eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
522 ویدیو
75 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ قهرمان ۱۷ ساله 👈 بانوی جانباز 👈 سیده زهرا حسینی 🔹در آغاز حمله غافل‌گيرانه صداميان به كشورمان دختری ۱۷ ساله بودم که به همراه خانواده و همشهريانم به دفاع از خرمشهر پرداختيم. در پنجم مهرماه ۵۹ پدرم در خرمشهر به شهادت رسيد و شش روز پس از آن برادرم سيد علی شهید شد. در آن روزها هر کاری از دستم بر می‌آمد، انجام می‌دادم. از غسالی در جنت آباد گرفته تا کمک به مجروحان جنگی. تا اينكه در بيستم مهرماه سال ۵۹، بر اثر تركش خمپاره مجروح شدم. 📝 بیانات رهبر انقلاب در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی ۱۳۹۰/۱۰/۱۴: در این دوران سخت، نقش زنان، یک نقش فوق‌العاده بود؛ زنها حتّی در بخشهای نظامی هم فعال بودند؛ همین نوشته‌ی خانم حسینی - دا-  این را نشان میدهد. 🗓 انتشار به مناسبت http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکته‌ای بسیار زیبا از دعای پنجم صحیفه سجادیه که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند 💐ولادت امام سجاد علیه السلام مبارک 💐 http://eitaa.com/istadegi
این دفعه کیکم خوشگل شد😎 اعیاد شعبانیه مبارک🌿🌱
مه‌شکن🇵🇸
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️ب
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 119 ساکت می‌شود و لبش را محکم گاز می‌گیرد. -بعد... یهو... نیروهای ویژه... اومدن و... مثل تیرِ در رفته از کمان، می‌دود سمت یکی از درخت‌ها. زانو می‌زند پای درخت، یک دستش را به تنه تکیه می‌دهد و سرش را خم می‌کند. خودم را بالای سرش می‌رسانم و می‌بینم که بالا آورده. انقدر درکش می‌کنم که چندشم نمی‌شود؛ ولی نمی‌دانم باید چکار کنم. شاید اگر حضورم را به رخ بکشم، بیشتر احساس شرم و حقارت کند، و اگر بی‌تفاوت باشم، احساس تنهایی بیچاره‌اش کند. خوب که عق می‌زند، پیشانی‌اش را بر تنه درخت می‌گذارد و نفس‌نفس می‌زند. فهمیدن حالش سخت نیست. دوست دارد بمیرد. همان‌طور که من با پس‌لرزه‌های آن زلزله بزرگ در زندگی‌ام، دوست دارم بمیرم. آرام دستم را روی شانه‌هایش می‌گذارم. دستش را بالا می‌گیرد و همان‌جا روی چمن‌ها رها می‌شود. پاهایش را در شکم جمع کرده و سرش را میان زانوانش می‌گذارد. -ببخشید... دست خودم نبود. -می‌دونم. منم گاهی اینطوری می‌شم. چهره‌اش طوری درهم رفته که انگار چند لحظه دیگر بغضش می‌ترکد. مثل یک پسربچه آسیب‌پذیر است. پوسته‌ی اعتماد به نفسی که خودش را پشت آن پنهان کرده بود، ترک خورده، شکسته و خرد شده. آرام می‌گویم: می‌خوای ادامه ندیم؟ می‌رسونمت خونه. -نه... نه... همینجا بقیه‌ش رو می‌گم. مقابلش روی چمن‌ها می‌نشینم و منتظر می‌شوم. سرش را با دو دست گرفته و خیره به زمین، می‌گوید: تنها چیزی که یادمه اینه که از همه‌جا بهمون تیراندازی می‌شد. به همه. اول فکر کردم اومدن از دست حماس نجاتمون بدن، فکر کردم نیروهای حماس دارن بهمون شلیک می‌کنن، ولی بعد دیدم ارتش خودمونه. فکر کردم با نیروهای حماس درگیر شدن، ولی اینطور نبود... قسمت اول رمان: https://eitaa.com/istadegi/9527 ⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمی‌باشد⛔️ ✨ 🌐https://eitaa.com/istadegi
مه‌شکن🇵🇸
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️ب
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 120 سرش را با دو دست گرفته و خیره به زمین، می‌گوید: تنها چیزی که یادمه اینه که از همه‌جا بهمون تیراندازی می‌شد. به همه. اول فکر کردم اومدن از دست حماس نجاتمون بدن، فکر کردم نیروهای حماس دارن بهمون شلیک می‌کنن، ولی بعد دیدم ارتش خودمونه. فکر کردم با نیروهای حماس درگیر شدن، ولی اینطور نبود... به مردم عادی شلیک می‌کردن. ارتش خودمون، ارتش اسرائیل داشت ماها رو می‌کشت، به ما حمله کرده بود. به همسایه‌هامون، دوستام، خانواده‌م... بابابزرگم و مامانم همونجا تیر خوردن و افتادن. مامانم همونجا مرد، ولی بابابزرگم نمرده بود. نتونست با من و خاله و خواهرم فرار کنه، بعدا از خونریزی مرد. من با خاله و خواهرم فرار کردیم، رفتیم توی یه خونه. نمی‌دونم خونه کی بود. از پشت پنجره خونه دیدم که تانک‌های ارتش وارد شهرک شدن و به خونه‌ها شلیک کردن، به مردمی که داشتن فرار می‌کردن. تانک‌ها میومدن توی چمنا، به خونه‌ها شلیک می‌کردن و اونا رو آتیش می‌زدن. به خونه‌ای که ما توش بودیم هم شلیک کردن، خواهر کوچیکم رفت زیر آوار و مرد. نفس کم می‌آورد، دوباره روی زانو می‌نشیند و پای درخت بالا می‌آورد. هرچند دیگر چیزی در معده‌اش نمانده که بخواهد بالا بیاورد، فقط عق می‌زند و رو به زمین خم می‌شود. قبل از این که خودش را به کشتن بدهد، شانه و پیشانی‌اش را محکم می‌گیرم و می‌گویم: بسه... تموم شد... به زور روی چمن می‌نشانمش. -ببخشید... چندبار سرفه می‌کند و یک نفس عمیق می‌کشد. -نه اشکالی نداره... خوبم. نگاهی به آنچه بالا آورده می‌اندازد و لبخندی تلخ اما رضایتمندانه می‌زند. -حتی فکر می‌کنم الان خیلی بهترم... فکر کنم همه خاطراتمو بالا آوردم. -با روانشناس صحبت کردی؟ -آره ولی اونا هیچ کار خاصی نمی‌کنن. فقط چرت و پرتایی که توی کتاب خوندن رو تحویلت می‌دن و مجبورت می‌کنن قرص بخوری. قسمت اول رمان: https://eitaa.com/istadegi/9527 ⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمی‌باشد⛔️ ✨ 🌐https://eitaa.com/istadegi
امشب هم به مناسبت میلاد امام سجاد علیه‌السلام ۲ قسمت تقدیم شد✨ التماس دعا
مه‌شکن🇵🇸
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️ب
خلاقیت و خوش‌بینی‌تون اونم به عنوان مخاطبان مه‌شکن واقعا قابل تحسینه🙄 یک نوگل نوشکفته‌ای نشونتون بدم...😈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوره‌های غیرحضوری موسسه ادیان و فرق عصر رو شرکت می‌کردم.
بعضی نشرها مثل باشگاه مغز یا سبزان کتاب‌های رنگ‌آمیزی بزرگسالان رو منتشر می‌کنند، هرکدوم هم موضوع خاص خودش رو داره، این که من دارم طرح‌های سنتی ایرانی هست ولی مدلهای دیگه هم وجود داره.
سلام پیرنگ نقشه راه و اسکلت اصلی داستانه. توی پیرنگ باید تمام وقایع داستان رو با ترتیب و روابط علت و معلولی بنویسید. بعد از روی پیرنگ داستان رو گسترش بدید.
مه‌شکن🇵🇸
این دفعه کیکم خوشگل شد😎 اعیاد شعبانیه مبارک🌿🌱
سلام اسم خاصی نداره، کیک ساده اسفنجی وانیلیه. نمی‌خواستم خیلی شیرین بشه☺️
سلام نه مخالف سرسختشون هستم نه طرفدار سرسخت شون. بعضی حرف‌هاشون رو قبول دارم، ولی معتقدم بعضی تحلیل‌هاشون عمق کافی نداره و مطالعه کافی نداشتند در بعضی زمینه‌ها. ولی در کل ایشون آدم دلسوزی برای نظام و انقلاب هستند.
چقدر عالی... خوش به سعادتتون✨
مه‌شکن🇵🇸
خلاقیت و خوش‌بینی‌تون اونم به عنوان مخاطبان مه‌شکن واقعا قابل تحسینه🙄 یک نوگل نوشکفته‌ای نشونتون ب
دانیال سرش رو تکون میده و به ایلیا میگه: تو هم یه بدبخت عاشق مثل منی؟ ایلیا هم سرشو میندازه پایین میگه: آخه هیچکس بهمون نگفته بود تو رمانای مه‌شکن عاشق نشیم😔
سلام چقدر من ذوق کردم سر این پیام، چقدر دلم کباب شد سر این پیام... مخاطبان عزیزم خیلی دوستتون دارم 🥺💚 ممنون که با مه‌شکن همراهید🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابی هست که الان دارم می‌خونم. یک داستان جنایی که به نمادشناسی مذهبی و هنری، رمزنگاری، رمزگشایی و تاریخ مسیحیت و ادیان پگانی باستانی(ادیان عامیانه که مظاهر طبیعت و رب‌النوع‌ها و ربه‌النوع‌ها رو می‌پرستیدند) ربط پیدا می‌کنه. داستان پر از رمز و راز، معما و تفسیر نمادهاست، و محورش هم تحریفات تاریخ مسیحیت، انجمن‌های مخفی و فرقه‌های مسیحیه، مثل دیر صهیون و اپوس‌دئی. البته ادیان رو از نگاه علم غربی بررسی و تفسیر می‌کنه که این قطعا با باورهای ما سازگار نیست(منشاء دین رو بشر می‌دونه، نه خدا)؛ اما تحلیلی که درباره روند تحریف در مسیحیت ارائه می‌ده جالب و قابل تأمله. با این حال ادعایی درباره حضرت مسیح داره که هرچند مغایر با عصمت ایشون نیست(و حتی منطقی به نظر می‌رسه) و از نظر تاریخی هم مستنداتی داره، ولی در قرآن بهش اشاره نشده و برای همین پذیرشش برام سخته. ویژگی مثبت ترجمه‌ی فارسی، پاورقی‌هاییه که مترجم بهش اضافه کرده، اطلاعات اضافه‌تر و مستند و بسیار جالب درباره مسائل طرح شده در کتاب ارائه داده و گاهی مطلبی که نویسنده گفته رو اصلاح کرده. این کتاب جزو کتاب‌های بسیار جنجال برانگیزه، حتی در بعضی کشورها بخاطر اعتراض روحانیون مسیحی، چاپ کتاب ممنوع شده. ⚠️ اگر مطالعات دینی و تاریخی کمی داشتید و پایه‌های اعتقادی قوی و عقلی ندارید، کتاب رو اصلا بهتون پیشنهاد نمی‌کنم. ⚠️کتاب به نوعی فراماسون‌ها رو تطهیر کرده، یا حداقل قابل دفاع نشون داده. ⚠️همچنین به دلیل طرح بعضی مسائل، کتاب برای نوجوانان و سنین زیر ۱۸ سال اصلا مناسب نیست. 📚 راز داوینچی📙 ✍🏻دن براون http://eitaa.com/istadegi
مه‌شکن🇵🇸
کتابی هست که الان دارم می‌خونم. یک داستان جنایی که به نمادشناسی مذهبی و هنری، رمزنگاری، رمزگشایی و ت
وقتی از برتری قرآن و معجزه بودنش حرف می‌زنیم، منظورمون همینه! تمام نسخه‌های قرآن در تمام جهان یکسانه، دقیقا در زمان خود پیامبر و با زبان اصلی ثبت و ضبط شده، برخلاف کتاب مقدس(عهد عتیق و عهد جدید) که سال‌ها بعد از حضرت موسی و حضرت عیسی، به زبان‌های مختلف جمع‌آوری شد. هشتاااااد انجیل؟ در نهایت چهار انجیل؟😐
مه‌شکن🇵🇸
وقتی از برتری قرآن و معجزه بودنش حرف می‌زنیم، منظورمون همینه! تمام نسخه‌های قرآن در تمام جهان یکسانه
(ادامه صفحه قبل) این مطلب رو قبلا در کتاب «التیام» نوشته رضا مصطفوی خونده بودم؛ در این کتاب اشاره شده بود که فردی به نام پولس(که مسیحی‌ها اون رو قدیس می‌دونن) بعد از مسیح، در تعالیم حضرت عیسی علیه السلام تحریفات بسیاری به وجود آورد؛ عقایدی مثل تثلیث(سه‌گانه بودن خدا) رو هم همین جناب پولس از ادیان پگانی الهام گرفت و وارد مسیحیت کرد. جالبه که پولس در ابتدا دشمن پیروان مسیح بود، بعد یهو مسیحی شد و یه جورایی نقش معاویه رو توی دین مسیحیت ایفا کرد😒 اقدامات پولس، زمینه رو برای تحریف‌های کنستانتین فراهم کرد. کتاب التیام، یک تاریخ تحلیلی از ادیان ابراهیمی و قوم بنی‌اسرائیله که توصیه می‌کنم حتما بخونید. نشر عهدمانا منتشرش کرده.
مه‌شکن🇵🇸
(ادامه صفحه قبل) این مطلب رو قبلا در کتاب «التیام» نوشته رضا مصطفوی خونده بودم؛ در این کتاب اشاره شد
درواقع مسیحیتی که الان هست، فرسنگ‌ها با حضرت مسیح فاصله داره😔 سوره آل‌عمران، آیه ۵۵: إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَىٰ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ. [ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍی ﻋﻴﺴﻲ! ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ [ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم] ﺑﺮ ﻣﻰﮔﻴﺮم، ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻰﺑﺮم، ﻭ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﭘﺎک ﻣﻰﻛﻨﻢ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭘﻴﺮﻭی ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰﺩﻫﻢ؛ ﺳﭙﺲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ شما ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ [ﺑﻪ ﺣﻖّ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ] ﺩﺍﻭﺭی ﻣﻰکنم. سوره نساء، آیه ۱۵۷: وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا. ﻭ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﮔﻔﺘﺎﺭِ [ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺩﺭﻭﻍ]ﺷﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻋﻴﺴﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻳﻢ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻴﻢ. ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻜﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺭ ﻧﻴﺎﻭﻳﺨﺘﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣُﺸﺘﺒﻪ ﺷﺪ [ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﺨﺼﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻴﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﺭ ﺁﻭﻳﺨﺘﻨﺪ ﻭ ﻛﺸﺘﻨﺪ] ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻭﺿﻊ ﻭﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺷﻚ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻭ ﺟﺰ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺍﺯ ﮔﻤﺎﻥ ﻭ ﻭﻫﻢ ، ﻫﻴﭻ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻭ ﻋﻠﻤﻰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، و یقینا او را نکشتند.