eitaa logo
کشکول تبلیغ
96 دنبال‌کننده
372 عکس
123 ویدیو
126 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
«جناب شیخ اجلّ، حاج شیخ حسن اصفهانی – دام توفیقه – حکایت نمود که: مرحوم حاج ملّا علی کنی – قدّس سرّه – در کربلا، در مدرسهٔ حسن‌خان، به کمال سختی و تنگدستی می‌گذرانید. متوسّل به حضرت حرّ شهید – ‌علیه السّلام – گردید. چند هفته شب‌های چهارشنبه به زیارت آن حضرت مشرّف می‌شد. شبی در خواب دید آن شهید سعید فرمود: آقای من، تو را آقای طهران مقرّر فرمود! فردای همان روز، مؤمنی پیدا شد قنات آبی به ایشان بخشید. دیگری آمده یک ساله بیست و پنج تومان اجاره کرد. به همان پول، خود را به طهران رسانید. سال دیگر، قنات را یک ساله چهارصد تومان اجاره داد. کم‌کم امورش بالا گرفت، به حدّی که ناصرالدّین شاه از او خائف بود. گویند: چون خیابانی به امر شاه در طهران باز کردند، مصادف به مسجد کوچکی شد. و چون ارادهٔ سلطانی بود، علمای دارالخلافه نتوانستند خلاف کنند. تصمیم گرفتند در عوض آن مسجد، مسجد بزرگ‌تری در جای دیگر بسازند تا تبدیل به احسن شده باشد. مرحوم حاجی کنی از واقعه مطّلع گردید. نامه‌ای به شاه ارسال [کرد] و در صدر ورقه چنین نوشت: بسم الله الرّحمٰن الرّحیم؛ أ لَمْ تَرَ کیف فَعَلَ ربُّک بأصحاب الفیل؟ شاه از خراب کردن مسجد صرف‌نظر کرد و خیابان را کج نمودند! مؤلّف گوید: در کربلا کسانی را می‌شناسم که به نان شب محتاج بودند، و از برکت زیارت شب چهارشنبهٔ حضرت حرّ شهید به ثروت و دارایی رسیدند، و در همین کربلا آقایی می‌کنند!».  (سیّد هادی خراسانی حائری؛ حکایات و کرامات، ص۱۹۸ – ۲۰۰)  🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣نمونه ای از توسل به شهید 2️⃣یکی از راهکارهای اجابت دعا توسل به شهداست •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🔸حکم بیان زبان حال در مداحی ⁉️ آیا بیان زبان حال(1) در مداحی‌ها و روضه‌ها بصورت اشعار و نثر در مورد اهل بیت (علیهم السلام) جایز است؟ ✅ اگر معلوم باشد که زبان حال را بیان می‌کند و مناسب با شأن اهل بیت علیهم السلام باشد، مانع ندارد. 1. منظور از زبان حال آن است که حالت آن بزرگواران چنین تعبیراتی را اقتضا می‌کند و این کار به دو شرط جایز است: نخست اینکه، واقعاً این سخنان مناسب چنان حالتی باشد، و دیگر اینکه، معلوم باشد که زبان حال است نه آنچه رخ داده. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣زبانحال در شعر به چه شرطی جایز است؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
▪️حضرت عباس علیه السلام برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست با من بیا به خیمه نیازی به آب نیست شیرازه‌ات کجاست مفاتیحِ پاره‌ام این برگ‌های پاره عزیزم کتاب نیست وقت غروب بعد تو و قاسم و علی دیگر برای ناقه‌ی زینب رکاب نیست آن وقت لااقل تو ز جا خیز و خود بگو بی‌رحم جانشینِ النگو طناب نیست حرفی بزن عزیز دلم دق نده مرا این مشک پاره پاره برایم جواب نیست 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 علیه السلام علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
راجر داوسون در این زمینه تعبیر جالبی دارد: «مقاومت مردم در برابر متقاعدسازی،‌ شبیه مقاومت هوا در برابر حرکت است. اگر آرام حرکت کنید آن را چندان حس نمی‌کنید. اما اگر با شتاب حرکت کنید، این مقاومت کاملاً می‌تواند مانع‌تان شود 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از تاثیر گذاری کلام در موعظه و امر به معروف و نصیحت مخاطب، عجله و شتاب بی اندازه است... 2️⃣یکی از تاثیر کلام تمأنینه است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
▪️حضرت عباس علیه السلام هر گرفتاری سراغ آستانَش را گرفت رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت خوش به حال سائلی که سائل عبّاس شد خوش به حال آن‌که از عبّاس، نانَش را گرفت روز محشر، دست‌هایش دست‌گیری می‌کند دست خود را داد، دست دوستانش را گرفت هیچ‌کس اندازه‌ی عبّاس، شرمنده نشد کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت قتل او، کار عمود آهن و نیزه نبود تیرهایی که به مَشکش خورد، جانَش را گرفت از خجالت آب شد، آب‌آور کرب‌وبلا عصر تاسوعا امان‌نامه امانَش را گرفت تیرها در پیکرش، وقتِ زمین‌خوردن شکست بس‌که خون رفت از تَنَش، آخر توانش را گرفت ثارُک‌القُنفُذ، برای تیرها جایی نماند ناگهان سرنیزه‌ای، حجم دهانش را گرفت از بغل، تا که سرَش را بر سرِ نیزه زدند گریه‌های ناتمامی خواهرانَش را گرفت 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 علیه السلام علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🕯 عزا خانه ما را دریابید! ☑️ استاد مجاهدی نقل ‌می‌کنند: ▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار ‌می‌شد. روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیت‌های بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت ‌می‌کردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار ‌می‌نشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک ‌می‌ریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را ‌می‌دیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله ‌می‌گریستند و در این حالت سعی ‌می‌کردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند. مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف ‌می‌کردند و ‌می‌گریستند: ▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم ‌می‌کردم. سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکت‌ها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمی‌توانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه! لذا برای اولین بار در طول سال‌ها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو ‌می‌دیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم. هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در ‌می‌زنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند: 🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم! ▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند: 🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند: 🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) ‌می‌فرمایند: 🔶 عزا خانه ما را دریابید! 🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند: 🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است! 🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد! ▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند! بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند! ⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷ 🏷 علیه السلام (ره) 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از گشایش در وقت بلا و مصیبت دعا و توسل است 2️⃣یکی از های امداد و نصرت الهی توسل است که گاهی بوسیله یکی از اولیائش انجام میشود 3️⃣یکی از توسل و دعا اجابت و نصرت و امداد الهی است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥💥داستان عجیب پیرمرد گناهکار و کَرَم آقا امام حسین(علیه السلام)!/مذهبی علیه السلام (کرامات) 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیهم السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣خدمت به اهلبیت علیهم السلام باعث عاقبت بخیری و نجات از عذاب است 2️⃣نمونه ای از لطف امام حسین علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥💥داستانی زیبا از عنایت امام حسین(علیه السلام) به یکی از زوار در پیاده‌روی اربعین علیه السلام (کرامات) 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیهم السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣خدمت به اهلبیت علیهم السلام باعث عاقبت بخیری و نجات از عذاب است 2️⃣نمونه ای از لطف امام حسین علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
روایت است که: موسی (علیه السلام) بخداوند عرضه داشت: «آیا به فرعون چهارصد سال مهلت دادی درحالی‌که می‌گوید؛ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی، و پیامبران و فرستادگانت را انکار می‌کند و آیات و نشانه‌هایت را تکذیب می‌کند»؟ خداوند به موسی وحی کرد: «او در دنیا رفتارش خوب بود و حجابی آسان داشت دیدنش آسان بود دسترسی مردم به او راحت بود و به این خاطر خواستم به او مهلت بدهم». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۳۵۰ بحارالأنوار، ج۱۳، ص۱۲۸. روایت داستانی علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: الهی 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣خدمت به خلق باعث جلب رحمت الهی است حتی اگر فرعون باشد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
ترک سیگار یه آقایی اومده عیادت پدرم... میگه: پدر من ۳۵ سال هر روز ۴ پاکت سیگار می کشید!! هر کاری کردم از هر راهی وارد شدم ترک نکرد که نکرد!!! عاشق کربلا بود!! یه روزی گفتم میخوام بلیط جور کنم برین کربلا فقط دکتر میگه اگر سیگار بکشه معذوریم پاسپورت نمیتونیم بدیم!!! گفت خب ترک میکنم....!!! همونجا به عشق امام حسین کلا ترک کرد سیگارو و دیگه ادامه نداد.... 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣محبت اهلبیت علیهم السلام باعث افزایش تقوا و مجب ترک گناه و عادات بد است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
روضه خالی که نیست، درس اخلاق است! شمر در عصر نهم محرم در صحراى كربلا ز براى فرزندان حضرت‌ام البنين عليهاالسلام امان نامه آورد. وَ جَاءَ شِمْرٌ حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَينِ عليه السلام فَقَالَ أَينَ بَنُو أُخْتِنَا؟ شمر آمد تا در مقابل اصحاب امام حسين عليه السلام متوقف شد و گفت: پسران خواهر ما كجايند؟ (که طائفه مادر حضرت ابوالفضل و شمر معلون یکیست بدین جهت این نسبت را داد) حضرت اباالفضل العباس عليه السلام و برادرانشان او را لايق پاسخ ندانستند اما چون حضرت سيدالشهداء ابى عبداللّه الحسين عليه السلام خواستار پاسخ دادن به او شدند. حضرت فرمودند: فَقَالَ الْحُسَينُ عليه السلام: أَجِيبُوهُ وَ إِنْ كَانَ فَاسِقا. پاسخش را بدهيد هرچند انسان فاسقى است. مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی فرمودند: این کلام بلند امام حسین علیه السلام را فقط به عنوان روضه نگوییم و رد شویم، این خودش درس اخلاق بزرگی است که فرمود: طرف مقابل تو اگر فرد فاسقی همچو شمر هم باشد مشکلی نیست تو جوابش را بده ولی خب چون حرفش بی ربط است به حرفش گوش نده امتثال نکن.. اینکه برخی ها بعضا جواب تلفن نمی‌هند یا در را به روی افراد باز نمی‌کنند این دور از آداب اسلامی است. شما جواب اولیه را بده اگر دیدی حرف طرف مقابل بیخود است بله آن موقع به حرفش گوش نده علیه السلام (سیره) 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣اگر فاسقی درخواست دیدار داشت حرفش را بشنو اما نپذیر •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
💠 نيمه شب شرعى‏ 💬1. نصف ما بين غروب آفتاب و طلوع فجر، است. (1) 🔹2. آخر وقت نماز نصف شب است. و احتياط واجب آن است كه براى نماز مغرب وعشا و مانند اينها، شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب كرد. و براى نماز شب و مانند آن تا اول آفتاب حساب نمايند. (2) 🔸3. اگر از روى معصيت‏ يا به واسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح اينكه نيت ادا و قضا كند، بجا آورد. (3) ------------------ 📚 پی‌نوشت: 1. استفتائات بهجت، ج 2، ص 13، س 1483. 2. توضيح المسائل مراجع، م 739. 3. همان، م 740 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
▪️حضرت عباس علیه السلام از کارش این گره بسته وا نشد باب الحوائج همه حاجت روا نشد (منبع: بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟ وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من مى‏دهى؟ فبكى الحسين ع بكاء شديدا امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ‏ بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد) نزار که اسمم از قلم بیوفته منم نمیزارم علم بیوفته نمیزارم تا وقتی زنده هستم چشم حرومی به حرم بیوفته 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
جلسه درس اخلاق (1403/03/09) - دفتر https://javadi.esra.ir/fa/w/-1403-02-26- 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ راه آمدن با دلِ همسر 🔸 از اهل بیت یاد بگیریم... 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣ادب همسرداری •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
روضه شام غریبان، شب یازدهم محرم؛ حجت الاسلام حامد کاشانی https://hawzah.net/fa/Lecture/View/83149/%D8%B1%D9%88%D8%B6%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D9%85-%D8%BA%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D8%B4%D8%A8-%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85-%D9%85%D8%AD%D8%B1%D9%85-%D8%AD%D8%AC%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%A7%D9%85%D8%AF-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C زینب کبری سلام الله علیها از صبح در سر خود زده است. بی بی جان برای شما بمیرم. تمام روضه هایی که این دهه برای شما خواندند گوشه ای از چیزهایی است که او دیده است. همین امروز از بعد از ظهر تا حالا.  اگر الآن بروید در دشت کربلا نگاه کنید زینب سلام الله علیها را پیدا نمی کنید، دارد می گردد تا بچّه ها را پیدا کند. شب شده است، این ها شاهزداده بودند، خاک نشین نبودند.  الآن اگر بروید نگاه کنید این بچّه ها شب کجا می خوابند؟ خیمه ای باقی نمانده است، خیمه ها را سوزاندند. یک نقل جدید است که متأخّرین نقل کردند و دل من را می سوزاند. خدایا به اضطرار زینب کبری سلام الله علیها ما را مضطر غیبت حضرت حجّت روحی له الفداء بگردان.  علمدار زینب کبری سلام الله علیها است، مسئول امنیّت این کاروان است. می گردد سرشماری می کند. خیلی از بچّه ها… روایات این طور می گوید: وقتی به خیمه ها حمله کردند، سرمست پیروزی که بودند، بعضی از بچّه ها را با شمشیر جلوی در خیمه ها زدند، نقل داریم.  دارد بررسی می کند چه کسی مانده است، بچّه ها کجا رفتند. شب شده است، این بچّه ها می خواهند نزدیک جایی که آتش است بیایند. حجابی ندارند که جلوی نامحرم ها جلو بیایند. در بیابان هم نمی توانند بمانند.  می گردد این ها را پیدا کند. در کنار یک بوته ی خاری دو نفر را پیدا کرد. دل او خوش شد. هر چه صدا کرد دید جواب نمی دهند. دست در دست هم… امروز اگر زیارت ناحیه ی مقدّسه خواندید، آن جایی که دل من از همه بیشتر می سوزد جایی که روضه دارد نیست، آن جایی است که می گوید: «کنْتَ رَبِیعَ الْأَیتَامِ»[3] بهار یتیمان بودی. حسین جان یتیم های تو امشب کجا خوابیدند! یتیم های تو امشب صورت روی خاک گذاشتند. دختر امام حسین علیه السّلام می گوید: خواب زهرای اطهر سلام الله علیها را دیدم. تا فهمیدم که مادر ما فاطمه ی زهرا علیه السّلام در آن کجاوه است خود را رساندم، گفتم مادر جان! حرمت ما را هتک کردند. ببین در قتله گاه با پدر من چه کار کردند! این را در لهوف نوشته است، نگاه کنید. سکینه خاتون می فرماید زهرای اطهر به من فرمود: بند دل من را پاره کردی «فَقَدْ قَطَعْتِ نِیاطَ قَلْبِی»[4] این قدر نگو، بند دل من پاره شد. خود من از صبح همین جا بودم. جلوی چشم مادر او… 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام السلام سلام الله علیها سلام الله علیها •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
روضه شب یازدهم محرم سال 1397 – پایگاه اطلاع رسانی حامد کاشانی https://www.hkashani.com/?p=11001 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ✓شب سختی برای اهلبیت علیهم السلام ✓عجله برای غارت بخاطر محدودیت غنیمت... سواره و پیاده.... بدون دقت... چند دختر زیر اسبان جان دادند.... شیخ مفید میفرماید یک سواری چادر از سر ناموس رسول الله..... ✓مخدرات یعنی پرده نشین ✓پیدا کردن بچه های ترسیده و فراری ✓مصیبت بریدن سرها فردای عاشورا هر قبیله سهمیه دارد چند تا سر ببره.... یه بار دیگه داغ شهدا تازه شد.... 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام السلام سلام الله علیها سلام الله علیها •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
نحوه‌ی شهادت ابا عبدالله الحسین (علیه السّلام) در روز عاشورا چون ما در کربلا داریم که وقتی سیّد الشّهداء (صلوات الله علیه) «وَ قَدْ ضَعُفَ‏ عَنِ‏ الْقِتَالِ‏»[20] وقتی از جنگیدن خسته شد دائماً در حرکت بود، توان سوار شدن بر اسب نداشت، این چهار هزار تیرانداز و آن هزار جوّاله که سنگ پرتاپ می‌کردند، دائماً شلیک می‌کردند «فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً» یک لحظه که مکث کرد نفسی تازه کند حضرت را مجروح کردند. تا به زمین افتاد تنها هم شده بود به خیمه‌ها حمله کردند. نوشتند سیّد الشّهداء (صلوات الله علیه) در طول عاشورا که هر مصیبتی سر آن بزرگوار آوردند، آن لحظه‌ای که صورت مبارک ایشان روی خاک قرار گرفته است مدام این عبارات را می‌گفتند: «الهی رِضاً بِرضائِک»، «صَبراً عَلَی بَلائِک»، «لَا مَعْبُودَ سِوَاكَ‏»، «اللّهُمَّ مُتَعالِيَ المَكانِ عَظيمَ‏ الجَبَروتِ‏» یعنی هر چه امتحان را سخت کردند آقای ما تسلیم نشدند. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
تنها مصیبتی که اونقدر به قلب سیدالشهدا علیه السلام سنگین بود که خدای متعال به آقا تسلیت گفتند و ندای آسمانی یه گوش سید الشهدا علیه السلام رسید مصیبت آقا علی اصغر سلام الله علیه بود. علاّمه مجلسى مى فرمايد: تا تیر به گلوی علی اصابت کرد امام به خدای متعال عرضه داشت : «هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللّهِ»؛ (اين مصيبت بر من آسان است، چرا كه در محضر خداست). یک وقت ندا به گوشش می رسد، «یا حُسین، دَعْهُ» بچه ات را به ما بده. «دَعهُ یا حُسین، فَإنَّ لَهُ مُرضِعَةً فی الجنّة...» 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام علیه السلام علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
بین شهدای کربلا دو بدن هستند که دو مرتبه زیر سم اسبان لگد کوب شد اولی بدن قاسم بن الحسن علیه السلام بود... یه بار بدنش در کنار بدن شهدا غروب عاشورا لگدکوب شد اما بار اول داستان فرق می کرد. بار اول قاسم زنده بود و بدنش زیر سم اسبان لگد کوب شد. نوشتند امام به لشگر حمله کرد و خودشان را ب بالای سر عزیز دل برادر رساندند....یه جمله نوشتن وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ پیکر بی جان و لگد کوب شده قاسم را به سینه چسباند فرمود امام قاسم را از میدان نبرد بیرون برد، حمید بن مسلم می گوید: نگاه می کردم پاهای قاسم به زمین کشیده می شد، او را آورد کنار کشته فرزندش علی اکبر و سایر شهدای بنی هاشم. اما بدن دوم که در زمان حیات زیر سم اسبان لگد کوب شدند بدن مطهر خود سید الشهدا بود. این مطلب در هیچ مقتلی ذکر نشده و فصط در زیارت ناحیه مقدسه آمده است که وقتی حضرت از صدر زین به زمین افتادند مجروح بدن مطهرشان زیر سم اسبان لگدکوب شد 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام علیه السلام علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
دودمه شب یازدهم دگر خورشید روی نیزه‌ها رفت امان از دل زینب (س) دگر دشمن به سوی خیمه‌ها رفت امان از دل زینب (س) // دودمه شب یازدهم شمع دل می‌سوزد و شام غریبان امشب است -موپریشان زینب است گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است- موپریشان زینب است // دودمه شب یازدهم زینب سوخته دل بی کس و کار است اخا -بنگر حال مرا پای طفلان حرم آبله دارداست اخا-بنگر حال مرا //   دودمه شب یازدهم امشب حرم آل عبا یار ندارد-امان از دل زینب مردی به جز از عابد بیمار ندارد -امان از دل زینب // دودمه شب یازدهم جان زینب در شب شام غریبان گم شده ---- یاریم کن یاحسین دخترت با گوش پاره در بیابان گم شده --- یاریم کن یاحسین // دودمه شب یازدهم بین هر خیمه پرستویی خدایی می‌شود ----- کربلا آتش گرفت صورت پروانه‌ها کرب بلای می‌شود ----- کربلا آتش گرفت دودمه شب یازدهم شاه گفتا کربلا امروز میدان من است، عید قربان من است مادرم زهرا (س) در این گودال مهمان من است، عید قربان من است //   دودمه شب یازدهم شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است مو پریشان زینب است گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است مو پریشان زینب است // دودمه شب یازدهم آسمان کربلا تیره شده واویلتا حضرت زهرا بیا سر به روی نی تن شه مانده زیر دست و پا حضرت زهرا بیا 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh  
 از «مسمع بن عبدالملک کردین بصری» نقل است که حضرت جعفر الصادق (ع) از او سوال کرد: ای مسمع تو از اهل عراق هستی، آیا به زیارت قبر جد ما حسین (ع) می‌روی؟ عرض کردم: خیر، من نزد اهل بصره مردی مشهور هستم و دشمنان بسیاری از ناصبی‌ها و غیر ایشان دارم و از اینکه احوالات مرا نزد خلیفه گزارش کنند در امان نیستم و می‌ترسم با من کاری کند که عبرت دیگران شود، لذا احتیاط کرده و به زیارت نمی روم. امام صادق (ع) فرمودند: آیا مصائبی که بر آن بزرگوار گذشت و آزار و اذیت‌هایی که بر ایشان روا داشتند را یاد می‌کنید؟ عرض کردم: بلی. حضرت فرمودند: آیا به جزع و فزع می‌آیی؟ عرض کردم: بلی به خـدا قسم از یاد مصائب آن امام بزرگوار چنان حزن و اندوهی بر من وارد می‌شود که اهل و عیال من با مشاهده آن، حالشان دگرگون می‌شود و از خوردن طعام امتناع می‌کنند. حضرت فرمودند: خداوند رحمت کند تو را بواسطه این اشک‌ها و بدان قطعا تو از کسانی محسوب می‌شوی که به خاطر اندوه ما جزع نموده و بواسطه سرور و فرح ما مسرور گشته است. به جهت خوف ما خائف و هنگام مامون بودن ما در امان بوده‌اند. ای مسمع بدان هنگام مرگ اجدادم را بالای سرت مشاهده خواهی کرد که سفارش تو را به ملک‌الموت خواهند کرد و بشارتی که به تو خواهند داد، برتر و بالاتر از هر چیزی است و خواهی دید ملک‌الموت از مادر مهربان به فرزندش، به تو مهربان‌تر و رحیم‌تر خواهد بود. سپس حضرت گریستند و اشک‌های مبارک‌شان جاری شد و من نیز با آن جناب اشک ریختم، سپس حضرت  فرمودند: ای مسمع از هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) به شهادت رسیدند، زمین و آسمان بر ما ترحم نموده و می‌گریند و موجودی بیشتر از فرشتگان بر ما نگریسته است و اشک‌هاشان هرگز قطع نمی‌شود بدان احـدی به خـاطر ترحم بر مـا و به جهت مصـائبی که بر مـا وارد شـده، گریه نمی‌کنـد مگر آنکه قبـل از آمـدن اشک از چشـمش، حق‌تعالی او را رحمت خواهـد نمود و وقتی اشک‌ها برگونه‌هایش جاری گشت، در صورتی که یک قطره از آن درجهنم بیفتد، حرارت و آتش آن را خاموش و آرام می‌کند، طوری که دیگر برای آن حرارتی پیدا نمی‌شود. بدان کسـی که به خاطر ما قلبش دردناک شود، در روزی که موت و مرگش فرا برسـد و ما را مشاهده نماید، سـرور و نشاطی برایش پیدا شود که پیوسـته این سـرور در او بوده تا در کنار حوض کوثر بر ما وارد گردد و هنگامی که محب و دوستدار ما بر حوض کوثر وارد شود، سرور و فرح خاصی در کوثر پیدا شود، به حدی که انواع و اقسام اطعمه‌ای به او چشانده می‌شود که وی مایل نیست طعم ان غذاها زائل گردد. ای مسمع کسی که از ان حوض یک جرعه بیاشامد، بعد از ان هرگز تشنه نشده و طلب آب نکند. سپس حضرت اوصاف آب کوثر را چنین توصیف فرمودند: طبع آن در سردی و خنکی مانند کافور بوده، بوی آن همچون بوی مشک است؛ شیرین‌تر از عسل، نرم‌تر و لطیف‌تر از سر شیر است.  آب کوثر صاف‌تر از اشک چشم و پاکتر از عنبر. از «تسنیم» که چاهی است در بهشت خارج می‌گردد و از جوی‌های بهشت عبور می‌کند و از روی ریگ‌های بهشتی که در و یاقوت هستند، جاری می‌شود. کاسه‌هایی از زر و سیم و انواع جواهر قیمتی در آن است که عدد آنها از ستارگان آسمان بیشتر می‌باشد. بوی خوش آن از امسافتی که باید آنرا ظرف هزار سال پیمود، به مشام می‌رسد. از حوض کوثر بوی خوش و نسیم معطری به صورت شارب می‌وزد تا جایی ‌که  می‌گوید: کاش من را در همین جا به حال خود بگذارند،حاضر نیستم اینجا را به جای دیگری تغییر دهم پس از آن حضرت به مسمع بن عبدالملک کردین بصیری فرمودند: بدان تو از کسـانی هستی که از آب آن حوض می‌آشامی و نیست چشـمی که برای ما بگریـد مگر آنکه از نعمت نظر نمودن به آب کوثر بهره‌مند شده و از آن سیراب می‌گردد. دوستداران ما از آب کوثر می‌اشامند و لذت و طعمی نصیب‌شان می‌شود که به مراتب بالاتر از لذتی است که به دیگران یعنی کسانی‌ که در مرتبه پائین‌تر از حب ما هستند اعطاء می‌گردد. *کامل الزیارات، باب سی و دوم، ص ۱۴۴-۱۴۶ علیهم السلام علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: و بر سید الشهدا علیه السلام ی اهلبیت علیهم السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از گریه بر سید الشهدا راحت جان دادن در هنگام جان دادن و مدارا کردن ملک الموت 2️⃣یکی از گریه بر سید الشهدا علیه السلام مشمول دعای اهلبیت علیهم السلام واقع شدن است 3️⃣یکی از های راحت جان دادن گریه بر سید الشهدا علیه السلام است 4️⃣یکی از گریه بر سید الشهدا علیه السلام نوشیدن از حوض کوثر است 5️⃣توصیف آب حوض کوثر •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
سيد بن طاووس در لهوف: « وَ قَالَ الْحُسَيْنُ (ع) ابْغُوا لِي ثَوْباً لَا يُرْغَبُ فِيهِ أَجْعَلْهُ تَحْتَ ثِيَابِي لِئَلَّا أُجَرَّدَ مِنْهُ فَأُتِيَ بِتُبَّانٍ فَقَالَ لَا ذَاكَ لِبَاسُ مَنْ ضُرِبَتْ عَلَيْهِ الذِّلَّةُ فَأَخَذَ ثَوْباً خَلَقاً فَخَرَقَهُ وَ جَعَلَهُ تَحْتَ ثِيَابِهِ فَلَمَّا قُتِلَ جَرَّدُوهُ مِنْهُ ...»(1)؛ امام حسين(ع) فرمود: پيراهن كهنه‏ای به من دهيد تا زير لباسم پوشيده مرا از آن برهنه نكنند. پيراهن تنگی آورده شد، فرمود: اين نه، زيرا اين لباس اهل ذلّت است. بعد پيراهن كهنه‏ای را بگرفت و پاره‏اش كرد و زير لباسش پوشيد و بعد از شهادت وی را از آن هم برهنه كردند و بردند. علیهم السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣یکی از های اهل ذلت ووع لباس پوشیدنشان است 2️⃣رعایت و توجه به لباس پوشیدن در هر زمان و شرایط •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
صد و چهار سال پیش(1290 خورشیدی)، میرزا علی‌‌آقا تبریزی، مشهور به ثقة الاسلام، در کنسول‌خانۀ روس به دار آویخته‌ شد؛ به جرم مخالفت با حضور قوای اشغالگر روس در آذربایجان. روز اعدام او و هفت‌تن دیگر از مشروطه‌‌خواهان، برابر بود با عاشورای 1330 قمری. ثقة‌ الاسلام، افزون بر فعالیت‌های سیاسی و حمایت بی‌دریغ از مشروطه، در میان دانشمندان دینی عصر خود نیز جایگاهی بلند داشت. او را از پیشگامان نسخه‌‌شناسی و کتاب‌گزاری در ایران می‌دانند. کتاب مرآة الکتب وی، سرمشق و یکی از مهم‌ترین منابع الذریعه‌ی آقابزرگ تهرانی است. ثقة‌ الاسلام در عین حمایت از مشروطه، نقدهای فراوانی نیز بر آن داشت. از نامه‌های او به مستشارالدوله، چنین برمی‌آید که حساب مشروطه را از برخی مشروطه‌‌چی‌ها جدا کرده بود. برخلاف مرحوم شیخ فضل الله نوری که به هیچ روی مشروطه را نمی‌پذیرفت، او مشروطه را آغازی مناسب برای آزادی و آبادی ایران می‌دانست و در این راه تا بذل جان کوشید. به گفتۀ کسروی، «ثقة‌ الاسلام تبریزی کسی بود که آبروی ایران و اسلام گشته و چوبۀ دار را خرید، ولی یک امضا به دشمنان و اشغالگران در جهت تأیید این موضوع که مجاهدین آغازگر جنگ بودند، نداد.» (تاریخ هیجده‌ساله، ص 583) ماجرای شهادت این روحانی مظلوم، بسیار دلخراش است: «عصر روز نهم محرم ثقة الاسلام از خانۀ خود بیرون آمد تا به خانۀ دکتر علینقی‌خان برود. در ورودی کوچه، ودنسکی با یک افسر روسی از درشکه پایین آمد و پس از سلام به ثقة الاسلام گفت: کنسول روس سلام می‌رساند و می‌گوید جلسه‌ای در کنسول است. چند نفر دیگر هم هستند. شما هم تشریف بیاورید. ثقة الاسلام خواست با درشکۀ دیگری برود، ولی ودنسکی گفت این درشکه را کنسول برای شما فرستاده است. وی را سوار بر درشکه کردند و به کنسول‌خانه بردند. آن روز ضیاء العلما و صادق الملک و آقا محمدابراهیم تفقایچی و حسن قدیر و پسران علی سید را هم گرفته بودند... در باغ کنسول‌خانه، در روز دهم محرم، روس‌ها دستور دادند بر سر آنان ریخته، به کندن لباس‌های آنان پرداختند و جز پیراهن و زیرشلواری همه را از تنشان درآوردند. گویا شیخ سلیم ایستادگی می‌نماید. کریم سرخابی با قمه ضربه‌ای به بازوی او زد و او را زخمی کرد. ثقة الاسلام و برخی آهسته دعا می‌خواندند. ثقة الاسلام به همگی دلداری می‌داد و از هراس و غم ایشان می‌کاست. شیخ سلیم بی‌تابی‌ می‌کرد. ثقة الاسلام گفت: این بی‌تابی بهر چیست؟ ما را چه بهتر از اینکه در چنین روزی به دست دشمنان دین کشته شویم؟» (همان، ص310 تا 311. نیز ر.ک: سخنوران آذربایجان، ص275؛ تاریخ بیداری ایرانیان، ص465.) در روز اعدام ثقة الاسلام، مشروطه‌‌خواهان تبریز، هرچه به مردم التماس کردند که بیایید امروز مقابل کنسول‌خانۀ روس برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم تا روس‌ها بترسند و روحانی فاضل و مجاهد شهر را اعدام نکنند، افاقه نکرد. یکی از مشروطه‌خواهان نزد سردستۀ مهم‌ترین هیئت قمه‌زنی تبریز رفت و گفت: روس‌ها بیشتر از 200 تفنگ‌چی در تبریز ندارند. شما چندهزار نفرید. قمه هم داريد. نگذارید امروز این عالم جلیل‌القدر را بکشند. سردستۀ قمه‌زنان گفت: «آقا جان اولارین تفنگی وار، آدامی اولدُرَللَر؛ آنها تفنگ دارند و آدم را می‌کشند.» (مصطفي دلشاد تهرانی، مدرسۀ حسینی، چاپ پانزدهم، زمستان 1381، ص17) علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 واژه یاب: و بر امام حسین علیه السلام 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 برداشتها: 1️⃣نمونه ای از عزاداری بدون بصیرت 2️⃣نمونه ای از ترس ذلت بار 3️⃣نمونه ای از عزاداری بدون عبرت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/kashkole_tabligh
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
✍️ : توسل به حضرت حضرت علیه السلام آیت الله نجابت شیرازی می فرماید: طلبه ای که دوره ی سطح را در مشهد مقدس به پایان رسانیده بود عازم نجف اشرف شد تا در جوار مرقد مطهر مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام تحصیلات عالیه خویش را ادامه دهد. پس از مدتی یک روز به درس یکی از اساتید مشهور حوزه علمیه نجف اشرف حاضر شد و چون به روش درسی آن استاد آشنا نبود از همان ابتدا شروع کرد به پرسیدن سؤال و طرح اشکال، استاد که اشکالات او را ناوارد می دید اول با توضیحات مختصری سعی کرد او را مجاب کند؛ اما پس از اینکه متوجه شد او درس را نفهمیده و بدون جهت سؤال می کند به اون گفت: دیگر سر درس من حاضر نشو. طلبه که از این جریان بسیار ناراحت شده بود در سر خود نقشه ای کشید تا تلافی کند و در صدد بود که این اهانت را جبران کند. شب هنگام که استاد راهی منزل خویش بود او جلو رفت و استاد را مورد عقاب قرار داد که چرا شما در سر درس به من اهانت کردید؟ استاد او را به خانه خویش دعوت کرد و گفت: اگر به منزل من بیایی علت این امر را برایت بازگو می کنم. آن طلبه با وجودی که از قبول کردن دعوت استاد اکراه داشت، اما چون میخواست علت این اهانت را بداند دعوت او را پذیرفت. استد پس از آوردن چای و میوه و پذیرایی از میهمان خویش گفت: چندین سال پیش یک سید طلبه ای که او نیز تازه به درس من آمده بود مثل تو شروع کرد به سؤال پرسیدن و اشکال گرفتن، به طوری که من در پایان عصبانی شدم و او را از جلسه درس خویش بیرون کردم؛ اما آنروز پس از پایان درس، ناراحت بودم و خویش را سرزنش می کردم که چرا این سید اولاد پیغمبر را از درس خویش بیرون کردم. مدت ها در صدد بودم که او را ببینم و از او معذرت بخواهم و به او بگویم که دوباره به کلاس درس بیاید؛ اما او را نمی دیدم تا اینکه پس از گذشت حدود شش ماه که دیگر من همه چیز را فراموش کرده بودم روزی او را در حرم مطهر حضرت دیدم. بسیار خوشحال شدم و پس از معذرت خواهی از او خواستم که دوباره به درس من بیاید. اونیز پذیرفت و روز بعد سر درس من حاضر شد. این بار نیز همچون بار قبل چیزی از درس نگذشته بود که شروع کرد به ایراد گرفتن وسؤال پرسیدن؛ اما این دفعه اشکالات او کاملا درست و بجا بود و به طوری که نتوانستم جواب برخی ازسؤالات او را بدهم. در پایان درس به شاگردان خود گفتم: مثل اینکه من دیشب خوب مطالعه نکرده ام. ان شاء الله همین درس را در جلسه فردا به صورت شسته رفته برایتان بازگو خواهم کرد. آن گاه سید را صدا زدم و گفتم: لطفا شما بمانید، من با شما قدری کار دارم. پس از اینکه همه طلبه ها شبهه ها و اشکلات خویش را پرسیدند و رفتند من رو کردم به آن آقا سید طلبه و گفتم: شما پس از درس من سر درس چه کسی رفته اید که این قدر مسلط شده اید و من نتوانستم شبهات شما را پاسخ بدهم؟ سید گفت: استاد! پس از آن جریان به کربلای معلی رفتم و به جدم حضرت سید الشهدا علیه السلام متوسل شدم و از او خواستم که شما را به سزای عمل خویش برساند؛ اما در همان شب اول امام را در خواب دیدم، ایشان به من فرمودند: فرزندم! درست نیست که در صدد انتقام باشی، این تقاضای غلطی است؛ بهتر است چیزی از من بخواهی تا دعایت را به اجابت برسانم، چیزی که که نزد تو از همه چیز با ارزش تر باشد. من که قبلاً شنیده بودم علوم پیامبران و اوصیای آنها از طرف خداوند متعال است و به اصطلاح علم آنها لدنی است، به حضرت سیدالشهدا علیه السلام عرض کردم: من علم لدنی می خواهم، حضرت فرمودند: علم لدنی مخصوص انبیاء و اولیای خاص خدا است، چیز دیگری بخواه. از خواب بیدار شدم و از دیدن این خواب بسیار در سرور و شعف بودم و تا پایان روز با خود فکر می کردم که چه بخواهم و از این لطف و عنایتی که حضرت به من فرموده اند چگونه استفاده کنم. شب بعد دوباره حضرت را در خواب دیدم و اصرار کردم که من همان علم لدنی را می خواهم. حضرت باز همان مطلب شب پیش را تکرار فرمودند؛ اما من باز هم قانع نشدم تا اینکه در شب سوم، حضرت در خواب به من فرمودند: فرزندم علم لدنی نمی شود؛ اما من به تو چیز با ارزشی می دهم که برای همیشه از آن بهره ببری. حضرت با اینکه در خواب به من نفرمودند آن چیز چیست، اما پس از آن خواب، تمام چیزهایی را که از کوچکی یاد گرفته بودم به یاد آوردم و نسبت به هر مطلبی که می خواستم بفهمم با اولین بار که می خواندم یا می شنیدم، آن را می فهمیدم و حفظ می شدم و هیچ گاه دچار نیسان نشدم و خلاصه حضور ذهن عجیبی نسبت همه دانستنی هایم پیدا کردم. استاد رو کرد به آن طلبه جوان و گفتم: اگر من در جلسه درس به تو پرخاش کردم هدفم این بود که تو هم منتبه شوی، فکر نمیکردم که در صدد تلافی برآیی. آن طلبه که از عمل خویش شرمنده و خجل شده بود ایستاد، عذرخواهی کرد ورفت. کانال و حال خوش, http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92