eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
7.4هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
4.6هزار ویدیو
324 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المَـہـدے‧عج‧🌸' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 .. #این‌خانه‌منتظرپسر‌زهرااست♥️:)
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۰۵ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Monday - 25 May 2020 قمری: الإثنين، 2 شوال 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه) - سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه) - یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا سالروز تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع ▪️13 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام ▪️23 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️29 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️39 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ✅ با ما همراه شوید... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
💠 💠 🔰 پیامبر اکرم (ص) : 💢 يا عَجَبا كُلَّ العَجَبِ لِلمُصَدِّقِ بِدارِ الخُلودِ وهُوَ يَسعى لِدارِ الغُرورِ ! ✍ شگفتا و شگفتا از كسى كه سراى جاودانگى را قبول دارد و با اين حال براى سراى فريب (دنيا) مى كوشد! 📚 مسند الشهاب : ج ۱ ص ۳۴۸ ح ۵۹۵ 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
دل من تنگ همین یڪ لبخنـد و تــو در خنده مستانہ خود مےگـذری نوش جانتـــ امّـا .. گاه گاهـے بہ دل خستہ ما هم‌ نظــری... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
❗️ 🍃بخشنده باش امّا زیاده روی نکن ، در زندگی حسابگر باش امّا سخت گیر مباش. حکمت ۳۳ نهج البلاغه 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
❓ 🍃از عارفی پرسیدند: علامت محبت ‌خدا چیست؟ عارف گفت: آنکسی که خدا او را دوست دارد سه خصلت بدو دهد: سخاوتی چون سخاوت دریا ، محبتی چون محبت آفتاب و تواضعی چون تواضع زمین. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
4_5906812996851597786.mp3
1.41M
| اِنقطاعی اَم آرِزوست.. | 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
بخشی از نامه ی اولین شهید ایرانی راه این مردم محتاج به کمک اند و خداوند متعال هم در قرآن کریم می‌فرماید اگر فریاد در خواستی برای کمک از هر نقطه جهان بلند شود و به آنان کمک نکنیم مسلمان نیستیم پس بر هر انسانی واجب است که به فریاد اینان برسد مادرم آیا می‌دانی انسان برای چه به دنیا آمده است؟ آیا هدف اینست که تا می‌تواند پول جمع کند؟ آیا برای این است که فقط به فکر خودش باشد؟ یا برای آنستکه در راحتی همنوع خویش بکوشد؟ بدان تا زمانیکه من جان در بدن دارم قدرت دارم برای کمک به انسانها یک لحظه هم آرام نمی‌گیرد(مثل اینکه این جمله استاد شهید مرتضی مطهری را نصب العین خود قرار داده بوده است که فرمودند. منطق شهید منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است منطق دمیدن روح به اندام مرده ارزشهای انسانی است. منطق حماسه آفرینی است یادم می‌آید که بارها می‌گفتی چرا لباس کهنه می‌خرم و می‌پوشم؟ چرا لباس نو نمی‌خرم و نمی‌پوشم آن موقع چیزی نمی‌گفتم ولی حالا دلیل این کار را برایتان می‌گویم نمی‌توان ببینم عده‌ای گرسنه هستند و من سیر، گروهی لباس ندارند ولی من لباس نو و خوب به تن کنم. بيست و ششم تير 1359، در جنوب لبنان بر اثر بمباران هوایی شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است. شهید محسن اشراقی یادشون با صلوات 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
✨﷽✨ ✅معامله خانه، خریدار جعفر صادق فروشنده همسایه ✍استاد انصاریان: امام صادق(ع) به کارگرِ خانه فرمودند: این همسایهٔ دیوار به دیوار ما می خواهد خانه خود را بفروشد، صدایش کن تا بیاید. امام به او فرمودند: شنیدم می خواهی خانه ات را بفروشی! عرض کرد: بله یابن رسول الله. گفت: چند؟ گفت: کارشناس ها خانهٔ من را چهل هزار درهم قیمت کرده اند.امام فرمودند: چند گفته ای؟ گفت: صدهزار درهم! فرمودند: بی انصافی نیست؟ گفت: نه یابن رسول الله، عین انصاف است؛ خانهٔ من دیوار به دیوار امام صادق است و شصت هزار درهم هم قیمت همسایگی امام صادق را به من بدهید؛ وگرنه چهل هزار درهم می ارزد. امام فرمودند: خب خانه ات را به من بفروش. گفت: پول نمی خواهم و کلیدش را الآن می آورم. فرمودند: نه، ما با مردم حساب و معامله بی پولی نداریم، چند؟ گفت: همان چهل هزار درهم. فرمودند: همان قیمتی که با همسایه ات گذاشتی، صدهزار درهم به من بفروش. غلام، کاغذ بیاور! نوشتند: خریدار، امام صادق و فروشنده، فلان کس؛ قیمت هم صدهزار درهم. فرمودند: امضا کن! علت این هم که می خواهم بفروشم، بدهکار هستم. فرمودند: مشکلی نیست، امضا کن. سپس امضا کرد، امام صادق هم امضا کردند و فرمودند: این هم پول خانه، بعد نوشتند: جعفر صادق این خانه را به این شخص واگذار کرد گفت: آقا، برای چه خانه را دوباره به نام من کردی؟ 💥فرمودند: ما بی تفاوت نسبت به شما شیعیانمان باشیم؟ شما به خاطر همسایگی من، شصت هزار درهم خانه را بالاتر گفتی و من جواب این محبت تو را ندهم؟ هم پول ها برای تو و هم خانه برای تو. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین تیر ایران با اقتدار به هدف خورد اقتدار عبور از تهديد و تحريم با نفتکش ايراني نخستين نفتکش ايراني در سواحل ونزوئلا پهلو گرفت با وجود هارت و پورت های آمریکا پ:ن:اونایی چش دیدن اقتدار ایران را ندارن نگاه نکنن ممکنه ترکش بخورن😉البته تازه اولشه بعدها نگاه هم نکنن خواهند خورد اونم تیر کامل! @AntiBBC @jahadesolimanie
🔴 انجام عملیات ‌های غافلگیرانه حشد علیه داعش 🔸مسئول اطلاع رسانی حشد شعبی در استان دیالی عراق: رزمندگان حشد شعبی ۴ عملیات غافلگیر کننده در مناطق دریاچه حمرین، حومه خانقین، جنوب قره تپه و حاوی العظیم در استان دیالی علیه تروریستها انجام دادند و هدف از این عملیات ها دفع خطر تروریسم از شهرها و روستاها همزمان با حلول عید فطر بود. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
🔴تل‌آویو: نگرانی اصلی ما موشک‌های نقطه‌زن حزب‌الله و اقدام احتمالی آن در تصرف شهرک‌های یهودی‌‌نشین است ⚫در زمانی‌که "دونالد ترامپ" رئیس‌جمهوری آمریکا به تشدید اختلافات با جمهوری خلق چین اقدام می‌کند و طبق عقیده برخی ناظران، واشنگتن به دنبال مواجهه نظامی با پکن است، کانال "11" تلویزیون عبری‌زبان به نقل از منابع امنیتی، نظامی و سیاسی بلندپایه در تل‌آویو، فاش کرد که ارزیابی‌های حاکم در میان فرماندهان ارتش اسرائیل نشان می‌دهد که هرگونه درگیری میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در خلیج‌فارس یا در عراق واکنش حزب‌الله علیه اسرائیل را به همراه خواهد داشت، در عین حال ارزیابی سیستم امنیتی در تل‌آویو نیز تأکید می‌کند که هرگونه حمله پیشگیرانه حزب‌الله اقدامی اشتباه خواهد بود. ⚫به گزارش العالم همین منابع افزودند، ارتش اسرائیل طی دوره اخیر افزایش تحرکات حزب‌الله لبنان در منطقه مرزی را رصد کرده است و تلاش‌های زیادی برای عبور از مرز و به‌ویژه در مناطقی که حصار امنیتی ندارند، صورت گرفته است. ⚫افزون بر این، گزارش کانال 11 تلویزیون عبری‌زبان حاکی‌ست که ارتش اسرائیل اخیرا کمین‌هایی را در منطقه هم‌مرز با لبنان ایجاد کرده و فعالیت‌های متعدد و گسترده‌ای را از سال‌های گذشته انجام می‌دهد. همچنین ارتش گشتی‌های حزب‌الله را در نزدیکی منطقه مرزی رصد کرده است. ⚫این تلویزیون تصریح کرد، ارزیابی‌های ارتش اسرائیل نشان می‌‌دهد که هرگونه درگیری نظامی در آینده، حزب‌الله برای دستیابی به دستاوردی فوری در همان ساعات نخست تلاش خواهد کرد و این حزب دو ابزار تهاجمی دارد: تیراندازی در محدود دید مبارزانش، استفاده این نیروها از خودشان، که هزاران نفر برآورد می‌شوند. طبق همین ارزیابی‌ها، تجربیات رزمی حزب‌الله از زمان مشارکت در جنگ سوریه بسیار زیاد شده است و توانمندی‌های آن از حالت دفاعی به تهاجمی روند صعودی داشته است. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
⭕️ به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه سانا، نظامیان اشغالگر ترکیه ای و مزدورانشان بیش از 30 شهروند سوری را در روستای تل حلف در غرب حسکه ربودند. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
🚨4700 اسیر فلسطینی عید فطر را در زندان‌های رژیم صهیونیستی جشن گرفتند عید سعید فطر امسال در حالی آمد که هزاران اسیر فلسطینی همچنان در بند اسارت هستند و از حضور در میان خانواده‌هایشان در این روز مبارک محروم هستند. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
✴️ ائتلاف متجاوز سعودی 48 بار شهرهای یمن را بمباران کرد 🔹سخنگوی نیروهای مسلح یمن امروز از 48 نوبت حمله هوایی ائتلاف سعودی به شهرهایی از یمن خبر داد و نیروهای متجاوز را به عواقب جدی این حملات تهدید کرد. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
علاقه خاص به پدر و مادر و خواستن دعا از آنها همیشه می گفت: سعی کنیم که پدر و مادر در آسایش باشند. هر وقت پدرش می خواست یک کار سختی انجام دهد، جلوی کارش را می گرفت و نمی گذاشت کار سخت را خودش انجام دهد یا اگر خودش نبود برایش کارگر می گرفت یا وسیله ای فراهم می کرد تا آن کار برایش آسان شود. هر وقت امتحان داشت یا یک کار مهمی می خواست انجام دهد، زنگ می زد و به پدرش می گفت برام دعا کنید. 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
🌹« به دشمنان ولایت فقیه در تهران و شهرستانها بگویید، این حزب اللهی‌ها که هم اکنون در جبهه‌ها تو سر عراقی‌ها می زنند، اگر لازم باشد در تهران نیز تو سر منافقین و دشمنان ولایت فقیه خواهند زد » 📚 ققنوس فاتح صفحه 251 فرمانده محور لشگر ۲۷حضرت محمد رسول الله یاد شهید با صلوات 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت جالب سید حسن نصرالله در هنگام گفتن جمله "وقتی آمریکایی‌ها از منطقه بروند صهیونیست‌ها هم چمدانشان را جمع می‌کنند" 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
💢 1⃣ : ضرورت و عواقب ترک آن 4⃣ : ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﺮﻛﺰ ﻣﻌﺮﻭﻑ‏ﺗﺮﻳﻦ ﺭﻗّﺎﺻﺎﻥ اينكه ما روى مسأله‏ ى فساد و فحشا و و ‏_از_منكر و اين چيزها تكيه مى‏ كنيم، يك علّت عمده‏ اش اين است كه جامعه را تخدير مى‏ كند. همان ‏ اى كه اوّلين پايگاه تشكيل بود، بعد از اندك مدّتى به مركز بهترين موسيقی دانان و آوازخوانان و معروف‏ترين رقّاصان تبديل شد؛ تا جايى كه وقتى در دربار مى خواستند بهترين مغنّيان را خبر كنند، از آوازه خوان و نوازنده مى‏آوردند! اين جسارت، پس از صد يا دويست سال بعد انجام نگرفت؛ بلكه در همان حول‏وحوش جگر گوشه‏ ى فاطمه‏ ى زهرا(س) و نور چشم (ص) و حتى قبل از آن، در زمان اتّفاق افتاد! بنابراين، مركز فساد و فحشا شد و ‏ ها و ‏زاده‏_ها و حتى بعضى از وابسته به بيت نيز، دچار فساد و فحشا شدند! بزرگان فاسد هم مى‏ دانستند چه كار بكنند و انگشت روى چه چيزى بگذارند و چه چيزى را ترويج كنند. اين بليّه، مخصوص هم نبود؛ جاهاى ديگر هم به اين‏گونه فسادها مبتلا شدند.... تمسّك به و و و اهميّت و ‏دامنى، اينجا معلوم مى‏ شود. اينكه ما مكرّر در مكرّر، به بهترين اين روزگار كه شما باشيد، اين همه سفارش و تأكيد مى‏ كنيم كه مواظب فساد باشيد، به همين خاطر است. ...... در كجا چنين را سراغ داريم؟ نظير اين‏ها را خيلى كم داريم و در هيچ جاى دنيا تعدادشان به اين كثرت نيست. بنابراين، بايد بود. ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺗﺮﮎ وقتى در منتشر شود و مردم با خو بگيرند، كار كسى كه در رأس قرار دارد و مى‏ خواهد مردم را به و و و سوق دهد، با مشكل مواجه خواهد شد؛ يعنى نخواهد توانست، يا به آسانى نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزينه‏ ى فراوان اين كار را انجام دهد. يكى از موجبات ناكامى تلاشهاى (ع) با آن قدرت و عظمت در ادامه‏ ى اين راه، كه بالاخره هم به آن بزرگوار منجر شد، همين بود. 📖 سیری موضوعی از بیانات در زمینه 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
سلام. تونستید بخونید در مسجد از دوران کودکی تا به الان که۲۷ سال دارم پرورش یافتم الگوی من شهدا بودن ابراهیم هادی رو برای خودم دوست انتخاب کردم. عکسش رو توی کیف پولم دارم هر روز با بیدار شدن بعداز خواب نماز صبح همانطور که سلام به ائمه میکنم به ابراهیم دوستم هم سلام میکنم. خیلی از آدمهایی که به ما بسیجیها گیر میدادن بدم میومد و برام سوال شده بود با بودن این همه شهید این همه نوحه دلنشین و زیبا چرا این جونها الگوشون رو کسی انتخاب میکنن که ذره ای سود براشون نداره بزرگ و بزرگتر شدم تا رفتم خدمت شاید از نوجوانی تو پایگاه و بسیج بودم وبا مخالفتهای بابام واسه رفتن بعضی از شبها برای ایست بازرسی باهم مشکل پیدا میکردیم. تا اینکه بعداز فارغ التحصیل از دانشگاه بفکر خدمت مقدس سربازی افتادم و خواستم پذیرش سپاه بشم آخه خیر سرم عمری بسیجی داشتم نشد که نشد رفتم نیروی انتظامی افتادم رفسنجان وخدمتم رو اونجا گذروندم همه اینها رو گفتم که تازه قضیه کارم رو بگم بعداز دو ماه شور وشوق اتمام خدمت مقدس سربازی دیدم جیبم خالیه و چند بار اردو که با بچه های مسجد وپایگاه میرم واقعا زشته همیشه اونهایی که کار میکنن جور ما رو میکشن و روشون نمیشه ازم پول بگیرن بفکر کار افتادم شاید به جرات بگم ۵۰ بار رفتم اداره کار اونهم با مدرک کارشناسی صنایع شیمیایی که واسم کاری جور بشه. نشد که نشد شنیدم تعمیرات اساسی(آورهال)در پتروشیمی بندرامام(ره) هست ۳ روز مراجعه میکردم تا اینکه از اداره کار نامه گرفتم با کلی مشقت و استخدام شدم با مدرک لیسانس در قسمت جوشکاری و سنگ زنی خیلی برای من سخت بود آخه تا حالا کار نکرده بودم بعداز ۱۴ روز وقتی صبح اومدم سر کار برگ ترددم رو ازم گرفتن و گفتن اخراجی خیلی ناراحت شدم دیدم هر قسمتی که کار میکنم همه البته منظورم با نفرات ثابت شرکت هست همه غیر بومی هستند و کسی ماهشهری نیست نه از قنواتی خبری بود نه اصلاحی نه شعبانی نه بندری نه سلطانی نه حیاتی نه عساکره نه آلبوغبیش نه غبیشاوی گفتم خدا اینهمه آدم از شهرهای مجاور رو کی آورده سر کار اونجا بود که فهمیدم چرا جوانان دیگه به سوی مسجدها.پایگاها و حسینیه ها سرازیر نمیشن دروغ چرا خودم هم کم کم شیطون داشت استفاده میکرد و اعصابم رو خورد که چرا اینطوریه از یکی از همشهری های معشوریم سوال کردم که چجوری میشه که اینطوریه چرا همه بهبهانی واهل چروم واهل چشمه بلغیس واهل کچسارانن و اندک نفرات تعمیرات مکانیک جوشکاری بچه های ماهشهر هستند و برادران عربمون هم یا داربست بند یا کارگر ساختمانی یا بهترین حالت آبدارچی هستند و کارهای تخصص رو شهرستانیها گرفتن بهره برداری.ماشینری.امور اداری .انبارداری..برق.ابزاردقیق .واحدPm ووووو... بعد متوجه شدم که اشخاصی هستند که مغرضانه از کهگیلویه بویراحمد یاسوج چرام بهبهان نفر استخدام میکنن ومن وامثال من باید در طول ۲ سال در انتظار بمانیم تا۱۴ روز اونهم با سختی فراوان بتونیم آورهال کار کنیم آیا این درست هست فرماندار محترم.بخشدار عزیز.دادستان گرامی.رئیس بی کفایت کاروامور اجتماعی آیا این درسته که هر چه شهرستانی هست باید بیاد اینجا کار کنه اونهم با بهترین امکانات وحقوق ودر عرض ۲ یا ۳ سال صاحب خونه در فاز ۷ و۶ بشه صاحب ماشین ومن وامثال من ماهشهری در حسرت کار باشیم اونهم با بودن۲۳پتروشیمی الان به اون جوانی که از من ورفقای بسیجیم بدشون میاد حق میدم الان به اونهایی که شبها بر سر سطلهای زباله دعوا میکنن برای لقمه نان حق میدم من ۲۷ سالم هست و هنوز پول خرید لباسم رو بابام بهم میده پس کی باید برم سر کار و تشکیل خانواده بدم اینها رو هرشب با شهید ابراهیم هادی در میون میزارم وبهشم میگم اگر اونها شهید دارن شهر منم شهید عبود اصلاحی .شهید موحد.شهید برزگر .شهید رئیس قنواتی.شهید عساکره، شهید حمد شناوی، وووو خیلی شهید دادیم از اونها خجالت بکشید من از جوانان این شهر شرمندم شما چطور فرماندار .رئیس اداره کار وامور اجتماعی درد دل یک بسیجی ماهشهری😔ع.ق
دوستان نشر دهید شاید به دست مسئولین برسه و از شهدا و جوانان خجالت بکشند و وجدانشون بیدار شه
💓 📚 رمان اجتماعی-سیاسی 😈 👈تحلیلی موشکافانه در رابطه با فضای مجازی و فرقه های ضاله به ویژه ...👌 ✍️نویسنده: : (حسن) آرام از پشت سر می‌گویم: -ببخشید آقا، منزل رفیعی می‌شناسید؟ بعید است با این تله گیر بیفتد. دل می‌زنم به دریا و وقتی ناگهان برمی‌گردد، قبل از هر اقدامی با زانو به شکمش می‌کوبم. خم می‌شود اما حرفه‌ای‌تر از آن است که بنشیند و ناله سر دهد. پیداست که انتظار چنین اتفاقی را داشته. حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ کاش درس و کنکور و دانشگاه را بهانه نمی‌کردم و با سیدحسین و بقیه بچه‌ها، به کلاس رزمی می‌رفتم. الان که یک گوریل آموزش دیده مقابلم ایستاده، رتبه سه رقمی و درس‌هایی که خوانده‌ام به چه دردم می‌خورد؟ سیدحسین با یک ضربه زمینش می‌اندازد و آرام دست می‌گذارد به گردنش، و مرد از هوش می‌رود! خوش به حال‌شان که بلدند چه کار کنند! ترس را به روی خودم نمی‌آورم و ژست فرماندهان پیروز را می‌گیرم. با دست‌بند پلاستیکی دست‌هایش را از پشت می‌بندم. سیدحسین، به حوزه بیسیم می‌زند: -عباس گفت بگیریمش، الان بی‌هوشه سریع بیاید ببرینش تا مردم ندیدن! -به سید... چه کردی! تو سوریه هم همین بلاها رو سر داعشیا می‌آوردی؟ -مزه ترشح نکن بچه! بدو بگو یه ماشین بفرستن ببرنش، تا نیم ساعت دیگه بهوش میادا! -چــشم! رو تخم چشام! سید، خود عباس کجاست؟ چرا جواب نمیده؟ -نمی‌دونم. به ما گفت این رو بگیریم خودش میره دنبال دختره... -الان من یکی از بچه‌های گشت (...) رو می‌فرستم، کارت شناسایی‌شون رو چک کن حتما. نزدیکتونن؛ تا پنج دقیقه دیگه می‌رسن. فقط توی دید که نیستید؟ -نه پشت درختاییم کوچه هم خلوته؛ ولی اگه طول بکشه ممکنه یکی بفهمه! سریع می‌رسند. سیدحسین مرد را تحویل می‌دهد و دوباره بیسیم می‌زند: -عباس کجاست؟ بگید بریم دنبالش! -وایسا، توی کوچه جمشید... نزدیک... وای... سیدحسین نگران می‌شود و صدایش را بالا می‌برد: -نزدیک کجا؟ -سفارت انگلستان! نمی‌دانم تا چه حد این را درک کرده‌اید که هرجا سخن از تفرقه و فتنه و براندازی است، نام انگلیس خبیث می‌درخشد. سیدحسین می‌گوید: - میرم دنبالش... یا علی! دلشوره‌ام بیشتر می‌شود. درحال دویدن هستیم و هرچه عباس را می‌گیریم، جواب نمی‌دهد. فقط صدای خش خش و فش فش می‌آید. سیدحسین می‌ایستد و دقیق‌تر گوش می‌دهد. شاسی حدود پنج، شش ثانیه فشرده می‌شود و رها می‌شود. بعد از کمی مکث، دوباره فشرده می‌شود؛ اما به مدت سه ثانیه. و بعد دوباره یک فشار پنج یا شش ثانیه‌ای. خط، نقطه، خط! -فش... فـ... فـش... برافروخته می‌شود: -داره مُرس علامت میده... کمک می‌خواد... بدو! درحالی که پشت سرش می‌دوم، می‌گویم: -چرا درست نمیگه کمک می‌خواد؟ -نمی‌دونم... حتما نمی‌تونه... اصلا نمی‌فهمم کی به کوچه جمشید رسیدیم. سیدحسین می‌ایستد و آرام کوچه را می‌پاید. کسی از میان جوی آب و شمشادهای داخل کوچه بیرون می‌پرد و لنگان لنگان می‌دود. باورم نمی‌شود. همان دختر! سیدحسین می‌دود و ناگاه نمی‌دانم از کجا چیزی به پای دختر می‌خورد و زمینش می‌زند. دختر ناله می‌کند، سیدحسین بالای سرش می‌رسد. دختر سرش را روی زمین گذاشته. سیدحسین درحالی که سعی دارد سیانور را از دهان دختر بیرون بیندازد، خطاب به من می‌گوید: -عباس رو دریاب! همانجایی که دختر بود را می‌بینم، داخل جوی کنار کوچه! -یا قمر بنی هاشم! پیداست به سختی سر و دستش را از جوی بیرون آورده تا دختر را بزند. روی اسلحه‌اش فیلتر صدا بسته. دستش، صورتش، اسلحه‌اش، لباس‌هایش، همه خونین! گردنش روی زمین رها شده، از گلویش هم خون می‌ریزد. ماتم برده، خشکم زده! نمی‌دانم باید چکار کنم. صدای بیسیم می‌آید: -عباس... چرا جواب نمیدی؟ تو رو به امام حسین جواب بده... علی رو کشتن... یا خودت بیا یا یکی رو بفرست بیان علی رو ببریم... داره می‌میره! عباس... عباس چرا جواب نمیدی؟ دِ جواب بده تو رو به قرآن... به ولای مرتضی اگه جواب ندی، من می‌دونم و تو! چرا سیدحسینم جواب نمیده؟ صدای مصطفی است. چشمانم سیاهی می‌رود، پاهایم سست می‌شود. بوی خون کامم را تلخ کرده. لب‌های عباس آرام و نرم تکان می‌خورند. گوش‌هایم سوت می‌کشند. عباس را نمی‌شناسم. آخر کدام دیوانه‌ای در جوی آب می‌خوابد که الان عباس اینجا خوابیده، آن هم با اسلحه و بیسیم. سیدحسین راست می‌گفت؛ عباس دیوانه است! سیدحسین بالای سرمان می‌رسد. نمی‌بینمش، اما افتادنش را حس می‌کنم. -یا قمر بنی هاشم... ... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
💓 📚 رمان اجتماعی-سیاسی 😈 👈تحلیلی موشکافانه در رابطه با فضای مجازی و فرقه های ضاله به ویژه ...👌 ✍️نویسنده: : (مصطفی) احمد مثل برق گرفته‌ها نگاهم می‌کند: -چرا اینجوری شدی سید؟ مات نگاهش می‌کنم. مگر چجوری شده‌ام؟ به سختی لب‌هایم را تکان می‌دهم: -علی رو زدن... -الان کجاست؟ حالش چطوره؟ حال بدم را که می‌بیند، سراغ بقیه بچه‌ها می‌رود. بین حرف‌هایشان، کلماتی مثل اتاق عمل، خونریزی، تیر، چاقو و جراحی را می‌شنوم. دکتر هم درباره همین‌ها حرف می‌زد، البته درست نفهمیدم چه گفت. حتی نفهمیدم چطور ماجرا را برای افسر انتظامی تعریف کردم. فقط صدای زنگ همراه علی را می‌شنوم: - لبیک یا حسین جان... اگر مادرش ببیندش چکار می‌کند؟ نه، امیدوارم حداقل خون‌های صورتش را پاک کرده باشند، وگرنه مادرش خیلی شوکه می‌شود. اصلا نباید ببیند. به مادرش می‌گویم رفته مسافرت، رفته شمال، راهیان نور، اردوی جهادی، چه می‌دانم! می‌گویم فعلا دستش بند است. کار دارد، نمی‌تواند ببیندتان. چشمانم تار می‌شوند و بی آن که بخواهم، روی صندلی رها می‌شوم. سرم تیر می‌کشد. با دست می‌گیرمش، بازهم تیر می‌کشد. بچه‌ها دورم جمع می‌شوند.... عباس با بچه‌ها سرود کار می‌کند: -از جان گذشته‌ایم/ در جنگ تیغ و خون... علی در هیئت می‌خواند: -بی سر و سامان توام/ سائل احسان توام... ثارلله... عباس گوشه‌ای آرام به سینه می‌زند و دم می‌گیرد: -غریب کربلا حسین... شهید نینوا حسین... علی در هیئت می‌خواند: - نفس نفس من/ شعر غم تو/ ایشالا بمیرم/ تو حرم تو... حسین ثارلله... اباعبدالله... عباس با بچه‌ها سرود تمرین می‌کند: -بسیجیان حیدریم/ فداییان رهبریم... علی از گروه سرود بچه‌های مسجد عکس می‌گیرد. عباس را بچه‌ها در میان گرفته‌اند و از سر و کولش بالا می‌روند. عباس می‌خندد، شیرین، مثل شیرینی‌های نیمه شعبان. علی پوسترها را به دیوار می‌چسباند. دستی روی عکس آقا می‌کشد و صورت ماه‌شان را می‌بوسد. عباس میانداری می‌کند: -اناالعباس واویلا حسین تنهاست واویلا... علی مجلس شب تاسوعا را گرم می‌کند: -ای اهل حرم میر و علمدار نیامد/ سقای حسین سید و سالار نیامد/ علمدار نیامد، علمدار نیامد! عباس همراه بقیه بچه‌ها دم می‌گیرد: - حسین... حسین... حسین... حسین... صدایشان هزاربار به پرچم‌ها و گل‌دسته‌های مسجد می‌خورد و پژواک می‌شود: -حسین... حسین... حسین... حسین... حسین... سرم تیر می‌کشد، با دست می‌گیرمش، بازهم تیر می‌کشد. دستم به باندی که روی سرم بسته‌اند می‌خورد. اخم‌هایم درهم می‌رود. احمد دستانم را می‌گیرد: -سید چرا نگفتی سرت شکسته؟ -علی کجاست؟ -هنوز تو اتاق عمله! -عباس کجاست؟ -نمی‌دونم! -به خانواده علی گفتین؟ -هنوز نه! -اون پسره... اون کجاست؟ -مفتش شدی سید؟ روی تخت کنارته! چه ضعفی کرده بنده خدا! توام ضعف کردیا... یهو افتادی! می‌نشینم. سرم دوباره تیر می‌کشد. پسرک هم روی تخت نشسته، با دست‌بند، لرزان و پریشان. چشمش که به من می‌افتد، بیشتر می‌ترسد: - آقا غلط کردم! بخدا خر شدم اومدم دوتا شعار دادم تو خیابون... ما مال این حرفا نیسیم به جون امام! احمد دستش را بالا می‌گیرد: -جون امام رو وسط نکشا... عین آدم حرف بزن! -به پیر، به پیغمبر، من تروریست و منافق و اینا نیستم! هنوز اصلا هجده سالمم نشده... خرمون کردن... گفتن بیاین مقابل فساد قیام کنین... نمی‌دونستم دارم چه غلطی می‌کنم... شکر خوردم آقا... من طاقت کتک خوردن ندارم. عاقل اندر سفیه نگاهش می‌کنم: -کی خواست تو رو کتک بزنه بچه؟ چندسالته؟ -شونزده... دو سه روز دیگه میرم تو هفده. -اسمت چیه؟ -امیرعلی! -کی زدت از پشت سر؟ -نمی‌دونم. فکر کنم همون مرد گندهه... افتادم زمین پام پیچ خورد. بعدش نفهمیدم چی شد اون دوست شما پرید جلو. احمد با اندوه زمزمه می‌کند: -علی... ... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie