eitaa logo
جاویدنشان
65 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘ ⚘ ⚘ ...زمانی که وارد شد، اعضای هیئت به ملاقات نمایندگان محلی رفتند و هم در آنجا سخنرانی کرد. موقعی که برگشتند، ما دیدیم با آن پای شل خودش همراه آمده است! بنده بلافاصله رفتم پیش و گفتم: این آدم با شما چه کار می‌کند؟ او جواب داد: من رفتم برای مردم سخنرانی کردم. بعد از سخنرانی، مردم گفتند شما اگر حسن نیت دارید، این آقا را ببرید تهران آنجا پای او را عمل کنید و مداوایش کنید. من گفتم: آقای ! کدام مردم؟ اینها همه صحنه سازی است. این فرد هم جریان جرایمش از این قرار است. حالا شما به عنوان رئیس هیئت اعزامی دولت می‌خواهید قاتل برادران ما را به تهران ببرید، او را عمل کنید؟ در جواب بنده ایشان گفت: من نماینده‌ی امام هستم. عجبا! که آدم‌هایی مثل دربرابر بچه‌های سپاه که می‌رسیدند، لقب "نمایندگی حضرت امام" را یدک می‌کشیدند!... خلاصه گفت من نماینده‌ی امام هستم و همین است که گفته‌ام. دستور من باید اجرا بشود. بنده هم در جواب او گفتم: شما نماینده‌ی امام هستی، از کانال خودت هستی. ما هم نماینده‌ی امام هستیم از کانال خودمان. حالا که این‌طور است، اصلا کار شما به ما ربطی ندارد. ما این آقا را می‌گیریم و تحویل دادگاه می‌دهیم. شما هم هرکاری دلتان می‌خواهد بکنید.... ادامه دارد... ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠· 🆔️ @javid_neshan ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠·
⚘ ⚘ ⚘ ...نتیجه این شد که ایشان به دستور داد مرا بگیرند و به زندان ببرند. من به گفتم: آقای فروهر! بین و با این دستور اصطکاک به وجود می‌آید. نکنید این کار را... مطمئن باشید که دارید با رو در رو می‌شوید. بالاخره با دوندگی فراوان ما، ناچار شدند نورچشمی آقای را به دادگاه تحویل بدهند. بعد همین آقایان هیئت، حسن نیت به خرج دادند و او را آزاد کردند. الان می‌دانید چه کاره است؟ او معاون ، سرکرده‌ی شده است. با اجرای برنامه‌های این هیئت، عملاً روند اوضاع به جایی منتهی شد که تمام اولیای امور مملکت از آینده‌ی ناامید شدند و همه مطمئن شده بودند که دیگر جدایی از کشور قطعی است و در آینده‌ای نزدیک، ایران استانی به نام نخواهد داشت. بار دیگر همه‌ی پادگان‌ها تحت محاصره‌ی اشرار قرار گرفت. ما از نزدیک می‌دیدم که چگونه همان وضعیت سابق، از نو در حال تکرار شدن است. ادامه دارد... ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠· 🆔️ @javid_neshan ·٠•●✿♡⚘♡✿●•٠·
🌴 🌴 🌴 🌴 _اینجا سمتِ چه خبر بود؟ فرمانده سپاه شده بود، جای . سعی می‌کرد ارتباطش را با شهر قطع نکند. خودش می‌رفت و می‌آمد و یا بچه‌ها را می‌فرستاد. یک نوبت برای حمام بچه‌ها اقدام کرد. با شرایط سختی که هر‌لحظه امکان داشت نارنجک به داخل حمام بیاید. او طوری کج دار و مریض رفتار می‌کرد که تصور نکند ما ترسیده‌ایم و خود را در پادگان زندانی کرده‌ایم. در هر حال محدودیت داشتیم. فرمانده پادگان از سوی همان هیئت دستور داشت جلوی حضور بچه‌های سپاه را در شهر بگیرد. و دار و دسته‌اش به راحتی در هتل انقلاب با و جلسه داشتند. ادامه دارد... ✿❯──「🌴」──❮✿ 🆔️ @javid_neshan ✿❯──「🌴」──❮✿
🌴 🌴 🌴 🌴 _اسم چه کسانی را آورد؟ الان راحت می‌شود اسم را بیاوری، اما آن موقع در حکومت برای خودش کسی بود. _چه کسانی در آن جلسه بودند؟ ، و من. اتاق کوچکی داشت. با گزارش امام کاملا متقاعد شدند که آنجا خیانت می‌شود. _ پس از شنیدن گزارش چه گفت؟ خیلی خوشحال شد. برای دعاکرد و آرزوی موفقیت کرد و گفت: پیگیری کنید من بازهم منتظر گزارشهای شما هستم. در برخورد با افراد، آنها را زود می‌شناخت و منبع خودش قرار می‌داد مثل . گزارش را به صورت کتبی نوشته بود و خدمت داد. یکی از سوالاتی که حضرت امام از پرسید این بود که نظر شما درباره‌ی چیست و چه باید کرد؟ می‌دانید صریحا میخواست نظر را بداند. گفت: من به این نتیجه رسیدم که فقط باید مبارزه کرد و جنگید، هیچ راهی جز جنگیدن وجود ندارد. در نهایت هم همین شد. آنقدر در جنگیدیم تا پیروز شدیم. بعد از آن جلسه من از جدا شدم. ادامه دارد... ✿❯──「🌴」──❮✿ 🆔️ @javid_neshan ✿❯──「🌴」──❮✿