eitaa logo
🇮🇷مِه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
472 ویدیو
73 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام. ممنونم فعلا برای انتشار عجله نداشته باشید ایده‌هاتون رو به طور کوتاه توی یه دفتر بنویسید. کتاب زیاد مطالعه کنید و زیاد بنویسید تا ترستون از نوشتن بریزه و سبک خودتون رو پیدا کنید. بعد کم‌کم برید سراغ ایده‌هایی که نوشتید و درباره شون مطالعه و تحقیق کنید، هرکدوم بهتر بود رو بنویسید شاید دو سه سال زمان ببره ولی ارزش داره
کتاب‌هایی که خیلی روی بنده اثر گذاشتن و بارها مطالعه شون کردم، بیشتر کتاب‌های آقای رضا امیرخانی بودند. کتاب‌های خانم شکوریان فرد هم همینطور.
سلام راه حلش فقط خواندن و نوشتن هست... هرچی بیشتر بخونید و بنویسید قلمتون بیشتر رشد میکنه نوشته‌های اول من افتضاح بودند...حتی رمان اولم خیلی با رمان رفیق فرق داره.
سلام ممنونم لطف دارید ان‌شاءالله☺️
سلام خدمت همه شما عزیزان...🌿 الوعده وفا...😇 نسخه پی‌دی‌اف رمان امنیتی تقدیم به شما☺️:
رمان رفیق--فاطمه شکیبا.pdf
2.92M
📲📚نسخه پی‌دی‌اف رمان امنیتی 📘 ✍️نویسنده: 💯روایتی امنیتی از متن و فرامتن 🔥 https://eitaa.com/istadegi
◼️ انا لله و انا الیه راجعون ▪️شهادت اسوه‌ی زنان خرمشهر ▫️سکینه حورسی از شیرزنان خرمشهری است که از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در این شهر فعالیت داشته است. این بانوی ایثارگر طول هشت سال دفاع مقدس هیچ‌گاه خرمشهر را ترک نکرد و در طول جنگ ۴۵ روزه در آنجا حضور داشت. ▪️او پس از سقوط خرمشهر هم در محله «کوت شیخ» آبادان مستقر شد و با سید رسول ازدواج کرد و در زیر بمباران بچه‌دار شد و در زیر خط آتش دشمن همچنان به فعالیت‌های جهادی خود ادامه داد. سکینه حورسی از جمله افرادی بود که همواره برای گرامیداشت سوم خرداد نقش محوری در شهر داشت..‌. در حقیقت خانم سکینه حورسی یکی از فرماندهان و راهبران زنان و مردان مدافع خرمشهر است. ▫️این بانوی بزرگوار در روزهای اخیر به دلیل عوارض شیمیایی در بیمارستان بستری بود. هنگامی که خبر شهادت این بانوی قهرمان به طور رسمی اعلام شد تمام بچه‌هایی که در خرمشهر بودند شوکه شدند و باورش برایشان بسیار دشوار بود. ▪️ایشان توانست همراه با سایر خیرین و رزمندگان کلینیک مخصوص درمان جانبازان شیمیایی خرمشهر را راه‌اندازی کند. تا قبل از تأسیس این کلینیک اغلب مردم خرمشهر که از عارضه شیمیایی رنج می‌بردند باید به شهرهای بزرگ مانند تهران مهاجرت می‌کردند. خیلی از این افراد پرونده‌ای برای اثبات این که در جنگ شیمیایی شدند نداشتند و همین روند درمان آنها را با مشکل مواجه می‌کرد. 📷 به نقل از جاسم غضبانپور، عکاس دفاع مقدس
سلام سلامت باشید ممنونم☺️ چشم، سعی میکنم از پایان باز پرهیز کنم😓
🌷 * شهید کم‌نظیر * 🌺 شهید بهشتی جزو نوادر زمان بود
🔰 شهید بهشتی پایه‌گذار دادگستری اسلامی است 🔻 رهبر انقلاب، امروز: شهید بهشتی یک حق بزرگی بر گردن کشور و ملت دارند و آن پایه‌گذاری دادگستری اسلامی است. کار، کار آسانی نبود و کار دشواری بود. ایشان یک حرکت جدیدی را برای قوه‌ی قضائیه شروع کرده بود. 🔹 ایشان یک عالم متفکر بود، نظریه‌پرداز بود.مرحوم آقای بهشتی حقاً شخصیت برجسته و ممتازی بود. انقلابی بود. واقعاً انقلابی بود. پرتلاش بود. از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود ایشان. مرحوم شهید بهشتی به معنای واقعی کلمه پایبند به مبانی انقلاب و مبانی امام رضوان اللّه علیه بود و پرهیزگار هم بود، مرد مؤمن و متشرعی بود. بنده با ایشان زیاد معاشر بودم. خیلی متشرع بود، خیلی پرهیزگار بود، خیلی در حرکت در جهت دین و مسائل دینی جدی بود. علاوه بر اینها ایشان از ارکان تدوین قانون اساسی است. یعنی حق این بزرگوار بایستی شناخته بشود و گذارده بشود. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷ 💻 @Khamenei_ir
شاخه زیتون.pdf
3.32M
📲📚نسخه پی‌دی‌اف رمان امنیتی 🌿📗 ✍نویسنده: 💠روایتی دخترانه از یک نبرد اطلاعاتی و امنیتی میان و ✡🕎 https://eitaa.com/istadegi
سلام. ممنونم لطف دارید☺️ نوشتن از شهدا توفیق زیادی می‌خواد. ان‌شاءالله اگر توفیق شد، خیلی دوست دارم زندگینامه شهدا بنویسم
سلام ارسال شد. تقدیم به شما🙂
سلام سلامت باشید. خواهش میکنم ان‌شاءالله فایل پی‌دی‌افش که آماده شد قرار میدیم‌
سلام و درود بر شما راستش من اون تابلوی سیاه‌قلم رو خیلی وقت پیش دیدم و برام منشأ الهام شد. ولی بعدا هم یکی دوبار تصویر رنگیش رو در اینترنت دیدم. ولی متاسفانه الان ندارمش. شاید اگه اسم استر و خشایارشا یا عباراتی مشابه این رو سرچ کنید پیداش کنید. مرد خشمگین خیلی کوچیک گوشه تصویره و به راحتی نمیشه ببینیدش، باید دقت کنید
📚 📘 ✍️ روایت پرستار از یک تجربه ناب انسانی در 📖 "نگاهم به پرچم ایران روی پشت‌بام می‌افتد. برای رسیدن این پرچم به اینجا خون داده‌ایم. بغض گلویم را مشت می‌کند. همسایه‌های خانم‌جان هرروز صبح به امید این پرچم دست بچه‌هایشان را می‌گیرند و به بیمارستان می‌آیند. بروم بگویم اشتباه آمده‌اید؟ بگویم دستمان از دارو خالیست؟ بگویم شرمنده، به خانه‌هایتان برگردید؟ جواب این مادران را هم بتوانم بدهم جواب شهدا را چه بدهم؟ این مادرها دارو می‌خواهند، خون نمی‌خواهند که سخت باشد. قسمت سختش را شهدا داده‌اند. پرچم ایران بالای این ساختمان باشد و مردم ناامید برگردند؟ چشم‌ به پرچم که سوز سرد تنش را تکان می‌دهد، زار می‌زنم...یاد حاج‌احمد متوسلیان می‌افتم، می‌خواست این پرچم را در انتهای افق به زمین بکوبد. کف دست‌هایم را به پرچم و شهدایی که دورش جمع شده‌اند، نشان می‌دهم. خالی‌ست. دست خالی که نمی‌شود کار کرد..." 👈در صفحات این کتاب، مخاطب همراه راوی به سوریه سفر می‌کند. از دمشق و کنار ضریح حضرت زینب (س) تا حمص و تدمر و المیادین و دیرالزور و ۸۰۰ کیلومتر دورتر از دمشق، روستایی به نام الهِری و ماجراهایش. خواننده، میان کوچه پس‌کوچه‌های خاطرات نقش بسته بر صفحات کتاب، می‌خندد، می‌دود، گریه می‌کند، خوشحال می‌شود،‌ غصه می‌خورد، خسته می‌شود و مهم‌تر از همه روی دیگر جنگ را می‌بیند و لمس می‌کند. https://eitaa.com/istadegi
📚 📘 ✍️نویسنده: روایت پرستار از یک تجربه ناب انسانی در 🔸الان دو روز است که این کتاب را تمام کرده‌ام؛ اما هرچه فکر می‌کنم برای معرفی‌اش چه بنویسم، هیچ به ذهنم نمی‌آید.😔 کتاب را خیلی بیشتر از خیلی دوست داشتم؛💚 طوری که هر بندش را چندین بار خواندم؛ شاید برای همین است که برای توصیفش چیزی به ذهنم نمی‌رسد جز همان عبارتی که روی جلد هم نوشته: یک تجربه ناب انسانی در خاک سوریه.😍 🔸یک یعنی نیمی از سهمیه دارویت را بدهی به زن و بچه‌های داعشی‌ها و یکی از دغدغه‌هایت، نجات جان آن‌ها باشد؛ آن‌هایی که شاید همسر، پدر یا برادرشان، همرزمانت را شهید کرده باشد و بچه‌های زیادی را یتیم.😢 یعنی برای زنان و کودکان ساکن شهر بوکمال که داعشی بوده‌اند و الان هم کم و بیش به داعش وفادارند، بیمارستان بزنی و شبانه‌روز برای بهبود حالشان دوندگی کنی و از خانواده‌ات دور بمانی؛ یعنی از بیمارانی پرستاری کنی که نمی‌دانی زیر لباسشان جلیقه انفجاری بسته‌اند یا نه.😥 🔸 یعنی یک طرف، آدم‌نماهایی بایستند که به جان و مال و ناموس هیچکس رحم نمی‌کنند، حتی زن و بچه خودشان را هم به عنوان سپر انسانی به کار می‌گیرند، اسیر را تکه‌تکه می‌کنند و از خوردن خون کودکان بی‌گناه سیر نمی‌شوند😖، و طرف مقابلشان، مردانی باشند که وقتی وارد شهرهای جنگ‌زده و خالی از سکنه سوریه هم می‌شوند، حرمت مال مردم را نگه می‌دارند و به اموال و خانه‌های مردم آسیب نمی‌زنند.😌 مردانی که نیمی از سهمیه دارویشان را می‌دهند به زن و بچه‌های داعشی، مردانی که مانند مولایشان با اسیر مدارا می‌کنند، مردانی که شب و روزشان را به هم می‌دوزند تا دنیا یک بار دیگر روی صلح را ببیند، مردانی مثل حاج قاسم...😍 🔸ملائکه فقط گروه اول را می‌دیدند که به خدا گفتند: «آیا در آن(زمین) کسی را قرار می‌دهی که فساد کند و خون بریزد؟» و خدا حاج قاسم و سربازانش را می‌شناخت که فرمود: «انی اعلم ما لا تعلمون».💚 🔸تجربه ناب انسانی یعنی زنانی که حتی اجازه نمی‌دادند ایرانی‌ها روی سر بچه‌هایشان دست بکشند، بعد از چند ماه با دیدن محبت ایرانی‌ها، شیفته ایران و ایرانی شوند و حتی اسم پرستار ایرانی را روی نوزادِ نورسیده‌شان بگذارند.😁 🔸 یعنی داعش با تمام حمایتی که از کشورهای غربی و عربی داشت و با تمام سلاح‌های پیشرفته‌اش، خاک سوریه را اشغال کرد؛ اما آخر کار، آن کسی که فاتح خاک و قلب مردم سوریه شد، ایرانیانِ ملک علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام بودند؛ سینه‌زنان سیدالشهدا علیه‌السلام بودند؛ همان‌ها که مردم سوریه بهشان می‌گویند اصدقاء.🥰😌 🔸تاریخ خواهد نوشت که حاج قاسمِ ما و سربازانش، با ذکر یا حسین و روضه حضرت مادر جهان را فتح کرد. آیندگان میان اسلامی که داعشِ نامسلمان ادعایش را داشت و اسلامِ نابِ محمدی‌ای که پیرو آن بود قضاوت خواهند کرد و قطعا، آینده از آنِ اسلامِ ناب محمدی‌ست؛ دینی که مِهر و قَهرش، مظهر جمال و جلال الهی ست.😇 🔸«همسایه‌های خانم‌جان» مانند سمنو هم شیرین است و هم ته‌مزه‌ای تلخ دارد. شیرینی‌اش خنده به لبت می‌آورد و تلخی‌اش، اشکت را جاری می‌کند. شیرینی‌اش از محبت و اخلاق حسنه‌ای ست که قلب مردم سوریه را فتح کرد؛ از رفتار انسانی و اسلامیِ سربازان حاج قاسم است، از توسل‌ها و روضه‌های بچه‌های مدافع حرم است و شوخی‌های نمکی‌شان.🙃😄 🔸و تلخی‌اش، از رنج و تباهی و ویرانی‌ای ست که به جان سوریه و مردمش افتاده و آتش جهلی که سوریه را سوزانده است؛ از داستان دردناک کودکانی که بدون این که بخواهند، در میانه این آتش قرار گرفته اند و روزهای شیرین کودکی‌شان را با تلخی جنگ و خون می‌گذرانند.😣😞 ⚠️حیف است کتاب ارزشمندی مانند از دستتان برود...👌 https://eitaa.com/istadegi
سلام چشم البته خیلی زیاد بود.
فعلا اینا رو داشته باشید😁 واقعا الان که داستان تموم شده و فهمیدیم چی به چی بوده، خوندن این نظرات خیلی جالبه‌...
فعلا اینا رو داشته باشید😁 واقعا الان که داستان تموم شده و فهمیدیم چی به چی بوده، خوندن این نظرات خیلی جالبه‌...
فعلا اینا رو داشته باشید😁 واقعا الان که داستان تموم شده و فهمیدیم چی به چی بوده، خوندن این نظرات خیلی جالبه‌...