eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
538 ویدیو
76 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
مه‌شکن🇵🇸
✨بسم الله قاصم الجبارین ✨ ❌اطلاعیه فوری و مهم❌ سلام بر شما عزیزان🌿 عید نیمه شعبان نزدیکه و بچه‌های
گوشه‌ای از محبت شما عزیزان به امام مهربانمان... ان‌شاءالله که این قطره‌ها، رودی خروشان بشوند به سوی ظهور.
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت 387 کنار دایره هیئت، دورتر از آن، دایره‌ای می‌کشم به نام بسیج مسجد صاحب‌الزمان(عج). آن پایین، نام سیدحسین را به عنوان فرمانده بسیج می‌نویسم. نمی‌شود بسیج این مسجد را نادیده گرفت. آن‌طور که جواد گزارش داده، امام جماعت مسجد و بچه‌های بسیج محکم ایستاده‌اند برای پاسخ به شبهاتی که از سوی شیعیان لندنی وارد ذهن مردم شده است و کارشان هم بد نبوده. خوب است امام جماعت و بچه مسجدی‌ها چنین غیرتی داشته باشند و وقتی می‌بینند یک گروهی دارند اینطور ذهن مردم را مسموم می‌کنند، نه تنها ناامید نشوند بلکه کمر همت ببندند برای مبارزه. جنگ نرم اگر این نیست پس چه می‌تواند باشد؟ در ماژیک را می‌بندم و به نموداری که کشیده‌ام نگاه می‌کنم. حالا حتماً فهمیده‌اند تحت نظرند؛ پس شاید بد نباشد فعلا تمرکزم را از مهره‌های مهم بردارم. اینطوری مانع سوختن‌شان می‌شوم تا بتوانم خودم به تنهایی بروم دنبالشان. تلفنم زنگ می‌خورد. محسن است که می‌خواهد خبر دهد رزومه اعضای تیم را برایم فرستاده. فایل‌هایی که فرستاده را باز می‌کنم و با عطش، مشغول خواندن‌شان می‌شوم. *** - آقا... امام جماعت... با شنیدن این خبر انقدر ناگهانی از جا بلند می‌شوم که صندلی چرخان سر می‌خورد عقب و محکم می‌خورد به دیوار. داد می‌زنم: - چی شده؟ کمیل دارد نفس‌نفس می‌زند پشت بی‌سیم: - یه موتوری اومد، زد بهش و در رفت. این دومین بار است که این جمله شوم را شنیده‌ام و دارم به کلماتش آلرژی پیدا می‌کنم. سرم کمی گیج می‌رود و با دست به میز تکیه می‌کنم: - خب حال حاج آقا چطوره؟ - خیلی وخیم نیست. هشیار بود. زنگ زدن که آمبولانس بیاد. فکر نکنم آسیب جدی دیده باشه. - ضارب چی؟ - رفتم دنبالش ولی گمش کردم. خیلی تند می‌رفت نامرد. 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت 388 چندبار دهانم را باز و بست می‌کنم تا چند فحش آبدار بدهم به کمیل؛ اما هربار نفسم را حبس می‌کنم تا فحش‌هایی که ردیف کرده بودم هم حبس شوند و بیرون نیایند. می‌گویم: - حواست به حاج آقا باشه تا بهت بگم. - چشم. انقدر سریع از اتاقم بیرون می‌دوم که یادم می‌رود کتم را بردارم. محسن که عجله‌ام برای خروج را می‌بیند، دنبالم می‌دود و می‌گوید: - کجا آقا؟ - بعداً برات توضیح می‌دم. خودم را با موتوری که امروز صبح تحویلم داده‌اند، می‌رسانم حوالی مسجد. فعلا حتی‌الامکان نباید دیده شوم و جلب توجه کنم؛ برای همین خیلی جلو نمی‌روم و بی‌خیال سوال و جواب از خادم مسجد می‌شوم. بی‌سیم می‌زنم به کمیل: - آدرس بیمارستانی که حاج آقا رو بردن برام بفرست. هوا کمی سرد است و ترافیک تهران سنگین. با موتور از میان ماشین‌ها راهم را باز می‌کنم و باد پاییزی خودش را به تنم می‌کوبد. کاش یادم بود کت می‌پوشیدم. مادر همیشه پاییز که می‌شد، سفارش می‌کرد که: - هوا دزده مادر. حتی اگه گرمت می‌شه یه چیزی بپوش. دلم برای مادر تنگ شده. هنوز فکر می‌کند من سوریه‌ام و هنوز نگران است. یادم باشد امشب زنگ بزنم به خانه؛ خستگی‌ام حتماً بخاطر نشنیدن صدای مادر است. قدم به اورژانس که می‌گذارم، مامور ناجا را می‌بینم که دارد با حاج آقا صحبت می‌کند. عقب می‌ایستم که امام جماعت من را نبیند. جوانی کنارشان ایستاده که احتمالا از بچه‌های مسجد است. وقتی می‌بینم امام جماعت روی تخت نشسته و سرحال است، نفس راحتی می‌کشم؛ اما دوباره همان مار سیاه دارد درون سینه‌ام تاب می‌خورد. یک سناریوی مشابه، دوبار تکرار شده و امیدوارم سومی نداشته باشد. احساس خوبی ندارم. انگار یکی دارد نگاهم می‌کند؛ همان حسی که در فرودگاه داشتم. 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام کلا رابطه صمیمانه با نامحرم اشتباهه؛ نامحرم هم نامحرمه. چه شما بهش بگید داداش چه هر چیز دیگه؛ فرقی نمی‌کنه. ارتباط سالم با نامحرم، ارتباطی هست که در حد ضرورت و بسیار رسمی باشه.
سلام کتاب‌های هری‌پاتر به شدت از نظر قلم، داستان‌پردازی و شخصیت‌پردازی قوی هستند. محتوایی هم که دارند یک محتوای دقیق و برگرفته از عقاید یهودی، مسیحی و حتی اسلامی هست؛ اما محتوای مسمومیه یعنی درست و غلط باهم قاطی شده.(این که بعضیا میگن شیطان‌پرستی هست و... رو قبول ندارم). اگر برای تقویت قلم و فقط به عنوان یه داستان تخیلی می‌خونید اشکال نداره، ولی فقط درحد یک داستان تخیلی نه بیشتر. چون خیلی غرق‌کننده ست. درضمن، اگر سنتون کمه بهتره که نخونید. زمانی بخونیدش که مبانی اندیشه اسلامی رو خوب یاد گرفتید(مخصوصاً معاد) تا بتونید درست و غلطش رو تشخیص بدید. بنده هری‌پاتر رو در نوجوانی نخوندم چون هنوز اعتقاداتم محکم نبود. اوایل دانشگاه خوندم برای تقویت قلم. و البته، وقتی خواهرم که نوجوان بود داشت می‌خوند، چون سنش کم بود، بعد از هربار که این کتاب رو میخوند باهم درباره محتواش صحبت می‌کردیم و براش درباره نکات درست و غلط هری‌پاتر صحبت می‌کردم تا بتونه دقیق‌تر تحلیل کنه و از محتوای غلطش آسیب نبینه.
سلام بنا به دلایلی که قبلا در این پیام ذکر کردیم، به این نتیجه رسیدیم که این سوالات به مشاوره تخصصی نیاز دارند و بنده نباید پاسخ بدم. https://eitaa.com/istadegi/4752 عذر خواهم از شما🌿 حلال کنید.
سلام راستش دل من هم برای گاندو تنگ شده... چون تقریباً تنها سریالی بود که دنبال می‌کردم و می‌تونست من رو پای تلویزیون بنشونه. ممنونم از لطف شما🌿
غربت2.mp3
6.01M
🎙 شب نیمه شعبان اوج غربتشه... 😔 🎤استاد محمد داستانپور ✨💞 https://eitaa.com/istadegi
17.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اختصاصی/سخنان بی‌سابقه حاج آقا پناهیان درباره اخبار یمن ⏪ حجت الاسلام پناهیان: روز روز جهانی مستضعفان جهان است. نیمه شعبان امسال بیایید در اندیشه نجات مستضعفین یمن باشیم. ⏪ این‌ها همان مستضعفانی هستند که وارثان زمین می‌شوند. ⏪امسال بیایید کمک‌های خود را برای پیروزی مردم یمن اختصاص بدهیم ⏪مردم یمن به عشق وعده‌های آخرالزمانی است که مقاومت می‌کنند. ⏪یمنی‌ها از همه به نقطه ظهور نزدیکترند ⏪به وقت ظهور مردم یمن زودتر از همه خود را به یاری امام زمان خواهند رساند. ⏪منتظران ظهور قرن‌هاست که منتظر قیام مردم یمن هستند. ⏪آیت الله العظمی بهجت فرمودند منتظر اخبار یمن باشید... http://eitaa.com/istadegi
📚 کتاب: 📘 ✍🏻نویسنده: امام ساکن آسمان‌ها بود در عرش خدا. پس خدا منت گذاشت بر من و شما و او را میان ما ساکن کرد... https://eitaa.com/istadegi