eitaa logo
ناگفته هایی از اسارت
278 دنبال‌کننده
48 عکس
62 ویدیو
2 فایل
بیان خاطرات اسارت آزادگان ۸ سال دفاع مقدس، با هدف آموزش و بازخوانی فرهنگ ایثار و مقاومت و اشاعه این فرهنگ بین افراد غیر آزاده و نسل‌های بعد از جنگ ارتباط با ادمین: @Ganjineh_Esarat بیان خاطرات: @Khaterat_Revaiat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹خدمت رسانی وجود جراحت های شدید لحظه به لحظه وخامت حال مرا بیشتر کرده و در چنین شرایطی مرحوم بیگدلی بدون وجود امکانات و تجهیزات خاصی و صرفا با توکل و اعتماد به نفس و تخصص خود توانست بدون مواد بی حسی و با استفاده از سوزن و نخ معمولی جراحت پشت مرا کرده و آنرا کنترل نماید ... مرحوم فقط یک شخص نبود، بلکه یک شخصیت بی نظیر بود. او در جاده و به اردوگاه اسرای ایرانی منتقل می شود، بیگدلی یک ایرانی اصیل بود که تبعه شد اما این تابعیت هرگز او را از اصالتش جدا نکرد، او از معدود کسانی است که در دوره اسارت ترک نشد ، کسی بود که وقتی در آمریکا دلش می گرفت و از همه جا و همه کس ناامید می شد خود را به و محضر امام مهربانی ها می رساند و حاجت خود را میگرفت و به آمریکا باز می گشت .. با اعلام نیاز به در بی درنگ عازم جبهۀ جنوب شد و پس از دو هفته خدمت به ، در تاریخ 19 مهر به دست دشمن بعثی به اسارت در آمد و پس از بازجویی های متعدد، دوسال در سلول های و در سخت ترین شرایط و تحت شکنجه های روحی و جسمی به سر برد. در شهریور 1361 به اردوگاه عنبر(الانبار) منتقل شد و در کنار به درمان مجروحینی که اسیر شده بودند پرداخت. دکتر بیگدلی با کمترین امکانات جان بسیاری از مجروحین را نجات داد و گاهی بدلیل گانگرین (قانقاریا و عفونت غیر قابل درمان) مجبور به قطع عضو با اره‌های معمولی و بخیه با نخ و سوزن معمولی می‌شد. وی یکی از بدترین لحظات زندگی خود را همین لحظات قطع عضو و درد کشیدن رزمندگان بدلیل عدم استفاده از داروی بی حسی عنوان می کرد. روحش شاد. راوی ❓سوالات و پیشنهادات https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat ✍️روایت خاطرات https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت https://eitaa.com/khaterate_Azadegan
🔹دهه فجر .... ادامه از قبل آن روز هم مثل بقیه ایام خیلی در صف های متعدد خسته شده بودم .به سراغ رفتم تا روحی تازه کنم .حاج آقا که میدانستم تمام اوقات خود را وقف برادران کرده، در حالی که سرگرم صحبت با یکی از دوستان بود، با نگاه به ساعت مچی خود و سپس نگاهی مهربانانه به من، فرمودند "... برادر ،ساعت سه بعد از ظهر در خدمت شما هستم. همین دیدار چند ثانیه ایی ،هم توانسته بود تا حدودی از من رفع خستگی کند. مطلب جذاب و طنز آمیز در این -دیواری ، با طرح پس زمینه معنا دار ،از بهترین فعالیتهایی بود که میتوانست در ایام مورد توجه قرار گیرد. جعفر آقایی اهل قصر شیرین و به همراه سه برادر دیگر خود در بسر میبرد. ، اکبر....جعفر......باقر.....و یحیی معروف به چهار برادران، از ابتدای در اسیر شده و رفتارهای آنان در اسارت گویای شخصیت ، سواد و اصالت والای خانوادگی ایشان بود. در سال ۶۵ برنامه های دهه فجر بخوبی انجام گرفت .هر چند هم پیروزی های خود در ...و پنج را مدام، به رخ میکشید و اعلام پیروزی میکرد اما از پایان زود هنگام تبلیغات ،معلوم میشد که هیچ موفقیتی در میدان جنگ نداشته است. البته نمونه این جنجالهای تبلیغاتی را قبلا در جریان اشغال دو ماهه ، توسط عراق ،دیده بودیم که در طول این مدت ، ابتدا حاضر بودند مهران را در قبال آزاد کنند . اما وقتی پاسخی از طرف دریافت نکردند، عراق طی یک کاریکاتور، سرباز عراقی را نشان میداد، که در شهر مهران زیر یک درخت سیب ،در حال چیدن میوه هست و در مقابل، سرباز ایرانی را در فاو نشان میداد که درون یک صندوق جعبه مهمات خالی نشسته و منتظر هست . اما همین در تیر ماه ۶۵ با آزادی مهران توسط به پایان رسید. بخاطر همین سوابقی که از نتایج میدان جنگی در خاطر ما بود ، حتی گروههای کثیر نوازنده عراقی که در تلویزیون سرود حماسی میخواندند ، هیچ وقت ،نتوانست روحیات را تضعیف کند. جالب اینجا بود که اسرا ، نام این گروههای نوازنده را سپاه هشتم عراق گذاشته بودند. اواخر اسفند ،در فکر مقدمات بودیم . این سال ، که مانند سالهای قبل و به یمن حضور پر برکت حاج سید ابوترابی ،با آرامش خاطر و روحیات معنوی بالا، سپری شد،به استقبال سال نو رفتیم. راوی ❓سوالات و پیشنهادات https://eitaa.com/Ganjineh_Esarat ✍️روایت خاطرات https://eitaa.com/Khaterat_Revaiat 📌کانال ناگفته هایی از اسارت https://eitaa.com/khaterate_Azadegan