eitaa logo
🏴مه‌شکن🏴🇵🇸
1.4هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
496 ویدیو
75 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پاتوق نمکتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷 سر در هر خانه اے پرچم ایران بزنید و آذین بندے کنید ╭┅──────┅╮ 🇮🇷 @omatevahede ╰┅──────┅╯
مداحی آنلاین - مادرم در گوش من خوانده است یا ام البنین - حمید علیمی.mp3
3.55M
🔳 (س) 🌴مادرم در گوش من خوانده است یا ام البنین 🌴ذکر من تا روز محشر هست یا ام البنین 🎤 👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 اثر نیت‌ مادران در سرنوشت فرزندان 👌🏻عظمت وجود اباالفضل العباس(س) مربوط نیّت‌های مادرشان ام‌البنین(س) است
هدایت شده از ربط عاشقی 🇵🇸
🗓 مدینه ۶۱ هجری قمری "یا بشیر اخبرنی عن ابی‌عبدالله‌الحسین (علیه‌السلام). اولادی و من تحت الخضرا کلهم فدا لابی‌عبدالله‌الحسین" بشیر فرستاده امام سجاد روبروی این بانو متحیر نشسته است. خبر شهادت فرزندانش عباس و عبدالله و جعفر و عثمان را داده است و از این بانو نشنیده است جز سوال در مورد امام حسین علیه‌السلام. "ای بشیر! خبر از اباعبدالله‌الحسین بده که فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایی است فدای اباعبدالله" و چون بشیر خبر شهادت امام حسین را به او داد صیحه‌ای کشید و گفت: "قد قطعت نیاط قلبی" ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. 🗓 تهران ۱۳۶۷ هجری شمسی رهبر انقلاب روبروی مادرِ شهید ژان داوید نشسته است. برای مادرِ شهید؛ از مادر دیگری؛ از حلیمه‌خاتون نامی می‌گوید، تا دلِ او آرام شود: "هفته‌ی گذشته خانه‌ای رفتم، که ۵ عکس به دیوار زده بودند. چهار جوان، مثل چهار دسته‌گل. و پدر که بعد از بچه‌ها شهید شده بود. تاریخ شهادت را که برای من گفتند دیدم که از شهادت اولین تا آخرین یک سال فاصله نشده است. واقعا چیز عجیبی است! انسان واقعاً منقلب می‌شد. مادر خانواده همه‌ی آن کوه مصیبت را تحمل می‌کرد؛ تنهایی. من واقعا خیلی آن خانم را بزرگ و با ارزش یافتم. خیلی با عظمت دیدم آن خانم را " 🗓 مدینه ۶۱ هجری قمری ام‌البنین دست عبیدالله فرزند عباسش را گرفته است. عبیدالله شاهد زنده‌ای است از واقعه عاشورا. ام‌البنین نوحه می‌خواند. او مانند تمام تبارش دلیر است و ادیب. آن‌چنان غوغا به پا می‌کند که مردم مدینه اطراف او گرد می‌آیند و با او هم ناله می‌شوند. مروان‌بن‌حکم حاکم مدینه هم می‌گرید. و این مرثیه‌ها و شعرها نه در عزای فرزندان که برای تبلیغ کربلا است و روضه‌داری برای امامش حسین! 🗓 تهران ۱۳۸۸ هجری شمسی روزهای فتنه است. این روزها برای حلیمه‌خاتون سخت می‌گذرد. دعوت ناگهانی به بیت آقا دلش را روشن می‌کند. آقا را که می‌بیند و صحبت‌هایش را می‌شنود خیالش راحت می‌شود و دلش آرام می‌گیرد. آقا از در بیرون می‌رود ولی از در دیگر رو به روی او می‌آید. از حلیمه خاتون می‌پرسد: مادر چیزی نمی‌خواهید؟ حلیمه خاتون می‌گوید: هیچ چیزی جز سلامتی شما را نمی‌خواهم. 🗓 از فاطمه‌بنت‌حزام تا ام‌البنینِ خانه‌ی علی فاطمه از تبار بنی‌کلاب بود که دلیری و دستگیری از خلق مرامشان بود و ذوق و قریحه سرمایه‌شان. اما آنچه فاطمه‌بنت‌حزام را ام‌البنینِ علی و تاریخ ساخت، ادبش بود و خضوع‌اش در برابر ولایت و در برابر زهرا(سلام‌الله‌علیها) و فرزندان زهرا و بزرگترین سرمایه مادرانه‌اش برای عباس. 🚩 به احترام او؛ و تمام ام‌البنین‌های تاریخ؛ حلیمه‌خاتون خانیان، همسر شهید سیدحمزه سجادیان و مادر شهیدان سیدقاسم، سیدداوود، سیدکاظم و سیدکریم، زهرا کارکوب، زهرا موزونی، سکینه واعظی، تاج طلا شیراوند و ... تمام نام‌های درخشانی که تاریخ به نور آن‌ها روشن است. 🖊 راضیه ترکان @rabteasheghi
💥جلسه زنده آموکار:💥 موضوع جلسه: چرا امنیت پیام رسان های داخلی از پیام رسان های خارجی بیشتر است؟ زمان: پنجشنبه ۹ بهمن ۹۹ ساعت ۱۹ تا ۲۰ در این جلسه همه می توانند از صوت و تصویر و متن خود برای تعامل در جلسه استفاده کنند. لینک جلسه: atiba.ir/amookar ورود برای همگان آزاد است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 📗 ✍️ ... وقتی کتاب را خواندم، با این که مادر نبودم، اما مادری را تمام و کمال درک کردم.❤️ سعی کردم دنیایم را شبیه دنیای مادری که راوی کتاب است، بکنم. حالا بانو ام‌البنین را جور دیگری می‌شناسم و به او عجیب علاقه مند شده ام.🦋 ✍️ از خودم می‌پرسم: آیا می‌شود من هم فداییِ ولایت شوم؟ آیا می‌شود نام من نیز در تاریخ به نیکی ماندگار بماند؟ آیا می‌شود آن‌قدر بزرگ شوم که بتوانم، عباس‌ها🌤 در دامان بپرورانم؟ 🌴 کلمه به کلمه میر و علمدار، ذره ذره ی حال و هوایت را جور دیگری می‌کند! همان حال و هوایی✨ که سال‌ها منتظرش بوده‌ای... این کتاب روایتی دلنشین و خواندنی است، برای تمام مادران و همسرانِ و دختران این سرزمین...💝 『خـرید اینـترنتـی کتـاب‌هـا📮』 📪-@sefaresh_namaktab 『خـرید اپلیکشن کتـاب‌📱』 📲 https://b2n.ir/732271 https://eitaa.com/istadegi
...بجز صدای جیرجیرک‌ها، پارس چند سگ که احتمالا متعلق به باغ‌های دیگر بودند و تکان برگ‌ درختان همراه با نسیم، صدای دیگری نمی‌آمد... در 👇👇 @istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی گل سوسن ویاسمن آمد..mp3
5.88M
🔅↭🇮🇷﷽🇮🇷↭🔅 🎙بوی گل سوسن ویاسمن آید... 🇮🇷سالروز ورود امام به خاک ایران و آغاز دهه فجر مبارک🇮🇷 @tanhamasirKordestan
❇️ رهبر معظم انقلاب: 💢 ورود قدرتمندانه‌ی امام بزرگوار، همه چیز را معنا کرد. امام وارد شد؛ شهر تهران، بلکه ایران از آن بزرگوار استقبال کردند. یعنی در شهرهای دیگر هم مردم شاهد این حادثه و گوش به زنگ این قضیه بودند. بعضی حرکت کردند و به تهران آمدند؛ بعضی هم در همان شهرهای خودشان کاری را کردند که اگر تهران هم بودند، انجام می‌دادند. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت‌الاسلام راجی نویسنده کتاب «صعود چهل ساله»👌👌 آقا فرمود: قلبم را شاد کردید...تور دستاوردها راه بیندازید😊😍
1_713322260.pdf
17.85M
✅پی دی اف کتاب بسیار جالب و ارزنده
زهرا زهرا، رمز استجابتی.mp3
12.83M
|⇦•زهرا زهرا، رمز استجابتی .. 💓فرموده خدا به پیغمبر انا اعطیناک الکوثر💓 دستامون به دامن مــــــادر ما بستیم عهد و پیمانی با ابومهدی و سلیمانی بشیم تو راه عشق قربانی حاج محمود کریمی ۹۸ •✾• سلام الله علیها
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌸لوح | رهبرانقلاب: بايد كاری کنیم که بچه‌ها حتما دست مادر را ببوسند. 🌹 💻 @Khamenei_ir
در راه است... ... دوستان خود را دعوت کنید...👇👇 @istadegi
...می‌کشیمش و از مُرده‌ش هم استفاده می‌کنیم! مهم نیست اونو کی کشته! ما ازش یه شهید می‌سازیم. مردم برای یه شهید مظلوم در راه آزادی سر و دست می‌شکونن و به جون هم می‌افتن! به همین سادگی! آخرش، برنده این بازی ماییم! دوستان خود را دعوت کنید...👇👇 @istadegi
📷 درخواست خواندنی از 🔻 🔸️ای شهید عزیز! اربعین امسال سفر کربلا را برای همه بینندگان این عکس جور کن. 🆔 @ArbaeenIR 📌www.arbaeen.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت آموزشی تو ایران، نسبت به کل دنیا چطور هست? براساس آمارهای بین المللی 📊📈📉📋 📖 بریده‌ای از کتاب 📗 https://eitaa.com/istadegi
🚨 🚨 ⚠️ در راه است...⚠️ 📖 📖 "...یک دست سپهر روی گردنش مانده بود و از بین انگشتانش خون می‌جوشید، و دست دیگر را دراز کرده بود به سمت حسین. سپهر تقلا می‌کرد حرف بزند ولی بجای کلمات، لخته‌های خون از دهانش خارج می‌شدند و ته‌ریش طلایی‌اش را به رنگ سرخ درمی‌آوردند..." ⛔️ ان‌شاءالله ساعت 22:22 روز 22 بهمن، منتظر باشید...⚠️ 🔰 در راه است...🔰 🛑 دوستان خود را دعوت کنید👇👇 https://eitaa.com/istadegi
هدایت شده از  تک رنگ
🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷 امشب را اصلا از دست ندهید❗️♥️ ساعت ۲۱ صدای تجدید پیمان‌مان در شهر بلند و رسا همه باهم جاری خواهد شد✌️🏻✨ ندای الله اکبر، ندای حفظ استقلال و زیر بار ذلت نرفتن است🌹 ما تا آخر هستیم بر عهدمان🌾😇🦋 امشب را اصلا از دست ندهید❗️♥️ 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷 🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷😎🇮🇷
الله اکبر....
📸 ترس و وحشت آمریکا در یک قاب...!! 🇮🇷
دو دقیقه دیگر تا انتشار اولین قسمت ....
🚨ساعت: 22:22 روز 22 بهمن 1399.... نام رمان: نویسنده: ژانر: ، خلاصه: حسین، نوجوانِ دهه پنجاه است و مردِ میانسالِ دهه هشتاد که از همان نوجوانی با وحید و سپهر رفیق نه؛ بلکه برادر بوده. اما یک شکاف، یک اتفاق، و شاید یک انتخاب، این رفقا را از هم جدا انداخته و شاید سال های پایانی و پر التهاب دهه هشتاد، راهی برای پیوند یا گسستی همیشگی باشد... و البته درکنار حسین، جوانی هست از دبستانی‌های دهه شصت که شاید جوانی‌اش، انعکاسی است از جوانی حسین.​ کلام نویسنده: «یا رفیق من لا رفیق له» ای دوست کسی که رفیقی ندارد... میان داستان‌های قبلی‌ام، جای یک رفیق خالی بود. شخصیت‌هایی مانده بودند که فریاد می‌زدند ما را روایت کن! از ما بگو! ما هنوز حرف داریم... نباید پرونده‌مان را ببندی. بگذار یک بار هم که شده، خودمان حرف بزنیم. نگذار انقدر سکوت کنیم که دیگران به جای ما حرف بزنند و باز هم جای قاتل و شهید عوض شود... . جای یک رفیق خالی بود. جای روایتی از شاخه‌ی زیتونِ پنهان شده پشت نقاب ابلیس و آن‌هایی که خودشان ناآرامند تا دلآرامِ مردم این سرزمین باشند. جای رفیق و عقیق فیروزه‌ایِ در دستش خالی بود در کهکشان روایت‌ها و داستان‌ها... همین هم شد که بسیاری از شخصیت‌ها قدیمی‌اند. نمی‌گویم تکراری؛ چون برای من هیچگاه تکراری نمی‌شوند. این شخصیت‌ها برداشتی آزاد از شخصیت‌های حقیقی و شهدا هستند و باید بارها و بارها بازخوانی و تفسیر شوند. ماجرای داستان شاید به برخی حوادث واقعی شباهت داشته باشد، اما کاملا غیرواقعی و ساختگی‌ست و نام هیچ یک از افراد و مکان‌ها واقعی نیست. تنها قسمت حقیقی داستان، قسمتی‌ست که همه ما بارها از رسانه‌ها شنیده و دیده‌ایم. فاطمه شکیبا/ پاییز 99 ​ مقدمه: رفیق یعنی یار، دوست، همدم. یعنی کسی که همیشه، تا آخر، حتی بعد از مرگ با تو بماند. در مرام و مسلک ما، رفیق نیمه‌راه وجود ندارد. یا هستی و یا نیستی. تو کنار کسی قرار می‌گیری که با او همدل بوده‌ای. از یک جایی به بعد، یکی می‌شوی با رفیقت. حرف‌هایش را نگفته می‌فهمی. محرم راز می‌شوید باهم. هرجا هست، تو هستی و هرجا او هست، تو همراه اویی. حتی اگر جسمتان کنار هم نباشد، دلتان یکی‌ست. گاه حتی حالت حرف زدن و لهجه‌ات، حرکات و حالات دست‌ها و صورتت، شکل نشستن‌ات و تکیه کلام‌هایت مثل او می‌شود؛ بدون این که بفهمی. رفیق برای من، چیزی فراتر از دوستی‌های دوران مدرسه و دانشگاه است. فراتر از بگو بخندها و گشت و گذارها. رفیق گاه دستت را می‌گیرد و تا بهشت می‌رساندت و گاه، رفیقش را با خودش به قعر جهنم می‌کشاند. آدم هرچه بامرام‌تر، در رفاقت لوطی‌تر. و آن‌ها که از همه لوطی‌ترند را، خدا درباره‌شان فرموده است: حَسُنَ اولئکَ رفیقا... یعنی چه نیکو رفقایی هستند! این داستان را هم باید تقدیم کنم به بهترین رفقای عالم؛ به رفقای شهیدم. به سرورشان سیدالشهدا علیه‌السلام. به شهدایی که شدند الگوی شخصیت‌های داستانم: به سردار شهید حاج حسین همدانی؛ به شهیدِ امنیت، شهید محمدحسین حدادیان؛ به شهید ادواردو آنیلی؛ به شهدای مدافع حرم؛ به ویژه شهید محسن حججی، شهید عمار بهمنی و سردارشان حاج قاسم سلیمانی... حَسُنَ اولئکَ رفیقا... فاطمه شکیبا/ پاییز 99​ https://eitaa.com/istadegi