eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
469 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5940562751079320466.mp3
14.29M
🎙 👆نوای اربعینی حاج حسین فخری ✍شاعر: حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی 🏴 اربعین به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است بسوز ای دل که امروز اربعین است عزای پور ختم المرسلین است مرام شیعه در خون ریشه دارد نگهبانی ز خط خون، چنین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن، چون اربعین است حسین بن علی سالار دین است امام و رهبر اهل یقین است قیام کربلایش تا قیامت سراسر درس، بهر مسلمین است به یاد کربلا، دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است دلا، کوی حسین، عرش زمین است مطاف و کعبه‌ی دلها همین است اگر خیل شهیدان، حلقه باشند حسین بن علی، آن را نگین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا، خون گریه کن چون اربعین است دل ما در پی آن کاروان است که از کرب و بلا، با غم، روان است چه زنجیری به دست و بازوان است که گریان، دیده ی روح الامین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا، خون گریه کن چون اربعین است زبان زینب این بانوی پُر درد که هست آموزگار هر زن و مرد چنان در کوفه، طوفانی به پا کرد تو گویی، خود، امیرالمؤمنین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا، خون گریه کن چون اربعین است دیار شام، با غم ها، قرین است قلوب شیعیان، زان غم، حزین است مزار زینب و قبر رقیه تجلیگاه عشق عارفین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا، خون گریه کن چون اربعین است. ✍🏼جواد محدثی /قم/آبان ۱۳۶۲ ش ▫️ابیاتی منتخب از ترجیع بند «اربعین» @HOWZAVIAN
✍محمد صادق حیدری برای شروع پیاده‌روی اربعین بود که رفتم نجف. حرم پُر بود از زائرینی که آمده بودند تا پیاده‌روی را از کنار حرم امیرالمومنین شروع کنند. صحن که هیچ؛ فضاهای اطراف حرم هم طوری دچار ازدحام شده بود که برای برخورد نکردن با نامحرم باید خیلی دقت می‌کردی. وسط همین اوضاع بود که چند تا خانم را دیدم که خیلی راحت دارند به طرفم نزدیک می‌شوند؛ انگار نه انگار که در همین شلوغی هستند. طوری سنگین راه می‌رفتند که پوشیه‌هاشان فقط نمادی از وقارشان بود و نه همه‌اش. جلوتر که آمدند، اصل قضیه معلوم شد. چند تا مرد دست‌های‌شان را در هم قفل کرده بودند و دور ِ مادر - خواهر – همسرهای‌شان را دوره کرده بودند که آن وقار و سربه‌زیری با همچین حریم ِ مردانه‌ای تکمیل شود. کِیف کردم. بی خیال ِ مسیر خودم شدم و برخلاف عادت همیشگی‌ام ـ که به چیزهایی که توجه همه را جلب می کند، نگاه نمی‌کنم ـ همینطور زل زدم به این ترکیب قشنگ از غیرت و وقار. ولی این فکر چموش که آدم را راحت نمی گذارد. دوباره تصمیم گرفت عیشم را منغّص کند. کاری کرد که تصمیم گرفتم بروم نزدیکِ یکی از همان مردهای خوش سیما و در ِ گوشش بگویم: «خدا حفظت کنه اخوی! ولی شاید بعضی موقع‌ها لازم نباشه که آدم این قدر مواظبِ ناموسش باشه. مثل همین الان. الان تو حرم کسی هستی که دخترش رو بدون محارمش به اسیری بردن» ولی نرفتم طرفش. همان جا وسط همان شلوغی، نشستم و گریه کردم... @HOWZAVIAN
. به جرم «مداح‌اهل‌بیت‌بودن» چندخطی برای حاج سعید... ✍️ رحیم آبفروش نه امروز که ورق‌های تاریخ، آذر۸۴ را نشان‌مان می‌دهند، برای روزهای حضور و فعالیت در دانشگاه تهران، نشریه دانشجویی آن روزها برای خودش اعتباری داشت بین دانشجویان:«منظره فضای سبز ضلع شمالی مسجد دانشگاه تهران به‌قدری زيباست كه در تمام فصل‌ها به‌ويژه بهار سعی می‌كنم حتماً تنگ غروب دقايقی رو محوش باشم. وقتی يک‌ساعت مونده به غروب آفتاب تمام اين محوطه تبديل به يک پرنده‌زار می‌شه، دلم گُر می‌گيره برای پرواز. اون‌وقت گاهی با نگاه به كتيبه‌های حاشيه بيرونی مسجد مخصوصاً وقتی به «ما خلقت هذا باطلا» می‌رسم توحيد دلم گل می‌كنه.» این‌ها بخشی از یادداشت آن روزهای حاج سعید حدادیان است در نشریه دانشجویی «خط»، درست هیجده‌سال پیش! سال‌هاست که ، به حضور در عرفه و اعتکافش می‌بالد، از همان سال‌های حضور حاج‌آقای در دانشگاه و البته این انس حضور، به مسجد دانشگاه ختم نمی‌شود: «يه چرخی دور حوض زدم و روی نيمكت مقابل حوض نشستم. قامت سترگ دانشكده فنی از بالای درختا سردرآورده بود و تكنولوژی رو به رخ طبيعت می‌كشيد. اگرچه من هم دوست‌دار دانشكده فنی و درسای اين تيپی‌ام ولی از دست اين ساختمون كلافه‌ام، چون زودتر از همه خورشيد رو از پرنده‌های غروب من می‌گيره!» یادش بخیر روزگار وبلاگ و کلوپ، اولین فرد رسانه‌ها در دوران وبِ‌تو! پا به عرصه وجود گذاشتند و چه خوب که آرشیو صفحات برخی از آن‌ها تا امروز باقی مانده و می‌شود رفت مثلاً سراغ «قاصدک‌های سوخته» (سروده‌ها و یادداشت‌های سعید حدادیان) در آن‌روزها و این نوشته‌ها را مرور کرد.‌ از سال ۷۹ تا همین سال گذشته، یکی از همایش‌های ادبی که قریب به بیست دوره مداومت و استمرار داشته، همایش «سوختگان وصل» بوده که نام سعید حدادیان بر تارک آن به‌عنوان بانی و دبیر در این سال‌ها نشسته است: «حالا به این مستطیل بزرگی می‌رسم که مقابلم قرار داره. درست همون‌جایی که سال ۷۹ با بروبچه‌ها دور هم می‌نشستیم و شعر می‌خوندیم. همون‌جایی که اولین جلسه‌های انجمن شعر رو برگزار کردیم... از همین سنگ‌نوشته بزرگی که مقابلم قرار گرفته می‌فهمم که خدا برای شب تولدم سنگ تموم گذاشته... این‌جا همون‌جایی که جمع می‌شدیم و شعر می‌خوندیم این‌جا همون‌جایی که تصمیم گرفتیم اولین برنامه «سوختگان وصل» رو برگزار کنیم. حالا این‌جا یه یادبود برای شهداء گذاشتن، روی این سنگ نوشته‌ای زیباست که به من داره مژده شهادت می‌ده: «و من المؤمنین رجال صدقوا...!»» نوزده دوره دبیر همایشی تخصصی در حوزه شعر و ادبیات پایداری و مسؤول دفتر ادبیات و هنر نهاد رهبری در دانشگاه تهران باشی و بیش از ۲۲جلد کتاب را به سرانجام برسانی... بعد برای تدریس «تحلیل متون نظم پایداری» در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، مورد شماتت قرار بگیری! شاعر باشی، نغمه‌سرای باشی، سال‌ها حلقه شعر برپا کرده باشی، بیست‌سال همایش تخصصی ادبی را برپا و دبیری کرده باشی، خودت در میدان جنگ شاهد و دارای تجربه‌زیسته اختصاصی باشی، سال‌ها مشغول تحصیل و پژوهش باشی، مدرک دکترا هم داشته باشی و این‌گونه مورد هجمه قرار بگیری، به جرم «مداح اهل‌بیت بودن»، چیزی جز خباثت و دیکتاتوری رسانه‌ای نیست... @HOWZAVIAN
مناسک اربعین 2 نهایی.mp3
7.17M
📻 بازنمایی امر قدسی در نمادهای اربعین 🔸 عموم شیعیان زمانی که می‌خواهند خدا را بفهمن و یا امر قدسی را تجربه نمایند، بهترین جایی که در آن این مفاهیم را تجربه می‌کنند؛ مراسم آیینی است. در واقع ما بدون تجربه آیینی امر قدسی و شناخت‌ نمادهای مربوط به آن، نمی‌توانیم درک درستی از آن امر قدسی داشته باشیم. 🔻شما را دعوت به شنیدن این پادکست می‌کنیم. 🗞سردبیر: دانیال بصیر 📝پژوهشگر: نسیم کاهیرده، عفت دماوندی 🎙گوینده:خانم لیلا اصغرنژاد 🎨گرافیک: الیاس فلاحتی 📽کاری از تیم تولید فکرت 📎 شماره 114 حکمتانه را اینجا بشنوید. 🔻 رادیو فکرت ایتا @HOWZAVIAN
▫️ اربعین باب گسترده رحمت قطعی خداوند ✍ حمید باقری ✅خداوند در آیه ۶۴ سوره مبارکه نساء می‌گوید: 🔹«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ» ما هیچ رسولی را نفرستادیم الا برای اینکه باذن الله اطاعت شود. 🔹«و لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً.» اگر بندگان وقتی به خودشان ظلم می‌کنند نزد تو می‌آمدند و از خداوند طلب بخشش می‌کردند و رسول نیز برای آنها طلب بخشش می‌کرد قطعا خداوند را بسیار توبه پذیر و رحمت کننده می‌یافتند. ✅ آیه می‌گوید اگر بخواهیم در یک کلمه "هدف ارسال رسل" را بگوئیم، برای این است که: رسولان اطاعت شوند، این اطاعت از رسولان محور برپایی دین و تمام مصالح آن است و اطاعت از آنان نیز «باذن الله» است یعنی اطاعت از رسولان مصداق عینی توحید عملی است. ✅ خداوند تبارک و تعالی نمی‌گوید "وقتی بندگان گناه کردند"، بلکه حقیقت گناه را نشان می‌دهد و می‌گوید: "وقتی به خودشان ظلم نمودند." به تعبیر قرآن در جای دیگر «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» چه خوبی و ثواب و چه بدی و گناه بازگشتش به خودتان است. اگر بشر سر به طاعت اهل بیت (علیهم السلام) گذاشت خودش سود می‌کند و اگر سرکشی کرد، آنقدر راه‌های مختلف را می‌رود و ظلم به خودش را بارها تکرار و درک می‌کند تا در آخر به همان چیزی برسد که خداوند می‌فرمود. 👈موج‌های فمنیسم را ببینید، خیلی از فمینیست‌ها امروز تازه فهمیده‌اند که چه کلاهی سرشان رفت و چه ظلم‌هایی که به نام دفاع از زن، در حق زن ننمودند. متن کامل در شرح حال @HOWZAVIAN
🟢 بیابانِ تمدن‌سازِ کربلاحجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم دستگاه نظامی و فرهنگی و مدیریتی بنی‌امیه، با جهت دادن مسیر کاروان اباعبدالله الحسین به «بیابان» کربلا، می‌خواستند داستان حسین را پیش از ورود به «پایتخت حکومت علوی»، در «بیابان» به پایان برسانند و می‌پنداشتند که با شهادت حسین و یارانش این «انقلاب مدینه‌ساز» در همان بیابان و بدون سر و صدا دفن می‌شود! و بعدها نیز برخی از خلفای عباسی همان مسیر را ادامه دادند و با تخریب قبر مطهر و شخم زدن و آب‌ بستن به آن، و مواجهه سخت با زائران حسینی، گمان می‌کردند که می‌توانند نام حسین را از ذهن‌ها و قلب‌ها بزدایند! اما هیچیک از آن تدابیر شیطانی قدرت مواجهه با نور حسین و «انقلاب تمدن‌ساز حسین» را نداشت. ۱۴۰۰ سال است که آن بیابان، «قبله‌گاه» دلدادگان حقیقت، «معراج» همه عاشقان خدا، «الهام‌بخش» همه آزادی‌خواهان جهان و در یک جمله، «بیابانی تمدن‌ساز» شده است. حسینی که در آن بیابان گرم و سوزان کربلا، تشنه و گرسنه به شهادت رسید، بعد از ۱۴۰۰ سال بزرگ‌ترین، طولانی‌ترین، کریمانه‌ترین، سخاوتمندانه‌ترین و عاشقانه‌ترین ضیافت را از زائران و عزاداران خود، نه تنها در مسیر نجف به کربلا، بلکه در گوشه‌گوشه دنیا، و دست کم به مدت دو ماه (محرم و صفر) مدیریت می‌کند! کاری که بدون شک از عهده هیچ دولت و حکومتی برنمی‌آید! حسین(ع) در حال شکل‌دهی به یک تمدن نوین است! تمدنی از جنس نور و هدایت و انسانیت و فضیلت؛ تمدنی که همه نظامات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی رایج را به هم ریخته است! @HOWZAVIAN
🔸نیل اربعین و فرعون‌های عصر جدید ✍️ محمد مختاری "مدرنیته" یک نوع شیوه‌ی زندگی حاصل از جانشینی انسان به جای خدا در روی زمین است(فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ). مبنای آن "تفرعن" و "مصر"هایش مغرب زمین است. لبّ کلامش هم این است که می‌گوید: "یا دین آسمانی یا پیشرفت زمینی" و البته دومی را برمی‌گزیند. این فراعنه در کنار عقل ابزاری نفس اماره هم دارند. بنابراین طبیعی است که در بنای مدرنیسم پیشرفت علم و اختراعات جدید را در کنار فردگرایی، ابتذال فرهنگی، کشف حجاب، مصرف گرایی و... ببینیم. اگرچه فاضلابهاي مدرنيته را با هدف تحقیر و تسلط بر مسلمانان به مناطق ما فرستادند(فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ)؛ اما "بی‌خدایی" گریبان‌شان را گرفته و پوچ گرایی، بحران‌های روانی، خلاءهای عاطفی، فروپاشی نهاد خانواده، گسست‌های اجتماعی، شکافهای عمیق طبقاتی و تقسیم انسانها به کهتر و مهتر مثل نقل و نبات در جوامع متجددشان ریخته است. "اربعین" کجای این تمدن منحط را نشانه گرفته است؟ درست "قلب" آن، همان "خودپرستی" را. زلال زیارت جان زائر را شستشو می‌دهد. حسین علیه‌السلام او را "خداپرست" می‌کند. یاد می‌دهد که برای معشوق از همه چیزش بگذرد حتی "خودش". درس می‌خواند برای خدا. کار می‌کند برای خدا. می‌سازد برای خدا. نفس می‌کشد برای خدا. پس در وجود شاگرد مکتب حسین‌بن‌علی تضاد بين ايمان و علم خنده‌آور است. تو خیال نکن فرعون و هامان‌ دست روی دست می‌گذارند تا موسی و هارون همه‌ی دودمان‌شان را به باد دهند. توهین می‌کنند، تحریف می‌کنند، تهمت می‌زنند، پول خرج می‌کنند، حتی شده ساحران رسانه‌ای را هم به میدان می‌آورند( فَكَذَّبَ وَعَصَىٰ؛ ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَىٰ). غافل از اینکه همگی محکوم هستند به غرق شدن در "نیل حسینی" (فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ). چرا که "زمین" فقط میراث عاشقان است و بس (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ). @HOWZAVIAN
🔶 شراب ناب چهل روز در اندیشه حسین بودن، خمیرمایه آدمی را چنان ورز می‌دهد که در تنور حوادث، تا مغزش پخته شود و انگور وجودش چنان تخمیر شود که شرابی ناب از آن به دست آید. ...که ای صوفی شراب آن گه شود صاف که در شیشه برآرد اربعینی ✍ علیرضا مکتبدار @HOWZAVIAN
آقا منتظر است😔 اربعین است و دلتنگی و بی کسی آقا، صدای «هل من ناصر ینصرنیش » را نمی‌شنوی؟ بخود سختی راه می‌دهیم، خون جگر می‌خوریم، له له عشق دلربای محبوب داریم. اما بگو« امام زمانمان کجای این ماجراست؟» کاش حسین عصرمان را دریابیم که سالها، پشت در منتظراست و در را باز نمی‌کنیم. ✍ محمدعلی بابایی @HOWZAVIAN
💠 هلبیکم یا زوار! ✍ سعید احمدی تو از مغز سربی و پای گِلی نخواه بر بال فرشتگانی دست ببرد که زیر پای زائران خون خدا را جارو می‌کشند. تو از چشم‌های مسخ شده‌ی مبهوت، از بینی‌های چرکین، از گوش‌های سنگین، از دست‌های ننگین و از سینه‌های سنگی نخواه و نطلب که برای زائر بهشت پای بکوبند و دست بیفشانند. گنگ‌ترین و نارساترین معادله‌ی دنیا برای آن‌ها واژه «هلبیکم یا زوار!» است. به‌خیال اینان بی‌چاره‌ترین و بی‌کارترین موجود دنیا پروانه‌ای است که با سوخته‎مرگی جان می‌سپارد؛ طفلکی بیچاره! «کربلا» «حسین» «زائر» و «اربعین» مردن پیش از مرگ و شهودگاه راز مگوی شمع و پروانه است. کربلا و حسین و زائر، یک کلیدواژه سهل و ممتنع دارد: حضرت عشق عشق عشق... . @HOWZAVIAN
🌱 استعاره اربعین 🌴مسیر پیاده روی اربعین استعاره ای از کل حیات جمعی مومنانه ماست؛ یک قطعه مینیاتوری جهت سامان دادن به تمام ساحات حیات معنوی و مادی، فردی و جمعی ما؛ نه اینکه صرفا قطعه ای از زندگی باشد در کنار مسیر و جریان اصلی آن؛ رابطه عرضی بین مومنان در طول اتصال با امام که پیش برنده پروژه امام معصوم است. 🌴 نوع مواجهه دولت ها با مردم؛ نوع مواجه مردم با مردم؛ نسبت حاکمیت و مردم با ولی زمان؛ و... اینها بخشی از تاملات اربعینی است. 🌴رقم خوردن این رخداد بی نظیر نیاز به قدرت دارد؛ قدرت لایزال مردم که در مسیر اراده الهی قرار بگیرد و اجتماع قلوبی که همه یک ماموریت برای خود تعریف کرده اند یعنی اتصال به امام و نصرت ولی زمان کارهای بزرگی ازش برمی آید. چقدر به مدل سازی این رخ داد جهت دولت سازی و راهیابی به تمدن عظیم اسلامی فکر کرده ایم؟ ✍ سیدمحسن شمسا @HOWZAVIAN
🔎نگاهی کوتاه بر جامعه شناسی زیارت اربعینعلیرضا محمدلو ▫️زیارت اربعین را باید به عنوان یک پدیده جامعه شناختی و تمدنی مورد بررسی قرار داد. رویدادی که هرساله پرشورتر از سال های قبل محقق می‌شود و توجهات رسانه های داخلی و خارجی بین‌المللی را به خود جلب می کند. نوع نوینی از زندگی و زیست جمعی که کثرت قابل توجهی را ذیل و نه نسبیت شکل می‌دهد. ▫️یک ماکروجامعه دینی بدون مرزهای جغرافیایی و با محوریت مفهوم زیارت که به دلیل اتصال به امامت، در نگاه کلان از معنای شخصی و خنثی و فردی فاصله می‌گیرد. در این چارچوب مفهومی جدید، واژه " " که یکی از محورهای تشخیص و تشخص انسان مدرن است، معنای نوینی ذیل فرهنگ و خدمت پیدا می‌کند و دیگر ذیل چرخه اقتصاد تعریف نمی‌شود. ▫️"من صاعد" به جای "من نازل"، تبلور پیدا می‌کند و مفهوم "خدمت به زائر" از مفاهیم منفعت‌پرستی(Utilitarianism) و لذت‌گرایی( hedonism) در روابط اجتماعی سبقت می‌گیرد و در واقع توسعه تمایلات و شخصیت انسانی محقق می‌شود. از تقسیم کار بی‌روح و خشک دورکیمی در ساخت جامعه به یک در سطح ارتباطات اجتماعی بدون مرز برای تحقق خارجی مفهوم زیارت ولو در یک بازه زمانی کوتاه منتقل می‌شویم. ▫️در واقع بعثت انسان معاصر را شاهد هستیم که از تن و بدن "خود" عبور کرده و برای حال خوب و آرامش و طی طریق "دیگری"(زائر) تلاش کرده و از بخش قابل توجه اقتصاد و زندگی روزمره‌اش هزینه می‌کند. مفهوم زیارت، مناسبات فردی و اجتماعی بسیاری را تغییر می‌دهد و از کنش عقلانی و عاطفی و سنتی و حتی ارزشی ماکس وبر هم که بوی فردیت می‌دهند عبور می‌کند و یک با هندسه تمدنی فرامرزی را صورتبندی می‌کند. ▫️در زیست اربعینی و ذیل مفهوم زیارت، دیگری خبری از و انسان "دگرراهبر" سرگردان و از خودبیگانه "دیوید رایزمن" نیست و همه برای همدیگر تلاش می‌کنند و هر کسی بخشی از راه حل بوده و یک همگرایی مقدس و حاکم است. ▫️عواطفی که جاری و ساری است نه از سر ارتباطات قبیله ای و فامیلی و قومیتی و "گماینشافت" فردینادو تونیس که یک باور صادق موجه و یک معرفت عمیق و مقدس دلیل این صمیمیت می باشد. در واقع صمیمیت و محبت و خدمت ذیل مفهوم زیارت، جای رقابت داروینی و جامعه گزلشافتی مبتنی بر همکاری‌های جبری و بدون عاطفه مدرن را گرفته است. ▫️الغرض که این حجم از تغییر و تحول در پی ظهور یک پدیده همچون زیارت اربعین و در واقع خلق یک انسان و جامعه متفاوت از عصر تکنوفیلی‌ها(فناوری زدگان)، می‌طلبد که بازخوانی مجدد و مستمری صورت بگیرد که علت ها و پیامدهایش در ساحت جامعه شناختی و روانشناختی و مدیریتی و تمدنی، مستعد تولد جامعه نوینی بوده و نوید انسان جدید و تمدن بهتری دارد. @HOWZAVIAN
🔸روزگار جوانی ✍ محمد‌جواد محمودی درون من، کودکی در طلب روزهای خوش بچّه‌گی زار زار گریه می‌کند، و کمی آنطرف‌تر پیرمردی فرتوت با لبخندی آرام، مرا به سوی روزهای ناتوانی و سختی فرا می‌خواند... و من با کودک می‌گریم و با پیرمرد می‌خندم، این است روزگار جوانی! @HOWZAVIAN
🚩 هم اکنون؛ عمود یک... ✍ محمد‌حسین رمضانی ▪️پیاده روی رو از امشب شروع کردم، جاده ای شلوغ، پر از زائر و خادم هم موکب ها بیشتر شده و هم جمعیت زائر نسبت به سال گذشته بیشتر شده، از پرچم هایی که در دست دارند مشخص میشه از کشورهای مختلفی در پیاده روی حضور دارند. ▪️جالبه که تقریبا از حرم تا حرم، قریب ۱٠٠کیلومتر، پنج متر مربع فاصله خالی نمیشه پیدا کرد و جاده کاملا متصل بهم و مملو از جمعیت است. ▪️اصل و اصول زیارت اربعین به همین پیاده روی اربعین است که البته طبق چیزی که در محتوا و خوراک تولیدی رسانه های غربی دیده میشه، درصدد هستند؛ ▫️اولا همین پیاده روی رو کمرنگ کنند و چون تقریبا اربعین ده سال در فصل گرما قرار میگیره، جاده رو حداقل از حضور پرشور و مخصوصا ایرانی ها خلوت کنند ▫️ثانیا شور و حرارت عراقی ها به اربعین رو که مربوط به اعتقادات اونها و قرن ها معجزه دیدن بوده رو با روش های مختلف سرد کنند که البته طبق این روایت سرد نخواهد شد؛«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً» @HOWZAVIAN
🔸کم گوی و گزیده ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌دور تا دور اتاق پذیرایی، چند تا روحانی پیر و جوون نشسته بودن و بابام، خدا بیامرز، با سینی گرد برنجی با چای ازشون پذیرایی میکرد. 📌بین هر سه چهار نفر هم یه ته سیگاری بلوری به رنگ آب هندونه نارس که خاکستر و فیلتر سیگار از کمر تاخورده توش بود. 📌چایشون رو که خوردن، بابا بهم گفت از مادرت بپرس شام آماده س؟ شام آبگوشت داشتیم. سفره پهن شد و یک مجمعه نون کاک گذاشتیم وسط و کاسه بود که پر میشد از آبگوشتی که تیکه های دمبه له شده، مثل سرشیر روشو پوشونده بود. پیاز تبریزی و ترشی محلی هم تو پیاله های چینی، گوشه کنار سفره چیده شده بود. 📌شام رو که با اشتها خوردن، تازه یادشون اومد چرا اونجان. پدربزرگ مرحومم روحانی محل و مورد رجوع و اعتماد مردم بود. من کنارش نشسته بودم که گفت: خب، شب چهلم امامه. آقایان تشریف ببرن مسجد برای منبر. 📌همه به هم نگاه کردن و یکی پرسید: خب، کدوممون بره منبر؟ آقاجون گفت: همه برن! چشمها از تعجب گرد شد و دهنا باز که آخه تو این وقت کم چجور میشه همه برن منبر. مگه نه اینکه اینا هَش نُه نفرن. آقاجون که تعجبشون رو دید گفت: میرین اما طولش نمیدین. اگه منبرتون بد باشه، مردم میگن بازم خدا رو شکر که زود تموم شد. اما اگه خوب باشه، میگن حیف که زود تموم شد. @HOWZAVIAN
🔸جاماندگان آنجا ک بر عَلمش تکیه میزند آنجا ک در حرمش سینه میزند شب تا به صبح، از همه اندر خیال خود در حرمش پرسه میزند ✍ مفید بجنوردی @HOWZAVIAN
🔸فدای قدم‌های‌تان؛ زمان درکی از شما ندارد ✍ علی کردانی خوشا به‌حالتان و به‌نامتان؛ نامتان زائر و حالتان حسینی شد. گرما و سختی را به‌جان خریدید و در راه حسین خوش درخشیدید. شما نفس‌های زنده و قلب‌های تپنده جهان هستید که خودتان را برای یاری حسین به کربلا رساندید و مثل همیشه زمان درکی از شما ندارد که فهم حرکت شما، لاجرم به آینده موکول می‌شود. خاک پای‌تان سرمه چشم‌مان و نامتان حلاوت شهرمان. شما در مسیر کربلا از مسیر پر زرق و برق دنیا رها شدید و با این رهایی پرواز کردید و تا آسمان‌ها سفر کردید. شاید ندانید که چرا با شما دشمن‌اند؟ اما خوب می‌دانید؛ مولای‌تان معادله ظالمان را به‌هم‌ریخته است و بساطشان را کساد کرده است. امروز با نام‌ و‌ مرام حسین، دشمنی دارند و هنوز هم کربلا و کربلاها آینده را روشن می‌کند. و حسین ظالمان را پایان می‌دهد... @HOWZAVIAN
🔸تو فقط "زائر" باش! ✍ مجید ابطحی تفضل زائر! مای بارد زائر! حلیب حارّ زائر! مبیت زائر! سکن زائر! آب خنک، زائر! شیر داغ، زائر! حلیم داغ، زائر! مکان خواب و استراحت و... زائر! ✅تکرار این پسوند زیبا یعنی فقط "زائر" بودنت موضوعیت دارد و بس! چون "زائر حسین‌" هستی، نوکرت هستیم! ایرانی هستی یا عراقی؟ ترک؟ فارس؟ عرب؟ کرد؟ لر؟ مهم نیست، فقط زائر حسین باشی کافی‌ست! طرفدار کدام حزب سیاسی هستی؟ عکس چه کسی را حمل میکنی؟ رابطه‌ات با صادق شیرازی و مقتدی صدر و عمار حکیم و... مهم نیست! عضو فلان فرقه‌ و گروهک هم باشی کاری نداریم! 🔹نه اینکه همه‌ی افکار و جریان‌ها حق باشند و بی‌اشکال، بحث این است که چه کسی می‌تواند این همه نگاه و فکر را یک‌جا جمع کند؟ چطور ممکن است این‌قدر "یکی" کرد؟ کدام قدرت است که تمامی رنگ‌ها و شکل‌ها را از بین می‌برد و انسان‌ها را به "وحدت" می‌رساند؟ @HOWZAVIAN
۱۱ 🚩صلی الله علیک یا اباعبدالله🚩 برای برگشت از منبر اسنپ پیدا نمی کردم ناچار پیاده راه افتادم کنار خیابان های گلبهار در مسیر از کنار نگهبانی مجموعه ای عبور می کردم دیدم نگهبان تنهاست و به استقبالم آمد داشت از روی دفترچه اش برا خودش و می خوند گفت دوست داشتم تو مراسم ها باشم هرساله مداح روستا بودم ... گفتم اخوی همین که دلت می خواد ثوابش رو می بری ان شاءالله الآنم داری وظیفه ات رو انجام می دی @HOWZAVIAN @hadianeha
. آرزوی ما در حوزه همین نوع کنشگری از سوی استادان، مبلغان و طلاب است. حضور اجتماعی طلاب همراه با روایت درست از حال مردم و مخاطبانشان، نیاز امروز انقلاب اسلامی است. @HOWZAVIAN
🍃 عمامه و اعتماد پشت نرده نزدیک به ضریح مطهر حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه محکم چسبیده بودم داشتم زيارت می‌خواندم، جلوی نرده خادمان با بیان «حرِّک زائر» به کسی اجازه توقف نمی‌دادند، نوجوانی به سمت ایشان آمد گفت گوشی مرا امانت نگه دارید تا بروم زيارت، دست به ضریح بزنم و برگردم خادمان درست متوجه حرفش نمی‌شدند اگر هم می‌شدند قبول نمی‌کردند من که کنار ایشان شاهد بودم فورا گفتم بده من نگه دارم بدون تامل و تردید داد، فقط پرسید هستی تا برگردم گفتم بله من اینجام زيارت می‌خونم رفت تا بیایید دلم شور می‌زد نکند مرا گم کند و بدون گوشی بماند، بالاخره پیداش شد، بخاطر ممانعت خادمان از دور گوشی را بدستش دادم خوشحال رفت. دقایقی بعد پدری با دو بچه کوچک آمد یکی بر شانه یکی کنارش، می‌خواست خادم یکی را نگه دارد تا روی شانه آن یکی را به ضریح برساند خادمان متوجه نمی‌شدند گفتم بده بغل من، فورا داد و رفت کمی طول کشید تا در موج جمعیت دست بچه به ضریح مطهر رسید برگشت، با تشکر بچه را از بغل من گرفت و رفتند. می‌خواستم از داخل حرم خارج شوم با این سیل جمعیت مشتاق که دست من به ضریح نمی‌رسید، دل به دریا زدم گفتم برگردم میان جمعیت حداقل جسمم در موج عشاق باشد(خود همین در میان خریداران یوسف بودن لذت‌بخشه) همینطور میان موج بودم که متوجه شدم از پشت به سمت ضریح هدایت می‌شوم دو سه نفر باهم از پشت هل می‌دادند می‌گفتند بذارید دست حاج آقا هم برسه، دستم را دراز کردم گفتم (خذ بیدی یا مولای) از کنار ضریح هم یکی شروع کرد به کشیدن دستم به جلو بالاخره دستم به ضریح مطهر خورد دعای مستجاب تحت القبة را از دست ندادم (اللهم عجل لولیک الفرج)؛ برگشتم عقب، وقتی تشکر می‌کردم یکیشون با مزاح گفت: اول حاج آقایی بودی که دستت به ضریح رسيد. پ.ن: امثال این اتفاقات در مسیر زیاد بود که نشانگر این حقیقت است که علیرغم همه حرفها و تبلیغات رابطه مردم با طلبه ها فرق داره، هم اعتماد دارند و هم کمک می‌کنند. --------------------- *چند سال پیش که همراه بستگان راهی سفر اربعین بودیم در طول مسیر مخصوصا در عراق بارها معمم بودن من باعث گشایش و احترام ویژه به جمع ما شد، از آنجا عمامه در بین آنان «نماد قدرت» نام گرفت. گرچه این تاج ملائکه، لباس خدمت و محبت است اما آن تعبیر نگاه عظمت به این لباس مقدس را می‌رساند. ✍️قربان یاسبلاغی @HOWZAVIAN
🔻دو نوع جهل ✍️ محمد صدرا مازنی مشغول قرائت زیارت اربعین بودم که این فراز زیارت توجهم را به خود جلب کرد: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله» یعنی امام حسین جانش را در راه خدا بذل کرد، تا بندگانش را از جهالت و گمراهی برهاند. نکته مورد توجه این فراز زیارت کار بزرگ امام حسین( ع) یعنی نثار جان برای آگاهی مردم در برابر جهل است. منتها دو نوع جهل در واقعۀ عاشورا و پس از آن دیده می‌شود. ۱) مردمی که به جنگ امام آمده بودند، عمدتا کوفی بوده و مردم کوفه نیز امام را بر حق می‌دانستند. یعنی به حقانیت امام علم داشتند، اما در عین حال باطل را برگزیدند. از این رو در کربلا نقطه مقابل جهل، «عقل« قرار دارد. یعنی امام(ع) برای اینکه مردم دنیازدۀ بیچاره سرعقل بیایند، از نثار خون دریغ نکرد. ۲) نوع دیگر؛ جهل در برابر علم است. علم و آگاهی حقیقی در مقابل دروغ‌های رسانه‌ای دستگاه بنی‌امیه. اگرچه از شگرد دروغ رسانه‌ای در کوفه نیز استفاده شد و به‌خاطر انتشار خبر دروغ «آمدن سپاهی از شام»، یاران۴ هزار نفری هانی نتوانستند ۵۰ نفری که در دارالاماره ابن زیاد حضور داشتند را شکست بدهند‌. اما اغلب کوفیان بر حقانیت امام واقف بودند و دنیازدگی آنها موجب شد تا به سپاه عمرسعد ملحق شوند. ولی در شام قصه فرق می‌کرد. عموم مردم دین خویش را از رسانۀ تحت سلطۀ معاویه گرفته بودند. مردم با یزید بودند، چون تصور می‌کردند یزید بر حق است. آنها علم نداشتند و جاهل بودند و جهل‌شان از نوع حهل مرکب بود. این نوع جهل در مقابل «علم» است نه در مقابل عقل. چون برخی از آنها وقتی در برابر استدلال امام سجاد(ع) قرار گرفتند و علم حقیقی بر آنها آشکار شد، به راه حق برگشتند. امام حسین(ع) برای همین مردم کوفه حاضر است تا پای جان مبارزه کند. او دربارۀ کسانی‏‌ این فداکاری را انجام می‌دهد که به تعبیر زیارت اربعین «دنیا مغرورشان کرد، و بهره واقعی خود را به فرومایه‏‌ترین و پست‌‏ترین چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند.» انقلاب حسینی انقلاب آگاهی و شهادت او برای رفع جهالت بود‌ و اربعین یادآور نقش حضرت زینب( س) و امام سجاد(ع) در روشنگری و جهل‌زدایی از مردم شام است. @HOWZAVIAN
🍀نشانه... ✍️ جواد رستمی، روزنامه نگار حوزوی خیلی سرعت نداشتم؛ اما به لحظه‌ای که چرخ عقب قفل شد کنترلش سخت و ناممکن بود به لطف خدا پشت سرم وسیله ای نبود که حادثه‌ای بدتر رخ دهد.. عصبانیت از این اتفاق من را به بدگویی از زمین و زمان و ناشکری سوق می داد که ناگاه چشمم به جوانی نشسته بر ویلچر افتاد، روی برگرداندم از آن سوی دیگر جوانی را دیدم که عصا به دست به زحمت از خیابان می گذشت.. این دو صحنه در آن لحظه برای من عجیب بود اما نشانه برداشتم و استغفار به لبم جاری شد و از پی آن شکر خدا گفتم که تنم سالم است. حالم بهتر شد موتور را برداشته راهی تعمیرگاه شدم و مسیر طولانی را در آفتاب داغ طی کردم در حالی که غرق در افکار خویش بودم. با خود می گفتم اگر در جاده این اتفاق می افتاد، اگر سرعتم زیاد بود، اگر اتومبیل یا موتور سیکلت پشت سر من در حال حرکت بود چه می شد.. یاد صدقه اول ماه و روزانه ابتدای صبح افتادم، عادت خانوادگی که از پدر و مادر مرحومم آموخته بودم.. دوان دوان به اولین تعمیرگاه رسیدم نتیجه گفتگو به رفتن ختم شد به سوی تعمیرگاه دیگر راه افتادم وقتی رسیدم گرما و گذشت زمان و صحبت تعمیرگار مرا مجاب کرد کار را به او بسپارم. از آنجا که دور شدم نگاهم در جستجوی وسیله نقلیه عمومی بود که به ایستگاه رسیدم لحظاتی بعد اولین اتوبوس را سوار شدم. خسته بودم و فکرم هنوز درگیر حادثه و هزینه و زمان تعمیر و کارم، که دیر شده بود.. تا اینکه صدای پیرمردی باصفا افکارم را بهم ریخت: «به شاه قبه طلا حضرت رضا(ع) صلوات» آری گنبد طلایی امام علیه السلام رخ نمایی می کرد و صدای صلوات فضایی عطرآگین به وجود آورد که این بار به کودکی ام سیر کردم روزگاری که با پدر و مادر مرحومم به سمت حرم می رفتیم و این صدای آشنا بیش ازین، از گوشه گوشه اتوبوس به گوش می رسید تا به قطعه ای از بهشت می رسیدیم. توقف اتوبوس در آخرین ایستگاه از خاطرات شیرینی که کام را شاد کرده بود دور نکرد، پیاده شدم و سمت حرم به قصد زیارت راه افتادم و این چهارشنبه امام رضایی را نیز آغاز کردم به ذکر سلام و صلوات. (ع) @HOWZAVIAN
🌱 ظرفیت‌های اربعین حسینی برای پیشگیری از تکرار تاریخ ♦️ اربعین حسینی را این سالها بیشتر با پیاده روی عظیم و شور زیبای حاکم بر آن و البته چهره های تمدنی متبلور در این پیاده روی باشکوه به یاد می آوریم، که همگی نشان گر ظرفیت بالای اربعین اباعبدالله هستند. 📍یکی دیگر از امور قابل توجه، زیارت نامه ی پرمحتوای وارد شده در این روز است. 📖 متنی که مطالب عمیق فراوانی از جمله هدف والای قیام حسینی: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَيْرَهِ الضَّلاَلَهِ» 🔍 و همچنین اساسی ترین نقطه ضعف کسانی که به دشمنی با امام برخاستند مطرح میگردد؛ یعنی فریفته شدن به دنیا: «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالأَْرْذَلِ الأَْدْنَي وَ شَرَي آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الأَْوْكَسِ» ✔️ ادامه در این صفحه @HOWZAVIAN
🔍 آقای سخنگو، پاسخگو هم باشید ✍️ محمد رسول صفری عربی، روزنامه نگار حوزوی جناب آقای بهادری جهرمی، سخنگوی محترم دولت سیزدهم در برنامه «بدون توقف» شبکه سه سیما به سؤالات گوناگونی پیرامون برجام، اشتغال، نظام بانکی، مسکن و ... پاسخ دادند و در جواب به یکی از سوالات پیرامون نظام بانکی، اینگونه عنوان کردند: «وام‌های خُرد زیر ۱۰۰ میلیون نیاز به ضامن ندارد و اگر برای چنین وام‌های بانک‌ها ضامن خواستند، مشکل را به معاونت نظارت بانک مرکزی گزارش دهید، اگر وام قانونا به شما تعلق می‌گیرد و در نحوه پرداخت سخت‌گیری می‌کنند حتماً باید به بانک مرکزی گزارش کنید.» ضمن تقدیر و تشکر از تلاش ها و خدمات دولت محترم سیزدهم که مُهر تمجید رهبر معظم انقلاب را بر کارنامه دو ساله خود دارد، از آقای سخنگو این سؤال را داریم که چرا خود شما بر موضوع ضمانت های بانکی نظارت نمی کنید؟ چرا مردم باید درگیر این موضوع شده و به بانک مرکزی گزارش دهند؟ آیا نظارت بر اینکه فلان بانک، برای پرداخت وام های زیر ۱۰۰ میلیون تومان، مطابق قانون عمل می کند یا نه، کار سختی است؟ فکر نمی کنید موضوعی را بیان می کنید که در مرحله عمل، انجام نمی پذیرد؟! نکته اینجاست آن شخصی که به دنبال وام می رود، حتما با مشکلی مواجه است که قصد دریافت این وام را دارد و سوال اینجاست آیا وقتی بانک برای پرداخت وام، سنگ ضمانت را جلوی پای او می اندازد، فرصت دارد که گزارش این کار را به بانک مرکزی بدهد؟ و سوال بعدی اینکه بالفرض که گزارش هم بدهد، آیا بانک مرکزی سریعا ورود کرده و مشکل او را حل خواهد کرد؟ به نظر می آید به جای اینکه مردم را درگیر قانون گریزی بانک ها کنیم، باید نظارت دستگاه های دولتی بیشتر شده تا کسی دچار این مشکل نشود که بخواهد سراغ شکایت از بانک مذکور نزد بانک مرکزی برود. در پایان برای نمونه خدمت شما جوان انقلابی که در عرصه جهاد تبیین به خوبی در ایام اغتشاشات درخشیدید، عرض کنم که ماه گذشته با معرفی نهادی که در آن مشغول به خدمت هستم، برای دریافت وام به بانک ... معرفی شدم و برای وام زیر ۱۰۰ میلیون تومان، دو ضامن از بنده خواستند و ما هم از روی اجبار، دو ضامن فراهم کردیم تا بتوانیم وام را دریافت نماییم. قانونی که عزمی برای اجرای آن وجود ندارد، گفته نشود بهتر است. @HOWZAVIAN