eitaa logo
ويژه نامه امام رضا و حضرت معصومه عليهم السلام
13 دنبال‌کننده
11 عکس
5 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❌دشمنان و زمامداران معاصر حضرت راهکارها پس از توجیه و آرزوی بازگشت هشداری هم به منافق داد اگر توبه نمايند، نجات ياند؟! در بعضى از روايات آمده است : روزى يكى از منافقين به حضرت ابوالحسن ، امام رضا عليه السلام عرضه داشت : بعضى از شيعيان و دوستان شما خمر (شراب مست كننده ) مى نوشند؟! امام عليه السلام فرمود: سپاس خداوند حكيم را، كه آن ها در هر حالتى كه باشند، هدايت شده ؛ و در اعتقادات صحيح خود ثابت و مستقيم مى باشند. سپس يكى ديگر از همان منافقين كه در مجلس حضور داشت ، به امام عليه السلام گفت : بعضى از شيعيان و دوستان شما نبيذ مى نوشند؟! حضرت فرمود: بعضى از اصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و آله نيز چنين بودند. منافق گفت : منظورم از نبيذ، آب عسل نيست ؛ بلكه منظورم شراب مست كننده است . ناگاه حضرت با شنيدن اين سخن ، عرق بر چهره مبارك حضرت ظاهر شد و فرمود: خداوند كريم تر از آن است كه در قلب بنده مؤ من علاقه به خمر و محبّت ما اهل بيت رسالت را كنار هم قرار دهد و هرگز چنين نخواهد بود. سپس حضرت لحظه اى سكوت نمود؛ و آن گاه اظهار داشت : اگر كسى چنين كند؛ و نسبت به آن علاقه نداشته باشد و از كرده خويش پشيمان گردد، در روز قيامت مواجه خواهد شد با پروردگارى مهربان و دلسوز، با پيغمبرى عطوف و دل رحم ، با امام و رهبرى كه كنار حوض كوثر مى باشد؛ و ديگر بزرگانى كه براى شفاعت و نجات او آمده اند. وليكن تو و امثال تو در عذاب دردناك و سوزانِ برهوت گرفتار خواهيد بود. - بحارالا نوار: ج 27، ص 314، ح 12، به نقل از مشارق الا نوار: ص 246. زلزله وحشتناك در خراسان طبق آنچه مورّخين و راويان حديث حكايت كرده اند: ماءمورين و جاسوسان حكومتى براى ماءمون عبّاسى خبر آوردند كه حضرت ابوالحسن ، علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام جلساتى تشكيل مى دهد و مردم در آن مجالس شركت كرده و شيفته بيان و علوم او گشته اند. ماءمون دستور داد تا مجالس را به هم بزنند و مردم را متفّرق كرده و نيز حضرت را نزد وى احضار كنند. همين كه امام رضا عليه السلام نزد ماءمون حضور يافت ، ماءمون نگاهى تحقيرآميز به حضرت انداخت . و چون حضرت چنين ديد، با حالت غضب و ناراحتى از مجلس ماءمون خارج شد؛ و در حالى كه زمزمه اى بر لب هاى مباركش بود، چنين مى فرمود: به حق جدّم ، محمّد مصطفى و پدرم ، علىّ مرتضى و مادرم ، سيّدة النّساء - صلوات اللّه عليهم - نفرين مى كنم كه به حول و قوّه الهى آنجا به لرزه درآيد و سگ هائى كه اطراف او جمع شده اند، همه را مطرود مى سازم . بعد از آن ، امام رضا عليه السلام وارد منزل خود شد و تجديد وضوء نمود و دو ركعت نماز خواند و در قنوت ، دعاى مفصّلى را تلاوت نمود و هنوز از نماز فارغ نشده بود، كه زلزله هولناكى سكوت شهر را درهم ريخت و صداى گريه و شيون مردان و زنان بلند شد. و به دنباله اين حادثه ، طوفان شديد و غبار غليظى با صداهاى وحشتناكى به وجود آمد. وقتى حضرت از نماز فارغ شد و سلام نماز را داد، به اباصلت فرمود: بالاى بام منزل برو و ببين چه خبر است ؟ و سپس افزود: متوجّه آن زن بدكاره ، فاحشه نيز باش كه چگونه تير بلا بر گلويش فرود آمده و او را به هلاكت رسانيده است . اين همان زن بدكاره اى است كه جاسوسان و بدگويان را بر عليه من تحريك مى كرد و آن ها را هدايت مى نمود تا نزد ماءمون سخن چينى و بدگوئى مرا كنند و ماءمون را بر عليه من مى شوراند. در پايان اين حكايت آمده است : تمام آنچه را كه حضرت بيان فرموده بود به واقعيّت پيوست ؛ و پس از آن كه ماءمون متوجّه اين قضيّه شد، دستور داد تا افراد سخن چين و دروغ گو را از اطراف ماءمون و دستگاه حكومتى او البتّه در ظاهر و براى عوام فريبى كنار بروند و ديگر به آن ها توجّه و كمكى نشود. - عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 172، ح 1، بحارالا نوار: ج 49، ص 82، ح 2، مدينة المعاجز: ج 7، ص 146، ح 2241، إ ثبات الهداة : ج 3 ص 261، ح 36.
آيا تو امام و حجّت خدا هستى ؟ همچنين آورده اند: روزى از روزها يكى از رؤ سا و سران واقفيّه به نام حسين بن قياما به حضور حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام رسيد و اظهار داشت : آيا تو امام و حجّت خدا هستى ؟ امام عليه السلام فرمود: بلى ، حسين گفت : من شهادت و گواهى مى دهم بر اين كه تو امام نمى باشى . حضرت لحظاتى سر خويش را به زير افكند و سپس سر خود را بلند نمود و فرمود: دليل تو چيست كه مى گوئى من امام نيستم ؟ حسين گفت : چون امام جعفر صادق عليه السلام فرموده است : حجّت خدا عقيم نخواهد بود، و شما در اين موقعيّت سنّى بدون فرزند پسر مى باشى . حضرت رضا عليه السلام باز لحظاتى طولانى تر از قبل ، سر خويش را پائين انداخت و پس از آن سر خود را بالا گرفت و فرمود: من خداوند متعال را شاهد و گواه قرار مى دهم بر اين كه به همين زودى داراى فرزند پسرى خواهم شد. راوى - به نام عبدالرّحمن بن ابى نجران - گويد: من نيز در آن مجلس حضور داشتم و چون اين سخن را از امام رضا عليه السلام شنيدم ، تاريخ آن را ثبت كردم و هنوز مدّت يك سال سپرى نشده بود كه حضرت داراى فرزندى پسر به نام ابوجعفر، محمّد بن علىّعليهما السلام شد. - إ ثبات الهداة : ج 3، ص 266، ح 51، مدينة المعاجز: ج 7، ص 130، ح 135. كشتن ذوالرّياستين در حمام مرحوم علىّ بن ابراهيم قمّى از خادم حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام - به نام ياسر - حكايت كند: روزى ماءمون - خليفه عبّاسى - به همراه امام رضا عليه السلام و نيز وزير دربارش - به نام فضل بن سهل معروف به ذوالرّياستين - به قصد بغداد از خراسان خارج شدند و من نيز به همراه حضرت رضاعليه السلام حركت كردم . در بين راه ، در يكى از منازل جهت استراحت فرود آمديم ، پس از گذشت لحظاتى نامه اى براى فضل بن سهل از طرف برادرش ، حسن ابن سهل به اين مضمون آمد: من بر ستارگان نظر افكندم ، چنين يافتم كه تو در اين ماه ، روز چهارشنبه به وسيله آهن دچار خطرى عظيم مى گردى ؛ و من صلاح مى بينم كه تو و ماءمون و علىّ بن موسى الرّضا در اين روز حمّام برويد و به عنوان احتجام يكى از رگ هاى خود را بزنيد تا با آمدن مقدارى خون ، نحوست آن از بين برود. وزير نامه را به ماءمون ارائه داد و از او خواست تا با حضرت رضاعليه السلام مشورت نمايد، وقتى موضوع را با آن حضرت در ميان نهادند، امام عليه السلام فرمود: من فردا حمّام نمى روم و نيز صلاح نمى دانم كه خليفه و وزيرش به حمّام داخل شوند. مرحله دوّم كه مشورت كردند، حضرت همان نظريّه را مطرح نمود و افزود: من در اين سفر جدّم ، رسول خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم ، كه به من فرمود: فردا داخل حمّام نرو؛ و به اين جهت صلاح نمى دانم كه تو و نيز فضل ، به حمّام برويد. ماءمون پيشنهاد حضرت را پذيرفت و گفت : من نيز حمّام نمى روم و فضل مختار است . ياسر خادم گويد: چون شب فرا رسيد، حضرت رضا عليه السلام به همراهان خود دستور داد كه اين دعا را بخوانند: ((نعوذ باللّه من شرّ ما ينزل فى هذه اللّيلة )) يعنى ؛ از آفات و شرور اين شب به خدا پناه مى بريم . پس آن شب را سپرى كرديم ، هنگامى كه نماز صبح را خوانديم ، حضرت به من فرمود: بالاى بام برو و گوش كن ، ببين آيا چيزى احساس مى كنى و صدائى را مى شنوى ، يا خير؟ وقتى بالاى بام رفتم ، سر و صداى زيادى به گوشم رسيد. در همين اثناء، ناگهان ماءمون وحشت زده و هراسان وارد منزل حضرت رضا عليه السلام شد و گفت : اى سرور و مولاى من ! شما را در مرگ وزيرم ، ذوالرّياستين تسليت مى گويم ، او به حرف شما توجّه نكرد و چون حمّام رفت ، عدّه اى مسلّح به شمشير بر او حمله كرده و او را كشتند. و اكنون سه نفر از آن افراد تروريست ، دست گير شده اند كه يكى از آن ها پسرخاله ذوالرّياستين مى باشد. پس از آن ، تعداد بسيارى از سربازان و افسران و ديگر نيروها - كه زير دست ذوالرّياستين بودند - به بهانه اين كه ماءمون وزير خود را ترور كرده است و بايد خون خواهى و قصاص شود، به منزل ماءمون يورش بردند. و عدّه اى هم مشعل هاى آتشين در دست گرفته بودند تا منزل ماءمون را در آتش بسوزانند. در اين هنگام ، ماءمون به حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام پناهنده شد و تقاضاى كمك كرد، كه حضرت آن افراد مهاجم را آرام و پراكنده نمايد. لذا امام عليه السلام به من فرمود: اى ياسر! تو نيز همراه من بيا. بدين جهت ، از منزل خارج شديم و به طرف مهاجمين رفتيم ، چون نزديك آن ها رسيديم ، حضرت با دست مبارك خويش به آن ها اشاره نمود كه آرام باشيد و متفرّق شويد. و مهاجمين با ديدن امام رضا عليه السلام بدون هيچ گونه اعتراض و سر و صدائى ، پراكنده و متفرّق شده و محلّ را ترك كردند؛ و ماءمون به وسيله كمك و حمايت حضرت رضا عليه السلام سالم و در امان قرار گرفت . - اصول كافى : ج 1، ص 490، ح 8.
ضربات شمشيرها و سلامتى جسم هرثمه يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام است ، حكايت كند: روزى به قصد ديدار مولايم ، حضرت رضا عليه السلام به طرف منزل آن بزرگوار حركت كردم ، وقتى نزديك منزل آن حضرت رسيدم ، سر و صداى مردم را شنيدم كه مى گفتند: امام رضا عليه السلام وفات يافته است . در اين هنگام ، يكى از غلامان ماءمون به نام صُبيح ديلمى - كه در واقع از علاقه مندان به حضرت بود - را ديدم كه حكايت عجيبى را به عنوان محرمانه برايم بازگو كرد. گفت : ماءمون مرا به همراه سى نفر از غلامانش ، نزد خود احضار كرد، چون به نزد او وارد شديم ، او را بسيار آشفته و پريشان ديديم و جلويش ، شمشيرهاى تيز و برهنه نهاده شده بود. ماءمون با هر يك از ما به طور جداگانه و محرمانه سخن گفت و پس از آن كه از همه ما عهد و ميثاق گرفت كه رازش را فاش نكنيم و آنچه دستور داد بدون چون و چرا انجام دهيم ، به هر نفر يك شمشير داد. و سپس گفت : همين الا ن كه نزديك نيمه شب بود به منزل علىّ ابن موسى الرّضا عليهما السلام داخل شويد و در هر حالتى كه او را يافتيد، بدون آن كه سخنى بگوئيد، حمله كنيد و تمام پوست و گوشت و استخوانش را درهم بريزيد و سپس او را در رختخوابش وا گذاريد؛ و شمشيرهايتان را همان جا پاك كنيد و سريع نزد من آئيد، كه براى هر كدام جوائز و هداياى ارزنده اى در نظر گرفته ام . صُبيح گفت : چون وارد اتاق حضرت امام رضا عليه السلام شديم ، ديديم كه در رختخواب خود دراز كشيده و مشغول گفتن كلمات و أ ذكارى بود. ناگاه غلامان به طرف حضرت حمله كردند، ليكن من در گوشه اى ايستاده و نگاه مى كردم . پس از آن كه يقين كردند كه حضرت به قتل رسيده است ، او را در رختخوابش قرار دادند؛ و سپس نزد ماءمون بازگشتند و گزارش كار خود را ارائه دادند. صبح فرداى همان شب ، ماءمون با حالت افسرده و سر برهنه ، دكمه هاى لباس خود را باز كرد و در جايگاه خود نشست و اعلام سوگوارى و عزا كرد. و پس از آن ، با پاى برهنه به سوى اتاق حضرت حركت كرد تا خود، جريان را از نزديك ببيند. و ما نيز همراه ماءمون به راه افتاديم ، چون نزديك حجره امام عليه السلام رسيديم ، صداى همهمه اى شنيديم و بدن ماءمون به لرزه افتاد و گفت : برويد، ببينيد چه كسى داخل اتاق او است ؟! صبيح گويد: چون وارد اتاق شديم ، حضرت رضا عليه السلام را در محراب عبادت مشغول نماز و دعا ديديم . و چون خبر زنده بودن حضرت را براى ماءمون بازگو كرديم ، لباس هاى خود را تكان داد و دستى بر سر و صورت خود كشيد و گفت : خدا شما را لعنت كند، به من دروغ گفتيد و حيله كرديد، پس از آن ماءمون گفت : اى صبيح ! ببين چه كسى در محراب است ؟ و آن گاه ماءمون به سراى خود بازگشت . وقتى وارد اتاق حضرت شدم ، فرمود: اى صبيح ! تو هستى ؟ گفتم : بلى ، اى مولا و سرورم ! و سپس بيهوش روى زمين افتادم . امام عليه السلام فرمود: برخيز، خداوند تو را مورد رحمت و مغفرت قرار دهد، آن ها مى خواهند نور خدا را خاموش كنند؛ ولى خداوند نگهدارنده حجّت خود مى باشد. و بعد از آن كه نزد ماءمون آمدم ، او را بسيار غضبناك ديدم به طورى كه رنگ چهره اش سياه شده بود، جريان را بيان كردم ، بعد از آن مأ مون لباس هاى خود را عوض كرد و با حالت عادى بر تخت خود نشست . هرثمه گويد: با شنيدن اين جريان حيرت انگيز، شكر خدا را به جاى آوردم و بر مولايم وارد شدم ، چون حضرت مرا ديد فرمود: اى هرثمه ! آنچه صُبيح برايت گفت ، براى كسى بازگو نكن ؛ مگر آن كه از جهت ايمان و معرفت نسبت به ما اهل بيت مورد اطمينان باشد. و سپس افزود: حيله و مكر آن ها نسبت به ما كارساز نخواهد بود تا زمانى كه اءجل و مهلت الهى فرا رسد. - عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 214، ح 22، إ ثبات الهداة : ج 4، ص 269، ح 60.
✅شهادت امام رضا (ع) شهادت : بنابر مشهور بين تاريخ نويسان ، حضرت روز جمعه يا دوشنبه ، آخر ماه صفر، در سال 203 يا 206 هجرى قمرى (1) به وسيله زهر مسموم شده و در سناباد خراسان شهيد گرديد؛ و به عالم بقاء رحلت نمود. و جسد مطهّر و مقدّس آن حضرت در منزل حميد بن قحطبه ، كنار قبر هارون الرّشيد دفن گرديد. 1- تاريخ شهادت آن حضرت طبق سال شمسى : 19 / شهريور / 197، يا 17 / مرداد / 200 خواهد بود. تاريخ ولادت و ديگر حالات حضرت برگرفته شده است از: ، اصول كافى : ج 1، كشف الغمّة : ج 2، فصول المهمّه ابن صبّاغ مالكى ، إ علام الورى طبرسى : ج 2، مجموعه نفيسه ، تاريخ اهل بيت عليهم السلام ، ينابيع المودّه ، تهذيب الا حكام : ج 6، جمال الا سبوع سيّد ابن طاووس ، دعوات راوندى ، دلائل الا مامه طبرى ، عيون المعجزات و... . پيدايش ماهى ها در قبر همچنين مرحوم شيخ صدوق به نقل از اباصلت هروى حكايت نموده است : روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام به من فرمود: اى اباصلت ! داخل مقبره هارون الرّشيد برو و قدرى خاك از چهارگوشه آن بياور. اباصلت گويد: طبق دستور حضرت رفتم و مقدارى خاك از چهار گوشه مقبره هارون برداشتم و آوردم ، فرمود: آن خاكى را كه از جلوى درب ورودى آوردى ، بده . هنگامى كه آن خاك را گرفت ، بوئيد و فرمود: قبر مرا در اين مكان حفر خواهند كرد؛ و آن گاه به سنگ بزرگى برمى خورند، كه اگر تمام اهل خراسان جمع شوند نمى توانند آن را بشكنند؛ و به هدف حود نمى رسند. سپس امام عليه السلام فرمود: اكنون قدرى از خاك هاى بالين سر هارون الرّشيد را بياور. وقتى آن خاك را گرفت و بوئيد، اظهار داشت : اى اباصلت ! همانا قبر من در اين جا خواهد بود و اين تربت قبر من مى باشد، كه بايد تو دستور بدهى تا همين مكان بالين سر هارون را حفر كنند. و بايد لحدى به طول دو ذراع يك متر و عرض يك وجب تهيّه نمايند؛ البتّه خداوند متعال هر قدر كه بخواهد، آن را براى من توسعه خواهد داد. و چون كار لحد تمام گردد، از سمت بالاى سر رطوبتى نمايان مى شود، كه من دعائى را تعليم تو مى دهم ، وقتى آن را خواندى ، چشمه اى ظاهر و قبر پر از آب شود. پس از آن ، تعدادى ماهى كوچك نمايان خواهد شد و لقمه نانى را به تو مى دهم ، آن را ريز كن و داخل آب بينداز تا بخورند؛ و چون نان تمام شود، ماهى بزرگى آشكار گردد و تمام آن ماهى ها را خواهد خورد و سپس ناپديد مى شود. بعد از آن دست خود را داخل آب بگذار و آن دعائى را كه به تو تعليم نموده ام بخوان تا آن كه آب فروكش كند و ديگر اثرى از آن بر جاى نماند. ضمنا تمام آنچه را كه به تو دستور دادم و برايت گفتم ، بايد در حضور ماءمون انجام گيرد. آن گاه امام رضا عليه السلام فرمود: اى اباصلت ! اين فاجر ماءمون عبّاسى فردا مرا به دربار خويش احضار مى كند، پس هنگام بازگشت اگر سرم پوشانيده نباشد، حالم خوب است و آنچه خواستى از من سؤ ال كن ، ليكن اگر سرم را پوشانيده باشم با من سخن مگو كه توان سخن گفتن ندارم . اباصلت گويد: چون فرداى آن روز شد، امام عليه السلام در محراب عبادت مشغول دعا و مناجات بود، كه ناگهان ماءمورى از طرف ماءمون وارد شد و گفت : ياابن رسول اللّه ! خليفه شما را يه دربار خويش احضار كرده است . به ناچار امام رضا عليه السلام از جاى خويش برخاست ، كفش هاى خود را پوشيد و عبا بر دوش انداخت و به سوى دربار ماءمون حركت نمود و من نيز همراه حضرت روانه شدم . هنگامى كه وارد شديم ، ديدم كه از انواع ميوه ها طَبَقى چيده اند و نيز طبقى هم از انگور جلوى ماءمون نهاده بود؛ و خوشه اى دست گرفته و مى خورد. چون ماءمون چشمش به حضرت رضا عليه السلام افتاد، از جا بلند شد و تعظيم كرد. و ضمن معانقه ، پيشانى حضرت را بوسيد؛ و سپس آن بزرگوار را كنار خود نشانيد و خوشه اى از انگور برداشت و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! آيا تاكنون انگورى به اين زيبائى و خوبى ديده اى ؟ حضرت سلام اللّه عليه فرمود: انگور بهشت بهترين انگور است . ماءمون گفت : از اين انگور تناول فرما، امام عليه السلام اظهار داشت : مرا از خوردن آن معاف بدار. ماءمون گفت : چاره اى نيست و حتما بايد از آن تناول نمائى ؛ و سپس خوشه اى را برداشت و از يك طرف آن چند دانه از آن را خورد و مابقى آن را تحويل حضرت داد. امام رضا عليه السلام سه دانه از آن انگور را ميل نمود و مابقى را بر زمين انداخت و از جاى خود برخاست . ماءمون پرسيد: كجا مى روى ؟ حضرت فرمود: به همان جائى مى روم ، كه مرا فرستادى . و چون حضرت از مجلس ماءمون خارج گرديد، ديدم كه سر مقدّس خود را پوشاند. و آن گاه داخل منزل خود شد و به من فرمود: اى اباصلت ! درب خانه را ببند و قفل كن ؛ و سپس خود داخل اتاق رفت و از غريبى و جاى ظالمان ؛ و نيز از شدّت ناراحتى ناله مى كرد. - اءمالى شيخ صدوق : ص 526، ح 17، عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 241، ح 1، ضمنا ادامه داستان در حالات امام جواد عليه السلام مى باشد.
علّت و چگونگى شهادت حضرت طبق آنچه از مجموع روايات و تواريخ استفاده مى شود: خلفاء بنى العبّاس با سادات بنى الزّهراء خصوصا امامان معصوم عليهم السلام رابطه حسنه اى نداشتند و چنانچه بهائى به آن ها مى دادند و اكرامى مى كردند، تنها به جهت سياست و حفظ حكومت بوده است . ماءمون عبّاسى همچون ديگر بنى العبّاس ، اگر نسبت به امام رضاعليه السلام احترامى قائل مى شد، قصدش سرپوش گذاشتن بر جنايات پدرش ، هارون الرّشيد و نيز جذب افكار عمومى و تثبيت موقعيّت و حكومت خود بود. ماءمون در تمام دوران حكومتش به دنبال فرصت و موقعيّت مناسبى بود تا بتواند آن امام معصوم و مظلوم عليه السلام را - كه مانعى بزرگ براى هوسرانى ها و خودكامگى هايش مى دانست - از سر راه خود بردارد. از طرف ديگر اطرافيان دنياپرست و شهوتران ماءمون ، كسانى چون فرزندان سهل بن فضل هر روز نزد ماءمون نسبت به حضرت رضاعليه السلام سعايت و سخن چينى و بدگوئى مى كردند، لذا ماءمون تصميم جدّى گرفت تا آن كه حضرت را به قتل رسانيده و از سر راه بردارد. در اين كه چگونه حضرت ، مسموم و شهيد شد بين مورّخين و محدّثين اختلاف نظر است ، كه به دو روايت مشهور در اين رابطه اشاره مى شود: 1 عبداللّه بن بشير گويد: روزى ماءمون مرا دستور داد تا ناخن هايم را بلند بگذارم و كوتاه نكنم ، پس از گذشت مدّتى مرا احضار كرد و چيزى شبيه تمر هندى به من داد و گفت : آن ها را با انگشتان دست خود خمير كن . چون چنين كردم ، او خود بلند شد و به نزد حضرت رضاعليه السلام رفت و پس از گذشت لحظاتى مرا نيز در حضور خودشان دعوت كرد. هنگامى كه به حضورشان رسيدم ، ديدم طبقى از انار آماده بود، ماءمون به من گفت : اى عبداللّه ! مقدارى انار دانه دانه كن و با دست خود آب آن ها را بگير. و چون چنين كردم ، ماءمون خودش آن آب انار را برداشت و به حضرت خورانيد و همان آب انار سبب وفات و شهادتش گرديد. و اباصلت گويد: چون ماءمون از منزل امام عليه السلام بيرون رفت ، حضرت به من فرمود: مرا مسموم كردند. 2 محمّد بن جهم گويد: حضرت رضا عليه السلام نسبت به انگور علاقه بسيار داشت ، ماءمون اين موضوع را مى دانست ، مقدارى انگور تهيّه كرد و به وسيله سوزن در آن ها زهر تزريق نمود، به طورى كه هيچ معلوم نبود، و سپس آن ها را به حضرت خورانيد و حضرت به شهادت و لقاءاللّه رسيد. - اءعيان الشّيعة : ج 2، ص 30 31.
هركس مرا در ديار غربت زيارت كند همچنين اباصلت هروى حكايت كند: روزى در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام بودم ، كه فرمود: اى اباصلت ! آنان مرا به وسيله زهر مسموم و شهيد خواهند كرد و كنار قبر هارون الرّشيد دفن مى شوم ، خداوند قبر مرا پناهگاه و زيارتگاه شيعيان و دوستانم قرار مى دهد. پس هركس مرا در ديار غربت زيارت كند، بر من لازم است كه در روز قيامت به ديدار و زيارت او بروم . قسم به آن كه جدّم ، محمّد صلى الله عليه و آله را به نبوّت برگزيد و بر تمامى مخلوقش برترى و فضيلت داد، هركسى نزد قبرم نماز بخواند مورد مغفرت و رحمت الهى قرار خواهد گرفت . قسم به آن كه ما را به وسيله امامت گرامى داشت و خلافت و جانشينى پيغمبرش را مخصوص ما گرداند، زيارت كنندگان قبر من در پيشگاه خداوند از بهترين موقعيّت برخوردار مى باشند. و سپس افزود: هر مؤ منى هر نوع سختى و مشكلى را در مسير زيارت و ديار من متحمّل شود، خداوند آتش جهنّم را بر او حرام مى گرداند. عيون اءخبارالرضا عليه السلام : ج 2، ص 226، ح 1.
✅مزار ، مرقد ، توسل و زیارت حضرت پيدايش ماهى ها در قبر همچنين مرحوم شيخ صدوق به نقل از اباصلت هروى حكايت نموده است : روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام به من فرمود: اى اباصلت ! داخل مقبره هارون الرّشيد برو و قدرى خاك از چهارگوشه آن بياور. اباصلت گويد: طبق دستور حضرت رفتم و مقدارى خاك از چهار گوشه مقبره هارون برداشتم و آوردم ، فرمود: آن خاكى را كه از جلوى درب ورودى آوردى ، بده . هنگامى كه آن خاك را گرفت ، بوئيد و فرمود: قبر مرا در اين مكان حفر خواهند كرد؛ و آن گاه به سنگ بزرگى برمى خورند، كه اگر تمام اهل خراسان جمع شوند نمى توانند آن را بشكنند؛ و به هدف حود نمى رسند. سپس امام عليه السلام فرمود: اكنون قدرى از خاك هاى بالين سر هارون الرّشيد را بياور. وقتى آن خاك را گرفت و بوئيد، اظهار داشت : اى اباصلت ! همانا قبر من در اين جا خواهد بود و اين تربت قبر من مى باشد، كه بايد تو دستور بدهى تا همين مكان بالين سر هارون را حفر كنند. و بايد لحدى به طول دو ذراع يك متر و عرض يك وجب تهيّه نمايند؛ البتّه خداوند متعال هر قدر كه بخواهد، آن را براى من توسعه خواهد داد. و چون كار لحد تمام گردد، از سمت بالاى سر رطوبتى نمايان مى شود، كه من دعائى را تعليم تو مى دهم ، وقتى آن را خواندى ، چشمه اى ظاهر و قبر پر از آب شود. پس از آن ، تعدادى ماهى كوچك نمايان خواهد شد و لقمه نانى را به تو مى دهم ، آن را ريز كن و داخل آب بينداز تا بخورند؛ و چون نان تمام شود، ماهى بزرگى آشكار گردد و تمام آن ماهى ها را خواهد خورد و سپس ناپديد مى شود. بعد از آن دست خود را داخل آب بگذار و آن دعائى را كه به تو تعليم نموده ام بخوان تا آن كه آب فروكش كند و ديگر اثرى از آن بر جاى نماند. ضمنا تمام آنچه را كه به تو دستور دادم و برايت گفتم ، بايد در حضور ماءمون انجام گيرد. آن گاه امام رضا عليه السلام فرمود: اى اباصلت ! اين فاجر ماءمون عبّاسى فردا مرا به دربار خويش احضار مى كند، پس هنگام بازگشت اگر سرم پوشانيده نباشد، حالم خوب است و آنچه خواستى از من سؤ ال كن ، ليكن اگر سرم را پوشانيده باشم با من سخن مگو كه توان سخن گفتن ندارم . اباصلت گويد: چون فرداى آن روز شد، امام عليه السلام در محراب عبادت مشغول دعا و مناجات بود، كه ناگهان ماءمورى از طرف ماءمون وارد شد و گفت : ياابن رسول اللّه ! خليفه شما را يه دربار خويش احضار كرده است . به ناچار امام رضا عليه السلام از جاى خويش برخاست ، كفش هاى خود را پوشيد و عبا بر دوش انداخت و به سوى دربار ماءمون حركت نمود و من نيز همراه حضرت روانه شدم . هنگامى كه وارد شديم ، ديدم كه از انواع ميوه ها طَبَقى چيده اند و نيز طبقى هم از انگور جلوى ماءمون نهاده بود؛ و خوشه اى دست گرفته و مى خورد. چون ماءمون چشمش به حضرت رضا عليه السلام افتاد، از جا بلند شد و تعظيم كرد. و ضمن معانقه ، پيشانى حضرت را بوسيد؛ و سپس آن بزرگوار را كنار خود نشانيد و خوشه اى از انگور برداشت و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! آيا تاكنون انگورى به اين زيبائى و خوبى ديده اى ؟ حضرت سلام اللّه عليه فرمود: انگور بهشت بهترين انگور است . ماءمون گفت : از اين انگور تناول فرما، امام عليه السلام اظهار داشت : مرا از خوردن آن معاف بدار. ماءمون گفت : چاره اى نيست و حتما بايد از آن تناول نمائى ؛ و سپس خوشه اى را برداشت و از يك طرف آن چند دانه از آن را خورد و مابقى آن را تحويل حضرت داد. امام رضا عليه السلام سه دانه از آن انگور را ميل نمود و مابقى را بر زمين انداخت و از جاى خود برخاست . ماءمون پرسيد: كجا مى روى ؟ حضرت فرمود: به همان جائى مى روم ، كه مرا فرستادى . و چون حضرت از مجلس ماءمون خارج گرديد، ديدم كه سر مقدّس خود را پوشاند. و آن گاه داخل منزل خود شد و به من فرمود: اى اباصلت ! درب خانه را ببند و قفل كن ؛ و سپس خود داخل اتاق رفت و از غريبى و جاى ظالمان ؛ و نيز از شدّت ناراحتى ناله مى كرد. - اءمالى شيخ صدوق : ص 526، ح 17، عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 241، ح 1، ضمنا ادامه داستان در حالات امام جواد عليه السلام مى باشد.
❇️مقدمه https://eitaa.com/jadid2/3 ✅شناسه امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/13 ✅شناسه و معرفی دیگر امام رضا «ع» https://eitaa.com/jadid2/33 💠علت امام رؤف بودن حضرت https://eitaa.com/jadid2/107 ✅همسر و فرزندان امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/13 ✅فضائل امام رضا (ع) ✳️سجده https://eitaa.com/jadid2/31 📙پرسش از علت نام رضا (ع) https://eitaa.com/bvcfjdaa/89 ✅معجزات و کرامات https://eitaa.com/jadid2/63 ✅رويداد های زمان امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/17. ✅ثواب زیارت امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/6
✅شناسه حضرت رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/146 زندگي حضرت قبل از امامت https://eitaa.com/jadid2/148 امامت و ولایت حضرت امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/148 فضائل و مناقب حضرت امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/153 https://eitaa.com/jadid2/201 اصحاب ، دوستداران ؛ خادمان حضرت https://eitaa.com/jadid2/156 مـنـاظـره امـام رضـا (ع) بـا عـلمـا ملل و اديان https://eitaa.com/jadid2/164 سخنان و وصایای حضرت https://eitaa.com/jadid2/174 دشمنان و زمامداران معاصر حضرت https://eitaa.com/jadid2/179 شهادت امـام رضـا (ع) https://eitaa.com/jadid2/181 مزار ، مرقد ، توسل و زیارت حضرت https://eitaa.com/jadid2/192 بخش داستان های امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/194 سيره سیاسی و اجتماعی حضرت https://eitaa.com/jadid2/210 اصحاب ، دوستداران ؛ خادمان https://eitaa.com/jadid2/216 معجزات و کرامت های حضرت https://eitaa.com/jadid2/219 تمسک و توسل به امام رضا https://eitaa.com/jadid2/227 احتجاج ها و قضاوت های حضرت https://eitaa.com/jadid2/236 سخنان و وصایای حضرت https://eitaa.com/jadid2/238 دشمنان و زمامداران معاصر حضرت https://eitaa.com/jadid2/243 شهادت امام رضا (ع) https://eitaa.com/jadid2/247 مزار ، مرقد ، توسل و زیارت حضرت https://eitaa.com/jadid2/251
تو ضمانت نکنی در شبِ قبرم چه کنم بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی «ضامن» نیست 🔲 السَّلامُ عَلَیکَ یا شَمْسَ الشُمُوسِ 🔲 کتابخانه تسنیم تقدیم می کند 🔲 ۸۸ کتاب به نیت امام هشتم، امام مهربانی 🔻 کتب فارسی ۱. پابوس 👈 دانلود ۲. طب الرضا 👈 دانلود ۳. بر مدار آفتاب 👈 دانلود ۴. کشتی نجات 👈 دانلود ۵. باران فضیلت 👈 دانلود ۶. عشق هشتم 👈 دانلود ۷. حکایت آفتاب 👈 دانلود ۸. تحفة الرضویة 👈 دانلود ۹. زندگانی سیاسی امام رضا 👈 دانلود ۱۰. نماز و عبادت امام رضا 👈 دانلود ۱۱. امام رضا الگوی زندگی 👈 دانلود ۱۲. ترجمه الخصائص الرضویة 👈 دانلود ۱۳. امام رضا، زندگی و اقتصاد 👈 دانلود ۱۴. ترجمه صحیفة الإمام الرضا 👈 دانلود ۱۵. امامت از دیدگاه امام رضا 👈 دانلود ۱۶. مهربان ترین (ویژه نوجوان) 👈 دانلود ۱۷. در پرتو خورشید 👈 دانلود ۱۸. لذت دیدار ماه 👈 دانلود ۱۹. گلچین رضوی 👈 دانلود ۲۰. مناظره در مرو 👈 دانلود ۲۱. صحیفه صحت 👈 دانلود ۲۲. یک قمقمه دریا 👈 دانلود ۲۳. ارمغان ملکوت 👈 دانلود ۲۴. ترجمه فقه الرضا 👈 دانلود ۲۵. آقای‌خورشید مهربان (ویژه کودک)👈 دانلود ۲۶. پاسخ امام رضا به پرسشهای قرآنی👈 دانلود ۲۷. جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا👈 دانلود ۲۸. ستایش و سوگ امام رضا در شعر 👈 دانلود ۲۹. جنبش‌های سیاسی عصر امام رضا 👈 دانلود ۳۰. فرصت ولایتعهدی در نشر معارف 👈 دانلود ۳۱. پژوهشی دقیق در زندگی امام رضا 👈 دانلود ۳۲. میهمان امام رضا (ویژه کودک) 👈 دانلود ۳۳. شهدای امام رضایی 👈 دانلود ۳۴. دانستنی های رضوی 👈 دانلود ۳۵. یک پنجره خورشید 👈 دانلود ۳۶. ترجمه مسند الرضا 👈 دانلود ۳۷. ولایتعهدی امام رضا 👈 دانلود ۳۸.در این قطعه از بهشت 👈 دانلود ۳۹. ۳۵۶ حدیث امام رضا 👈 دانلود ۴۰. چشمه حکمت رضوی 👈 دانلود ۴۱. ابعاد شخصیت امام رضا (۲ جلد) 👈 دانلود ۴۲. اسرار فضل بن شاذان از امام رضا👈 دانلود ۴۳. ترجمه عیون اخبار الرضا (۲ جلد) 👈 دانلود ۴۴. امام رضا، امام اخلاق و گفتگو 👈 دانلود ۴۵. جلد ۴۹ بحار (بخش امام رضا) 👈 دانلود ۴۶. شرحی بر مناظرات امام رضا 👈 دانلود ۴۷. درس‌هایی از زندگی امام رضا. 👈 دانلود ۴۸. امام رضا از دیدگاه اهل سنت 👈 دانلود ۴۹. حرم در گذر زمان 👈 دانلود ۵۰. کتابنامه امام رضا 👈 دانلود ۵۱. نجمه و خیزران 👈 دانلود ۵۲. ترجمه فقه الرضا 👈 دانلود ۵۳. معجزات امام رضا 👈 دانلود ۵۴. تاریخ آستان قدس 👈 دانلود ۵۵. ترجمه رساله ذهبیه 👈 دانلود ۵۶. ترجمه اَعلام الهدایة 👈 دانلود ۵۷. آشنایی با مسند الإمام الرضا 👈 دانلود ۵۸. مدایح رضوی در شعر فارسی 👈دانلود ۵۹. برهان قاطع (مناظره امام رضا)👈دانلود ۶۰. تحلیلی از زندگانی امام رضا 👈 دانلود ۶۱. جنبه اخلاقی سیره امام رضا 👈 دانلود ۶۲. امام رضا در رزمگاه ادیان 👈 دانلود ۶۳. شخصیت حضرت رضا 👈 دانلود ۶۴. ترجمه عوالم العلوم. 👈 دانلود 🔻 کتب عربی ۶۵. فقه الرضا 👈 دانلود ۶۶. أعلام الهدایة 👈 دانلود ۶۷. عالم آل محمد 👈 دانلود ۶۸. الرسالة الذهبیة 👈 دانلود ۶۹. الخصائص الرضویة 👈 دانلود ۷۰. مکاتیب الإمام الرضا 👈 دانلود ۷۱. صحیفة الإمام الرضا 👈 دانلود ۷۲. فی رحاب الإمام الرئوف 👈 دانلود ۷۳. عیون اخبار الرضا (۲ جلد) 👈 دانلود ۷۴. وفاة الإمام الرضا و الجواد 👈 دانلود ۷۵. عوالم العلوم (الإمام الرضا) 👈 دانلود ۷۶. العلل و الحِکَم للإمام الرضا 👈 دانلود ۷۷. الإمام الرضا عند اهل السنة 👈 دانلود ۷۸. موسوعة کلمات الإمام الرضا 👈 دانلود ۷۹. مسند الإمام الرضا (عطاردی)👈 دانلود ۸۰. مسند الرضا (داود بن سلیمان)👈 دانلود ۸۱. موسوعة الإمام الرضا (۸ جلد) 👈 دانلود ۸۲. الحیاة السیاسیة للإمام الرضا 👈 دانلود ۸۳. زیارة الإمام الرضا، کیف و لماذا 👈 دانلود ۸۴. القصص فی احادیث الإمام الرضا 👈 دانلود ۸۵. علی بن موسی و القرآن الحکیم 👈 دانلود ۸۶. علی بن موسی و الفلسفة الالهیة 👈 دانلود ۸۷. الإمام الرضا،قیادة الأمة ولایةالعهد 👈 دانلود ۸۸. لوامع الأنوار فی شرح عیون‌الاخبار👈 دانلود ♻️ با بازنشر این فهرست، خادم فرهنگی امام رضا (علیه السلام) باشید. ا•┈┈••••✾•▪️•✾•••┈┈•ا تسنیم، بزرگترین کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا 👈 عضو شوید 🆔 @tasnim_pdf
◾️حضرت امام رضا (سلام الله‌ عليه) هنگام صرف غذا، ظرف خالی طلب می كردند و قبل از خوردن، غذاهای سفره را در آن ظرف ريخته و برای مستمندان می فرستادند[۱] آنگاه اين آيات را مي خواندند:«فلا اقتَحَم العقبة وما أدريك ما العَقَبة» [۲] مردم اين عقبه ها و گردنه های عاقبت نگری را بالا نمی روند. به واقع نمی دانند اين گردنه ها چيست. در سرزمين های هموار، مساعد و ملايم راه می روند. در دامنه‌ی كوه كه زمين هموار است، راه رفتن مشكل نيست. بالای كوه رفتن ديد انسان را وسيع می‌کند. لباس‌های كهنه و مندرس را به فقرا دادن، صراط مستقيم نيست، «اقتحام عقبه»يا گذشتن و عبور از گردنه نيست. اين آيه ما را تشويق می‌کند كه چرا از كوه مشكلات بالا نمی‌روید؟ چرا هميشه در دامنه‌ كوه هستيد؟ چرا همت های بلند نداريد؟ چرا سعی نمی كنيد، كه از اين گردنه ها و كُتلها بگذريد؟ غذاهای مانده و لباس‌های مندرس را به اين و آن دادن، كار سهلی است و اين را خدای سبحان دوست ندارد: «لن تنالوا البرّ حتي تنفقوا مما تحبّون» [۱]الکافی ج۴ ص۵۲ [۲]سوره بلد آیات ۱۱_۱۲ حکمت عبادات ص۹۷
قال مولانا الرضا علیه السلام : مَنْ زَارَنِي فِي غُرْبَتِي وَجَبَتْ لَهُ زِيَارَتِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: کسی که مرا در غربتم زیارت کند، زيارت کردن او در روز قیامت بر من واجب می‌شود. وسائل الشیعه.جلد ۲، صفحه ۴۳۹.
1_13424727858.pdf
7.53M
📚کتاب جلوه های اعجاز معصومین ع. باب نهم؛ معجزات امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام نوشته ی علامه قطب الدین راوندی از بزرگان علماء شیعه
◾️ السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ◾️ به مناسبت شهادت امام رئوف، ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام کتب زیر تقدیم نگاهتان می گردد ۱. عیون اخبار الرضا ج۱ 👈 دانلود ۲. عیون اخبار الرضا ج۲ 👈 دانلود ۳. ترجمه عیون اخبار الرضا ج۱ 👈 دانلود ۴. ترجمه عیون اخبار الرضا ج۲ 👈 دانلود ۵.صحیفة الإمام الرضا 👈 دانلود ۶. ترجمه صحیفة الإمام الرضا 👈 دانلود ۷. برهان قاطع (مناظرات امام رضا) 👈 دانلود ۸. طب الرضا 👈 دانلود ۹. الحیاة السياسية للإمام الرضا علیه السلام 👈 دانلود ۱۰. ترجمه الحیاة السياسية للإمام الرضا 👈 دانلود ۱۱. فقه الرضا 👈 دانلود ۱۲. ترجمه فقه الرضا 👈 دانلود ۱۳. مدایح رضوی در شعر فارسی 👈 دانلود ۱۴. جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا 👈 دانلود ۱۵. لذت دیدار ماه 👈 دانلود ۱۶. فی رحاب الإمام الرئوف 👈 دانلود ۱۷. زيارة الإمام الرضا كيف و لماذا 👈 دانلود ۱۸.تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام 👈 دانلود ۱۹. امام رضا، امام اخلاق و گفتگو 👈 دانلود ۲۰. جلد ۴۹ بحارالانوار (درباره امام رضا) 👈 دانلود ۲۱. اسرار فضل بن شاذان از امام رضا 👈 دانلود ۲۲. ابعاد شخصیت و زندگی حضرت امام رضا علیه السلام 👈 دانلود ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ❇️ کتابخانه علوم اسلامی تسنیم 👈 عضو شوید