#پانصد_صندلی_خالی 📘
✍️ #لیلی_اسود ترجمه #رقیه_کریمی
#نشر_شهید_کاظمی
#بریده_کتاب📖
همه از خانهها وحشتزده بیرون زدیم. همه از همسایهها سوال می پرسیدیم "چه خبر شده؟ از ادلب چه خبر؟" بعد فهمیدیم ارتش تا مرکز استان ادلب عقب نشینی کرده. نیروهای امنیتی هم تا شهر "مسطومه" عقب کشیدهاند و چند روز بعد تا "اریحا ". عقب میرفتند و عقبتر و ناامیدی به جان ما چنگ میانداخت. باز هم عقبتر. دست آخر تا "جورین" هم ارتش عقب نشینی کرد. حالا ما مانده بودیم و ما. بین وحشت و ناباوری. گوشه خانههایمان کز کرده بودیم. تنها... در روستایی که حالا به محاصره افتاده بود. بدون برق... بدون تلفن... حالا یک تماس تلفنی سختتر از این حرفها شده بود. ما در خانههایمان زندانی شدیم. در روستای خودمان. روزهای اول باورمان نمیشد. خیلی امیدوار بودیم. بعد کمکم رنگ از روی امیدمان رفت. مدام میگفتیم "فردا ارتش بر میگرده". برنگشت. فقط دورتر و دورتر میشد. مدام عقبتر میرفت. اولین روزی که هواپیما آمد و نان ریخت برای ما همه باور کردیم که واقعا به محاصره افتادهایم. محاصرهای که هیچ کس جز خدا نمیداند دقیقا کی به آخر میرسد.
#کتاب_خوب_بخوانیم
#ایران_قوی
#کتاب #مطالعه
#فاطمه_شکیبا
#روایت_عشق
https://eitaa.com/istadegi
سلام
لطف دارید☺️
راستش کار خاصی لازم نیست؛ همونطور که منم کار خاصی نکردم.
فقط کتابهای خوب زیاد بخونید (یعنی قلمهای خوب از نویسندگان توانمند ایران و جهان؛ اصلا سراغ قلمهای ضعیف و سخیف بعضی نویسندههای کلیشهنویس اینترنتی نرید.) و زیاد بنویسید؛ مهم نیست عالی باشه، باید ترستون از نوشتن بریزه. ولی فعلا برای انتشار عجله نکنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مروری بر ترور رهبر انقلاب با انفجار بمب در مسجد ابوذر - ۶ تیرماه ١٣۶٠
🔸 راه دشواری که طی شد...
#خرمشهرها_در_پیش_است
امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند كه: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد. دکتر میلانینیا رادیورا گذاشت بیخ گوش آقا. آن موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند.
حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیهی هفتاد و دو تن را نمیدانستند. از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند:
«بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت
سر خُمِّ می سلامت، شکند اگر سبویی»
۶ تیر سالروز ترور نافرجام #رهبر_انقلاب
سلام. ممنونم
فعلا برای انتشار عجله نداشته باشید
ایدههاتون رو به طور کوتاه توی یه دفتر بنویسید.
کتاب زیاد مطالعه کنید و زیاد بنویسید تا ترستون از نوشتن بریزه و سبک خودتون رو پیدا کنید.
بعد کمکم برید سراغ ایدههایی که نوشتید و درباره شون مطالعه و تحقیق کنید، هرکدوم بهتر بود رو بنویسید
شاید دو سه سال زمان ببره ولی ارزش داره
سلام خدمت همه شما عزیزان...🌿
الوعده وفا...😇
نسخه پیدیاف رمان امنیتی #رفیق تقدیم به شما☺️:
رمان رفیق--فاطمه شکیبا.pdf
2.92M
📲📚نسخه پیدیاف رمان امنیتی #رفیق 📘
✍️نویسنده: #فاطمه_شکیبا
💯روایتی امنیتی از متن و فرامتن #فتنه88 🔥
#کتاب_خوب_بخوانیم
#ایران_قوی
#رهبر_انقلاب
#روایت_عشق
https://eitaa.com/istadegi
◼️ انا لله و انا الیه راجعون
▪️شهادت اسوهی زنان خرمشهر
▫️سکینه حورسی از شیرزنان خرمشهری است که از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در این شهر فعالیت داشته است. این بانوی ایثارگر طول هشت سال دفاع مقدس هیچگاه خرمشهر را ترک نکرد و در طول جنگ ۴۵ روزه در آنجا حضور داشت.
▪️او پس از سقوط خرمشهر هم در محله «کوت شیخ» آبادان مستقر شد و با سید رسول ازدواج کرد و در زیر بمباران بچهدار شد و در زیر خط آتش دشمن همچنان به فعالیتهای جهادی خود ادامه داد. سکینه حورسی از جمله افرادی بود که همواره برای گرامیداشت سوم خرداد نقش محوری در شهر داشت... در حقیقت خانم سکینه حورسی یکی از فرماندهان و راهبران زنان و مردان مدافع خرمشهر است.
▫️این بانوی بزرگوار در روزهای اخیر به دلیل عوارض شیمیایی در بیمارستان بستری بود. هنگامی که خبر شهادت این بانوی قهرمان به طور رسمی اعلام شد تمام بچههایی که در خرمشهر بودند شوکه شدند و باورش برایشان بسیار دشوار بود.
▪️ایشان توانست همراه با سایر خیرین و رزمندگان کلینیک مخصوص درمان جانبازان شیمیایی خرمشهر را راهاندازی کند. تا قبل از تأسیس این کلینیک اغلب مردم خرمشهر که از عارضه شیمیایی رنج میبردند باید به شهرهای بزرگ مانند تهران مهاجرت میکردند. خیلی از این افراد پروندهای برای اثبات این که در جنگ شیمیایی شدند نداشتند و همین روند درمان آنها را با مشکل مواجه میکرد.
📷 به نقل از جاسم غضبانپور، عکاس دفاع مقدس
🔰 شهید بهشتی پایهگذار دادگستری اسلامی است
🔻 رهبر انقلاب، امروز: شهید بهشتی یک حق بزرگی بر گردن کشور و ملت دارند و آن پایهگذاری دادگستری اسلامی است. کار، کار آسانی نبود و کار دشواری بود. ایشان یک حرکت جدیدی را برای قوهی قضائیه شروع کرده بود.
🔹 ایشان یک عالم متفکر بود، نظریهپرداز بود.مرحوم آقای بهشتی حقاً شخصیت برجسته و ممتازی بود. انقلابی بود. واقعاً انقلابی بود. پرتلاش بود. از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود ایشان. مرحوم شهید بهشتی به معنای واقعی کلمه پایبند به مبانی انقلاب و مبانی امام رضوان اللّه علیه بود و پرهیزگار هم بود، مرد مؤمن و متشرعی بود. بنده با ایشان زیاد معاشر بودم. خیلی متشرع بود، خیلی پرهیزگار بود، خیلی در حرکت در جهت دین و مسائل دینی جدی بود. علاوه بر اینها ایشان از ارکان تدوین قانون اساسی است. یعنی حق این بزرگوار بایستی شناخته بشود و گذارده بشود. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
💻 @Khamenei_ir
May 11
شاخه زیتون.pdf
3.32M
📲📚نسخه پیدیاف رمان امنیتی #شاخه_زیتون 🌿📗
✍نویسنده: #فاطمه_شکیبا
💠روایتی دخترانه از یک نبرد اطلاعاتی و امنیتی میان #اسلام و #یهود ✡🕎
#کتاب_خوب_بخوانیم
#ایران_قوی
#رهبر_انقلاب
#روایت_عشق
https://eitaa.com/istadegi
سلام و درود بر شما
راستش من اون تابلوی سیاهقلم رو خیلی وقت پیش دیدم و برام منشأ الهام شد.
ولی بعدا هم یکی دوبار تصویر رنگیش رو در اینترنت دیدم. ولی متاسفانه الان ندارمش.
شاید اگه اسم استر و خشایارشا یا عباراتی مشابه این رو سرچ کنید پیداش کنید.
مرد خشمگین خیلی کوچیک گوشه تصویره و به راحتی نمیشه ببینیدش، باید دقت کنید
#معرفی_کتاب 📚
#همسایه_های_خانم_جان 📘
✍️ #زینب_عرفانیان
روایت پرستار #احسان_جاویدی از یک تجربه ناب انسانی در #سوریه
#نشر_شهید_کاظمی
#بریده_کتاب 📖
"نگاهم به پرچم ایران روی پشتبام میافتد. برای رسیدن این پرچم به اینجا خون دادهایم. بغض گلویم را مشت میکند. همسایههای خانمجان هرروز صبح به امید این پرچم دست بچههایشان را میگیرند و به بیمارستان میآیند. بروم بگویم اشتباه آمدهاید؟ بگویم دستمان از دارو خالیست؟ بگویم شرمنده، به خانههایتان برگردید؟ جواب این مادران را هم بتوانم بدهم جواب شهدا را چه بدهم؟ این مادرها دارو میخواهند، خون نمیخواهند که سخت باشد. قسمت سختش را شهدا دادهاند. پرچم ایران بالای این ساختمان باشد و مردم ناامید برگردند؟ چشم به پرچم که سوز سرد تنش را تکان میدهد، زار میزنم...یاد حاجاحمد متوسلیان میافتم، میخواست این پرچم را در انتهای افق به زمین بکوبد. کف دستهایم را به پرچم و شهدایی که دورش جمع شدهاند، نشان میدهم. خالیست. دست خالی که نمیشود کار کرد..."
👈در صفحات این کتاب، مخاطب همراه راوی به سوریه سفر میکند. از دمشق و کنار ضریح حضرت زینب (س) تا حمص و تدمر و المیادین و دیرالزور و ۸۰۰ کیلومتر دورتر از دمشق، روستایی به نام الهِری و ماجراهایش. خواننده، میان کوچه پسکوچههای خاطرات نقش بسته بر صفحات کتاب، میخندد، میدود، گریه میکند، خوشحال میشود، غصه میخورد، خسته میشود و مهمتر از همه روی دیگر جنگ را میبیند و لمس میکند.
#کتاب_خوب_بخوانیم
#ایران_قوی
#کتاب #مطالعه
#روایت_عشق
https://eitaa.com/istadegi