eitaa logo
جاویدنشان
66 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🍀 🍀 🍀 _خاطره‌ای دارید تا صحبت شما مصداق عینی‌تری به خود بگیرد؟ یادم هست یک روز من و و درحال بردن ماشین سنگینی به بودیم، خاوری بود که پشت آن بسته بود شبیه سردخانه. پشت فرمان بود، من وسط بودم و کنار پنجره. به پاسگاه رسیدیم. مکثی کردیم به‌ خاطر پلیس که ایستاده بود. در این فاصله آقایی از رکاب سمت راننده بالا آمد. لباس محلی شیکی به تن داشت. با لهجه مانندی با شروع کرد به صورت تند صحبت کردن که چرا چنین رانندگی می‌کنی و... . حتی برنگشت او را نگاه کند. همین‌طوری به جلوی خودش نگاه می‌کرد. آن آقای با دست به محاسن اشاره‌ای کرد و گفت: فکر کردی ریش در صورتت هست می‌توانی هر کاری انجام بدهی؟ این را که گفت خیلی شاکی شد. از ماشین پیاده شد دقیقاً عبارت حاجی یادم نیست ولی مضمونش این بود که تا موقعی که از این حرف‌های مفت نزده بودی چیزی به تو نگفتم اما این‌که راننده در جاده بهت راه نداده یا نتوانستی سبقت بگیری چه ربطی به ریش و اسلام دارد؟! حاجی حتی با یک ضربه اون رو به زمین انداخت و بعد بلندش کرد که سوار ماشین خودمون کنه. ما هرچه گفتیم حاجی حالا ولش کن بره. حاجی می‌گفت: نه، باید اینو ببرم ببینم چرا چنین حرفی زده. او را به سپاه انتقال دادیم. زمانی بود که به دلیل ناامنی شب نمی‌توانستیم از به برویم. شب همان‌جا در سپاه ماندیم. تا آمدیم آبی به سر و صورتمان بزنیم بچه‌های اطلاعات آمدند و گفتند عجب کسی را شکار کرده‌اید ما دربه‌در دنبال این آدم هستیم. او اعدامی است و از نیروهای مؤثر است. چگونه او را گرفتید؟! البته خدا کمک کرده بود و حساسیت حاجی هم نسبت به اعتقاداتش موثر واقع شد. کارهای در شهر را امن کرده بود. خروج از شهر# مریوان برای مردم سخت بود. از فردای آن روز مردم فهمیدند می‌خواهد از شهر برود. به‌همین دلیل جلوی سپاه تجمع کردند که از او بخواهند در شهر بماند. برایشان صحبت کرد که دست خودم نیست و باید بروم این صلاح‌دید مسئولین است. من دوست دارم در منطقه بمانم و به شما خدمت کنم. مردم هم دیدند کاری است که باید انجام شود. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🕊 «‏الذكريات التي ‏لا تموت، تميت...⁩» ‏خاطراتی كه ‏نمی‌ميرند، می‌كشند... 🥀• ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 _علت این علاقه چه بود؟ آن زمان تردد در شهرهای واقعا سخت بود. اما در امنیت برقرار کرده بود. از خصوصیات حاجی این بود که در مقابل دشمن و به‌شدت برخورد می‌کرد. اما در مقابل مردم روحی لطیف داشت، طوری که باور نمی‌کردید این همان است. برای آن‌ها این مطرح بود که آدمی به آمده که خدمت برایش مهم است، نه ریاست و منصب. دفاع از مردم مظلوم و محروم و کمک به آن‌ها سبب شده بود که مردم از او حمایت کنند. او مرد میدان و جنگ بود. مردم فضای شهر های دیگر را می‌دیدند که در حتی شب‌ها راحت تردد می‌کنند و آذوقه در اختیارشان است. در سال۵۸ وضعیت وضع خاصی بود. مردم احساس می‌کردند با رفتن این امنیت از شهرستان گرفته خواهد شد. به‌هرحال به منطقه جنوب آمدیم و تیپ را تشکیل داد. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
♥️°•○ "لبخنــــــد تو" تحویل همه سال من است ومن نوروزم را هر روزم را مدیون توام...✨ ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
4_5965261312702286072.pdf
84.8K
🔹شهيد حاج حسين همدانی : "عملیات فتح المبین نشان‌دهنده یک عملیات بزرگ بود" 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 🍀 🍀 _خاطره از جلسه آخر که با نیروها داشت دارید؟ در اواخر جلسه مشخص کرد که چه کسانی باید بمانند و چه کسانی بروند. آنهایی که قرار بود در بمانند انگار تمام زندگی‌شان را از آنها گرفته بودی. حضور پشتوانه بچه‌ها بود. آن شب حاجی زیاد صحبت کرد. کسانی که قرار بود بیایند خیلی خوشحال بودند. اما آنها که ماندند دنبال رایزنی بودند که به منطقه جنوب بیایند. از طرفی هم باید امنیت منطقه حفظ می‌شد. حاجی حتی جانشین خود، را به جنوب نیاورد. خب برایش مهم بود چون زحمات زیادی در کشیده بود، ضمن اینکه به مردم آنجاهم علاقه‌مند بود. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🌺 ولادت آسمانی‌ترین جوان ، حضرت علی‌اکبر (ع) بر تمام شیعیان و جوانان ، تبریک و تهنیت باد. 🌺 💐 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 🍀 🍀 _چگونه به جنوب رفتید؟ روزی‌که از خارج شدیم همه با اتوبوس آمدیم. آمارها مختلف است من یادم است ۵۲نفر بودیم. بعضی دوستان می‌گویند ۴۷_۴۸ نفر بوده‌ایم. حاجی وسط اتوبوس ایستاد و شعری خواند. حاجی به کوه و دشت و صحرا اشاره می‌کرد و خطاب به شهدا شعر می‌خواند. مضمون شعر این بود که به کوه و دشت و صحرا قسم ما برمی‌گردیم و انتقام خون شما را می‌گیریم. بچه‌ها از منطقه بیرون می‌آمدند و حس خاصی پیدا کرده بودند. هم با آن حس شعر می‌خواند. که با شنیدن نامش خودش را خراب می‌کند، ایستاده و شعر می‌خواند. تمام وجودش آن مناطق بود، اما بنا به صلاحدید مسئولین درحال خارج شدن از آن‌جا بود. متأسفانه این اشعار نه ضبط‌شده و نه در ذهن من است. او با صلابت خاص شعر می‌خواند. می‌گفت رفتنمان هم به‌خاطر شما شهداست. صحنه‌ی خیلی عجیبی بود. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 فردای آن روز به آمدیم. در جایی را به ما دادند فکر می‌کنم مقر سپاه بود. بچه‌ها در زیرزمین بزرگ آن‌جا مستقر شدند. آن زمان انجام‌شده بود. حاجی هم بچه‌ها را برد تا منطقه را از نزدیک ببینند. پای رکاب اتوبوس ایستاد و گفت برادرها اسم تیپ ما به نام ۲۷ محمد رسول‌الله نام‌گذاری شده که بچه‌ها صلوات فرستادند و از این‌موضوع خوشحال شدند. تکه‌کلام کلمه‌ای (برادرها) بود که حاجی با لحن محکمی آن را ادا می‌کرد. آن روز از چزابه بازدید کردیم و برگشتیم شروع به سازماندهی تیپ کرد. در ابتدای کار هنوز مسئولیت‌ها مشخص نبود. چند روز اول صبحگاه را برگزار می‌کردیم هم می‌آمد. قاطعیت خاصی داشت. زمین خوزستان آب زیاد در آن نفوذ نمی‌کند. ساختمانی که ما آن‌جا مستقر شدیم یکی از بزرگ‌ترین ساختمان‌های است که از ساختمان‌های دیگر جداست. ساختمانی که بعدها بچه‌های در آن‌جا مستقر شدند. یک روز از صبحگاه برمی‌گشتیم بارندگی شدیدی از قبل شده بود و مقداری آب جلوی ساختمان جمع شده بود. یکی از بچه‌ها اهل اصفهان بود و نام داشت. به حاجی گفت: بگو در این آب سینه‌خیز برود. هم همه‌ی بچه‌ها را جمع کرد و به آن‌ها فرمان سینه‌خیز داد. به گفت: اول خودت شروع کن. هر چه التماس کرد حاجی گفت: امکان ندارد. بعد هم خودش در آن آب سینه‌خیز رفت. اولین کاری که انجام داد، تشکیل یک تیم اطلاعاتی بود که لازمه هر عملیات است. ما به منطقه‌ای (ارتفاعات بلتا) که قرار بود عمل کنیم رفتیم. ما را آن‌جا برد یک تیم ۵_۶نفره شدیم و شناسایی آن‌جا را شروع کردیم. خود هم در نیروها را سازماندهی می‌کرد. بنده هم مسئول آن تیم ۵_۶نفره اطلاعاتی شدم. کار را شروع کردیم. واقعاً نمی‌دانستیم چه باید بکنیم. منطقه جنوب برایمان سخت بود. کار اطلاعاتی را به‌صورت ابتدایی آغاز کرده‌ایم مثلاً جاهایی که برای شناسایی می‌رفتیم به صورت شکل روی کاغذ می‌کشیدیم. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🚩 🔰 مستضعف در کلام مقام معظم رهبری : « ما منتظریم ؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری ، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات و جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است ، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر ، زورگو ، ظالم ، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد . این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد ... مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.» 🆔 @javid_neshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌷 "ما همواره به یادِ امام زمان زنده بودیم و با این یاد صحبت کردیم و با این یاد نفس کشیدیم و به این یاد هستیمون بوده و به این یاد هم مُردیم" حاج احمد متوسلیان 🌷 🆔️ @javid_neshan
🔆 سلام بر تو ای آخرین وعده الهی🔆 🆔 @javid_neshan