📝شیخ شوشتری آیه ای را نقل می کند بعد استناد می کند می گوید طبق این آیه ی شریفه تمام ذرات عالم بر مظلومی حسین گریه می کنند و اشک می ریزند ولی؛ بکاءُ کلُّ شیءِ بِحَسَبِه ، گریه ی هر چیزی به حسب حال خودش برای مظلومی حسین گریه می کند.
روز عاشورا آسمان سرخ شد .آن سرخی گریه آسمان بود. ابن عباس می گوید من عاشورا مدینه بودم اما هر سنگی را از روی زمین بر می داشتم یک قطره خون تازه زیر آن سنگ می دیدم. روز عاشورا باد سرخ وزید، آن سرخی باد گریه ی باد بود بر مظلومی حسین. تمام درات عالم برای امام حسین گریه می کنند.
📝مطلبی را محدث قمی نقل فرمودند : مرحوم آیت الله سلماسی از حج بر می گشت در دامنه ی کوه البرز با پیرمردی برخورد کرد . گفت پیرمرد چند سال تو بیابانی؟ گفت ۲۰ سال. گفت چیزهای عجیبی تو این ۲۰ سال که تو بیابان زندگی می کنی دیدی؟ گفت بله یک چیز دیدم خیلی برایم عجیب بود . گفت بگو .
♦️گفت آنچه برایم عجیب بود این بود که: وقتی آمدم تو صحرا تاریخ را گم کردم یادم رفت کِی اول ماه است کِی سوم ماه است ؟ یک شب دیدم تمام حیوانات این صحرا دور هم جمع شدند و حیواناتی که اگر همدیگر را ببینند ضد هم هستند و همدیگر را می درند . تمام این حیوانات دور من جمع شدند و هرکس به زبان خودش یکچیزی می گوید و زوزه می کشند و ناله می کنند و حیوانات دور من می گردند . یک قدری فکر کردم که چه شبی است ؟ یک مرتبه متوجه شدم که شب اول محرم عزای حسین علیه السلام است و این حیوانات هم در صحرا آمدند با من برای مظلومی امام حسین گریه کنند. فرمود تا شب عاشورا اینها بودند شب عاشورا که می شد اینها می رفتند .
🔷هر سال وقتی این حیوانات می آیند جمع می شوند من می فهمم که شب اول عزای امام حسین علیه السلام است و تمام ذرات عالم بر مظلومی حسین گریه کردند.
استاد هاشمی نژاد
📝 روایت دارد یک روز پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله یک درهم داد به ابوذر و یک درهم هم داد به سلمان . بخشیدم بهتان ، سلمان حواسش جمع تر بود ؛ رفت یک درهم را انفاق کرد . ابوذر هم رفت چیزهای مباح خرید ، نخود و کشم و لوازمی که لازم داشت.
♦️پیغمبر جفتشان را آورد تو صحرا ، تخت سنگی بود آفتاب تابیده بود و قدری داغ شده بود .فرمودند که سلمان بایست روی سنگ . ایستاد، یک درهمی که دیروز بهت دادمچکار کردی؟ قال سلمانُ انفقتُ فی سبیل الله ، انفاق کردم در راه خدا . آمد پایین.پایش هم گرم نشد .
♦️ابوذر؟ بله. برو بالا. آمد بالای سنگ . یک درهم دیروز را چکار کردی ؟ شروع کرد توضیح دادن ؛ نخود خریدم کشمش خریدم تا آمد شرح بدهد پاهایش قدری گرم شد . فرمود فردای قیامت گرمایش با گرمای دنیا قابل قیاس نیست.
💠حلالِها حِساب و فِی حَرامِها عِقاب. حلالش هم حساب دارد.
استاد هاشمی نژاد
بدترین بیماری
قَالَ علی (ع): أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ،
وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ،
وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ؛
امیر المومنین علی(ع) فرمود: بدانيد كه يكى از بلاها، فقر و تهيدستى است و بدتر از تهيدستى، بيمارى تن است و بدتر از بيمارى تن بيمارى دل است. ( نهج البلاغه، حکمت ۳۸۸)
امام علی (ع) در این حدیث شریف، به ترتیب شدت، سه نوع بلا را برمیشمارند:
🔹فقر و تنگدستی: فقر تنها به معنای نداشتن مال نیست، بلکه شامل محرومیت از بسیاری از نعمتها زندگی نیز میشود. فقر میتواند بر روح و روان انسان تأثیر گذاشته و او را از دستیابی به بسیاری از اهداف, فرصت ها، موفقیت و موقعیت های خوب و تجربه های شیرین زندگی باز دارد.
🔹بیماری جسمی: بیماری جسمی میتواند بر تمام جنبههای زندگی انسان تأثیر گذاشته و او را از انجام بسیاری از کارها و موفقیت ها و تجارب شیرین زندگی باز دارد و ایجاد محرومیت کند. بیماری جسمی همچنین میتواند باعث ایجاد درد و رنج شده و بر روحیه انسان تأثیر منفی بگذارد.
بیماری جسمی بدتر از فقر است؛ زیرا بیماری جسمی میتواند باعث شود که فرد نتواند از نعمتهای مادی که دارد لذت ببرد. همچنین، بیماری جسمی میتواند باعث ایجاد درد و رنج شود و زندگی را به کام انسان تلخ کند.
بیماری قلبی (روحی): امام (ع) بیماری قلبی را از همه بدتر میدانند. بیماری قلبی به معنای بیماریهای روحی و روانی مانند حسادت، کینه، نفرت، غرور، تکبر، بدبینی، کفر، شرک، نفاق و ... است. این بیماریها نه تنها بر خود فرد تأثیر میگذارند، بلکه بر روابط اجتماعی او نیز تأثیر منفی میگذارند.
بیماری قلبی بدتر از بیماری جسمی است: زیرا بیماری قلبی میتواند باعث شود که فرد از نعمت ایمان و آرامش روحی محروم شود. همچنین، بیماری قلبی میتواند باعث ایجاد روابط ناسالم و تخریب شخصیت شود.
بیماری قلبی میتواند اثرات طولانیمدتی بر زندگی فرد داشته باشد و حتی پس از بهبودی جسمی، آثار روحی آن باقی بماند.
فقر ونداری، نهایتا زندگی محدود دنیا را خراب و تلخ می کند، اما سرانجام پایان پذیر است, اما بیماری قلبی میتواند مانع از رشد معنوی فرد شده و او را از رسیدن به سعادت اخروی باز دارد و زندگی ابدی انسان را نابود کرده و معروفیت از نعمت های ابدی و رنج و بدبختی پایان ناپذیری برایش پدید آورد.
نتیجهگیری:
امام علی (ع) در این حدیث به ما یادآور میشوند که بیماریهای روحی و روانی بسیار خطرناکتر از بیماریهای جسمی و فقر هستند. برای داشتن زندگی سالم و سعادتمند در دنیا و اخرت، باید به سلامت روح و روان خود اهمیت دهیم و از بیماریهای قلبی محافظت کنیم.
#داستان_آموزنده
🔆ناراحتی حنجره
مرحوم حاج ميرزا على محدث زاده فرزند مرحوم محدث عاليمقام حاج شيخ عباس قمى رضوان اللّه تعالى عليهما از وعاظ و خطباء مشهور تهران بود مى فرمود: من سالى به بيمارى و ناراحتى حنجره و گرفتگى صدا مبتلا شده بودم تاجائيكه منبر رفتن و سخنرانى كردن برايم ممكن نبود مسلّم هر مريض در چنين موقعى در فكر معالجه مى شود من نيز با در نظر گرفتن طبيبى متخصّص و باتجربه باو مراجعه كردم پس از معاينه معلوم شد بيمارى آنقدر شديد است كه بعضى از تارهاى صوتى از كار افتاده و فلج شده و اگر لاعلاج نباشد صعب العلاج است طبيب معالج در ضمن نسخه اى كه نوشتند دستور استراحت دادند كه تا چند ماه از منبر رفتن خود دارى كنم و حتى با كسى حرف نزنم و اگر چيزى بخواهم و يا مطلبى را از زن و بچه ام انتظار داشته باشم آنها را بنويسم تا در نتيجه استراحت مداوم و استعمال دارو شايد سلامتى از دست رفته مجدّد به من برگردد. البته صبر در مقابل چنين بيمارى و حرف نزدن با مردم حتى با زن و بچّه خيلى سخت و طاقت فرساست زيرا انسان از همه بيشتر احتياج به گفت و شنود دارد چطور مى شود تا چند ماه هيچ نگويم و حرفى نزنم و پيوسته در استراحت باشم آنهم معلوم نيست كه نتيجه چه باشد بر همه روشن است كه باپيش آمد چنين بيمارى خطرناكى چه حال اضطرار به بيمار دست ميدهد اين اضطرار و ناراحتى شديد است كه آدمى را به ياد يك قدرت فوق العاده مى اندازد اين حالت پريشانى است كه انسان اميدش ازتمام چاره هاى بشرى قطع شده و بياد مقربان درگاه الهى مى افتد تا بوسيله آنها به درگاه خداوند متعال عرض حاجت كرده واز درياى بى پايان لطف خداوند بهره اى بگيرد منهم با چنين پيش آمد چاره اى جز توسّل به ذيل عنايت حضرت آقا ابى عبداللّه الحسين علیه السلام نداشتم روزى بعد از نماز ظهر و عصر حال توسّل بدست آمد و خيلى اشك ريختم و سالار شهيدان حضرت سيد الشهداء علیه السلام را كه به آن وجود مقدّس متوسّل بودم مخاطب قرار داده و گفتم يابن رسول اللّه صل الله علیه وآله و سلم صبر در مقابل چنين بيمارى براى من طاقت فرسا است و علاوه اهل منبرم و مردم از من انتظار دارند و من از اول عمر تا بحال على الدّوام منبر ميرفتم و از نوكران شما اهلبيتم ولى حالا چه شده كه يكباره از اين پست حساس بر اثر بيمارى بركنار باشم و علاوه ماه مبارك رمضان نزديك است . دعوت ها را چكنم آقا عنايتى بفرما تا خدا شفايم دهد. بدنبال اين توسل طبق معمول كم كم خوابيدم در عالم خواب خودم را در اطاق بزرگى كه نيمى از اطاق منوّر و روشن بود وقسمت ديگر اطاق كمى تاريك بود ديدم .
در آن قسمتى كه روشن بود مولاى من و مولى الكونين آقا سيد الشهداء اباعبد اللّه الحسين علیه السلام را ديدم كه نشسته است خيلى خوشحال و خوشوقت شدم و همان توسلى را كه در حال بيدارى داشتم در حاال رؤ يا نيز پيداكردم و بنا كردم عرض حاجت نمودن مخصوصا اصرار داشتم كه ماه مبارك رمضان نزديك است و در مساجد متعدده دعوت شدم ولى با اين حنجره از كار افتاده چطور مى توانم منبر رفته و سخنرانى نمايم و حال آنكه دكتر منع كرده حتى با بچه هاى خودم نيز حرفى نزنم چون خيلى الحاح و تضرع و زارى داشتم حضرت اشاره كرد بمن و فرمود با آن آقا سيّد كه دم درب نشسته بگو چند جمله از مصيبت دخترم رقيه را بخواند و شما كمى اشك بريزيد انشاء اللّه تعالى خوب مى شوى من نگاه كردم به درب اتاق ديدم شوهر خواهرم آقا مصطفى طباطبائى قمى كه از علماء و خطباء و از ائمه جماعت تهران است . نشسته امريّه آقا را به آقاى نامبرده رساندم ولى ايشان ميخواست از ذكر مصيبت خود دارى كند، حضرت سيد الشهداء علیه السلام فرمود بخوان روضه دخترم را، ايشان مشغول ذكر مصيبت حضرت رقيّه عليهاالسلام شد و منهم گريه ميكردم و اشك مى ريختم امّا متاءسفانه بچه ها مرا از خواب بيدار كردند و منهم با ناراحتى از خواب بيدار شده و متاسف و متاءثر بودم كه چرا از آن مجلس پر فيض محروم ماندم ولى دوباره ديدن آن منظره عالى امكان نداشت ، همان روز ياروز بعد به همان متخصص مراجعه نمودم خوشبختانه پس از معالجه معلوم شد كه اصلا اثرى از ناراحتى و بيمارى قبلى نيست او كه در تعجّب بود از من پرسيد شما چه خورديد كه به اين زودى و سريع نتيجه گرفتيد. من چگونگى توسل و خواب خودم را بيان كردم دكتر قلم در دست داشت و سراپا ايستاده بود ولى بعد از شنيدن داستان توسلم بى اختيار قلم از دستش برزمين افتاد و با يك حالت معنوى كه بر اثرنام مولى الكونين امام حسين علیه السلام باو دست داده بود پشت ميز طبابت نشست و قطره قطره اشك بر رخسارش ميريخت او گريه كرد سپس گفت آقا اين ناراحتى شما جز توسّل و عنايات وامداد غيبى چاره راه و علاج ديگرى نداشت .
📚توسلات ، 168.
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
مرا که دانه ی عشق است دانه لازم نیست
به ناله انس گرفتم ترانه لازم نیست.
عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
بزن مرا که یتیمم بهانه لازم نیست. حسین.....
به روی قبر منِ بی گناه بنویسید :
اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست.
اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست.
فرمودند بچه فلجم را آوردم. به این نازدا
نه دخیل بستم. شب را اجازه گرفتم در حرم بمانم. نزدیک سحر بود حالم منقلب شد. گفتم اگر شفایش ندهی باید با تو قهر کنم دیگر حرمت نمی آیم. چند لحظه ای بر اثر خستگیه زیاد سرم را گذاشتم روی شبکه های ضریح بی بی. یک لحظه خوابم برد. دیدم با لباس حصیری کنار ضریح ایستاده . فرمودند دخترت را شفا دادم دیگر گریه نکن. اما یک جمله فرمودند آتشم زدند. فرمودند: فلانی طفل یتیم اسیر دیگر قهر کردن ندارد . حسین...
ان شالله همه مان مشمول دعای امام صادق شدیم. سجده رفت حضرت چند طایفه را دعا فرمود.فرمود بیامرز زُوار قبر بابایم حسین را. ای خدا مارا کربلایی کن. بعد از آن با ما هرچه خواهی کن. ان شالله بی بی حواله ی کربلا بدهد. در حرم ابی عبدلله همدیگر را ببینیم بگوییم بی بی دعوتمان کرده . دوم شما را دعا کرد امام صادق . و ارحَم تِلکَ صَرخَت کانت لَنا خدایا بیامرز صدای ناله هایی که برای مظلومیه ما بلند میشود.
یک نگاه کرد به سر بریده . بابا میخواهم صورتت را ببوسم جای سالم نمبیینم بابا. آی بابا. بابا. از کجا برایت بگویم بابا؟ وقتی من را تازیانه میزدند نمیگفتم من را نزنید. برایشان آیه ی قرآن میخواندم. فَامَّ الیَتیمَ فلا تقهَر آی بابا
به یاد همه ی قُدما و گذشتگان این اشعاری که همه شنیدید و بلدید باهم دیگر زمزمه کنیم. خانه ی بی بی توسل به بی بی . همه تان روضه خوان بی بی رقیه بشوید والله ضرر نمیکنید.
آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی ؟ از ما تو جدا بودی . آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نِی بودم کِی از تو جدا بودم؟ بابا نیامدی آن شب .
برایتان نگفتم چطور شد بی بی از روی ناقه افتاد؟ زجر لعین یک سیلی به بی بی زد . بی بی از بالای ناقه روی زمین افتاد. بابا هرچه منتظرت شدم دیدم نیامدی بابا. یک مرتبه دیدم یک بانوی مجلله آمد بابا. اول نشناختمش بابا. وقتی راه میرفت دستش را به پهلویش میگرفت بابا. آمد جلو بغلم کرد نگاهش کردم بابا دیدم نصف صورتش مثل من کبود است بابا. به گمانم مادرت زهرا بود بابا. حسین....
رواق منظر چشم من آستانه ی توست. بابا قدم گذار و فرود آی که خانه خانه ی توست.
#داستان_آموزنده
🔆مقدمات سفر كربلا
حضرت آية اللّه شهيد دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه داستانى را از مرحوم حاج شيخ محمد شفيع آورده است مرحوم حاج شيخ محمد قريب سى سال با حضرت آية اللّه شهيد دستغيب رضوان اللّه تعالى عليهما رفاقت داشته و چند مرتبه حج و زيارت عتبات با او مصاحبت داشته عالمى عامل و مروجى مخلص و مردى خليق و عابدى صادق بود. در هر شهرى كه مى رسيد با خوبان و اخيار آن شهر آميزش داشت و در هر مجلسى كه بود اهل آن مجلس را به ياد خدا و آل محمد صل الله علیه وآله و سلم مى انداخت و از ذكر مناقب آن بزرگواران و ملامت دشمنان آنها خود دارى نداشت و در ملكات فاضله خصوصا تواضع و حيا و ادب و محبت به بندگان خدا و سخاوت و خيرخواهى خلق به راستى كم نظير بود رضوان اللّه تعالى عليه . كه نقل آن از سوى مرحوم چنين است : سالى عيد غدير، نجف اشرف مشرف شدم و پس از زيارت به سمت شهر و بلد خود جم مراجعت كردم و ايام عاشورا در حسينيّه اقامه مجلس عزادارى حضرت سيد الشهداء علیه السلام نمودم و روز عاشورا سخت مشتاق زيارت آن بزرگوار شدم و از آن حضرت در رسيدن به اين آرزو استمداد نمودم چرا كه از حيث اسباب عادتا محال به نظر مى آمد.
همان شب در عالم رؤ يا جمال مبارك حضرت اميرالمؤ منين علیه السلام و حضرت سيد الشهداء علیه السلام را زيارت كردم ، حضرت امير به فرزند خود فرمود: چرا حواله محمد شفيع را نمى دهى .
حضرت سيد الشهداء علیه السلام فرمود: همراه آورده ام پس ورقه به من مرحمت فرمود كه در آن دو سطر از نور نوشته بود و از هر دو طرف هم مساوى بود چون نظر كردم ديدم دو شعر است كه نوشته شده و با اينكه اهل شعر نبودم به يك نظر از حفظم شد:
از مخلصان درگه آن شاه او كشف
اسمش محمد است و شفيع از ره شرف
توفيق شد رفيق رود سوى كربلا
با آنكه اندكى است كه برگشته از نجف
مرحوم حاج محمد شفيع فرمود: چون بيدار شدم با كمال بهجت و يقين به رواشدن حاجت منتظر بودم و بحمداللّه در همان روز وسائل حركت مُيسر شد و به سمت كربلا حركت كرده و به آن آستان قدس مشرف شدم .
اى ماه عشق ، تشنه لب كربلا توئى
اى بدر غيب ، رهبر راه خدا توئى
اى شاهدى كه روى تو مراءت ذات اوست
سلطان عشق در حرم كبريا توئى
نور و صفاى پير و جوان از صفاى تست
فياض غيب و منبع صدق و صفا توئى
دلهاى دوستان همه باشد بسوى تو
روح و روان و جان و دل و دلربا توئى
باشد بقاى هر دو جهان از فناى تو
فانى زخويشتن شده اى جان فدا توئى
مهر توهست در دل و عشق تو در وجود
اى بدر عشق مظهر مهرو وفا توئى
✨﷽✨
✅سنگيني عبادت
اگر انسان اول معبود را ببيند سنگيني عبادت براي او آسان ميشود چون ميداند كه را ميپرستد و اگر بشناسد كه او جمال محض است و كمال مطلق، سختي عبادت بر او آسان ميشود.
عبادت سخت است كار آساني نيست لذا صبر عند الاطاعة جزء بهترين فضايل است كه صبر را رأس ايمان قرار دادهاند كه «الصبر من الايمان بمنزلة الراس من الجسد»
عبادت سخت است كه انسان بندگي و بردگي غير را بپذيرد آن خودخواهي نميگذارد كه انسان بگويد من بندهام وقتي معبود را با جمال و زيبايي مشاهده كند سختي عبادت بر او آسان ميشود
از اينكه عبادت سخت است، نماز دشوار است ،ميبينيد خداي سبحان از او به عنوان اينکه اين يك امر سنگين و بزرگ است ياد ميكند. ميگويد: نماز خيلي سخت است ﴿انها لكبيرة الا علي الخاشعين﴾ گرچه از نظر وقت شايد بيش از يك ربع فرصت بيشتر نخواهد، اما بسياري از افراداند كه از خواندن نماز استنكاف دارند، سختشان است،
پيشاني به خاك گذاشتن براي انساني كه داعيهٔ استقلال دارد سخت است، از نظر زمان فرصت زيادي ندارند و از نظر كار هم مثل روزه يا مكه رفتن نيست كه مشكلاتي به همراه داشته باشد، اما همين كه انسان اظهار بندگي كند بگويد من بندهام، اين با خوي و خودخواهي آدميسازگار نيست.
📖برگرفته از تفسیر گویا
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
💢 حکم مصرف ردّ مظالم در مراسم عزاداری
⁉️ سؤال:
آیا خرج کردن ردّ مظالم برای برگزاری مراسم عزاداری جایز است؟
✍️ پاسخ:
🔹 ردّ مظالم مصرفش برای فقراست و مصرف آن در امور دیگر جایز نیست.
🔸به طور کلی مظالم به بدهیهایی گفته می شود که بر عهده انسان است و صاحب آنها را نمیشناسید یا به هیچ وجه به آنها ـ حتی ورثه ـ دسترسی ندارید، که در این صورت باید به اندازه حداقلی که یقین دارید همراه با تورم آن به فقیر بپردازید و اگر جنس و موجود باشد، باید عین آن را به فقیر تحویل دهید.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای.
🖇 لینک مطلب:
https://btid.org/fa/news/318560
📎 #احکام_مظالم
📎 #رد_مظالم
چهار عامل شکست دولت ها
امیرالمؤمنین علی (ع):
يُستَدَلَّ عَلَي اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ:
تضييعِ الاُصولِ
و التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ
و َتقديمِ الاَراذِل
و تَاخيرِ الاَفاضِلِ
چهار چيز باعث شکست دولتها میشود:
۱. ضايع کردن اصول (مسائل مهم)
۲. سرگرم شدن به فروع (امور کم اهميت)
۳. به کار گماردن آدمهای پست و نالایق
۴. کنار گذاردن انسانهای لایق و ارزشمند
غررالحکم : ۱۰۹۶۵
امیرالمؤمنین علی (ع) در کلامی حکیمانه، چهار عامل اصلی را برای سقوط و شکست دولتها برشمردهاند:
🔹تضیيع اصول:
بیتوجهی به مبانی و ارزشهای بنیادین: منظور از اصول، مبانی فکری، دینی، اخلاقی و قانونی است که جامعه بر پایه آنها شکل گرفته است. غفلت از این اصول، مانند ستونهای اصلی یک ساختمان، باعث سست شدن بنیانهای حکومت و در نهایت فروپاشی آن میشود.
تغییر جهت از اهداف اصلی: زمانی که یک دولت از اهداف اصلی خود که خدمت به مردم و تامین عدالت است، دور شود و به دنبال منافع شخصی یا گروهی خاص باشد، به تدریج مشروعیت خود را از دست میدهد.
🔹التمسک بالفروع:
سرگرم شدن به امور جزئی و فرعی: تمرکز بر امور کم اهمیت و روزمره به جای مسائل اساسی و کلان، باعث میشود که دولت از مشکلات اصلی غافل شود و نتواند به آنها رسیدگی کند.
عدم اولویتبندی صحیح: وقتی دولت به جای حل مشکلات بزرگ و اساسی مانند مشکلات معیشتی، تورم ، عدالت اجتماعی و مانند انها در شرایط فعلی، به مسائل جزئی و کم اهمیت میپردازد، نشان میدهد که توانایی تشخیص اولویتها را ندارد.
🔹تقديم الاراذل:
به کارگیری افراد نالایق و بیکفایت: سپردن مسئولیتهای مهم به افرادی که صلاحیت و شایستگی لازم را ندارند، باعث بروز فساد، بیعدالتی و ناکارآمدی در سیستم میشود.
تبعیض و پارتیبازی: زمانی که افراد به دلیل روابط شخصی و گروهی و نه شایستگیهای خود به پستهای مهم میرسند، اعتماد عمومی به نظام از بین میرود.
🔹تاخیر الافاضل:
کنار گذاشتن افراد شایسته و کارآمد: نادیده گرفتن توانمندیهای افراد متخصص و با تجربه، باعث میشود که دولت از ظرفیتهای انسانی خود به خوبی استفاده نکند و در نتیجه با مشکلات عدیده مواجه شود.
ایجاد جو عدم اعتماد: وقتی افراد شایسته و دلسوز احساس کنند که در سیستم جایی ندارند، انگیزهای برای خدمتگزاری نخواهند داشت و این امر به نوبه خود باعث تضعیف نظام میشود.
نتیجهگیری:
همانطور که امام علی (ع) فرمودهاند، توجه به این چهار عامل برای حفظ و بقای هر دولت ومجموعه ای ضروری است. با رعایت اصول، اولویتبندی صحیح، انتخاب افراد شایسته و بهرهگیری از ظرفیتهای انسانی، میتوان به ساختن جامعهای عادلانه و پیشرفته امیدوار بود.
#داستان_آموزنده
🔆درمان مرض
از حارث بن مغيره بصرى روايت شده كه گفت : من به آقا امام صادق ع عرض كردم من مردى هستم كه به علل مزاجى به بيمارى بسيارى مبتلا هستم ، دوائى هم نبوده كه استعمال نكرده باشم ، ولى هيچ سودى از تمام آن دواها نبرده ام . حضرت فرمود كجائى تو؟ چرا از تربت و خاك قبر آقا سيد الشهداء ابا عبداللّه الحسين علیه السلام غافلى ، زيرا در آن شفاء هر درد و ايمن از خوف و ترس است ، پس هر وقت آن را بدست آوردى و خواستى تناول كنى اين كلمات را بگو:
اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذِهِ الطّينَةِ وَ بِحَقِّ الْمَلَكِ الَّذى اَخَذَها وَ بِحَقِّ النَّبِىِّ الَّذى قَبَضَها وَ بِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذى حَلَّ فى ها صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا.
يعنى خداوندا از تو سئوال مى كنم و مى خواهم به حق اين خاك و به حق فرشته اى كه آن را برداشته و به حق پيغمبرى كه آن را قبض كرده و گرفته و بحق وصيّى كه در آن خاك واقع گرديده درود بفرست بر محمد و اهل بيت او و عنايت فرما به من اينطور و اين چنين يعنى حاجت مرا بر آور.
راوى گفت : آنگاه حضرت فرمودند فرشته اى كه آن خاك را قبض كرده جبرئيل علیه السلام است و به حضرت رسول ص نشان داد و عرض كرد اين خاك قبر فرزند تو حسين ع است كه امت تو پس از تو او را شهيد كنند و آن پيغمبر كه آن خاك را قبض كرد حضرت محمد ص است و امّا وصيّى كه در آن خاك دفن مى گردد، حضرت ابا عبداللّه الحسين علیه السلام است و شهيدان در ركاب اويند.
راوى گويد: عرض كردم فدايت شوم معنى شفاء خاك او را براى هر دردى دانستم پس چگونه موجب ايمنى از هر خوف و ترسى خواهد بود؟
حضرت فرمودند: هرگاه از سلطان يا غير آن بترسى ، از خانه خود بيرون نيا مگر آنكه مقدارى از خاك قبر حضرت ابا عبداللّه الحسين ع همراه تو باشد و بگو:
((اَللّهُمَّ اِنّى اَخَذْتُهُ مِنْ قَبرِ وَلِيِّكَ وَابْنِ وَلِيِّكَ فَاجْعَلْهُ لى اَمْنا وَ حِرْزا لِما اَخافُ وَ ما لااَخافُ فَاِنَّهُ قَدْ يَرِدُ ما لايَخافُ)).
يعنى خداوندا اين خاك را از قبر مطهّر ولىّ و دوست تو و پسر دوست تو برداشتم پس قرار ده آن را براى من موجب ايمنى و حفظ من از آنچه مى ترسم و آنچه را كه جهت عدم توجه نمى ترسم زيرا گاهى بر آدمى وارد مى گردد آنچه كه نمى ترسد.
حارث بن مغيره گويد: همانطور كه حضرت فرمان داده بود از آن خاك گرفتم و آنچه فرموده بود گفتم ، بدنم سالم وموجب ايمنى از آنچه مى ترسيدم و توجه نداشتم ونمى ترسيدم گرديد همچنانكه خود حضرت فرموده بود و با عملى نمودن اين دستور بحمد اللّه مكروه ناپسندى نديدم و از چيزى نترسيدم .
📚توسلات ، 85، نقل از طرائف الحكم
#خاطرات_شهید
🔸ميگفت : سعي ميكنم وقتي به خانه ميروم، نمازهايم را تقريبا جمع و جور و بدون مستحبات بخوانم. زيرا ميخواهم فقط سه چهار روز با خانواده باشم و بعد دوباره وارد كار شوم. واجبات را در كنار زن و فرزندانش انجام ميداد ولي به مستحبات در جبهه عمل ميكرد و مستحبات را در جبهه انجام ميداد. اين براي ما مهم بود. معلم زبانی نبود، معلم عملی بود.
🔹عباس به افراد بزرگتر از خودش خیلی احترام میگذاشت. سه پیرمرد در گروهان ما حضور داشتند. خب به دلیل جهش یکباره من در کارها، دید خاصی به آن سه نفر داشتم. یعنی آنها را ضعیف تر از خودم میدانستم. یک روز به عباس گفتم: این سه پیرمرد را از گروهان بیرون کن، چون دست و پا گیر هستند و یک مرتبه میبینی اسیر دشمن میشوند.
🔸عباس گفت: برادر شیبانی اجازه بدهید در گروهان ما چند حبیب بن مظاهر داشته باشیم تا خداوند به احترام آنها ما را در این عملیات موفق کند.
🔹یکی دیگر از خصلتهاي عباس این بود که او بسيار متواضع بود و متکبر نبود. به دنبال مادیات نبود چون اگر بود بالاخره او در یک ارگانی کار میکرد و همه امکاناتی در اختیار داشت ولی مستضعف زندگی میکرد. خیلی هم به ياد مستضعفين بود . یعنی میخواهم بگوییم عباس معنی شام داشتن یا نداشتن و لباس داشتن یا نداشتن مستضعفین را مي فهميد.
✍به روایت سردارباقرشیبانی
📎رییس ستاد لشگر ۲۷محمدرسولالله (ص)
🍃#سردارشهیدحاجعباسورامینی
ولادت : ۱۳۳۳/۱۱/۵ تهران
شهادت : ۱۳۶۲/۸/۲۸ پنجوین ، عملیات والفجر۴
🟢 به مناسبت نهم صفر، سالروز شهادت جناب عمار بن ياسر (ره) از صحابهی برجسته پیامبر خدا و حضرت امیرالمؤمنین (ع)
عمار یاسر یکی از «ارکان اربعهی شیعه» به شمار میآید؛ «سلمان، مقداد، ابوذر و عمار» چهار شخصیت ممتازی هستند که از دیدگاه اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به عنوان ارکان اربعه یعنی چهار رکن و بنیان اساسی شیعه مشهورند.
«عمار» فرزند «یاسر» و «سمیه» از خانوادههاى اصیل عرب و مسلمانان پیشگام و اولین شهیدان اسلام است که در راه دین، متحمل شکنجههای بسیار شدید از جانب ابوجهل و همفکران او شده و سرانجام به مقام بلند شهادت نائل شدند؛ عمار فرزند جوان آنها نیز در سایه شفاعت جوانان مکه و ابراز انزجار صورى از آیین اسلام، نجات یافت؛
«عمار» همواره معیار حق بود؛ چنانچه رسول خدا (ص) فرموده بودند: «ألحَقُّ مَعَ عَمّـار یَدوُرُ مَعَهُ حَیثُ دَار: حق همراه عمّـار است و او هر کجا که باشد، حقّ به دور او میچرخد» (الغدیر، ج٩، ص٢۵) از این رو در بُروز فتنهها وقتى کار بر مسلمانان مشتبه مىشد، نگاه مىکردند که جناب عمار در کدام طرف است و همان جبهه را جبهه حق مىدانستند و در نبرد جمل و صفین نیز، وجود عمار در میان لشکریان امیرالمؤمنین (ع) برای صحابهای که کلام پیامبر را شنیده بودند، دلیلى مسلم در باطل بودن جبهه مقابل بود، لذا بصیرتافزایی و حماسه آفرینىهاى عمار در دفاع از جبهه حق و رسوا کردن سپاه باطل در جنگ جمل و صفین بسیار چشمگیر بود؛ بهگونهای که طبق روایات، خطابههاى روشنگر او، به سپاهیان حق، بصیرت و شناخت و قدرت میداد. [اختصاص، ص ۱۴]
براین اساس جناب عمار یاسر را باید «شاخص بصیرت» دانست، چنانچه حتی شهادت ایشان نیز باعث روشنگری و تزلزل شدید در روحیه سپاه شام و رسوا نمودن معاویه شد؛ چراکه رسول خدا بارها فرموده بودند که عمار به دست گروه ستمکار و اهل بغى کشته میشود: «تَقتُلُکَ الفِئَةُ ألباغِیَّة» لذا شهادت عمار نیز باعث بصیرتافزایی مسلمانان شد. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج٨)
علاقه امیر مؤمنان به جناب عماریاسر تا حدی بود که پس از شهادت او با اشک و دریغ، فریاد «أینَ عمّـار» سر دادند و فرمودند: «بهراستی که هر کس قتل عمّـار را بزرگ نشمرد و غمگین نشود، از اسلام حظّ و بهرهای نبرده است» و سپس حضرت بر او نماز گذاشته و در محل شهادتش، او را به خاک سپردند؛ (بحارالانوار، ج٣٣، ص١٩)
آرامگاه عمار و اویس قرنی در سوریه در سال ۱۳۹۳ به دست گروه تکفیری داعش به طور کامل تخریب شد.
ـ☘️🌺☘️﷽
ـ🌺☘️
ـ☘️ #زمان_زیارت_اربعین
❓در خصوص زیارت اربعین حتما باید روز اربعین در کربلا حضور داشت، یا این که روزهای قبل یا بعد هم ثواب اربعین رو داره؟
📚 مشهور مراجع: انجام زیارت سیدالشهدا (علیه السلام) در هر زمان مستحب و دارای ثواب زیادیه؛ ولی ثواب زیارت اربعین، مختص به انجام زیارت در همان زمان و روز خاصه؛ البته انجام زیارت قبل یا بعد از اون به امید ثواب، مانعی نداره.
📚 آیت الله مکارم: در صورتی که اجتماع زائران حرم حسینی در روز اربعین، باعث مشکلاتی می شه و زائر واقعاً نیت زیارت اربعین داره، در هر روز از ماه صفر که امام حسین (علیه السلام) رو زیارت کنه زیارت اربعین محسوب می شه و ثواب اربعین رو داره.
📚 آیت الله سیستانی: زیارت امام حسین در پنج روز قبل و بعد از اربعین ثواب زیارت اربعین رو داره.
🔺 استفتاء از مراجع، شبیری، احکام کاربردی، مساله 327
🔰اسراي کربلا چه روزي آزاد شدند و چه روزي قصد سفر به کربلا کردند؟
✅درباره مدت اسارت مدت اسارت حضرت زینب و حرکت آنان از شام به مدینه، مرحوم دکتر آیتی بر این باور است که تاریخ حرکت اهل بیت به شام، هنگام رسیدن آنان به دمشق، مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید، تاریخ حرکت آنان از دمشق به مدینه و هنگام ورود آنان به مدینه، به درستی معلوم نیست.(1)
✍️برخی نوشتهاند که سر مطهر امام حسین(ع) روز اوّل صفر به شام رسید و چند روز بعد اسیران وارد شام شدند.(2) روز هشتم ورود اهل بیت(ع) به شام یزید آنان را احضار کرد و بین ماندن در شام یا رفتن به مدینه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدینه را انتخاب کردند.(3)
📍طبق نقل مشهور کاروان اسرا در مسیر برگشت به مدینه،روز بیستم صفر - #اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام) - به کربلا رسیدند.
📚پی نوشتها:
1 – علی نجاتی، قطعهای از بهشت، ج2، ص 607.
2 – علامه شعرانی، دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 287 – 289.
3 – همان، ص 534.