eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.2هزار دنبال‌کننده
442 عکس
85 ویدیو
10 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸برش‌هایی از زندگی سردار شهید سیدمحمدتقی رضوی 🌼|عضو تیم والیبال ابومسلم خراسان بود و تیمشون مقام اول مسابقات رو کسب کرد. بنا شد رضا پهلوی[پسر شاه] مدال‌ها رو گردنِ اعضای تیم بندازه. وقتی ولیعهد مقابل سید قرار گرفت، ایشون دستش رو پشت سرش پنهان کرد و با پسرِشاه دست نداد. وقتی هم قرار بود، مدال‌ها رو به گردنشون بندازه، شهید رضوی با شجاعت مدال رو ازش گرفت و خودش انداخت دور گردنش... 🌼|روز خواستگارى بهم گفت: ما براى رضاى خدا ازدواج مى‌کنیم، زندگى ما با زندگى بقيه فرق داره؛ توی زندگى با من تجمل نمی‌بینی. از تو هم مى‌خوام که جهیزیه‌ی زیادى با خودت نیارى؛ برا من هیچ چیزی مهم‌تر از ایمان و انسانیت نیست. 🌼|بعد از مراسم عقد، خطاب به اقوام و آشنایانى که توی مراسم شرکت کرده بودند، گفت: همگى بفرمایید بنشینید، صبحت‌هایى دارم که فکر مى‌کنم الان بهترین فرصت برا گفتن اوناست. و بعد نشست و راجع به انقلاب و جنگ برامون صحبت کرد. 🌼|به سید پیشنهاد زیارت خانه‌ی خدا شد. اما ایشون در جواب گفت: اولاً هر وقت بخوام برم؛ حتماً با خانواده‌ام خواهم رفت؛ در ثانى اگه سعادت داشته باشم پیش خدا میرم، نه خانه‌ی خدا... 🌼|عروسی خواهرش بود. همسرش رو فرستاد مشهد و خودش موند اهواز. پیغام داد و گفت: مسائل جنگ از عروسیِ تو واجب‌تره... بعد فکر کرده بود ناراحت بشم؛ خودشو رسوند مشهد. ساعت دوازده شبِ عروسى دیدمش. بهم گفت: فقط به خاطر تو اومدم خواهر؛ باید فردا برم." همین طور هم شد و صبح رفت. 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸واو به واو این خاطرات شهیده واعظی بسیار خواندنی است‌... 🌼|زمانی که امام‌خمینی تبعید بودند؛ پدر طیبه به عنوان یک روحانی مبارز با شاه مقابله می‌کرد. طیبه با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود تصمیم گرفت ۱۵ روز روزه بگیره. می‌گفت: ۸روز رو برا سلامتی آقای خمینی روزه می‌گیرم؛ ۷روز رو برا سلامتی پدرم. 🌼|زمانیکه خیلی کم سن و سال بود؛ خورد زمین و صورتش خونی شد. رفتم جلو و گفتم: خوبت شد، خونت رو ریختی روی زمین. گفت: خدا نکنه خون من اینجا بریزه. خونم باید برای آقای خمینی بریزه... از همون کودکی عشق امام رو داشت. 🌼|از پنج سالگی می‌رفت مکتب. حتما هم باید چادر سر می‌کرد و رویش رو می‌گرفت. وقتی بهش می‌گفتم: شاید با چادر زمین بخوری؛ در جوابم می‌گفت: اگر زمین بخورم بهتر از اینه که مردم صورتم رو ببینند. 🌼|طیبه قالی می‌بافت و می‌گفت: مزد قالیبافی روزم رو برا جهیزیه‌ام بذارید؛ و مزد قالیبافی شبم رو برا امام خمینی؛ می خوام وقتی اومدند ایران، پیش پاشون گوسفند قربانی کنم. 🌼|روز عید یه دست لباس براش خریدیم. پوشید؛ رفت بیرون و اومد. لباس رو در آورد و گذاشت کنار. گفتم: همه لباس نو پوشیدند، تو چرا لباست رو در آوردی؟ گفت: اگه من این لباس رو بپوشم، بچه‌های فقیر غصه می‌خورند... من دلم نمیاد این لباس رو بپوشم؛ لباسهای کهنه رو بیشتر دوست دارم. بعد از ازدواج هم جهیزیه‌اش رو بخشید به فقرا... 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir
🔸شهادت خانوادگی قشنگتره... روایتی از شهادت زوج شهید ابراهیم جعفریان و طیبه واعظی 🌼|طیبه و شوهرش مستاجر ما بودند؛ اون دوران بی‌حجاب بودیم. اما طیبه اونقدر نصیحت‌مون کرد و از قران گفت که حجابمون کاملِ کامل شد... وقتی هم ساواک دستگیرش کرد، بهشون گفت: منو بُکشید؛ ولی چادرم رو برندارید. 🌼|زن و شوهر با هم اهل مبارزه بودند و تحتِ تعقیبِ ساواک؛ برا همین تصمیم گرفتند توی یه شهر دیگه مخفیانه زندگی کنند. یه بار طیبه برام نامه فرستاد و نوشت: مادرجان! راضی نباش که ما برگردیم، دعا کن شهید بشیم؛ فکر کن برگشتیم و ده‌کیلو هم گوشت خوردیم، چه فایده؟ آدم باید اسلام رو زنده کنه. 🌼|طیبه و شوهرش شهید شده، و توی بهشت زهرا دفن شده بودند؛ اما ما خبر نداشتیم. همون روزا خواب دیدم رفتم سر قبر حاج آقا رحیم ارباب [یکی از عرفای بزرگ شیعه در اصفهان] یهو دیدم یه دسته از مردم دارن سمت قبر حاج‌آقا رحیم میان. یه پرچم هم توی دستشون بود. وقتی کنار قبر رسیدند، دیدم اسم بچه‌های شهید من روی پرچم نوشته شده. اونا پرچم رو روی سرم انداختند... وقتی بیدار شدم به شوهرم گفتم: بچّه‌ها شهید شدند... طولی نکشید که خبر شهادتشون به گوشمون رسید. 🌼|این زوج مجاهد بعد از سالها مبارزه با شاه؛ و کلی تعقیب و گریز توسط ساواک؛ بالاخره خونه‌شون لو رفت ودستگیر شدند. ساواک اونا رو چند ماه شدیداً شکنجه کرد و در نهایت سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه‌ شهید شدند. از این زوج شهید یه پسر به یادگار مونده که زمان دستگیری پدر و مادرش ۴ ماهه بود... _________________ @khakriz1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سردار شهید حمید رمضانی‌دامغانی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |شهید حمید رمضانی‌دامغانی ۳۱ فروردين۱۳۴۱ در شهر اهواز به دنيا آمد. او تا پايان دوره‌ی متوسطه در رشته رياضی درس خواند و ديپلم گرفت؛ سپس ازدواج كرده، و صاحب يک پسر و یک دختر شد. این شهید عزیز به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت و سرانجام در چهارم خرداد ۱۳۶۷ ، با سِمت فرمانده اطلاعات و عملیات سپاه ششم امام‌جعفرصادق علیه‌السلام در بمباران هوايی شلمچه به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش شهر اهواز واقع شده است. 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کار فرهنگی دردسر داره... با کار کت و شلواری و دیپلماتیک واقعا نمیشه... کار فرهنگی از نگاه شهید کمال رحمتی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 ۳۳ 🌺 سردار شهید حمید رمضانی‌دامغانی: |یک نکته را همیشه سرمشق زندگی خود قرار دهید، و آن مبارزه با نفس است. اگر به مهم‌ترین و حساس‌ترین شغل‌های مملکت مشغولید، ولى نتوانید شیطان را از خود دور کنید، نتوانید جلوی خود را از نگاه کردن بگیرید؛ اگر در حال جهاد و جنگ هم باشید، شکست خواهید خورد... 🌱 ٤خرداد سالروز شهادت حمید رمضانی‌دامغانی گرامی‌باد 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۳۳) با کیفیت اصلی _______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۲ 🔸 بخوانید و از بزرگواری رئیس‌جمهور شهیدمان شگفت‌زده شوید... |بابت تولیت حرم مطهر امام‌رضا علیه‌السلام یک ریال هم برنداشته بود. وقتی من به عنوان تولیت حرم جایگزین ایشان شدم، به او گفتم: تمام حق تولیت شما آماده‌ی تحویل به شماست؛ به دوستان حرم گفته‌ام در آن تصرف نکنند، تا به شما تقدیم کنیم. اما آقای رئیسی فرمودند: من این پول را نمی‌گیریم و نمی‌خواهم. گفتم: حق شماست؛ با آن چه کنیم؟ ایشون گفتند: اگر میشه چند زمین از طرف حرم معین کنید، و با پول حق تولیت من برای مردم چند درمانگاه بسازید... و ما هم اینکار را انجام دادیم و شهید رئیسی با پولی که حق مسلّم خودش بود؛ برای مردم چند درمانگاه ساخت... 👤خاطره‌ای از زندگی رئیس‌جمهور شهید سیدابراهیم رئیسی 🗣 راوی: حجت‌الاسلام مروی( تولیت حرم امام‌رضا) در یک برنامه تلویزیونی 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 شهید تفحص عباس صابری [مسئول تخریب گروه تفحص لشکر ۲۷] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸۱۳۵۱؛ (۸ مهر) تولد در تهران 🔹۱۳۶۳؛ ثبت نام و شروع فعالیت در بسیج مسجد نارمک 🔸۱۳۶۴؛ اعزام به جبهه با دستکاری در شناسنامه و تهیه‌ی رضایت‌نامه‌ای با امضای برادرش حسن 🔹۱۳۶۴؛ (بهمن) شرکت در عملیات والفجر هشت و مصدومیت شیمیایی 🔸۱۳۶۶؛ اتمام تحصیلات متوسطه و اخذ دیپلم ریاضی همزمان با جنگ 🔹بعد از جنگ؛ عضویت در کمیته‌ی تفحص شهدا 🔸۱۳۷۵؛ (۵ خرداد/۷محرم) شهادت در منطقه عملیاتی والفجر یک [فکه] در حین تفحص شهدا در کانال «والمری» با انفجار مین که منجر به قطع دست و پاهای او نیز شد. 🔹آدرس مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران؛ قطعه ۴۰، ردیف ۳۵، شماره 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی _________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|خیلی دوست دارم شهید بشم. اما خوشگل‌ترین شهادت رو می‌خوام! اگه جایی بمانی که دست احدی به تو نرسه، کسی هم تو رو نشناسه، خودت باشی و آقا، مولا هم بیاد سرت رو به دامن بگیره، این خوشگل‌ترین شهادته... 👤جمله‌ای از شهید ابراهیم هادی 📚منبع: کتاب سلام بر ابراهیم؛ جلد اول، صفحه ۱۹۹ ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 طلبه‌ی شهید محمودرضا ساعتیان [فرمانده گردان امام‌علی علیه‌السلام که بخاطر معنویت زیاد او را "حاج‌آقا الهی" صدا می‌زدند] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸سال ۱۳۴۰؛ (۲۳ دی) تولد در شهر یزد 🔹سال ۱۳۴۸؛ آغاز دوران ابتدایی در مدرسه صدیق 🔸سال ۱۳۵۳؛ ورود به مدرسه راهنمایی معراج 🔹سال ۱۳۵۶؛ مهاجرت به تهران 🔸سال ۱۳۵۶؛ ورود به دبیرستان موسوی‌ تهران 🔹سال ۱۳۵۹؛ اخذ مدرک دیپلم ریاضی فیزیک 🔸سال ۱۳۵۹؛( ۱۰ مهر) عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔹سال ۱۳۶۰؛ مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد 🔸سال ۱۳۶۰؛ مهاجرت و اشتغال به تحصیل در حوزه‌ی علمیه قم 🔹سال ۱۳۶۴؛ ازدواج که حاصل آن دو فرزند بنام ابوذر و سلمان هستند 🔸سال ۱۳۶۵؛ مجروحیت در جبهه بر اثر اصابت ترکش به پا، دست و پهلو 🔹سال ۱۳۶۷؛ (۶ خرداد) شهادت در اثر تک نفوذی عراق به منطقه شلمچه، با اصابت ترکش به دستهایش 🔸آدرس مزار: گلزار شهدای خُلدبرین یزد 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی __________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸شهید ساعتیان سه نامه برای فرزندش نوشته؛ و توصیه کرده هر کدوم رو در سنِ خاص خودش بخونه | در سنِ هفت تا دوازده سالگی خوانده شود: ✍فرزند عزیزم سلام! من پدر تو هستم. الان در بهشت هستم. اینجا خیلی خوب است. امیدوارم تو هم همراه مامان به بهشت بیایید. اما اگر بخواهی به بهشت بیایی باید گوش به حرف مامان بدهی و خدای نکرده اذیت نکنی. باید درس‌هایت را خوب بخوانی و تکلیف‌هایت را خوب انجام دهی. من تو را خیلی دوست دارم و منتظر شما هستم. (پدرت محمود ۳/ ۱۰/ ۶۶) 🔅نامه‌ی دوم در پست بعدی... __________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔸شهید ساعتیان سه نامه برای فرزندش نوشته؛ و توصیه کرده هر کدوم رو در سنِ خاص خودش بخونه |سن ده تا پانزده سالگی خوانده شود: ✍فرزندم! سلام الان حتما جنگ تمام شده و ملت ایران پیروز شده‌اند‌ و همه به رهبری امام آماده رفتن به قدس هستید؛ انشاءالله... البته من الان همه‌ی مسائل را می دانم که چه شده است. چون شهید بر همه‌ی امور آگاه است، ولی چون این نامه را قبل از شهادتم نوشته‌ام، اینطور پیش‌بینی کرده‌ام. شاید هم اینطور نباشد. ابوذر جان! درس‌هایت را خوب بخوان و راه پدرت را ادامه بده. تو باید با کافران بجنگی و انتقام خون پدرت را بگیری. تو قبل از اینکه به تکلیف برسی باید سعی کنی ‌خودت را با نماز آشنا کنی و نمازهایت را بخوانی. سلام مرا به مامانت برسان و روی او را ببوس که او برای تو خیلی زحمت کشیده است. 🔅نامه‌ی سوم در پست بعدی... __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔸شهید ساعتیان سه نامه برای فرزندش نوشته؛ و توصیه کرده هر کدوم رو در سنِ خاص خودش بخونه |سنین سیزده تا هفده سالگی خوانده شود: ✍فرزند عزیزم سلام! خدای بزرگ انسان را برای چه آفریده است؟ آیا انسان را خلق کرده تا او هم مانند سایر حیوانات بخورد و بخوابد و دعوا کند و...؟ نه! خدای بزرگ انسان را برای امتحان و آزمایش آفریده است، تا ببیند چه کسانی در این امتحان نمره خوبی می‌آورند تا آن‌ها را داخل بهشت کند و کسانی که در این امتحان رفوزه شوند، به جهنم می‌روند. مواد امتحانی خدا زیاد است، ولی مهم‌ترین آن نماز است که اگر کسی نمره نمازش خوب بشود، [یعنی همه نماز‌هایش را خوب بخواند و معنی آنرا خوب بداند و نمره خوبی بیاورد] امتحان‌های دیگرش نیز خوب می‌شود. زمان این امتحان از وقتی شروع می‌شود که انسان به تکلیف برسد و علائم تکلیف سه چیز است که آن‌ها را می‌توانی در رساله بخوانی، چون وقت زیادی ندارم. بیشتر از این نمی‌توانم برایت بنویسم معذرت می‌خواهم. محمود پدرت __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔅 ۳۴ 🌺 طلبه شهید محمودرضا ساعتیان: |از غافلان نباشید! ‌روزی برسد که حسرت بخورید عُمر بر باد رفت و پایم لبِ گور رسید، ولی آمادگی ندارم. فردای قیامت همه‌ی ما مسئولیم. این شهیدان جلوی تک تکِ ما را می‌گیرند و سؤال می‌کنند: ما برای انقلاب و اسلام خون دادیم، شما چه کردید؟ چه جوابی داریم به آنها بدهیم؟ الآن وقتِ غفلت نیست. میدانِ عمل و کار آماده است؛ باید از این خوابِ غفلت بیدار شد. 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۳۴) با کیفیت اصلی _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: