eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا ا🌸🍃🌸 ا🍃🌸 ا🌸 🚫سخریه و استهزا هستند کسانی که به منظور بی‌اعتبار کردن دیگران از عامل بهره می‌گیرند و برای مجلس‌آرایی و خنداندن حاضران از آبرو و حیثیت دیگران مایه می‌گذارند و با کارهایی از قبیل تقلید در راه رفتن، سخن گفتن، غذا خوردن و خلاصه به هر طریقی از اشاره و کنایه و... دیگران را به مسخره می‌گیرند و از این راه حس و انتقام‌جویی و هرزه‌گویی خویش را اشباع می‌کنند و حداقل با خرج کردن آبروی دیگران مستمعان و دوستان خود را راضی می‌سازند. کریم از این عمل شدیداً نهی کرده و آن را به عنوان ظلم و ستم مورد توبیخ و تهدید قرار داده است و امر به توبه می کند و می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزاء کنند، شاید آن‌ها که مورد استهزاء واقع می‌شوند بهتر از مسخره‌کنندگان باشند. و همچنین زنان یکدیگر را مسخره نکنند، زیرا ممکن است زنان مسخره‌شده از آن‌ها که مسخره می‌کنند بهتر باشند. و مبادا از یکدیگر عیب‌جویی کنید و زنهار از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد کنید که پس از ایمان آوردن، نامی که نشان از فسق و فجور دارد بسیار زشت است و هر کس که از این رفتار توبه نکند ستمگر و ظالم است. (حجرات،‌11) 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 📙 🖋 🛒http://ketabejamkaran.ir/4273 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
📚4. دسته‌دسته ظرف‌های شسته‌شده را که دیگران در می‌شستند، به درون سرسرا حمل می‌کرد. خسته شده بود، اما جرئت فرار کردن از زیر کار را نداشت. می‌دانست که اگر این بار هم او را فراری از کار ببیند، حتماً عصبانی می‌شود و وادارش می‌کند که کار کرده را دوباره انجام دهد. چه‌بسا که صدای فریاد او را هم شنیده باشد، آنوقت آنقدر غرغر می‌کرد تا او را به گریه بیندازد. ظرف‌ها را از دست او می‌گرفت، در گنجه‌های بزرگ می‌چید و زیرلب آواز سواری را می‌خواند که در پی دلداده‌اش می‌آید. با بی‌پروایی و کمی هم بی‌ادبی، دست پر از ظرفش را کنار کشید تا دست‎های زن مسن خالی برگردند و صدای آوازش ناگهان قطع شود و او بخندد؛ خنده‌ای از سر ، و . با بی‌احتیاطی ظرفها را روی زمین رها کرد. خیره به او و رفتار کودکانه‎اش، فقط نگاه می‌کرد و می‎‌خواست بداند که با این کار چه قصدی داشته؛ شاید گله‌ای از او و یا اعتراضی از زندگی در این خانه داشت که آن گله و شکایت را مدتی بود در سینه‌اش نگه داشته و دیگر توان صبوری نبود... (ادامه این قصه جذاب: فرداشب ساعت 19) 🍉 4/6 📙 کتاب این هفته: 🖋 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran