زانوی غم بغل گرفته ام ،
بغض گلویم را چسبیده، رهایش نمیکند ...
قلم در دستانم جا خوش کرده ،اصرار به نوشتن دارد ...
حال همه خوبِ بد است ...
فکر میکنند دارند زندگی میکنند اما فقط نفس میکشند ؛من هم...
انتخابات همه را سرگرم کرده ،
بعضی لج کرده اند و پای صندوق ها نمیروند ؛ هزاران دلیل را ردیف میکنند که نرفتنشان را موجه کنند ....
بعضی هم با حس تکلیف پای صندوق ها می روند وبه ناچار« امید »را انتخاب میکنند...
اما حقیقت این است که حالمان بدِ بد است ...
چشم هایمان از دیدن محروم است ...
گوش هایمان از ناله پرشده ...
دست هایمان خالیست ...
هزاران انتخابات را گذرانده ایم
اما حواسمان به بزرگترین انتخاب زندگیمان نیست ...
نه کسی درباره اش حرف میزند ،نه کسی یادش می آید که کاندیدای اصلح، که بود...
قلم هرچه توان دارد میگذارد که از «او» بنویسم ...
از او که سال ها منتظر است انتخابش کنیم ،اما کسی برای رأی دادن آماده نیست...
همانکه شاید امروز بار ها از کنارمان رد شده ...
برای عاقبت بخیریمان دعا کرده ...
با غصه هایمان غصه خورده ...
برای باز شدن گره های زندگیمان دویده ..
او که از همه اصلح تر، اما ناشناخته تر است ...
خوشبختیمان گره خورده به ظهورش ، اما از انتخابش طفره میرویم ...
گاهی دل نمیگذارد...
گاهی ارزوها...
گاهی ترس از از دست دادن منافعمان..
گاهی هم خودِ خود مان نمیخواهیم ...
چرایش را هم خودمان بهتر از هرکسی میدانیم!
این جمعه هم مثل تمام جمعه هایی که گذشت ،در حال گذر است...
خدا میداند چند نفرمان ،روی نفسمان را کم کردیم وبه نیازمندیمان، به بودنش...
به اضطرارمان ...
به پاهای در گِل فرو رفته یمان ...
وبه حال بدِ قلب های تیره شده از گناهانمان، اقرار کردیم
و از عمق جانمان صدایش زدیم ؛
ورای دادیم به خوشبختیمان ....
به امدنش....
به حضورش...
به او که حلِ تمام اموراتمان دست اوست...
این جمعه هم مثل تمام جمعه هایی که گذشت، در حال گذر است ...
کاش کارمان به جمعه بعدی نیافتد و بشنویم صدایش را که می گوید:
«الا یا اهل العالم ...
انا المهدی ... »
✍️#کوثرسادات
جمعه۱۴۰۲/۱۲/۱۱
#انتخابات
#ظهور
#خط_روایت
@khatterevayat
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید.
.
علی جلائی دیشب توی کارگاه داستان نویسیمان گفت: "واقعیت زندگی عدم قطعیت است و برای همین ما به جهان داستان پناه میبریم. جهان داستان باید منطق داشته باشد."
مثال هم زد که یکی یکدفعه تصادف میکند و تا آخر عمر قطع نخاع میشود. یکی همسرش میمیرد و میماند با چند تا بچه. یکی یک شبه میلیاردر میشود... . اما جهان داستان باید منطقی داشته باشد پشت همه این اتفاقات.
امروز باز واقعیت زندگی، عدم قطعیت خودش را کوبید توی صورتمان.
نه آقای جلائی! نه!
واقعیت زندگی عدم قطعیت است اما داستان عالم منطق دارد. رهبر عزیز مقاومت، اسماعیل هنیه باید در ایران ترور شود تا ما خونخواه او باشیم. منطقها روشنند.
ما داستان خداوند را کامل میکنیم.
دیوار بلندی که میگویی باید در داستانهایمان بلند و بلندترش کنیم تا درام دربیاید و جذاب شود، الان دارد قدبلندی میکند در داستان نهایی عالم.
ملالی نیست جناب جلائی!
ما با همه توان در برابر این دیوار بلند باطل در میآییم و از خون اینهمه شهید مدد میگیریم.
آنها منطقهای درست داستانند. شهید شدهاند تا جبهه حق را هدایت کنند. شهید میشویم تا #ظهور را ببینیم.
ما به حضور و ظهور #باقی_خدا در زمین ایمان داریم.
واقعیت زندگی همین است.
✍ #الهه_زمانوزیری
〰〰🏴
#خط_روایت
#اسماعیل_هنیه
#وعده_صادق۲
#یا_اباعبدالله
〰〰🏴
@khatterevayat
@mastoooor