🔰 گام به گام با انسان کامل (۲۱)
✍ اصغر آقائی
🌀 گام سوم: با ادریس ع
🔻همراهیِ نوح با تمام فراز و فرودش به پایان رسید. گاه با خود میپرسم این سفر طولانی، چرا؟ مگر این نیست که خداوند انسان را عاقل آفریده است؛ پس چرا باید رنج این سفر را تحمّل کنم؟
🔻این پرسش درونی من را یاد خاطرهای در شهر #بابل انداخت. در آن شهر در پی دوخت لباسی نو برای ادامه سفر بودم و این بهانه خوبی بود تا کمی با #ادریس، جدّ نوح ع، همراه شوم.
سلام کردم و پاسخی گرم، شنیدم. میدانستم او فردی #صبور است که صبر صفت ممتاز رهروان مسیر حق تعالی است؛ چه رسد که #انسان_کامل باشی «وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ»
🔻و من با پرسشهایی مقابلش نشستم.
🔻ادریس پارچه را به تنم قواره کرد و مشغول دوخت شد. برش پشت برش، کوک پشت کوک. چنان با دقت کار خویش را انجام میداد که گویی در دنیا تنها و تنها همین یک کار را دارد، دوختن لباسی برای من. تلاش و کوشش او به من آموخت که مؤمن بیکار و تنبل نمیشود و هر کاری انجام دهد، دقیق انجام میدهد. «رحم الله امرا عمل عملا فاتقنه»
🔻این اثنا ناگهان سوزن سرانگشت پرمهارت او را خراشید و من یک لحظه از جا بلند شدم. با بلند شدنم ذهنم نیز گویی تکانی خورده، به عصر ما، قرن بیستم، برگشت.
🔻در حالی که بر انگشت او ضماد مینهادم، در ذهنم از خود میپرسیدم: این #تکنولوژی قرن ما کجا و زحمت سوزن پشت سوزن کجا؟ اگر این مردی که روبهروی من است #عقلی برتر دارد، چرا چون انسانهای عصر ما #اختراعات فراوان نمیکند؟ گویی محسور تکنولوژی شده و یکسو به قصه مینگریستم.
🔻وقتی کارم تمام شد و انگشت زخمخورده ادریس را ضماد نهادم، او به دیوار تکیه کرد و نگاهی عمیق به چشمانم کرد. گیرایی چشمانش تا عمق وجودم نفوذ کرد و ناگاه سر به زیر افکندم. نمیدانم این چه سرّی است که نگاه در چشم انسان کامل، همیشه در طول سفر برایم سخت بود؛ آری نگریستن به خورشید چشمان ولیّ خدا، تاب خود را میطلبد.
🔻با نگاه او ذهنم گویی به جای خود بازگشت و من پرسشهایم را در سینه حبس کردم؛ که پرسش همیشه نشانه عقل نیست، که گاه فریب #شیطان است.
🔻ادریس شروع به سخن میکند و من گوش میدهم که #قضاوت و بررسی به گوش شنوا نیاز دارد.
پاسخ او خیرهکننده بود و چه صادقانه و دلسوزانه سخن گفت؛ گویی پدری مهربان با فرزندش سخن میگوید «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا»
🔻من آموختم که هرچند #ابزار برای زندگی لازم است، اما مهمتر از آن #اخلاق استفاده از آن است. از او آموختم که اگر قرار بود تمامِ آنچه در طول تاریخ بشر، خود انسان به راهنمایی #عقل و انسان کامل یافته و ساخته است را، تنها خود انبیا، میساختند، آیا اختیار و امتحان و ... معنا داشت؟
🔻تمام تلاش انبیا، ساخت انسان است که انسان بدون ابزار هم انسان است؛ اما با ابزار ولی بدون هویّت، نه انسان است و نه از ابزار در مسیر حق استفاده خواهد کرد.
🔻انسان کامل در جامعه بشری محوری است که باید افراد بشر به #اختیار خود سوی او روند و او را با عقل خویش بفهمند و سخنانش را دریابند و به کار بندند.
🔻اینجا بود که قلب و ذهنم آرام گرفتند. با راهنمایی او آنچه در عمق وجودم بود گویی جوشش کرده است و من با خود گفتم: راستی اگر همه ابزارها را در طول تاریخ فقط انسان کامل با #علم_الهی میساخت و در اختیار دیگران قرار میداد، این روش مورد اعتراض انسانها واقع نمیشد و آنها در وجود خود احساس پوچی نمیکردند؟ و آیا چنین جایی تنها یک تنبلخانه نمیشد؟
🔻انسان کامل نه دنبال تنپروری و نه دنبال تنپرورآفریدن، که در پیِ ارتقای فهم و #رشد افراد بشر است تا آنان خود در کنار انسان کامل، به قسط و #عدالت و بهبود زندگی بشر قیام کنند «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»
🔻و این قیام هزینه دارد، #جهاد و تلاش مستمر و مبارزه با بدیها و کژفهمیها و نیرنگها نیاز دارد «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ»
🔻در حالی که لباس دوختهشدهی ادریس را به تن میکردم، زبان شاکر او مرا به #شکر واداشت و بر هنر بیبدیل دستان ولیّ خدا آفرین گفتم و شکر کردم و دانستم که هرچند انسان کامل در میان مردم و چون مردم میدوزد و میپوشد، تا مردم در مسیر حرکت انسانی خویش او را خیلی تاخته جدابافته ندانند، اما جایگاه رفیع آنان همیشه یگانه است،
🔻و آموختم ارتقای انسان در همراهی عشق و عقل است.
🔻و ادریسِ عاقل و عاشق بر جایگاه بلندی نظارهگر تاریخ شد. «وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا»
... و سفر ادامه دارد.
#سفر_عشق
#حیات_معقول
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
▫️پای درس رهبر
🔸رهبر معظم انقلاب:
🔅هرچیزی را که به ذهن انسان میرسد نباید در فضای مجازی منتشر کرد، بلکه باید اثر آن را بر روحیه و احساسات و فکر مردم در نظر گرفت.
#رسانه
#عدالت
#تقوا
@howzavian_hamedan
📮پاسخی به شبهه یکی از اساتید حقوق جزا و جرمشناسی درباره رابطه «عدالت» و «اجرای حدود اسلامی»
✍ احمدحسین شریفی
▪️نقل میکنند که یکی از متخصصان حقوق جزا و جرمشناسی در پاسخ این سوال که چرا کتابی در موضوع حقوق جزا نمینویسد؟ چهره در هم کرده و فرموده: «من کتاب بنویسم تا شما اعدام کنید و دست بِبُرید و سنگسار کنید؟!»
در این میان یکی از حاضران پرسیده است: «مگر شما حدود و قصاص را قبول ندارید؟»
استاد محترم در پاسخ گفته است نه تنها قبول دارم؛ بلکه مدافع اجرای حدود و قصاص هم هستم! اما مقدمه اجرای حدود اسلامی، تحقق عدالت اسلامی است. «شما نخست عدالت اسلامی را اجرا کنید خودم برای اجرای حدود، کفن میپوشم». ابتدا باید عدالت اسلامی را اجرا کرد و پس از نهادینه شدن عدالت اسلامی در جامعه آنگاه نوبت به اجرای حدود میرسد. و ادامه داده است که «در عدالت اسلامی فقر نیست، بیکاری نیست، فساد نیست، رانت نیست، ستم نیست!» اما «در جامعهای که بیکاری و فساد است و خبری از عدالت نیست، اجرای حدود، معنا ندارد و اجرای حدود خودش نقضِ غرض است و خودش ستم است!»
و سپس هم ادامه داده است که «چگونه میشود در کشوری که فقر، بیکاری، گرانی، و طلاق زوجین بیداد میکند برای فریب افکار عمومی از حجاب حرف زد.»
🔻جدیداً هم در یکی از کانالهای علمی دیدم که با قلم خود آن استاد این مطلب و این پرسش و پاسخ مطرح شده است!
▫️هر چند بنده نمیتوانم باور کنم که چنین سخنانی از یک متخصص حقوق و جزای اسلامی صادر شده باشد! زیرا بطلان و سستی چنین سخنی آشکارتر از آن است که نیاز به بررسی تفصیلی داشته باشد. چنین سخنانی که مدتی است به گونههای مختلف و با بیانهای گوناگون از سوی مخالفان حدود وقوانین اسلامی بر زبان جاری میشود، بیش از آنکه محصول «دلیلجویی» و بحثی «علمی و تحقیقی» باشد، بیشتر معلول «علتهایی درونی» و «انگیزههایی غیرعلمی» است.
🔻یعنی این محقق محترم و امثال او، نمیدانند که
✔️اجرای حدود از ارکان عدالت اسلامی است؟ یعنی یکی از اجزا و ارکان عدالت اسلامی، اجرای حدود اسلامی است؟
✔️آیا این استاد محترم نمیداند برای مبارزه با فساد و رانت و ظلم، چارهای جز اجرای حدود و دیات نیست؟
✔️آیا این استاد محترم نمیداند که منوط کردن اجرای حدود و مواجهه سخت با مجرمان، به رفع فقر، بیکاری، گرانی و طلاق در جامعه، منوط کردن آن به امری محال است؟! زیرا هیچ جامعهای نبوده و نیست و پیدا نخواهد شد که چنین اموری در آن وجود نداشته باشد. اساساً ما «جامعه معصوم» نداریم.
✔️ممکن است گفته شود که منظور این استاد محترم این نبوده است که «هیچ» فقر و بیکاری و گرانی و طلاقی در جامعه نباشد بلکه منظورشان به صورت نسبی بوده است! اگر چنین باشد، سؤال میکنیم که معیارشان چیست؟ تا چه میزان یا تا چه درصدی از وجود فقر و بیکاری و گرانی و ... را مانع اجرای حدود اسلامی نمیدانند؟! و آن معیار و میزان را به چه دلیلی و با چه میزان و معیاری تعیین کردهاند؟!
✔️به علاوه آیا این نظر ایشان فقط مربوط به حدود و ارزشهای اسلامی است یا هر ارزش و قانونی را شامل میشود؟ مثلاً اگر کسی بدهی خود را نداد، یا اگر کسی خانه خود ایشان را آتش زد یا ماشین خود ایشان را دزدید باز هم نظرشان این است که تا زمانی که فقر و گرانی و طلاق در جامعه هست، نباید قوانین و مقررات را درباره آنها اجرا کنیم؟! یا اجرای چنین قوانین و مقرراتی را بلااشکال میدادند؟ اگر پاسخ منفی باشد، که معلوم است نتیجه چنین نگاهی، چیزی جز هرج و مرج اجتماعی و اختلال در ابتداییترین حقوق مردم نخواهد بود و اگر پاسخ مثبت باشد، سؤال میکنیم چه تفاوتی میان مقررات و قوانین اسلامی و مقررات و قوانین بشرساخته وجود دارد؟ چرا اجرای مقررات و قوانین اجتماعی بشرساخته را منوط به رفع فقر و بیکاری و طلاق و ... نمیکنید؟!
✔️میگوید «چگونه در کشوری که طلاق بیداد میکند میتوان از حجاب دم زد»؛ آیا نمیداند که میزان رشد طلاق در ایران و سایر جوامع دنیا، همبستگی مثبتی با میزان شلحجابی و بیحجابی دارد؟ یعنی یکی از راههای کاهش طلاق و فروپاشی خانواده، جلوگیری از بیحجابی است.
✔️به راستی از نظر این استاد محترم، بیحجابی در میان خانوادههای فقیر بیشتر است یا ثروتمند؟ در شمال تهران بیشتر است یا جنوب آن؟
🔸همانطور که گفتم چنین اظهار نظرهایی فاقد «دلیل»اند، باید «علت» آنها را جست و درمان کرد.
#عدالت
#فرهنگ #شبهه
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz