eitaa logo
خانه طلاب جوان
8.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
300 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @hasanbahraminejad 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹عید فطر ، عید وحدت 🌹 🍃 گزیده ای از فرمایشات امام خمینی(ره) در تبریک و تقریر منزلت عید سعید فطر 🔶 «این عید سعید مبارک فطر را به همه مسلمین جهان و ... تبریک عرض می کنم. مبارک آن روزی است که تمام دولتهای اسلامی با ملتها با هم باشند و همه با هم، هم صدا و همه با هم، هم مقصد و اسلام را در همه جا زنده کنند و همه ممالک اسلامی متحد شوند تا اینکه دست ابرقدرتها را از ممالک خودشان قطع کنند.» (صحیفه امام؛ ج13، ص: 93) 🔶 «من از خداوند تبارک و تعالی، عظمت اسلام و مسلمین و اسلام و مسلمین را خواهان هستم و این عید سعید را باز هم به همه مسلمین و همه کشورهای اسلامی تبریک عرض می کنم.» (صحیفه امام؛ ج13، ص: 98) 🔶 «اسلام است، دینی است که در احکام او، در مواقف او، سیاست به وضوح دیده می شود. در هر روز اجتماعات در تمام مساجد کشورهای اسلامی، از شهرستان ها گرفته است تا دهات و قُرا و قصبات، روزی چند مرتبه اجتماع برای جماعت، و برای اینکه مسلمین در هر بلدی، در هر قصبه ای، از احوال خودشان مطلع بشوند؛ از حال اطلاع پیدا بکنند. و در هر هفته یک اجتماع بزرگ از همه، در یک محل. و نماز جمعه؛ که مشتمل [بر] دو خطبه است، که در آن خطبتین باید مسائل روز، احتیاجات کشور، احتیاجات منطقه و جهات سیاسی، جهات اجتماعی، جهات اقتصادی طرح بشود، و مردم مطلع بشوند بر این مسائل. و در هر سال دو عید، که در آن دو عید مجتمع بشوند ... در نماز عید دو خطبه هست؛ که آن دو خطبه هم باید بعد از حمد و بعد از صلوات بر پیغمبر اکرم و ائمه- علیهم السلام- جهات سیاسی، جهات اجتماعی، جهات اقتصادی، احتیاجاتی که کشور دارد، احتیاجاتی که منطقه دارد در آنها طرح بشود و خطبا مردم را آگاه کنند از مسائل. و از همه بالاتر، در هر سال یک مرتبه اجتماع در حج، که از همه بلاد اسلامی اشخاصی که مستطیع هستند واجب شده است بر آنها که مجتمع بشوند، و باید در آنجا مسائل اسلام، در آن مواقفی که در حج هست، در عرفات، بخصوص در مِنی و بعد در خود مکه مکرمه، و بعد در حرم رسول اکرم، این مواقفی که در آنجا هست، در آنجا مردم مطلع بشوند از اوضاع مملکت و از اوضاع تمام کشورهای اسلامی، و در آنجا بالحقیقه یک مجلس عالی است و یک اجتماع عالی برای بررسی به تمام اوضاع تمام کشورهای اسلامی. ... و مع الأسف غفلت از این مسائل هست. ... اجتماعات می شود، و از اجتماعات نتیجه گرفته نمی شود. مجتمع می شوند مسلمین در مکه مکرمه و در مواقف، لکن مثل اینکه از هم جدا هستند و غریبه هستند! اجتماعات می شود در بلاد، نمازهای جمعه، نماز عید، لکن افراد مثل اینکه با هم ندارند. اسلام دعوت کرده است مردم را به این اجتماعات برای مقصدهای بزرگ. مقصدهای عالی دارد اسلام در این اجتماعات.» (صحیفه امام؛ ج9، ص: 334و 333) 🌐 جمع آوری مطالب از سایت: http://www.imam-khomeini.ir خانه طلاب جوان @khaneTolab
🔘 فقه مردم سالار (قسمت دوم) 🔘 📃 مقاله ای از حجةالاسلام علی مهدیان ، پژوهشگر و استاد مدارس حوزه علمیه قم 🔶 مراد از مردم در مفهوم چیست؟ وقتی می¬گوییم مردم، سالار هستند؛ یعنی چه کسانی سالارند؟ این پرسش به ظاهر ساده، تحلیل و فهم مسئله‌ی مردمسالاری و دلایل توجیه آن را در فقه، بهتر تبیین می‌نماید. مراد از «»، مخاطب دین است. مخاطبی که وقتی مورد خطاب قرار می‌گیرد توجهی به تعیّنات و ویژگیهای شخصی آن نمی‌شود. تعابیری که حضرت امام (ره) در بحث ، درباره هویّت مخاطب دارند، می‌تواند برای توضیح این حقیقت، مناسب باشد: «أنّ الأحکام المتعلّقة بالعناوین- نحو «یا أیهَا النَّاسُ» أو «یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوا»- فعلیة علی عناوینها من غیر لحاظ حالات کلّ واحد من آحاد المکلّفین و أنّ صحّة الخطاب العمومی لا تتوقّف علی صحّة الباعثیة بالنسبة إلی جمیع الأفراد». (جواهر الاصول، لنگرودی، تقریر اصول امام خمینی، ج 4، ص 122) 🔶 این عنوان همه تاریخ را نیز فرا می‌گیرد؛ یعنی مربوط به یک جامعه خاصی نیست «إنّما هو تکلیف لجمیع الناس من الموجودین حال الخطاب و المعدومین». (کتاب الطهارة، فاضل لنکرانی، تقریر فقه امام خمینی، ص 151). این عنوان با نگاه بین، به امور نگاه می‌کند. اگر این لحاظ وحدت در افراد، اصیل باشد، آنگاه باید گفت: اساساً دین در وهله نخست با یک امر حقیقیِ واحد، به افراد خطاب می‌کند. مرحوم راجع به مخاطبِ شریعت و دین اینطور تحلیل می‌کنند: «ایدئولوژی‌های انسانی؛ یعنی ایدئولوژیهایی که مخاطب آن‌ها نوع انسان است نه قوم یا نژاد یا طبقه خاص... انسان در متن خلقت از نوعی شعور و وجدانِ نوعی که در همه انسان‌ها وجود دارد بهره مند شده و همان وجدان فطری به او تعین نوعی و صلاحیت دعوت، مخاطب واقع شدن، حرکت و جنبش داده است. این ایدئولوژیها با تکیه به مشخّصِ نوع انسان، دعوت خود را آغاز می‌کنند و حرکت می‌آفرینند...لهذا مخاطب اسلام «النّاس/ عموم مردم» است». (مجموعه آثار، ج 2، ص 60) 🔶 این بدان معنا نیست که مخاطب اسلام، فطرت باشد و وقتی می¬گوییم ، در واقع آن را بطور مستقل نسبت به تعیّنات و تکثّرات نگاه کنیم؛ بلکه مراد از مردم نگاه به همه انسان‌ها است با توجه به حیثیّت وحدانی انسانی و با توجه به همه روابط انسانی که ساختارهای اجتماعی و تمدنی را شکل می‌دهد و به دلیل وجود این حقیقت وحدانیِ انسانی، عموم انسانها با هم مورد خطاب قرار می‌گیرند. مرحوم استاد حضرت امام (ره) راجع به مخاطبِ دین چنین میگویند: «خداوندِ عالم، قرآن را که حبل الله است از عرش الرحمان نازل فرموده بر عرش اخوت انسان تا فهمیده شود که مستقر قرآن و نوامیس الهیه، جامعه اخوت مسلمین است و البته نتوان قرآن عظیم را به انفراد نگهداری نمود بلکه باید به ایادی متحده جامعه اخوت انسانیت آن را مانند تاج کرامت بر سر نهاد تا مایه افتخار دنیا و آخرت گردد». (شذرات المعارف، شاه آبادی، معرفه 8، ص 17) این جا این عارف برجسته مخاطب دین را اساساً عرش اخوت انسان می‌دانند؛ یعنی دیدن حیثیّت وحدت جامعه ایمانی. 🔶 پس مراد از مردم، نگاه به عمومِ آحاد انسانی است، اما با توجه به همه روابط تاریخی و اجتماعی. وقتی به این امر متکثر اشاره می‌کنیم در واقع به آن جنبه وحدانی اشاره داریم. جنبه وحدانی که از تکثرات منتزع نشده است، بلکه می‌تواند همه تکثرات را در خود جمع کند. تحلیل از هویّت مردم، هم اشاره به حقیقتِ واحد آن‌ها دارد و هم می‌تواند همه آن‌ها را به صورت متکثر ببیند، لذا همه افراد این متکثر می‌توانند خطابات الهی را عملیاتی و اجرایی کنند. 🗞 مصاحبه از نشریه ص24 خانه طلاب جوان @khaneTolab
«امام خمینی در سال های قبل از وقوع انقلاب» 🔻معرفی نویسنده: حامد الگار استاد مطالعات اسلامی و زبان فارسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا است. زمینه تخصصی الگار تاریخ تشیع در ایران و تصوف است. الگار بعدها به دین اسلام و سپس به مذهب تشیع گرویده‌است. وی همچنین آثاری از متفکران سیاسی شیعه از جمله کتاب ولایت فقیه اثر امام خمینی و آثاری از علی شریعتی، مرتضی مطهری، سید محمود طالقانی را به انگلیسی ترجمه کرد. مهمترین اثر او کتاب دین و دولت در ایران: نقش علما در دوره قاجار است، که پایان نامه دکتری اوست. 📃 گوشه ای از مقاله حامد الگار، ترجمه عادله حاجی میرزایی: ✍ اهمیت [کتاب] مصباح الهدایه (از آثار عرفانی امام خمینی) به خاطر معرفت گسترده ای كه در آن آمده نیست، بلكه به خاطر تبحر عملی كاملی است كه در هنر عرفان نهفته در آن وجود دارد؛ این اثر برای درك اندیشه ها و قواعد رسیده از گذشته نیست بلكه جلوه و ثمره نگاهی توانمند و اصیل است. سید فهری (آیت‌الله سید احمد فهری زنجانی) در این باره گفته است: «روشن است كه [امام خمینی] درباره هر آنچه كه نوشته است، دانش عملی داشته است.» ✍ با وجود آن كه مشخص شده امام خمینی آثار دیگری با ماهیت عرفانی و شهودی نگاشته است، لكن گونه متفاوتی از دغدغه ها پس زمینه زندگی او را اشغال كرده بود. به هر حال این تربیت اولیه و عمیق در حكمت و عرفان نباید به عنوان دوره ای گذرا تلقی شود، زیرا این مسئله به شدت در شكل گیری اجتماعی كامل او به عنوان یك رهبر سیاسی و مذهبی نقش به سزایی داشت. وسعت و جامعیت آموزش و علایق او به عنوان یك عالم، او را قادر ساخت تا فراتر از علایق محدود یك فقیه متعارف عمل كند. در حقیقت تعداد عالمانی كه به طور یكسان در فقه و عرفان مسلط بودند، كسانی كه از لقب سنتی ذوالجناحین استفاده می كنند به ویژه در دوره معاصر بسیار كم است. هنگامی كه استادی در تعالیم باطنی و ظاهری و علایق انقلابی و شدید امام خمینی با فضای سیاسی همراه شد، قابل درك خواهد بود كه چرا بسیاری از ایرانی ها، وی را به عنوان چهرها ی منحصر به فرد و بی نظیر تلقی می كنند، كسی كه به طور ایده آل در وجود خویش ویژگی های یك معلم، عالم و مبارز و متفكر را داراست. ✍ از این رو است كه تلفیق ساده عرفان با فعالیت های بعدی او چون تعلیم فقه و مبارزه فعالانه علیه سلطنت پهلوی كه از ۱۹۶۲ به بعد آغاز شد، محل سئوال نیستند؛ زیرا این فعالیتها به طور بارزی با گرایش روحانی و معنوی امام خمینی در هم آمیخته بودند. یكی از مواردی كه باعث می شد تا جلسات درس فقه وی برای طلاب جذابتر و پویاتر از استادان دیگر باشد توانایی او برای ایجاد ارتباط میان جزئیات تخصصی شرع با دغدغه های مابعدالطبیعه و معنوی امام بود؛ یا به عبارت دیگر «توانایی او در نشان دادن مطابقت شریعت با منطق عرفان و نیز مطابقت عرفان با منطق شریعت بود.» گفته می شود كه امام خمینی باعث به وجود آمدن « انقلابی در فقه » شد و این انقلاب به واسطه دیدگاه او یعنی آنچه را كه میتوان در معنایی خاص، نسبیت در فقه نامید امكان پذیر شده است. ✍ به نظر می رسد خالص سازی نگاه و اراده ای كه در عرفان وجود دارد، همانند فعالیت سیاسی، به عنوان نوعی انقلاب درونی كه در طول زمان به طور طبیعی همتای بیرونی خود را به وجود آورده است در خدمت امام خمینی بوده است. در این رابطه شایسته توجه است كه او بیان ارزش معیار را به علی ابن ابی طالب می دهد كه او آن را در آستانه حركت به سوی نبرد با معاویه در معنای درونی توحید بیان داشت؛ و شاهد این امر به این شرح است: وقتی كه یك انسانی آدم شد به این مسائل عمل می كند، زراعت هم می كند، لكن زراعتی كه برای خداست، جنگ هم می كند. همه این جنگهایی كه در مقابل كفار و در مقابل ستمگرها شده از اصحاب توحید و از این دعاخوانها بوده[است]. 🌐 دریافت متن کامل مقاله: yon.ir/m9cFR خانه طلاب جوان @khaneTolab
«امام خمینی در سال های قبل از وقوع انقلاب» 📃 مقاله ای از حامد الگار استاد مطالعات اسلامی و زبان فارسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا ⬇️ دانلود مقاله: yon.ir/m9cFR @khaneTolab
گر حصار کعبه را جبریل دربانی کند صد چو موسی و مسیحا پاسبان دارد بقیع 📆چهارشنبه ⏱ساعت: 19:45 الی 22 🏠آدرس: قُم، محلّه بنیاد، شهرک شهید زین الدین، فاز2، خیابان ذوالفقار، کوچه 1، پلاک 12 @KhaneTolab
«امام خمینی در سال های قبل از وقوع انقلاب» 📃 گوشه ای از مقاله حامد الگار، ترجمه عادله حاجی میرزایی: ✍ مهمترین و آخرین گواه توجه همیشگی امام خمینی به عرفان، سلسله دروس تفسیر سوره فاتحه طی دسامبر ۱۹۷۹ تا ژانویه ۱۹۸۰ است. برخلاف جمع كوچك و نیمه مخفی ای كه در قم از او درس می گرفتند، امام خمینی اینك به مخاطبان تلویزیون ملی مضامین مهم و معنای اسماء الهی را درس می دهد و به بسیاری از موضوعاتی كه چهل سال پیش در رساله هایش مورد توجه او بودند، پوشش می دهد. شرایط بی سابقه ای كه این دروس تحت آنها ارائه می شدند بیانگر میزان تحولات ایجاد شده توسط انقلاب است. یكی از دلایل اولیه كه امام خمینی توانست فراتر از محدودیتهای مدرسه پیش رود و مخاطب بسیاری را جذب كند، كلاسهای وی در زمینه اخلاق بود كه تدریس آن را در اوایل دهه ۱۹۳۰ در قم آغاز كرد و آنچنان كه خود وی اشاره دارد وی تدریس كتاب منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری در باب روش مشهور تعالی اخلاق در تصوف را كه خود با شاه آبادی خوانده بود، نخست با شماری از طلاب و با یك جلسه در هفته آغاز كرد. خیلی سریع صدها طلبه و عالم در كلاسهای او حاضر شدند كه برخی از آنها افرادی بودند كه به دلیل شهرت فزاینده [امام] خمینی به عنوان مدرس به قم آمدند. در میان آنها میتوان به سیداحمد فهری اشاره كرد كه اخیراً نوشته: « من این زمان را كه در جلسات و سخنرانی ها شركت كردم جزء گرانبهاترین ساعتهای زندگی ام محسوب می كنم. امام در جلسات درس خود، اصول اخلاق اسلام واقعی را تدریس كرد كه جدای از انقلاب نبود به گونه ای كه تأثیر عمیقی بر تمام مخاطبان آن گذاشت.» ✍ بسیاری از مردم شهر قم و حتی مسافران دیگر شهرها كه به منظور شنیدن سخنرانی ها به قم آمده بودند به جمع طلاب و علمایی پیوستند كه در جلسات درس امام شركت داشتند. قسمت بزرگی از صحن مدرسه فیضیه كه سخنرانی ها در آن انجام می شد مملو ازجمعیت بود و امام خمینی به جای یك بار، دو بار در هفته جلسه داشتند. ✍ چنین پدیده ای در آن زمان بی نظیر بود. رژیم پهلوی درصدد بود تا نهادهای مذهبی را منزوی سازد و در نزد تحصیل كرده ها، این نهادها را بی اعتبار سازد و حتی مانع برگزاری اجتماعات داخلی آنها شود. در ابتدا تا حدی موفق بود. با این حال، امام در مخالفت با این حركت بابرگزاری جلسات درس پرمخاطب اخلاق خود با آن مقابله كرد. در نتیجه اولین برخورد علنی وی با مقامات كشور به وقوع پیوست، هنگامی كه رئیس پلیس قم به او گفت كه جلسات درس را متوقف سازد او پاسخ داد: «این وظیفه من است تا این جلسات را به هر شكلی كه ممكن است ،نگهدارم. اگر پلیس بخواهد آنها را متوقف سازد مجبور هستند مرا به زور از تدریس منع كنند.» پلیس به جای اعمال قدرت، توسط برخی از مأمورانش جلسات درس را در نهادهای مذهبی برهم می زدند. امام خمینی مجبور شد تا محل جلسات را به مدرسه ملاصادق منتقل كند كه مدرسه ای كوچكتر از مدرسه فیضیه بود و راه دسترسی به آن مشكل تر بود. پس از بركناری رضاشاه توسط نیروهای متفقین در ۱۹۴۱، محل جلسات به مدرسه فیضیه بازگشت و بار دیگر با استقبال بسیار روبرو شد. با این وجود، رژیم یك بار دیگر توانست با اجرای نقشه جلسات درس را تعلیق و سپس تعطیل كند. ✍ پایان دروس مربوط به اخلاق به معنی رها كردن این موضوع نبود ... 🌐 دریافت متن کامل مقاله: yon.ir/m9cFR خانه طلاب جوان @KhaneTolab
سیاست خارجی امام (ره) [قسمت اول] 🔶 یکی از ویژگی های سیاست خارجی با سایر کشورها مورد مبانی و چگونگی تکیه بر منابع عقلی و نقلی است. با توجه به این که امام خمینی، رهبری ایدئولوگ و دارای اندیشه سیاسی مبتنی بر اسلام است؛ بنابراین با توجه به مبانی خاص اسلام از جمله کتاب و سنّت به بیان اصولی بر اساس مبانی پرداخته است. در حقیقت، ساختار سیاست خارجی بر مبنای التزام به احکام شرع مقدس صورت می گیرد. 🔶 بنابراین ارزشی های اخلاقی و عقل، مبانی امام را در مورد سیاست خارجی شکل می دهند. ایشان با تاکید بر انسانی و اخلاقی بودن محتوای انقلاب می فرماید: «محتوای این انقلاب، اسلام و اخلاق اسلامی و اخلاق انسانی و تربیت انسان ها بر موازین انسانیت بوده است.» و در جای دیگری می فرمایند: «معنا ندارد که ایران با دولتی که هیچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشریت ندارد، سر میز اصلاح بنشیند.» برای توضیح بیشتر باید گفت که برای مثال، مبنای اصل دفاع از در سیاست خارجی از نگاه امام، کریم است. و یا در خصوص به سخن (ع) استناد می کند و مبنای خود را بر آن قرار می دهد که: «کونا لظالم خصما و للمظلوم عونا؛ دشمن ستم گر و یار ستم دیده باشید.» 🔶 اصول سیاست خارجی می تواند چهار چوب رفتاری لازم را به کارگزاران نظام اسلامی ارائه دهد، و پای بندی به این اصول، وجه تمایز از دیگر دولت هاست. در واقع دولت اسلامی بر اساس مبانی و با اصول مشخص برای رسیدن به اهداف خاص تلاش می کند. 🔶 اصول سیاست خارجی را که امام خمینی طراحی نموده و به صورت قوانین موضوعه، تدوین و سعی در اجرای آن می شد را می توان به منزله یکی از منابع رسمی تصمیم گیری در سیاست جمهوری اسلامی ایران به حساب آورد. به گونه ای که حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها بیان داشته اند که خط کلّی در سیاست جمهوری اسلامی ایران، همان خطّی است که امام خمینی(ره) تبیین و ترسیم نموده اند. 🌐 برگفته از سایت EMAM.com خانه طلاب جوان @KhaneTolab
سیاست خارجی امام (ره) [قسمت دوم] 🔻اصول سیاست خارجی از دیدگاه امام خمینی: 🔶 1- اصل : امام در این باره اعتقاد دارد که: «ما با صدور انقلاب مان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی(ص) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه می دهیم.» امام درباره صدور انقلاب می فرمایند: «ما باید با شدت هر چه بیشتر انقلاب خود را به جهان صادر کنیم و این طرز فکر را که قادر به صدور انقلاب نیستیم، کنار بگذاریم...؛ ما حامی تمام محرومان می باشیم. همه ابر قدرت ها و همه قدرت ها برای از بین بردن ما برخاسته اند...» «ما انقلاب مان را به تمام جهان صادر می کنیم، چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه هست، ما هستیم.» البته ایشان برای جلوگیری از برداشت های منفی از آن یاد آور می شوند که: «این که می گوییم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معنی غلط را از آن برداشت نکنند که ما می خواهیم کشور گشایی کنیم...» 🔶 2- اصل نفی سبیل: از دیگر اصول سیاست خارجی امام خمینی، نفی سلطه گری و سلطه پذیری است. ایشان برای حیات زیر سلطه غیر، ارزشی قائل نمی شوند، بلکه ارزش حیات را به آزادی و استقلال می دانند و با توجه به آیه شریفه «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» که می فرماید خداوند، سلطه ای برای کافرین بر مومنین قرار نداده، اذعان می دارند که:«ما منطق مان، منطق اسلام، این است که سلطه نباید از غیر بر شما باشد. نباید شما تحت سلطه غیر بروید. ما هم می خواهیم نرویم زیر سلطه.» 🔶 3- دفاع از کیان اسلام و مسلمانان: ایشان برنامه سیاست خارجی ایران را برنامه اسلام ذکر می کنند و می فرمایند: ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است.» و در جای دیگری دفاع از تمام مسلمین را لازم می دانند:«ما کشور را، کشور ایران نمی دانیم، ما همه ممالک اسلامی را از خودمان می دانیم، مسلم باید این طور باشد. ما دفاع از همه مسلمین را لازم می دانیم.» 🔶 4- اصل احترام متقابل و عدم دخالت در امور یک دیگر: امام در این مورد قائل به این است که اسلام برای همه و دلسوز برای بشر است و ما همه تابع اسلام و دلسوز برای بشر هستیم. به این معنا که «ما با هیچ ملتی بد نیستیم، اسلام آمده بود برای تمام ملل، برای ناس، ... ما اعلام می کنیم که نظر تجاوز به هیچ یک از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی نداریم...» حضرت امام در موارد متعدد به این مسئله (روابط حسنه و متقابل) در سیاست خارجی اشاره کرده اند. وقتی خبرنگار مجله امریکایی تایمز از ایشان سوال می کند که: در جمهوری اسلامی به طور کلی سیاست خارجی شما چگونه خواهد بود؟ امام در جواب می فرمایند:«جمهوری اسلامی ما با تمام ممالک روابط حسنه دارد و احترام متقابل، قائل است، در صورتی که آنها هم احترام متقابل، قائل باشند.» 🔶 5- اصل نفی ظلم و حمایت از : امام خمینی با استناد به سیره انبیا، ملت اسلام را پیرو مکتبی می دانست که برنامه آن در دو کلمه «نه ستم کنید، نه مورد ستم قرار گیرید؛ لا تَظلمون و لا تُظلمون» خلاصه می شود. در واقع، امام می خواهد تا با ابر قدرتها و ظالمان مخالفت شود. ایشان سازش با ظالم را ظلم به مظلومان و ظلم به شرع و خلاف رای انبیاء می دانست:«ما تحت رهبری پیغمبر اسلام این دو کلمه را می خواهیم اجرا کنیم؛ نه ظالم باشیم و نه مظلوم.» 🔶 6- اصل نه شرقی- نه غربی: این اصل که در واقع یکی از شعارهای اساسی مردم در بحبوحه انقلاب بود و برگرفته از سخنان امام خمینی(ره) که در موارد متعددی به این مسئله اشاره کرده اند:«ملت ایران بدون اتکا به غرب و شرق می خواهد روی پای خود بایستد و بر سرمایه های مذهبی و ملّی خود استوار باشد.» در جای دیگری به معنای این شعار توجه می دهند که:«این که جوانان ما می گویند «نه شرقی نه غربی»، معنایش این است که هیچ کدام در ایران دخالت نکنند؛ و این کاملاً بجا و بحق است.» 🌐 برگفته از سایت EMAM.com خانه طلاب جوان @KhaneTolab
سیاست خارجی امام (ره) [قسمت سوم] 🔶 امام خمینی در سخنرانی‌هایش مدام به دشمنی تاریخی دولت آمریکا با ملت ایران اشاره می‌کنند. در جایی به صراحت اعلام می‌کند «آمریکا دشمن ماست» ایشان استبداد پهلوی را نتیجه سیاست‌های آمریکا می‌دانند. در اندیشه ایشان حضور آمریکا در ایران موجب بدبختی ملت ، وابستگی کشور و ضعف تجارت و زراعت است. «آمریکا می‌خواهد ما را از بین ببرد می‌خواهد ما را مستعمره خود بکند و تمام حیثیت ما را، حیثیت اسلامی ما را ، حیثیت ملی ما را و ذخایر ما را می‌خواهد از بین ببرد.» 🔶 رهبر کبیر انقلاب دشمنی با آمریکا را نشانه ملی گرایی و وظیفه اسلامی می‌دانند. ایشان می‌گویند: « آدمی که ملی است، با آمریکا دشمن است.» امام در پیامی به مناسبت نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی می‌نویسند: «دست آمریکا تا مرفق به خون جوانان ما فرو رفته است ما تا آخرین قطره خون با آنها می‌جنگیم» 🔶 سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی در خصوص رابطه با آمریکا تنها به دهه 60 محدود نمی‌شود. ایشان دیدگاه خود را در بعدی فراتر از زمان طرح کرده‌اند. امام خمینی در اواخر عمر شریفشان در سال 67 به ملت و مسولین توصیه می‌کند: « چه در جنگ و چه در صلح بزرگ‌ترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهان خواران خصوصا آمریکا از ما و اسلام عزیز دست برداشته‌اند. لحظه‌ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم.» ایشان اعتقاد دارند آمریکا به این زودی دست از سر ملت ایران برنخواهد داشت. امام حتی فراتر از این می‌رود و می‌گوید: « آمریکا برای درازمدت تا 200 سال بعد هم ممکن است برنامه داشته باشد.» 🔶 در واقع ایشان به دنبال دولت اسلامی آزاد و مستقل است که فارغ از گرایش به سوی غرب و شرق باشد و تعادل قوا در این منطقه از جهان حفظ شود. 🌐 برگفته از سایت EMAM.com خانه طلاب جوان @KhaneTolab
🔘 فقه مردم سالار (قسمت سوم) 🔘 📃 مقاله ای از حجةالاسلام علی مهدیان ، پژوهشگر و استاد مدارس حوزه علمیه قم 🔶 سالار بودن مردم: بحث از سالار بودن مردم اشاره به چند مفهوم کلیدی دارد. اولاً مفهوم «حق»؛ چراکه بحث از یک فعالیت تکوینی انسانی نیست بلکه بحث ما پیرامون حقی است که به مردم داده می‌شود. ثانیاً مفهوم «سالار» که معادل ولایت و حاکمیت است. «حاکمیت مردم» بر چه چیزی و برچه کسی است؟ قطعاً حاکمیت مردم بر خودشان است که تبیین حق حاکمیت مردم بحث اساسی این یادداشت خواهد بود. ثالثاً بحث از «مشروعیّت»؛ یعنی مشروعیّتِ حق و حاکمیت مردم. 🔶 مراد از حق: مراد از حق در اینجا معنای خاص آن نیست. حق به معنای خاص آن در مقابل سلطه و ولایت قرار می‌گیرد و شامل آن‌ها نمی‌شود. «أنّ الحقّ ماهیة اعتباریة عقلائیة فی بعض الموارد و شرعیة فی بعض الموارد، کاعتباریة الملک و السلطنة و الولایة و الحکومة و غیرها، فهو من الأحکام الوضعیة...أنّ الحق لیس ملکاً و لا مرتبة منه و لا سلطنة و لا مرتبة منها؛ أی لا یکون عینهما و لا أخصّ منهما و إلّا لما تخلّف عنهما... نعم، قد یعبّر عن السلطنة ب «الحقّ» بالمعنی الأعمّ». (کتاب البیع، امام خمینی، ص 39-44) اگر در جامعه برای کسی جایگاه و موقعیّتی فراهم کنند که در آن موقعیت بتواند رفتارهای مجاز و مشروعی را انجام دهد در این صورت این شخص دارای حق است. پس حق را باید جایگاه اِعمال سلطه بدانیم. این اعتباریست که هر شخصی می‌تواند برای خود قائل شود و یا جامعه به او بدهد. در واقع نوعی ثبوت جایگاهیِ اعتباریست که محیطی برای اعمال سلطه و اولویّت اجتماعی فراهم می‌کند. این معنا اعم از حق است که شامل سلطه و ولایت هم می‌تواند باشد. 🔶 مراد از حاکمیت و ولایت: «اعتبار الولایة لیس مُلازماً و ملزوماً لاعتبار الاختصاص، الذی هو مُعتبر فی الملکیة، حتّی لا یمکن استقلالهما علی شی‌ءٍ واحدة، بل الولایة هی السلطنة علی تدبیر الامور، أو إضافة بین الولی و المولّی علیه تستتبعها السلطنة علی اموره و لا إشکال فی جواز استقلال الولیین علی تدبیر امور شخص واحدٍ، فهی نظیر الوکالة فی الامور، حیث لا مانع من تعدّد الوکلاء علی أمر واحدٍ». (استصحاب، امام خمینی، ص 287) حاکمیت و ولایت، اعتباری است که در دل او سلطه و سلطنت قرار دارد و به تعبیردیگر اعتبار ویژه¬ای است که سلطنت از آثار آن است، لکن باید توجه کرد ولایت یک رابطه اختصاصی نیست و در این اعتبار، اختصاص نخوابیده است، لذا پدر و پدر بزرگ هر دو در عرض هم می‌توانند نسبت به یک شخص ولایت داشته باشند. با این حساب ولایتهای در عرض هم، نسبت به یک موضوع واحد، ممکن است. 🔶 مراد از مشروعیت: مشروعیت همان است که به آن «روا بودن»، «به جا بودن» و یا «سزاوار بودن» می¬گویند. در بحث ماده امر این نکته را مطرح می‌کنند که آیا هر فعل امری، سزوار است یا باید علوّ یا استعلا در آن ملاحظه شود؟ به این معنا که اگر علو یا استعلا لازم باشد، امر سزاوار و به جاست. سزاوار بودن می‌تواند ساحتهای مختلف داشته باشد؛ مثلاً به لحاظ فطری و تکوینی یا به لحاظ اعتبار اجتماعی و قانونی و یا به لحاظ اعتبار شرعی و الهی. مراد از منشأ مشروعیّت این است که ریشه این جایگاه که باعث به جا بودن و سزاور بودن حق حاکمیت می‌شود چیست؟ حضرت امام درباره منشأ مشروعیّتِ حقِ حاکمیت می¬گویند: «مجرّد النبوّة و الرسالة و الوصایة و العلم- بأی درجة کان- و سائر الفضائل، لا یوجب أن یکون حکم صاحبها نافذاً و قضاؤه فاصلًا. فما یحکم به العقل، هو نفوذ حکم اللَّه- تعالی شأنه- فی خلقه؛ لکونه مالکهم و خالقهم و التصرّف فیهم- بأی نحو من التصرّف- یکون تصرّفاً فی ملکه و سلطانه». (الاجتهاد و التقلید، امام خمینی، ص 18) امام (ره) منشأ مشروعیّت حق ولایت را به مالکیت و سلطه برگردانده است، مالکیت و سلطه تکوینی، چراکه ایشان ملکیّت و خالقیّت را یکی دانسته است. به عقیده امام (ره) خَلق تکوینی، مشروعیت حق را موجب می‌شود. خلق تکوینی خلقی است که مثلاً ما نسبت به مفاهیم ذهنی خود داریم، خلقی که همه حقیقت شئ در دست تو باشد. مالکیت تکوینی را شاید بتوان منشأ مشروعیّت حق دانست. 🗞 مصاحبه از نشریه ص24 خانه طلاب جوان @khaneTolab
مردم سالاری دینی در عرفان نظری (قسمت چهارم) 🎤 گفتگو با استاد امینی نژاد ، استاد سطوح عالی فلسفه و عرفان اسلامی 📣 انسانی که همه خداخواه و اند؛ همه به طرف خیر می روند؛ غلبه خیر بر شر؛ اینکه عاقبت کار از آن است؛ این نگاه‌ها وجود دارد.[اما] چندین عامل باعث می‌شود بسیاری از عرفا به طرف بالفعل شدنش نروند. بخشی به استعدادهای خودشان بر می‌گردد. یک بحثی است که ریشه قرآنی دارد و حضرت علامه هم بحث کرده اند، بحث صراط و سُبل، که سبل متعدد در بستر است. ریشه‌اش هم مسئله استعدادهای متعدد است. بسیاری از کسانی که در فضای عرفانی قدم برمی‌دارند به لحاظ استعدادی بیش از آنکه مثلاً در سفر دوم بخواهند سیر کنند از آن‌ها بر نمی‌آید. این‌ها فقط نباید مزاحم راه باشند، ولی همین که همراهی عمومی دارد، این مقدار برایش کافی است. از جمله بحث‌های دیگری که در این مسئله داریم، مظهریت اسماء الهی است. بنا بر تحلیلهای عرفانی، ریشه تفاوت عرفا به مظهریت اسماء الهی برمیگردد. تنها عده‌ای از عارفان هستند که به لحاظ مظهریت اسماء نسبت به دیگر اسماء الهی ترند. 📣 به لحاظ تاریخی واقعاً درست نیست بگوییم عرفا دخالت‌های اجتماعی نداشته اند. قیام صفویه ریشه واضح از دل عرفا و متصوفه دارد که منجر به تسلط حکومت شیعی در ایران شد. این خیلی مهم است. باید نشست و تحلیلش کرد. چطور کردند، دست به اسلحه بردند با توجه به اینکه نگاه‌های عرفانی خانقاهی داشتند اما یک دفعه به این فضا کشیده شدند و هیچ هم احساس نکردند از فضای خودشان دور شدند. بنا به گزارش‌های موجود، ریشه های نهضت سربداران یک سری شیوخ عرفانی بودند. پس طبیعت عرفان یک بحث مفصل‌تر می‌خواهد. واقعا طبیعت انزوا و عزلت و گوشه گیری و عدم دخالت اجتماعی نیست. یکی از کسانی که توجه جدی به این فضا کرده و بحث مظهریت اسماء در ایشان قابل تأمل است، حضرت امام است. 📣 به نظرم نقطه ثقل عرفانی امام، محوری است یعنی بحث معرفت نفس نیست، نه اینکه اصلاً در کارش نباشد، نقطه ثقل روی آن نیست، بلکه روی مسئله توحید است. آن چیزی که از طبع کار عرفانی امام برمی‌آید، جریان دادن حقیقت توحید در تمام ساحت‌ها است. در بحث اینکه آیا انسان به لحاظ سلوک به درجات طریقت و حقیقت که رسید نیاز به شریعت دارد یا ندارد؛ جواب امام، جواب خاصی است. من حتی در خیلی آثار و کتاب‌ها ندیدم. ایشان می‌گوید وقتی کسی به مراتب بالا رسید، آیا نباید آن حقیقت را به تمام ساحت‌های وجودی خودش تمشی بدهد؟ این یعنی رعایت و عبودیت در تمام سطوح حتی اعضا و جوارح. امام همین اندیشه را می‌خواهد بسط اجتماعی هم بدهد. این‌ها اصول عرفانی است، در این معنا تمرکز کرده است. 📣 اسلام بسط در ابعاد هم هست. نمی‌تواند ظلم را قبول کند و لذا اینجا نزاع بین و درمی‌گیرد و ما دائم باید این فضا را بسط بدهیم و جلو ببریم. فکر می‌کنم این مسئله در امام خیلی جدی شده است، مثلاً ممکن است بسیاری از عرفا اصلاً به اندیشه اجتماعی نرسیده باشند، اندیشه اجتماعی نکته مهمی است. امام به این اندیشه اجتماعی رسیده است حالا که به اندیشه اجتماعی رسیده، میخواهد اصول و عرفانی که بسط توحید در همه ساحت‌ها است را جریان بدهد. و اتفاقاً احساس می‌کنند انبیاء و ائمه معصومین هم همین گونه عمل می‌کردند، مثل تفاوتی که بین امام و دیگر فقها در بحث ولایت فقیه است. ولایت فقیه قبلاً بوده اما خیلی با نگاه امام فرق می‌کند. یک نگاه تعبدی خاص در دیگران است. ولی امام در یک ساختار کاملاً معقول ولایت فقیه را می‌بیند لذا از کسی که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد تعجب میکنند. ایشان قائلند چارچوب اسلام یعنی ولایت فقیه. من احساس می‌کنم تلقی حضرت امام در فضای عرفانی هم به همین شکل است که حرکت انبیا را برای تشکیل حکومت می بینند. بارها حضرت امام روی این تأکید کرده است. تشکیل حکومت یعنی جریان دادن ارزش‌های انسانی و الهی به همه ساحت‌ها. 🗞 مصاحبه از نشریه ص46 متن کامل مصاحبه👇 http://www.khanetolab.ir/content/9647 خانه طلاب جوان @khanetolab