eitaa logo
کشکول تبلیغ
4 دنبال‌کننده
403 عکس
150 ویدیو
127 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
  🏘اگر قصد داریم به خانه کسی به مهمانی برویم، بهتر است از او بخواهیم که هر وقت فرصت داشت با ما تماس بگیرد و دعوت‌مان کند. هر کسی هم به خانه ما مهمان بیاید، ما اگر کار هم داشته باشیم نمی‌توانیم بگوییم: «برگرد، ما کار داریم.» پس خانه میزبان هم همین‌طور است!! 🌹اجازه دهیم هر زمان میزبان شرایط مالی و روحی خوبی داشت و سرش خلوت بود، به خانه‌اش برویم تا هر دو راحت باشیم و لذت ببریم. برای همین است که مهمان را دعوت می‌کنند و خودش دعوت نمی‌کند خودش را. @akhlag_dar_ghoran
عالمی را پرسیدند: چرا این اندازه مردم را به فکر کردن تشویق می کنی⁉️ 🌎عالم گفت: فکر کردن نشان رشد است، چون کسی که سؤال نمی پرسد یعنی فکر نمی کند، و کسی که فکر نکند هر فکری را که تحویل اش دهی باور کرده و آن را می پذیرد و آن گاه جامعه دچار فاجعه می شود، پر از خرافات و بدعت ها و انحرافات، جنگ عقاید و.... که همه چیز را می سوزاند. @akhlag_dar_ghoran
روزی یکی از اولیاءالله را دیدم و از او خواستم حقیر را موعظه‌ای کند. 👞فرمود: وقتی برای کودک خود کفشی می‌خرم، اول رضای خدا را در نظر می‌گیرم و می‌گویم: خدایا شاهد باش که این کودک هرچند پسر من است ولی به تو از من نزدیک‌تر است و مخلوق توست؛ و من با خریدن این کفش می‌خواهم ابتدا پسرم را بخاطر تو، و بعد بخاطر خودم شاد کنم. ✨💎✨آری چه زیباست همه کارهای ما برای خدا باشد. حتی زمانی که به نزدیکان خود نیکی می‌کنیم و این عمل مورد رضایت حضرت حق است. ✨وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ و (جستجوی) رضایت خداوند از تو (در هر عمل خیری ای انسان) بالاترین رضایت (مدّ نظرت) برای تو باشد (که بیشترین سودمندی دنیا و آخرت را برای تو به دنبال دارد) 72_ توبه✨ @akhlag_dar_ghoran
🌀جَسَس: به معنای جستجوی چیزی از روی شک در کسی با نیت منفی را گویند. ✨ وَ لا تَجَسَّسُوا ( 12_حجرات)✨ 📌مثال؛ کسی که در مورد کسی مشکوک است و نیت بدی به او دارد و درصدد مچ گیری و نوعی پرونده سازی برای اوست، قطعا چنین کسی فقط به دنبال یافتن نکات منفی و بدی های آن فرد خواهد رفت که فعلی حرام است. 💥جاسوس را از آن جهت جاسوس گویند چون وقتی دستگیر شد نیت بازجو در حق او کاملا منفی است. 🔎حَسس: به معنای جستجوی یک چیز خوب و نیک که در فردی است که انسان به وجود آن شئ خوب در او یقین دارد. ✨يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ ( 87_ یوسف)✨ 🏵این آیه دستور یعقوب نبی به فرزندان برای جستن یوسف و برادرش بعد از بازداشت مصلحتی او توسط یوسف است. آیه کاملا تصریح می کند که یعقوب نبی از طریق وحی از موضوع خبر داشت ولی از پسران خود آن را کتمان کرده بود. در تحسس چون برادران یوسف دنبال گمشده مثبت و نیک خود بودند حق تعالی بجای تجسس، از تحسس استفاده نموده است. ⚖️ در یک پرونده قضایی وقتی یک قاضی با نیت بد درصدد یافتن جرمی در کسی برای بازداشت اوست در حال تجسس از متهم است، ولی در همان پرونده اگر قاضی درصدد یافتن نکته مثبت یا حقی مغفول و مکتوم از متهم (که یقین دارد در وجود او هست) برای تبرئه او باشد به آن تحسس گویند که فعلی مثبت و صواب است. مثال وقتی در یک ناامنی اجتماعی کسی را به جرم جاسوسی دستگیر کنند نظر قاضی در مورد او منفی خواهد بود و بر عکس نظر او با کسی خواهد بود که از روی ناراحتی و نارضایتی شخصی ناامنی ایجاد کرده است نظر قاضی با او یک نظر تحسسی است و دنبال بهانه ای برای آزاد کردن اوست. @akhlag_dar_ghoran
شما سورة کهف را نگاه کنید در آن جا داستان اصحاب کهف آمده است. سورة کهف از آن سوره هایی است که خواندنش در شب جمعه مستحب است. امام حسن مجتبی (علیه السلام) سورة کهف را زیاد می خواندند و اشک می ریختند. در این سوره سه داستان است: اولین داستان، داستان ذوالقرنین است؛ ذوالقرنین شخصیتی بود که قبل از اسلام مطرح بود و کم و بیش چیزهایی از او می دانستند. مردم پیش پیامبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) آمدند و پرسیدند:«وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ»؛[3] یا رسول الله (صلی الله وعلیه وآله وسلم) ! ذوالقرنین چه کسی بود؟ یهودی ها چیزهایی می دانستند، در کتابشان مطالبی دربارة او آمده بود. قرآن کریم در سورة کهف داستان ذوالقرنین را برای مسلمان ها بیان می کند. بعضی گفته اند ایشان اسکندر بوده، اما ذوالقرنین یک انسان متدین، و موحد، با اراده، قوی و شجاع، بوده است. همة شما دیده اید که سورة کهف وقتی اواخر داستانش را نقل می کند می گوید: ذوالقرنین رسید به منطقه ای که مردم سست همتی بودند و از دشمن هراس داشتند، همینکه او را به عنوان یک قهرمان دیدند، گفتند: هر چه بخواهی به تو می دهیم شرّ دشمن را از ما دور کن، یأجوج و مأجوج اقوام ستمگری هستند که ما را آزار می دهند. ذوالقرنین دید آنها دچار ضعف شده اند، و می خواهند اراده شان را نادیده بگیرند، گفت: من پول نمی خواهم، قدرت هم نمی خواهم امکانات هم نمی خواهم بلکه «أعیونی بِقوّه» اراده و نیرو و همتتان را کف دست من بگذارید و با اینها مرا یاری کنید. گفتند: چه کنیم؟ گفت: بروید آهن و مس بیاورید؛ با آنها آلیاژ آهن و مس درست کرد و سد ساخت. آن سد معروف جلوی دشمن را گرفت و آنها را پیروز کرد.[4] او از اراده و همت مردم بهره گرفت. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 علیه السلام 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
شما سورة یس را نگاه کنید، داستان مؤمن آل یس در آن جا آمده است. عده ای از مفسرها گفته اند اسمش حبیب نجار بوده است. وقتی او دید مردم فرستاده های حضرت عیسی علیه السلام را اذیت و آزار می دهند و به حرفشان گوش نمی دهند، با این که او در آن شهر یک نفر بود، قرآن می گوید: »وَجاءَ مِنْ أقْصَا المَدینَهِ رَجُلٌ یَسعی» یک نفر تنها از آن منطقة دور شهر، جلو آمد و گفت: چرا حرف این ها را گوش نمی دهید؟«قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِين»[5] از این ها اطاعت کنید، اینها انسان های خوبی هستند. آنها به جای این که حرفش را گوش بدهند ریختند او را زدند، آن قدر او را زدند تا زیر ضربات کتک، مؤمن آل یس کشته و شهید شد. قرآن می گوید: آن قدر دلش برای جامعه می سوخت، آن لحظه ای که داشت جان می داد و از دنیا می رفت:«قیلَ ادْخُلِ الجَنَّهَ»به او گفتند: حالا وارد بهشت شو، دیگر شهید شدی، باز هم غصه می خورد، گفت:«قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُون»؛[6] ای کاش این ها می فهمیدند و می دانستند که من به کجا رسیدم.[7] غصه می خورد و تا آخرین لحظه به فکر جامعه بود، به این همت بلند می گویند. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
موسی بن عمران علیه السلام ، قومش را از رود نیل عبور داد، آنها با این که همة معجزه ها را از حضرت دیده بودند اما بی همتی کم اراد گی، جهل و نادانی کردند؛ قرآن می گوید وقتی از رود نیل بیرون آمدند به منطقه ای رسیدند،«فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَـهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون»[8] دیدند مردم دارند بت می پرستند، آن هایی که این همه موسی علیه السلام برای آنها کار کرده بود، این همه تلاش کرده بود، و این همه از ایشان معجزه دیده بودند – ما معجزه ندیده ایم اما خدا را قبول داریم پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را هم قبول داریم، لذا روایت داریم در آخرالزمان ایمان ارزش بالایی دارد، این به خاطر این است که ما با این که امام معصوم (علیه السلام) و پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و معجزه ندیده ایم، با همین موعظه ها قبول کردیم. اگر کسی پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و معجزه اش را دید، آثارش را دید این ها برایش حجت است- وقتی رسیدند به آن منطقه ای که دیدند آنها بت پرست هستند:«قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَـهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ»؛ گفتند: موسی (علیه السلام) یک بت هم برای ما درست کن ما از این ها عقب نیفتیم، این ها بت می پرستند. مثل این که همة این کارهای موسی (علیه السلام) را نادیده گرفتند، موسی (علیه السلام) خیلی ناراحت شد، گفت:«إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون»؛[9] شما عجب انسان های نادانی هستید، عجب انسان های کم همت و بی اراده ای هستید همین که یک بت دیدید پایتان لغزید.[10] مؤمن چه در اینجا باشد، چه درترکیه باشد، چه در سوریه باشد، گناه باشد یا نباشد در همه حال تقوایش او را نگه می دارد. متأسفانه بعضی ها خودشان را با شرایط تطبیق می دهند، اینها بوقلمون صفت اند. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
منافقین به فکر منافع خود هستند «شبث بن ربعی» ابتدا مسلمان شد، خدمت پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمد، اما بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) دید گویا قضیة سقیفه جدّی شده، سراغ خلفا رفت و با آنها بیعت کرد، بعد از این که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به خلافت رسید با ایشان بیعت کرد، همین که دید طرف معاویه می چربد و یک خرده آن جا وضع بهتر است، امام را رها کرد و رفت به معاویه پیوست.در نتیجه پیرو معاویه شد و بعد از معاویه هم با یزید بیعت کرد. او جزو کسانی است که در روز عاشورا در سپاه ابن زیاد است. وقتی قضیة عاشورا تمام شد شبث بن ربعی دید مختار قیام کرده و دارند همه را می گیرند. کسی که خودش جزو قاتلان و کشندگان امام حسین (علیه السلام) است، رفت جزو لشگریان مختار شد و اصلاً پیرو مختار شد و جزو خون خواهان امام حسین (علیه السلام) شد. یکی دو سال که گذشت دید مثل این که مختار هم دارد مغلوب می شود و ابن زبیر دارد پیروز می شود، رفت به ابن زبیر پیوست. هر روز یک رنگی، هر روز یک تغییری از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) تا زمان مختار حدود پنجاه و چند سال است، او حدود هشتاد و خرده ای سال عمر کرد، اما دائماً تغییر رأی و عوض شدن، و آخر هم با حیله گری مرد.[ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:«کُنْ کَالنَّحلَه»؛ مثل زنبور عسل باشید «اذا أکَلَت أکَلَت طیّبا»؛ وقتی به باغ می رود سراغ گل می رود و آن هم شیرة گل، «وَ اذا وَضَعَت وَضَعَت طیّبا»؛ وقتی می خواهد چیزی را تحویل جامعه بدهد، عسل تحویل مي دهد. هم خوب می نوشد و هم عسل خوب تحویل مي دهد، «وَاذا وَقَعَت علی عود»؛ و وقتی روی شاخة گل می نشیند«لَم تُکسِرهُ»؛[12] آن را نمی شکند. حضرت فرمود: از زنبور عسل این سه ویژگی را یاد بگیرید: الگوی خوب بگیری، خوب به جامعه حرف تحویل بدهید و خوب حرف بزنید، و اگر جایی نشستید و قدرت و امکاناتی داشتید شکننده نباشید. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
سوره مجادله آیه دوازدهم آیة نجواست؛ بعضی ها می آمدند پیش پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) ، آهسته در گوش پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) سئوال می کردند و یک چیزی می گفتند. اینگونه می خواستند وقت پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) را بگیرند، آیه نازل شد:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً»هرکس می خواهد کنار پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) برود و آهسته سئوال و نجوا کند، باید یک درهم صدقه بدهد. همینکه پای پول به میان آمد دور پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) خلوت شد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: یک آیه در قرآن هست که هیچ کس جز من به آن عمل نکرد، فقط من به آن عمل کردم و آن آیة فوق است- امیرالمؤمنین (علیه السلام) ده بار صدقه داد.- خدا می خواهد ارزش و مقام آن حضرت را به جامعه معرفی کند، می خواهد جایگاه حضرت را به جامعه نشان بدهد، و بگوید وقت پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) ارزشمند است. گاهی شب می آمدند خانة پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) غذا می خوردند و نمی رفتند، می نشستند، آیه نازل شد: وقتی شام خوردید بروید پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) کار دارد،[13] فرصت برای خواندن نماز شب می خواهد؛ اما پیغمبر (صلی الله وعلیه وآله وسلم) زمان زیادی از شب را بیدار بود، و به سئوالات مردم پاسخ می داد. امیرالمؤمنین علیه السلام ده درهم تهیه کرد یک درهم صدقه داد آمد یک سئوال کرد، درهم دوم را صدقه داد آمد یک سؤال کرد و همین طور الی آخر؛ 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 علیه السلام 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh
مرحوم فیض کاشانی این را نقل می کند که، جوانی در مسجد کوفه عبادت می کرد، دید دو سه روز یک خانم جوان می آید و به او خیره خیره نگاه می کند. یک روز که از مسجد بیرون آمد، خانم جوان جلو آمد و گفت: آقا، با شما کار دارم. گفت: خانم، عبادت مرا به هم نزن، بگذار بندگی خدا را انجام بدهم. اگر کاری داری بنویس. من با شما گفت و گو نمی کنم، خانم برایش نامه نوشت، وقتی نامه را باز کرد دید این زن عاشق او شده، تعلّق خاطر به او پیدا کرده است. آن جوان زیر نامه اش این آیه را نوشت و به او داد. نوشت قرآن کریم می فرماید:«وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ»[16] یک وقت می بینید شب خواب هستید خدا جان شما را می گیرد و صبح دیگر بلند نمی شوید. مرگ ناگهانی سراغ انسان می آید و انسان باید پاسخگوی اعمالش باشد. همین که نگاه زن به این آیه افتاد لرزید، این جوان چگونه از خدا می ترسد! با اینکه من دنبال او رفتم اینگونه قرآن رویش اثر گذاشته است که چنین پاسخ می دهد چرا من اینگونه نباشم؟ یک نامة دیگر برای آن جوان نوشت و گفت: من تا به حال جذب سیمای تو شده بودم؛ اما اکنون اخلاق و روش تو مرا جذب کرده است. چند تا از این آیه ها برایم بنویس. ببینید بعضی از آیات را نوشتن چقدر ارزشمند است. این شجاعت است، این که یک جوان از صحنة گناه بگریزد، همت عالی می خواهد این نتیجة تأثیرپذیری از قرآن است. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 https://eitaa.com/kashkole_tabligh