فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم سید مصطفی موسوی و #مرحوم_صفایی
#قسمت_دهم
.... مرحوم صفایی ره
🌷🇮🇷🌷
36.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨👌پیشنهاد بنظر با خوب گوش دادن به این ده دقیقه میتوان خود را برای تغییر در ماه مبارک رجب آماده کرد.
#استاد_علی_صفایی:
«اگر نتونیم عوض بشویم نمیتونیم چیزی را عوض کنیم»
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#حقیقت_روضه
#روضه_ی_سازنده:
1️⃣ حضور 2️⃣تطبیق 3️⃣ نقد 4️⃣ ذکر: اولیا و مصائب آنها و...
تبیین بیشتر با ذکر یک نمونه تاریخی که اتفاقا چقدر شباهتش با من زیاد است! 👇
🌷⚖🌱🇮🇷🌷
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
✨👌پیشنهاد بنظر با خوب گوش دادن به این ده دقیقه میتوان خود را برای تغییر در ماه مبارک رجب آماده کرد.
✨تمرین چهار مرحلهی:
#حضور #تطبیق #نقد #ذکر
در یک نمونه تاریخی اقدامات امام برای نجات من و موضعگیری من:
1️⃣ارسال پیک امام بسوی من
پیام من به پیک و دعوت او:
«حالشو ندارم!!»
2⃣ سخاوت امام برای درک محضرش:
« اهل شهر تو خودشون به من نوشتند که بیا ولی لیس الأمر.... اینطور نبود!»
3⃣جلوه امام
وقتی امام را دیدم زیباتر از «حسین» و چشم پرفروغتر از «حسین» ندیده بودم در وجودم عظمت یافت.
اما و اما با این همه باز هم و باز هم چشم پوشی کردم..
« کور باد چشمی که از حسین پر میشود و اینطور خالی می ماند!»
4⃣دمیدن مکرر امام
✨« به #تو و به #امکان تو #نیازی ندارم اما بدان
اِنَّ عَلَیْکَ ذُنُوباً کَثیرَهً فَهَلْ لَکَ مِنْ تَوْبَهٍ تمْحُو بِها ذُنُوبَکَ؟»
چه کنم؟؟؟
5⃣راهنمایی صریح امام
«تَنْصُرَ اِبْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَ تُقاتِلُ مَعَهُ»
#نصرت و
#همراهی
#استاد_علی_صفایی
🌷🇮🇷🌷🌱⚖️🌱
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
🔹آیت الله حائری شیرازی:
آقای صفایی حائری، جامع مطهری و شریعتی بود.
ویژگی آقای صفایی [حائری] این بود که هم اندیشههایش جایگاه سالمی داشت و هم روش او روش مؤثری بود.
متأسفانه برخی از اندیشمندان ما «محتوا» داشتند، ولی «فرم» نداشتند و برخی بالعکس بودند.
دکتر شریعتی در «فرم بیان» و ورود به مطالب و انتخاب واژهها خوب بود؛ ولی در «محتوا» خوب نبود و اسلام شناس نبود. استاد مطهری در «محکمبودن اندیشه»، کمنظیر بود؛ اما «فرم» او به اندازه محتوایش خوب نبود.
من وقتی کتاب غدیر آقای صفایی (عین-صاد) را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: «قدر این نویسنده، شناخته نشده است. او محتوای شهید مطهری را دارد و روش بیان شریعتی را».
آقای صفایی شناخته نشد. من اگر در مروری که در چند تا از کتابهایشان داشتم ضعف اندیشه دیده بودم، ایشان را ترویج نمی کردم.
🌿 @einsad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم سید مصطفی موسوی و #مرحوم_صفایی
#قسمت_یازدهم
.... مرحوم صفایی ره
🌷🇮🇷🌷
43.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرحوم سید مصطفی موسوی و #مرحوم_صفایی
#قسمت_دوازدهم
.... مرحوم صفایی ره
🌷🇮🇷🌷
سید مجید طباطبایی, [۱۶.۰۲.۲۱ ۰۷:۵۱]
آقای علیرضا داود نژاد ، کارگردان سینما وقتی این مجموعه ویدئو 👆 را برایش فرستادم ، برایم نوشت :👇
سلام
من روزهای سختی را در ایام بستری بودن رضا در شیراز به مشهد رفتم و خدمت ایشان رسیدم و دوسه روزی را در خانه ایشان و پسرانشون گذراندم و برای روحیه م خیلی خوب بود
رضا داود نژاد دچار سیروس کبدی شد ، مجبور به پیوند کبد شدند ، پیوند اول پس از یک سال پس زد ، رو به موت قرار گرفت . مجددا در بیمارستان نمازی شیراز بستری شد و پیوند کبد مجدد زد. در آن دوران علیرضا داود نژاد پدرش به نذر و نیاز و زیارت بیش از پیش رو آورده بود.
بهترین فیلم داود نژاد ،نیاز ، حاصل حشر و نشر داود نژاد با مرحوم حاج شیخ ره است که توسط جناب آقای نصرت الله تابش با حاج شیخ ره مرتبط شده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم سید مصطفی موسوی و #مرحوم_صفایی
#قسمت_سیزدهم و آخر
.... مرحوم صفایی ره
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
معرفی موضوع نشست اخلاق و هنرهای مدرن 13991129.mp3
596.7K
✨معرفی موضوع نشست
🌷اخلاق و هنرهای مدرن🌷
از زبان استاد نصرت الله تابش
صاحب آثار
۱- مبانی زیبایی شناسی سینمای اسلامی
۲- اخلاق و زیبایی
و.....
✨صوت این نشست مفید را که در تاریخ
13991129
برگزار شد.
را میتوانید از لینک زیر دریافت نمایید👇
https://eitaa.com/joinchat/230228041C2fe559d8e5
✨در این نشست چهار فیلم کوتاه اخلاقمحور جهان مورد تحلیل قرار گرفت و به کارکرد هنر در کمک به سه چالش اخلاقی مهم معاصر اشاره شد:
#انتقام #قضاوت #عشق
✨ابتدا فیلم کوتاه « گناه» 👇
http://go2l.ir/GUILT
نمایش داده شد سپس نشست شروع شد. پس از آن « انتقام» و « سوراهی» و «آخرین نوبت زایمان برای یک زوج فراموش شده»
🔹نشست «اخلاق و هنرهای مدرن» در حوزه معصومیه خواهران قم
🔗https://www.hawzahnews.com/news/944407/
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از مؤسسهٔ لیلةالقدر تهران
ویژهنامهای_دربارۀ_استاد_صفایی.pdf
4.98M
#معرفی_استاد_علی_صفایی ۷
❇️ ویژهنامهای دربارۀ استاد صفایی
🍃 برای پس از مرگم 👌
✍ استاد علی صفایی حائری
▪️آیتالله حائری شیرازی: قدر این مرد، شناخته نشد.
▫️حجتالاسلام جمشیدی: استاد صفایی انسانی والا از تبار پیامبران.
▪️حجتالاسلام محسن قرائتی: استاد صفایی میگفت: «توجیه حماقت است، تضعیف جنایت و تکمیل رسالت.»
▫️استاد نادر طالبزاده: فرصت ما برای درک مرحوم صفایی کم بود.
▪️حجتالاسلام حسینیانقمی: مرحوم صفایی طبیب دلها بود.
▫️حجتالاسلام رنجبر: بیتعلقی به تمام معنا در وجود مرحوم صفایی مشخص بود.
🍃 شهادت
✍ استاد علی صفایی حائری
🍃 حرفی از روش شناخت و روش تحقیق
✍ استاد علی صفایی حائری
🍃 پاسخ به دو نامه
✍ استاد علی صفایی حائری
🍃 نقطهنظرها و دیدگاههای اصیل اسلامی دربارۀ علوم انسانی
✍ استاد علی صفایی حائری
☘️ @EinSadTehran
🌐 Einsadtehran.ir
استاد فلسفیان:
پدر امت
آن روز که ابراهیم معمار بزرگ توحید از سوختن نجات یافت و از اسارتها و معبودهای دروغین آزاد شد و بت ها را در هم شکست، بنا گذاشت تا جهان را معماری کند و پرچم توحید را در درون انسانها و در جامعه آنها و در تمامی هستی به اهتزاز در آورد، به خانه ای نیاز پیدا کرد که ام القری و مرکز توحید باشد این بود که کعبه را بنا کرد و بلد امن را تشکیل داد. و به معلمی اندیشید که توحید بیاموزد و موحد بسازد این بود که از خدا خواست: رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ که خدا به او محمد را ارزانی داشت و به تداوم راهش فکر کرد که چگونه تا آخر هستی و تا پایان تاریخ از این توحید پاسداری کند و زبان صادقی برای او باشد که از پروردگارش خواست: وَ اجْعَلْ لي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرين. و خدا در چنین روزی در دل کعبه به او فرزندی به نام علی داد. و این فرزند به همراه آن معلم شدند پدران این امت: أَنَا وَ عَلِيٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، که رسالتشان بالاتر از آب و نان نجات امت از سوختن جهنم و تاریکی دنیا و به عبودیت رساندن و موحد کردن آنها و پیوند دادنشان به احرار و آزادگان از غیر حق بوده و هست: فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحْرَارِ.
پدری که خدا به او و آنچه زایش داشته، قسم می خورد: «وَ والِدٍ وَ ما وَلَد». قسم به علیِ پدر و یازده فرزندش. قسم به علی همان که به جهان علم نموده شهدای کربلا را. قسم به علی و آنچه از حکمت و موعظه و جدال احسنی که تولید کرده است. قسم به علی و ضربه های شمشیرش که تنها یک ضربه اش برتر از عبادت جن و انس است. و قسم به علی و به کسانی همچون مالک اشتر که در مکتبش متولد شدند و به رشد و اطاعت و عبودیت و صراط رسیدند.
علی پدری که بالاتر ازخانه و جامعه و جهان در هستی نقش ایفا کرده است او پدری که به همه از خودشان نزدیک تر و آگاه تر و مهربان ترست و همه ی آنچه انبیاء در طول تاریخ آورده اند یکجا تقدیم انسان ها نموده است.
امروزه ما فرزندان او هستیم و حق او بر ما از پدرانی که ما را به دنیا آورده اند عظیم تر و سنگین ترست: وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِمْ، باید چنین حقی را پاس داشت و ضایع نگرداند به اینکه با علی همراه و هم هدف شد و او را اطاعت کرد و برای او زینت شد نه شینت که فرموده اند: «كُونُوا لَنا زَيْناً وَلاتَكُونُوا عَلَيْنا شَيْناً فَانَّ وَلَدَ السُّوءِ يُعَيَّرُ بِهِ والِدُهُ»؛ شما زينت ما باشيد و ما را بد نام نسازيد. فرزند بد باعث سرزنش پدر مىشود. و بر حذر باشيد از كارى كه ما را به خاطر آن سرزنش مىكنند.
امروز جهان پدری از فرزندان علی دارد که چون خورشید در پشت ابرها می درخشد و در انتظار بلوغ ماست تا ظهور نماید و همه ی خواسته های علی را تحقق بخشد: أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَريب
آن روزی که چاروق هایم را به پا کردم
تو به من آموختی که از رنج هایم مرکب بسازم
و با سختی،راحت باشم
تو در من چشم گشودی
تو در سینه ام وسعتی آوردی
که رنجهای بزرگ را،بارها تحقیر کرده ام
تو مرا با شاید با فردا با پایان شب فریب ندادی
چگونه می توانم تو را ستایش کنم؟
نمی دانم در دل خاموشم چه آتشی افروختی
نمی دانم در شبستان سینه ام چه قندیلی آویختی
نمی دانم چگونه مرا از معبر لحظه ها گذر دادی
ولی می دانم بت هایی را که تا دیروز،در هزار لای دلم نگاه می داشتم
امروز با نگاه تو،با دست تو مشکنم
آدمهایی که آسمان آبی غرور من بودند
امروز حتی یادشان بر سینه ام سنگینی می کند
چقدر شیرین بود آن دیدار
تو مرا با ترازویی دیگر سنجیدی
تو وسعت سهمگین دلم را نشان دادی
آن شب با آتش سرکش تو،به جشن تبخیر،به جشن آزادی رسیدم
آن شب حصارها را به شهادت احساس کردم
امروز من شوریده به وسعت ایمان آوردم
می بینی چگونه پوسته ی محبوب خود را می شکنم
و حیاتی دیگر و روزی دیگر را می خواهم
می بینی بر دیوارها شوریده ام
من خودم را باور کرده ام
من جام عشق را نوشیده ام
می بینی من مست مستم
چگونه می توانم تو را ستایش کنم
گزیده ای دیگر ازآن استاد شیدایی 🖕
✨اين ولايت، بالاتر از محبت و دوستى و عشق است؛ كه عشق على در دل دشمنان او هم خانه داشت. آن ها كه شكوه و وقار كوه و زيبايى دشت و عظمت كوير و دريا و جلوهى طلوع و غروب، اسيرشان مىكند و چشم شان را مىگيرد و دلشان را به بند مىكشد، چگونه مىشود شكوه و عظمت آن روح بزرگ تر از كوه، زيبايى و گستردگى آن قلب وسيعتر از هستى و عظمت و ناپيدايى آن سينهى ناپيداتر از كوير و عميقتر از دريا و جلوهى آن طلوع بى غروب، چشم و دل و عشق و احساسشان را پر نكند.
هر كس با هر مشربى و عقيدهاى،مىتواند دوستدار على باشد.
در على، علم و عشق،
تدبير و شمشير،
حريت و عبوديت،
نجواى دل و آتش سخن،
زمزمهى شب و فرياد روز،
قدرت و عزت و تواضع و ذلت،
نرمش و آشنايى و خشونت و پايدارى،
در على اين همه هست و اين همه به خاطر حق است و براى اوست و اين است كه همهى او دوست داشتنى است و حتى دشمنش در دل شيفتهى اوست و مخالفش در پنهان شيداى او. (غدیر، صفحه 12، استاد علی صفایی حایری)
💐
آن روز که تو را تنها دیدم، تنها و با شکوه، آن روز که از روی دستهای بلند رسول (ص)، به کنار خانه افتادی و سینه شکسته و صورت نیلی را، از میان شعلههای سرکش، به خاطر سپردی، آن روز هم به من آموختی: تا در پشت درهای بسته نمانم. و آموختی تا سردارانم را از دل دشمنانم بیرون بیاورم. تو در آستانه تنهایی، راز «تولید» را برایم گشودی و به شیخ قونیه، که با چراغ در جست و جوی «انسان» بود، آموختی که انسان ساختنی است
گزیده ای از اشعار استاد صفایی🖕
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
آن روز که تو را تنها دیدم، تنها و با شکوه، آن روز که از روی دستهای بلند رسول (ص)، به کنار خانه افتا
شیخ قونیه
صدرالدین قونیه ملقب به شیخ کبیر از مریدان این عربی بودعارف فقیه مفسروبسیار وارسته ومتقی بودعمرش را درطلب قرب حق گذاشت خانقاهی. هم داشته مولوی نیزدرنمازهایش به او اقتدا میکرده است
مولوی دروصفش اشعاری سروده است گوینداودرشهر می گشته وطلب انسان میکرده است:
دی شیخ با چراغ همی گشت گردشهر.
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
هدایت شده از تربیت ولایی
🌷علی؛ پدر امت🌷
آن روز که "ابراهیم" معمار بزرگ توحید از سوختن نجات یافت و از اسارتها و معبودهای دروغین آزاد شد و بت ها را در هم شکست،
بنا گذاشت تا جهان را معماری کند و پرچم توحید را در "درون" انسانها و در "جامعه" آنها و در "تمامی هستی" به اهتزاز در آورد،
1⃣ به خانهای نیاز پیدا کرد که ام القری و مرکز توحید باشد این بود که "کعبه" را بنا کرد و بلد امن را تشکیل داد.
2⃣ و به معلمی اندیشید که توحید بیاموزد و موحد بسازد این بود که از خدا خواست:
✨«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِم»
ْ که خدا به او 🌷محمد🌷 را ارزانی داشت
و به تداوم راهش فکر کرد که چگونه تا آخر هستی و تا پایان تاریخ از این توحید پاسداری کند و زبان صادقی برای او باشد که از پروردگارش خواست:
✨«وَ اجْعَلْ لي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرين»
و خدا در چنین روزی در دل کعبه به او فرزندی به نام 🌷علی🌷 داد.
و این فرزند به همراه آن معلم شدند 🌷پدران🌷 این امت:
✨«أَنَا وَ عَلِيٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» که
3⃣ رسالتشان
بالاتر از آب و نان
"نجات امت از سوختن جهنم و تاریکی دنیا" و
🌱به عبودیت رساندن و
🌱موحد ساختن آنها و
🌱پیوند دادنشان به احرار و آزادگان از غیر حق بوده و هست:
✨«فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحْرَارِ»
🌷 پدری🌷
که خدا به او و آنچه زایش داشته، قسم می خورد:
✨ «وَ والِدٍ وَ ما وَلَد».
🌱 قسم به علیِ پدر و یازده فرزندش.
🌱قسم به علی همان که به جهان علم نموده شهدای کربلا را.
🌱 قسم به علی و آنچه از حکمت و موعظه و جدال أحسنی که تولید کرده است.
🌱 قسم به علی و ضربه های شمشیرش که تنها یک ضربه اش برتر از عبادت جن و انس است. و
🌱قسم به علی و به کسانی همچون مالک اشتر که در مکتبش متولد شدند و به رشد و اطاعت و عبودیت و صراط رسیدند.
🌷علی، پدری🌷 که بالاتر از
#خانه و #جامعه و #جهان در هستی نقش ایفا کرده است
او پدری که به همه از خودشان #نزدیکتر و #آگاهتر و #مهربانتر است و همهی آنچه انبیاء در طول تاریخ آوردهاند یکجا تقدیم انسان ها نمودهاست.
⚡️اما امروزه ما فرزندان او هستیم و حق او بر ما از پدرانی که ما را به دنیا آورده اند عظیم تر و سنگین ترست:
✨« وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِم»ْ باید چنین حقی را پاس داشت و ضایع نگرداند به اینکه با علی #همراه و #همهدف شد و او را #اطاعت کرد و برای او #زینت شد:
✨ «كُونُوا لَنا زَيْناً وَلاتَكُونُوا عَلَيْنا شَيْناً فَانَّ وَلَدَ السُّوءِ يُعَيَّرُ بِهِ والِدُهُ»؛
شما زينت ما باشيد و ما را بد نام نسازيد. فرزند بد باعث سرزنش پدر مىشود.
✨✨امروز جهان 🌷پدری از فرزندان علی🌷 دارد که چون 🌤خورشید در پشت ابرها🌤 می درخشد و در انتظار
🌱بلوغ ما🌱 است تا ظهور نماید ☀️و همه ی خواسته های 🌷علی🌷 را تحقق بخشد
✨ «أ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَريب»
#استاد_فلسفیان
مدرس عالی #نهج_البلاغه
در روز 🌷پدر🌷یاد کنیم از پدر این جمع و روحش را با نثار فاتحهای و صدقهای و خیراتی شاد کنیم🌱
#استاد_علی_صفایی
رحمة الله علیه و طاب ثراه
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از طرح «عریف»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنیدنی و عبرت آموز 👌
#برادران_علی ع
ولی خدا منتظر من و شما نمیماند!
کسالت علی ع هم مانع اجابت و نصرت او برای رسول ص نیست!
#استاد_علی_صفایی
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از هدایت و رشد ● محمد حامد مبینی
فردی که در اوایل انقلاب تازه مسلمان شده بود، روزی به مرحوم آیت الله #صفائی_حائری گفت: من زمانیکه گرایش چپ و مارکسیستی داشتم و بچهها را به کوه میبردم ؛ آنجا دختران هم همراه ما بودند و حتی برخی از آنها موقع لغزیدن و افتادن بوسیله ما دستگیری میشدند. شبها در پناهگاه مختلط میخوابیدیم و هیچ وقت احساس و وسوسهای نداشتم.
اما حالا که توبه کرده و مذهبی هستم و متاهل هم شدهام با کمترین برخوردها و حتی با شنیدن صدای پای دختری در راهرو، وسوسه میشوم.
استاد صفایی خندید و با آن آرامش خاص فرمود:
آن وقت تو ریشهای نداشتی
پس میوههایت (عمل) در دست شیطان و تبلیغ حزب او بود و خوبیهایت هم به سود او بود.
اصلا شیطان میگفت: تو از خود مایی، پس چه وسوسهای؟
اما حالا ریشهای یافتی!
او میخواهد ریشهها را بزند، اما نمیتواند.
پس به میوهها میپردازد، تا از این راه کم کم به ریشهها برسد.
تو حالا قیمت یافتهای و باید خرابت کند. این است که در حج بعد از مشعرالحرام که شعور به حرمتها مییابی، بلافاصله رمی جمرات (سنگ انداختن نمادین به محل حضور شیطان) شروع میشود.
پس تا شعور به حرمتها نیافتهای، وسوسه ای نیست.
اما به محض شناخت و ادراک است که باید شیطان را رمی کنی آن هم دوبار و ...
#آیت_الله_صفایی_حائری
#مارکسیست
#وسوسه
#شیطان
@mobini_110
هدایت شده از هدایت و رشد ● محمد حامد مبینی
🔥هیزم بیار آنش جهنم خودمان نشویم
استاد ما حاج آقای هادیزاده روزی فرمودند:
✅ گاهی انسان یک کار و یا وضعیتی را بد میداند ولی نمیخواهد از آن دل بکند و از آن جدا شود. برای اینکه خودش را راضی کند چه کار میکند؟ هم آن را بد میداند و در احساسش سعی میکند عدم رضایتش را اعلام کند و هم اینکه از آن عمل جدا نمیشود.
در سریالی نشان میداد فردی دستور داده که فلانی را بکُشید. بعد که به او خبر دادند که ماموریت انجام شد و او کشته شد، شروع کرد به اشک ریختن؛ که حیف بود و آدم خوبی بود. خیلی متأثر بود و به شخصی که او هم میدانست که خودش دستور کشته شدن را داده، گفت واقعا حیف شد نیروی خوبی را از دست دادیم و آدم خوبی بود.
این صحنه یک فیلم بود، ولی واقعیت زندگی ماست؛ خیلی مواقع اینطوری هستیم. میدانیم نباید الان بنشینیم پای تلویزیون وقتمان را بگذاریم و این فیلم را ببینیم، ولی مینشینیم و بعد از آن میگوییم حیف است که وقتمان در حال تلف شدن است. در ادامه چطور؟ باز هم همینطور ادامه میدهیم و دوباره هم که تمام میشود، باز هم میگوییم البته حیف شد نباید پای این فیلم مینشستیم. این مدام در زندگی ما در حال تکرار است.
خیلی از مواقع ما نارضایتیهایمان را در مرحله احساس نگه داشتهایم و نمیگذاریم به اقدام برسد. چون عوامل دیگری در وجود ما حاکمند که که پررنگتر و خوشگلتر و موثرترند؛ اینها یک عامل فعال یا یک عشق فعال هم نیستند، بلکه عشقهای مختلفی هستند.
گاهی با اینکه میدانیم یک عشق برتر داریم و اگر عمل کنیم، نتیجه خوبی دارد، اما یک عشقِ نقدِ فعلی برایمان رجحان پیدا میکند. لذا این عشق نقد ما را نگه میدارد و نمیگذارد طبق آنچه بهتر میدانیم اقدام کنیم. این داستان همیشه زندگی ماست، و این یعنی خریدن هیزم برای جهنممان.
میگویند عالمی سخنرانی میکرد، گفت: «من آمدهام که شما را جهنمی کنم.»
گفتند: «چرا؟»
گفت: «من برای شما حرفها را میزنم و حجتها را تمام میکنم، ولی شما در راه خدا نمیآیید و حرف زدن من شما را جهنمی میکند.»
گاهی هدایتهای پیامبران نتیجهاش این است که ما جهنمی میشویم. چگونه؟ با هدایت؛ چراغ هدایت را برایمان روشن میکنند و راه درست را نشانمان میدهند، ولی در فضای روشن آنچه را حق میبینیم انتخاب نمیکنیم!
وقتی راه برایمان روشن میشود و حق را میبینیم، اگر همراه نشویم و هر قدمی برای هر کار دیگری برداریم، این قدم آتش ایجاد میکند. هر قدمی و نفسی و هر اقدامی در هر جای دیگر فقط آتش درست میکند، سعی کنیم هیزمبیار جهنم خودمان نباشیم!
#حجت_الاسلام_هادیزاده
#جهنم
@mobini_110
یادم نمی رود شاید مدتها دعا می کردم و از خدا می خواستم که به فلان چیز برسم، ولی وقتی به آن می رسیدم ماه ها دعا می کردم که خدا آن را از من بگیرد!
چون می دیدم که برایم فوزی نیست تا مبتهجم کند. وصولی نیست تا مرا دل خوش و راضی کند، پر کند و سرشار نماید. این حقیقتی است که باید بر روی آن تأمل کنید.
📚 فوز سالک، ص ۶۰
🎯و اما مرگ پایان نیست
آغاز دویدن هاست
در این سو، پاى ما آماده مى گردد،
با رنج و فشار و درد
در آن سو سخت می تازیم،
تا آن مقصد بی مرز..
⏪اکنون که مرگ حتمی است، بگذار مرگی را انتخاب کنیم که آبستن زندگی باشد و سازندگی هایی بیاورد و آگاهی هایی متولد کند و روح هایی را حرکت دهد.
باید مرگی را انتخاب کنیم که زندگی را بارور کند.
⏪آن طور زندگی کن که «مرگ»، مزاحم «زندگی» تو نباشد!
و آن گونه بمیر، که زندگی ساز باشی!
شاید بتوانی، در کنار «فاطمه» باشی!
⏪بارها می گفت: من سالهاست که منتظرم! تشبیه زیبایی می کرد که : در جاده ی کمربندی دیده ای که بعضی با ساک به دنبال اتوبوس می دوند و می گویند:«روی بوفه هم سوار می شوم!» من اینطور با ساک دنبال مرگم!
🌱به راستی که مصداق این جمله امیر المومنین در خطبه متقین بود که فرمود :
وَ لَوْ لاَ الأَْجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَي الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ
🌷پ.ن۱:خواستم متنی بنویسم که هم یاد مرگ را در درون خواننده سبز کند و سرشار از زندگی و حیات نیز باشد ، هر چه کردم دلم راضی به نوشتن و عقلم حاضر به همکاری نشد که با داشتن این جملات زیبای استاد درباره مرگ ، چیزی بنویسم ...
🌷پ.ن۲: امروز توفیق شد بر سر مزار استاد حاضر شدم و ادای دینی کردم ،
احساس میکنم روح او هم نیز برای تربیت انسان ماموریت دارد ، و نشستن کنار قبرش نیز در وجودت موجی ایجاد میکند و نهیب او روحهای خمیده را به حرکت و رشد فرا میخواند ...
روحش شاد و یادش گرامی باد ...
احمد صابری تولایی
🔶 دوستى سؤال مى كرد كه چرا ما احساس و حالى را در خود و اعمال خود نمى بينيم⁉️
🔶 به او گفتم: اگر تو در بيابان، ناگهان با شير بزرگى مواجه شوى و يا صداى آن را بشنوى، در اين شرايط، با اينكه خسته و بى حال هستى، حال پيدا مى كنى.
🔶 مى ترسى و فرار مى كنى، حال ترس دارى. حال خوف و فرار دارى، ولى اگر همين شير را در باغ وحش ببينى، باز هم حال پيدا مى كنى، ولى حالِ كمترى است.
🔶 ممكن است بترسى، اما اين ترس خيلى كمتر است؛ چون حجاب وجود دارد.
🔶 پس اگر مى خواهى حالى بدست آورى، دو چيز را بايد مراعات كنى: هم بايد قرب را بدست آورى و هم بايد حجابها را بردارى، كه كسى كه طالب حال است، آن را مفت نمى دهند.
🔶 البته به اين نكته هم بايد توجه كنيم كه آدمى گيرِ حالتهاست. خيال مى كند اگر حالى پيدا كرد و اشك و آهى داشت و گريه اى كرد، خيلى خوب و مقّرب است و يا اگر حال خوشى نداشت و اشكى نيامد، خيلى بد است!
🔶 اين هر دو از بيچارگى اوست؛ چرا كه نه خشكى چشم، علامت بدى است و نه جوشش آن، علامت قرب و خوبى.
📚 اخبات، ص 113
#مهجوریت_تدبر
#اندیشه_تدبری
#تدبر_در_سیره
#شاگرد_قرآن
@shagerd_Quran
معماریانی:
سلام علیکم
یک احتمال دیگر را هم شاید بتوان مطرح کرد :
سطوح و مراتب و حدود نظم یکسان نیست
یک نظم جزئ نگرانه داریم که سطحی از هماهنگی را ایجاد میکند
ولی وقتی همینرا در کل یکسیستم در نظر میگیریم تبعات و بار متفاوتی ایجاد میشود
مفهوم حق و نظام مندی و هدفمندی همراه با جمال و اجل میتواند مفهوماصلی خوبی و بدی را ایجاد کند
آزادی حتی بدون دین شروع خوبی است برای تمرین آزادی از ولنگاری (نسبت به انکار کل نظم)
ولی دین آزادی های دیگر را هم میدهد
مثل اینکه در شخصی زمینه های شخصیت و فطرت و انسانیت ایجاد شود
دین پذیری او راحت تر میشود نسبت به کسی که اصلا در این وادی نیست
کسی که نظمی را قبول دارد و خدا را قبول ندارد
نسبت به کسی که نه نظم را قبول دارد و نه نظم دهنده را قبول دارد خوبی و بدی های این دو یکسان نیست
پس شاید بحث در حدود و وسعت و عمق و جامعیت خوبی ها و بدی ها باشد
حسنات الابرار سیئات المقربین
یا استغفار از خوبی ها شاید ناظر به همین مراتب باشد
این برداشت ناقص بنده بود اساتید محترم اصلاح خواهند فرمود