eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
554 ویدیو
76 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت ۴۲۱ زبانش را می‌کشد روی لب‌هایش. حرف حساب جواب ندارد دیگر! می‌گوید: - چی از جونم می‌خوای؟ - آ باریکلا. داری سوالات درست و حسابی می‌پرسی. فقط می‌خوام بدونم مینا کیه؟ رگ میان دوابرویش برجسته می‌شود و اخم می‌کند: - به مینا چکار داری؟ - نه دیگه نشد. الان وقت غیرتی شدن نیست. فقط بگو کیه. سرش را می‌اندازد پایین و پوسته‌های کنار ناخنش را می‌کَنَد. آرام می‌گوید: - با هم توی مسجد آشنا شدیم. خیلی دختر خوب و نجیبیه. - اونوقت این دختر خوب و نجیب بهت گفته برای کدوم سرویس جاسوسی کار می‌کنه؟ دوباره حالت تهاجمی می‌گیرد: - چرا انگ می‌چسبونی بهش؟ - انگ نیست پسرجون. ببین، کاری که مینا داره می‌کنه هدایت تشکیلات شماست و اینو خودت می‌دونی. و اونم قطعا یه مافوق داره که بهش می‌گه چکار کنه. - به من هیچی از اینا رو نگفته. اسلحه را دوباره به رخش می‌کشم و می‌گویم: - بزن کنار! صدایش پر می‌شود از عجز و التماس: - آقا غلط کردم... - گفتم بزن کنار! کنار همان خیابانی که هستیم، پارک می‌کند. جدی‌تر و عصبانی‌تر از قبل می‌گویم: - تو چشمای من نگاه کن! نگاه می‌کند. چشمانش سرخ شده‌اند و می‌لرزند. می‌توانم از چشمانش ترس و محافظه‌کاری را بخوانم؛ اما دروغ را نه. می‌پرسم: - مینا اهل کجاست؟ 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت ۴۲۲ می‌پرسم: - مینا اهل کجاست؟ - بزرگ شده بریتانیا بود... - نه. اهل کجاست؟ - فارسی بلد بود... خب ایرانی بوده دیگه! دهان باز می‌کنم که یک تشر دیگر به او بزنم؛ اما خودش پیش‌دستی می‌کند و سریع می‌گوید: - لهجه‌ش یه جوری بود. یعنی با این که بریتانیا بزرگ شده بود، انگلیسی رو هم با یه لهجه عجیب حرف می‌زد... شاخک‌هایم حساس می‌شوند و مثل مورچه، با همین شاخک‌ها حرف‌های احسان را بو می‌کشم. اخم می‌کنم و می‌گویم: - چه لهجه‌ای؟ - نمی‌دونم. سخت حرف می‌زد. سخت حرف می‌زد... سخت حرف می‌زد... چقدر این جمله آزاردهنده است. غر می‌زنم: - مرد حسابی، تو این بنده خدا رو دوست داری اونوقت نمی‌دونی اهل کجاست؟ -دوست نداشت خیلی سوال‌پیچش کنم و از گذشته‌ش حرف بزنه. در دل یک «خاک بر سرت» نثارش می‌کنم و سوال دیگری می‌پرسم: - عکسی ازش نداری؟ دوباره غیرتی می‌شود: - نخیر برای چی؟ اسلحه را می‌گذرم روی پهلویش: - دیگه داری میری رو اعصابما! تو هنوز نفهمیدی قضیه چیه؟ خودش را تا جایی که می‌تواند، عقب می‌کشد و می‌چسبد به در ماشین: - باور کن توی این مدت که ایران بودم اصلا عکس از خودش نفرستاد. اجازه هم نداد هیچ عکسی ازش بگیرم و برای خودم نگه دارم. نمی‌شود احسان را بردارم ببرم اداره برای چهره‌نگاری. تا همین‌جا هم شاید زیادی جلو رفته باشم. می‌گوید: - من چکار باید بکنم که دست از سرم برداری؟ 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ممنونم، همچنین. https://harfeto.timefriend.net/16467617947882 لینکش در پیام سنجاق شده هست.
سلام ممنونم از لطف شما متاسفانه کاری نمی‌تونم بکنم😓
سلام نظرات شما عزیزان🌿 پ.ن: چقدر عصبانی🙄
سلام بله بنده در شکل گفتار اندکی اشتباه کردم. این نیست که دخترها نباید روزه بگیرند؛ بلکه اجازه دارند که در صورت سختی زیاد، روزه رو بخورند ولی واجب هست که قضای روزه رو بجا بیارند. احکام روزه برای دختران مطابق حکم امام خامنه‌ای: https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=195
1193_lobolmizan.ir_823_Rouzeh darecheei be alame maana.pdf
497.4K
سلام عزیزان، ماه رمضان رسیده و امیدوارم همه ما از این ماه بهره کافی رو ببریم. کتابی که فرستادم، کتاب «روزه، دریچه‌ای به عالم معنا» هست که سخنرانی‌های استاد درباره هست. حتما مطالعه کنید؛ واقعا عالیه... دعا برای ما یادتون نره...
🌷دعای روز اول 🌷 چند روزی آسمان نزدیک است؛ لحظه‌ها را دریاب...✨🌙 التماس دعا http://eitaa.com/istadegi