12.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یک_خاطره
🎥 خونهاش رو بخشید به یک خانوادهی جنگزده...
دیدنِ این کلیپ عجیب و جالب رو از دست ندین
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_عرب #ایثار #شهدای_چهارمحال #شهدای_اصفهان #مزار_گلستانشهدا
#یک_خاطره
🔸بخاطر کمک به رفیقش؛ ماشینش رو فروخت...
#متن_خاطره|حسن درآمد خوبی داشت. بهش میگفتم: تو چرا پسانداز نمیکنی؟ میگفت: جایی که لازمه پسانداز میکنم... چندتا دختر یتیم رو به سرپرستی گرفته بود. چند ماه قبل از شهادتش هم یه روز آمد خونه و گفت: سند ماشینو میخوام. گفتم: میخوای چیکار؟ گفت: لازم دارم... ماشین رو برد و فروخت. گفتم: چرا فروختیش؟ گفت: لازم بود... من هم که معمولا خیلی سؤال نمیکردم، دیگه چیزی نگفتم...
▫️بعد از شهادتش یکی از دوستاش آمد و گفت: " همسر من باردار بود و هزینهی بیمارستان هم زیاد. خیلی به این در و اون در زدم که بتوانم وامی تهیه کنم، اما نشد. از دوستانم کمک خواستم، اما باز هم کار به جایی نبردم. یه روز به نیتِ دردُ دل به حسن گفتم: نزدیک زایمان همسرمه و به مشکل مالی برخوردم. حسن سوئیچ ماشینش رو بهم داد و گفت: همین الان ماشین رو بفروش و هزینه کن. گفتم: من دارم باهات دردُ دل میکنم و اصلا توقعی ندارم. و سوئیچ رو برگردوندم... اما حسن خودش رفت و ماشینش رو فروخت و پولش رو آورد بهم داد..." بنده خدا میگفت: من میخوام پولی که شهید بهم داده بود رو به ما برگردونم... منم گفتم: شهید خودش این پول رو به شما هدیه داده، پس منم این پول رو پس نمیگیرم...
👤خاطرهای از زندگی شهید مدافعحرم حسن قاسمیدانا
📚منبع: کتاب " زندگی به سبک شهدا " بهروایت مادر شهید
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_قاسمیدانا #گذشت #ایثار #دستگیری_از_فقرا #دنیا_گریزی #شهدای_خراسانرضوی #مزار_آرامستانخواجهربیع
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یک_خاطره
🎥 #انیمیشن|شهیدی که بخاطر نماز اول وقت؛ قیدِ مدال طلا رو زد...
▫️۲۲اردیبهشت؛ سالروز شهادت عباس حاجیزاده گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_حاجیزاده #نماز_اول_وقت #نماز #تقوا #مراقبه #شهدای_قم #شهدای_ورزشکار #کشتی #ایثار #مزار_گلزارقم
#چند_خاطره
🌼 #ایثار|وقتی سرِ سفره مینشستیم؛ اگه غذا کم میومد، حاضر بود خودش نخوره و به برادر و خواهر و پدرش بده...
🌼 #احترام_به_والدین|خیلی اهل مراعات بود توی احترام به پدر و مادر. بعضی اوقات ما برادر و خواهرها لج میکردیم و پول توجیبی میخواستیم. علیاصغر سهم پول توجیبی خودش رو به ما میداد و میگفت: «الآن مامان و بابا ندارند! چقدر شما سخت میگیرید!»
🌼 #پیشگویی|وقتی میخواست بره واسه عملیات. روی دیوار اتاقِ امور مالی سروآباد کردستان؛ با خط خودش نوشت: اینجانب علیاصغر مهردادی، اعزامی از بهشهر؛ پایان مأموریت و تاریخ شهادت!... انگار بهش الهام شده بود کِی شهید میشه... حتی به دوستاش گفته بود: من تیر به پیشونیام میخوره... و همینطور هم شد...
👤خاطراتی از زندگی شهید علیاصغر مهردادی
📚منبع: کنگره شهدای استان مازندران
▫️۱۳خرداد؛ سالروز شهادت علیاصغر مهردادی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_مهردادی #پدر_و_مادر #ادب #گذشت #فداکاری #شهدای_مازندران #مزار_گلزاربهشهر
#چندخاطره
🔸بُرشهایی از زندگی شهید محمدرضا افیونی
🌼 #ایثار|يه روز محمدرضا از مدرسه برگشت خونه و لباس نويی که تازه براش خريده بودم رو برداشت و بُرد. علت رو که ازش پرسیدم، گفت: يکی از همکلاسیام لباس عيد نداره، لباسم رو میبرم براش... اون سال محمدرضا با لباسهای سال قبلش، عيد رو سپری کرد.
🌼 #بیت_المال|رفته بودم جبهه برا دیدنِ پسرم. به مقرشون که رسیدم وقت ناهار بود. محمدرضا بهم گفت: غذای مقر متعلق به نیروهایِ اینجاست؛ شما غذاتون رو از توی شهر تهیه کنید... من هم که از حساسیت شدید پسرم نسبت به بیتالمال خبر داشتم، رفتم و از داخل شهر غذا گرفتم و خوردم.
🌼 #ماشین_سپاه| يه روز مادرش ازش خواست تا کپسول گاز رو ببره و پر کنه. با اینکه ماشین سپاه در اختیارش بود، با موتور سیکلت شخصیاش رفت. خیلی سختی کشیده بود، اما حاضر نشد از ماشینِ بیتالمال استفاده کنه.
🌼 #مبارزه|محمدرضا میگفت: بهترين چيز شهادته! پس تا اونجا که میتونيد بايستيد و با دشمن بجنگيد؛ نفعِ فردی و اجتماعی ما توی همين جنگیدن با دشمنه...
🌼 #رویای_صادقه|یه بار خواب دیدم که دارم به محمدرضا میگم: پسرم! در میزنن؛ برو درب رو باز کن. محمدرضا هم برگشت و گفت: آقا امام زمان هستند... با خوشحالی گفتم: پس چراغها رو روشن کن... زير نور چراغها ديدم سيد قدبلندی سوار بر اسب سفيد داره میاد. محمد رضا هم سوار بر اسب ديگری کنار ايشون بود... صبح فردایی که این خواب رو دیدم، خبرِ شهادت محمدرضا به گوشم رسيد.
📚منبع: خبرگزاری دفاعمقدس [بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاعمقدس]
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_افیونی #شهدای_اصفهان #مزار_گلستانشهدا
💢#خاکریزخاطرات ۱۶۹
🔸رفتارِ خاصِ آقای فرمانده...
#متن_خاطره|قائممقام فرمانده تیپ بود، اما هیچوقت از فعالیتهاش توی جبهه حرفی نمیزد. میگفت: خـدا بايد بدونه من اونجا چیكار مىكنم و شغلم چيه؟ تا روز شهادتش هم نفهمیدیم سِمَتش چیـه... جالبـه که وقتى تـوى جبهه خوراكى مىدادند، آقامصطفى سهم خودش رو نمیخورد. نگه میداشت و وقتی بچّهها چیزی برا خوردن نداشتند، بینشون توزیع میکرد؛ بدونِ اینکه خودش بخوره...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید مصطفی قوی
📚منبع: فرهنگنامه جاودانههای تاریخ/ زندگینامه فرماندهان شهید خراسان
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
▫️۶ تیر؛ سالروز شهادت سردار شهید مصطفی قوی گرامیباد
________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_قوی #ایثار #اخلاص #شهدای_خراسانرضوی #مزار_بهشترضا
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🎥 #انیمیشن|همکلاسیهام کفشِ نو ندارند؛ منم نمیپوشم...
ایثار بزرگ شهید[ی که معروف به شیر کردستان بود؛] در دوران نوجوانی
▫️۱۲تیر؛ سالروز شهادت علی قمی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_قمی #ایثار #نوجوان #از_خود_گذشتگی #شهدای_تهران #گذشت #مزار_بهشتزهرا
💢#خاکریزخاطرات ۱۷۵
🔸شهدا اینگونه هوای همدیگه رو داشتند...
#متن_خاطره|آقا مهدی مسئولِ کارگاه ریختهگری بود. یکی از روزهای بسیار سرد دوستش اومد و گفت: شما کارگاه ریختهگری دارید و داخلش نفت هست؛ اگه میشه مقداری نفت به ما بدین. مهدی بهش گفت: کارگاه مالِ بیت الماله و نمیتونم نفتش رو بهت بدم... اما دوستش رو دستِ خالی رد نکرد. همون مقدارِ کمی نفتِ شخصی که توی خونهمون داشتیم رو داد به دوستش. بعد هم برگشت و به من گفت: خانوم! به خودت و بچه لباسِ گرم بپوشون تا سرما نخورید...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید مهدی هنرور باوجدان
📚منبع: فرهنگنامه جاودانه هاي تاريخ "زندگينامه فرماندهان شهيداستان خراسان"
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
▫️۲۷تیرماه؛ سالروز شهادت سردار شهید مهدی هنرور باوجدان گرامیباد
________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_هنرور #شهدای_خراسانرضوی #ایثار #رفاقت #بیتفاوت_نبودن #بیت_المال #مزار_بهشترضا
💢#خاکریزخاطرات ۱۷۶
🔸فرزندتان را اینگونه تربیت کنید...
#متن_خاطره|زمستون بود و هوا به شدت سرد. برا همین همهی بچهها توی اون برف و بارون مجبور بودند لباسگرم بپوشند. اما برخلافِ بقیه، محمد فقط بایه پیراهن مییومد مدرسه. یه روز مدیر بهش گفت: لباسگرم بپوش... محمد هم چیزی نگفت و رد شد. دوباره سرِ یکی از کلاسها، مدیر محمد رو دید و بهش گفت: مگه به شما نگفتم لباس گرم بپوش؟ اینبار محمد از جاش بلند شد وگفت: آقا شما اگه پول دارید، برام لباسگرم بخریدتا بپوشم؛ منم خیلی دوست دارم لباس گرم بپوشم، اما پدرم در توانش نیست برام بخره؛ من باید به فکر برادر و خواهران کوچیکترم باشم ...
👤خاطرهای از زندگی شهید محمد نوریتیرتاشی
📚منبع: کنگره ملّی شهدای استان مازندران
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
▫️۳۱تیرماه؛ سالروز شهادت محمد نوریتیرتاشی گرامیباد
____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_هنرور #شهدای_خراسانرضوی #ایثار #رفاقت #بیتفاوت_نبودن #بیت_المال #مزار_بهشترضا
💢#خاکریزخاطرات ۱۷۹
🔸اینجوری هوایِ دلِ خواهرت رو داشته باش...
#متن_خاطره|توی دوران بچگی با اینکه چهار سال از خواهرش کوچیکتر بود؛ باز خیلی هواش رو داشت. یادمه وقتی خوندن و نوشتن یاد گرفت، گاهی با خواهرش مشاعره میکردند. رحمت الله تا میدید که خواهرش بیت کم آورده نفسنفسزنان داره تلاش میکنه شعر جدید بخونه و نبازه؛ پیشونیاش رو میبوسید، بعد دستی به سرش میکشید و میگفت: من آرومتر میخونم تا تو برسی شعر بخونی...گاهی هم عمداً با تاخیر شعر میخوند تا خواهرش جا نمونه. وقتی هم آبجی شعری به ذهنش نمیرسید، رحمت الله با مهربانی نگاش میکرد و میگفت: عیب نداره آبجی؛ تو بُردی... کوچیکتر بود، اما اینجوری هوایِ دلِ خواهرش رو داشت...
👤خاطرهای از کودکی شهید رحمتالله خالصی
📚منبع: کتاب اشکهایسرخماه؛ صفحه ۲۴
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
▫️۷مرداد؛ سالروز شهادت رحمتالله خالصی سراوان گرامیباد
_____________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_خالصی #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا #خواهر #ادب #ایثار #برادر
💢#خاکریزخاطرات ۱۸۰
🔸اومدم سرباز خستهی دمشقم رو ببرم...
#متن_خاطره|بخش زیادی از حقوقش رو میداد به فقرا. یه بار طلبیکه از محل کارش داشت رو گرفت وگفت: میخوام بدم به یکی از اقوام تا ماشین بخره، باهاش کار کنه و زندگیش بچرخه... بارها به دوستاش گفته بود: مدیونید اگه پول بخواید و بهم نگید... یهبار هم زن غریبهای زیر عکس مهدی توی میدون قیام نشسته بود و گریه میکرد؛ میگفت: این جوان چند سال بود که به بچههای یتیم من کمک میکرد و احوال ما را جویا میشد... مادربزرگش خواب دید که یه آقای نورانی اومد و فرمود: اومدم سربازِ خستهی دمشقم رو ببرم...؛ دو روز بعد از این خواب، مهدی شهید شد...
👤خاطرهای از زندگی مدافعحرم شهید مهدی عزیزی
📚منبع: خبرگزاری دفاعمقدس / خبرگزاری نویدشاهد
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_عزیزی #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا #کمک_به_فقرا #یتیم_نوازی #ایثار #دستگیری #امام_زمان #رویای_صادقه #مزار_بهشتزهرا
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت_شهید
🎥 نابغهی جنگ با داعش در کلام حاجقاسم
فرماندهی که معروف بود به "حسین قمی" را بهتر بشناسید...
▫️۱۶مرداد؛ سالروز شهادت مرتضی حسینپور "حسینقمی" گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_حسینپور #حسینقمی #حاج_قاسم #شجاعت #ایثار #شهدای_مدافعحرم