eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
435 ویدیو
168 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
گذر یهویی از روبیکا... با ۱۳۱ کا عضو😢 به سبک استاد انصاریان عزیز شما دختردارها خسته نباشید شما وزیر و مسئول مملکت هم خسته نباشید. ⛔️عدم نظارت مسؤلین و جولان هرزه‌نگاری در روبیکای وطنی!!! ✍ هادی @HOWZAVIAN
📱 صفحه جدید اینستاگرام دفتر حفظ و نشر آثار آيت‌الله‌العظمی خامنه‌ای آغازبه‌کار کرد ◻️ ۱۹بهمن ماه امسال، شرکت متا بدون هیچ اطلاع و هشدار قبلی صفحه اینستاگرام Khamenei_ir با بیش از ۵ میلیون و یکصدهزار دنبال کننده را مسدود کرد. ◻️ حساب کاربری فارسی اینستاگرام KHAMENEI.IR از آغاز عملیات طوفان الاقصی بیش از صد میلیون بازدید در اقصی نقاط دنیا داشت و این حساب طی ۱۲ سال فعالیت، بیش از ۹هزار مطلب منتشر نموده و بیش از ۱۸ میلیون نظر از مخاطبان دریافت کرده بود. 📱 صفحه جدید را از اینجا دنبال کنید @HawzahNews / خبرگزاری‌حوزه
خطای راهبردی ما بحث بر سر عناوین جزئی ✍️ محسن جمشیدی در یادداشتی به مسأله اخیر نزاع زن با یک روحانی پرداخت: خطا و اشتباه راهبردی ما: تحلیل و اظهارنظر در مورد موضوعات جزئی، بدون شک، افتادن در دام دشمن است. این‌که بگوییم «کار طلبه درست بود یا نه»، «چه کسی فیلم را به بیرون انتقال داد»، «قوانین حجاب در مراکز دولتی چگونه است» و…، همه و همه باعث دامن‌زدن بیش‌تر به موضوع خواهد شد. زیرا اصل پروژه، با محوریت ضربه‌زدن به مبانی دینی و ایجاد شکاف بین حکومت و دین است. با این مبنا به‌نظر می‌رسد هرگونه اظهارنظر خصوصاً در مورد فعل طلبه و متأسفانه انتقاداتی که نسبت به فعل او می‌شود، هزینه امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر را برای دیگران، بسیار بالا می‌برد و این، همان خطای راهبردی است که بسیاری به آن توجه نمی‌کنند. همان‌طور که در اهداف این پروژه نیز ذکر شد، اگر آن‌ها بتوانند در قم، با بالابردن هزینه امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر و در موضع انفعال قراردادن حوزه و طلاب، کار خود را پیش ببرند، می‌توانند در بسیاری از شهرها و مناطق دیگر نیز موفق شوند. نکته: با توجه به حجم گسترده کار تبلیغاتی دشمن در اطراف این موضوع، به‌نظر می‌رسد دشمنان اسلام در ادامهٔ پروژه درمانگاه، این اهداف را دنبال کنند: ۱. ترویج گزارهٔ غلط «مسئله حجاب فاقد مبنای دینی است» از طریق پخش مصاحبه‌های جدید یا آرشیوی از برخی افراد معمم؛ ۲. ترویج تفکر وجود اختلاف در بین حوزویان در مسئله حجاب؛ ۳. کشاندن افرادی که تاکنون موضع مشخصی در مورد مسائل حجاب نداشتند؛ ۴. مصاحبه با افراد ذی‌نفوذ در حوزه و سوءاستفاده از مطالب آنان و جهت‌دهی به مصاحبه‌های صورت‌گرفته از طریق تیترها و عناوین موردپسند ضدّانقلاب؛ ۵. ایجاد تردید میان نیروهای انقلابی و مذهبی، دربارهٔ مسئله حجاب. 🔗 متن کامل این نوشتار ✔️@HOWZAVIAN
🔰 روزه؛ فناوری‌ای برای خودسازی و جامعه‌پردازی ✍️ سید محمدحسین دعائی یکی از چیزهایی که باید از همین اول ماه مبارک رمضان به آن توجه ویژه داشته باشیم این است که: «چرا باید روزه گرفت؟» یا «قرار است با روزه‌گرفتن چه اتفاقی برای انسان بیفتد؟» پاسخ تفصیلی این سؤال را باید ذیل عنوان «فلسفه روزه» دنبال کرد. اما اجمالا این‌که: «روزه» ـ اگر با شرائط و آدابش گرفته شود ـ یک «فناوری معنوی» با «کاربری چندمنظوره» است. یعنی همان‌طور که هم برای «جسم» مفید است و هم برای «روح»، قرار است هم رابطه ما با «خدا» را ارتقاء داده و هم روابط اجتماعی‌مان با «خلق خدا» را تنظیم کند. مادر اولیاء حضرت زهراء سلام الله علیها فرمودند: «فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص.» یعنی: روزه کمک می‌کند که کم‌کم بی‌توجهی به غیرخدا در وجود انسان نهادینه شود. از امام عسکری علیه السلام هم نقل شده است که: «لیجد الغنی مسّ الجوع فیمنّ علی الفقیر.» یعنی: روزه، با ایجاد حس گرسنگی در اغنیاء، زمینه‌ساز توجه همدلانۀ آن‌ها به فقراست. اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم: روزه علاوه بر آن‌که می‌تواند روح روزه‌دار را از آلودگی‌های توجه به عالم ماده پاک کرده و حال «اخلاص» و سپس «ایثار» را در او به ملکه تبدیل کند، همچنین می‌تواند با ایجاد «درک مشترک از واقعیت‌های زندگی»، فاصله‌های ادراکی و عاطفی انسان‌ها را از بین برده و زنجیره‌ای از «همگرایی‌های اجتماعی» را باعث شود: همدردی، همدلی، همیاری، همبستگی و هم‌افزایی. به‌عبارت دیگر، وقتی «فاصله‌های ادراکی و عاطفیِ» افراد یک جامعه از بین بروند، «فاصله‌های طبقاتیِ» آن‌ها نیز میل به کاهش پیدا کرده و ناهنجاری‌هایی مثل «خودپرستی» و «تکاثر»، جای خود را به ارزش‌هایی مثل «مواسات» و «تکافل» می‌دهند. بر همین اساس جامعه بهره‌مند از «فناوری روزه»، جامعه‌ای همبسته، نفوذناپذیر، تاب‌آور و متکامل است؛ همان جامعه‌ای که به‌یقین در منازعات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی دنیای امروز، دست برتر را خواهد داشت. متن کامل ✔️@HOWZAVIAN
از قاضی‌های مجازی عاجزانه خواهش می‌کنم تا زمان پایان تحقیقات پیرامون اتفاق صورت گرفته در یکی از درمانگاه‌های قم، از صدور حکم در صفحه و کانال شخصی‌ خودشان برای هر کدام از افراد داخل کلیپ خودداری بفرمایند. قبر و قیامت‌تان به کنار؛ مردم آرامش روان خود را از کوچه و خیابان نیاورده‌اند. طلبه‌ی قم(محمد مختاری) @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌸حرم مطهر رضوی برگزار می‌کند 📚مسابقه کتابخوانی خانه‌ آسمانی ۳۰ روز ۳۰ سوال همراه با ۵۸۸ 🎁 هدیه‌ی ارزنده و متبرک رضوی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرسش روز دوم: واژه "متشابها" به چه معناست؟ 📺 پخش از شبکه قرآن 🌙 📻 @RadioMaVa
. 💐از همه مخاطبان محترم و صبور و نویسندگان فاضل حوزوی، خواستار دعای خیر در این ساعات نورانی هستیم. 💐
😊 کسینجر، پالانی برای همه فصول ✍️سمیه رستمی، طنزنویس حوزوی نوشت: وقتی عزرائیل آخرین ذره از جانِ هنری فورد کسینجر (نظریه‌پرداز و سیاستمدار مطرح) را در صدسالگی‌اش بیرون کشید با خوشحالی جیغ زد: Finally, I just did it هنگامی که دید از فرکانس صدایش پرهای ملائک ریخته، خودش را جمع‌وجور کرد و با صدایی ملکوتی گفت: به حول و قوه الهی بالأخره جانش درآمد. کسینجر استراتژیست قهار و دیپلمات نابغه‌ای بود که بارها مأموران قبض روح را با پرسشی آچمز کرده بود؛ مثلاً می‌گفت: می‌دانید تحمیل عدالت به گروهی، بی‌عدالتی است؟ اگر جناب عزرائیل می‌دانست قرار است برای قبض روح وی چه مرارت‌هایی تحمل کند، زمانی که در خانواده‌ی یهودی آلمانی به دنیا آمد، زبان باز نکرده، مرجوعش می‌کرد. کسینجر پانزده‌ساله بود که خانواده‌اش جل‌وپلاس خود را جمع کردند و رفتند آمریکا. آن‌ها می‌دانستند شاید بشود با ملک‌الموت بر سر زمان مرگ مصالحه کنند؛ اما حرف توی کَت هیتلر نمی‌رفت. هنری کسینجر هم‌زمان با تحصیل در مدرسه شبانه در کارخانه‌ی فرچه‌ی اصلاح صورت دست‌به‌کار شد. معلوم نیست کدام شیر پالم خورده‌ای به او گفته بود کارش خدمت بزرگی در جهت اصلاح بشریت است. این جمله آینده کسینجر را به سر زلف فرچه‌ی اصلاح گره کور زد. کسینجر پس از نوشتن انشای علم بهتر است یا ثروت، برایش واضح و مبرهن شده بود، فقط پدرزن کارخانه‌دار جواب است؛ پس تصمیم گرفت حسابداری بخواند تا حسابدار کارخانه‌ای بشود و باقی قضایا؛ اما دست تقدیر زد پس کله‌اش و گفت: چه غلطا! و برای خدمت سربازی فرستادش آلمان. آنجا مأمور خفت‌کردن افسران گشتاپو شد. وظیفه‌اش را جوری خوب انجام داد که اداره‌ی شهر کوچکی را به او سپردند. بازهم گویا یک شیر پالم خورده‌ای به او گفته بود: ببینم! چندمَرده حلاجی؟ برایش، حلاجی را هم «زدن پشم» ترجمه کرده بودند. تجربه‌ی کارخانه‌ی فرچه‌سازی و سربازی موجب شد بعد از جنگ در رشته‌ی علوم سیاسی دانشگاه هاروارد تا مقطع دکترا تحصیل کند. با حمایت از نیکسون، کم‌کم به دنیای زدودن پشم، جهت اصلاح جهان پا گذاشت. صابونِ اصلاح کسینجر در زمان تصدی وزارت امورخارجه‌ی نیکسون و جرالد فورد، به تن مردم ویتنام، لائوس و کامبوج خورد و الحق حسابی کف کرد. وی صابون و تیغ اصلاحش را به پاکستان در نسل‌کشی مردم بنگلادش امانت داد. از سر خیرخواهی یک هُل ریز هم به پینوشه داد تا سر مردم شیلی را از بیخ حلقشان تروتمیز بتراشد. وسط مسط‌های اصلاحاتش بود که نصف جایزه‌ی صلح نوبل را دادند دستش. نصف دیگر جایزه را به «له دوک تو» دادند که نپذیرفت. شاید نیت کمیته‌ی جایزه‌ی صلح نوبل این بود که کسینجر از روی جایزه خجالت بکشد و دیگر دنبال جنگ نرود؛ اما انگار «جنگ اول به از صلح آخر» برایش بد معنا شده بود. اول جنگ راه می‌انداخت تا بعد ماچ‌وموچ آشتی‌کنان راه بیندازد. 🔗متن کامل در رسانه‌ی فکرت @HOWZAVIAN
🍃هوشیاری من می طلبد خیر کثیر از تو بخواهم ✍️ جواد رستمی « اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ و التّنَبیهَ و باعِدْنی فیهِ من السّفاهة و التّمْویهِ و اجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ» خدایا هوشیاری و بیداری جان به من عطا کن! ذهن آماده و هوش و ذکاوت، نعمت گران بهای توست مرا از این سرمایه محروم نکن! ذهن روشن و آمادگی بر اندیشه در افلاک، بیداری نصیب دل کند تا راه از چاه یافته و خطا نکنم! دانم که از این نعمت، گر محروم شوم غفلت به سراغ آید و از راه بیراه شوم! پس لطف کن از مهرت، قسمت بنما هوشیاری و بیداری! دانم که معصیت، خاموش کند چراغ عقل را، توفیق بده ترک کنم گناهان را، تا اینکه رِسَم به ذهن روشن! الهی به لطف و رحمت، مرا دور کن از سفاهت! عقل و خِرَدی دِه که هنجار کند اعمالم! توفیق بده بهره بَرَم به نیکی، از این همه نعمت و محبت! خدایا! رمضان ماه برکات و نعمات است هرلحظه به لطف رحمانی، قسمت کنی رحمت و غفرانی! پس لطف کن این بنده ناچیز را، بخشا گُنَهُ و جُرم و خطایش! هوشیاری من می طلبد خیر کثیر از تو بخواهم! از این لحظات نور بیابم! در مَعرض مهر و رحمتِ رب، آرام و قرار جان بیابم! یارب به عزیزان و بندگان خوب درگاهت، اکنون که خواندم تو را، ز عهد وعده حقت، اجابت این دعایم! @HOWZAVIAN
☀️بهار طبیعت و عبادت‌‌؛ پیوند فرهنگی اقوام ایرانی 🌻فرصتی فراروی اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه ✍️ مهدی توکلیان در جام جم نوشت: ۱. زمان حاضررا می‌توان دوره ‌گذار از حیات قومی به حیات شهری دانست. امروزه شهرها و کلانشهرها دارای جمعیت متفاوتی از اقوام مختلف هستند. گردهم آوردن افرادی از اقوام گوناگون از چهار گوشه ایران وهمزیستی وهمکاری ایشان بایکدیگر درفضایی واحد به‌عنوان نمونه‌ای ازکشور ایران گامی مهم درراه احیای ویژگی‌های قومی و فرهنگی است. هرچند تسلط فرهنگی غرب و جهان‌بینی خرد انسان‌گرا، ارزش‌های موجود در بسیاری از جوامع را طی چند قرن اخیر دستخوش تغییرات شگرفی قرار داده اما فرهنگ‌های زنده، همچون انسان‌هایی که آفریننده آن هستند، همیشه ققنوس‌وار، توان از نو برخاستن را دارند و به همین دلیل باید از تاریخ و فرهنگ گذشته نیز الهام گرفت. 2. وجود اقوام ایرانی در مرکز ایران اسلامی فرصتی برای به نمایش گذاشتن ویژگی‌های فرهنگی اقوام گوناگون ساکن ایران است تا امکان نمود ارزش‌های اقوام ایرانی فراهم آمده و زمینه آشنایی اقوام با یکدیگر مهیا شود؛ فرصتی مناسب و ایامی خاص که در آن همه در تجربه دیدن و شنیدن مشترک هستند و دست‌کم با ردوبدل‌کردن چند نگاه یکدیگر را به رسمیت می‌شناسند. این‌گونه گردآوردن اقوام موجبات تعامل را سبب می‌شود. فرارسیدن بهار طبیعت و همزمانی آن با ماه عبادت و نیایش زمینه برونداد مثبت ارزش‌های قومی با هدف نمود اصل کثرت در عین وحدت اقوام ایرانی را فراهم می‌کند. شریک‌شدن در تجربه مثبت، انسان‌ها را به یکدیگر نزدیک و در قبول یکدیگر آنچنان که هستند یاری می‌کند. 3. مکان‌های عمومی بسان مسجدها، حسینیه‌ها و تکیه‌گاه‌ها در ایام مناسبتی خاصی از سال چون ماه مبارک رمضان و محرم و صفر ابزار از بین بردن احساسات خشونت‌بار شهری می‌شوند که در اثر تنهایی و بی‌توجهی متوجه شهرنشینان جدید است. در حالی که افراد پس از انجام یک مراسم یا شریک‌شدن در طعمی برابر ممکن است فقط لحظه‌ای مشترک را تجربه کنند اما همین اشتراک در احساس، خشونت بیگانگی را تلطیف می‌کند. مکان عمومی لحظه‌ای آرام و گذراست‌؛ لحظه‌ای است که در عبور و مرور روزمره شهری سکون دارد و تفکر و آموزش در آن رایج است؛ البته این نیز بخش مهمی از زندگی شهری است که انسان در سرعت و بی‌تفاوتی که هر شهر بزرگ آن را تولید می‌کند، برای حیات سالم شهری به آن نیاز دارد. ۴. سنت‌ها و آداب و رسوم اقوام مختلف ایرانی در بستر مکان‌های عمومی آموزنده، شکلی جدید می‌گیرند و براساس اعتقادات مردمان همان منطقه، خاستگاه شهروندان همان زیست‌بوم می‌شوند؛ هرچند نتیجه یک زندگی مشترک کوتاه‌مدت است اما واقعیت آن فراتجربه‌ای است. به بیان دیگر بهره‌ور با پیگیری موضوعاتی مرتبط با اطلاعات کسب‌کرده و تجربه‌های نوین حضور در این فضای معنوی، ناخودآگاه، اثراتی بلندمدت از این حضور، تجربه و ادراک را می‌پذیرد. آنچه می‌تواند به این تجربه از دیگری کمک کند، موجودیت ارائه‌های هنرمندانه تصویری و مبتنی بر شناخت از آیین و فرهنگ، تصاویر و نگارگری‌های کهنه و مدرن براساس آموزه‌های دینی، اشیای قدمت‌دار میراثی و تمدنی سرزمین‌ها و اقوام مختلف، تجربه بهره‌مندی از خوراک‌های مطبوع و سنتی اقوام هر منطقه و دیدن مراسم‌ها و آیین‌های سنتی و رسوم قدیمی است. از این رو، ضرورت توجه به برگزاری مراسم‌های آیینی و سنتی با تکیه بر اصل تنوع مکان، از تعریف و تنظیم رخداد فعالیت‌های غیرهمسو با آیین‌های ایرانی‌-اسلامی جلوگیری شود. 🔗 ادامه متن در صفحه یادداشت‌خوانی @HOWZAVIAN