلالی روح زن که زندگی می‌زاید و آزادگی را معنا می‌کند. ✍️نرگس ایرانپور 8️⃣ ای استعاره حلم و وقار! در این روزگار ازدحام سایه ها،به تو اقتدا می کنیم که انعکاس پدر با تیغ ذوالفقار خطبه حیدری در میدان شام و اقتباس مادر در کوچه های غربت شیعه بودی! ✍️زهرا سعادت @HOWZAVIAN 📌این محتوا در حال تکمیل است
💠 آستانه‌ی زیارت باران ✍️ زینب نجیب آرام بگیر قلمم ... آرام بگیر اگر طلب تو را بپذیرد، خواهی رفت. اگر از عمق وجود، دل برایش پر زند تو را خواهد خواند. پس آرام بگیر قلمم. در شگفتم از موجی که در جوهر توست. تو در درون خود طوفانی شده‌ای. قلبت برای زیارتِ عشق آن‌چنان می‌تپد که موجی بر پس موج در پیکرت خروشان است. آرام باش ... 🔗 متن کامل در افکار حوزوی 💠 اقیانوس آرام رهبر ✍️ زینب سید میرزایی سلام بر رهبر محبوبم سلام بر خورشید روشنی بخش بیداری اسلامی ای امام مهربان همه عمر و جانمان و همه ساعات زندگیمان فدای یک لحظه حیات طیبه شما. ای کشتی نجات عصر غیبت! اقیانوس آرام پر صلابت! 🔗متن کامل در افکار حوزوی @HOWZAVIAN
🌹 کاروان نجف 🌹 1⃣❓مرد کیست؟ مرد آن بود که خود و خانوده‌اش روز اول به فقیر، روز دوم به یتیم و روز سوم را به اسیر بخشیدند. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا.» ✍ علی کردانی 2⃣ بگوییم: علی علیه‌السلام. دست مرا گرفتيد تا يادتان بمانم  از عمق خاک برديد تا اوج آسمانم  گويند امام هر عصر بابای مهربان است روز پدر مبارک بابای مهربانم ✍ امیر خندان 3⃣ علی‌(علیه‌السلام) از دل کعبه متولد شد، تا همه بفهمند؛ مغز و عصاره‌ی توحید است... ✍️ محمدجواد محمودی 4⃣ چه کسی مرد نیست؟ -کسی که آوای شوم جغد فقر را بر بام همسایه بشنود و خود و خانواده‌اش بر مصطبه‌(سفره) رنگین، نشخوار کند مرد نیست. -کسی که رنج طبقات نیازمند را ببیند و از طبقه و جایگاه و مرتبه خود، پله‌ای فرو‌تر نیاید، مرد نیست. ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 5⃣ نمی‌گویم پسر خدا هستی؛ اما چه بگویم در مقامت که خدای کعبه فقط تو را اذن داده است تا در خانه‌اش پا به عرصه گیتی بگذاری! ✍ سعید کرمی 6⃣ علی علیه‌السلام یعنی پادشاه زمین و هفت آسمان باشی، اما هیچگاه سفره‌ات نمک و شیر را همزمان ندیده باشد! ✍سید‌مسعود حسینی 7⃣ محبت کسی را در دل داریم که تنها مولود کعبه و تنها کسی است که امیر مومنان می‌باشد، جان پیامبر اکرم است و کسی است که اگر مردم بر محبت او اجماع داشتند، خداوند آتش را خلق نمی‌کرد. ✍ بابک شکورزاده 8⃣ پدر در پی تامین آسایش ماست، آرامش را از او نگیریم. سختگیری‌های پدر را نبینیم، دستگیری‌هایش را ببینیم. همه تلاش پدر این است که بچه‌هایش را بالا ببرد، با رفتارهای بچه‌گانه پایینش نیاوریم. ✍ حسن مددخانی @HOWZAVIAN
📌 ایستگاه آزادی ✍️ علی اسفندیار برای سومین بار خودم را نزدیکش رساندم، دوباره برگشتم، پابه‌پا کردم. با فاصله‌ای، زل زدم به چروک زیر چشم و پیشانی‌اش. عابرهای عجول بین من و او راه می‌روند؛ هر کدام لباسی، هر کدام ویترین متحرکی از بوهای متفاوت؛ عطر و ادکلن و عرق و سیگار. 🔗لینک مطلب 📝مربی آموزشگاه ✍️ علی عسگری نفسم تنگ شده بود و سرفه امانم را بریده! با اینکه پنجره های ماشین باز بود ولی به سبب سرماخوردگی که داشتم، دود سیگار مربی بیش از حالت معمول، اذیتم می‌کرد. روز اول تمرین شهر و آشنایی من با مربی بود. کاربرد چراغ های ماشین را یکی یکی توضیح می‌داد تا رسید به چراغ چک یا انژکتور؛ 🔗لینک مطلب 📜دو هفته 🖌زینب تختی برای بار هزارم دست میکشم رو خون مردگی های پوست شکمم و چشمم ناخودآگاه برای خود میشمارد؛ یک، دو، سه. سه جای دیگر برای تزریقهای روز بعد پیدا میکند و وقتی خیالش راحت شد هنوز جایی باقی مانده به خودش اجازه میدهد کمی بسته بماند. روی تشک که کمر صاف میکنم تا لختی استراحت کنم؛ 🔗لینک مطلب 📜 داستان 🖌مصطفی گودرزی هادی: چند ساعته معطلتیم!!! تو که اینجوری نبودی، علافمون کردی؟ هادی راست می‌گوید ساعاتیست اورا به دنبال خودم راه انداخته ام اما چه باید کنم؟ فکر نمیکردم انقدر انتخابش سخت باشد. دوباره در خیابان صفائیه به راه افتادیم 🔗لینک مطلب 📜قابِ پنجره 🖌چمن خواه هر وقت به داخل کوچه می‌پیچیدم و چشمم به درِ سبزِ رنگ و رو رفته‌ای که سال ها، رنگ نخورده بود، می‌افتاد . با خودم می‌گفتم توی یک فرصتِ مناسب با یک جعبه شیرینی به دیدن خانم همسایه بیایم و درباره خاطرات فرزندش با هم صحبت کنیم. 🔗لینک مطلب 📜جامانده 🖊علی‌رضا مکتب‌دار تا روز آخری که حکم تبلیغی ماه محرم را به اصطلاح می زدند، دودل بودم که به تبلیغ بروم یا نه. همیشه کار را به دست تقدیر میسپردم و خودم در گوشه ای، دستهای انتظار را زیر چانه صبر میگذاشتم تا چه پیش آید. اما ظاهرا تقدیر این بار تدبیر را به خود من واگذار کرده بود. 🔗لینک مطلب 📜خاکستری نزدیک به سیاه 🖌فاطمه کدخدایی خسته ام . مثل هرشب در ساعت های پایانی . اتفاق امروز هول یک محور مدور در مغزم چرخ می خورد . دستکش های خیس را کنار ظرف های تازه شسته شده میگذارم . یک لیوان چای با هل و گل محمدی برایم بهترین حسن ختام است . دسته لیوان را میگیرم و آن را تا جلوی بینی ام بالا می آورم تا عطر چای را بیشتر حس کنم . اما بوی گند پلاستیک فاسد شده حالم را خراب میکند . فردا دستکش میخرم . 🔗لینک مطلب 📜آتشی که خاموش نشد... 🖌بهروز دلاور همه چیز از یک خمپاره شروع شد. بدون اطلاع قبلی بر سر یک نفربر فرود آمد. چشمان حاج حسین به سوی رزمنده ای خیره شد که تقلا می کرد از نفربر خارج شود. حاجی مات و مبهوت بغض را در گلویش خورد. نفسش بند آمد. یکهو دوان دوان به سمت نفربر حرکت کرد و به دوستانش گفت بچه ها آتش را خاموش کنید. 🔗لینک مطلب 📜بمب 🖌زهرا ملکوتی آفتاب درآمده است. سماور قل قل می‌کند. پسرم نان تازه خریده. دخترم با موهای خرگوشی مربای هویج را در سفره می گذارد. به ناهار فکر میکنم. چه بپزم؟ گوشت نداریم. یادم باشد بخرم. امروز سبزی بخرم و پاک کنم تا با ناهار بخوریم. یادم باشد لباسها را هم بشورم. اشکنه بخوریم؟ یادم باشد پسر را دکتر ببرم. دو روزه پا درد دارد. 🔗لینک مطلب 📜بیداری قبل از خواب ابدی 🖌آمنه عسکری منفرد پرونده‌ام باز شد... فهرست کارهای خوب و بد خودم را می‌دیدم؛ خرید نان تازه برای خانم پیر همسایه، درست کردن یک لیوان شربت خانگیِ خنک برای همسر، هدیه‌ی چند شاخه گل نرگس به یک دوست قدیمی، پخت کیکی که بچه‌ها دوست دارند. چقدر لذت‌بخش بود وقتی با لذت، تمامِ کیک شکلاتی خامه‌ای را که برای عصرانه برایشان پخته بودم، می‌خوردند... خدای من! همه‌ی کارهای ریز و درشت که حتی انجام بعضی از آنها را فراموش کرده‌بودم اینجا لیست شده بود. اما ناگهان ... 🔗لینک مطلب @hamnevisan @HOWZAVIAN
پویشی ارسال 190 اثر به دبیرخانه «جهاد روایت» کوتاه نوشت، یادداشت، شعر، نثر ادبی ............................. 💠‌ با هم بنویسیم تا به، ادبیات، فرهنگ و تمدن برسیم https://eitaa.com/joinchat/2477260908C5a78446aac
ابراز ارادت در تجلیل از مقام حضرت ابوطالب(ع) 💠 ابوطالب، ابومطلوب هم هست حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی، استاد و نویسنده حوزه علمیه قم، در یادداشتی به بهانه همایش بین المللی حضرت ابوطالب، حامی پیامبر(ص) از این شخصیت عظیم تاریخ اسلام تجلیل کرد. ابوطالب، ابومطلوب هم هست فرزند رشیدش علی، هم طالب حق بود هم مطلوب خلق. چون حقِ مجسّم بود، معیار حق‌جویان ومیزان حق پرستان بود ای خدا را محبّ و هم محبوب/ حق طلب را تو طالب و مطلوب اگر حسودان و عنودان، در ایمان ابوطالب تشکیک می‌کنند؛ چون با علی خرده حساب دارند و چون به علی هیچ وصله‌ای نمی‌چسبد، برچسب‌های ناچسب را به ابوطالب می‌زنند و عقدۂ پسر را بر سر پدر خالی می‌کنند، تا از علی انتقام بگیرند. وگرنه ابوطالب، مؤمن قریش بود و مدافع قرآن، و گوهر ایمانش را در صدف تقیّه حفظ کرد، تا بتواند از حقیقت محمدی دفاع کند و چتر حمایتش را بر سر نبوت محمدی بگستراند. علی، فرزند چنین پدری است که در اوج غربت پیامبر، سینه سپر کرد و سدی در برابر سیل کفر و شرک شد، تا ایمان از دستبرد کفر مصون بماند و توحید، در تاریکی شب شرک بدرخشد. ابوطالبِ مؤمن و موحّد، حتی از شعر، شمشیری ساخته بود، برای دفاع از ایمان و توحید. بی‌جهت نبود که پسر ابی‌طالب، اسدالله الغالب، دوست داشت اشعار ابوطالب، گردآوری، تدوین، روایت و نشر شود و می‌گفت: «ابوطالب بر دین خدا بود و در شعرش علم و حکمت فراوان است.» اکنون، طالبان حق را سزاست که نام و یاد ابوطالب(ع) را که مطلوب خلق و خالق و محبوب عام و خاص بود، زنده و گرامی بدارند و نشان دهند که: ابوطالب، ابومطلوب هم هست... @HOWZAVIAN
. تا پایان امروز آثار ارسالی در حال انتشار در کانال 👇 https://eitaa.com/hamnevisan @AFKAREHOWZAVI
. ☑️ پویشی تجمیع 150 یادداشت و کوتاه نوشت در بانک یادداشت با سپاس از مدیران کانال هم‌نویسان و گروه نویسندگان جبهه انقلاب @HOWZAVIAN