eitaa logo
اشعار مذهبی
672 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
      گُم شدم در دل بازار،مرا یاری کن باز هم از منِ درمانده طرفداری کن بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن معصیت مثل لجنزار فرو بُرد مرا تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند منِ غفلت زده را تشنه ی بیداری کن من غلامی ز غلامان امیر نجفم ای خدا رحم بر این نوکر درباری کن جان آقای غریبی که ندارد حرمی دل ویران مرا یک شبِ مِعماری کن گریه بر خون خدا ارثیه ی اجدادیست ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد گریه کن! با نمِ اشک خودت افطاری کن تشنه لب بود که شمر آمد و..،ای داد ای داد با نوکِ چکمه به جانِ لب ارباب افتاد بردیا محمدی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
امام حسن مجتبی علیه السلام شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است . محسن ناصحی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
او هست خدای من و من بنده ی خویشم درگیر هوای دل یک دنده ی خویشم در نامه ی اعمال من از دین خبری نیست شرمنده ی تاریکی پرونده ی خویشم اشک از رخ غمدیده دلی، پاک نکردم سرگرم دل بی غم خوش خنده ی خویشم هر بی سر و پا لایق ایمان و ادب نیست بیچاره منم، من، که برازنده ی خویشم دادم به دَمِ جاده ی بی راهه ی تردید بی راه بَلَد، راکب و راننده ی خویشم او ثانیه ای خالی از اندیشهٔ من نیست خالی من از او هستم و آکنده ی خویشم بازیچه ی دنیا شدم از خیره سَری، آه بازیچه و بازیگر و بازنده ی خویشم از خویشتن خویش فراری شده ام، هست؟ راهی به کرم خانه ی خواهنده ی خویشم!!! t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
چشم تار من اگر تر شد نگاهم میکنی التفاتی به دل و روی سیاهم میکنی سر اگر بر سجده بردم سر به راهم میکنی عاقبت لطفی به سیل اشک و آهم میکنی راضی ام حتی اگر گاهی بلایم میدهی در جوار قرب خود یک روز جایم می‌دهی از حضور رحمتت یک لحظه هم دورم مکن من گدای یک نگاهم لطف کن کورم مکن ظلمتم ، میدانم اما دور از نورم مکن با چنین وضعی که دارم راهی گورم مکن بی پناهی را پناهی مرحمت کن ای خدا گاه گاهی هم نگاهی مرحمت کن ای خدا من خودم میدانم از تو سهم من لبخند نیست من نمی‌ارزم به هیچ و بحث چون و چند نیست حال من خوب آنچنان که خلق میگویند نیست دستگیری کن که دست من به جایی بند نیست من که هستم ای خدا : جانی که بر لب آمدم من به امید امام هشتم امشب آمدم هر کسی از هرکجا درمانده اینجا آمده اشکهایش قطره قطره سوی دریا آمده با هزار امید به پابوس آقا آمده دست من هم بین این زُوّار بالا آمده حضرت همسایه لطفت بر سرم همواره هست تا تو هستی مطمئنم شاهراه چاره هست من بمیرم که عبا را روی سر انداختی چند ساعت با همان سم سوختی و ساختی از کمال جور مامون رنگ از رخ باختی لحظه ی آخر به داغ دیگری پرداختی اشک غم بر خاک ، یاد کربلا میریختی اشک بر زخم تن خون خدا میریختی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
علیه‌السلام می‌رسد باز به گوش دل ما این آواز چه نشستید که در‌های عنایت شد باز جاری از طور ولایت شده سر‌چشمۀ نور چشم دل خیره شد از دیدن این چشم‌انداز تا که از چرخ چهارم شنود «روح‌الله» سخنی روح‌افزا، زان دو لب روح‌نواز گفت «یا محسن» و از وجه «حسن» پرده گرفت زهره گردید هم‌آغوش جگر گوشۀ ناز به صفای قدمش ماه خدا گشت دو نیم؟ یا نبی آمد و شق‌القمر است این اعجاز؟ مکّه در زمزمۀ آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک» وادی قدس شد از جلوۀ خورشید حجاز ای که از طلعت تو صبح سعادت سر زد ای حقیقت که بود تحت شعاع تو مَجاز به خدا آینۀ حُسنِ رسول اللهی ای ظهور ازلی، ای ابدیّت‌پرواز به جمال ملکوتی تو هر کس نِگَریست آفرین خواند بر آن صورت و صورت‌پرداز جز تو، ای سیّد و سالارِ جوانان بهشت در سراپردۀ عصمت که شود محرم راز؟ کَرَمت نامتناهی بُوَد، ای چشمۀ فیض تو سراپا همه نازی، دگران دست نیاز از همان روز که شد شاهدِ محراب، علی رهبری یافت به بالای بلندِ تو طراز همۀ سعی تو آن بود که کوتاه شود دست نامحرم از این مکتب محروم‌نواز آه و افسوس که همراه سپاه تو نبود یک وفا‌پیشه و یک جان‌به‌کف و یک سرباز اُمّت از دایرۀ عشق تو بیرون رفتند ای وجود تو به تشریف امامت ممتاز عرقِ شرم به پیشانیِ سجاده نشست چون عدو کرد به تاراج حرم دست دراز مصلحت بود که کارِ تو به صلح انجامد راز هر مصلحتی را نتوان کرد ابراز ارزش صلح تو را گر نشناسند، چه باک خلق در شیب نشیب‌اند و تو در اوج فراز غربت قبر تو تصویرگرِ صبر تو شد ای که هم جان مناجاتی و هم روح نماز تا مگر باز کند عقدۀ دل را به «بقیع» هر گفتار غمی، سوی تو می‌‌آید باز شب که تاریک شود صحن و سرای تو، بُوَد عوض شمع دل فاطمه در سوز و گداز آرزوی «شفق» این است که گاهی او را به طواف حرم پاک تو بخشند جواز t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
اقرار میکنم که دلم بی قرار نیست در خواب غفلت است که شب زنده دار نیست عاشق شبانه با تو مناجات میکند چشم دلش به خواب پریشان دچار نیست بی وقفه بی اراده به دنبال دلبرند اعمال عاشقان ز سر اختیار نیست مشغول چیست ؟ دل به چه داده است بعد تو؟ آن کس که در محبت تو بی قرار نیست من شاکی ام ز دست خودم پاسخی بده باید چه کرد دل که به دنبال یار نیست؟ اصلا نگارخانه نه ویرانه ی من است در خانه ی دلم که نشان نگار نیست من هم عزیز میشوم آخر به دست تو هر کس پناه برده به تو خار و زار نیست گاهی به سفره فقرا هم سری بزن با بینوا نشستن سلطان که عار نیست t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
      باز هم کم شد ثوابم، شد گناهانم زیاد ذوق و شوقم کور شد، دارم به دل ماتم زیاد آمدم اینبار هم با کوله بارِ تازه ای- از گناهانی که شد رسوایی اش هر دم زیاد عفو کن! چون در جهنم میزنم فریاد که... «یاکریم الصفح...یارب» دوستت دارم زیاد* از نگاه ناروا پرهیز کردم تا که شد در میان روضه اشک چشم من کم کم زیاد زیر دیْنم! دیگران را که نمیدانم ولی من که حاجت ها گرفتم زیر این پرچم زیاد پرچمی که حک شده بر آن: «علی(ع)مظلوم بود» مانده داغش بر دلِ ماه خدا قطعاً زیاد در شبِ قدرِ یتیمی، در شب بیست و یکم ثبت شد در طالع و تقدیرِ زینب(س) غم زیاد سایۂ روی سرش در کربلا از «سر» گذشت بر تنش تا بارش ِ سرنیزه شد نم نم زیاد بغض کرد و خیره شد با آه سمت قتلگاه دست و بالش بسته شد، غم دید از عالم زیاد عصر عاشورا به جای آن حرامی-زاده ها کاش بود از شیعیان دور و برش آدم زیاد ای زبانم لال! دورِ ناقۂ بی محملش پرسه میزد در مسیرِ شام نامحرم زیاد! *فرازی از دعای أبوحمزه ثمالی: «و إن أدخلتَ النار اعلمت أهلها إنّي أُحبّک» «خدای من! اگر مرا وارد آتش کنی اهل دوزخ را با خبر میکنم که دوستت دارم» مرضیه عاطفی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ﻣﺎ ﺳﻤﺖ ﻫﺮ ﺑﻨﯽ‌ﺑﺸﺮﯼ ﻭﻝ نمی‌شویم ﯾﺎ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻠﻪ‌ﻫﺎ ﮐﺞ ﻭ ﻣﺎﯾﻞ نمی‌شویم ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺯ ﺭﻭﺯ ﺍﺯﻝ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﯾﻢ ﺍﺻﻼ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺑﺖ ﺗﻮ ﮔﻞ نمی‌شویم ﺩﺭ ﮔﯿﺮ ﻭ ﺩﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﺟﺰ ﮐﺎﺭ ﻧﻮﮐﺮﯼ ﺗﻮ ﺷﺎﻏﻞ نمی‌شویم ﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺮﺥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻣﯿ‌ﺨﻮﺭﯾﻢ ﺁﻗﺎ ﮐﺮﯾﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﺳﺎﺋﻞ نمی‌شویم ﺩﺭ ﮐﺸﺘﯽ ﻧﺠﺎﺕ ﺗﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ‌ﺍﯾﻢ ﺑﯽ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﺎﺣﻞ نمی‌شویم ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺧﺪﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﻣﻬﺮ ﻣﻬﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺣﺎﺻﻞ نمی‌شویم ﺁﻧ‌ﺠﺎ ﻏﺪﯾﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻤﯽ ﺷﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﻣﺎ ﺑﯿ‌ﺨﯿﺎﻝ ﺯﯾﻨﺐ ﻭ ﻣﺤﻤﻞ نمی‌شویم ﺁﻗﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﻮﻧﯽ ﻣﺎ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼﺳﺖ ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻪ یک‌دل نمی‌شویم؟ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺲ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ ﻫﻢ‌ﺧﻮﻥ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺎﻣﺘﻌﺎﺩﻝ نمی‌شویم ﺍﺫﻥ ﺩﺧﻮﻝ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﯿﺲ ﻣﺎﺳﺖ ﻣﺎ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻞ نمی‌شویم ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻗﺒﺾ ﺭﻭﺡ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﯼ ﻣﺎ ﻣﯿﺎ ﻣﺎ ﮐﺮﺑﻼﻧﺪﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﻃﻞ نمیﺷﻮﯾﻢ t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ﻣﺎ ﺳﻤﺖ ﻫﺮ ﺑﻨﯽ‌ﺑﺸﺮﯼ ﻭﻝ نمی‌شویم ﯾﺎ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻠﻪ‌ﻫﺎ ﮐﺞ ﻭ ﻣﺎﯾﻞ نمی‌شویم ﻣﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺯ ﺭﻭﺯ ﺍﺯﻝ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﯾﻢ ﺍﺻﻼ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺑﺖ ﺗﻮ ﮔﻞ نمی‌شویم ﺩﺭ ﮔﯿﺮ ﻭ ﺩﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﺟﺰ ﮐﺎﺭ ﻧﻮﮐﺮﯼ ﺗﻮ ﺷﺎﻏﻞ نمی‌شویم ﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺮﺥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻣﯿ‌ﺨﻮﺭﯾﻢ ﺁﻗﺎ ﮐﺮﯾﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﺳﺎﺋﻞ نمی‌شویم ﺩﺭ ﮐﺸﺘﯽ ﻧﺠﺎﺕ ﺗﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ‌ﺍﯾﻢ ﺑﯽ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﺎﺣﻞ نمی‌شویم ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺧﺪﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﻣﻬﺮ ﻣﻬﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺣﺎﺻﻞ نمی‌شویم ﺁﻧ‌ﺠﺎ ﻏﺪﯾﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻤﯽ ﺷﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﻣﺎ ﺑﯿ‌ﺨﯿﺎﻝ ﺯﯾﻨﺐ ﻭ ﻣﺤﻤﻞ نمی‌شویم ﺁﻗﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﻮﻧﯽ ﻣﺎ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼﺳﺖ ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻪ یک‌دل نمی‌شویم؟ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺲ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ ﻫﻢ‌ﺧﻮﻥ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺎﻣﺘﻌﺎﺩﻝ نمی‌شویم ﺍﺫﻥ ﺩﺧﻮﻝ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﯿﺲ ﻣﺎﺳﺖ ﻣﺎ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻞ نمی‌شویم ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻗﺒﺾ ﺭﻭﺡ ﺧﺪﺍ ﺳﻮﯼ ﻣﺎ ﻣﯿﺎ ﻣﺎ ﮐﺮﺑﻼﻧﺪﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﻃﻞ نمیﺷﻮﯾﻢ t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
  دور از مسیرِ قُربِ تو دل گر تباه شد خواندم تو را به گریه و اشکم گواه شد خیری نداشت دوری از تو برای من روزِ من از فراق ِ تو شـامِ سیاه شد حسرتْ نصیبم از اثرِ کرده های خویش حیف از مجالِ عُمـر که خرجِ گناه شد زورم نمی رسید بگیرم عنانِ نَفْس دلْ با نسیم ماهِ خدا رو براه شد پیش ِ تو کوهِ معصیت آورده ام ولی با یک نگاهِ لطف تو تبدیلِ کاه شد ** آه از دمی که حضرت سلطان اولیاء ذبحِ عظـیمِ واقعـه در قتلگاه شد آتش به جانِ گیسوی طفلان رسید تا... خورشیدِ نیزه ها خیَمَش بی پناه شد «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»؛ «به عوض او، ذبح عظيمی را پذيرفتيم». سوره صافات، آیه 107 وحید دکامین t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ای شاه کریمی که کرم در به در توست حاتم به گدایی همه جا پشت سرتوست ما شیعه چشمان تو با گوشه نگاهیم اینها همه از لطف و عطای پدر توست من ایل و تبارم زقدیم خادمتان بود این دولت شاهی زقضا و قدر توست تو سید و سالار جوانان بهشتی پس سید اشباب جهان گل پسر توست یک کودک ده ساله شده زینت گودال این یاور جانباز حسینی ثمر توست با صلح شما روزی ما کرب و بلا شد هرجا که حسینیه بپاست بانظر توست سرفصل گداییِ همه ماه حسین است پایان عزا و صله اش با صفر توست آقای اباالفضل تو بخوان ذکر فرج را چشمم به ره حجت ثانی عشر توست سعید سلگی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم حَسن صورت ، حَسن سیرت ، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش عبارت هم چنان افتاده ام بر خاک پای مجتبی امروز "که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می سازد دعا میکرد بهر آنکه بود اهل اهانت هم ضمانت میکند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری میکند ، آنجا شفاعت هم شب میلاد امام مجتبی علیه السلام ۱۴ رمضان ۱۴۴۳ *مصراع از هلالی جغتایی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
تا نغمه حسین نوایش به ما رسید دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید ما را نوشته‌اند شکار کمند یار شکر خدا که زلف رهایش به ما رسید کعبه نبرد و قسمت ما کربلا نمود سنگش به دیگران و طلایش به ما رسید حتی برات مشهد ما دست کربلاست سهمیه امام‌رضایش به ما رسید دستور داده است به ما فابْک للْحسیْن سلطان طوس توصیه‌هایش به ما رسید گر چه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد اما همیشه آب و غذایش به ما رسید زخم هزار نیزه و خنجر به او رسید اجر طواف کرب‌وبلایش به ما رسید می‌گفت این قبیله عبا شد نصیب ما می‌گفت آن قبیله قبایش به ما رسید t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ایزد منّان چو آفرینش ما خواست جمله جهان را در اوج حُسن بیاراست جنگل و دریا و کوه و دشت گواهند حمد و سپاس از برای خالق یکتاست هرچه تصور کنی محل تامّل هرطرفی بنگری مجال تماشاست قابل درک است در تمامی ذرّات قدرت پروردگار بس که هویداست ما همه محکوم دادگاه قضائیم حکم خدا چون بدون شاید و امّاست از قلم صُنع او به دفتر خلقت هر کلمه پاسخ هزار معماست هرچه خدا آفریده عین کمال است این همه را از حدیث حُسن تو آراست جمع تمام صفات حُسن دوعالم در وجنات حَسن هرآینه پیداست خادم دربار اوست مرد و زن ما اول این لوح نام آدم‌وحوّاست رأفت او بادبان کشتی نوح است رحمت او ناجی غریق دودنیاست از نظر لطف او وزیده نسیمی دیده‌ی یعقوب اگر هرآینه بیناست مرشد کامل که در مراتب توحید هادی ادریس و هود و صالح و یحیاست شد متوسل به او خلیل خداوند چون که خدا ذبح نوردیده از او خواست خلق دوعالم اسیر یوسف کنعان یوسف کنعان اسیر یوسف زهراست خلق دوعالم گدای حاتم طائی حاتم طائی گدای حاتم طاهاست اوست که در ماجرای وحشت فرعون ناجی موسی در آستانه‌ی دریاست مُلک سلیمان نگین خاتم دستش فرش مسیرش تمام عرش معلّاست صابر اعظم که در مقام تحمّل حضرت ایوب فیض صبر از او خواست ذکر لب یونس است در دل ماهی نام بلندش چنان که عالی و اعلی‌ست عیسی اگر دم گرفت و مرده شفا داد ذکر حسن دم‌به‌دم به هر دم عیساست حُسن دوعالم غلام حلقه به گوشش دست به سینه نشسته در بر او راست شیوه‌ی لطفش شبیه لطف پیمبر شیوه‌ی رزمش شبیه شیوه‌ی مولاست از در این خانه پا نکش که نبی گفت؛ هرچه که خیر دوعالم است همین‌جاست چون که کریم و کریمِ ابن کریم است بخشش او نیز قبل عرض تقاضاست زندگی‌اش را سه‌بار داده به مردم این کمی از لطف بیکرانه‌ی آقاست رونق اشعار شاعران شده مدحش دفتر هریک پر از قصیده‌ی قرّاست هیچ‌کسی پیش او غریب نمانده گرچه خودش در جهان غریبه و تنهاست مرد کریمی که در کمال کرامت رازق امروز ما و شافع فرداست کرسی خاص شفاعت از همه‌ی خلق روز قیامت برای اوست که برپاست گرچه سیاه است نامه‌ی همه، اما مِهر حَسن مُهر حُسن عاقبت ماست t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
کن عنایت بار اِلها سائل این خانه را این منم در میزنم بگشا در کاشانه را آمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنا لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا آمدم تا بگذری از جرم بی پایان من حیّ من ،معبود من ،یکتای من ،یزدان من، نامه ی اعمال من با تباهی ها قرین کن گذر از بنده ات حقّ امیرالمومنین کن گذر از ما به حقّ ناله های حیدری که نمی آید دگر سوز صدای حیدری مسجد کوفه بگو مولای مظلومان چه شد حُجّت الَّه،جانِ احمد،ناطق قرآن چه شد مسجد کوفه بگو از فرق مجرح علی پر زده از بام تن تا به خدا روح علی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
تو مهر تمام و ماه کامل بودی با هرکه دلی داشته همدل بودی آن‌قدر که هرچه داشتی بی‌منت بخشیدی و شرمندۀ سائل بودی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بخواه تا که شوم خوب ، ناخوش احوالم نگاه لطف بفرما به من ، به اعمالم خلاف ذات خودم تا به حال کج رفتم نبوده سمت شما تا به حال ، امیالم سیاه آمده ام تا که نور برگردم من آن نوشتهٔ بد خط پر زِ اشکالم الا خدای زمان ، باز مهلتی ، صبری برای کارِ پر از خیرد ، قدرِ مثقالم هنر از آن تو بوده است ، باز آمده ام هوای توبه ، فرستاده ایی به دنبالم دوباره اشکِ ندامت مرا عوض کرده دوباره پاک شدم باز هم سبکبالم گناه کرده ام اما ثواب هم دارم به وقت شادی و غم  با محمّد و آلم رسیده باز شب قدر و لحظهٔ تقسیم حواله کن حرمش ، اربعینِ هر سالم حامد آقایی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
هر چند که سنگین است این بار گناهانم ای رحمت تو سرشار من عبد پشیمانم هر بار تو را خواندم تو روبه‌رویم بودی العفو نیاورده بخشیده‌ای عصیانم تو در بگشایی من اما ز تو روگردان شرمنده تو هستم من عبد گریزانم تو حبّ علی دادی بر این دل سرگردان من قدر ندانستم کم‌بهره از ایمانم بر دوستی زهرا تو مفتخرم کردی من قیمت مادر را عمری‌ست نمی‌دانم مادر نکند از من یک ذره شود دلخور ای وای اگر یک شب از خانه برون مانم دشمن سر راه من صدها تله بنهاده تا ماه مبارک را گیرد ز گریبانم سوگند به اربابم در وا کن و دریابم بیمارم و یک روضه‌ست تنها ره درمانم آه ای بدن بی‌سر آیا تویی آقایم ؟ برخیز برادر جان رحمی به دل و جانم برخیز که ناموست در حلقه نامحرم تو شاه شهیدان و من بین اسیرانم تو ماه سر نیزه من ناقه‌نشین اما تو خون ز گلویت رفت من ریخت ز چشمانم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
شب قدر آمده یارب نگاهی به درگاه تو آمد روسیاهی الهی یا الهی یا الهی یگانه جان پناهم ربی العفو ببخشا اشتباهم ربی العفو تو مقصود دعاهای مجیری تو منظور من از جوشن کبیری تو امشب آمدی دستم بگیری بگو بخشیده ای این خونجگر را گنهکار شب قرآن به سر را خدا! عبد تو مهمان کریم است سرش در زیر قرآن کریم است گدای لطف و احسان کریم است خودت بشنو فغان و ناله اش را عطا کن روزی یکساله اش را خدا! من امشبی بر تو گدایم به حق فاطمه بشنو دعایم عزادار علی شیر خدایم الها، ربنا استغرالله به حق مرتضی استغفرالله امیر عظیمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی می زند هر نفسم نام تو را جار علی هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی کمکم کن بشوم میثم تمار علی آمدم کار مرا باز تو راه اندازی وقت آن است به این بنده نگاه اندازی از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود به محب تو محال است دری بسته شود وای از غصه جانسوز جدایی نجف نرود از دل من میل گدایی نجف منم آقا همه ایام هوایی نجف مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم سحری در حرمت از ته دل هو بکشم آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی حق تو این همه غربت به خدا نیست علی از چه بستند ید بت شکنت را ای وای دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای پیر کردند تو را و حسنت را ای وای شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا کوفه آورد به روی لب تو جان آقا گفت کافر به شما بنده شیطان آقا وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند «آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند لب گودال رسیدند، همه شیر شدند» کوفه این بار غلام طمع گندم شد زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد محمدحسین رحیمیان t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر * شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر عجب محراب خونینی ! دعایم‌ کن که می دانم قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
کنار من صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان پدر پدر نکنید توان دیدن اشک یتیم در من نیست نثار خرمن جان علی شرر نکنید اگر چه قاتل من سخت کرده بی مهری به چشم خشم به مهمان من نظر نکنید اگر چه بال و پر کودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شبها گذرگه من بود بدون سفره ی خرما و نان گذر نکنید.. به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان تمام عمر، شما هم، چو من گذر نکنید t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد اما محال باشد علی را بیاورد او اول است از همه باید پیمبرش این دست را بگیرد و بالا بیاورد عزم جهاد می‌کند و وقت رفتنش یک کاسه آب حضرت زهرا بیاورد یک دم بس است از دو دم ذوالفقار او تا حال صد سپاه کمی جا بیاورد افتاده از نفس ملک‌الموت می‌رسد تا ذوالفقار محضر مولا بیاورد وقت نبرد اوست و جبریل آمده تا دستمال زرد علی را بیاورد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ها على بشر کیف بشر ربّه فیه تجلّى و ظهر مانده عالم همه در حیرت تو که بشر می‌شود این گونه مگر عله الکون و لولاه لما کان للعالم عین و اثر حبّه مبدا خلد و نعیم بغضه منشاء نار و سقر من له صاحبه کالزهراء او سلیل کشبیر و شبر فلک فى فلک فیه نجوم صدف فى صدف فیه درر در دل شیعه خود کرده نظر ها علی بشر کیف بشر جلوه نور رخت شمس و قمر خاک نعلین علی در و گهر t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ای غربت مجسّم تاریخ یاعلی دل‌بسته ولای تو ام مرتضی علی غیر از خدایی‌اش که نداده به کس تویی آئینه تمام‌نمای خدا علی چون اسم اعظم است گره باز می‌کند هر وقت بشکفد به لبم ذکر یاعلی ساقی تویی و کوثر تو مهر فاطمه است شد جرعه‌نوش جام تو آب بقا علی تا از تو کسب نور کند در مدار چرخ خورشید با تو گفته سخن بارها علی خلقت به یمن مقدم تو آبرو گرفت ای دست‌شسته از همه ماسوا علی از مشرق نگاه تو خورشید می‌دمد مهتاب بر فروغ تو باشد گدا علی کعبه طواف دور مقام تو می‌کند دارد صفا به کوی تو سعی و صفا علی مدیون ذوالفقار تو باشد حیات دین گل کرده در بهار تو باغ دعا علی با ناله‌های نیمه‌شبت هم‌نواست چاه فهمیده طعم اشک تو را نخل‌ها علی اشک تو طعم غربت دیرینه می‌دهد دردی که غیر صبر ندارد دوا علی سوگند بر تو مادر گیتی سترون است تا آورد دوباره مثال تو را علی در کوچه‌ها سلام تو مانده است بی‌جواب دنیا نداشت با تو زمانی وفا علی بیچاره روزگار که نشناخت قدر تو فرق تو را شکافت به تیغ جفا علی وقتی گشود فرق تو آغوش پیش تیغ لبخند زد به روی تو خیرالنّساء علی یعنی ببین که بی تو بهشت است بی‌صفا پایان گرفت فرصت هجران بیا علی عین‌اللهی و چشم زمان بی‌قرار توست آیا شود کنی نظری سوی ما علی همچون کمیل هر که شود پای‌بست تو با رمز و راز عشق شود آشنا علی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi